PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : وزن خوانی یادیاری وکاربرد آن در موسیقی



Hmd_N
Wednesday 21 November 2007, 01:57 AM
با توجه به سوابق و مستندات تاریخی ضرب آهنگ موسیقی ایرانی در گذشته با متریک کنونی متفاوت بوده و بر اساس سیستم ایفاعی تنظیم می گردید. بر اساس بعضی نوشته ها مانند تحقیق ماللهند از ابوریحان بیرونی، به دلیل حضور تفکر ایقاعی در موسیقی قدیم ایران و هند ، اصول عروض و ایقاع احتمالا ریشه در فرهنگ آریایی داشته است. بر اساس پاره ای دیگر از مستندات ، مقامهای ضربی با نام ایقاعات درسده‌ی اول هجری به‌عنوان یک ابتکار و یک عمل نو در موسیقی دوره‌ی اسلامی پدید آمد و در اهمیت آن همین بس که مسلمانان زمانبندی موسیقی را ضربان قلب خدا می نامیدند.
با توجه به سوابق و مستندات تاریخی ضرب آهنگ موسیقی ایرانی در گذشته با متریک کنونی متفاوت بوده و بر اساس سیستم ایفاعی تنظیم می گردید. بر اساس بعضی نوشته ها مانند تحقیق ماللهند از ابوریحان بیرونی، به دلیل حضور تفکر ایقاعی در موسیقی قدیم ایران و هند ، اصول عروض و ایقاع احتمالا ریشه در فرهنگ آریایی داشته است. بر اساس پاره ای دیگر از مستندات ، مقامهای ضربی با نام ایقاعات درسده‌ی اول هجری به‌عنوان یک ابتکار و یک عمل نو در موسیقی دوره‌ی اسلامی پدید آمد و در اهمیت آن همین بس که مسلمانان زمانبندی موسیقی را ضربان قلب خدا می نامیدند.


ایقاعات به دلیل تک صدایی بودن موسیقی، رشد چشمگیر داشته و شدت ضربات و رنگهای صوتی ساز های کوبه ای و پوستی در گسترش ساختار صوتی ایقاعات نقش بسزایی داشته اند. تا قرن سوم هجری خواننده و نوازنده از یک ساختار ایقاعی تبعیت می کردند اما ابراهیم بن المهدی (متوفی به سال 224 هجری قمری) طرحی پیشنهاد داد تا این دو از ساختار زمانی متفاوت استفاده کنند. در نتیجه این در هم تنیدگی ایقاعی ، موسیقی بسیار زیبا می نمود.

بیش‌تر آوازهایی که تا پایان سده‌ی اول هجری در حجاز توسط هنرمندان مسلمان خوانده می‌شد ، حدی و نصب نام داشت که هر دو از لحن‌های موزون بوده و آنها را الحان موزونه می‌نامیدند. این آوازها بنا بر پایه‌های عروضی اشعار تنظیم می‌شدند. خوانندگان معتبر صدر اسلام از قبیل طویس ( نخستین خواننده و نوازنده بعد از اسلام در عربستان که شهرت و اعتبارش در نتیجه به‌کار بردن تمهیدهایی بود که با شنیدن آواز اسیران ایرانی در شهر مدینه برای او حاصل شده بود) و سائب خاثر ( ایرانی الاصل و نخستین کسی که همراه آواز عود به‌کار برد) و عزَّالمیلاء ( از شاگردان سائب خاثر) و نشیط پارسی کسانی بودند که هنگام خواندن آواز، به کمک دف وزن شعر را نگاه می داشتند ولی با اینحال طویس نخستین خواننده ای بود (درشهر مدینه) که در موسیقی ایقاع را به کار برد.

این امر موجب شد که موسیقی کامل تر و مطلوب تری پدید آید و آن را غنا المتقن نامیدند. غناء المتقن دارای تمهیدهای فنی بسیاری برای موزون ساختن آهنگ بوده است. اسحاق موصلی نخستین کسی بود که آوازها را بنابر ایقاع به‌طور کامل تنظیم کرد و تغییراتی در اوزان ایقاعی داد. در بین علمای قدیم می توان از اسحاق کندی ( متوفی 260 هجری قمری ) با رساله فی اجزاء خبریه الموسیقی و حکیم ابونصر فارابی ( متوفی 339 هجری قمری) نام برد که رسالاتی مانند موسیقی الکبیر و کتاب فی احصاء الایقاع داشته و در آن، ایقاع را از جهات مختلف مورد بحث قرار داده ولی متأسفانه اثری از این کتاب در دست نیست. از صفی‌الدین ارموی ( قرن هفتم هجری) اثری گران‌قدر به نام الرساله الادوار فی‌ الموسیقی باقی مانده است. این کتاب شامل تعریف ایقاع و انواع ادوار ایقاعی، تأثیر ادوار بر گروههای مختلف مردم و غیره است.

از عبدالقادر مراغه ای ( قرن 9 هجری) نیز مستندات معتبری چون جامع الالحان ، مقاصدالالحان و شرح ادوار درباره ایقاع برجای مانده است. آن‌چه با بررسی آثار گذشتگان به خصوص عبدالقادر مراغی معلوم می‌شود این است که ریتم در موسیقی ایران، متأثر از وزن کلام موزون یا شعر پارسی است و موسیقی شناسان قدیم با تکیه به ارکان ایقاعی که در واقع رابطه‌ی بین اوزان عروضی و وزن‌های موسیقایی بوده، تئوری موسیقی خود را درباره‌ی ایقاع بیان می‌کردند. در موسیقی هند نیز زمانبندی تالای موسیقی بیشترین تاثیر را از شعر و به خصوص ساختار کششی در هجاهای زبان سانسکریت می گیرد.

ابن سینا در رساله‌ای در باب موسیقی به نام المدخل الی صناعه‌ الموسیقی می گوید :« صناعت علم موسیقی دو جزء است. یکی تألیف است و موضوع او، نغمهاست و اندر حال اتفاق ایشان و نااتفاق ایشان نگاه کنند و دو‌ّم، ایقاع است و موضوع او زمانهاست که اندر میان نغمه ها اوفتد و نقره‌هایی که یکی‌ به یکی شوند و اندر حال وزن ایشان و ناوزنی ایشان نگاه کنند و غایت اندر این هر دو نهادن لحنهاست» .

در مورد رابطه شعر و موسیقی ، فرصت الدوله شیرازی ( قرن 13 هجری قمری) در بحورالالحان آورده است:
« چنانکه ایقاع را ارکان است که ادوار ایقاعی از آن ها مترتب می شود اوزان اشعار را نیز ارکان است که بحور از آن ها ترتیب می یابد همان سبب و وتد و فاصله که در شعر است در ایقاع موسیقی نیز هست» .

در ایران و با رواج شیوه نت نویسی به روش غربی در اواخر دوران قاجار ، میزان بندی ترانه ها بر اساس وزن‌های 4/2، 4/3، 4/4، 8/6 انجام پذیرفت. هر چند بسیاری از ترانه های قدیمی و کهن که بر اساس ایقاع استوار بودند با میزان بندی‌های جدید همخوانی نداشتند، اما استفاده از این شیوه تا به امروز باقی مانده است. برای توصیف و تحریر ایقاع در قدیم ، 2 مدل اتانین و افاعیل به کارگرفته می شد. این دو مدل را می توان در قالب نظام Mnemonic یا یادیار ( کلماتی معنی دار یا بی معنی برای به خاطر آوردن موضوع مرتبط) با بهره گیری از Onomatopoeia یا نام آوا ( کلماتی برای شبیه سازی اصوات) گنجاند. بادید امروزین ، این دو مدل در نهایت امکان وزن خوانی یادیاری را فراهم آورده اند.

وزن خوانی یادیاری ، روشی است در جهت تبدیل و ترجمه وزن موسیقی به گفتار و نوشتار معنی دار یا بی معنی. به این ترتیب می توان ریتم را دیکته نمود و تلقین کرد یا در ذهن مرور نمود. این مدل شیوه ایست که در آن یک فاصله زمانی به معادل هجایی خود در زبان تبدیل می گردد. یادیار ، ترکیب و واژه ای است معنی دار یا بی معنی که ساختار هجایی آن متناسب با الگوی زمانی مورد نیاز بوده و زمانبندی را به زبان نوشتاری و محاوره ای تبدیل نماید.

با تبدیل ساختار ایقاعی به ساختار متروریتمیک در موسیقی ، چند مدل وزن خوانی واژگانی عمده مطرح گردیده است که میتوان از بین آنها 3 مدل را برشمرد:
- مدل استاد حسین تهرانی با کاربرد واژه هایی مانند بله ، بعله ، یکصد و ...
- مدل وزن خوانی عددی با کاربرد واژه هایی مانند : یک ، دو ، و ، ...
- مدل ارشد طهماسبی با کاربرد لغات و افعال مرتبط با موسیقی

*ارشد طهماسبی ، محقق و نوازنده معاصر ، مدل خود راتحت عنوان وزن خوانی واژگانی معرفی نموده است، اگرچه وزن خوانی یادیاری در بر گیرنده تمام مدلهای موجود می باشد.
برگرفته از سایت گفتگوی هارمونیک

ایقاعات به دلیل تک صدایی بودن موسیقی، رشد چشمگیر داشته و شدت ضربات و رنگهای صوتی ساز های کوبه ای و پوستی در گسترش ساختار صوتی ایقاعات نقش بسزایی داشته اند. تا قرن سوم هجری خواننده و نوازنده از یک ساختار ایقاعی تبعیت می کردند اما ابراهیم بن المهدی (متوفی به سال 224 هجری قمری) طرحی پیشنهاد داد تا این دو از ساختار زمانی متفاوت استفاده کنند. در نتیجه این در هم تنیدگی ایقاعی ، موسیقی بسیار زیبا می نمود.

بیش‌تر آوازهایی که تا پایان سده‌ی اول هجری در حجاز توسط هنرمندان مسلمان خوانده می‌شد ، حدی و نصب نام داشت که هر دو از لحن‌های موزون بوده و آنها را الحان موزونه می‌نامیدند. این آوازها بنا بر پایه‌های عروضی اشعار تنظیم می‌شدند. خوانندگان معتبر صدر اسلام از قبیل طویس ( نخستین خواننده و نوازنده بعد از اسلام در عربستان که شهرت و اعتبارش در نتیجه به‌کار بردن تمهیدهایی بود که با شنیدن آواز اسیران ایرانی در شهر مدینه برای او حاصل شده بود) و سائب خاثر ( ایرانی الاصل و نخستین کسی که همراه آواز عود به‌کار برد) و عزَّالمیلاء ( از شاگردان سائب خاثر) و نشیط پارسی کسانی بودند که هنگام خواندن آواز، به کمک دف وزن شعر را نگاه می داشتند ولی با اینحال طویس نخستین خواننده ای بود (درشهر مدینه) که در موسیقی ایقاع را به کار برد.

این امر موجب شد که موسیقی کامل تر و مطلوب تری پدید آید و آن را غنا المتقن نامیدند. غناء المتقن دارای تمهیدهای فنی بسیاری برای موزون ساختن آهنگ بوده است. اسحاق موصلی نخستین کسی بود که آوازها را بنابر ایقاع به‌طور کامل تنظیم کرد و تغییراتی در اوزان ایقاعی داد. در بین علمای قدیم می توان از اسحاق کندی ( متوفی 260 هجری قمری ) با رساله فی اجزاء خبریه الموسیقی و حکیم ابونصر فارابی ( متوفی 339 هجری قمری) نام برد که رسالاتی مانند موسیقی الکبیر و کتاب فی احصاء الایقاع داشته و در آن، ایقاع را از جهات مختلف مورد بحث قرار داده ولی متأسفانه اثری از این کتاب در دست نیست. از صفی‌الدین ارموی ( قرن هفتم هجری) اثری گران‌قدر به نام الرساله الادوار فی‌ الموسیقی باقی مانده است. این کتاب شامل تعریف ایقاع و انواع ادوار ایقاعی، تأثیر ادوار بر گروههای مختلف مردم و غیره است.

از عبدالقادر مراغه ای ( قرن 9 هجری) نیز مستندات معتبری چون جامع الالحان ، مقاصدالالحان و شرح ادوار درباره ایقاع برجای مانده است. آن‌چه با بررسی آثار گذشتگان به خصوص عبدالقادر مراغی معلوم می‌شود این است که ریتم در موسیقی ایران، متأثر از وزن کلام موزون یا شعر پارسی است و موسیقی شناسان قدیم با تکیه به ارکان ایقاعی که در واقع رابطه‌ی بین اوزان عروضی و وزن‌های موسیقایی بوده، تئوری موسیقی خود را درباره‌ی ایقاع بیان می‌کردند. در موسیقی هند نیز زمانبندی تالای موسیقی بیشترین تاثیر را از شعر و به خصوص ساختار کششی در هجاهای زبان سانسکریت می گیرد.

ابن سینا در رساله‌ای در باب موسیقی به نام المدخل الی صناعه‌ الموسیقی می گوید :« صناعت علم موسیقی دو جزء است. یکی تألیف است و موضوع او، نغمهاست و اندر حال اتفاق ایشان و نااتفاق ایشان نگاه کنند و دو‌ّم، ایقاع است و موضوع او زمانهاست که اندر میان نغمه ها اوفتد و نقره‌هایی که یکی‌ به یکی شوند و اندر حال وزن ایشان و ناوزنی ایشان نگاه کنند و غایت اندر این هر دو نهادن لحنهاست» .

در مورد رابطه شعر و موسیقی ، فرصت الدوله شیرازی ( قرن 13 هجری قمری) در بحورالالحان آورده است:
« چنانکه ایقاع را ارکان است که ادوار ایقاعی از آن ها مترتب می شود اوزان اشعار را نیز ارکان است که بحور از آن ها ترتیب می یابد همان سبب و وتد و فاصله که در شعر است در ایقاع موسیقی نیز هست» .

در ایران و با رواج شیوه نت نویسی به روش غربی در اواخر دوران قاجار ، میزان بندی ترانه ها بر اساس وزن‌های 4/2، 4/3، 4/4، 8/6 انجام پذیرفت. هر چند بسیاری از ترانه های قدیمی و کهن که بر اساس ایقاع استوار بودند با میزان بندی‌های جدید همخوانی نداشتند، اما استفاده از این شیوه تا به امروز باقی مانده است. برای توصیف و تحریر ایقاع در قدیم ، 2 مدل اتانین و افاعیل به کارگرفته می شد. این دو مدل را می توان در قالب نظام Mnemonic یا یادیار ( کلماتی معنی دار یا بی معنی برای به خاطر آوردن موضوع مرتبط) با بهره گیری از Onomatopoeia یا نام آوا ( کلماتی برای شبیه سازی اصوات) گنجاند. بادید امروزین ، این دو مدل در نهایت امکان وزن خوانی یادیاری را فراهم آورده اند.

وزن خوانی یادیاری ، روشی است در جهت تبدیل و ترجمه وزن موسیقی به گفتار و نوشتار معنی دار یا بی معنی. به این ترتیب می توان ریتم را دیکته نمود و تلقین کرد یا در ذهن مرور نمود. این مدل شیوه ایست که در آن یک فاصله زمانی به معادل هجایی خود در زبان تبدیل می گردد. یادیار ، ترکیب و واژه ای است معنی دار یا بی معنی که ساختار هجایی آن متناسب با الگوی زمانی مورد نیاز بوده و زمانبندی را به زبان نوشتاری و محاوره ای تبدیل نماید.

با تبدیل ساختار ایقاعی به ساختار متروریتمیک در موسیقی ، چند مدل وزن خوانی واژگانی عمده مطرح گردیده است که میتوان از بین آنها 3 مدل را برشمرد:
- مدل استاد حسین تهرانی با کاربرد واژه هایی مانند بله ، بعله ، یکصد و ...
- مدل وزن خوانی عددی با کاربرد واژه هایی مانند : یک ، دو ، و ، ...
- مدل ارشد طهماسبی با کاربرد لغات و افعال مرتبط با موسیقی

*ارشد طهماسبی ، محقق و نوازنده معاصر ، مدل خود راتحت عنوان وزن خوانی واژگانی معرفی نموده است، اگرچه وزن خوانی یادیاری در بر گیرنده تمام مدلهای موجود می باشد.
برگرفته از سایت گفتگوی هارمونیک




ادامه دارد

Hmd_N
Saturday 24 November 2007, 02:56 PM
ایقاعات

همچنانکه در قبل گفته شد ، ایقاع الگوی زمانبندی موسیقی در دوران قدیم می باشد. زمانبندی موسیقی در قدیم حاصل تجمع ضربه ها در کنار یکدیگر بوده و در واقع ضربات بر اساس فاصله های معین و متناسب زمانی منظم می شدند.کوچکترین واحد اندازه گیری زمان در سیستم ایقاعی را نقره ( جمع: نقرات) می نامیدند. نقره به قول مراغی ، می تواند هر ضربه ای باشد : ضربه حاصل از زدن بر زه یا پوست یا 2 دست بر هم یا جسم بر جسم . نقره در ایقاع معادل حرف در شعر است. پس می توان برای نقره معادل پیدا نمود و نقره و ایقاع را به تحریر و گفتار درآورد و ایقاع موسیقی را به زبان بیان کرد.ارکانٍٍٍ ، یادیارها یا ِ پایه واژه های ایقاعی ، مدل اتانینارکان ، یادیارها یا پایه واژه های ایقاعی ، الگو و اساس قرارگیری نقرات بوده و دارای الگوی زمانی خاص می باشند. با کنار هم قرارگرفتن ارکان ایقاعی تشکیلاتی بنام دورایقاعی ( جمع : ادوار) ایجاد می شود که در طول قطعه دائما تکرار می شود :

دوره < = رکن <= نقره

دور را می توان تا حدی معادل وزن در نظر گرفت ( مراغه ای در آثار خود از پیشرو با ساختار ایقاع بدون تکرار ادواری نام می برد که قطعه ای موزون بوده و قبل از تصنیف قرار می گرفته است ) . ارکان ایقاعی که توسط مراغی معرفی می شوند پایه واژه می باشند. بر اساس متن رسائل اخوان الصفا ( نیمه ی اول قرن 4 هجری) و موسیقی الکبیر فارابی ، در ساختار پایه واژه ها یا ارکان ایقاعی ، از 2 واژه ت و ن استفاده می شد .

مجموعه پایه های ساخته شده مدل اتانین را ایجاد می کند. تقسیم بندی پایه واژه های ایقاعی یا اتانین بر مبنای تعداد حروف ساکن و متحرک صورت می گیرد . برای ثبت پایه ها و ادوار می توان از پایه واژه ها یا معادل کشش موسیقایی آنها استفاده نمود . همچنین می توان حروف متحرک را با U و واژه دارای حروف متحرک و ساکن را با - نشان داد. زمان واژه ی دارای حروف متحرک و ساکن 2 برابر حروف متحرک است. در جدول زیر می توان انواع اتانین را مشاهده نمود :

file:///E:/tonbak_files/1tan-(1).jpg

(لازم بذکر است که می توان از دولاچنگ بعنوان مبنا استفاده نمود)

دور ایقاعی
همچنانکه گفته شد از تجمع پایه واژه های ایقاعی بر اساس یک ساختار مشخص ، دور ایجاد می شود. در ساختار دور ایقاعی می توان با تفکیک نوع رنگ صدای ساز کوبه ای یا اختلاف آکسان ضربات یا نقرات مقام ایقاعی ایجاد نمود:
مقام ایقاعی< = رنگ صدا / آکسان + دورایقاعی

در فرهنگهای موسیقایی خاورمیانه اسلامی ادوار و مقامهای ریتمیک متنوع با نامهای متفاوت وجود داشته و دارند. مراغی در آثارخود تعداد دورهای ایرانی قبل از خودرا 6 تا می داند و دورهایی را که درزمان او کاربرد داشته را 7 عدد ذکر میکند. 7 دور رانیز از ابداعات خود برمی شمرد :
6 دور قبل از عبدالقادر مراغی
- ثقیل اول - رمل
- ثقیل ثانی - خفیف رمل
- خفیف ثقیل - هزج
U دور های هم عصر عبدالقادر مراغی
- ثقیل - ترکی اصل - هزج
- خفیف - مخمس
- چهار ضرب - رمل
دورهای ابداعی مراغی
- ضرب الفتح - ضرب الجدید - عدل
- شاهی - مئا تین
- قمریه - الربیع
عبدالمومن صفی الدین ، نویسنده عهد تیموریان و صاحب « بهجت الروح » ادوار زمان خود را به صورت مقابل نام می برد:
"فاخته ضرب (هفت ضرب)، ترک ضرب (ده ضرب)، برافشان (هفت ضرب)، مخمس (ده ضرب)، چنبر (هشت ضرب)، ثقیل (دوازده ضرب)، خفیف (یازده ضرب)، اوفر (پنج ضرب)، ماتین (دویست ضرب)، نیم ثقیل (چهارده ضرب)، هزج (چهار ضرب)، اواسط (هفت ضرب)، رمل (نوزده ضرب)، دویک (نه ضرب)، مقدم (یازده ضرب)، ضرب الفتح (بیست و چهار ضرب)، شاهنام (هیجده ضرب)، آکل (نه ضرب)، فرع (شش ضرب)، دوران (نه ضرب)، سماعی (چهارده ضرب)، ضرب القدیم (هشت ضرب)، ضرب الملوک (چهار ضرب)

ضرب القدیم (نوزده ضرب)، ضرب الملوک (نوزده ضرب)، هزج کبیر و صغیر (بیست و چهارضرب)، فاخته کبیر (شش ضرب)، فاخته صغیر (هیجده ضرب)، شاهنامه (هیجده ضرب)

در بخشهای بعدی راجع به ساختار ادوار بحث خواهد شد ولی در اینجا و برای ذکر مثال ، دور مخمس کبیر که از دورهای رایج زمان مراغی بوده است مشاهده می شود :

file:///E:/tonbak_files/1tan-(3).jpg

ارکان عروضی
مقدمه: کلمه پوئتری(poetry) در زبان انگلیسی و کلمه پوئه تیک(poetique) در زبان فرانسه به ریشه لاتینی کهنی بازمیگردد که دارای مشتقات فراوانی مانند پوئه ام(poeme)، پوئزی(poesie) و پوئت(poete) میباشد که به معنای شعر و شاعری و ملحقات آن است. البته اصل این کلمه لاتین نیز مصدر یونانی poesis به معنای ساختن یا ابداع است. کتابی به نام شاعرانه (poetique) در بیان فن شاعری از ارسطو در دست بود که در قرن اول هجری از زبان سریانی به زبان عربی بازگردانده شده و بوطیقا نام گرفت که خود این واژه عربی شده واژه لاتینی «پوئه تیک» است.

نویسنده در این کتاب از شعر به عنوان خیالی شاعرانه یاد میکند قطع نظر از ساختار قالبی آن. اما خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب اساس الاقتباس خویش که در فن منطق تدوین نموده، برخلاف نظر منطقیون قدیم میفرماید: «محققان متاخران میگویند شعر کلامی است مخیل، مولف از اقوال موزون متساوی مقفی.» به این ترتیب وزن، جزء مختصات شعری است. و بر این مبنا اهل فن نتیجه گرفته اند که«شعر تالیفی از کلمات است که نوعی وزن در آن بتوان شناخت».

عروض
عروض بر وزن فعول ، کلمه ای است که در معنی اسم مفعول به کار می رود و شعر را بر آن عرضه کنند تا موزون و ناموزون از هم بازشناخته شوند. عروض یکی از علوم ادبی است که موضوع بحث در آن وزن شعر می باشد.

وزن عروضی شعر
چنان که گفتیم از لوازم شعر فارسی ضرب و آهنگ میباشد و بدون ضرب و آهنگ که مندرج در وزن و در ساختار شعر است، شعر فارسی واقعیت خود را از دست میدهد. اما وزن در شعر چیست؟ خواجه نصیرالدین طوسی در معیار الاشعار، گوید«اما وزن هیاتی است تابع نظام تربیت حرکات و سکنات و تناسب آن در عدد و مقدار که نفس از ادراک آن هیات لذتی مخصوص یابد که آن را در این وضع وزن خوانند» آملی در تعریف وزن، میگوید: شعر از به هم پیوستن حرف های متحرک و ساکن که به تعداد مساوی و به یک ترتیب باشند به وجود می آید. مرحوم دکتر پرویز ناتل خانلری بر این تعریف خرده گرفته و گفته است:

«وزن شعر عبارت است از تناسب خاص هجاهای شعر ، تقسیم هجاهای مختلف به دسته هایی که یا متساوی و متشابه باشند یا در عدم تساوی و تشابه آنها نظم و قرینه ای وجود داشته باشد و تکیه کردن روی یکی از هجاهای هر دسته، این دسته ها را از یکدیگر جدا میکند. و مراد از این که در عدم تساوی و تشابه نظم و قرینه ای باشد، این است که فی المثل شعر از دو جزء مختلف مانند مستفعلن و فعولن ترکیب شده که به تناوب در پی یکدیگر قرار گفته باشند.» بنابر این تعریف، دکتر خانلری وزن شعر را عبارت از تقسیم شعر به هجاهای منظم و متقارن میداند اعم از این که متساوی و متشابه الاجزاء باشند یا نباشند. یعنی وی نظم و ترتیب هجایی در درون ساختار شعر را عامل ایجاد وزن در شعر میشمارد. به این ترتیب وزن شعر تابعی از نظم هجایی میگردد.

اقسام وزن شعر
اکنون که وزن شعر را اندکی دریافتیم نگاهی به اقسام وزن شعر میکنیم. نظم بندی درونی شعر بر حسب ترتیب هجایی یا تقسیم بندی اصوات به دسته های متساوی و متشابه به یکی از سه اعتبار ممکن است:
اول ـ کمیت هجاها: امتداد اصوات و هجاها در زمان.
دوم ـ تکیه: قوت یا شدت بعضی از هجاها نسبت به یکدیگر.
سوم ـ تعداد: یعنی شماره هجاها صرفنظر از امتداد و قوت آنها.»
بنابراین کاربرد اوزان شعر در موسیقی مربوط به کمی بودن اوزان است.


برگرفته از سایت گفتگوی هارمونیک