PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شهرداد روحاني



Leon
Sunday 16 December 2007, 04:21 AM
افتخاری برای ایرانیان٬ شهرداد روحاني


شهرداد روحانی


You can see links before reply




شهرداد روحانی از کودکی با موسيقی آشنايی داشت.در سن ۱۰ سالگی به دليل علاقه سرشار و تشویق پدر(انوشيروان روحانی) به هنرستان موسيقی ملی ايران وارد شد و نزد ابراهيم روحی فر به فراگيری ساز ويلن پرداخت و بطور خصوصی آهنگسازی را نزد دکتر محمد تقی مسعوديه فرا گرفت.وی سپس برای ادامه تحصيل به آکادمی موسيقی وين در اتريش رفت و در رشته رهبری ارکستر و آهنگسازی فارغ التحصيل شد و در کنار آن ليسانس سازهای ضربی را نيز دريافت کرد.آهنگسازی و آرانژمان موسيقی جاز را در کنسرواتوار وين فرا گرفت و هم اکنون عضو انجمن آهنگسازان بين المللی ميباشد.در زمان دانشجويی بسياری از کارهای وی با رهبری خودش اجرا و از راديو دولتی وين نيز پخش شد.

پس از تحصيلات در وين برای ادامه تحصيل به دانشگاه U.C.L.A آمريکا رفت و در رشته رهبری ارکستر و آهنگسازی فيلم ادامه تحصيل داد و همزمان بهمدت ۱ سال به عنوان دستیار رهبر ارکستر سمفونيک COTA و بعد از ۵ سال به عنوان مدير و رهبر دائم اين ارکستر فعاليت کرد که شامل تعداد زيادی کنسرت می باشد.از کارهای معروف ديگر وی ساختن موسيقی افتتاحيه و آرم رسمی بازيهای آسيايی به سفارش دولت تايلند و کميته المپيک آسيايی (که در دسامبر ۱۹۹۸ در تايلند برگزار شد) ميباشد که اين اثر با ارکستر سمفونيک بانکوک به همراه ۲۰۰ نفر کر اجرا شده است.وی به دعوت ارکستر فيلارمونيک زاگرب که يکی از قديمی ترين ارکستر سمفونيکهای دنيا است-اجرا و رهبری کرد که در آن موسيقی فيلم از دهه های ۱۹۳۰ تا ۱۹۵۰ از آهنگسازان اروپايی اجرا شد.

يکی ديگر از برنامه های موفق وی اجرای کنسرت يانی در آکروپليس يونان بود(که در ايران بنام کنسرت سرزمين مادری پخش شد) که همه قطعات اجرا شده را شهرداد روحانی برای ارکستر تنظيم و رهبری نموده و خود اجرا کننده ويلن در یکی از آهنگ های اين کنسرت بوده است.




You can see links before reply
کنسرت آکروپولیس ، یونان


ارکستر هايی که وی به عنوان رهبر ميهمان با آنها همکاری داشته اعتبارند از: ارکستر سمفونيک لندن-ارکستر رويال فيلارمونيک-اسلواک فيلارمونيک-کالرادو سمفونی-نيو جرسی سمفونی-مينه سوتا سمفونی-سان ديا گو سمفونی-اينديا نا پوليس سمفونی و ارکستر های ديگر.



You can see links before reply
شهرداد روحانی در تالار وحدت تهران


منبع: You can see links before reply (You can see links before reply)

Leon
Friday 22 February 2008, 09:58 AM
You can see links before reply


لينك دانلود چند آهنگ از شهرداد روحاني:


Butterfly (You can see links before reply)


Voice of the Night (You can see links before reply)


Dance Of Spring (You can see links before reply)


Ozra's Dance (You can see links before reply)

لينك دانلود يك آلبوم بسيار زيبا از شهرداد روحاني از چند سايت مختلف:

You can see links before reply


Tracklist:
1. Beauty Of Love
2. Connie's Butterfly
3. Ozra's Dance
4. Serenity
5. Rain Story
6. Voices Of The Night
7. Desert Wind
8. Summer Breeze
9. Thoughts Of The Past
10. Rise Again


Shardad Rohani - Beauty of Love [RS] (You can see links before reply)

Shardad Rohani - Beauty of Love [FF] (You can see links before reply)

Shardad Rohani - Beauty of Love [DS] (You can see links before reply)


You can see links before reply


براي اطلاعات بيشتر در مورد زندگينامه و فعاليتهاي شهرداد روحاني به منابع زير مراجعه كنيد:

Shahrdad Rohani
From Wikipedia (You can see links before reply)

Shardad Rohani's Official Webpage (You can see links before reply)

Leon
Saturday 23 February 2008, 09:52 AM
در زير مصاحبه روزنامه شرق با شهرداد روحانی را خواهید خواند.

از سن ۵سالگي با پيانو آشنا شدم. از آنجا كه پدرم ويولنيست بود علاقه داشت كه من
نواختن سازويولن را هم فرابگيرم. از سن ۱۰ سالگي كه به هنرستان موسيقي ملي تهران
مي رفتم نواختن ويولن را آغاز كردم اما در كنار نوازندگي، آهنگسازي هم مي كردم.

جالب است امروز كه به سالهاي گذشته نگاه مي كنم، مي بينم كه عشق و علاقه من هميشه
معطوف به آهنگسازي بوده است. البته در حاشيه هم، نوازندگي سازهاي پيانو و ويولن را
در حدي فراگرفتم كه لااقل قطعات خودم و ديگر آهنگسازان را بخوبي اجرا كنم. در اين سالها
در رشته رهبري اركستر هم تحصيل كردم و امروز به صورت حرفه اي به رهبري اركستر
مشغول هستم.اما زماني كه در تهران فارغ التحصيل شدم ... به اتريش رفتم و در آكادمي
موسيقي وين، در رشته رهبري اركستر و آهنگسازي ثبت نام كردم.

آكادمي موسيقي وين
وكنسرواتوار، دو مركز معتبر براي تحصيل موسيقي كلاسيك هستند و البته آكادمي، در درجه
اي بالاتر از كنسرواتوار قراردارد. در آن زمان در كنسرواتوار وين مباحثي تدريس مي شد
كه در آكادمي به آنها نمي پرداختند. مثل تنظيم ملودي براي موسيقي جاز و نوازندگي پيانوي
جاز. من در زماني كه در آكادمي موسيقي تحصيل مي كردم در كنسرواتوار هم اين درسها را
فراگرفتم چون علاقه مند بودم كه با تمام فرمهاي موسيقي آشنا شوم.

پس از آنكه تحصيلاتم در اتريش به پايان رسيده، براي ادامه تحصيل در رشته آهنگسازي و
رهبري موسيقي فيلم به كاليفرنياي جنوبي رفتم و در دانشگاه UCLA كه از دانشگاههاي
بسيار معتبر در زمينه آهنگسازي فيلم و رهبري موسيقي فيلم است ثبت نام كردم. در همان
دوران تحصيل به عنوان دستيار رهبر اركستر سمفونيك Cota كه روابط فرهنگي خوبي با
دانشگاه UCLA داشت، انتخاب شدم. به مدت يكسال در اين سمت بودم و پس از آن،
پيشنهاد مديريت رهبري آن اركستر را به مدت ۵ سال پذيرفتم . پس از پايان ۵سال تصميم
گرفتم كه رهبري اركستر را به صورت رهبر ميهمان و با اركسترهاي مختلف دنيا ادامه دهم.

در حال حاضر هم براي رهبري قطعات موسيقي كلاسيك و رهبري موسيقي فيلم از سوي
دولتهاي مختلف دعوت مي شوم. به عنوان مثال، دو سال پيش، كمپاني ديسني، هفتادو
پنجمين سال تأسيس خود را در خاوردور جشن گرفت و براي اين جشن از من دعوت شد كه
كنسرتي از موسيقي كارتون و فيلمهاي ديسني را رهبري كنم. به اين صورت كه بر پرده
سينما، فيلم و كارتونهاي ديسني به نمايش درمي آمد و من روي صحنه، يك اركستر زنده ـ
حدود ۹۰ نوازنده و ۱۰۰ خواننده كر ـ را رهبري مي كردم (بخشی از زندگی شهرداد
روحانی به روايت خودشان)



آقاى روحانى، به نظرتان عجيب نيست كه در ايران، هنرى منچينى فقط به عنوان سازنده
موسيقى متن كارتون «پلنگ صورتى» شناخته شده است؟

حداقل خوب است كه در همين حد او را مى شناسند. البته منچينى

قطعات بسيار زيادى براى اركستر سمفونيك نوشته و نوازنده فلوت بسيار

ماهرى هم بوده است اما بيشتر به عنوان آهنگساز فيلم شناخته شده

است.

كار كردن با منچينى يكى از تجربه هاى بسيار خوب من بود. منچينى شخصيت بسيار خوبى
داشت. به شاگردان مستعد واقعاً كمك مى كرد. شايد مهمترين چيزى كه در كار با منچينى از
او آموختم همين باشد كه امروز اگر يك دانشجو از من نظر مى خواهد، نظراتى مى دهم كه در
آينده او تاثيرگذار باشد.

•آيا از لحن موسيقى منچينى هم مى توانيم در آثار شما ردى پيدا كنيم؟

فكر نمى كنم.

•چرا؟

چون موسيقى منچينى متمايل به جاز بود.

بله. البته ناخودآگاه طى ساليان دراز و در كوران شنيدن موسيقى مطمئناً از هر آهنگسازى
تاثير خواهيم گرفت. به خصوص من كه نسبت به يك نوع موسيقى هم تعصب ندارم و انواع
موسيقى را مى شنوم. به نظر من هر موسيقى كه حرفى براى گفتن داشته باشد به هدف خود
رسيده است.

پس در واقع طولانى ترين دوره همكارى شما با منچينى بوده است. با جان ويليامز چقدر
ارتباط داشتيد؟

من به موسيقى جان ويليامز بسيار علاقه مند بودم. به همين دليل تمام آثارش را تهيه كردم و
آن موقع متوجه شدم كه جان ويليامز فقط آهنگساز فيلم نبوده و قطعات سمفونى، كنسرتو و
قطعاتى براى پيانو نوشته و حتى يك كنسرتو براى ويولنسل و اركستر نوشته كه «يويوما»
يكى از بزرگترين نوازندگان ويولنسل دنيا قطعه ايشان را اجرا كرده است.
من در زمان دانشجويى در كاليفرنيا قطعه اى نوشته بودم به نام «فانتزى براى ترومپت و
اركستر سمفونيك» كه يك كپى از آن را به ويليامز دادم و ايشان نظر بسيار مثبتى روى اين
قطعه داشت. من از موسيقى جان ويليامز بسيار لذت مى برم، چون قدرت عجيبى در ساخت
موسيقى تصويرى دارد.
البته گاهى به او ايراد مى گيرند كه آثارش شبيه به هم است، ولى من اين ايراد را قبول
ندارم. زيرا در واقع كارگردانان و تهيه كنندگان از او مى خواهند كه با تم هاى مشابه موسيقى
بنويسد، اما اگر تمام آثار
ايشان را مطالعه كنيد، مى بينيد در ضمن آنكه آثار وى كاملاً با يكديگر متفاوت است، در عين
حال مى توانيد بفهميد كه آهنگساز اين آثار ويليامز است. زيرا ويژگى هاى مشترك بسيار
دارد.
•من طى چهار دوره اجراى شما با اركستر سمفونيك تهران متوجه شده ام كه شما بيشتر
قطعاتى را انتخاب مى كنيد كه كادانس و پايان قطعه پرطمطراق بوده و حجم صدايى آنقدر زياد
است كه واقعاً سالن را به لرزه درمى آورد. شايد البته دو استثنا هم باشد و قطعات آداجيوى
باربر و موسيقى فيلم نجات سرباز رايان كه در اولين و سومين همكارى تان با اركستر
سمفونيك تهران اجرا كرديد از اين كليت مستثنا است.

البته من واقعاً قطعات را با اين معيار انتخاب نمى كنم. اما به هر حال آغاز و پايان قطعه
مهمترين بخش يك اثر است. ضمن آنكه شايد همين قطعه اى كه ما اجرا مى كنيم در اجراى
ديگرى پايان قطعه آن حجم صدايى را نداشته باشد. چون در موسيقى تمام حالت ها نسبى
است. اجراى فورته استانداردى ندارد. رهبر اركستر آزاد است و اركستر هم از رهبر تبعيت
مى كند. مهم اين است كه كادانس آن تاثير را در شنونده گذاشته باشد و همان طور كه
مى گوييد احساس كند كه سالن مى لرزد. اين هدف من است و خوشحالم كه شما هم چنين
احساسى را دريافت كرديد.البته من محدوديت هايى از جمله شرايط سالن را هم مدنظر داشته
باشم. اگر سالن من شرايط بهترى داشت ديوارها به معناى واقعى كلمه مى لرزيد. چون هدف
من اين بود.

• آقاى روحانى براى اجراى بعدى اركستر سمفونيك تهران آيا از الان فكر كرده ايد كه چه
قطعاتى را براى اركستر انتخاب خواهيد كرد؟ البته حتماً يك قطعه موسيقى فيلم خواهيد
داشت...

دقيقاً نمى توانم بگويم چون اركستر هم اكنون در حال تغيير و تحول است ولى در نظر دارم
كه يك كنسرت را فقط به اجراى موسيقى فيلم اختصاص بدهم.


You can see links before reply

•با اخبارى كه طى سال هاى اخير از شما شنيده ايم فكر مى كنم كه ديگر مايل نيستيد تجربه
مجددى با «يانى» آهنگساز يونانى داشته باشيد. به خاطر دارم كه مى گفتيد كنسرت
آكروپوليس اگرچه تجربه بسيار موفقى بود اما شما به دليل تنظيم و بازنويسى قطعات يانى
بسيار به زحمت افتاديد.

اينكه يانى اصولاً با دانش آهنگسازى بيگانه بود چندان مهم نبود اما آنچه كه مرا از تكرار
اين همكارى بازداشت وقت گير بودن آن بود. رفتن به تور يعنى آنكه حداقل شش ماه براى
آماده كردن قطعات وقت صرف شود چون تنظيم قطعات هم همان طور كه مى دانيد به عهده
من بود و نوشتن آنها مرا از كارهاى مورد علاقه ام باز مى داشت. مثل بودن با خانه و
خانواده، كاركردن با اركستر سمفونيك تهران يا رفتن به اركسترهاى ديگر به عنوان رهبر
مهمان.

•اما امروز كه ۱۰ سال از آن برنامه مى گذرد اين همكارى را چگونه مى بينيد؟

تجربه بسيار خوبى بود. يادم هست كه حدود دو سال پيش از كنسرت آكروپوليس و حدود سال
۱۹۹۲ تورى براى سرتاسر آمريكا داشتيم و ۵۲ كنسرت در ۵۲ شهر و با ۵۲ اركستر
ظرف ۶۰ روز اجرا كرديم. دشوارترين كار اين بود كه بايد با ۵۲ اركستر كار مى كردم. ما
حدود ظهر به شهر مى رسيديم.از ساعت دو تا پنج بعدازظهر مى بايد با آن اركستر براى
اولين و آخرين بار تمرين مى كرديم آن هم قطعاتى كه من مى شناختم ولى اركستر
نمى شناخت. ساعت ۸ يا ۹ شب كنسرت اجرا مى شد و ما بعد از پايان كنسرت حدود ساعت
۱۲ نيمه شب مجدداً سوار اتوبوس مى شديم و به سمت شهر بعدى كه حدود شش يا هفت
ساعت از ما فاصله داشت حركت مى كرديم. در واقع من بايد اركستر را ظرف ۵/۲ ساعت آماده مى كردم. البته براى من تجربه خيلى
خوبى بود و تعداد بسيارى از اين قطعات در كنسرت آكروپوليس اجرا شد اما تماماً قطعاتى
بود كه يانى ساخته بود و من تنظيم كرده بودم. اين تور بهترين مدرسه بود كه رهبر اركستر
را در يك كوران كارى قرار مى داد.من در اين تور توانستم توانايى هاى خود را نه فقط
به عنوان رهبر اركستر بلكه به عنوان تنظيم كننده قطعات نوازنده ويولن و پيانو و آهنگساز
نشان دهم.به جرات مى توانم بگويم كه ۹۰ درصد رهبران اركستر امروز شايد نوازنده
خوبى نباشند و ۹۵ درصد آنان آهنگسازى نمى كنند. فاصله بين كنسرت آكروپوليس و
كنسرت چين و تاج محل حدود چهار سال بود
كه من در اين مدت راه خودم را جدا كرده بودم و به دليل تعهداتى كه داشتم همكارى مجدد
راقبول نكردم و يك رهبر آمريكايى _ ارمنى را كه در تورهاى قبلى به عنوان مايستر اركستر
انتخاب كرده بودم به يانى معرفى كردم.

•آقاى روحانى به عنوان آخرين سئوال شما پنجمين دوره همكارى با اركستر سمفونيك تهران
را به پايان برديد. درباره اركسترى كه از سال ۱۳۲۲ تاسيس شده و تا امروز خود را
كشانده چه نظرى داريد؟

بله اين اركستر سال ۱۳۲۲متولد شده است اما اركستر سمفونيكى كه در محل سكونت من -
شهر لس آنجلس- فعاليت مى كند از اين اركستر جوان تر بوده ولى در همين عمر كوتاه خود
بسيار خوب كار كرده چون از حمايت دولت بهره برده اما اركستر سمفونيك تهران ظرف
همين چهار سال خيلى پيشرفت كرده و با يك برنامه ريزى صحيح مى تواند در مدت بسيار
كوتاهى به يكى از اركسترهاى مطرح قاره آسيا تبديل شود زيرا نوازندگان توانا، بااستعداد و
علاقه مند هستند.

سايتی کامل از شهرداد روحانی


You can see links before reply (You can see links before reply)


شهرداد روحاني به همراه عليرضا عصار کاري خلق کردند که از نظر
شهرداد روحاني نتيجه ي بسيار خوبي داشته.اين دو هنرمند براي اولين
بار توانستند قطعه موسيقي بياد ماندني براي تيم ملي فوتبال ايران خلق
کنند.
اين قطعه ترکيبي هست از سازهاي سنتي ايراني و سازهاي غربي که
حالت سمفونيک داره.(يک ترکيب زيبا از دو نوع موسيقی متفاوت)
شهرداد روحانی و عليرضا عصار با يکديگر همکاری تنگاتنگی دارند و
آلبومی به (نام نهان مکن) را برای عصار بوجود آوردند.

.روزنامه شرق

Leon
Friday 20 June 2008, 09:30 PM
گفتگو با شهداد روحاني هم سهل است و هم سخت. سهل از آن جهت كه وي بسيار گشاده روست و سخت از بابت مشغله اي است كه به خاطر شهرت و محبوبيت دامنگيرش شده است. به همين دليل گفتگوي ذيل در دو زمان مجزا صورت گرفت. نخست دو هفته پيش از اجراي اركستر سمفونيك تهران و موقع تمرينات اركستر در سالن رودكي و بار دوم درست شش ساعت پيش از ترك تهران در منزل مادرش.


*آقاي روحاني؛ ابتدا درباره آهنگسازي مشترك كه ملودي و تم از يك شخص و تنظيم و سازبندي از شخص ديگر باشد صحبت كنيد و بفرماييد آيا اين روند پيشينه اي هم دارد؟

- متأسفانه اين مسئله به اين صورت در آمريكا خيلي مرسوم است. البته شما اگر تاريخ موسيقي را بخوانيد، اين كار از زمان قديم انجام مي شده است، يعني از حدود دويست سال پيش به اين طرف. حتي كارهاي موتزارت را هم اگر آناليز بكنيم، مي بينيم از تم هاي محلي استفاده كرده است. حتي ممكن است خودش اين ملودي ها را نساخته باشد. اما درباره آهنگسازي، ببينيد آهنگساز كسي است كه هم بتواند ملودي بنويسد و هم بتواند براي سازهاي ديگر تنظيم كند، اركستراسيون بكند. به اين شخص مي گويند يك آهنگساز. ولي الان مرسوم شده، بخصوص در آ مريكا و در غرب و اخيراً در اروپا هم همينطور كه يك شخص يك ملودي يك صدايي مي نويسد و بعد يكي ديگر آن را براي اركستر تنظيم مي كند.
خيلي وقتها كاري كه يك تنظيم كننده مي كند واقعاً هم با ارزشتر، هم مهمتر و هم سخت تر از كاري است كه يك نفر فقط ملودي مي نويسد. براي مثال در همين كنسرت اخير كه ما قطعه اي از الكساندر بورودين را اجرا كرديم، تنظيم و اركستراسيون آن از ريمسكي كورساكف بود. البته شما مي دانيد بورودين خودش يك آهنگساز كاملي بوده است ولي به خاطر اينكه زود فوت مي كند، اين قطعه را ريمسكي كورساكف برمي دارد و آن را سازبندي مي كند. منتها نسخه دردست كورساكف هم نسخه كاملي بوده است و بورودين آنقدر كامل نوشته كه مطلب را برساند، ولي صرفاً براي پيانو نوشته بود. از طرفي وقتي چنين قطعه اي را دست يك آهنگساز بدهند او مي داند كه چه سازهايي، كدام نت ها را بزنند. كدام بخش را بزنند. بنابراين پس از فوت بورودين، دوستش ريمسكي كورساكف قادر بود كه اين قطعه را بردارد و اركستراسيون بكند. در واقع اجراي اخير ما هم حاصل كار كورساكف بود، به عنوان يك تنظيم كننده.


*شما در ابتداي بحث گفتيد «متأسفانه» ، يعني با اين شيوه مخالفيد؟

- من كاملاً مخالفم. براي اينكه شما من باب مثال به موتزارت مي گوييد آهنگساز، به يكي مثل بتهوون مي گوييد آهنگساز...


* به ياني هم مي گوييم آهنگساز!

- بله به ياني هم مي گوييد آهنگساز. من ترجيح مي دهم به امثال ايشان بگويم ملودي ساز. متأسفانه بازي با اينگونه كلمات گاهي جنجال برانگيز است. حتي در خارج هم اين مسئله مشكل آفرين است. به كسي كه فقط ملودي مي نويسد نمي شود گفت آهنگساز. دختر من هم وقتي شش سالش بود ملودي مي نوشت. من هم اينها را برمي داشتم و تنظيم مي كردم ولي به ايشان نمي توان گفت يك آهنگساز. ببينيد اينجور جاها آدم يك مقدار كم مي آورد. اگر به آن مي گوييد آهنگساز پس به موتزارت چه بايد بگوييم؟ ملاحظه مي كنيد چنين مشكلي هست. البته ملودي زيبا نوشتن كار كمي نيست. خيلي كار باارزشي است. بسياري از آهنگسازها علي رغم داشتن دانش نظري شايد ذوق نوشتن ملودي هاي زيبا را نداشته باشند، ولي خيلي از آنها نيز هستند مثل چايكوفسكي كه هم ملودي هاي زيبا مي نوشت و هم اركستراسيون زيبايي مي كرد. مثل شوپن و خيلي از آهنگسازهاي ديگر.


*حال من يك سبك ديگري را با مثال بيان مي كنم. فرض كنيد يك موسيقيدان تحصيلكرده به سبك غرب وارد روستايي مي شود و از يك نوازنده محلي مي خواهد يكي از ترانه هاي منطقه اش را بنوازد. بعد از اين آهنگ نت برداري مي كند، اگر فواصل آن با يكي از گامهاي ماژور و مينور غربي تطبيق دارد كه هيچ، در غير اين صورت دستكاري لازم را انجام مي دهد تا تطبيق كند. سپس چند تاآكورد هم ضميمه اش مي كند و بعد مي گويد من آهنگ ساختم. شما اين روند را به عنوان آهنگسازي و يك كار خلاقه قبول داريد؟

- خيلي زياد، به شرطي كه ببينيم چه چيزي از آب درآمده است. شما اگر تاريخ موسيقي غرب را مطالعه كنيد، مي بينيد خيلي از آهنگسازان، حتي موتزارت، خيلي از ملودي هايش، ملودي هاي محلي زمان خودش است. در قرن بيستم هم بارتوك همين كار را بسيار انجام داده است و همين طور كوداي. روسان كوداي يك آهنگسازي بود كه به دهات مي رفته و آهنگهاي محلي را گردآوري مي كرده است.
در اين خصوص البته آهنگسازان بعضي وقتها مجبورند يك مقداري دستكاري هم بكنند.
به هر حال عده اي علاقه مندند كه آثار محلي را جمع آوري كنند. در ايران هم خيلي ها اين كار را كردند، مثل آقاي مسعوديه، ايشان عشق اين كار را داشتند. در غرب هم اين مسئله بدين شكل مرسوم بوده است. حتي آثار بتهوون را هم اگر گوش بكنيد، ملاحظه خواهيد كرد خيلي از آثارش در زمان خودش موسيقي محلي بوده اند كه او شنيده و از تم آنها استفاده كرده است. به نظر من كسي كه مي تواند با يك تم ساده، اثري بزرگ و قابل توجه بنويسد، كارش خيلي باارزشتر است اينكه كسي بيايد فقط تم اش را بنويسد. در مجموع بايد ديد چه از آب در مي آيد.


* تجربه كشور ما ثابت كرده كه يك آهنگ محلي را با يك نگاه ابتدايي، دستكاري كردن چيز خوبي از آب در نيامده است.

- درست است.


*مي خواستم بدانم ما چه كاري بايد انجام بدهيم كه نتيجه ارزشمندي حاصل شود و از حالت اصلي خودش بهتر باشد؟ اينكه گامش را دستكاري كنيم و چهار تا آكورد هم به خوردش بدهيم، آيا كفايت مي كند؟

- خير، اين درست نيست. حتماً درست نيست. يعني خيلي ساده نبايد به آن نگاه كرد چون يك كار حساسي است. من ترجيح مي دهم خيلي وقتها حتي دست هم به آن نخورد و به اصطلاح حالت اوليه اش محفوظ بماند. دقت كنيد اگر همان فرمول غرب را برداريم و با اينها قاطي كنيم، خيلي وقتها خوب از آب در نمي آيد. اما اينها بستگي دارد به اينكه چه جوري استفاده بكنيم. همين مثال كه زدم، موسيقي بارتوك را در نظر بگيريد. بلابارتوك يك آهنگساز بزرگ قرن بيستم است. شما اگر آثارش را مطالعه كنيد، مي بينيد از تم هاي محلي استفاده كرده ولي به قدري زيبا اينها را به هم بافته، اينقدر به آن اضافه كرده كه آهنگي بديع و زيبايي به وجود آمده است. فقط اين نبوده كه تم ها را بردارد و به قول شما چهار تا آكورد هم به آن اضافه كند و بگويد تمام شد و رفت! بلكه آن را بسط و گسترش داده است. بنابراين اگر كسي بتواند با دو تا اصطلاح ميزان يا موتيف اثري خلق كند كه تمام آن اثر از همان موتيف گرفته شده است، اين كار بسيار باارزشي است.


* يك شنونده غربي در برخورد با موسيقي غربي كدام حالت را مي پسندد؟ آن حالت اصلي و اوليه آهنگ يا صورت تنظيم شده اش را؟

- بستگي دارد. يك عده اي هستند كه سرشان براي نمونه هاي اصلي و اوليه درد مي كند كه به هر حال سليقه آنهاست. به طوري كه اگر همان اثر را تنظيم كرده و با بهترين اركسترها اجرا نمايند و كار درستي هم از آب در بيايد، شايد لذتي برايشان نداشته باشد. به نظر من هر كدامشان جاي خود را دارند تنها نكته مهم اين است كه آدم با آن مواد يا آن موتيف چه كار مي تواند بكند كه كار با ارزشي بشود؟ بعضي وقتها- همانطور كه گفتم- بهتر است كه اصلا دست به آن نزنيم.


*اگر ممكن است درباره بيان موسيقي غير غربي با ابزار و مواد و روشهاي موسيقي غربي، توضيح بفرماييد. آيا امكان پذير و پسنديده است؟

- يعني اينكه يك قطعه موسيقي كلاسيك را با تار بزنند؟ منظورتان اين است؟


*نه فرض كنيد براي مثال موسيقي هندي را از طريق اركستر سمفونيك در جهان مطرح بكنيم. با اين ابزار و مواد بخواهيم موسيقي ايراني را مطرح كنيم يا موسيقي عربي را.

- ببينيد شما وقتي مي گوييد موسيقي ايراني، آدم ياد سازهاي سنتي مي افتد يا قطعاتي كه براي اين سازها نوشته شده است. ولي يك آهنگساز مي تواند ايراني باشد و قطعه اي براي اركستر سمفونيك بنويسد كه تمام سازهايش غربي است. اين به عنوان يك آهنگساز ايراني مي تواند مطرح باشد. براي مثال شما وقتي به قطعات موتزارت گوش مي دهيد، با اينكه وي از تم هاي محلي شان استفاده كرده ولي نمي توانيم بگوييم كه او موسيقي اتريشي را به دنيا شناسانده است. مي توانيم بگوييم موتزارت يك آهنگسازي بود كه تمام دنيا كارش را شنيدند و لذت بردند ولي متولد اتريش بوده است. اين به عنوان يك آهنگساز اتريشي و كسي كه در آن كشور رشد كرده، مي تواند زادگاهش را مطرح كند ولي دقيقاً نمي شود گفت آن موسيقي اتريشي است. همين طور اگر يك آهنگسازي پيدا بشود كه تحصيلات موسيقي غربي داشته و در اين خاك هم به دنيا آمده باشد، طبيعتاً يك خصوصيات مخصوصي دارد. ملودي هاي مخصوصي مي نويسد. اين شخص مي تواند كار باارزشي بنويسد. مي تواند به عنوان يك فرد ايراني، يك آهنگساز ايراني، آثارش را در خارج از ايران اجرا كند. در نتيجه اسم ايران و موسيقي ايران همه با هم مطرح مي شود. اينكه صرفاً موسيقي ملي يا موسيقي ايراني را مطرح كند به نظرم مسئله خيلي پيچيده اي است.معتقدم موسيقي به صورتي معرفي بشود كه آهنگسازش در اينجا تولد يابد، آهنگي بنويسد و اجرا بشود. حالا اگر با سازهاي غربي ادغام شود باز هم خوب است يا نه فقط براي سازهاي غربي نوشته شود يا اينكه فقط براي سازهاي ملي (ايراني) نوشته شود. در هر صورت به عنوان يك فرد ايراني معرفي مي شود. براي مثال شما وقتي به موسيقي چايكوفسكي گوش مي دهيد، ملاحظه مي كنيد يك رنگي از موسيقي روس در آن هست ولي واقعاً موسيقي روس نيست. همزمان با چايكوفسكي پنج آهنگساز ديگر روس بودند كه او را كنار گذاشتند و گفتند موسيقي تو روسي نيست ولي وقتي ما گوش مي دهيم يا همه دنيا گوش مي دهند، چايكوفسكي را به عنوان يك آهنگساز روسي مي شناسيم. در نتيجه موسيقي روس هم مطرح مي شود. كشور روس هم مطرح مي شود. قضيه اين است.


* حالا به همين شيوه اي كه مد نظر شماست آيا لازم است براي بيان يك موسيقي غيرغربي در عرصه هاي جهاني حتماً فواصل هم دگرگون بشود؟ به عنوان مثال بيات اصفهان را در گام مينور هارمونيك اجرا كنيم؟

- نه، نه، اتفاقاً نه، اين خوبيش همين است. ببينيددر هر چيزي يك نقاط مشترك هست و يك نقاط غير مشترك. اتفاقاً خيلي خوب است كه آدم تمركزش را روي نقاط مشترك بگذارد ولي نقاط غيرمشترك را هم حفظ كند. يعني اين خيلي زيباست كه ما يك موسيقي اي داريم كه داراي ربع پرده است مثل همين بيات اصفهان كه اگر بخواهيم درست اجرا كنيم بايد ربع پرده بگيريم ولي اگر قطعه اي در بيات اصفهان بنويسيم و فواصل آن را دقيقاً رعايت كنيم، آنگاه با يك اركستر غير ايراني قابل اجرا نيست.


*پس قابل اجرا نيست؟

- به هيچ وجه.


*يعني مشكل نوازنده است؟

- بله براي اينكه گوش موزيسين غيرايراني به آن نوع فواصل هرگز عادت نكرده است. هم آنها و هم شنونده اي كه مي شنود به نظرش يك چيز اشتباه مي آيد. در نتيجه موسيقي ايراني با اينكه خيلي كامل است و روي آن خيلي كار شده، ولي از اين لحاظ هم محدود است. بنابراين بايد يك ساز ايراني باشد تا بتوان با آن ربع پرده ها را نواخت.
البته با ويولون كه يك ساز غربي اين كار امكان پذير است منتها نوازنده اش بايد قادر باشد فواصل ايراني را روي ساز پياده كند.


*همانطور كه مي دانيد آقاي راوي شانكار موسيقيدان هندي، كنسرتوهايي براي سيتار نوشته كه اركستر سمفونيك لندن هم آنها را اجرا كرده است. آيا فكر نمي كنيد ايشان به تلفيق قابل قبولي از موسيقي هندي و غربي دست يافته اند؟

- موسيقي هندي چون اين خاصيت را دارد كه مي شود با سازهاي غربي هم اجرا كرد، اين مشكل را ندارد. براي اينكه آنها يك گامهايي دارند كه ربع پرده ندارد و كاملاً مي شود با سازهاي غربي اجرا كرد. خود من هم يك بار يكي از قطعات آقاي راوي شانكار را با اركستر سمفونيك در خارج اجرا كردم و كاملاً متوجه شدم با سازهاي غربي قابل اجراست. اما اگر شما همين قطعه كنسرتو براي سيتار آقاي راوي شانكار را جلوي يك موسيقيدان هندي بگذاريد، آن را به عنوان موسيقي هندي نمي شناسد ولي چون صرفاً ساز هندي است و چون راوي شانكار در آن قطعه سيتار زده است لذا همين باعث مي شود كه موسيقي هند مطرح شود.


*به عبارتي يك موسيقي دورگه به حساب مي آيد.

- بله چاره اي نيست. شما بايد بالاخره يك جوري اينها را به هم ربط بدهيد.


*شما گفتيد كه فواصل خاص موسيقي ايراني يا همان به اصطلاح ربع پرده ها براي موزيسين غربي بيگانه است به طوري كه او تصور مي كند اينها اشتباهند. حال با توجه به اين كه يك موسيقيدان ايراني هم موسيقي غربي را درك مي كند و هم موسيقي خودش را، آيا مي توان گفت در حالت كلي گوش يك موسيقيدان ايراني خيلي ورزيده تر از گوش يك موسيقيدان غربي است؟

- كاملاً، كاملا، من اين را به جرأت مي گويم. خود من به خاطر اينكه تحصيلاتم را در هنرستان موسيقي ملي كه مختص آموزش موسيقي ايراني است، گذراندم اين قابليت را در خود احساس مي كنم. البته من بعد از هنرستان موسيقي ملي، در هنرستان عالي موسيقي هم تحصيل كردم ولي همان چند سالي كه در هنرستان موسيقي ملي بودم، باعث شد با موسيقي كلاسيك ايراني آشنا شوم و اين آشنايي تأثير خوبي روي پيشرفت من در آموزش موسيقي كلاسيك غربي داشت. خوب است در اينجا اشاره كنم، موقعيت من در هنرستان با ديگران يك مقداري فرق داشت به خاطر اينكه من وقتي با ويولون، موسيقي غربي را مي آموختم، مسئولان هنرستان با توجه به پيشرفت من در اين زمينه، ترجيح دادند كه من آن را ادامه بدهم و مجبورم نكردند كه همزمان ويولون ايراني بزنم ولي گفتند كه بايد در كنار اين موسيقي ايراني را هم با يك سازي شروع كنم. خوشبختانه حق انتخاب من زياد بود به طوري كه من يك سال سنتور زدم، يك سال نزد آقاي ناهيد ني زدم، كمانچه و قيچك را پيش آقاي بديعي كار كردم. من قيچك را براي اين مي زدم كه ويولون غربي ام را ادامه بدهم ولي در كنار آن يادم هست هر تابستان پيش پدرم ويولون ايراني كار مي كردم. ايشان به من مي گفتند تو كه تكنيك كلاسيك غرب را داري چرا ويولون ايراني نمي زني و به همين دليل تابستانها به من ويولون ايراني ياد مي دادند از جمله دستگاه سه گاه و... اين را هم بگويم من بارها به نوازندگان اركستر سمفونيك تهران بويژه سازهاي زهي گفتم كه شما اگر موسيقي ايراني كار مي كرديد دستتان خيلي روانتر از اين بود، خيلي زياد.


* پس شما به طور كلي به كسي كه در حوزه موسيقي كلاسيك فعاليت مي كند، توصيه مي كنيد، آموزش موسيقي ايراني را در كنار كار اصلي اش ياد بگيرد؟

- بله، خيلي خوبه كه با اين موسيقي آشنا باشد. حتماً به او كمك خواهد كرد. يك بعد ديگري به كارش خواهد داد و من به جرأت مي توانم بگويم يكي از دلايلي كه هميشه من از حفظ رهبري مي كنم- اگر دقت كرده باشيد در اين سه برنامه اي كه در تهران داشته ام، هيچ گاه پارتيتور به همراهم نيست، هميشه حفظ رهبري مي كنم- دليلش هم اين است كه يك مقداري موسيقي ايراني كار كردم و موسيقي ايراني بيشتر روي بداهه نوازي تأكيد مي كند.


* و حفظ ملودي.

- بله و همان ملودي زدن و حفظ كردن باعث شده كه من راحت تر بتوانم قطعات را حفظ كنم، حتي قطعات مشكلي مثل آثار آهنگسازان معاصر.


*شما همين نسخه را براي يك موسيقيدان خارجي هم تجويز مي كنيد؟ يعني او بيايد موسيقي ايراني را يادبگيرد فقط به خاطر اينكه گوشش قوي تر باشد؟

- خير، براي اينكه اين آدم از اول تربيت مي شود كه آن كار را انجام بدهد. اگر موسيقي شرقي ياد بگيرد كمكي به آن كارش نمي كند ولي يك بعدي به شخصيت هنري اش اضافه مي شود ولي در مورد من كه يك ايراني هستم و در اينجا بدنيا آمده ام قضيه فرق مي كند. من با اين موسيقي (ايراني) آشنا شدم و رشد كردم و همين طور كه گفتم ناخودآگاه، بخواهي و نخواهي يك بعد تازه اي به من اضافه شده است. در كنار آن هم البته موسيقي كلاسيك غرب كار كردم.


* شما در مدتي كه خارج از ايران زندگي مي كنيد، آيا موسيقي ايراني هم گوش مي دهيد؟

- نه، متأسفانه!


*با توجه به دوري بيست ساله شما از محيط ايران، آيا گوشهايتان با موسيقي ايراني بيگانه نشده است؟

- خير، اصلاً.


*يعني با اينكه گوش نداديد و همين الان هم در خارج از كشور گوش نمي دهيد، آيا همچنان با سه گاه و افشاري مأنوسيد؟

- بله، براي اينكه من اينجا رشد كردم، ريشه ام در اينجا بوده و آن موسيقي جاي خودش را در وجودم باز كرده است. من در جايي مثالي زدم، گفتم خون ايراني در بدن من جريان دارد و آن را ديگر نمي شود كاري كرد مگر اينكه همه اش را عوض كنيم.


*اين موضوع در مورد بچه هايتان هم صدق مي كند؟

- بله يك مقداري، البته كمتر از من، اينها متأسفانه خارج از ايران به دنيا آمده اند.


* براي مثال اگر شور و شهناز بشنوند، احساس نمي كنند چيز عجيب و غريبي است؟

- بله، اينها هنوز گوششان عادت ندارد. طبيعي است آن حالات را درست احساس نمي كنند، براي اينكه آنها اولين بار است به ايران آمده اند.در نتيجه خيلي هم نمي شود انتظار داشت. علت اينكه من اينقدر آشنا هستم و برايم طبيعي است، همانطور كه گفتم، اينجا ريشه گرفته ام.

اجازه بدهيد به يك موضوع ديگر بپردازيم كه طي دو دهه آخر قرن بيستم رواج يافته و عنوانش را موسيقي تلفيقي گذاشته اند. چهره هاي مشهوري چون ژان ميشل ژار، پيتر گابريل و همينطوري آقاي ياني كه شما با ايشان همكاري داشته ايد، آثاري را در اين سبك عرضه كرده اند عرضه كرده اند.
به عبارتي تم هايي از موسيقي هاي غير غربي و حتي سازهايشان را با دانش و ابزار موسيقي غربي تركيب مي كنند كه البته مشتريان خاص خود را هم دارد. در كشور ما هم چند سالي است ملاحظه مي كنيم بازارشان داغ شده است. اينك ما از دو منظر مي توانيم به اين پديده نگاه كنيم. يكي اينكه هدف از قاطي كردن موسيقي هاي مختلف گفت وگوي فرهنگي است، گفت وگوي تمدنهاست و نگاه ديگر به بن بست رسيدن و اشباع شدن سيستم موسيقيايي قبلي كه موسيقيدان معاصر را وادار به واكنش ساخته كه چه كار بكند و مي رود به سمت تركيب و تلفيق موسيقي هاي مختلف تا از آنها چيز تازه اي بيافريند. حال شما بفرماييد اين بحث در جهان غرب الان مطرح است؟ آيا به ديده مثبت نگريسته مي شود؟

- بله خيلي مثبت است. شايد هر دو حالتي كه شما هم به آن اشاره كرديد درست باشد؛ يكي به بن بست رسيدن است، يكي هم به خاطر گفت وگوهاست. هر دوتاي آن صدق مي كند.

* پس يك پديده كاملاً جا افتاده اي است؟


- بله، غربي ها هم خيلي به اين موضوع توجه دارند و اينكه شما مي بينيد در شرق هم به آن توجه مي شود يك چيز طبيعي است. به نظر مي رسد يك روندي هست كه الان متوجه و مخصوص اين كار است.

* در ارتباط با همين پرسش، ريتم لنگ، تا پيش از سي سال اخير در موسيقي ايراني تقريباً كاربردي نداشته اند.

- بله متأسفانه اينطور بوده است.


* ولي از سي سال قبل به اين طرف به شدت كاربرد پيدا كرده اند. در موسيقي معاصر غرب هم گهگاه چنين ريتم هايي را ملاحظه مي كنيم از جمله در همان كنسرت آكروپوليس كه شما با ياني همكاري داشتيد، ريتم هفت ضربي به گوش مي رسد. حالا بفرماييد داستان اين قضيه چيست كه يكباره فراگير شده است؟

- توجه كنيد، موسيقي ما يا اصلاً موسيقي هر ملتي، احتياج به رشد دارد و بايد پيشرفت كند. همين موسيقي كلاسيك ايراني را در نظر بگيريد. اين كه يك دفعه از آسمان نيامده، بلكه طي صدها سال، يواش يواش به آن اضافه شده است. شما اگر تاريخ موسيقي كلاسيك غرب را هم ملاحظه كنيد، مي بينيد از پانصد سال پيش اينجوري نبود. آ نها هم يك صدايي شروع كردند. دو صدايي شروع كردند، دوره پالتسر موسيقي ها دو صدايي بود- بعد سه صدايي شدند و يواش يواش پيچيده تر و كاملتر شدند. يعني همه اين كارها باعث مي شود كه موسيقي كلاسيك غرب پيشرفت كند. موسيقي ايراني هم بايد با خلق قطعات تازه در مسير خود پيشرفت كند. اينكه مي گوييم سي سال قبل ريتم هاي لنگ در موسيقي ما نبوده است به همين سياق پنجاه سال بعد آيندگان خواهند گفت كه اين گونه ريتم ها هشتاد سال قبل نبوده است. بنابراين بايد از يك جايي شروع كرد و چقدر خوب است كه ما اين راه را ادامه بدهيم. ما كه نمي خواهيم موسيقي كلاسيك ايراني در جا بزند و رشد نكند.



* البته ما در موسيقي نواحي ايران بويژه منطقه خراسان، ريتم هاي لنگ پنج ضربي و هفت ضربي فراوان داريم و چه بسا از هزار سال پيش هم بوده باشند؟

- بله، ولي استفاده اي از آنها نشده است و حيف است كه نشود. اتفاقاً بايد روي اينها كار كرد. بايد تأكيد بيشتري روي آنها بكنيم تا موسيقي پيشرفت بكند.


* پرسش پاياني را حول موضوع ديگري طرح مي كنم. متأسفانه چندي است در كشور ما بر اساس مثل معروف «مرغ همسايه غاز است»، صحبتهايي، حالا يا شايعه يا حتي از دهان مسئولان مي شنويم كه فردا مي خواهيم پاواروتي را به ايران دعوت كنيم، پس فردا ياني را دعوت كنيم بيايد در تخت جمشيد كنسرت بدهد و الي آخر. تصورشان هم اين است كه با حضور چنين افرادي اتفاق مهمي در موسيقي كشور خواهد افتاد. حال با توجه به اين صحبت ها و غفلت ها، آيا شما حاضر هستيد يك كنسرت با آن عظمت آكروپوليس يونان، در تخت جمشيد برگزار كنيد؟ با مشاركت موسيقي دانهاي ايراني و نه صرفاً خارجي ها را برداريم بياوريم اينجا.

-اين سوال بارها از من شده و جواب من هم همين بوده است كه خير. ولي اگر يك موقعي احساس كنم شرايط درست است و لازم هست، مطمئناً علاقه مندم اين كار را بكنم اما با نوازنده هاي ايراني، بانوازنده هاي اركستر سمفونيك تهران.


* نيازي نداريد انبوهي نوازنده از خارج بياوريد؟

- اصلاً، البته كار خيلي مشكل تر مي شود. ممكن است كيفيت كار حتي يك مقدار پايين بيايد ولي در عوض شما افرادي را داريد كه توانايي ايراني ها را نشان مي دهد.


* ولو اينكه به جاي يك ماه، سه ماه وقت بگذاريد؟

- حاضرم، من همين كاري كه الان در ايران مي كنم، در هيچ جاي دنيا نمي روم يك ماه بمانم. شما اگر برنامه هاي من را نگاه كنيد همه آنها بين يك هفته تا ده روز است.


* از تمرين تا اجرا؟

- بله من سه يا چهار تمرين با اركستر دارم و تعداد اجرا نيز يك يا دو و بعضي وقتها به سه مورد مي رسد. هيچ جايي نبوده كه من دوازده تا تمرين داشته باشم. ولي اين كار را با عشق در ايران مي كنم- تمرينهاي من خيلي زياده از حد است شما در جريان كار من هستيد- من اين كار را با علاقه مي كنم براي اينكه لازم است والا آن نتيجه اي كه مي خواهم گرفته نمي شود. با اين وجود من حاضرم وقتم را بگذارم خيلي بيشتر از آني كه در جاي ديگر مي گذارم. با علاقه هم اين كار را انجام مي دهم، صرفاً براي اينكه به همان نتيجه برسم. در نتيجه كار عملي است. حالا ممكن است براي برگزاري چنين برنامه عظيمي، بسياري تكنسين هاي خارجي را هم داشته باشيم. همين استفاده را ما در آكروپوليس يونان كرديم.
آنجا تنها پنج نفر از كل چهارده فيلمبردار ما از تلويزيون يونان بودند و بقيه همگي خارجي بودند، ديگر كشورهاي اروپايي و آمريكا. حتي اركستر هم اركستر فلارمونيك لندن بود. در برنامه آكروپوليس دولت يونان يك اركستر يوناني در اختيار من گذاشت. البته اركستر معمولي بود و درجه يك نبود. من در تمرين اول بعد از بيست دقيقه به هتل محل اقامتم برگشتم زيرا متوجه شدم اينها توانايي آن را ندارند و من هم حوصله اين كه دو يا سه ماه با اينها كار كنم را نداشتم. البته وقت هم نداشتيم. تمام برنامه ريزي از قبل شده بود و همه در راه بودند. در ضمن من احساس كردم اينها توانش را ندارند. در نتيجه بلافاصله اركستر را تعطيل كرديم و با اركستر فيلارمونيك لندن تماس گرفتيم تا بيايند.


* و كار به سرعت پيش رفت؟

- به سرعت و شدت خيلي بالاتر، اين خيلي ساده است. اين كار را مي شود همه جا انجام داد، ولي اگر قرار است يك كاري در اينجا انجام بشود، خود من- البته اگر مسئول اين كار باشم- ترجيح مي دهم تمام نوازندگان حتماً ايراني باشند. حتي اگر لازم باشد چند برابر كار كنم ترجيح مي دهم با اينها كار كنم تا اينكه سه تا تمرين راحت ويك اركستر از لندن به تهران بياوريم.


* يعني كاري كه در يونان حاضر به انجامش نبوديد، در ايران انجام مي دهيد؟

- صد درصد، اصلاً هدف بايد اين باشد. ما نبايد فقط ساختمان را نشان بدهيم. توانايي آدمهايش را هم بايد نشان بدهيم كه ما قابليت داريم. آيا ارزش اين بيشتر است يا اينكه آدم برود يكي را از جاي ديگر بياورد؟

Mona
Wednesday 12 August 2009, 11:11 PM
You can see links before reply


دانلود کلی :

نسیم بهاری (You can see links before reply e0825)




دانلود تکی :

01 Cry in vain (You can see links before reply)
02 Dance of Spring (You can see links before reply)
03 Sweet Moment (You can see links before reply)
04 New Morning (You can see links before reply)
05 Golden Dream (You can see links before reply)
06 Epic (You can see links before reply)
07 Orza (You can see links before reply)
08 Motherland (You can see links before reply)
09 Freedom (You can see links before reply)
10 Asian Game (You can see links before reply)
11 Esfahan (You can see links before reply)
12 Jila (You can see links before reply)

jina10g
Sunday 1 January 2012, 04:41 PM
آقای روحانی چند وقت پیش تو برنامه ی بی بی سی پرامز هم بود اگه به سایت این شبکه برین شاید
بتونین اجرای شش آهنگ ایشونو ببینین من خودم این آهنگا رو ضبط کردم
پیشنهاد میکنم به صدا اکتفا نکنین حتما اجراشو ببینین

rvltq
Sunday 1 January 2012, 06:39 PM
شهرداد روحانی از کودکی با موسيقی آشنايی داشت.در سن ۱۰ سالگی به دليل علاقه سرشار و تشویق پدر(انوشيروان روحانی) به هنرستان موسيقی ملی ايران وارد شد


توجه : استاد انوشیروان روحانی برادر استاد شهرداد روحانی است .

apm2006
Sunday 1 January 2012, 07:27 PM
[/center]

توجه : استاد انوشیروان روحانی برادر استاد شهرداد روحانی است .
بله اشتباه قید شده، پدرشون استاد رضا روحانی بودند.

Acoustic
Sunday 1 January 2012, 10:24 PM
من دیر با این استاد بزرگ آشنا شدم اما از وقتی آشنا شدم واقعا فهمیدم که چه گوهر گرانبها و چه افتخاری برای ما ایرانیان هست

white384
Monday 2 January 2012, 02:49 PM
یه هنرمند ایرانی که در خدمت مملکتش نباشه، چرا باید بهش افتخار کنم؟
کسی که این همه معلومات داره. شخصی که این همه در دنیا شهرت داره، چرا نمیاد در هنرستان ها یا دانشکده های موسیقی ایران، هموطنانشو از نظر سطح موسیقی ارتقاء بده...
آقای انوشیروان روحانی هم که بدتر از ایشون... ایشون در کشور آمریکا در آکادمی های موسیقی تدریس می کنه و وضعیت موسیقی ایران اصلا براش مهم نیست...
از افرادی که فقط به فکر پول و ثروت و جهانی شدن و بردن جوایز بیشتر و... هستند بدم میاد...
برای چنین افرادی خیلی راحته که بخواند حتی یک فصل از سال در خدمت کشورشون باشند...
آقای شهداد روحانی، بعد از عمری سال اومد ارکستر سمفونیک تهرانو در حالی رهبری کرد که رپرتوار این ارکستر هیچ حرفی برای گفتن نداشت...

Acoustic
Monday 2 January 2012, 08:35 PM
یه هنرمند ایرانی که در خدمت مملکتش نباشه، چرا باید بهش افتخار کنم؟
کسی که این همه معلومات داره. شخصی که این همه در دنیا شهرت داره، چرا نمیاد در هنرستان ها یا دانشکده های موسیقی ایران، هموطنانشو از نظر سطح موسیقی ارتقاء بده...
آقای انوشیروان روحانی هم که بدتر از ایشون... ایشون در کشور آمریکا در آکادمی های موسیقی تدریس می کنه و وضعیت موسیقی ایران اصلا براش مهم نیست...
از افرادی که فقط به فکر پول و ثروت و جهانی شدن و بردن جوایز بیشتر و... هستند بدم میاد...
برای چنین افرادی خیلی راحته که بخواند حتی یک فصل از سال در خدمت کشورشون باشند...
آقای شهداد روحانی، بعد از عمری سال اومد ارکستر سمفونیک تهرانو در حالی رهبری کرد که رپرتوار این ارکستر هیچ حرفی برای گفتن نداشت...

البته این نظر شماست .. ضمن اینکه هردوی این 2 استاد عزیز که گفتید در حال رفت و آمد هستند و اگر هم اشتیاقی به فعالیت در ایران نداشته باشند خوب کاملا حق دارند ... جای اینطور اساتید در ایران نیست ( با وضیعت فعلی ) چون بجز سوختن و به هدر رفتن فایده ای نداره ... نهایت پیشرفت در ایران هم نمونه اش میشه آقای افتخاری که جایزه میگیرند و این حرفا.... !

البته جای این بحث ها اینجا نیست

metal-militia
Monday 2 January 2012, 08:55 PM
به نظر من خانم آواکیان کاملا راست میگن.این آقای روحانی چه خدمتی به موسیقیدانهای کشورش کرده؟؟؟؟

جای اینطور اساتید در ایران نیست ( با وضیعت فعلی ) چون بجز سوختن و به هدر رفتن فایده ای نداره .
اصلا برام قابل قبول نیست این حرف.سوختن و هدر رفتن یعنی چی؟؟شما که خودت درجریان هستی در ایران چه استعداد هایی بخاطر نبود شرایط کشف نمیشن و از بین میرن.حضور این آقا حتی اگه یکی از این همه استعداد رو شکوفا کنه کافیه.چرا ما باید بشینیم و هنرمندهای خارجی مثل یانی و مایکل رومئو و باکتهد و موتزارت و بتهوون رو ستایش کنیم و بگیم به به و چه چه؟؟به خدا صد برابر بهتر از اون رو توی ایران خودمون داریم.منتهی این اساتید به جای اینکه بیان و خدمت و کنن به کشورشون و مردمشون.فقط فکر این هستند که نام خودشون رو در جهان پخش کنن و پول به جیب بزنن.

hopital
Monday 2 January 2012, 09:00 PM
یه هنرمند ایرانی که در خدمت مملکتش نباشه، چرا باید بهش افتخار کنم؟
کسی که این همه معلومات داره. شخصی که این همه در دنیا شهرت داره، چرا نمیاد در هنرستان ها یا دانشکده های موسیقی ایران، هموطنانشو از نظر سطح موسیقی ارتقاء بده...
آقای انوشیروان روحانی هم که بدتر از ایشون... ایشون در کشور آمریکا در آکادمی های موسیقی تدریس می کنه و وضعیت موسیقی ایران اصلا براش مهم نیست...
از افرادی که فقط به فکر پول و ثروت و جهانی شدن و بردن جوایز بیشتر و... هستند بدم میاد...
برای چنین افرادی خیلی راحته که بخواند حتی یک فصل از سال در خدمت کشورشون باشند...
آقای شهداد روحانی، بعد از عمری سال اومد ارکستر سمفونیک تهرانو در حالی رهبری کرد که رپرتوار این ارکستر هیچ حرفی برای گفتن نداشت...

تا حدودی با نظرات شما موافقم ولی اینجور افراد هم اگه تو ایران بمونن مثل سایر افراد منزوی میشند ! موسیقی بعنوان یک رشته ی تحصیلی تو ایران چندان معنایی نداره !! درسته که توی تهران یا شهرهای بزرگ بعضاً یه کارهای ارکستر های سمفونیک اجرا میشه یا هنرستانهای موسیقی هست ! ولی آیا شهرستانهای دیگه هم از امکانات موسیقی برخودارن ؟
با این حساب کی باید هنر ایرانیها رو به جهان نشون بده !
شهرداد روحانی و ... هر شخصیتی داشته باشن باز هم برای من قابل احترامن چون سعی میکنن فرهنگ و هنر ما رو توی نقاط دیگر جهان به همه بشناسونن !

metal-militia
Monday 2 January 2012, 09:04 PM
ایشون نمیتونه هر سه ماه بره یه کنسرت تو آمریکا یا هرجای دیگه بزاره و هنر ایرانیان رو به جهان نشون بده؟؟؟
من فکر نمیکنم گرفتن مجوز کنسرت برای ایشون کاری داشته باشه.تازه بحث من برگزاری کنسرت در ایران نیست.من میگم چرا ایشون در ایران تدریس نمیکنن؟؟؟

hopital
Monday 2 January 2012, 09:07 PM
به نظر من خانم آواکیان کاملا راست میگن.این آقای روحانی چه خدمتی به موسیقیدانهای کشورش کرده؟؟؟؟

اصلا برام قابل قبول نیست این حرف.سوختن و هدر رفتن یعنی چی؟؟شما که خودت درجریان هستی در ایران چه استعداد هایی بخاطر نبود شرایط کشف نمیشن و از بین میرن.حضور این آقا حتی اگه یکی از این همه استعداد رو شکوفا کنه کافیه.چرا ما باید بشینیم و هنرمندهای خارجی مثل یانی و مایکل رومئو و باکتهد و موتزارت و بتهوون رو ستایش کنیم و بگیم به به و چه چه؟؟به خدا صد برابر بهتر از اون رو توی ایران خودمون داریم.منتهی این اساتید به جای اینکه بیان و خدمت و کنن به کشورشون و مردمشون.فقط فکر این هستند که نام خودشون رو در جهان پخش کنن و پول به جیب بزنن.

مثلاً اگه آقای روحانی بیان تو ایران تدریس کنن وضعیت موسیقی از این رو به اون رو میشه ؟ من که شخصاً به ایشون دسترسی نخواهم داشت تازه اگه هم بیان !
بحث چیز دیگه ایه ! چرا امثال شجریان و ... از ایران میرن ؟ چون سران کشور برای موسیقی ارزشی قائل نیستن ! همون بهتر که میرن !
باید از پایه درست شه مشکل !

white384
Monday 2 January 2012, 09:11 PM
چطور ایشون میتونه بیاد اینجا یه ارکستری که نسبت به ارکسترهای خارج از کشور بسیار ضعیفرو رهبری کنه و پولشو دریافت کنه بعد سوار هواپیما بشه و بره... ولی نمیتونه بیاد حداقل چندماه از سال در کشور خودش مشغول به فعالیت بشه؟
مشکل چیه؟ من متوجه نشدم دقیقا! چه کسی محدودیت ایجاد کرده؟ چطور این محدودیت برای رهبری ارکستر سمفونیک به وجود نیومده؟
شما یانیو که میبینید، از هر 5 کنسرت جهانیش، حداقل 1 کنسرتشو در کشور خودش و برای مردم خودش اجرا می کنه. به مردم کشورش اهمیت میده. پشت صحنه کارش از افراد یونانی استفاده میکنه...

Pathetique
Monday 2 January 2012, 09:11 PM
ایشون حق دارند که اینجا نباشن . چرا باید اینجا باشن تا 1000 تا محدودیت براشون گذاشته بشه ؟
ایشون برای کشور ما کاری نکردن ؟ چه کسی کنسرت بزرگ 2006 یانی رو که دومین بزرگترین مجموعه تصویری موسیقی تاریخ بوده رو تنظیم و رهبری کرده و نواخته ؟
فردا ( همین امروز ) نمیگن که شهرداد روحانی این کار رو کرده و ایشون ایرانی بوده ؟
منطقی برخورد کنید دیگه . ایشون هرچقدر هم که دنبال پست و مقام باشن ( که نیستن ) بازم اسم کشور ما رو در موسیقی بالا میبرن .

شما میدونید در چند دانشگاه ایشون تدریس کردن که برای خودشون اسم و رسمی داشتن ؟ خوب اون دانشجو ها میگن این استاد ایرانیه .

متأسفم برای بعضی ها .....

metal-militia
Monday 2 January 2012, 09:13 PM
شما دسترسی نداری.شاید یه نفر دیگه دسترسی پیدا کنه.تازه مطمئنم خود شما هم اگه بخوای میتونی به ایشون دسترسی داشته باشی.کار سختی نیست.کافیه ایشون بیان ایران و کلاس بزارن.میتونن در سالن های بزرگ تدریس کنن.ما برای درسهای مزخرف توی دانشگاه 70 نفر رو میچپونیم توی یه کلاس.ایشون در روز سه تا کلاس هم بزاره در هفته 210 نفر رو میتونه آموزش بده.از بین این جمعیت یعنی یه نفر استعداد جهانی شدن نداره؟؟؟

white384
Monday 2 January 2012, 09:13 PM
مشکل امثال شجریان مشکل سیاسی بوده. ولی آقای روحانی مشکل سیاسی نداره. با کسی مشکلی نداره... درصورتی که مشکلی داشت نمیومد رهبری ارکستر سمفونیک رو انجام بده...

Acoustic
Monday 2 January 2012, 09:13 PM
به نظر من خانم آواکیان کاملا راست میگن.این آقای روحانی چه خدمتی به موسیقیدانهای کشورش کرده؟؟؟؟

اصلا برام قابل قبول نیست این حرف.سوختن و هدر رفتن یعنی چی؟؟شما که خودت درجریان هستی در ایران چه استعداد هایی بخاطر نبود شرایط کشف نمیشن و از بین میرن.حضور این آقا حتی اگه یکی از این همه استعداد رو شکوفا کنه کافیه.چرا ما باید بشینیم و هنرمندهای خارجی مثل یانی و مایکل رومئو و باکتهد و موتزارت و بتهوون رو ستایش کنیم و بگیم به به و چه چه؟؟به خدا صد برابر بهتر از اون رو توی ایران خودمون داریم.منتهی این اساتید به جای اینکه بیان و خدمت و کنن به کشورشون و مردمشون.فقط فکر این هستند که نام خودشون رو در جهان پخش کنن و پول به جیب بزنن.

ببینید منم همینو میگم ... بله که استعداد هست خیلی بهتر از اونر آب هم هست .
اما شکوفا کردنش که دست امثال روحانی ها و ... نیست .
فرض کنیم ایشون اومد نشست تو ایران ، خب 100 نفر هم شکوفا کرد ... حالا اون 100 نفر از اون استعدادی که درونشون شکوفا شده چه استفاده ای میتونن بکنن ؟ کنسرت بدن ؟ رسیتال بذارن ؟ گروه درست کنن ؟ با کدوم امکانات با کدوم مجوز و با کدون هزینه ای هنگفتی که این کار ها در ایران احتیاج داره ؟ قدرت مانور در زمینه هنر مخصوصا موسیقی در این مملکت از 100 ، 20 هست .
هنر مندای جهانی ما ( مثل یانی مثلا) که داخل ایران باشن کیا هستن ؟؟ استاد لاچینی ؟؟ یا افراد دیگری رو سراغ دارین ؟ من بحثم اینه ....

شما اگر مشکل فف..یللترینگ ندارین در Youtube شهرداد روحانی رو سرچ کنید و مستندی که راجب ایشون هست و توضیح میده ببینید ...

یک نمونه اینکه یانی شخصا خودش با شهرداد روحانی تماس گرفته برای همکاری ... این یک افتخار نیست ؟؟؟

white384
Monday 2 January 2012, 09:15 PM
شما وجود این افرادو در پز دادن میبینید. درصورتی که کسی که به درد مملکتش نخوره برای من فرقی نداره که ایرانی باشه یا امریکایی یا اتریشی یا افعانی... کسی که به مملکتش خدمت کنه ایرانیه...

Acoustic
Monday 2 January 2012, 09:17 PM
از بین این جمعیت یعنی یه نفر استعداد جهانی شدن نداره؟؟؟
عزیز من . دوست خوب /// استعداد هست . از بین این افراد ممکنه 1 نفر که هیچ چند نفر جهانی بشن اما لازمه ی جهانی شدن چیه ؟؟؟ سفر و تور گذاشتن به کشور های مختلف ... چون به قطع از کشور دیگه کسی که نمیاد توی ایران کنسرت ببینه ....
خوب وقتی هنرمئی جهانی شد و رفت دیگه وقت داره بیاد تو مملکتش تدریس کنه ؟؟

الان یانی وقت داره بره یونان آکادمی بزنه فرض مثال ؟؟؟

metal-militia
Monday 2 January 2012, 09:19 PM
شما وجود این افرادو در پز دادن میبینید. درصورتی که کسی که به درد مملکتش نخوره برای من فرقی نداره که ایرانی باشه یا امریکایی یا اتریشی یا افعانی... کسی که به مملکتش خدمت کنه ایرانیه...

موافقم.
آقا ایشون بیاد یه نفر رو شکوفا کنه.این خیلی بهتر از اینه که استعدادهای کشورمون بسوزن.بعد سر خودمون رو گول بمالیم که آره همه جای دنیا میگن روحانی روحانی.شما فرشید اعرابی رو ببین.فکر کردی نمیتونست بره خارج از کشور کنسرت متال بزاره؟؟؟به خدا خیلی راحت میتونست بره.درحالی که توی ایران به این راحتی مجوز کنسرت متال نمیدن ایشون میتونست اونور آب تو حیاط خونشون کنسرت بده.اما مونده توی کشورش و داره به هنرجوهای جوون تدریس میده.توی همین سایت هم هستن افرادی که پیش ایشون میرن.

white384
Monday 2 January 2012, 09:21 PM
ببینید منم همینو میگم ... بله که استعداد هست خیلی بهتر از اونر آب هم هست .
اما شکوفا کردنش که دست امثال روحانی ها و ... نیست .
فرض کنیم ایشون اومد نشست تو ایران ، خب 100 نفر هم شکوفا کرد ... حالا اون 100 نفر از اون استعدادی که درونشون شکوفا شده چه استفاده ای میتونن بکنن ؟ کنسرت بدن ؟ رسیتال بذارن ؟ گروه درست کنن ؟ با کدوم امکانات با کدوم مجوز و با کدون هزینه ای هنگفتی که این کار ها در ایران احتیاج داره ؟ قدرت مانور در زمینه هنر مخصوصا موسیقی در این مملکت از 100 ، 20 هست .
هنر مندای جهانی ما ( مثل یانی مثلا) که داخل ایران باشن کیا هستن ؟؟ استاد لاچینی ؟؟ یا افراد دیگری رو سراغ دارین ؟ من بحثم اینه ....

شما اگر مشکل فف..یللترینگ ندارین در Youtube شهرداد روحانی رو سرچ کنید و مستندی که راجب ایشون هست و توضیح میده ببینید ...

یک نمونه اینکه یانی شخصا خودش با شهرداد روحانی تماس گرفته برای همکاری ... این یک افتخار نیست ؟؟؟

این چه حرفیه. چه محدودیتی برای یه اجرای کلاسیک در ایران وجود داشته دراین چند سال اخیر. ماشاالله الان هرکی واسه خودش یه ارکستر راه انداخته هر هفته هم به اندازه سطح موسیقی داره کنسرت انجام میشه... شما خیلی شلوغش کردید! یه مجوز واسه رسیتال 1 ماهم طول نمیکشه کارش! اینجا همه انتظار دارند که با یه رپرتوار ضعیف مجوز داشته باشند، درصورتی که واقعا اینکار امکان پذیر نیست! شما ایرانو هنوز 30 سال پیش فرض می کنید...
الان تنها محدودیت برای موزیسین های راک و متال وجود داره!

Acoustic
Monday 2 January 2012, 09:23 PM
مشکل امثال شجریان مشکل سیاسی بوده. ولی آقای روحانی مشکل سیاسی نداره. با کسی مشکلی نداره... درصورتی که مشکلی داشت نمیومد رهبری ارکستر سمفونیک رو انجام بده...
مشکل هست دوست عزیز شما ازش خبر نداری ... چرا انوشیروان روحانی بعد از 20 سال 30 سال اومد اونم توی تالار وحدت یه اجرا کرد . اونم نه به صورت خیلی عمومی . چون مشکل باهاش داشتن و فرصتی نبوده براش


شما وجود این افرادو در پز دادن میبینید. درصورتی که کسی که به درد مملکتش نخوره برای من فرقی نداره که ایرانی باشه یا امریکایی یا اتریشی یا افعانی... کسی که به مملکتش خدمت کنه ایرانیه...

شما یه وقت به امید خدا اگر یه هنر مند جهانی شدی معروف شدی با کلی کار و کنسرت و برنامه های محتلف بیاید ایران بشینید و هنرجو بگیرید. ایرانی بودن حتما به چهار تا کلاس گذاشتن نیست . به اینه که اسم ایران رو ببری رو صحنه ی بین المللی . مثل یه ورزش کار با مدال آوردنش ، یه هنر مند با کارهاش یه فیلم ساز با فیلم هاش . من از تفکرات شما متعجبم .


این چه حرفیه. چه محدودیتی برای یه اجرای کلاسیک در ایران وجود داشته دراین چند سال اخیر. ماشاالله الان هرکی واسه خودش یه ارکستر راه انداخته هر هفته هم به اندازه سطح موسیقی داره کنسرت انجام میشه... شما خیلی شلوغش کردید! یه مجوز واسه رسیتال 1 ماهم طول نمیکشه کارش! اینجا همه انتظار دارند که با یه رپرتوار ضعیف مجوز داشته باشند، درصورتی که واقعا اینکار امکان پذیر نیست! شما ایرانو هنوز 30 سال پیش فرض می کنید...
الان تنها محدودیت برای موزیسین های راک و متال وجود داره!

هروقت شرایط به صورتی بود که رفتی رو استیج هرچی دلت خواست زدی اون موقع خیلی چیزا معنا پیدا میکنه ....

چه معنی داره یه استاد بزرگ مثل شجریان و روحانی بیفته دنبال مجوز ؟ اونم در این حالت که کار هاشون باید از ففییلتر یک سری افرادی که از موسیقی هیچی حالیشون نیست رد بشه . این یعنی توهین

white384
Monday 2 January 2012, 09:29 PM
ورزشکاری که میره مدال میاره واسه مملکتش، بعد از اینکه افتخاراتش رو کسب کرد، میاد اینجا به جامعه ورزشی کمک میکنه. میاد مربی میشه. میاد پشتیبانی می کنه. میاد آموزش میده...
من زیاد از ورزش اطلاعی ندارم ولی تا جایی که میدونم امثال علی دایی و رضازاده کم نیستند که مشغول خدمت به جامعه هستند!

من اصلا متوجه نمیشم چرا شما داری آقای شجریانو با آقای روحانی مقایسه می کنید! آقای شجریان آواز میخونه و از نظر برخی افراد این آواز مشکل سیاسی داشته. آقای روحانی آواز نمیخونه. آقای روحانی یه نوازنده و رهبره که هیچ مشکلی با هیچی نداره! خودشم 1000 بار اعلام کرده که هرچند بار دعوتش کنند برای رهبری ارکستر سمفونیک میاد ایران!

چه محدودیتی برای اجرای قطعات کلاسیک وجود داره؟ شما چه چیزیو میخواید بشنوید که اینجا نمیشه شنید؟
کدوم سمفونی مشکل داره؟ کدوم سونات؟ کدوم کنسرتو؟ میشه توضیح بدید؟

Acoustic
Monday 2 January 2012, 09:34 PM
ورزشکاری که میره مدال میاره واسه مملکتش، بعد از اینکه افتخاراتش رو کسب کرد، میاد اینجا به جامعه ورزشی کمک میکنه. میاد مربی میشه. میاد پشتیبانی می کنه. میاد آموزش میده...
من زیاد از ورزش اطلاعی ندارم ولی تا جایی که میدونم امثال علی دایی و رضازاده کم نیستند که مشغول خدمت به جامعه هستند!

رضا زاده ؟؟؟ پس از داستان خبر ندارین ...
اینم بگم که الان یه جوری شده خدمت به مملکت شده کشک هیچکی مفتی هیچ کاری نمیکنه مگر تعداد محدودی ...

You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply

اینا رو ببینید

hopital
Monday 2 January 2012, 09:36 PM
شما یه وقت به امید خدا اگر یه هنر مند جهانی شدی معروف شدی با کلی کار و کنسرت و برنامه های محتلف بیاید ایران بشینید و هنرجو بگیرید. ایرانی بودن حتما به چهار تا کلاس گذاشتن نیست . به اینه که اسم ایران رو ببری رو صحنه ی بین المللی . مثل یه ورزش کار با مدال آوردنش ، یه هنر مند با کارهاش یه فیلم ساز با فیلم هاش . من از تفکرات شما متعجبم .

من با آکوستیک موافقم ! خب راست میگه دیگه ! آدم به این معروفی بیاد برای 4 تا هنرجو بشینه تدریس کنه که چی خدمت به مملکت کنه ؟ اونم چه مملکتی ؟ مملکتی که مسئول دانشگاه هنرش امثال آقای ده نمکی و ضرغامی و فاطمه رجبی و ... هستن !:21: شما چند تا رسیتال و ... می بینی تو تهران برگزار میشه ! فقط دور و ور خودتونو می بینین خانم ماریتا ! موسیقی از پایه تو کشور ما جا نیفتاده ! امثال شهرداد روحانی عرضه داشتن جهانی شدن ! حالا باز هی بگین نه استعداد هست ! :21:

Acoustic
Monday 2 January 2012, 09:38 PM
چه محدودیتی برای اجرای قطعات کلاسیک وجود داره؟ شما چه چیزیو میخواید بشنوید که اینجا نمیشه شنید؟
کدوم سمفونی مشکل داره؟ کدوم سونات؟ کدوم کنسرتو؟ میشه توضیح بدید؟

چند نمونه از کنسرتو ها سمفونی هایی که پشت سر هم داره اجرا میشه در ایران میشه لینک یا منبعی بذارین ازش ؟

hopital
Monday 2 January 2012, 09:39 PM
چه محدودیتی برای اجرای قطعات کلاسیک وجود داره؟ شما چه چیزیو میخواید بشنوید که اینجا نمیشه شنید؟
کدوم سمفونی مشکل داره؟ کدوم سونات؟ کدوم کنسرتو؟ میشه توضیح بدید؟

کدوم سونات ؟ :24:

**** ویرایش مدیر ****


ورزشکاری که میره مدال میاره واسه مملکتش، بعد از اینکه افتخاراتش رو کسب کرد، میاد اینجا به جامعه ورزشی کمک میکنه. میاد مربی میشه. میاد پشتیبانی می کنه. میاد آموزش میده...
من زیاد از ورزش اطلاعی ندارم ولی تا جایی که میدونم امثال علی دایی و رضازاده کم نیستند که مشغول خدمت به جامعه هستند!

:21: رضازاده ؟ شما مثل اینکه کلاً از وضع مملکت عقبین خانم آواکیان ! رضازاده خدمت کرد ؟

white384
Monday 2 January 2012, 09:47 PM
شما خدمت به مردم کشور رو با خدمت به وزارت ارشاد اشتباه فرض کردید!
من تو همین 2 هفته که سپری شد، 3تا کنسرت مختلف دیدم.
کنسرت ارکستر مجلسی جوانان
کنسرت آنسامبل زهی پرواز
و مستر کلاس ویولنسل پروفسور سیتروکفسکی...

شما وقتی در یافتن کنسرت ها فعالیتی ندارید، مشکلو تقصیر سمفونی ها نندازید! شما فکر کردید تمام کنسرت ها باید در تالار وحدت انجام شه!

hopital
Monday 2 January 2012, 09:52 PM
شما خدمت به مردم کشور رو با خدمت به وزارت ارشاد اشتباه فرض کردید!
من تو همین 2 هفته که سپری شد، 3تا کنسرت مختلف دیدم.
کنسرت ارکستر مجلسی جوانان
کنسرت آنسامبل زهی پرواز
و مستر کلاس ویولنسل پروفسور سیتروکفسکی...

شما وقتی در یافتن کنسرت ها فعالیتی ندارید، مشکلو تقصیر سمفونی ها نندازید! شما فکر کردید تمام کنسرت ها باید در تالار وحدت انجام شه!

:24: چه ربطی داره ؟ من که به همون تالار وحدتشم دسترسی ندارم ! همونطور که شما خودتون هم اشاره کردین اینها هم فقط برای یه قشر خاصه ! چند نفر از بچه های همین نت آهنگ به همین کنسرتها دسترسی دارن ! مگه توی شهرهای دیگه هم از این برنامه ها هست ؟ آره توی تهران شاید باشه اون هم فقط برای یه قشر خاص ! الآن کنسرت گذاشتن برای یه قشر خاص پیشرفت موسیقی کشوره ؟ خدمت به مردمه ؟
هر چی بگین باز هم ما عقبیم ! شما حساب کن تا همین چند دهه ی پیش پیش کی میدونست پیانو چیه !!!:24: هر چی بدوین باز هم به غربیها نمی رسین ! امثال روحانی تونستن تا یه جایی برسن ولی شما چی ؟
ما چند تا موتزارت داشتیم توی تاریخ ایران ؟؟؟

white384
Monday 2 January 2012, 10:01 PM
جواب این سوالو خودتون دادید.
موتزارت به این دلیل موتزارت شد که با سختی های موجود جنگید. با دشمنان بسیارش جنگید و فرار نکرد.
موتزارت به این دلیل موتزارت شد که موتزارت های دیگری بهش یاد دادند که چطوری موتزارت باشه...
موتزارت خودش وقتی به دنیا اومد موتزارت نبود... موتزارت یه استعداد بود که کشف شد. و پدرش و موسیقیدانان بزرگ اون زمان کشفش کردند... بهش آموزش دادند...
اما اینجا موتزارت ها بخاطر نبود موتزارت های قبلی کشف نمیشند! حتی اگر مشکلاتی هم سر راه باشه، هیچ موتزارتی نیست که پیداشه و باهاش بجنگه...
همش فرار... فقط فرار...
فرار برای دو ملیتی شدن... برای 100 ملیتی شدن... برای جهانی شدن ... برای پول ... برای ثروت... نه آموزش و توسعه علم...

hopital
Monday 2 January 2012, 10:22 PM
فرار برای دو ملیتی شدن... برای 100 ملیتی شدن... برای جهانی شدن ... برای پول ... برای ثروت... نه آموزش و توسعه علم...

خب الان منظورتون اینه که شهرداد روحانی یا انوشیروان روحانی چند ملیتی شدن ؟ اینها که همش توی کارهاشون موسیقی ایرانی و موسیقی فولکوریک ایران وجود داره و به سایر نقاط جهان زیبایی های هنری ما رو می شناسونن !!!خب بالاخره باید یکی باشه که اینکارو بکنه یا نه ؟ بمونن اینجا که چی بشه ؟ بالاخره باید هزینه ی زندگیشون هم در بیاد دیگه اینهم زحمت کشیدن الکی که نیست !
کی به موسیقی بی کلام اهمیت میده ! انصافاً چند نفر میرن CD موسیقی بی کلام یه فیلم مثلاً ساخته ی کارن همایونفر رو بخرن ؟ چه برسه به کنسرت و اینها ! وقتی بیشتر افراد ارزشی برای موسیقی قائل نیستن مگه مغزشون تاب داره اینجا بمونن !
من نمی فهمم مشکل شما با اینها چیه ؟

white384
Monday 2 January 2012, 10:35 PM
آخه شما داری خودت جواب سوالای خودتو میدی!
علت اینکه کسی اینجا دنبال سی دی های موسیقی بیکلام نمیره، به خاطر اینه که جو این موضوع در اینجا حاکم نیست! اگه پیشرفت این عرصه مثبت بود، مطمئن باشید که این نوع موسیقی ها توسعه پیدا می کرد و خیلی بیش از اینها سبک های مختلف موسیقی بیکلام رو گوش میدادند!
چطور آقای بهروز وحیدی آذر، ناصر نظر، مصطفی کمال پورتراب با چیزی مشکل ندارند؟ چطور شاهین فرهت های زیادی اینجا هستند؟ همه اینها تا توان داشتند در ایران تدریس کردند، اما متاسفانه سنشون طوری نیست که جوابگوی بیش از اینها باشه! همین هنرستان های موسیقی و آکادمی ها و دانشکده های موسیقی به لطف این اساتید درش باز مونده! اگه انرژی این موج بیشتر بود، همه چیز مثبت تر پیش میرفت!
لوریس چکناواریان با اون همه عظمتش، که البته بیشتر ملیتش هم ارمنستانی هست، خودش رو ایرانی میدونه، سالی چندتا کنسرت به طور رایگان در موسسه محک برگزار می کنه! اینجا تدریس میکنه... کی براش ارزش قائل نیست؟ ایشون تا به حال از چی اعتراض کرده؟ درصورتی که دین و فرهنگش با ایرانیا فرق می کنه و مسیحی هم هست!

شما بیدار نیستید...

شما دوست دارید هرچی که میبینید به وزارت ارشاد ربطش بدید! فکر میکنید وزارت ارشاد باید همه چیو درست کنه! وزارت ارشاد مسئول در رفتن کوک ساز شما نیست...

همین دیگه... این بحث همینجا ختم بشه بهتره! هر کی که میخونه میتونه خودش نتیجه بگیره!
من برم اون تاپیک یه نفر در انتظار آوانگارده :دی

Acoustic
Monday 2 January 2012, 11:16 PM
این وزارت خدتمکار و هنر دوست و موسیقی دوست که فرمودین ، مسئول در رفتن کوک ساز خیلی ها . خونه نشین شدن خیلی ، فراری شدن خیلی ها . به فلاکت افتادن کل ایران موسیقی شد . همین ... البته در نا امیدی همیشه بسی امید هست و این امید هم در موسیقی داخل دیده میشه به قول معروف از داخل محدودیت هاست که ستاره ها در میان

white384
Monday 2 January 2012, 11:26 PM
اوااااااااااااااااااااا!
من کی گفتم این وزارت خوبه یا بده!؟ من گفتم اینجوریا نیست که همه تقصیرا گردن اینا باشه! بزرگان موسیقی ایران هم مسئولند...

hopital
Monday 2 January 2012, 11:41 PM
اوااااااااااااااااااااا!
من کی گفتم این وزارت خوبه یا بده!؟ من گفتم اینجوریا نیست که همه تقصیرا گردن اینا باشه! بزرگان موسیقی ایران هم مسئولند...

آخه شما امثال آقای پورتراب رو با شهرداد روحانی مقایسه میکنین ! آقای پورتراب و ... کارشون نویسندگی و تدریس بوده نه صرفاً آهنگسازی ! شما میگین آقای روحانی بیاد بشینه اینجا تدریس کنه ! من هنوز با شما با به تفاهم نرسیدم سر این مساله !

white384
Tuesday 3 January 2012, 12:02 AM
آقای پورتراب میدونید چندتا سمفونی و سونات ساخته؟
آقای شاهین فرهت میدونید چند قطعه ساخته؟
آقای وحیدی آذر میدونید چندبار ارکستر های مختلف رو رهبری کرده؟ چندتا هنرجو داره؟
آقای چکناواریان میدونید چندتا قطعه آهنگسازی کردند؟ رهبری کردند؟

درضمن آقای روحانی هم صرفا آهنگساز نیست... ایشون درحال حاضر داره در 2 کنسرواتوار تدریس میکنه...

شما دوستانی که مشکل دارید با مجوز، هر رپرتواری که میخواید روی سن اجرا کنید، درصورتی که کارتون واقعا خوبه، رپرتوار و ضبط تصویری کارتونو بدید به من، اگر براتون مجوز اجرا نگرفتم، بیاید بحثو ادامه میدیم...
اگه واقعا مسئله اینه که اینجا فضا باز نیست برای اجرا، حتما این کارو بکنید...
من قول میدم اگه واقعا کارتون خوب باشه مجوز 6ماهه اجرا براتون بگیرم...

hopital
Tuesday 3 January 2012, 12:08 AM
آقای پورتراب میدونید چندتا سمفونی و سونات ساخته؟
آقای شاهین فرهت میدونید چند قطعه ساخته؟
آقای وحیدی آذر میدونید چندبار ارکستر های مختلف رو رهبری کرده؟ چندتا هنرجو داره؟
آقای چکناواریان میدونید چندتا قطعه آهنگسازی کردند؟ رهبری کردند؟

درضمن آقای روحانی هم صرفا آهنگساز نیست... ایشون درحال حاضر داره در 2 کنسرواتوار داره تدریس میکنه...

شما دوستانی که مشکل دارید با مجوز، هر رپرتواری که میخواید روی سن اجرا کنید، درصورتی که کارتون واقعا خوبه، رپرتوار و ضبط تصویری کارتونو بدید به من، اگر براتون مجوز اجرا نگرفتم، بیاید بحثو ادامه میدیم...
اگه واقعا مسئله اینه که اینجا فضا باز نیست برای اجرا، حتما این کارو بکنید...
من قول میدم اگه واقعا کارتون خوب باشه مجوز 6ماهه اجرا براتون بگیرم...

شما کارهای این اساتید رو دارین ؟ یعنی ارائه کردن ؟ لطف کنین برای ما هم آپلود کنین تا همه بهره مند شن !

white384
Tuesday 3 January 2012, 12:38 AM
بله آقای شاهین فرهت مجموعا 82 تا اثر داره که تمامش رو میتونید از موسسات موسیقی مختلف تهیه کنید.
این لیست کارهاشونه:

You can see links before reply

آثار ملی آقای پورتراب هم که نیازی به معرفی نداره...
درمورد آقای وحیدی آذر هم باید بدویند که از موفقیترین رهبران ارکستر در ایرانه. ایشون مثل آقای روحانی فرار نکردند. یکی از مبارزین وضعیت موسیقی هستند و دلسوزانه در ایران به فعالیتشون ادامه میدند که مطالبش در ویکیپدیا موجود هست. کافیه سرچ کنید...

hopital
Tuesday 3 January 2012, 12:48 AM
بله آقای شاهین فرهت مجموعا 82 تا اثر داره که تمامش رو میتونید از موسسات موسیقی مختلف تهیه کنید.
این لیست کارهاشونه:

You can see links before reply

آثار ملی آقای پورتراب هم که نیازی به معرفی نداره...
درمورد آقای وحیدی آذر هم باید بدویند که از موفقیترین رهبران ارکستر در ایرانه. ایشون مثل آقای روحانی فرار نکردند. یکی از مبارزین وضعیت موسیقی هستند و دلسوزانه در ایران به فعالیتشون ادامه میدند که مطالبش در ویکیپدیا موجود هست. کافیه سرچ کنید...

خیلی خوبه ! ممنون از اطلاعاتتون ! ولی چرا به نظر شما شهرداد روحانی مطرحتره و شناخته شده تره ؟ بعضیها حتی اسم این اساتید به گوششون نخورده بود ! مثلاً من شاهین فرهت رو نمی شناختم . یا اساتید دیگه ای مثل علیرضا مشایخی و ...
یعنی من نرفتم دنبالش ؟ یا اشکال از رسانه هست که هیچ کاری پخش نمیکنه ؟

white384
Tuesday 3 January 2012, 01:08 AM
:)))))))))) آقای روحانی مدتی هنرجوی آقای شاهین فرهت بودند...
آقای پورتراب چهره بیادماندی ایران شدند...
علیرضا مشایخی ارکسترها بسیار نام آشنایی رو در جهان رهبری کردند...
آقای وحیدی آذر دستیار شوماخر بودند در ارکستر سمفونیک ایتالیا...
------------
چطور نمیشناسید این افرادو؟

demonio
Wednesday 4 January 2012, 09:40 PM
خیلی خوبه ! ممنون از اطلاعاتتون ! ولی چرا به نظر شما شهرداد روحانی مطرحتره و شناخته شده تره ؟ بعضیها حتی اسم این اساتید به گوششون نخورده بود ! مثلاً من شاهین فرهت رو نمی شناختم . یا اساتید دیگه ای مثل علیرضا مشایخی و ...
یعنی من نرفتم دنبالش ؟ یا اشکال از رسانه هست که هیچ کاری پخش نمیکنه ؟

دوست عزیز دکتر شاهین فرهت که از برجسته ترین موسیقیدانان ایران هستند. سمفونی دماوند ایشان شهرت بالایی داره جالب بدونید که چند تا از سمفونی های ایشان توسط ارکتر سمفونیک اکراین اجرا شده.

demonio
Wednesday 4 January 2012, 09:46 PM
در مورد این که چرا در ایران موسیقی بی کلام چندان طرفدار نداره. به نظر من یک دلیل مهمش تاریخ هنری و فرهنگی این مملکته . همیشه بخش مهمی از موسیقی ایرانی بر پایه کلام و آواز استوار بوده .قطعا مردمان کنونی هم میراث خوار همین سنت هستن.
البته به نظر من سلیقه دنیای امروزی حتی در جهان دیگه موسیقی بی کلام رو چندان نمی پذیره . شاید به خاطر این که دیگه کسی موسیقی رو به عنوان یک اثر هنری نگاه نمی کنه. بیشتر موسیقی رو به عنوان یک بک گراند برای منحرف کردن ذهن آشفته و یا سر گرمی یا گرما بخش مجالس عیش و عشرت میدونن.

Acoustic
Sunday 15 January 2012, 12:31 PM
این هم عاقبت هنرمند وفا دار به مملکت و آرمان های بلند هنری

You can see links before reply

البته این ربطی به موضوع تاپیک نداره ولی بحث یکی 2 صفحه اخیر راجع به همین موضوع بود

storm.desert
Tuesday 24 January 2012, 08:48 PM
با سلام
کسی کلیپ های تصویری از استاد روحانی نداره بذاره ؟