mojgan
Sunday 17 December 2006, 10:45 AM
کمرنگ شدن نقش سنتور
کا?ی است یک روز صبح پیچ رادیو را باز کنید و تا ظهر به تصنی?های سنتی که از رادیو پیام پخش می شود،
گوش دهید .شکی ندارم که تصانی? و قطعات بی کلام متعددی از آهنگسازانی بشنوید
که سنتورنوازاند
.شاید از هر 10 تصنی?ی که می شنوید 8 یا 9 تای آنها را یک سنتور نواز ساخته باشد و
این در حالی است که هیچ یک از این آثار ارزش موسیقایی بالایی هم ندارند.
نوازندگان سنتور بیشترین درصد آهنگسازان موسیقی سنتی کشورمان را را تشکیل می دهند
در حالی که خیلی از آنها تنها از سبک پایور و مشکاتیان تقلید می کنند
و آهنگ می سازند. بعضی از این کارها آن قدر شبیه کارهای این اساتید می شود
که شاید خود مشکاتیان هم شک کند که این آهنگ را خودش نساخته !!!اما...
در عین حال که آهنگسازان سنتور نواز زیاد هستند
تعداد تکنوازان سنتور به اندازه انگشتان دست هم نیستند.این مساله باعث شده
حالا که اساتید مسلم این ساز حضور کمرنگ تری نسبت به گذشته دارند، گروههای معتبر ایرانی
مثل دستان و وزیری دیگر سنتور را در خود جای ندهند
.شاید ?کر کنید این دو گروه را پیراهن عثمان کرده ام
ولی تنها این گروهها نیستند،گروههایی که استاد شجریان و ناظری هم با آن کار می کنند سنتور ندارد
. آثار معتبر عرضه شده در یک سال اخیر را در نظر بگیرید چند تای آنها سنتور دارد
؟ ?قط ناشکیبا و شوق دوست.که در یکی از آنها هم آهنگساز سنتور نواز است
و در دیگری هم اردوان کامکار - که پایه اصلی کامکارها ست- حضور دارد
.
شاید بتوان در یک یا دو مورد گ?ت که سنوریته مد نظر آهنگساز سنتور را در خود جای نمی دهد
مثل به تماشای آبهای سپید) یا مثلا اعضای گروهی با هم اصطلاحا خیلی مچ هستند و نمی توانند
عضو جدید قبول کنند مثل گروه اساتید
ولی در مورد بقیه آثار مثل سایه روشن مهتاب ،صبح بهار باران ،بی کاروان کولی و ... که
تمام سازهای ایرانی جز سنتور حضور دارند چه می توان گ?ت؟
آیا به یک باره ذهن تمامی آهنگسازان موسیقی سنتی از حضور سنتور بی زار شده یا نوازندگان
سنتور ما به جای بالاتر بردن قدرت نوازندگی خود و توسعه دامنه های این ساز
و نمودن ا?ق های جدید آن مدام خود را سرگرم تصنی? سازی به
سبک مشکاتیان بپردازند؟
اگر از انصا? نگذریم اردوان هم هر چند بسیار کم کار شده ولی باز هم گاهگاه ن?سی در کالبد سنتور می دمد
سازهای دیگر ایرانی مثل بربت و کمانچه با حضور نوازندگانی چون کلهر
و بهروزی نیا هر روز علاقه مندان بیشتری کسب می کنند. شاید یکی از بهترین نمونه ها
قطعه آ?تاب نیمه شب ساخته حسین بهروزی نیا باشد که قابلیت های بسیاری از ساز ایرانی بربت به نمایش می گذارد
.این دو ساز آن چنان پیشر?ت کرده اند که حتی جایگاه خود
را در میان آهنگسازان دیگر سبک ها نیز باز کرده اند و
در اکثر کارهای تل?یقی س?یر موسیقی سنتی ما همین دو ساز هستند.حضور پر رنگ این سازها در
کارهایی مثل پروژه تهران-پاریس و کارهای دیگر سبک ها مثل برداشت
یک و دو اثر پیمان یزدانیان و منظومه شخصی اثر پیتر سلیمانی پور شاهد هستیم.
ولی سنتور- و شاید تار- مدام در جا می زند.
حالا که حضور استاد پایور و مشکاتیان و حتی اردوان و پشنگ کامکار هم کمرنگ تر شده است
کدام نوازنده جدیدی توانسته تکنواز خوبی باشد ؟ می توان از تک ستاره ای به نام
سیامک آقایی اسم برد ولی چنان ?عالیت هایش محدود است که شاید کمتر کسی از اهالی موسیقی او را به خوبی بشناسد.
بالاتر بردن ارزش سنتور با ساختن سم?ونی ها!!! و اسامی قلمبه و
سلمبه ای که آهنگسازان مذکور بر روی آثارشان می گذارند بدست نمی آید
بلکه تنها از طریق پیوند دادن سنتور با موسیقی در حال جریان ایران و توجه بیشتر نوازندگان آن به تکنوازی میسر می شود.
وشاید علت مهم دیگر این است که نوازندگی سنتور کوک کردن این ساز
وتسلط به ردی?ها با وجود محدودیت های آن
تمرین و
حوصله ی خاصی را می طلبد که سنتور نوازان معاصر متاس?انه از آن بی بهره اند
و در نتیجه به تصنی? سازی بسنده میکنند
به امید این که سنتور جایگاه واقعی خود را در موسیقی ایرانی باز یابد...
کا?ی است یک روز صبح پیچ رادیو را باز کنید و تا ظهر به تصنی?های سنتی که از رادیو پیام پخش می شود،
گوش دهید .شکی ندارم که تصانی? و قطعات بی کلام متعددی از آهنگسازانی بشنوید
که سنتورنوازاند
.شاید از هر 10 تصنی?ی که می شنوید 8 یا 9 تای آنها را یک سنتور نواز ساخته باشد و
این در حالی است که هیچ یک از این آثار ارزش موسیقایی بالایی هم ندارند.
نوازندگان سنتور بیشترین درصد آهنگسازان موسیقی سنتی کشورمان را را تشکیل می دهند
در حالی که خیلی از آنها تنها از سبک پایور و مشکاتیان تقلید می کنند
و آهنگ می سازند. بعضی از این کارها آن قدر شبیه کارهای این اساتید می شود
که شاید خود مشکاتیان هم شک کند که این آهنگ را خودش نساخته !!!اما...
در عین حال که آهنگسازان سنتور نواز زیاد هستند
تعداد تکنوازان سنتور به اندازه انگشتان دست هم نیستند.این مساله باعث شده
حالا که اساتید مسلم این ساز حضور کمرنگ تری نسبت به گذشته دارند، گروههای معتبر ایرانی
مثل دستان و وزیری دیگر سنتور را در خود جای ندهند
.شاید ?کر کنید این دو گروه را پیراهن عثمان کرده ام
ولی تنها این گروهها نیستند،گروههایی که استاد شجریان و ناظری هم با آن کار می کنند سنتور ندارد
. آثار معتبر عرضه شده در یک سال اخیر را در نظر بگیرید چند تای آنها سنتور دارد
؟ ?قط ناشکیبا و شوق دوست.که در یکی از آنها هم آهنگساز سنتور نواز است
و در دیگری هم اردوان کامکار - که پایه اصلی کامکارها ست- حضور دارد
.
شاید بتوان در یک یا دو مورد گ?ت که سنوریته مد نظر آهنگساز سنتور را در خود جای نمی دهد
مثل به تماشای آبهای سپید) یا مثلا اعضای گروهی با هم اصطلاحا خیلی مچ هستند و نمی توانند
عضو جدید قبول کنند مثل گروه اساتید
ولی در مورد بقیه آثار مثل سایه روشن مهتاب ،صبح بهار باران ،بی کاروان کولی و ... که
تمام سازهای ایرانی جز سنتور حضور دارند چه می توان گ?ت؟
آیا به یک باره ذهن تمامی آهنگسازان موسیقی سنتی از حضور سنتور بی زار شده یا نوازندگان
سنتور ما به جای بالاتر بردن قدرت نوازندگی خود و توسعه دامنه های این ساز
و نمودن ا?ق های جدید آن مدام خود را سرگرم تصنی? سازی به
سبک مشکاتیان بپردازند؟
اگر از انصا? نگذریم اردوان هم هر چند بسیار کم کار شده ولی باز هم گاهگاه ن?سی در کالبد سنتور می دمد
سازهای دیگر ایرانی مثل بربت و کمانچه با حضور نوازندگانی چون کلهر
و بهروزی نیا هر روز علاقه مندان بیشتری کسب می کنند. شاید یکی از بهترین نمونه ها
قطعه آ?تاب نیمه شب ساخته حسین بهروزی نیا باشد که قابلیت های بسیاری از ساز ایرانی بربت به نمایش می گذارد
.این دو ساز آن چنان پیشر?ت کرده اند که حتی جایگاه خود
را در میان آهنگسازان دیگر سبک ها نیز باز کرده اند و
در اکثر کارهای تل?یقی س?یر موسیقی سنتی ما همین دو ساز هستند.حضور پر رنگ این سازها در
کارهایی مثل پروژه تهران-پاریس و کارهای دیگر سبک ها مثل برداشت
یک و دو اثر پیمان یزدانیان و منظومه شخصی اثر پیتر سلیمانی پور شاهد هستیم.
ولی سنتور- و شاید تار- مدام در جا می زند.
حالا که حضور استاد پایور و مشکاتیان و حتی اردوان و پشنگ کامکار هم کمرنگ تر شده است
کدام نوازنده جدیدی توانسته تکنواز خوبی باشد ؟ می توان از تک ستاره ای به نام
سیامک آقایی اسم برد ولی چنان ?عالیت هایش محدود است که شاید کمتر کسی از اهالی موسیقی او را به خوبی بشناسد.
بالاتر بردن ارزش سنتور با ساختن سم?ونی ها!!! و اسامی قلمبه و
سلمبه ای که آهنگسازان مذکور بر روی آثارشان می گذارند بدست نمی آید
بلکه تنها از طریق پیوند دادن سنتور با موسیقی در حال جریان ایران و توجه بیشتر نوازندگان آن به تکنوازی میسر می شود.
وشاید علت مهم دیگر این است که نوازندگی سنتور کوک کردن این ساز
وتسلط به ردی?ها با وجود محدودیت های آن
تمرین و
حوصله ی خاصی را می طلبد که سنتور نوازان معاصر متاس?انه از آن بی بهره اند
و در نتیجه به تصنی? سازی بسنده میکنند
به امید این که سنتور جایگاه واقعی خود را در موسیقی ایرانی باز یابد...