akanani
Monday 10 December 2007, 08:10 AM
هفته گذشته تالار رودكي، به مدت 6 روز ميزبان جشنواره موسيقي «كلاسيك تا مدرن »بود.
اين جشنواره به همت گروه موسيقي تهران، انجمن موسيقي، مركز آزاد پژوهش موسيقي معاصر پرديس هنرهاي زيبا و بنياد رودكي برگزار شد و در آن بيش از 70 گروه از نوازندگان و آهنگسازان، به اجراي آثارشان پرداختند.در جشنواره آموزشي، پژوهشي و تحليلي، كلاسيك تا مدرن، هنرمندان جوان توانستند علاوه بر اجراي آثارشان، درباره آنها توضيحاتي را ارائه داده و سبك كارشان را نيز معرفي كنند.
اين برنامهها علاوه بر تك نوازي و گروه نوازي هنرمندان، سعي داشت در نشستهاي تحليلي و پژوهشي خود به معرفي موسيقي معاصر بپردازد. در اين نشستها كه با عنوان گفتوگو با آهنگساز برگزار شدند، آرش عباسي، شاهين فرهت، علي رادمان، رضا تفضلي، آزاد حكيم رابط و ربكا آشوقيان، درباره موسيقي معاصر صحبت كردند.
مديريت هنري جشنواره موسيقي كلاسيك تا مدرن را فريماه قوام صدري به عهده داشت و مشاور هنري آن عليرضا مشايخي بود. اين آهنگساز از 40 سال پيش به تعريف موسيقي مدرن يا موسيقي نو پرداخت و در همين راستا بهعنوان يكي از بنيانگذاران گروه موسيقي تهران شناخته ميشود.
مشايخي در اين سالها سعي كرده ضرورت شكل گيري موسيقي مدرن را با بهره گيري از مفاهيم موسيقي كلاسيك معرفي كند كه جشنواره موسيقي كلاسيك تا مدرن را ميتوان حاصل تلاشهاي او در سالهاي گذشته دانست.
مشايخي در تعريف خود از موسيقي مدرن آن را نوعي از موسيقي ميداند كه ميتواند به تعداد آهنگسازان معاصر، سبك و شيوه داشته باشد. شايد به همين دليل است كه او در جشنواره كلاسيك تا مدرن از آهنگسازان جوان دعوت كرد علاوه بر معرفي آثارشان، در شكل گيري اين سبكها و شيوههاي مدرن، مؤثر باشند.
مشايخي بر خلاف آهنگسازان قديمي به استفاده نوازنده و آهنگساز از همه امكاناتي كه در اختيار قرار دارد، معتقد است. اودر گفتوگويي درباره اين موضوع ميگويد: امروز در دورهاي هستيم كه آهنگساز ميتواند در بيش از يك سبك كار كند وحتي سبكهاي ديگر را به چالش بكشد.
از طرفي امكانات آهنگساز امروز با 100 سال پيش كاملا متفاوت است. او ميتواند با استفاده از ابزار موسيقي الكترونيك و تلفيق آنها با صداي اصلي هر ساز، خود را بهعنوان آهنگسازي نوگرا معرفي كند.
عليرضا مشايخي كه هميشه نوگرايي را به تقليد از آثار گذشتگان ترجيح ميدهد، در ايام برپايي اين جشنواره ابتدا از آهنگسازان جوان خواست تا به اجراي آثارشان بپردازند و خود بهعنوان يك مشاور در كنار گروههاي موسيقي حضور داشت و تنها در آخرين شب اين جشنواره گروه اركستر موسيقي نو را رهبري كرد.
در اجراي گروه اركستر موسيقي نو، 46 نوازنده ،قطعاتي را كه بر اساس تعريف مشايخي از موسيقي نو ساخته شده بودند اجرا كردند. در اين برنامه، مشايخي علاوه بر رهبري گروهش، به رهبري گوش شنوندگان نيز پرداخت و درباره هر قطعه توضيحاتي را ارائه داد.او حتي پيش از اجرا، درباره موسيقي نو صحبت كرد و از خبرنگاران خواست كه پيامش را به مردم برسانند و بنويسند: جامعهاي كه معاصر نداشته باشد نه گذشته دارد و نه آينده.
مشايخي همچنين در بخش ديگري از صحبتهايش، ميگويد: من بعد از سالها، ديگر نگران آثار خودم نيستم بلكه ميخواهم جوانان اين فرصت را داشته باشند تا با مبتكر بودن و اجراي موسيقي مدرن خودشان، با تقليد از مكاتب موسيقي اروپايي از بين نروند.
اين آهنگساز در آخرين اجراي گروه اركستر موسيقي نو، 3 گرايش موسيقي را كنار هم قرار داد؛ گرايشي كه مبتني بر موسيقي ايراني بود، ديگري، گرايش موسيقي غيرمرتبط با موسيقي ايران و در نهايت آن نوع از موسيقي كه بر پايه موسيقي چند فرهنگي قرار دارد.
در بخش اول اجراي اركستر موسيقي نو به رهبري مشايخي، آواز براي ويولن سل و اركستر، اپوس 141، با همراهي سازهاي زهي زخمهاي، كوبهاي، بادي و زهي مضرابي، نواخته شد.
ين آواز كه با الهام از موسيقي آوازي ايران تنظيم شده بود، با ريز تنبك آغاز شد، سپس مضرابهاي ريز تار، سنتور و تنبور به آن اضافه شدند.
در ادامه اين آواز، صنم قراچه داغي، با ويولن سل، آواز را نواخت و در واقع نوعي سؤال و جواب بين ويولن سل و ساير سازها شكل گرفت. در ادامه مهرداد غلامي جوان، قطعهاي به نام در جستوجوي زمان از دست رفته را به شكل تك نوازي با فلوت نواخت.
تكنوازي غلامي كه امسال نفر اول كنكور هنر نيز شده، نشان دهنده توانايي و اعتماد به نفس او در نواختن فلوت بود. در قسمت پاياني بخش اول، اين نوازنده جوان سونات شماره يك بتهوون را با پيانوي رزيتا شاكر اجرا كرد.
سمفونيتا عنوان قطعه ديگري بود كه در بخش اول به رهبري مشايخي اجرا شد. موومان اول اين قطعه به شكل مدال ( الگويي در ترتيب نتها يا صداهاي موسيقي كه پي در پي با فاصلههاي از پيش تعيين شده، كنار هم قرار گرفته باشند )، موومان دوم آتنال و موومان سوم به شكل تنال ( كه در آن نت ايست يا نت مايگي نقش اساسي دارد ) و موومان چهارم به شكل آتماتيك( كه در آن ساير ابعاد موسيقي مثل كوتاه و بلند بودن اصوات، جانشين روابط ملوديك ميشود )، نواخته شد.
در قسمت دوم اين اجرا، بخش ديگري از آواز كه براي ويولن سل و اركستر نوشته شده بود، به اجرا درآمد. تكنوازي فلوت مهرداد غلامي و دونوازي او با پيانو از ديگر برنامههاي قسمت دوم بود. قطعه پاياني كنسرت اركستر موسيقي نو، با عنوان متا ايكس شماره يك و دو با نواختن هنرمندانه صنم قراچه داغي و همراهي اركستر نواخته شد.
در اين قطعه گروه سازهاي ايراني بيشتر از قطعات قبل نقش داشتند.بهطور كلي مشايخي در تركيب سازهاي ايراني اركستر، گروه گستردهاي از سازها را انتخاب كرده بود. در اين اجرا، او سنتور، تنبور، سه تار، تار، ني و دف را كنار سازهايي چون ويولن و ويولن سل قرار داد تا همانگونه كه گفت، ريشه مشترك موسيقي ملل مختلف را نشان دهد.
او با تمام وجودش به رهبري اركستر پرداخت و بر خلاف ساير رهبران اركستر به جاي استفاده از چوب، از تك تك انگشتانش براي رهبري گروه بهره گرفت. او حتي با اجزاي صورتش نيز گروه را هدايت ميكرد و همين باعث شده بود كه اغلب نوازندگان به جاي نگاه كردن به سازشان به رهبر گروه نگاه كنند.
اين اتفاقي است كه در ايران كمتر نوازندهاي انجام ميدهد و معمولا نوازندگان پس از تمرينهاي متمادي، چنان قطعه را مينوازند كه شايد روي صحنه، حضور رهبر چندان لازم بهنظر نرسد. اما مشايخي در اين اجرا، تنها به اعلام سر ضرب يا ابتداي ميزانها نپرداخت و نقش رهبري را خيلي خوب ايفا كرد.
You can see links before reply (You can see links before reply)
اين جشنواره به همت گروه موسيقي تهران، انجمن موسيقي، مركز آزاد پژوهش موسيقي معاصر پرديس هنرهاي زيبا و بنياد رودكي برگزار شد و در آن بيش از 70 گروه از نوازندگان و آهنگسازان، به اجراي آثارشان پرداختند.در جشنواره آموزشي، پژوهشي و تحليلي، كلاسيك تا مدرن، هنرمندان جوان توانستند علاوه بر اجراي آثارشان، درباره آنها توضيحاتي را ارائه داده و سبك كارشان را نيز معرفي كنند.
اين برنامهها علاوه بر تك نوازي و گروه نوازي هنرمندان، سعي داشت در نشستهاي تحليلي و پژوهشي خود به معرفي موسيقي معاصر بپردازد. در اين نشستها كه با عنوان گفتوگو با آهنگساز برگزار شدند، آرش عباسي، شاهين فرهت، علي رادمان، رضا تفضلي، آزاد حكيم رابط و ربكا آشوقيان، درباره موسيقي معاصر صحبت كردند.
مديريت هنري جشنواره موسيقي كلاسيك تا مدرن را فريماه قوام صدري به عهده داشت و مشاور هنري آن عليرضا مشايخي بود. اين آهنگساز از 40 سال پيش به تعريف موسيقي مدرن يا موسيقي نو پرداخت و در همين راستا بهعنوان يكي از بنيانگذاران گروه موسيقي تهران شناخته ميشود.
مشايخي در اين سالها سعي كرده ضرورت شكل گيري موسيقي مدرن را با بهره گيري از مفاهيم موسيقي كلاسيك معرفي كند كه جشنواره موسيقي كلاسيك تا مدرن را ميتوان حاصل تلاشهاي او در سالهاي گذشته دانست.
مشايخي در تعريف خود از موسيقي مدرن آن را نوعي از موسيقي ميداند كه ميتواند به تعداد آهنگسازان معاصر، سبك و شيوه داشته باشد. شايد به همين دليل است كه او در جشنواره كلاسيك تا مدرن از آهنگسازان جوان دعوت كرد علاوه بر معرفي آثارشان، در شكل گيري اين سبكها و شيوههاي مدرن، مؤثر باشند.
مشايخي بر خلاف آهنگسازان قديمي به استفاده نوازنده و آهنگساز از همه امكاناتي كه در اختيار قرار دارد، معتقد است. اودر گفتوگويي درباره اين موضوع ميگويد: امروز در دورهاي هستيم كه آهنگساز ميتواند در بيش از يك سبك كار كند وحتي سبكهاي ديگر را به چالش بكشد.
از طرفي امكانات آهنگساز امروز با 100 سال پيش كاملا متفاوت است. او ميتواند با استفاده از ابزار موسيقي الكترونيك و تلفيق آنها با صداي اصلي هر ساز، خود را بهعنوان آهنگسازي نوگرا معرفي كند.
عليرضا مشايخي كه هميشه نوگرايي را به تقليد از آثار گذشتگان ترجيح ميدهد، در ايام برپايي اين جشنواره ابتدا از آهنگسازان جوان خواست تا به اجراي آثارشان بپردازند و خود بهعنوان يك مشاور در كنار گروههاي موسيقي حضور داشت و تنها در آخرين شب اين جشنواره گروه اركستر موسيقي نو را رهبري كرد.
در اجراي گروه اركستر موسيقي نو، 46 نوازنده ،قطعاتي را كه بر اساس تعريف مشايخي از موسيقي نو ساخته شده بودند اجرا كردند. در اين برنامه، مشايخي علاوه بر رهبري گروهش، به رهبري گوش شنوندگان نيز پرداخت و درباره هر قطعه توضيحاتي را ارائه داد.او حتي پيش از اجرا، درباره موسيقي نو صحبت كرد و از خبرنگاران خواست كه پيامش را به مردم برسانند و بنويسند: جامعهاي كه معاصر نداشته باشد نه گذشته دارد و نه آينده.
مشايخي همچنين در بخش ديگري از صحبتهايش، ميگويد: من بعد از سالها، ديگر نگران آثار خودم نيستم بلكه ميخواهم جوانان اين فرصت را داشته باشند تا با مبتكر بودن و اجراي موسيقي مدرن خودشان، با تقليد از مكاتب موسيقي اروپايي از بين نروند.
اين آهنگساز در آخرين اجراي گروه اركستر موسيقي نو، 3 گرايش موسيقي را كنار هم قرار داد؛ گرايشي كه مبتني بر موسيقي ايراني بود، ديگري، گرايش موسيقي غيرمرتبط با موسيقي ايران و در نهايت آن نوع از موسيقي كه بر پايه موسيقي چند فرهنگي قرار دارد.
در بخش اول اجراي اركستر موسيقي نو به رهبري مشايخي، آواز براي ويولن سل و اركستر، اپوس 141، با همراهي سازهاي زهي زخمهاي، كوبهاي، بادي و زهي مضرابي، نواخته شد.
ين آواز كه با الهام از موسيقي آوازي ايران تنظيم شده بود، با ريز تنبك آغاز شد، سپس مضرابهاي ريز تار، سنتور و تنبور به آن اضافه شدند.
در ادامه اين آواز، صنم قراچه داغي، با ويولن سل، آواز را نواخت و در واقع نوعي سؤال و جواب بين ويولن سل و ساير سازها شكل گرفت. در ادامه مهرداد غلامي جوان، قطعهاي به نام در جستوجوي زمان از دست رفته را به شكل تك نوازي با فلوت نواخت.
تكنوازي غلامي كه امسال نفر اول كنكور هنر نيز شده، نشان دهنده توانايي و اعتماد به نفس او در نواختن فلوت بود. در قسمت پاياني بخش اول، اين نوازنده جوان سونات شماره يك بتهوون را با پيانوي رزيتا شاكر اجرا كرد.
سمفونيتا عنوان قطعه ديگري بود كه در بخش اول به رهبري مشايخي اجرا شد. موومان اول اين قطعه به شكل مدال ( الگويي در ترتيب نتها يا صداهاي موسيقي كه پي در پي با فاصلههاي از پيش تعيين شده، كنار هم قرار گرفته باشند )، موومان دوم آتنال و موومان سوم به شكل تنال ( كه در آن نت ايست يا نت مايگي نقش اساسي دارد ) و موومان چهارم به شكل آتماتيك( كه در آن ساير ابعاد موسيقي مثل كوتاه و بلند بودن اصوات، جانشين روابط ملوديك ميشود )، نواخته شد.
در قسمت دوم اين اجرا، بخش ديگري از آواز كه براي ويولن سل و اركستر نوشته شده بود، به اجرا درآمد. تكنوازي فلوت مهرداد غلامي و دونوازي او با پيانو از ديگر برنامههاي قسمت دوم بود. قطعه پاياني كنسرت اركستر موسيقي نو، با عنوان متا ايكس شماره يك و دو با نواختن هنرمندانه صنم قراچه داغي و همراهي اركستر نواخته شد.
در اين قطعه گروه سازهاي ايراني بيشتر از قطعات قبل نقش داشتند.بهطور كلي مشايخي در تركيب سازهاي ايراني اركستر، گروه گستردهاي از سازها را انتخاب كرده بود. در اين اجرا، او سنتور، تنبور، سه تار، تار، ني و دف را كنار سازهايي چون ويولن و ويولن سل قرار داد تا همانگونه كه گفت، ريشه مشترك موسيقي ملل مختلف را نشان دهد.
او با تمام وجودش به رهبري اركستر پرداخت و بر خلاف ساير رهبران اركستر به جاي استفاده از چوب، از تك تك انگشتانش براي رهبري گروه بهره گرفت. او حتي با اجزاي صورتش نيز گروه را هدايت ميكرد و همين باعث شده بود كه اغلب نوازندگان به جاي نگاه كردن به سازشان به رهبر گروه نگاه كنند.
اين اتفاقي است كه در ايران كمتر نوازندهاي انجام ميدهد و معمولا نوازندگان پس از تمرينهاي متمادي، چنان قطعه را مينوازند كه شايد روي صحنه، حضور رهبر چندان لازم بهنظر نرسد. اما مشايخي در اين اجرا، تنها به اعلام سر ضرب يا ابتداي ميزانها نپرداخت و نقش رهبري را خيلي خوب ايفا كرد.
You can see links before reply (You can see links before reply)