PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : صدای زن فحشا و دیگر هیچ



Leon
Monday 10 December 2007, 03:46 PM
صدای زن فحشا و دیگر هیچ













تمام نظام های حکومتی در جهان برای خود خطوط قرمزی دارند که عبور از آنها برابر با مجازات های شدید و بدون ملاحظه است. غالب مردم دنیا نیز با این خطوط قرمز آشنایند و معمولاً بدون اکراه آنها را می پذیرند. اما در نظام جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر خطوط قرمز شناخته شده نظیر تجزیه طلبی، ایجاد شورش و ناامنی، جاسوسی برای بیگانگان، توهین به ادیان و تفرقه افکنی قومی، خطوط قرمز دیگری هم وجود دارد که برای اکثریت مردم قابل فهم نیست. گر چه به مصلحت یا به ضرورت گردن می نهند ولی قلباً با واضعان این خطوط هم داستان نیستند.




نمایش سازهای ایرانی از صفحه تلویزیون و پخش صدای زن، دو از مورد خطوط قرمز خاص نظام جمهوری اسلامی ایران هستند که در هیچ کشور دیگری تعریف نشده اند!! بحث بر سر این موضوع البته تازگی ندارد و بسیار فرسایشی هم شده است. از بس چرا و چرا کردیم یادمان رفت بپرسیم این محدودیت ها از کی و چگونه به شکل فعلی درآمدند؟ مبنای آنها چه بوده است و آیا دلایل پیدایش آنها همچنان موجودند یا از بین رفته اند و یا تغییر شکل داده اند؟ پرسش هایی از این دست، ذهن توده مردم و به وِیژه فرهیختگان عرصه فرهنگ و هنر را به خود مشغول کرده است که براستی چرا نمی شود ساز ایرانی را از تلویزیون نشان داد؟ یا صدای زن چه مشکلاتی برای کشور می تواند داشته باشد که اینگونه مته به خشخاش می گذارند؟





You can see links before reply





استاد حسین دهلوی که این روزها از بابت اجرای اپرای کودکانه "مانی و مانا" نا امید شده است، می گوید "اولین صدایی که کودک پس از تولد می شنود، صدای یک زن است. چرا بعداً نمی شود صدای زن را به گوش کودک رساند؟" در واقع صحبت استاد ناظر بر حضور آن بعد عاطفی زن در جامعه می باشد، همانطور که هنگام تولد برای فرزندش چنین است. اما مخالفان خوانندگی زنان، رویکردی متفاوت به قضیه دارند. از نظر آنها صدای زن نوعی فحشاست و دیگر هیچ. اینجاست که کار سخت می شود و به اصطلاح بیخ پیدا می کند. چگونه می توان از چیزی دفاع کرد که متهم به فحشاست؟





You can see links before reply





چندی پیش حسین علیزاده آهنگساز نامی کشورمان که برای اجرای مجموعه کنسرت هایی به آمریکا رفته بود، برای نخستین بار در برابر دوربین رادیو صدای آمریکا قرار گرفت و در یک نشست یک ساعته گریزی هم به نقش صدای زن در موسیقی ایرانی پرداخت و گفت "نمی توانم به عنوان یک موسیقیدان از صدای زن صرف نظر کنم، چنانکه یک نقاش هم قادر نیست یکی از رنگ های شناخته شده را کنار بگذارد و نقاشی کند." به تازگی هنرمند گرامی علی اکبر شکارچی نیز در یک برنامه رادیویی از شبکه فرهنگ صدای جمهوری اسلامی ایران (31 اردیبشت) موضوع عدم نمایش ساز در تلویزیون و همچنین بحث خوانندگی بانوان را از زاویه دیگری مطرح کرد.





You can see links before reply

اظهار نظر رادیویی علی اکبر شکارچیرا بشنوید (You can see links before reply)





همگان به یاد داریم که موسیقی تا سال 1367 به هر شکلی ممنوع بود و تنها پس از فتوای تاریخی بنیانگزار جمهوری اسلامی ایران اجازه یافت در قد و قواره فعلی ظاهر شود. نکته مهم در آن برداشت فقهی این بود که آیت ا... ***** تشخیص داد بخشی از موسیقی می تواند حرام نباشد و بنابراین بدون ملاحظه، همان بخش را مجاز اعلام کرد. به عبارتی آن برداشت فقهی نشان داد در خصوص حرمت موسیقی، قطعیتی همانند سرقت و آدمکشی وجود ندارد.


تجربه تاریخی نیز نشان می دهد نگاه سیاه و سفید به برخی مسائل فرهنگی سازگار با واقعیت های زندگی نیست و محکوم به شکست می باشد. برای نمونه مردمان زاگرس نشین شامل آذری، کرد، لر، لک، بختیاری، قشقایی و بویر احمدی از صدها و هزاران سال پیش بنا به سنت فرهنگی خود در شادمانی هایشان می نوازند و پایکوبی می کنند و هیچ گاه بحث زن و مرد را نداشته اند. جالب اینکه همگی این مردمان مسلمانند و توأمان سنت های قومی و مذهبی شان را حفظ کرده اند. اما همین سنت های قومی زاگرس نشینان برای مثال از نظر مردم شهر مذهبی قم ممکن است نوعی فساد تلقی شود. چرا که برخی مذهبی ها نگاهی سیاه و سفید به موضوع دارند. از نظر ایشان بیشتر پدیده های پیرامونی یا حرامند و یا حلال. از سویی دیگر کلیت رقص و موسیقی را حرام می دانند. بنابراین در این طرز تفکر، جایی برای چانه زدن وجود ندارد. اما دیدگاه هایی که مقوله هایی مثل رقص و موسیقی و مشخصاً صدای زنان را تحت شرایطی حرامی می دانند و نه در هر شکلی، تنها روزنه ای هستند که می توان امیدوار بود نوری از آنها برتابد و سرانجام روزی روزگاری زنان پاکدامن سرزمین ایران، گلبانگ سربلندی سردهند و در عین حال کسی نگران فساد هم نباشد.

hichnafar
Monday 10 December 2007, 04:37 PM
سلام
بااجازه ی اساتیدگرامی
اگراینجافقط جنبه ی مقاله داره ببخشید که پست می زنم.
البته سراین موضوع چندباری توسایت بحث شده وحرفهام می تونن تکراری باشن ولی اگرسازحرام هست چطوره که موسیقی حرام نیست ؟یعنی نوازنده ای که اون سازرومی بینه ومی زنه براش اشکالی نداره؟یاچرامردم می تونن برن کنسرت وانواع واقسام سازهاروببینن فقط ازتلویزیون ممنوعه ؟سازهم که دربرنامه های تلویزیونی میارن سانسورش می کنن !فکرکنم این یه جورتوهین به نوازنده وبیننده اون برنامه هم باشه .
درموردصدای خانم هاهم الان درخیلی ازآهنگ هاازش استفاده می شه ودریک سری هاشون هم تک صداهستن فقط یه حالت همراهی باموسیقی رودارن وکلمات به طورواضح ادانمی شن (ولی اگرترانه بخونن مشکل پیش میاد!)
بازم ببخشید.

Leon
Thursday 1 May 2008, 01:00 AM
'پاسخ عملی به منع آواز خوانی زنان'

فرج سرکوهی

You can see links before reply
You can see links before reply عکسی از بولتن جشنواره موسيقی بانوان

استقبال گسترده هنرمندان و مخاطبان از ششمین جشنواره موسیقی بانوان در هفته های اخیر و اجرای چند کنسرت دیگر با حضور خوانندگان و شنوندگان زن در تهران واکنش های متضادی برانگیخت.
حضور خواننده زن در کنسرت های عمومی در 25 سال اخیر با دشواری های گوناگونی رو به رو بوده است. عوامل فرهنگی، فقهی و اخلاقی از سویی و تعدد مراکز سیاست گذاری فرهنگی، تفسیرهای متناقض متون و رقابت های جناحی از دیگر سو از موانع مهم تدوین و اعمال سیاستی یکدست در این زمینه به شمار می آیند.
منع آواز خوانی زنان در ملاء عام در متون فقه سنتی شیعه و در هنجارهای پذیرفته شده اخلاقی جامعه ایرانی پیشینه ای عمیق دارد. تا پیش از انقلاب مشروطه اغلب مراجع تقلید شیعه "موسیقی مّطَرِب" (طرب آور) را حرام می دانستند. در فرهنگ عام و خاص نیز واژه هایی چون مطرب، رقاص و آوازه خوان، حتی در مورد مردان، بار منفی داشت.
گرچه تفسیر پذیری اصطلاح "موسیقی مّطَرِب"، به ویژه در 25 سال اخیر، راه را برای مجاز برشمردن انواعی از موسیقی باز کرده است، اما درباره ممنوعیت آواز یا تصنیف خوانی زنان در ملاء عام تا همین اواخر هیچ اختلاف مهمی در متون فقهی شیعه و هیچ تناقض جدی در سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی دیده نمی شد.
آواز خوانی مردان در مراسم مذهبی چون تعزیه و نوحه خوانی مجاز بود اما منع شنیده شدن صدای زنان در ملاء عام چندان قوی بود که حتی در تعزیه مردان نقش زنان را بازی می کردند. گزارش هایی در باره نوحه خوانی زنان در عزاداری های زنانه دوره قاجار در دست است. زنان در مراسمی چون "مولودی" برای شنوندگان زن می خواندند. اما این گونه مراسم در اندرونی ها برگزار می شد و مردان بالاتر از 7 سال حق شرکت در آن ها را نداشتند.
با این همه به شهادت متون ادبی کلاسیک و مینیاتورهایی که این متون را مصور کرده اند، زنان در دربارها و برخی محافل قدرت می نواختند، می رقصیدند و می خواندند. رقاصان و نوازندگان آن روزگار که به تحقیر "عمله طرب" خوانده می شدند هنرمندان حرفه ای بودند اما در متون کلاسیک ادبی به ندرت از زنان اشراف نیز یاد شده است که برای مردان خود ساز می زدند، پای می کوبیدند و آواز می خواندند.
You can see links before reply منع آواز خوانی زنان در ملاء عام در متون فقه سنتی شیعه و در هنجارهای پذیرفته شده اخلاقی جامعه ایرانی پیشینه ای عمیق دارد. تا پیش از انقلاب مشروطه اغلب مراجع تقلید شیعه "موسیقی مّطَرِب" (طرب آور) را حرام می دانستند. در فرهنگ عام و خاص نیز واژه هایی چون مطرب، رقاص و آوازه خوان، حتی در مورد مردان، بار منفی داشت
You can see links before reply



در برخی ایلات و عشایر و در برخی روستاها نیز زنان پا به پای مردان در مراسم فولکلوریک می خواندند و می رقصیدند اما در عرف و در فقه سنتی شیعه و نیز در هنجارهای پذیرفته شده اخلاقی غالب، زنان مجاز نبودند تا صدای خود را به گوش مردان نامحرم برسانند. حتی در سماع عارفان، که خود را از احکام شرع رها می دیدند، رقص و آواز زنان ممنوع بود.
با انقلاب مشروطه ستاره هایی چون قمر از دوره های مولودی خوانی خانگی زنانه به تصنیف خوانی در کنسرت های عمومی راه یافتند. به دوران پهلوی اول خوانندگان زن، به رغم مخالفت شدید متعصبان، در کنسرت های عمومی حضور یافتند. رادیو فرصتی انقلابی برای نوازندگان و خوانندگان زن فراهم آورد تا هنر خود را، گرچه گاه با نام مستعار، به جامعه عرضه کنند.
دوران پهلوی دوم دوران طلایی حضور زنان در موسیقی بود. خوانندگان، نوازندگان و ترانه سازان زن بزرگی در ژانرهای گوناگون موسیقی، از سنتی و ارکستره ایرانی و ارکستره غربی تا جاز و پاپ و موسیقی بازاری، پدید آمدند.
پس از انقلاب اسلامی هنرستان و آموزشگاه های موسیقی تعطیل شدند. اما برخورد سنتی چندان نپایید و ضرورت ها به موجی از اصلاحات دامن زد. رادیو و تلویزیون دولتی بدون موسیقی تصور ناپذیر بود. تولید و نمایش فیلم های سینمایی و مستند بدون موسیقی متن ممکن نبود. برداشت های تازه ای مطرح شد. موسیقی سنتی که با لقب "عرفانی" تطهیر شده بود، مورد حمایت وزارت ارشاد اسلامی قرار گرفت. رقص با تغییر نام به "حرکات موزون" مجاز و "هنرستان موسیقی" با نام "مرکز سرودها و آهنگ های انقلابی" بازگشایی شد. تولید، توزیع و پخش انواعی از موسیقی مجاز شناخته شد اما تک خوانی زنان همچنان از محرمات پر قدرت بود.
داستان نویسان، شاعران، آهنگسازان، نقاشان و مجسمه سازان در زمانه ممنوعیت می توانند در خلوت خود خلاقیت های هنری خود را به امید ارایه آثارشان در آینده ادامه و ارتقاء دهند. صدای خوش با بالاتر رفتن سن ضعیف تر شده و قدرت و گیرایی خود را از دست می دهد. نزدیک به دو دهه ممنوعیت حضور خوانندگان زن در کنسرت های عمومی و ممنوعیت تولید و پخش نوارهای موسیقی با تک خوانی زنان به مرگ تدریجی صدای خوش زنانی منجر شد که آوايشان در محافل بسته خانوادگی یا در دوره های دوستانه و کلاس های خصوصی زندانی شده بود.
اما ضرورت های زورآور زمانه، اقبال و نیاز بازار، مقاومت روزافزون زنان هنرمند و عواملی چون رقابت با خوانندگان ایرانی خارج از کشور سرانجام تغییر سیاست ها را ناگزیر کرد. در اواخر دور دوم ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی جمع خوانی زنان مجاز شد و گروه کر زنان در برخی از آثار به عنوان پس زمینه با ارکستر همراهی کرد.
بنیادگرایان با نوشتن مقالات تحریک کننده و بهره گیری از تریبون های عمومی به مقابله با صدای زنان برخاستند اما اجرای کنسرت های زنان برای زنان در خانه ها رواج و به تدریج به تالارهای عمومی راه یافت. چند کنسرت موسیقی با خوانندگی هنرمندانی چون پریسا، سیما بینا و پری زنگنه با اقبال گسترده رو به رو شد. شنوندگان این کنسرت ها جملگی زن بودند.
پس از دوم خرداد خوانندگانی چون پریسا و سیما بینا امکان يافتند که در خارج از کشور کنسرت هایی برگزار و نوارهایی تولید کنند. آشکار بود که این نوارها در داخل کشور نیز تکثیر و توزیع خواهد شد. در گام بعدی خوانندگان زن اجازه یافتند که در تالارهای بزرگ، فقط برای شنوندگان زن، کنسرت هایی اجرا کنند. با این همه تا تدوین و اعمال سیاستی یک دست در این زمینه راه پر سنگلاخی در پیش بود.
بر اساس قوانین ایران سیاست گذاری های فرهنگی کشور بر عهده وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی است. اما سیاست های این وزارت خانه متناسب با ترکیب دولت، روش و قدرت وزیر ارشاد و معاونان او و حد فشار جناح های مخالف در نوسان است.
وزارت ارشاد اسلامی در سیاست گذاری های فرهنگی خود با دخالت مدام و موثر چند نهاد قدرتمند فرهنگی و سیاسی دیگر نیز رو به رو است. "سازمان تبلیغات اسلامی" با مدیریت محافظه کاران سنت گرا و "حوزه اندیشه و هنر اسلامی" از رقبای قدرتمند این وزارت خانه به شمار می آیند.
You can see links before reply در برخی ایلات و عشایر و در برخی روستاها نیز زنان پا به پای مردان در مراسم فولکلوریک می خواندند و می رقصیدند اما در عرف و در فقه سنتی شیعه و نیز در هنجارهای پذیرفته شده اخلاقی غالب، زنان مجاز نبودند تا صدای خود را به گوش مردان نامحرم برسانند. حتی در سماع عارفان، که خود را از احکام شرع رها می دیدند، رقص و آواز زنان ممنوع بود
You can see links before reply



این دو نهاد و نهادهای مشابه دیگر با هدف "پاسداری از ارزش های اسلامی" و با تکیه بر تفسیرهای متفاوت خود سیاست های رسمی وزارت ارشاد را به چالش می طلبند. چالش هایی از این دست گاه از محدوده جدل های نظری فراتر رفته و به حوزه عمل گسترش می یابد. در چالش های حاد گاه درگیری های خشنی چون حمله به سالن های نمایش فیلم و تالارهای کنسرت نیز رخ می دهد. با عقب نشینی وزارت ارشاد، هنرمندان با توقیف شدن آثار خود بهای این گونه درگیری ها را می پردازند.
علاوه بر این روحانیون صاحب مقام در تهران و شهرستان ها نیز سیاست های فرهنگی خود را، بی توجه به سیاست های عمومی دولت، در حوزه های نفوذی خود اجرا می کنند.
روحانیون بر خلاف فن سالاران و ديوان سالاران دوران شاه بر اهمیت فرهنگ وقوف داشته و دخالت مدام در عرصه فرهنگ را از مهم ترین وظایف خود می دانند. از این منظر موسیقی امری فرهنگی و شنیده شدن صدای زن در ملاء عام امری مذهبی و اخلاقی تلقی می شود. عرصه های فرهنگ و اخلاق از دلمشغولی های اصلی روحانیون به شمار می آید.
اما متون و منابع فقهی درباره موسیقی و خوانندگی زنان در ملاء عام تفسیر پذیر هستند. تضاد تفسیرهای سنت گرایانه و اصلاح گرايانه در دو دهه گذشته در ایران در همه زمینه ها و از جمله در زمینه فرهنگ و هنر تشدید شده است. ضرورت های زمانه و نیاز عمیق مردم به موسیقی، جدال تفسیرهای گوناگون را پر رنگ تر کرده است. سیاست گذاران فرهنگی در وزارت ارشاد و مراجع با نفوذ در نهادهای گوناگون و در حوزه های علمیه به دلیل هواداری از تفسیر متفاوت نتوانسته اند سیاستی یکدست و پذیرفته شده در زمینه موسیقی و خوانندگی زنان در ملاء عام تدوین کنند.
اما این بار نیز انقلاب ارتباطات به یاری هنر آمده. زنان محکوم اند که فقط برای زنان بخوانند اما تکنولوژی امکان می دهد که اجراهای زنان ثکثیر و در اختیار همگان، از جمله مردان، گذاشته شود. در حالی که بحث های فقهی در باره انواع موسیقی حلال و حرام ادامه دارد، در حالی که تفسیرهای متفاوت در باره صدای زنان به جدال خود ادامه می دهند تکنولوژی ضبط، تکثیر و توزیع نوارهای موسیقی را چندان آسان و کم هزینه کرده است که مساله ای بحث انگیز و پر تنش با پاسخی ساده حل شده است.

DJ AVR IRIS
Sunday 29 June 2008, 04:05 PM
منم معذرت میخوام پست میدم تو این قسمت !! اما اگه مایلید منو به یه تایپیک راهنمایی کنید تا من بگم که قضیه حرام بودن چیه ممنون میشم تا ابهامات بره کنار !!!!

Leon
Sunday 29 June 2008, 04:28 PM
يا تو همين تاپيک بگيد يا با تاپيک زير مراجعه کنيد!




اهانت آشکار به هنر موسیقی سنتی (You can see links before reply)

Leon
Tuesday 23 December 2008, 07:15 PM
شما فکر ميکنيد که چه اتفاقی بايد بيفته،که اين گره کور،از بين بره؟