PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دو گیتار؛ یک صدا



Leon
Friday 19 October 2007, 09:42 AM
You can see links before reply
فرامرز اصلانی
شب والنتاین امسال خیلی ها رو توی لس آنجلس کشید پای گیتار بابک امینی و فرامرز اصلانی. برای من خیلی جالب بود که اولاً بابک امینی از کانادا به آمریکا مهاجرت کرده و ثانیا که با اصلانی روی صحنه میره.

You can see links before replyاین گزارش را بشنوید (You can see links before reply)

محل اجرا یه کلوپ در منطقه ایرانی نشین valley در لس آنجلس بود.
خوشحال بودم که حتما آهنگهای جدید فرامرز اصلانی رو اونشب بطور زنده میشنوم و بابک امینی رو از نزدیک می بینم و از روزهای بعد از کنسرتهای گوگوش و کارهای فردیش ازش میپرسم.
حدودای ۱۰ شب بود و دیگه محل پر شده بود، (اتفاقا جوونا هم آمده بودن در حالیکه تصور میکردم که طرفداران این نوع موزیک سنهای بالاتر باشن) که فرامرز با کت شلوار سیاه شیک وارد شد، در عین حال بابک امینی هم با گروهش از راه رسیدن.
صدای موسیقی و همهمه مردم بلند شده بود و اصلانی به زور سلام علیک منو شنید و بعد از رد و بدل لبخند ، به دنبالش رفتم بیرون زیر آسمان صاف و ملایم لس آنجلس باهاش حرف زدم و از کنسرت پرسیدم:
فرامرز اصلانی: امشب با بابک امینی که موسیقی دان و گیتاریست بسیار خوبیه، اولین شبیه که با هم روی صحنه میریم.
چی شد که تصمیم گرفتین کار مشترک بکنین؟
چون من عاشق کسانی هستم که گیتار می زنن. در وحله اول باید آدم ها همدیگر رو جذب بکنن. بعد دیگه صحبت هست و تعیین کردن شب و محل اجرا.
You can see links before reply


فکر می کنین سبک هاتون با هم جور باشه؟
آره. اگر توی موسیقی دو نظر همدیگر رو حس بکنن، بقیه اش دیگه فقط تکنیکه که با چهار تا تمرین درست میشه.
یعنی امشب یک افتتاحه برای کارهای مشترک بیشتر شما با هم؟
حتماً اینطور خواهد بود. چون تا به حال به دل هم نشستیم و این خیلی مهمه.
ما چند سالی منتظر آلبوم جدید شما هستیم! چی شد پس؟
(با خنده) اصلاً نپرس و نگو که چی شد. اما امیدوارم تا عید بیرون بیاد.
علت این همه تاخیر چی بوده؟
گرفتاری های خودم! حقیقتش این آلبوم رو خودم تهیه کردم و میخواستم با سرمایه گذاری خودم هم پخش بکنم. توی یکی دو سال گذشته یک سری کارهای جنبی داشتم که مجبور بودم اونها رو انجام بدم. الان دیگه آزاد شدم اما دارم روی جلد آلبوم کار می کنم. به هر حال بیرون اومدن این آلبوم دیر و زود داره، اما سوخت و سوز نداره!
You can see links before reply

امشب هم از این آلبوم جدید چیزی اجرا می کنین؟
آره. "صدایم کن"، "غریبه در شهر" و "قدیم" رو اجرا می کنم. "قدیم" یکی از اون آهنگهاست که خودم خیلی دوست دارم. چون توی این آهنگ از شاعران معاصر و موسیقی دانان ما مثل سهراب سپهری و پرویز یاحقی نام میبره و حال و هوای عجیبی برای من درست می کنه.
شعر این آهنگ از خود شماست؟
تمام شعرها همیشه مال خود منه، غیر از شعرهایی که از حافظ یا مولوی هستن و احتیاجی به معرفیشون نیست!
من یادمه که شما وسط شهر لوس آنجلس یک استودیو داشتین که محیط خیلی شاعرانه ای داشت. هنوز هم اونجا کار می کنین؟
آره. هنوز اونجا کار می کنم. پر از شمع هم هست و حقیقتش خرج "شمعی" من خیلی زیاده!
چند ساله لوس آنجلس هستین؟
تقریباً نه سال میشه.
تجربه زندگی اینجا بهتر از انگلستان بوده؟
من قبلاً انگلستان زندگی می کردم. من هر جای دنیا که بودم، همیشه مردم به من محبت داشتن. خودت اگر آدم ها رو دوست داشته باشی، اونها هم با تو کنار میان. کسانی که میگن ما فقط یک جا رو برای زندگی کردن دوست داریم، اشکال از خودشونه.
You can see links before reply


روحیه شما به نسبت دو سه سال پیش بهتر شده. جریان چیه؟
باید اینجوری باشه. چون به سنی رسیدم که اگه روحیه نداشته باشم، دیگه هیچی ندارم.
و اون چه سنیه، یعنی از تعداد انگشت های دست بیشتره؟
(با خنده) بستگی داره چند تا انگشت داری.
شما پس از اونهایی هستین که موقع تولد فقط یک شمع میزارن!
مجبورم یک شمع بزارم، وگرنه خونه آتش میگیره!
بعد از صحبت با آقای اصلانی، رفتم پیش بابک امینی. بابک امینی رو با آلبوم زرتشت گوگوش ، اولین آلبوم گوگوش بعد از انقلاب شناختیم و توی کنسرتهای دور دنیا با چهره اش آشنا شدیم. بابک چند سال قبل به کانادا مهاجرت کرد و با موزیسینهای محلی تورنتو کارهای مشترک ضبط و اجرا کرد.
You can see links before reply
بابک امینی

بابک آلبوم بیرون داد و یک بار چند سال پیش یکی از دوستان در جشنواره جاز تورنتو از نزدیک دیدش، به سبک فلامینکو با یک گروه کانادائی کار میکرد. اینکه سر از لس آنجلس در آورده برام خیلی جالب بود چون شاید به این معنی بود که دوباره به دنیای پاپ داره بر میگرده.
بعد از اجرای روی صحنه اش (با یک گروه و خواننده آمریکائی) و قبل از اینکه با اصلانی روی صحنه بره باهاش حرف زدم و پرسیدم که چرا اومده آمریکا؟
بابک امینی: چون هوای کانادا خیلی سرد بود! من دوستای زیادی توی لوس آنجلس دارم. اینجا محیطش برای کارهای ایرانی هم مناسب تره. من میخواستم هم توی محیط ایرانی و غیر ایرانی فعال باشم بنابراین تصمیم گرفتم بیام اینجا.
توی لس آنجلس این فعالیت ها رو داری؟
بله. الان دارم گروه موسیقی خودم رو درست می کنم و تا یک ماهه دیگه کنسرت خواهم داشت. البته بیشتر کارها به صورت موسیقی بدون کلامه.
چطور شد با فرامرز اصلانی جور شدین و تصمیم گرفتین با هم یک برنامه اجرا کنین؟
شش سال پیش وقتی من برای کنسرت خانم گوگوش اینجا اومده بودم، یک شب با آقای اصلانی هم چند قطعه اجرا کردم و از همون جا با هم آشنا شدیم. وقتی به لوس آنجلس اومدم ایشون پیشنهاد دادن که با هم کار کنیم و منم خیلی خوشحال شدم و قبول کردم.
You can see links before reply


الان که اومدی لوس آنجلس، چه افق های جدیدی برات باز شده؟
فعلاً با آقای اصلانی کار می کنم. یک سری کار آهنگ سازی و تنظیم با خواننده های دیگه ایرانی دارم. همچنین دو تا آلبوم مختلف هست که دارم روشون کار می کنم.
کار با خانم گوگوش رو ادامه نمیدی؟
فعلاً نه، چون ایشون گروه موسیقی خودشون رو دارن و منم همین طور.
فکر می کنی رویای آمریکا واقعیت داره؟ یعنی آدم اینجا موفق تره؟
بستگی به هنرمندش داره.
زندگی توی لوس آنجلس برای خودت چطور بوده؟
برای من تا الان خوب نبوده، چون فقط چند ماهه اومدم اینجا!

moomak
Saturday 20 October 2007, 06:26 AM
سعید جان این مصاحبه رو خودت انجام دادی؟
رفته بودی پیش استاد من؟
ایول دمت داداش