PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : عود در اشعار ايراني



zyna64
Sunday 6 January 2008, 05:00 PM
ابياتي از مولانا، حافظ و فردوسي را كه در اونها به عود يا بربط اشاره شده را جمع كردم؛ شايد براي شما هم جالب باشه:

مولوي
*چون بربط شد مومن در ناله و در زاری *** بربط ز کجا نالد بی زخمه زخم آور
*خو کرد دل بربط نشکیبد از آن زخمه *** اندر قدم مطرب میمالد رو و سر
* جانی که فسانه داند این را *** او را همگی فسانه دیدم
نالنده و بیخبر ز نالش *** چون بربط و چون چغانه دیدم
* بلبل رسد بربط زنان وان فاخته کوکوکنان *** مرغان دیگر مطرب بخت جوان بخت جوان
* مطرب ناهید بربط مینواخت *** هر چه میگفت آن چنان آمد بلی
* ای لولی بربط زن تو مستتری یا من *** ای پیش چو تو مستی افسون من افسانه
* بس جره ها در جو زند بس بربط شش تو زند *** بس با شهان پهلو زند سرهنگ ما سرهنگ ما
* مزن نگارا بربط به پیش مشتی خربط *** مران تو کشتی بیشط بگیر راه اوسط
* بربط عشرت مرا گاه سه تا همی کنی *** پرده بوسلیک را گاه حجاز میکنی
* گفت گر می ندهی بوسه بده باده عشق *** گفت این هم ندهم باش حزین جفت حزن
گفت من نیز تو را بر دف و بربط بزنم *** تنن تن تننن تن تننن تن تننن
* تو بمال گوش بربط که عظیم کاهل است او *** بشکن خمار را سر که سر همه شکست او
بنواز نغمه تر به نشاط جام احمر *** صدفی است بحرپیما که در آورد به دست او
* چه سماع هاست در جان چه قرابه های ریزان *** که به گوش میرسد زان دف و بربط و اغانی

حافظ
*بنوش جام صبوحی به ناله دف و چنگ *** ببوس غبغب ساقی به نغمه نی و عود
*دانی که چنگ و عود چه تقریر می کنند *** پنهان خورید باده که تعزیر می کنند
*زهره سازی خوش نمی سازد مگر عودش بسوخت *** كس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد
*بدان سان سوخت چون شمعم که بر من *** صراحی گریه و بربط فغان کرد
*وان گهم درداد جامی کز فروغش بر فلک *** زهره در رقص آمد و بربط زنان می گفت نوش
*ز باده خوردن پنهان ملول شد حافظ *** به بانگ بربط و نی رازش آشکاره کنم
*مطرب کجاست تا همه محصول زهد و علم *** در کار چنگ و بربط و آواز نی کنم
*تا بگویم که چه کشفم شد از این سیر و سلوک *** به در صومعه با بربط و پیمانه روم
*بیا و از غبن این سالوسیان بین *** صراحی خون دل و بربط خروشان
* با شاهد شوخ شنگ و با بربط و نی *** کنجی و فراغتی و یک شیشهی می
چون گرم شود ز باده ما را رگ و پی *** منت نبریم یک جو از حاتم طی
*که حافظ چو مستانه سازد سرود *** ز چرخش دهد زهره آواز رود
مغنی کجایی به گلبانگ رود *** به یاد آور آن خسروانی سرود
*کیست حافظ تا ننوشد باده بی آواز رود *** عاشق مسکین چرا چندین تجمل بایدش

شاهنامه فردوسي
*پادشاهی بهرام گور:
ازان لوریان برگزین ده هزار *** نر و ماده بر زخم بربط سوار
وزانجا بیامد به پرده سرای *** می آورد و خوبان بربط سرای
*پادشاهی بلاش پیروز چهار سال بود:
همه چامه گر سوفزا را ستود *** ببربط همی رزم ترکان سرود
منوچهر: همه شهر ز آوای هندی درای *** ز نالیدن بربط و چنگ و نای
*پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران:
بگفتا که رامشگری بر درست *** ابا بربط و نغز رامشگرست
بفرمود تا پیش او خواندند *** بر رود سازانش بنشاندند
به بربط چو بایست بر ساخت رود *** برآورد مازندرانی سرود
*داستان بیژن و منیژه: پرستندگان ایستاده بپای *** ابا بربط و چنگ و رامش سرای
*داستان سیاوش: می و بربط و نای برساختند *** دل از بودنیها بپرداختند


در بعضي از اين اشعار از كلمه "رود" استفاده شده كه نام ديگر بربت است، شايد عربها اسم عود را ازين كلمه گرفته باشند!
اين ابيات خيلي جاي بحث دارن؛ از لابه لاي اينا جايگاه اين ساز در زندگي مردم ايران از نظر عرفاني و جنبه هاي ديگر كاملا مشهوده.
راستي كسي مي دونه رابطه زهره يا ناهيد با بربط چيه؟

zyna64
Sunday 6 January 2008, 05:16 PM
غزليات حافظ ، مولانا و شاهنامه فردوسي!
از طريق سايت You can see links before reply (You can see links before reply) به راحتي ميشه هر كلمه ايرو search كرد ؛ من كلمات بربط و عودو جستجو كردم، البته سعدي هم داره اما سعدي اشاره خاصي به اين كلمات نكرده؛ در مورد "رود" هم بايد بگم كه در ديوان حافظ انتشارات فكر روز كه كاظم برگ نيسي توضيح واژه ها و ابياتشو انجام داده اينطور اومده. باز اگر سوالي داريد در خدمتم!