akanani
Monday 19 November 2007, 08:10 AM
انجمن موسيقي ايران در سالجاري دست به ابتكار جالبي زد تا هر شب يكي از استانها به تشخيص خود، تمام يا بخشي از بضاعت موسيقايي اش را براي اجراي برنامه در تالار وحدت، به تهران بياورد.
اين تجربه كه نتايج آن به هيچ عنوان قابل پيشبيني نبود، براي مديريت موسيقي كشور و همينطور هنرمندان استانها حاوي درسهاي آموزندهاي بود تا با نگاهي واقع بينانهتر در مسير توسعه موسيقي ايران گام بردارند.
شبهاي موسيقي ايران كه براي نخستين بار در تهران تجربه ميشد صرفنظر از آمار شركتكنندهها و بازديدكنندهها، نگاهها و افقهاي جديدي ر اپيش روي فعالان موسيقي گشود. برخي از استانها كه به موسيقي پروري شهره بودند، در اين شبها كمفروغ ظاهر شدند و در نقطه مقابل، استانهايي كه هيچ انتظار نميرفت، اساساً چيزي به نام موسيقي داشته باشند، خيلي باشكوه آمدند و هنرنمايي كردند.
همچنين مسئله نخبه پروري پايتخت در حوزه موسيقي كه به سبب تمركز گرايي شديد كشور، به مانند يك اصل ميمانست، با حضور ستارههاي درخشاني از شهرستانها در صحنه تالار وحدت با ترديد روبهرو شد. دست كم براي مديريت موسيقي كشور مسجل شد كه موسيقي فقط تهران نيست و در گوشه و كنار اين سرزمين پهناور بهرغم كاستيهاي فراوان استعدادهاي قابل توجهي نهفته است.
استانهايي مانند خراسان شمالي، سيستان و بلوچستان و تا حدي خراسان رضوي و كهگيلويه و بوير احمد با تكيه تمام بر موسيقي بومي منطقه خود آمده بودند و حضورشان درخشش خوبي داشت. برخي ديگر از استانها موسيقي بومي خود را در قالبهاي نوين اركستري به نمايش گذاشتند كه در اين ميان لرستان و بوشهر جزو برترينها بودند و پس از آن ميتوان از كرمان، هرمزگان، گلستان، خراسان جنوبي نام برد كه در كنار انواع بومي خود، جلوههايي از موسيقي دستگاهي و كلاسيك هم به همراه داشتند.
آذربايجان شرقي و غربي نيز با توجه به پشتوانه موسيقي آذري كلاسيك شان، در حد خوبي توانستند ظاهر شوند.
حضور خيلي از استانها همچون خوزستان، گيلان، زنجان، ايلام، همدان، مازندران، چهارمحال و بختياري، فارس و تهران خيلي معمولي بود.
كرمانشاه و كردستان بهعنوان 2 استان موسيقي خيز كشور نتوانستند، اعتبار پيشين خود را به نمايش بگذارند و از اصفهان هم با وجود آنكه برنامه خوبي به تهران آورده بود، انتظار بيشتري ميرفت.
2 استان مركزي و سمنان فراتر از آنچه تصور ميشد ظاهر شدند و در معرفي چهرههاي جوان نقش درجه اولي داشتند. اما چيزي كه باعث حيرت علاقه مندان موسيقي شد، حضور مقتدرانه 2 استان قم و قزوين در اين شبه جشنواره بود.
بر مصداق مثل فلفل نبين چه ريزه، هنرمندان اين 2 استان كوچك چنان ظاهر شدند كه گويا از پايتخت نشينان جلوترند. شايد نزديكي به تهران در اين نقطه قوت مؤثر بوده باشد ولي در هر حال تنوع و كيفيت گروههاي اعزامي آنها بسيار جالب و قابل تقدير بود. در عوض 2 استان يزد و اردبيل بسيار ضعيف آمدند و رفتند كه اگر نميآمدند شايد بهتر ميبود.
اما برگزاري30 شب موسيقي استانها در تالار وحدت خالي از حرف و حديث نبود. غالب هنرمندان شهرستاني از يك سو ممنون بودند كه چنين برنامهاي به آنها اختصاص يافته و از سويي ديگر گله مند ضعف مديريت استاني و كشوري بودند. سعيد ارسلاني هنرمند جوان از اروميه كه ليسانس نوازندگي تار آذري خود را به تازگي از كنسرواتوار باكو دريافت كرده، لب به شكايت ميگشايد و ميگويد اعلان رسمي براي حضور در تهران شفاف نبود بهطوري كه خود من بهطور اتفاقي برگ فراخوان را در اداره ارشاد اروميه روي ميز ديدم و نهايتاً به اتفاق كاروان هنري استان به تهران آمدم.
ولي معتقدم اين افراد نمايندگان موسيقي استان آذربايجان غربي نبودند، حتي خود من! انجمن موسيقي نبايد به استانها اختيار تام ميداد تا سليقهاي عمل كنند. وي در ادامه درددلهاي خود ميافزايد نظير اين برنامه را6 سال پيش در شيراز شاهد بودم كه از استان فارس يك هيأت ژوري به همه نقاط كشور سفر كرده و بهترين گروهها را براي حضور در شيراز فراخوانده بودند.
وحيد رادفر، نوازنده تنبور و سرپرست گروه مفتون از استان همدان نيز فرصت كم براي هماهنگي و آشنايي هنرمندان شهرستاني به تالار وحدت را نقطه ضعف ديگري عنوان ميكند و ميگويد برنامه موسيقي استان ما با نيم ساعت فاصله از يك تئاتر به روي صحنه ميرود و هيچ فرصتي براي تنظيم ميكروفونها و سامانه صوتي نداشتيم.
در نتيجه كيفيت اجرا لطمه ديد و از آنجا كه هنر ما در صدابرداري خوب جلوه ميكند، آنچنان كه هست نتوانستيم برنامه خود را اجرا كنيم.
ايرج رحمانپور، عضو گروه زاگرس خرم آباد هم كه در حال حاضر شاخصترين خواننده منطقه خود محسوب ميشود، از زاويه ديگري شبهاي موسيقي ايران را مورد نقد قرار ميدهد.
او ضمن ارج نهادن به موسيقي شهرستانها از سوي انجمن موسيقي ايران، ميگويد ما در تمام كنسرتهاي خارج از تهران وقتي از ضعف صدا برداري گله ميكرديم، پاسخ ميدادند مگر اينجا تالار وحدت است!؟ يعني تالار وحدت از نظر كيفيت صدابرداري برايشان معيار بود.
ال خود ما به اين تالار آمديم و كنسرت داديم و ديديم كه خبري نيست. حتي اجازه ندادند ما نظرات خود را لحاظ كنيم.
تصور من اين است كه يك گروه محلي خيلي دست كم گرفتهميشود و احياناً اعتقادي ندارند كه گروههاي محلي هم مانند گروههاي شهري دغدغه صدابرداري دارند! اما حسناديب، نوازنده كمانچه و خواننده گروه موسيقي قومس از سمنان كه معاونت هنري اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان خود را هم بر عهده دارد، بيش از آنكه انتقاد كند، سپاسگزار است و حضور گروههاي موسيقي سمنان در تهران را فرصتي ارزشمند ميداند و از مديران موسيقي كشور نهايت سپاس را دارد.
وي در عين حال نقد محتاطانه خود را چنين ابراز ميدارد برنامهها خيلي متراكم بود. ما7 گروه را با خود به تهران آورده بوديم كه ميبايست در 2 ساعت برنامه خود را اجرا كنند ولي وقت به اندازه كافي نبود.
بيتوجهي به وضعيت رفاهي نوازندگان شهرستانها نيز از جمله انتقادهايي است كه احمد توحدي رئيس انجمن موسيقي بندرعباس وارد ميداند و ميگويد هنرمندان ما مسير بندرعباس تهران را با قطار آمدند و همان روز به صحنه رفتند كه با توجه به خستگي ايشان، انتظار اجراي برنامهاي خوب را نداشتيم.
گر چه آنها سنگ تمام گذاشتند. درست آن بود كه يكي دو روز پيش از اجراي برنامه اين هنرمندان در تهران اسكان يابند و به استراحت بپردازند.
در هر حال برگزاري شبهاي موسيقي ايران تجربهاي لازم بود تا دست كم براي يك بار صورت بگيرد. اين كار با همه محاسن و معايبش يك پيام مهم داشت و آن اينكه موسيقي فقط تهران نيست و احياناً اگر چنين تصوري در افكار عمومي وجود دارد، با گامهايي هدفمند ميتوان به سمتي رفت كه همه فرزندان ايران بهطور عادلانه از موسيقي هنري و هويتمند برخوردار باشند.
در عين حال اين تجربه به ظاهر كم هزينه پيام ديگري هم داشت و آن اينكه بار ديگر به همين شكل و با همين كيفيت نميتواند تكرار شود.
You can see links before reply (You can see links before reply)You can see links before reply You can see links before reply (You can see links before reply)
منبع : روزنامه همشهری
اين تجربه كه نتايج آن به هيچ عنوان قابل پيشبيني نبود، براي مديريت موسيقي كشور و همينطور هنرمندان استانها حاوي درسهاي آموزندهاي بود تا با نگاهي واقع بينانهتر در مسير توسعه موسيقي ايران گام بردارند.
شبهاي موسيقي ايران كه براي نخستين بار در تهران تجربه ميشد صرفنظر از آمار شركتكنندهها و بازديدكنندهها، نگاهها و افقهاي جديدي ر اپيش روي فعالان موسيقي گشود. برخي از استانها كه به موسيقي پروري شهره بودند، در اين شبها كمفروغ ظاهر شدند و در نقطه مقابل، استانهايي كه هيچ انتظار نميرفت، اساساً چيزي به نام موسيقي داشته باشند، خيلي باشكوه آمدند و هنرنمايي كردند.
همچنين مسئله نخبه پروري پايتخت در حوزه موسيقي كه به سبب تمركز گرايي شديد كشور، به مانند يك اصل ميمانست، با حضور ستارههاي درخشاني از شهرستانها در صحنه تالار وحدت با ترديد روبهرو شد. دست كم براي مديريت موسيقي كشور مسجل شد كه موسيقي فقط تهران نيست و در گوشه و كنار اين سرزمين پهناور بهرغم كاستيهاي فراوان استعدادهاي قابل توجهي نهفته است.
استانهايي مانند خراسان شمالي، سيستان و بلوچستان و تا حدي خراسان رضوي و كهگيلويه و بوير احمد با تكيه تمام بر موسيقي بومي منطقه خود آمده بودند و حضورشان درخشش خوبي داشت. برخي ديگر از استانها موسيقي بومي خود را در قالبهاي نوين اركستري به نمايش گذاشتند كه در اين ميان لرستان و بوشهر جزو برترينها بودند و پس از آن ميتوان از كرمان، هرمزگان، گلستان، خراسان جنوبي نام برد كه در كنار انواع بومي خود، جلوههايي از موسيقي دستگاهي و كلاسيك هم به همراه داشتند.
آذربايجان شرقي و غربي نيز با توجه به پشتوانه موسيقي آذري كلاسيك شان، در حد خوبي توانستند ظاهر شوند.
حضور خيلي از استانها همچون خوزستان، گيلان، زنجان، ايلام، همدان، مازندران، چهارمحال و بختياري، فارس و تهران خيلي معمولي بود.
كرمانشاه و كردستان بهعنوان 2 استان موسيقي خيز كشور نتوانستند، اعتبار پيشين خود را به نمايش بگذارند و از اصفهان هم با وجود آنكه برنامه خوبي به تهران آورده بود، انتظار بيشتري ميرفت.
2 استان مركزي و سمنان فراتر از آنچه تصور ميشد ظاهر شدند و در معرفي چهرههاي جوان نقش درجه اولي داشتند. اما چيزي كه باعث حيرت علاقه مندان موسيقي شد، حضور مقتدرانه 2 استان قم و قزوين در اين شبه جشنواره بود.
بر مصداق مثل فلفل نبين چه ريزه، هنرمندان اين 2 استان كوچك چنان ظاهر شدند كه گويا از پايتخت نشينان جلوترند. شايد نزديكي به تهران در اين نقطه قوت مؤثر بوده باشد ولي در هر حال تنوع و كيفيت گروههاي اعزامي آنها بسيار جالب و قابل تقدير بود. در عوض 2 استان يزد و اردبيل بسيار ضعيف آمدند و رفتند كه اگر نميآمدند شايد بهتر ميبود.
اما برگزاري30 شب موسيقي استانها در تالار وحدت خالي از حرف و حديث نبود. غالب هنرمندان شهرستاني از يك سو ممنون بودند كه چنين برنامهاي به آنها اختصاص يافته و از سويي ديگر گله مند ضعف مديريت استاني و كشوري بودند. سعيد ارسلاني هنرمند جوان از اروميه كه ليسانس نوازندگي تار آذري خود را به تازگي از كنسرواتوار باكو دريافت كرده، لب به شكايت ميگشايد و ميگويد اعلان رسمي براي حضور در تهران شفاف نبود بهطوري كه خود من بهطور اتفاقي برگ فراخوان را در اداره ارشاد اروميه روي ميز ديدم و نهايتاً به اتفاق كاروان هنري استان به تهران آمدم.
ولي معتقدم اين افراد نمايندگان موسيقي استان آذربايجان غربي نبودند، حتي خود من! انجمن موسيقي نبايد به استانها اختيار تام ميداد تا سليقهاي عمل كنند. وي در ادامه درددلهاي خود ميافزايد نظير اين برنامه را6 سال پيش در شيراز شاهد بودم كه از استان فارس يك هيأت ژوري به همه نقاط كشور سفر كرده و بهترين گروهها را براي حضور در شيراز فراخوانده بودند.
وحيد رادفر، نوازنده تنبور و سرپرست گروه مفتون از استان همدان نيز فرصت كم براي هماهنگي و آشنايي هنرمندان شهرستاني به تالار وحدت را نقطه ضعف ديگري عنوان ميكند و ميگويد برنامه موسيقي استان ما با نيم ساعت فاصله از يك تئاتر به روي صحنه ميرود و هيچ فرصتي براي تنظيم ميكروفونها و سامانه صوتي نداشتيم.
در نتيجه كيفيت اجرا لطمه ديد و از آنجا كه هنر ما در صدابرداري خوب جلوه ميكند، آنچنان كه هست نتوانستيم برنامه خود را اجرا كنيم.
ايرج رحمانپور، عضو گروه زاگرس خرم آباد هم كه در حال حاضر شاخصترين خواننده منطقه خود محسوب ميشود، از زاويه ديگري شبهاي موسيقي ايران را مورد نقد قرار ميدهد.
او ضمن ارج نهادن به موسيقي شهرستانها از سوي انجمن موسيقي ايران، ميگويد ما در تمام كنسرتهاي خارج از تهران وقتي از ضعف صدا برداري گله ميكرديم، پاسخ ميدادند مگر اينجا تالار وحدت است!؟ يعني تالار وحدت از نظر كيفيت صدابرداري برايشان معيار بود.
ال خود ما به اين تالار آمديم و كنسرت داديم و ديديم كه خبري نيست. حتي اجازه ندادند ما نظرات خود را لحاظ كنيم.
تصور من اين است كه يك گروه محلي خيلي دست كم گرفتهميشود و احياناً اعتقادي ندارند كه گروههاي محلي هم مانند گروههاي شهري دغدغه صدابرداري دارند! اما حسناديب، نوازنده كمانچه و خواننده گروه موسيقي قومس از سمنان كه معاونت هنري اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان خود را هم بر عهده دارد، بيش از آنكه انتقاد كند، سپاسگزار است و حضور گروههاي موسيقي سمنان در تهران را فرصتي ارزشمند ميداند و از مديران موسيقي كشور نهايت سپاس را دارد.
وي در عين حال نقد محتاطانه خود را چنين ابراز ميدارد برنامهها خيلي متراكم بود. ما7 گروه را با خود به تهران آورده بوديم كه ميبايست در 2 ساعت برنامه خود را اجرا كنند ولي وقت به اندازه كافي نبود.
بيتوجهي به وضعيت رفاهي نوازندگان شهرستانها نيز از جمله انتقادهايي است كه احمد توحدي رئيس انجمن موسيقي بندرعباس وارد ميداند و ميگويد هنرمندان ما مسير بندرعباس تهران را با قطار آمدند و همان روز به صحنه رفتند كه با توجه به خستگي ايشان، انتظار اجراي برنامهاي خوب را نداشتيم.
گر چه آنها سنگ تمام گذاشتند. درست آن بود كه يكي دو روز پيش از اجراي برنامه اين هنرمندان در تهران اسكان يابند و به استراحت بپردازند.
در هر حال برگزاري شبهاي موسيقي ايران تجربهاي لازم بود تا دست كم براي يك بار صورت بگيرد. اين كار با همه محاسن و معايبش يك پيام مهم داشت و آن اينكه موسيقي فقط تهران نيست و احياناً اگر چنين تصوري در افكار عمومي وجود دارد، با گامهايي هدفمند ميتوان به سمتي رفت كه همه فرزندان ايران بهطور عادلانه از موسيقي هنري و هويتمند برخوردار باشند.
در عين حال اين تجربه به ظاهر كم هزينه پيام ديگري هم داشت و آن اينكه بار ديگر به همين شكل و با همين كيفيت نميتواند تكرار شود.
You can see links before reply (You can see links before reply)You can see links before reply You can see links before reply (You can see links before reply)
منبع : روزنامه همشهری