Hmd_N
Tuesday 11 December 2007, 01:25 AM
"قاوال" كه همان دايره ي آذربايجاني است، در موسيقي آذربايجان كاربرد وسيعي دارد. زيرا هم در موسيقي كلاسيك آذربايجان، كه معادل موسيقي دستگاهي ايران است و در آذري به موقام موسيقي-سي مشهور، نواخته مي شود و هم در موسيقي عاشقي (در آذري به عاشقلار موسيقي-سي مشهور است) و هم در موسيقي هاي شاد ويژه ي عروسي ها (تويلار). البته ديگر سازهاي كوبه اي هم مانند "ناقارا" (سازي استوانه اي-شكل كه بيشتر شبيه تنبك نواخته مي شود و در ارمنستان به دهل معروف است!)، "قوشا ناقارا" (طبلي كه مانند دو كاسه است كه روي آن پوست مي كشند و با چوب مي نوازند. قوشا در آذري به معني جفت است.) و دهل در آذربايجان نواخته مي شوند.
در موسيقي كلاسيك آذربايجان، قاوال توسط خواننده نواخته مي شود و در گروه هاي سنتي آذربايجان يك خواننده توسط "تار" و "كامان" (كمانچه ي آذري) همراهي مي شود.
در موسيقي عاشقي، عاشق كه قاعدتاً هم بايد خواننده باشد، هم نوازنده ي ساز (قوپوز) و هم شاعر، معمولاً توسط يك قاوالچي (نوازنده ي قاوال) و بالابان (سازي بادي كه چون براي نواختن آن لاي دو لب قرار مي گيرد "بالبان" - به آذري بالابان - ناميده مي شود) همراهي مي گردد.
در عروسي ها قاوال همراهي كننده ي "گارمان" (سازي بادي شبيه به آكاردئون) يا تار يا "كامان" يا تركيبي از اين سازها است. البته "ناقارا" هم به تازگي ترويج يافته است و همان طور كه اشاره كردم در ارمنستان هم به خوبي نواخته مي شود.
برخي از آذري ها به قاوال، دف هم مي گويند.
تبصره: در ارمنستان، همان واژه ي قديمي "دپ" براي دايره استفاده مي شود. ارامنه كه موسيقي سنتي آنها نزديكي قابل توجهي به موسيقي آذري و ايراني دارد از سازهاي تار، كيمانچا (همان كمانچه) و دودوك (همان توتك آذري)، دهل (همان ناقاراي آذري) و ... استفاده مي كنند.
ظرفيت هاي قاوال، بر خلاف دف كردي كه امروزه ديگر سازي ملي است، همچنان ناشناخته است و اگر همت زنده ياد "محمود فرنام" (نوازنده ي دايره) نبود، وضعيت قاوال از اين هم بدتر بود. سازهاي دايره اي شكل با اندازه ي متوسط كه در نقاط گوناگون ايران استفاده مي شوند، بسيار ناشناخته هستند. منظورم از سازهاي دايره اي شكل بزرگ، سازهايي با ابعاد در حدود دف كردي است و سازهاي دايره اي شكل كوچك، سازهايي در ابعاد رق عربي (شبيه دايره زنگي اروپايي به نام تمبورين) و سازهاي دايره اي شكل متوسط، سازهايي با ابعاد در حدود دايره ي آذري.
قاوال كه سازي همراهي كننده محسوب مي شود، در چند دهه ي اخير پيشرفت خوبي داشته است و يكي از قويترين نوازندگان آن، لطيف طهماسبي زاده است كه گرچه در بين ايراني هاي غير آذري شناخته شده نيست، از تكنوازان بسيار خوب قاوال است.
كمه ي قاوال از چوب است و پوست آن معمولاً از بز يا ماهي، گرچه امروزه روي آن طلق هاي مصنوعي نيز كشيده مي شود.
You can see links before reply
در موسيقي كلاسيك آذربايجان، قاوال توسط خواننده نواخته مي شود و در گروه هاي سنتي آذربايجان يك خواننده توسط "تار" و "كامان" (كمانچه ي آذري) همراهي مي شود.
در موسيقي عاشقي، عاشق كه قاعدتاً هم بايد خواننده باشد، هم نوازنده ي ساز (قوپوز) و هم شاعر، معمولاً توسط يك قاوالچي (نوازنده ي قاوال) و بالابان (سازي بادي كه چون براي نواختن آن لاي دو لب قرار مي گيرد "بالبان" - به آذري بالابان - ناميده مي شود) همراهي مي گردد.
در عروسي ها قاوال همراهي كننده ي "گارمان" (سازي بادي شبيه به آكاردئون) يا تار يا "كامان" يا تركيبي از اين سازها است. البته "ناقارا" هم به تازگي ترويج يافته است و همان طور كه اشاره كردم در ارمنستان هم به خوبي نواخته مي شود.
برخي از آذري ها به قاوال، دف هم مي گويند.
تبصره: در ارمنستان، همان واژه ي قديمي "دپ" براي دايره استفاده مي شود. ارامنه كه موسيقي سنتي آنها نزديكي قابل توجهي به موسيقي آذري و ايراني دارد از سازهاي تار، كيمانچا (همان كمانچه) و دودوك (همان توتك آذري)، دهل (همان ناقاراي آذري) و ... استفاده مي كنند.
ظرفيت هاي قاوال، بر خلاف دف كردي كه امروزه ديگر سازي ملي است، همچنان ناشناخته است و اگر همت زنده ياد "محمود فرنام" (نوازنده ي دايره) نبود، وضعيت قاوال از اين هم بدتر بود. سازهاي دايره اي شكل با اندازه ي متوسط كه در نقاط گوناگون ايران استفاده مي شوند، بسيار ناشناخته هستند. منظورم از سازهاي دايره اي شكل بزرگ، سازهايي با ابعاد در حدود دف كردي است و سازهاي دايره اي شكل كوچك، سازهايي در ابعاد رق عربي (شبيه دايره زنگي اروپايي به نام تمبورين) و سازهاي دايره اي شكل متوسط، سازهايي با ابعاد در حدود دايره ي آذري.
قاوال كه سازي همراهي كننده محسوب مي شود، در چند دهه ي اخير پيشرفت خوبي داشته است و يكي از قويترين نوازندگان آن، لطيف طهماسبي زاده است كه گرچه در بين ايراني هاي غير آذري شناخته شده نيست، از تكنوازان بسيار خوب قاوال است.
كمه ي قاوال از چوب است و پوست آن معمولاً از بز يا ماهي، گرچه امروزه روي آن طلق هاي مصنوعي نيز كشيده مي شود.
You can see links before reply