PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آهنگسازان ایرانی و مشکلات



Leon
Sunday 9 December 2007, 10:34 AM
آهنگسازان ایرانی و مشکلات

پارسا پیلتن

You can see links before reply
You can see links before reply
اين روزها آهنگسازان ايرانی می گويند به مشکلات زيادی چنگ می زنند: عدم حمايت دولت، سياستگذاريهای نامطلوب، نداشتن امنيت شغلی، نقض قانون حق مولف، سودجويی تهيه کنندگان و نداشتن امکانات فنی.
هرچند برخی کارشناسان می گويند نبايد وضعيت آهنگسازی را جدا از وضع کلی موسيقی در جامعه ايرانی بررسی کرد، ولی شماری از آهنگسازان اين روزها نسبت به آينده تيره و تار حرفه خود هشدار داده اند، حرفه ای که آن را موتور متحرک موسيقی می دانند.
يکی از گلايه ها، سياستگذاريها و تصميمات نهادهای متولی موسيقی است که به گفته منتقدان، گاه موازی و ضد و نقيض است. عمده اين نهادها عبارتند از: مرکز موسيقی و شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز موسيقی حوزه هنری سازمان تبليغات اسلامی، واحد موسيقی صدا و سيما.

(You can see links before reply)

مثلا در چند سال اخير نهادهای متولی موسيقی به مناسبتهای مذهبی و انقلابی به آهنگسازان سفارش کار (مانند اجرای کنسرت) می دهند که مبلغ آن معمولا قابل توجه است. ولی برخی از آهنگسازان جوان ادعا می کنند اين سفارشها تنها به عده ای خاص از همکارانشان داده می شود.
عبدالحسن مختاباد، کارشناس موسيقی، درباره گلايه اين گروه می گويد: "آهنگسازان جوان عمدتا معتقدند هيچ دسترسی به بودجه هايی ندارند که مثلا به ساخت قطعه ای برای پيامبر اسلام اختصاص می يابد. اين سفارشها عمدتا به آهنگسازان شناخته شده تر داده می شود و هيچ گونه ساختاری مانند مناقصه وجود ندارد که فراخوانی داده شود، پيشنهادها داوری و پيشنهاد برتر انتخاب شود."
در مقابل ناصر چشم آذر، آهنگساز کهنه کار و عضو هيات مديره کانون آهنگسازان خانه موسيقی، عقيده دارد نهادهای سفارش دهنده تنها به اعتبار و سابقه کار سفارش گيرندگان توجه می کند.
وی می گويد: "فرض کنيد آهنگسازی مثل آقای پژمان، آقای چکناواريان و آقای فخرالدينی که سوابق درخشانی دارند، ممکن است اول (سفارش دهنده) به سراغ آنها برود."
منتقدان همچنين می گويند کيفيت هنری اين گونه آثار سفارشی قابل توجه نيست، ولی نهادهای سفارش دهنده در پاسخ می گويند بسياری از تصميماتشان را به توصيه کارشناسانی می گيرند که خود موسيقيدان هستند.
آقای مختاباد با يادآوری خاطره ای می گويد: "حدودا سه چهار سال قبل که مدير مرکز موسيقی صدا و سيما آمده بود خانه موسيقی و هنرمندان اعتراض می کردند که صدا و سيما به موسيقی توجه ندارد و امکانات نمی دهد و غيره، او پاسخ داد در شورای عالی موسيقی خود شما حضور داريد و تصميم می گيريد چه کاری صورت بگيرد يا نگيرد، چه اثری ساخته شود يا نشود. اين مساله در مرکز موسيقی وزارت ارشاد و حوزه هنری نيز وجود دارد."
به گفته اين کارشناس موسيقی، اکثر اعضای اين گونه شوراها، اعضای اصلی خانه موسيقی هستند که نهادی صنفی است، "ولی چون سازوکار تصميم گيری آنها، دموکراتيک و منطقی نيست، باز رويه به گونه ای است که بودجه های ساخت آثار موسيقی به دست عده ای خاص می افتد."
کيخسرو پورناظری، آهنگساز، به نقش رابطه در انتخاب اين گونه کارشناسان از سوی نهادهای متولی موسيقی انتقاد دارد.
وی می گويد: "افرادی که در شوراهای موسيقی ايران هستند، هفتاد درصدشان مشترک اند. پس طبيعتا سياستگذاری و نگاه آنها چندجانبه نيست. يک نگاه کاملا تک بعدی است."
جای خالی بخش خصوصی
You can see links before reply
لوريس چکناواريان
کارشناسان می گويند اگر صنعت موسيقی سالم بود، ديگر نيازی به حمايتهای دولتی پيدا نمی کرد و در دست بخش خصوصی قرار می گرفت.
لوريس چکناواريان، از آهنگسازان و رهبران برجسته ارکستر، عقيده دارد حضور دولت در هنر تنها در محدوده سياستگذاريهای کلان و حمايت از بخش خصوصی به عنوان پشتوانه مالی هنرمند قابل پذيرش است، و گرنه "دخالت سالارمدارانه" دولت قابل قبول نيست.
آقای چکناواريان می گويد: "فرهنگ مال مردم است و مردم بايد از آن حمايت کنند. در حاشيه آن اگر دولت کمک کند، خيلی موثر خواهد بود. مثلا کسی که می خواهد از هنر حمايت مالی کند، از تخفيف مالياتی برخوردار شود. يا مجوزها را زود بدهند. به موسيقيدانان جوان کمک کنند که بتوانند بورسيه بگيرند و برای تحصيل و کسب تجربه به خارج بروند. بهر حال دولت، در هر جای دنيا، وقتی کمک می کند، می خواهد حرف خود را بزند و اين آزادی هنرمند را می گيرد."
آهنگسازان می گويند سرمايه گذاران بخش خصوصی برای تقويت چشم انداز بازگشت سود به دنبال آثاری می روند که نمی توان آن را "موسيقی فاخر" ناميد. البته شهريار کهن زاد می گويد گروهی سرمايه گذار شيفته هنر و فرهنگ ايرانی نيز هستند که سرمايه خود را فدا می کنند.
او می گويد: "دولت بايد بخش خصوصی را متقاعد کند که بازده سرمايه گذاری در بخش موسيقی، نه در حد بازده سرمايه گذاريهای ديگر ولی در حدی قابل اعتنا، تضمين شده است. در شرايط فعلی، بخش خصوصی قدری از اين ماجرا ترسان است."
جدال با تهيه کننده
You can see links before reply
ناصر چشم آذر
آهنگسازان همچنين می گويند آشفتگی بازار موسيقی سبب می شود که در بسياری از موارد تهيه کنندگان برای کاهش هزينه، از کيفيت توليد می کاهند.
کيخسرو پورناظری، آهنگساز، که تازه ترين اثرش "پنهان چو دل" نام دارد، می گويد: "الان خيلی کارها هست که در نهايت بی انصافی حاصل سالها تلاش هنرمندان ما با نازل ترين کيفيت منتشر می شود و هربار که از نو انتشار می يابد، مطالب مربوط به معرفی هنرمند و اثر، بخاطر صرفه جويی در کاغذ، کمتر می شود، بخاطر نوار ارزانتر، کيفيت اثر پايين تر می آيد. با دستگاه های خيلی قديمی تکثير می کنند که کيفيت صدا افت می کند."
آهنگسازان اتفاق نظر دارند که تهيه کننده حق دارد در قبال سرمايه گذاری خود، سود ببرد، و بنابراين می تواند فقط روی آثار موسوم به "بفروش" سرمايه گذاری کند، ولی حق ندارد حقوق مولف اثر را پايمال کند.
ناصر چشم آذر در سال ۱۳۷۲ برای آلبوم "باران عشق" مجوز گرفت و با تهيه کننده ای قرارداد مشارکتی پنجاه پنجاه برای توزيع امضا کرد.
ولی وی درباره مشکلاتش با تهيه کننده می گويد: "عکس العمل مردم را من بسيار عالی می ديدم. ولی با شرکت توليد کننده آلبوم که صحبت می کردم، می گفت: ناصر جان، فقط دو هزار کاست فروش رفته است."
آهنگسازان می گويند نهادهای متولی بايد بر شبکه توزيع و پخش نظارت کنند و از آنها آمار رسمی بخواهند.
You can see links before reply سيستم پخش يک مافيای پيچيده و منسجم و در دست سه چهار تهيه کننده است و نظارت درستی نيز در حوزه توليد وجود ندارد
You can see links before reply

محسن شهرنازدار کارشناس موسيقی در ايران


محسن شهرنازدار کارشناس موسيقی می گويد: "هيچ آمار رسمی در مورد توليد و عرضه وجود ندارد، مگر اين که يک پخش کننده سنتی در لاله زار تهران بتواند بر اساس ميزان فروش خود به شما آمار بدهد. سيستم پخش يک مافيای پيچيده و منسجم و در دست سه چهار تهيه کننده است و نظارت درستی نيز در حوزه توليد وجود ندارد."
افقهای تازه
نبود امکانات و نيروهای فنی حرفه ای يکی از دلايل است که در ساليان اخير شماری از آهنگسازان ايرانی را به جمهوريهای شوروی سابق کشانده است.
شهريار کهن زاد در شرف ضبط کار تازه اش "عشق" با ارکستر فيل هارمونيک اوکراين در کيف است. اين اثر يک سمفونی است که به گفته آقای کهن زاد مکمل اثر نخستش، نغمه های صلح، است که می کوشيد "به شکلی کاملا جهان فهم و قالبی، جهان پسند، صلح را تبليغ و جنگ را تقبيح کند."
"عشق" آميزه ای از الهام آقای کهن زاد از "گوژپشت نتردام"، نوشته ويکتور هوگو، رمان نويس فرانسوی، و مثنوی مولوی، "به عنوان سمبل عشق ورزی و عرفان خاص ما شرقی هاست."
اين آهنگ ساز علت ساخت آثارش در کشورهای خارج می گويد: "بدون آن که ممنوعيتی يا معذورتی برای توليد اين کار در ايران داشته باشم، چون اوکراينی ها خيلی حرفه ای تر از ما (در توليد موسيقی) هستند، احساس کردم اين کار سريع تر، آسان تر و منسجم تر توليد خواهد شد."
تهديد زيرزمينی
You can see links before reply
موسیقی
در ساليان اخير همزمان با گسترش نرم افزارهای ارزان توليد موسيقی، شاهد رونق موسيقی زيرزمينی بوده ايم که محصولات آنها را شماری از آهنگسازان سبک قديم موجب "هرزگی گوش" مردم می دانند.
تورج ملقب به پارازيت عضو يکی از اين گروه های زيرزمينی موسوم به ۱۳ است که برخلاف باور عموم، در يکی از آهنگهای خود می گويد ۱۳ "تا ابد عددی مقدس است."
پارازيت اين گروه را يک سال پيش همراه "فانوس" و "وتو" راه اندازی کرد و آنها يک آلبوم به نام "سرنوشت سياه" را با بودجه شخصی توليد کردند. اين آهنگ از سه ماه پيش در اينترنت توزيع شده است.
پارازيت می گويد از کودکی سرگرم فراگيری موسيقی بوده و حالا با نرم افزار و کيبورد آهنگ می سازد.
اين عضو گروه ۱۳ به منتقدان اين سبک آهنگها چنين پاسخ می دهد: "بالاخره هرکسی علاقه ای دارد و آنها نبايد به علاقه ما توهين کنند. اين سبکی جديد است و آنها به اين سبک آشنايی ندارند. سازهای سنتی خيلی قديمی شده و نمی شود که همه به اين سازها علاقه داشته باشند و به اين سبک کار کنند."
در مقابل شهريار کهن زاد، آهنگساز، عقيده دارد اهل فرهنگ در هر ملت "می توانند سره را از ناسره تشخيص دهند، ولی بايد ذائقه مردم را تربيت کرد."
آقای کهن زاد درباره هزينه های توليد اولين اثرش، نغمه های صلح، می گويد: "هزينه های تا رسيدن به ضبط اثر، حدود ۳۰ هزار دلار شد و اين تازه با تمهيداتی بود که من به عنوان هنرمند مولف اثر انديشيده بودم و نوازندگی حداقل چهار ساز را برعهده داشتم، ولی در بهترين شرايط انتظار نداشتم هزينه توليد بازگردانده شود."
اين هزينه ها برای گروه های زيرزمينی به مراتب کمتر است. پارازيت از گروه ۱۳ می گويد: "آهنگها را خودمان نوشتيم و برای همين خرجی از اين لحاظ نداشتيم. فقط هزينه استوديو بود که معمولا ساعتی ده هزار تومان است."
از آنجا که اين گروه ها حرفه خود را بيشتر تفننی آغاز می کنند، در ابتدا چشم داشتی به درآمد ندارند و حتی آثار خود را در سايتهای اينترنتی به رايگان منتشر می کنند.
اين يک اصل است که هنرمند بايد با نگاهی فارغ از ماديات فعاليت کند ولی بسياری از آهنگسازان می گويند شرايط کنونی چنين امکانی نمی دهد، زيرا انگيزه ای برای کار ندارند.