PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : کنسرتو ویلن با حال و هوایی ایرانی (گفتگویی با بهزاد رنجبران)



akanani
Tuesday 11 December 2007, 12:14 PM
چند کنسرواتوار تا کنون برای مسابقات شان یک کنسرتو از سده بیست و یکم برگزیده اند؟ و آخرین باری که اثری از یک آهنگساز ایرانی، و نه آلمانی و اتریشی، انتخاب کرده اند چه زمانی بوده است؟ با توجه به یکصدمین سالگرد تأسیس جولیارد، با گزینش یک کنسرتو از بهزاد رنجبران (استاد همین دانشکده) برای مسابقات ویلنِ سال 2007یک سنت شکنی صورت گرفته است.

ویلیام هاروی (William Harvey) با پیروزی در این مسابقه، موفق به بدست آوردن این موقعیت برای نخستین اجرای این اثر در نیویورک شده است. یک هفته پس از مسابقات در ماه فوریه، وی با آهنگساز به گفتگو نشست:

- (ویلیام هاروی): این کنسرتو برای جوشا بل Joshua Bell نوشته شده است، چه زمانی او را ملاقات کردید؟
- (رنجبران): زمانی که دانشجوی دانشگاه ایندیانا بودم روزی در طبقه اول قدم می زدم که شخصی به من گفت اعجوبه جوانی رسیتال دارد. من با کنجکاوی به تالار رسیتال رفتم. در آنجا یک ویلن نواز دوازده ساله روی صحنه ایستاده بود که «زیگیونروایزن»( Zigeunerweisen) را می نواخت؛ قطعه ای که من در آن زمان در حال تمرین روی آن بودم. من به خاطر سن کم او و همچنین مهارت او در اجرای آن اثر شگفت زده شده بودم. در همان زمان بود که بیش از پیش به اهمیت استعداد در مهارت یک نوازنده پی بردم! پس از کنسرت به ملاقات او شتافتم. می خواستم انگشتانی را که قادر بود به راحتی آن پاساژهای تند را بنوازد ببینم. من سخت تحت تاثیر دو جنبه از نوازندگی او قرار گرفته بودم: دامنه رنگ، کاراکتر و همچنین درخشش تکنیکی. من کوشیدم این جنبه ها را در کنسرتوی خود مد نظر داشته باشم.

- با توجه به اینکه شما در ایران بزرگ شده اید آیا سنت های موسیقایی ایران نیز روی کنسرتو تاثیری گذاشته اند؟
- من کمانچه را در ذهن داشتم. یک ساز کششی عمودی که سرمنشا خانواده سازهای زهی است. صدای این ساز بسیار ظریف، عمیق و شاعرانه است. صدای کمانچه را می توان در بخش های فریبندهء کنسرتو حس کرد. آخرین موومان کنسرتو که حالتی رقص گونه دارد نیز بیشتر دارای شخصیتی ایرانی است. مد و تزیینات هم همینطور ولی از همه بیشتر، رنگ آمیزی و شخصیت.

- رشد یک نوازنده موسیقی کلاسیک غرب در زمان شاه چگونه بود؟
- من در سن نه سالگی وارد کنسرواتوار تهران شدم. درس های ما شش روز در هفته، صبح دورس عمومی و بعداز ظهر شامل ویلن، سرایش، تئوری و هارمونی، بود. به آن زمان «دوره طلایی موسیقی کلاسیک غرب در ایران» لقب داده اند. در هفده سالگی یکی از نخستین مدرسان موسیقی به شیوه ارف (Orff) در ایران بودم که در تعطیلات پایان هر هفته برای آموزش موسیقی به نوجوانان راهی استان های شمال تهران می شدم. از کاربرد شیوه موسیقی اتریش در شمال ایران موفقیتی انتظار نمی رفت لذا موسیقی محلی [آن منطقه] را هم در کار وارد کردم که این فعالیت مرا نسبت به پتانسیل تلفیق موسیقی ایرانی و غربی روشن تر ساخت.

- چه زمانی و چرا ایران را ترک کردید؟
- در سال 1974 ایران را ترک کردم و به دو دلیل: نخست برای ادامه تحصیل موسیقی در دانشگاه ایندیانا و جولیارد و دوم آنکه من در عرصه سیاست فعالیت می کردم و برای ماندن در ایران دچار مشکل شده بودم. عدالت اجتماعی و آزادی های سیاسی بسیار برای من اهمیت داشت و به عنوان زندانی سیاسی چندین ماه نیز به زندان افتادم. [در همان زمان] یک زندانی دیگر را نیز ملاقات کردم که با بی رحمی شکنجه شده بود و در نهایت اعدام شد. این موضوع سخت روی من تاثیر گذاشت.

- حکومت شاه را در مقایسه با حکومت فعلی چگونه می بینید؟
- جلوی بسیاری از آزادی های سیاسی در هر دو رژیم گرفته شده است. در آن قسمت در دنیا مردم دائما در حال تقلا برای بدست آورن حقوق بیشتر و اصلاحات بیشتر هستند. در زمان شاه موسیقی کلاسیک غربی مورد پیشتیبانی قرار می گرفت و به آن بودجه بیشتری اختصاص پیدا می کرد؛ ایده آل نبود ولی بهتر از بسیاری از دیگر کشورهای منطقه بود. پس از انقلاب در 1979 این پشتیبانی کاهش یافت.

- آهنگسازانی که در خارج از اروپا و آمریکا متولد شده اند دائما گرفتار این انتظار هستند که آثارشان نماینده فرهنگ ملت شان است. در زمان نگارش کنسرتو ویلن آیا حس می کردید که زیر فشار هستید تا یک «کنسرتو ویلن عظیم ایرانی» بیافرینید؟
- این کنسرتو تلفیقی است از بسیاری گرایش های سیاسی و فرهنگی در زندگی من. با ویلن برخوردی نظیر آنچه در «شهرزاد» رخ داده داشته ام. اثر با یک توتی (tutti) بزرگ آغاز می شود. پس از آن چنگ، تکنواز ویلن را معرفی می کند؛ مانند سنتی که قصه گو در پس زمینه داستانش چنگ می نوازد. در بعضی بخش ها از دوران کودکی ام الهام گرفته ام. در تابستان ها به روستایی می رفتم که ساکنان محلی می گفتند: «پس از نیمه شب جن ها و پری ها برای مراسم عروسی و دیگر مراسم جمعی شان به بیرون می آیند و اگر بیدار بمانی آنها را خواهی دید»! من هم تا دیرهنگام همراه با محلی ها برای دیدن آنان بیدار می ماندم ؛ کاری که از لحاظ الهامی تاثیر فراوانی بر من نهاد. بسیاری از اینگونه تاثیرات – آسمان زیبا، ستارگان، کوهستان، انتظار دیدن جن ها و پری ها – همه در موومان دوم هستند. هر زمان که آهنگسازی می کنم رشادت آن زندانیان سیاسی که شاهدشان بودم در وجودم شعله ور می شود. این قضیه نیز در کنسرتوی من منعکس شده است: آن لحظه هایی که برخی از مردم می گویند برای یک کنسرتو ویلن قدری عظیم تر از آنچه انتظار می رود است ولی این موسیقی ناشی از تجربیات من در زندگی است.

***
کنسرتو ویلن رنجبران در 2003 برای نخستین بار توسط جوشا بل با ارکستر فیلارمونیک سلطنتی لیورپول به رهبری گرارد شوارتس نواخته شده است. این کنسرتو در سال 2005 نیز برای نخستین بار در آمریکا به اجرا درآمده است. شوارتس می گوید او همیشه از طرفداران آثار رنجبران بوده است زیرا «موسیقی از ریشه های و اینکه او کیست نشات می گیرد. عاشق این هستم که آثارش دارای شخصیت و صدای بی نظیری است.»

جوشا بل نیز خاطر نشان می سازد: «این کنسرتو اثر بزرگی است، هم با قدرت، هم شاعرانه و خوش ساخت. از لحظه ای که پیش نویس این قطعه را خواندم دریافتم که شانس این را دارد که به اثری مهم در رپرتوار مدرن ویلن بدل شود. لذا هنگامی که شنیدم این کار امسال از سوی جولیارد برای بخش مسابقه ویلن برگزیده شده شگفت زده نشدم. این رویداد مرا مطمئن تر ساخت که این کنسرتو آینده درخشانی دارد ».