PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آسیب شناسی اجتماعی موسیقی پاپ ایرانی



Leon
Friday 7 December 2007, 08:37 PM
آسیب شناسی اجتماعی موسیقی پاپ ایرانی


حمید موذنی
در وضعیت کنونی جامعه ایرانی، پارادایم عشق کلاسیک "شرقی / ایرانی"، شدیداً دچار بحران شده و آنومی حاکم بر جامعه بصورتی عیان خود را در گفتمان موسیقی پاپ ایران نشان داده است.
واقعیت این است که جامعه ایرانی در وضعیت کنونی سخت دچار نوعی اضمحلال اخلاقی و فروریزی ارزش های سنتی و کلاسیک خود شده است. این افول اخلاقی جامعه به صورت های گوناگونی بروز و نمود پیدا کرده است:
افزایش آمار تصادفات رانندگی، قتل های ناموسی، بزهکاری، اعتیاد و ... از جمله این موارد است که شهروندان ایرانی را به اضطراب و دلهره شدید واداشته است. از سوی دیگر این بحران اجتماعی در رفتارهای عاطفی نیز همانند سونامی سواحل منتهی به احساسات کلاسیک را دستخوش تغییر و تخریب قرار داده است. گفتمان عشق کلاسیک شرقی / ایرانی یکی از این موارد است که بی اخلاقی حاکم بر گفتمان آن ارتباطات جوانان را به ارتباطی خطرناک و پرهزینه تبدیل نموده است.
آنومی اجتماعی و بحران عاطفی با تخریب عشق کلاسیک ایرانی که در آن عاشق مجنون وار با اذیت و آزار و گاه تحقیر خود در پی تصاحب و وصال دلدار می کوشید، هم اکنون تغییر شکل یافته به انتقام های سرسخت عاطفی تبدیل شده است.
اسیدپاشی و قتل معشوق در وضعیت کنونی از نمونه های وافر حوادث اجتماعی است. موسیقی، در هر عصری پارادیم حاکم بر آن را مشخص می کند. بحران های اجتماعی نیز پارادایم کلاسیک عشق ایرانی و گفتمان مجنونیسم آن را تغییر داده است و در نتیجه ترانه، محتوا و حتی فرم موسیقی بابت نزدیکی احساسات عاطفی این هنر و تغییرات احساس عاشقان ایرانی اکنون خشن و سادیستی شده است: این نوع موسیقی با محتوای بی خیالی نسبت به بی وفایی معشوق و جایگزین سریع دوستی تازه با موسیقی "خیالی نیست" شادمهر آغاز شد و هم اکنون در اکثر ترانه های پاپ تولیدی مجاز این نوع گفتمان حاکم است از سوی دیگر پاپ ایرانی خارج کشور هنوز در همان گفتمان کلاسیک عشق ایرانی بسر می برد.
فروش کاست های پاپ ایرانی داخل کشور در داخل و خارج از کشور و گزینه نمودن آن توسط مخاطبان نسبت به تولیدات پاپ لوس آنجلسی بیش از آنکه به کیفیت موسیقی و یا صدای خواننده مرتبط باشد به آشناسازی و همذات پنداری محتوای آن با روحیه و تفکر جوان عاشق ایرانی مرتبط است که از لحاظ عاطفی با این نوع متن احساس تعلق دارد اما با محتوای ترانه ی خواننده های لوس آنجلسی نمی تواند ارتباط برقرار کند. این رویکرد نیز از نشانه های شکاف شدید نسلی در ایران است.
بهمین دلیل ترانه تولید داخلی از ترانه مهاجر با استقبال بهتری مواجه می شود. از سوی دیگر صداهای نوستالژیک و مورد علاقه ی جوان ایرانی با همان تن صدا در کشور تولید ولی در عوض متن آن نیز نزدیکی بهتر با روحیه و احساس آنها دارد به همین علت بحران اخلاقی جامعه، پاپ ایرانی مجاز را پرطرفدار و عاشقان کلاسیک و مردان و زنان میانسال امروز که همان مخاطبان کلاسیک پاپ ایرانی بودند تنها می توانند به احساسات نوستالژیک خویش به لوس آنجلس و خوانندگان تبعیدی روی آورند. چرا که آنها درک واقعی از وضعیت ایرانی ندارند مدیران سیاسی و مسؤولان کشوری باید با آسیب شناسی این نوع تغییر و تحولات در سطح جامعه و فروریزی مبانی اخلاقی و انسانی در پی ارائه راهکارهای مدنی برای خروج از این وضعیت بغرنج باشند.






استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است
You can see links before reply

Leon
Thursday 1 May 2008, 10:31 AM
موضوع :لباس بدقواره برای خواننده !


نویسنده : پيروز جعفري




تعجب نکنید لباس بدقواره نقدی است بر ترانه های نسل جوان که مانند لباسي بدقواره بر تن خوانندگان می باشند.
این نقد دیدگاه شخصی من است نسبت به ترانه های امروزی .
خودمان را بی خود و بی جهت گول نزنیم .ترانه در ایران بعد از گذشت 27 سال نه تنها جهش و پرتابی نداشته بلکه بیشتر روبه سقوط و نابودی گام برداشته است . مرگ تدریجی که هر روز در حال رخ دادن است . هنوز هم جایگزینانی برای اردلان سرفراز‚ ایرج جنتی عطایی ‚ زویا زاکاریان ‚ قنبری ‚ اسدی و ... پیدا نکرده ايم.
یک لحظه درنگ کنیم واقعا اگر این هنرمندان نباشند ترانه ما به کدام سمت خواهد رفت ؟
نسل جوان ترانه سرا در ایران نیازمند هدایت است . هدایتی توسط افراد لایق نه شخصیت هایی که معنای ترانه را هم نمی فهمند و هنوز در بیان واژه ها مشکل دارند.
برای یادآوری ( اشاره به برنامه شب شیشه ای و میهمان ترانه سرای آن افشين يداللهي).
البته گروهی دیگر از جوانان که ترانه های آنها مضامین سیاسی و اجتماعی دارد حق فعالیت ندارند و این جای تاسف دارد . سانسوری که امروز در ترانه های داخلی روی می دهد معجونی ساخته از همه چیزو هیچ چیز .
از سوی دیگر گروهی در حال ماهی گرفتن از این آب گل آلود هستند‚ حتما نامهایشان را می دانید . این گروه دست به ترجمه ترانه های غربی زده و محصول خود را به آن سوی آبها صادر می کنند . آلبوم های بعضی از خوانندگان‚ خود شاهدی است بر این موضوع .
شکی نیست دستهایی آشکار و پنهان در کار هست و قصد دارند ترانه نوین را رو به نابودی بکشانند ودر این راه تا به امروز موفق عمل کرده اند . حتی این روزها كانالهاي ماهواره اي نیز در این راه پیش قدم شده اند تا هر چه زودتر ترانه نوین را رو به نابودی بکشانند ( اشاره به تلویزیون های حمایت شده از داخل ایران)
روزی نه چندان دور شاهد خواهیم بود سرزمینی که شعر وشاعری آن زبان زد عام و خاص بوده است دیگر ترانه هایی زیبا و خوب نخواهد داشت .
شاید بتوان گفت ما این روزها نیازمند کسانی هستیم که حرف تازه داشته باشند نه اینکه مقلد باشند و از دست هنرمندانی چون ایرج جنتی عطایی ‚ اردلان سرفراز و.. رو نويسي كنند.
ضرباتی که امروز بر پیکر ترانه ما وارد می شود جبران ناپذیر است!

Leon
Saturday 27 September 2008, 11:43 AM
موضوع : تحول در موسیقی پاپ ایران از ابتدا تا به امروز

نویسنده : پیروز جعفری




تاریخچه موسیقی پاپ قبل از انقلاب

موسیقی پاپ، موسیقی است که تقریبا 25 سال قبل از انقلاب در ایران به وجود آمد . پاپ به معنای موسیقی مردمی است وهر نوع موسیقی ای که برای مردم قابل فهم باشد پاپ نامیده می شود .

در گذشته موسیقی پاپ را اصطلاحا موسیقی روحوضی می نامیدند که این نوع موسیقی برای مراسم بزم و شادی بود .این نوع موسیقی به تدریج و بر اثر ارتباط ایرنیان با خارجی ها و ایجاد یک ارتباط موسیقیایی خوب بین این دو قشر، و حضور تنظیم کنندگانی چون اریک (Erick) باعث شد که موسیقی پاپ در ایران پا بگیرد .اریک موزیسینی بود که مقیم ایران شد و توانست با تنظیم هایش کم کم جهت صحیحی را به تنظیمات موسیقی های روحوضی بدهد .

موسیقی دانان کشورهای دیگر چون روسیه نیز با ورودشان به ایران و راه یافتنشان به رادیو و تلویزیون ایران توانستند تاثیر زیادی در موسیقی نو پای پاپ ایران بگذارند . به مرور زمان، کم کم زمینه ای ایجاد شد تا مردم به این سبک موسیقی روی بیاورند و استعدادهایی از گوشه و کنار ایران متولد شونند و خود را با موسیقی روز دنیا هماهنگ کنند .

افرادی که در آن سالها پا به عرصه موسیقی پاپ ایران گذاشتند تعدادشان کم نیست افرادی چون زنده یاد واروژان و بابک بیات ومحمد اوشال و..

اما

بعد از انقلاب ! در ایران

موسیقی پاپی که در حال رشد و پیشرفت بود ناگهان به اولین بزنگاه رسید، و انقلاب حاصل فکر انسانهایی بود که می خواستند تحول ایجاد کنند !

آری در زمانی نه چندان کوتاه هنرمندانی که در عرصه موسیقی پاپ در حال رشد و پیشرفت بودند به ناچار از ایران رفتند و یا اگر ماندند سالهاست که کسی از آنها خبر ندارد . سانسور گسترش پیدا کرد و موسیقی پاپ نیز از انقلاب بی بهره نماند . و سالها طول کشید تا بار دیگر موسیقی پاپ روی پای خود بیاستد اما ایستادنی با عصا !

این روزها در داخل ایران موسیقی پاپ دچار سقوط و از خود بیگانگی شده است. اکثر کارهای داخلی دارای ضعف های فاحش در تنظیم و ساخت و اجرا هستند .

به راستی چه بلایی بر سر موسیقی پاپ ما در حال وارد شدن است، که چنین از راه به بیراهه افتادیم و هنوز هم پس از گذشت 30 سال باید به همان هنرمندانی که به اجبار از ایران رفتند اکتفا کنیم ؟