PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : 'هیچ جای دنیا به اندازه ایران خواننده بد ندارد'



Leon
Friday 19 October 2007, 09:21 AM
'هیچ جای دنیا به اندازه ایران خواننده بد ندارد'

You can see links before reply
حسن شماعی زاده یکی از پرکارترین هنرمندان ایرانی مقیم لس آنجلس در 27 سال گذشته بوده است، هم برای خودش و دیگر خوانندگان آهنگ می‌ سازد، هم خواننده است و هم بعضی اوقات نوازندگی می ‌کند.
شماعی زاده در منزلش استودیوی کامل ضبط درست کرده و به کمک کامپیوتر و تجهیزات مدرن در آن کار آهنگساز و ارکستر و خواننده را یکتنه انجام می دهد و اثرهایش را ضبط می کند.
در همین استودیو با او به گفتگو نشستیم، و صحبتش را با آنچه بحران در صنعت موسیقی ایرانی در لس آنجلس می داند آغاز کرد:
الان هنر موسیقی یا صنعت موسیقی یا هر چیز دیگری که بخواهیم اسمش را بگذاریم، مثل ماشینی می‌ ماند که بنزینش تمام شده و هنوز در حال حرکت است اما یک جايی می ‌ایستد، چون حرکت اولیه ای داشته اما بالاخره یک جايی خواهد ایستاد، دلیلش هم همین کپيهایی است که از روی اینترنت پیاده می ‌شود.

You can see links before replyگفتگو با حسن شماعی زاده - قسمت اول (You can see links before reply)


You can see links before replyگفتگو با حسن شماعی زاده - قسمت دوم (You can see links before reply)

در حال حاضر کمپانيها خرید نمی کنند، یک سری قرارداد دارند که مربوط به قبل است، این قراردادها را هم اگر می‌‌‌ توانستند همین امروز لغوش بکنند، حتماً می کردند.
کار این کمپانيها شده مثل کارخانه ای که یک انباری دارد اما این انبارش دیوار ندارد و هر کسی که بخواهد می تواند از این انبار یک چیزی بردارد و برود.
از مردم داخل کشور ما توقعی نداریم یعنی نمی توانیم هم داشته باشیم، حتی اگر بخواهند از ما خرید هم بکنند برایشان مقدور نیست ولی با ایرانيهای خارج از کشور ما همیشه، حتی قبل از انقلاب مشکل این کپيها را داشتیم ولی این قدر الآن زیاد شده چون دیگه سی دی تمام شده و آی پاد آمده، قبلاً مثلا یک نفر بود و یک دستگاه سی دی می خرید یک سه چهار تا سی دی هم با آن می خرید، الان یک آی پاد می خرد که از سیصد تا دو هزار آهنگ می تواند در آن ضبط کند.
نتیجه از این حرفها اینکه چنان وضع این کمپانيها به هم ریخته و چنان از نظر اقتصادی ضعیف شده اند که به نظر من کار موسیقی در لس آنجلس را باید تمام شده خواند.
یعنی فقط می ماند برای کار کاباره؟

You can see links before reply جامعه ما عاشق شعر است، در واقع چیزی که امروز پخش می شود یک سری شعر است که موزیکال شده، اینها آهنگ نیستند، ترانه نیستند، در حالی که موسیقی زبان گویاست و احتیاج به شعر ندارد
You can see links before reply

حسن شماعی زاده


کاباره ای وجود ندارد اینجا.
الآن فقط درآمد یک سری از خوانندگان از کنسرتهاست، یعنی در واقع در این 28 سال هم اکثر خوانندگان از پنج درصد، ده درصد یا پنجاه در صد پول سی دی هایشان را خودشان داده اند.
یعنی کمپانیها قدرت این را نداشتند که بخواهند تمام مخارج را بدهند و نسبت به وضعیت هر خواننده بعضی از خواننده ها تا هشتاد درصد بعضیها تا بیست در صد در گذشته این کمک را می کردند ولی الآن وضعیت طوری شده که اینها نمی توانند سرمایه بگذارند چون سرمایه شان از بین می رود.
نتیجه این کار وضعیت بد دیگری را هم به وجود آورده که یک سری آدمی که نباید بخوانند، می خوانند.
من اصلاً معتقدم که خواننده خواننده متولد می شود و هر کسی نمی تواند بخواند؛ باید خداوند این استعداد را به تو داده باشد تا بعداً شما بروید خواندن را در اثر تجربه یا از طریق آکادمیک یاد بگیرید.
یک سری جوان علاقمند که می خواهند بخوانند از این ضعف بازار دارند استفاده می کنند و خودشان را به جامعه تحمیل می کنند.
از آن گذشته، اخیرا دستگاهی هم آمده به اسم تیون یا اتوتیون که وقتی خواننده خارج می خواند آن را فیکس می کند ولی به هر حال این حالت انسانی اش را از دست می دهد؛ حالا توی ایران هم به شوخی اسم این دستگاه را قلقلی گذاشتند یعنی هرکس که نمی تواند بخواند بیندازش توی قلقلی.
این کسانی که شما اشاره می کنید اینها بالاخره چون من خودم شنیدم آهنگهایی که خواننده خواننده نیست و نمی تواند که بخواند ولی آهنگ بسیار عالی برایشساخته شده و شعر بسیار خوبی به آن داده شده، خوب در این روند به قول معروف آهنگسازها و ترانه سازها هم سهیمند دیگر.
خوب گناهی ندارند شما وقتی مجبورید بفروشید می فروشید.
الآن تلویزیونها وقتشان را به اینها می فروشند کمپانی خودشان را در اختیار اینها می گذارند.

You can see links before reply بابا دستگاه اتوتیون آمده لااقل بگذارید داخل آن و ببینید، اتوتیون قشنگ به شما نشان می دهد که شما داخل کوک هستید یا نیستید، ببینید اینجا در آمریکا بین هفت هزار تا هشت هزار ایستگاه رادیو هست که اینها امکان ندارد چیزی را پخش کنند که تیون نباشه
You can see links before reply

حسن شماعی زاده


شما فرض کنید یک بدن، بدن انسان مرتب با میکروبهای دور و بر خودش مبارزه می کند وقتی این بدن ضعیف می شود میکروب هم شروع می کند به نفوذ کردن، در واقع این خواننده های تحمیلی باعث شدند که کل جامعه رویش را برگرداند.
جامعه نگاه می کند به موسیقی هندی، به موسیقی عربی چون این خواننده ها نمی توانند جوابگو باشند.
من الان بجرأت می توانم بگویم که ما اگر بخواهیم نمره بدهیم هیچ جای دنیا به اندازه ایران خواننده بد ندارد، حالا مسئله خواننده بد یا خوب بودنش جداست، یک عده ای که اصلاً نباید بخوانند.
حتماً منظور شما تمام خواننده های جوان نیست، یک عده ای را می گویید؟
هر کس که جوان شد که نباید به او راه داد، جوان با استعداد است که می تواند بیاید و در هر رشته ای به ما کمک بکند.
من همیشه این مثال را زدم که آقای معین در دهه هشتاد با حضورش به موسیقی خارج از کشور کمک کرد، یعنی حضور این آدم به عنوان خواننده خوب باعث رونق این بازار شد.
خانم گوگوش در دهه هفتاد یا خانم هایده، خانم مهستی در دهه هفتاد باعث رونق این بازار شدند.
خواننده بسیار خوب توی اینها آمدند ولی تعدادشان خیلی کمه، یعنی شما نگاه می کنید که هر ماه بیست تا سی تا خواننده می آید که نباید بخواند بعد در ده سال می بینید که یک نفر خوب آمده.
چون این وضعیت ما چند چیز احتیاج دارد یکی همین کپی نشدنها که صنعت بتواند زنده بماند، آن اصل قضیه است و بعد استعداد ها، استعدادهایی که می آیند و می توانند این جامعه را بارور کنند.
خوب این استعدادها را چه کسانی باید پیدا کنند و بپرورانند؟
ما اینجا موسیقی دولتی یا غیر دولتی داریم، اینجا یک کشور آزاده اما برای هر کاری که می خواهی بکنی بايد بروی پروانه کار بگیری، حتی خواربار فروشی یا رستوران بخواهی باز کنی باید سی تا چهل تا اجازه نامه و این جور چیزها بگیری ولی کار موسیقی یا کار در دستگاه ارتباط جمعی در این کشور اجازه نمی خواهد، یعنی در واقع قاضی خود مردمند.
این وضعیت باعث شده تلویزیونها وقت خودشان را به اینها می فروشند، آهنگساز دارد کارش را به اینها می فروشد، شاعر دارد می فروشد و اینها دارند مرتب گوش مردم را و چشم مردم را آزار می دهند.

You can see links before reply در داخل ایران هم شاید نودوپنج درصد از کسانی می خوانند نباید بخوانند، آنجا هم همین اتفاقی که اینجا افتاده دارد اتفاق می افتد و من اين را دارم می بینم و می شنوم
You can see links before reply

حسن شماعی زاده


حالا چشم مردم را نمی توانیم بگويیم چون اینها یک ویدیویی می سازند که خوب سرگرم کننده است ما به عنوان سرگرمی نگاه می کنیم ولی من از شما می پرسم چند درصد از اینها را حاضرید و این میل را در خودت احساس می کنی که بروی و سی دی اینها را بگذاری و گوش بکنی، خیلی تعدادش کمه.
در صنعت موسیقی در کشورهای غربی اینها معمولاً مدیر برنامه دارند، یعنی یک کسی هست که می رود برایشان بازاریابی می کند، اگر کسی نتواند بخواند خوب آن فرد هم قبولش نمی کند و دنبال کارش نمی رود ولی در میان هنرمندان ایرانی آیا چنین چیزی مرسوم است؟
بازار ما بازار کوچکی است، بازار ضعیفی که هر روز ضعیفتر شده.
من اینجا برای شما یک مثال بزنم؛ فرض کنید که مادر بزرگ من فوتبال نگاه نمی کند ولی مسابقه ایران و آمریکا که می شود او هم می آید اضافه می شود بر تماشاچیان این بازی، یعنی وارد بازی می شود.
یک آهنگهایی هست که همه را وارد بازی می کند مثلاً همین آهنگ یک دختر دارم شاه نداره، شاید خیلیها که اصلاً کاری به موسیقی و این کارها نداشتند آمدند و این آهنگ را استفاده کردند یک آهنگی که هفتاد میلیون جمعیت از آن استفاده کرده، بعد نگاه می کنید می بینید که فروشش سی هزارتاست.
حالا شما فکر نکنید همه سی دی ها سی هزار تا فروش دارند خیلیها روی دو هزار تا سه هزارتا می ایستند، این فاجعه است.
وقتی وضعیت اقتصادی به اینجا می رسد اعتقاد من است که کار موسیقی در خارج از کشور تمام شده است، آنچه مانده یک مقدار موسیقی تحمیلی است، یک مقدار خواننده هنوز سر پا هستند و اینها می آیند از درآمدی که از کنسرتها دارند یک چیزهایی تولید می کنند.
این سی دی هایی که تولید می شود را مگر کمپانیها تولید نمی کنند؟ مگر کمپانی با خواننده قرار داد نمی بندد تا برایش سی دی بزنند و حقش را بخرند؟
این در مورد خواننده هایی است که مطرح هستند.
بله چون گفتید که بعضیها از پول کنسرتها چیزی تولید می کنند اين سؤال برايم پيش آمد.
بله ببینید الآن شرکتها دیگر خرید نمی کنند یعنی آن زمان هم که خرید می کردند خواننده ها یک مقداری کمک می کردند.
الآن شرکت نمی آید این ریسک را خودش بکند و سرمایه اش را به خطر بیندازد ولی خواننده ای که هنوز از کنسرتها یک درآمدی دارد با اینکه می داند ضرر می کند می رود و آن سی دی را تولید می کند.

You can see links before reply امروز داخل ایران از نظر خیلی چیزها از لس آنجلس خیلی عقبترند، از نظر تکنیک از نظر تنظیم از نظر کار استودیو و امکاناتی که دارند و کارهایی که می شود هنوز خیلی عقبند، ولی باز تکرار می کنم الان داریم یواش یواش نشانه هايی از داخل ایران می بینیم
You can see links before reply

حسن شماعی زاده


ببینید مثلاً فرض کنید شما یک کاسبی دارید فرض کنید یک رستوران دارید و این رستوران دارد هر روز ضرر می دهد و شما می روید از یک جای دیگر پول می گذارید در آن.
خوب تا یک مدت می شود ادامه داد و اگر پولی گذاشته می شود و این پول از بیرون می آید و اگر از طرف کسانی دیگر می آید خوب به دنبال خودش یک سری توقعاتی هست، بسادگی جلو نمی رود .
خود شما چطور؟ شما خیلی فعال بودید، آهنگهای زیادی ساختید اینجا آلبومهای زیادی پر کردید و خودتان هم می خواندید، الآن چه کار می کنید؟ الان هم هنوز همان فعالیت را دارید؟
من هم الآن به خاطر وضعیتی که هست دارم کار می کنم ولی بسختی داریم این سی دی ها را تولید می کنیم و آخرین کار من دو سه ماه است که به بازار آمده، با اینکه بسیار بسیار موفق بوده ولی ضرر سنگینی هم همراهش بوده.
تازه می بینید اینجا استودیوی خود من است خیلی کارها را من خودم می کنم و یکی از دلایلی که من خودم اینجا استودیو زدم به خاطر همین است.
تمام اینها به خاطر کپی هاست که مردم از روی اینترنت بر می دارند، یعنی امروز یک ویدیو پخش می شود از این ویدیو صدایش را برمی دارند، ولی کیفیت صدای خود را ازدست می دهد ولی همین ویدیو بعد از بیست و چهار ساعت روی صد تا لاین هست، شما می توانید بروید و آن را کپی کنید، بله وضعیت به این شکل است.
خیلیها دوست ندارند حرف بزنند ولی واقعیتش این است، واقعیت این است که بحران اقتصادی در کار موسیقی در خارج از کشور از سال 1979 شروع شد و این بحران وقتی سی دی شد و به صورت دیجیتال شد و رفت در اینترنت دیگر در اوج خودش است.
پس اینکه بعضیها می گویند موسیقی لس آنجلسی مبتذل است، البته نه تمامش، انتقاد خیلی می شود بخصوص در داخل ایران، شما فکر می کنید به خاطر همین خواننده های تحمیلی است که شما گفتید یا چیزهای دیگر هم هست؟
امکان دارد که خیلی انتقادها به خاطر همینها باشد ولی به طور کلی من دیدم به این صورت نیست.
من می گویم که اگر یک کاری اشکال فنی دارد ما می توانیم ایراد بگیریم، مثلاً این شعر قافیه اش اشتباه است یا قافیه ندارد یا کراهت کلام دارد یا این موسیقی از نظر تکنیکی اشکال دارد، آکوردهایش اشتباه است، فاصله هایش اشتباه است، آنها را می توانیم ایراد بگیریم ولی اینکه چون سلیقه تو مثل من نیست سلیقه تو مردود است را من قبول ندارم.

You can see links before reply خیلیها را دیدم که می گویند ما پاواروتی گوش می دهیم، ما بوچلی گوش می دهیم، ابی گوش می دهیم، داریوش گوش می دهیم ولی وقتی می روی می بینی دارند همان جلال همتی گوش می کنند
You can see links before reply

حسن شماعی زاده


یعنی آوردن یک چیزی به اسم کلاس که چون من این را گوش می دهم کلاسم بالاتر است و چون تو آن را گوش می دهی کلاست پایینتراست، من این را بهش اعتقاد ندارم ، هر چیزی در جای خودش قشنگ است.
اگر اشکال فنی نداشته باشه این کلمات ابتذال و مبتذل یک مقداری بر می گردد به ریشه های فرهنگی و مذهبی.
اصولاً ما می بینم که مثلا به رقص در جامعه ما به شکل دیگری نگاه می شود، خیلی از روشنفکرها من دیدم حتی خیلی هم ادعای روشنفکری دارند هنوز در پس مغرشان می گویند مثلاً رقاصبازی است، توجه می کنید یعنی هنوز به هنر رقص آن احترام را نمی گذارند و با همان دید عقبمانده دارند به آن نگاه می کنند.
من این حرف را قبلاً هم زدم، یکی از افرادی که فروش سی دی اش از همه بالاتر بوده آقای جلال همتی است؛ من خیلیها را دیدم که می گویند ما پاواروتی گوش می دهیم، ما بوچلی گوش می دهیم، ابی گوش می دهیم، داریوش گوش می دهیم ولی وقتی می روی می بینی دارند همان جلال همتی گوش می کنند.
خوب تو با همان جلال همتی حال کن چرا باید تظاهربکنی به یک کلاسی که بهش اعتقاد دارند.
خوب تا اینجا درباره موسیقی خارج از کشور صحبت کردیم، نظر شما درباره موسیقی غیر سنتی امروز در ایران چه هست؟
ایران سرزمین مادری است، همه ما هم از آنجا آمده ایم در آتیه هم بیشتر استعدادها در آنجا پرورش خواهند یافت.
این را من بارها گفته ام و در واقع موسیقی از داخل کشور ادامه پیدا خواهد کرد ولی اگر بخواهیم امروز مقایسه بکنیم، امروز داخل ایران از نظر خیلی چیزها از لس آنجلس خیلی عقبترند، از نظر تکنیک از نظر تنظیم از نظر کار استودیو و امکاناتی که دارند و کارهایی که می شود هنوز خیلی عقبند، ولی باز تکرار می کنم الان داریم یواش یواش نشانه هايی از داخل ایران می بینیم.
آنجا هم من خواننده بد خیلی می شنوم، من فکر می کنم که در داخل ایران هم شاید نودوپنج درصد از کسانی می خوانند نباید بخوانند، آنجا هم همین اتفاقی که اینجا افتاده دارد اتفاق می افتد و من اين را دارم می بینم و می شنوم.
اینجا این را هم بگویم که یکی دو تا از این جوانان آمده اند و یکی دو تا از آهنگهای من را بدون اجازه برداشته اند، یکی از آن ها آهنگ یک غریبه بود و وقتی که اینجا پخش شد آن قدر این خواننده این را بد خوانده که واقعاً فکر نمی کردم یک روزی این آهنگم به این روز می افتد و این صدای ناهنجار رویش می آید، ولی بگذارید خاطره ای برای شما تعریف بکنم.

You can see links before reply اگر یک کاری اشکال فنی دارد ما می توانیم ایراد بگیریم، مثلاً این شعر قافیه اش اشتباه است یا قافیه ندارد یا کراهت کلام دارد یا این موسیقی از نظر تکنیکی اشکال دارد، آکوردهایش اشتباه است، فاصله هایش اشتباه است، آنها را می توانیم ایراد بگیریم ولی اینکه چون سلیقه تو مثل من نیست سلیقه تو مردود است را من قبول ندارم
You can see links before reply

حسن شماعی زاده


آقای پرویز مقصدی که یکی از آهنگسازان بزرگ ماست و من به ایشان خیلی ارادت دارم، یک زمانی یک دفتری داشت در خیابان ثریا [سميه کنونی]، گاهی من پیشش می رفتم و آن موقع من نه آهنگساز معروفی بودم و نه خواننده معروفی، با هم در رادیو کار می کردیم، یک آقایی آمد پیش او و گفت که من می خواهم بخوانم، آقای مقصدی به او گفت تو را باید دارت بزنند، او گفت چرا؟ مگر من چه کار کردم؟ گفت همین قدر که فکر می کنی که می توانی بخوانی باید دارت بزنند.
بله من واقعاً فکر می کنم که اینها گوششان کار نمی کند، چون اگر گوششان می شنید درست می خواندند، صدای خودشان و آنچه را می خوانند نمی شنوند.
بابا دستگاه اتوتیون آمده لااقل بگذارید داخل آن و ببینید، اتوتیون قشنگ به شما نشان می دهد که شما داخل کوک هستید یا نیستید، ببینید اینجا در آمریکا بین هفت هزار تا هشت هزار ایستگاه رادیو هست که اینها امکان ندارد چیزی را پخش کنند که تیون نباشه.
متأسفانه ما می بینیم که خیلی از خبرنگاران ما، خیلی از دست اندرکاران ما و خیلی از مجریان این برنامه ها این بینش را ندارند یا دارند به خودشان دروغ می گویند: به به چه اجرایی، بابا یارو داره خارج می خونه.
منتهی فرق من با آن آدم این است که آن خواننده که دارد خارج می خواند و تیون نیست من همان موقع می فهمم، مردم طول می کشد تا بفهمند، یواش یواش ولی مردم هم می فهمند.
در انتها قضاوت مردم درست است که ممکن است یک کمی دیر باشد ولی حتماً درست است، ما بارها دیده ایم .
ببینید من معتقدم وقتی یک صدا می آید این صدا اگر صدای سالمی هست اگر رو به پیشرفت نباشد که حتماً هست پایین نخواهد رفت اما صدای ناسالم از هر نقطه ای که هست هر روز در نظر مردم از آن پایینتر می رود.
چیزی که موسیقی داخل و خارج از کشور را هر دو را آزار می دهد یکی مسئله اقتصادی است یکی مسئله کسانی که نباید بخوانند و اینها می خواهند بزور خودشان را تحمیل کنند و امروز من به این نتیجه رسیده ام که نمی توانم نتیجه مساوی به همه چیز بدهم.
به این نتیجه رسیده ام که خواننده هفتاد درصد در موفقیت کار مؤثر است، خواننده خوب می تواند هر چیزی را بخواند و مردم گوش بدهند ولی شعر یا ترانه خوب نمی تواند به خواننده بد کمک کند؛ این را ما بارها دیدیم که خواننده خوب می تواند کار متوسطی بخواند و مورد قبول مردم واقع بشود.

You can see links before reply کار موسیقی در خارج از کشور تمام شده است، آنچه مانده یک مقدار موسیقی تحمیلی است، یک مقدار خواننده هنوز سر پا هستند و اینها می آیند از درآمدی که از کنسرتها دارند یک چیزهایی تولید می کنند
You can see links before reply

حسن شماعی زاده


شاید چند سال پیش اعتقاد دیگری داشتم ولی امروز به این نتیجه رسیدم یعنی آوازخوان نه آواز، اسم آلبوم آخرم هم همین است: آوازخوان نه آواز.
فکر نمی کنید یک مشکل هم این است که شما یعنی نسل شما چیز باب طبع نسل جوان به آنها عرضه نمی کنید؟
امروز اگر من و شما به گفتگوی دو تا جوان چهارده ساله گوش بکنیم شاید هیچ چیز نفهمیم، خواسته هایشان مسائلشان همه برای ما غریبه است، در این شکی نیست که به هر حال ممکن است ما در این سن نتوانیم آن جور خواسته های جوانترهای خودمان را بفهمیم، این واقعیت است ولی هر نسلی می تواند کارش را درست انجام بدهد.
شما در این کشورهای همسایه ما یک خواننده بد به من نشان بدهید، من ندیدم، بین همان ترکهای خودمان حتی توی کردها یک خواننده بد نمی توانید پیدا کنید، میان ارامنه یک خواننده بد نمی توانید پیدا کنید، نه اینکه خواننده بد، خواننده ای که نباید بخواند.
علتش چی هست؟
یک مقدار به خاطر شهرت، یک مقدار هم شاید می بینند که موسیقی یادگرفتن مشکل است، شاید فکر می کنند این میکروفون را به دست بگیرند زودتر به نتیجه می رسند.
یک اتفاقاتی هم در گذشته افتاده، در این شهر کسانی خواندند که آنها هم نباید می خواندند، حتی اگر سالنشان با شش هزار نفر پر می شد، بعد یک کسی که در خانه اش نشسته، حالا نمی خواهم اسم ببرم، می گوید من که از این بهتر می خوانم پس چرا من نخوانم؟
درست می گوید، ولی این دوره با آن دوره فرق می کند.
آن دوره یک امکاناتی برای این آدم بوده توانسته هل بدهد، پول بدهد، خرج بکند و وضعیتی برای خودش به وجود بیاورد ولی امروز به هر حال هر گوشه جامعه رو به ترقی است.
علت دیگر اینکه هر جامعه ای شنونده اش هم یک طبقه ای دارد.
شما نمی توانید طبقه شنونده ایرانی و آمریکایی را مقایسه کنید یا افغانی را مثلاً با عرب مقایسه کنید، هر کدام اندازه های خودشان را دارند و رو به رشدند، جامعه ما شاید خواننده ای که بیست سال پیش می خواند را الآن قبول نداشته باشد چون گوشش رو به رشد است.
You can see links before reply همین آهنگ یک دختر دارم شاه نداره، شاید خیلیها که اصلاً کاری به موسیقی و این کارها نداشتند آمدند و این آهنگ را استفاده کردند یک آهنگی که هفتاد میلیون جمعیت از آن استفاده کرده، بعد نگاه می کنید می بینید که فروشش سی هزارتاست
You can see links before reply

حسن شماعی زاده


همین طور که شما دلت می خواهد یک چیز خوشبو به مشامت بخورد یا از مزه یک غذای خوب لذت ببری، از دیدن یک منظره خوب لذت ببری، گوش هم همینطور است، گوش هم چیز درست می خواهد، دلیلش چیست آن را دیگر خدا می داند، این گوش این طور ساخته شده، هر چه خواننده به آن نتهای کوک نزدیکتر باشد شنونده بیشتر لذت می برد.
چرا موسیقی ایرانی با این همه فعالیتی که برایش می شود چه داخل ایران و چه خارج هنوز نتوانسته جایی در جهان برای خودش باز بکند؟
جامعه ما عاشق شعر است، در واقع چیزی که امروز پخش می شود یک سری شعر است که موزیکال شده، اینها آهنگ نیستند، ترانه نیستند، در حالی که موسیقی زبان گویاست و احتیاج به شعر ندارد.
بگذارید مثالی برایتان بزنم: یک گوینده ای داشت تفسیر می کرد آهنگ هتل کالیفرنیا را و در باره شعرش و معانی شعرش تفسیر می کرد، در حالیکه هتل کالیفرنیا به خاطر آکوردهایش به خاطر فاصله هایش، به خاطر موسیقی اش در خاطرهاست.
در واقع غربیها اگر بخواهیم مقایسه کنیم با سایر کشورها موسیقی گوش کردنشان مثل موزیسینهای ماست.
من شاید چهل سال یک آهنگی شنیده باشم ولی هنوز نمی دانم که شعرش چیست؛ موسیقی را این جوری گوش می دهند اما شنونده ایرانی اول شعر را گوش می دهد.
یک سری از آهنگسازها از این مسئله سوء استفاده کردند، مثلاً می گویند شعر هشت سیلابی است که الآن اگر شما نودونه درصد آهنگهایی که امروز می شنوی اگر با انگشتهایت بشماری، مثلاً توی یک دیوار سنگی می شه هشت سیلاب، نود و نه درصدش هشت سیلابی است، بابا موسیقی شکلهای دیگر هم دارد.
من اسم هشت سیلاب را گذاشتم ویروس موسیقی ایران.
یعنی اگر بخواهی قسمت بندی اش را پیدابکنی بقیه اش تا آخر معلوم است، یعنی اینکه چیزی که در جامعه ما اجرا می شود ترانه نیست، موسیقی نیست، یک سری شعر است، فرق است بین ترانه و شعر، خیلی فرق است و ترانه به عقیده من جای والاتری دارد تا شعر.
به عکس خیلیها که مثل اینکه به عارف [قزوينی] بود گفته بودند تو تصنیف سازی، ترانه جای خیلی بالاتری دارد، کلام ترانه با کلام شعر خیلی فرق می کند. چیزی که در جامعه اجرا می شود تنظیم قشنگ است، ظاهر قشنگی دارد، تیم تهیه خیلی قوی پشتش است ولی شعر موزیکال است، من این را اسمش را گذاشته ام شعر موزیکال.
حالا یک سری کار هم جدیداً آمده که نمی دانم قدیمها تئاتر رفته بودید، بین دوتا نمایش یک کسی می آمد ترانه فکاهی اجرا می کرد ما به آن می گفتیم پیش پرده، متأسفانه خیلی از کارها دارد پیش پرده می شود، یعنی حالت طنز دارد برای جلب بیننده تلویزیونی، نه برای گوش کردن روی سی دی.
به هر حال دلیل اصلی اینکه موسیقی ما نمی تواند به خارج از جامعه خودش نفوذ بکند به خاطر سنگینی شعر است.
چون شنونده ایرانی فقط شعر را می شنود، هنوز خیلی از شنونده های ما به شعر می گویند آهنگ، هنوز نمی دانند شعر چی هست، آهنگ چی هست، فکر می کنند شعر آهنگه.
من خیلی وقتها دیدم چون شعر خوبه، با اینکه خواننده خارج می خواند، می گویند به به عجب آهنگی، صدا ناهنجار است واقعاً آزار دهنده است من تمام موی بدنم سیخ می شود.
همین آقای آرش که همین اواخر آمده، حالا هر کسی کارش را کرده من نمی دانم، این معنی و شعر را فدای ریتم کرد و نتیجه گرفت.
ریتم ملودی در کارهای ما وجود ندارد، یک ریتم در موسیقی ما وجود دارد که نودونه درصدش ریتم هشت سیلابی است، علت این است.
bbcworld