Leon
Wednesday 12 December 2007, 07:02 PM
ا اینجا می دونم که ما بوسیله ی کنسونانس و دیسونانس می توانیم سوال و جواب را در موسیقی مطرح کنیم. یا اینکه قطعه ای بنویسیم که در آن آشوب وجود دارد و یا حتی علامت تعجب، نقطه، کاما و ... در آن به کار ببریم.
� � طرز ساختن قطعه ای با آشوب و اضطراب � تنها کاری که می توان در این راستا انجام داد این است که از نت ها و فواصل دیسونانس بیشتر از کنسونانس ها در نوشتن موسیقی استفاده شود.
� � طرز ساختن قطعه ای با آرامش و راحتی � آکورد های کنسونانس در این قطعه بیشتر از دیسونانس ها کاربرد دارد چرا که طبع کنسونانس ها آرامی و سکون است.
� لازم به ذکر است که کنسونانس همان ایستا است و دیسونانس همان پویا!
فاصله كنسونانت(نرم ،ملايم)،صدايي ايستا و كامل داره درحاليكه فاصله ديسونانت(سخت،ناملايم)،پويا يي و گرايشش به حل شدن در يه فاصله كنسونانت هست.اما اين ويژگي ها ذهني و بسته به نوع موسيقي داره اما تو هارموني عمومي به شكل زير هستن.
فواصل كنسونانت:فواصل درست،سومهاي بزرگ و كوچك وششم هاي بزرگ و كوچك.
فواصل ديسونانت:فواصل افزوده و كاسته،دومها،هفتم ها، و نهم هاي بزرگ و كوچك؛
اما استثنايي هست كه ميگه فاصله چهارم به تنهايي ديسونانت حساب ميشه اما اگر يه فاصله سوم،يا پنجم درست زيرش قرار بگيره كنسونانت خواهد بود.
خوب اينم يه توضيح مختصر كه اگر فواصل رو خوب بشناسيد ميتونيد از كنسونانت ها و ديسونانت ها خيلي استفاده كنيد
کمی میخوام راجع به سوال و جواب در موسیقی صحبت کنم و یا پویایی و استایی یعنی چی! شاید این مطالب هیچ جنبه ی عملی نداشته باشه اما اگه این ها رو بدونیم شاید بتونیم در عمل ازشون استفاده کنیم!
"راستی علی وقتی که"
خیلی جالبه علی چه موقع؟ آیا برای شنیدن ادامه جمله منتظر نیستید؟ جواب مثبته چون واژه "که" یه واژه ی پویا هست و دوست داره خودش رو ایستا کنه! دقیقا شبیه اتم هایی که کمتر از 8 الکترون دارن و برای همین با الکترون های اتم های دیگه خودشون رو به اشتراک مذارن تا به 8 برسن!
موسیقی هم همینه بعضی از درجات گام حسی پویا دارند و دوست دارن به ایستایی برسن! درجات در چند reply بالا گفته شده است! این قضیه به حس هم هیچ ارتباطی نداره! چون این فرکانس ها اثبات شده اند و از زمان ابن سینا از این ها استفاده می شه!
این قضیه کمک میکنه که ما بتونیم شنونده رو میخکوب کنیم و با آوردن آرپژی که زیر آهنگ قرار داره و تشکیل شده از نت های پویا به اثبات میرسه!
یه مثال میزنم:
بچه های موزارت وقتی که تمرین نوازندگی می کردن و بعضی اوقات هم آهنگ رو نیمه کاره رها میکردن و پی بازی میرفتند موزارت بایستی شتاب زده از طبقه بالا منزلش پایین میومد و آهنگ رو به پایان میرسوند چه چیزی باعث میشد که این قضیه پیش بیاد؟ بله موسیقی هنوز در پله ی پویایی قرار داشت! البته این گفته به کرم گوش هم تعبیر میشه!
اما یه نکته ی کاربردی: آهنگ هیچ وقت در اواسط به ایستایی کامل نمی رسه! برا همین همیشه قطعه با اکتاو تموم میشه چون ایستا ترین صدا همین آکورد اکتاو هست!
نويسنده : ashoo
� � طرز ساختن قطعه ای با آشوب و اضطراب � تنها کاری که می توان در این راستا انجام داد این است که از نت ها و فواصل دیسونانس بیشتر از کنسونانس ها در نوشتن موسیقی استفاده شود.
� � طرز ساختن قطعه ای با آرامش و راحتی � آکورد های کنسونانس در این قطعه بیشتر از دیسونانس ها کاربرد دارد چرا که طبع کنسونانس ها آرامی و سکون است.
� لازم به ذکر است که کنسونانس همان ایستا است و دیسونانس همان پویا!
فاصله كنسونانت(نرم ،ملايم)،صدايي ايستا و كامل داره درحاليكه فاصله ديسونانت(سخت،ناملايم)،پويا يي و گرايشش به حل شدن در يه فاصله كنسونانت هست.اما اين ويژگي ها ذهني و بسته به نوع موسيقي داره اما تو هارموني عمومي به شكل زير هستن.
فواصل كنسونانت:فواصل درست،سومهاي بزرگ و كوچك وششم هاي بزرگ و كوچك.
فواصل ديسونانت:فواصل افزوده و كاسته،دومها،هفتم ها، و نهم هاي بزرگ و كوچك؛
اما استثنايي هست كه ميگه فاصله چهارم به تنهايي ديسونانت حساب ميشه اما اگر يه فاصله سوم،يا پنجم درست زيرش قرار بگيره كنسونانت خواهد بود.
خوب اينم يه توضيح مختصر كه اگر فواصل رو خوب بشناسيد ميتونيد از كنسونانت ها و ديسونانت ها خيلي استفاده كنيد
کمی میخوام راجع به سوال و جواب در موسیقی صحبت کنم و یا پویایی و استایی یعنی چی! شاید این مطالب هیچ جنبه ی عملی نداشته باشه اما اگه این ها رو بدونیم شاید بتونیم در عمل ازشون استفاده کنیم!
"راستی علی وقتی که"
خیلی جالبه علی چه موقع؟ آیا برای شنیدن ادامه جمله منتظر نیستید؟ جواب مثبته چون واژه "که" یه واژه ی پویا هست و دوست داره خودش رو ایستا کنه! دقیقا شبیه اتم هایی که کمتر از 8 الکترون دارن و برای همین با الکترون های اتم های دیگه خودشون رو به اشتراک مذارن تا به 8 برسن!
موسیقی هم همینه بعضی از درجات گام حسی پویا دارند و دوست دارن به ایستایی برسن! درجات در چند reply بالا گفته شده است! این قضیه به حس هم هیچ ارتباطی نداره! چون این فرکانس ها اثبات شده اند و از زمان ابن سینا از این ها استفاده می شه!
این قضیه کمک میکنه که ما بتونیم شنونده رو میخکوب کنیم و با آوردن آرپژی که زیر آهنگ قرار داره و تشکیل شده از نت های پویا به اثبات میرسه!
یه مثال میزنم:
بچه های موزارت وقتی که تمرین نوازندگی می کردن و بعضی اوقات هم آهنگ رو نیمه کاره رها میکردن و پی بازی میرفتند موزارت بایستی شتاب زده از طبقه بالا منزلش پایین میومد و آهنگ رو به پایان میرسوند چه چیزی باعث میشد که این قضیه پیش بیاد؟ بله موسیقی هنوز در پله ی پویایی قرار داشت! البته این گفته به کرم گوش هم تعبیر میشه!
اما یه نکته ی کاربردی: آهنگ هیچ وقت در اواسط به ایستایی کامل نمی رسه! برا همین همیشه قطعه با اکتاو تموم میشه چون ایستا ترین صدا همین آکورد اکتاو هست!
نويسنده : ashoo