PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : حاشيه‌هاي نخستين نمايشگاه موسيقي و آثار شنيداري تهران



akanani
Monday 14 January 2008, 07:42 AM
قراربود تا نمايشگاه موسيقي حاشيه‌اي باشد براي متن جشنواره بيست و سوم، اما حاشيه از متن فراتر رفت و خبرهاي آن از جشنواره داغ تر شد.
برتري حاشيه بر متن، در خود نمايشگاه هم خود را نشان داد. از اساتيد موسيقي كلاسيك ايراني گرفته تا موزيسين‌هاي پاپ و مسئولين دولتي و نمايندگان مجلس به ميان توليدكنندگان وناشران و سازندگان ساز آمدند تا نخستين نمایشگاه موسیقی و آثار شنیداری تهران محلي براي اظهارنظرهاي جامع و محملی برای معرفی ظرفیت های موسیقی در ايران باشد. همه آمدند تا از اقتصاد اين هنر حمايت كنند و جاي خالي چيزي را پر كنند، كه در خانه موسيقي به عنوان نهاد فعال در اين زمينه وجود ندارد.[گزارش تصويري همشهري آنلاين از نخستين نمايشگاه موسيقي و‌آثار شنيداري (You can see links before reply)]
در اين گزارش بيشتر به حاشيه هاي مهم اين نمايشگاه پرداختيم تا خود آن، چرا كه در نهايت هم برتري همين حاشيه‌ها بر متن سبب شد تا نخستين نمايشگاه موسيقي كه بدون حمايت مراكز دولتي و از سوي انجمن موسيقي ايران برگزار شده بود، آبرومند و در خور توجه باشد. اين نمايشگاه از روز ششم دي ماه آغاز شد و چهاردهم آن ماه به پايان رسيد.
شهرام ناظري
روزهای نخستین نمایشگاه به آرامی و بدون خبر جالب توجهی طی می‌شد، تا روز ششم که ورود شهرام ناظری و وزیر ارشاد، توجه رسانه ها را به این نمایشگاه جلب کرد.
بازدید ناظری از نمایشگاه با حواشی جالب توجهی مواجه شد. ناظری به برخی غرفه‌ها از ارائه بدون مجوز کارهای خود اعتراض کرد و در جمع خبرنگاران گفت: «صد در صد كارهاي تصویری من به صورت تقلبي ارائه شده است. من نسبت به اين مساله بسيار معترضم و معتقدم بايد يك فكر اساسي در خصوص كپي رايت و عرضه آثار موسيقايي صورت گيرد.
بايد در كشور ما همانند ديگر كشورها، موسساتي راه‌اندازي شود تا مردم بتوانند با اطمينان لازم در آنجا فرهنگ درست و آثار موسيقايي كشورشان را تهيه كنند.» ناظری تاکید کرد که این کار حيثيت ملي ما را در خطر قرار داده است:« كپي كردن آثار هنرمندان باعث به خطر افتادن حيثيت ملي مي‌شود. ما نمي‌توانيم حيثيت اجتماعي را به دست يك عده آدم سودجو بدهيم، بلكه بايد با شديدترين وضع با آنها برخورد شود.» اما مسئول غرفه رسانه های تصویری که یکی از کسانی بود که به خاطر ارائه فیلم تصویری کنسرت ناظری و کامکارها مورد انتقاد اين خواننده قرار گرفته بود، نظر ديگري داشت: «با دفتر رسانه تصویری تماس گرفته‌ام و آنها گفته اند که نسخه قرارداد انتشار فیلم با اجازه آقاي ناظري موجود است و در آن ذکر شده که ايشان تمام پول خود را در اين مورد دریافت کرده است.» ناظری البته روز بعد به مسئولین نمایشگاه اعلام کرد که منظور او کارهای تصویری موجود در بازار موسیقی است، نه آثار ارائه شده در نمایشگاه.
ناظري در گفتگو با خبرنگاران، همچنین ابراز تمایل خود را برای برگزاري كنسرت با حضور بزرگان موسيقي اعلام کرد:« كار سختي است اما بايد انجام شود و اگر اين اتفاق بيفتد من اولين نفري هستم كه با سر مي‌روم. اميدوارم كه موسيقيدانان دست در دست هم دهند و بتوانند با هم روي صحنه حضور يابند و موسيقي سنتي را كه دچار از هم گسيختگي و كدورت شده در حد متوسطي كه يك ذره بوي هماهنگي و مهر بيايد متحول كنند.» اين صحبتها باعث شد تا ناظري نيز به جمع اساتيد علاقه مند به كار اشتراكي بپيوندد.
وزير ارشاد
بازدید وزیر ارشاد حدود 3 ساعت به طول انجامید و در گفتگوی با خبرنگاران به نکته ای اشاره کرد که تیتر روزهای بعدی خبرهای نمایشگاه شد. محمدحسین صفارهرندی وضعیت مالي را در موسيقي خوب دانست و گفت: «از آنجايي كه گردش مالي موسيقي در طول سال به نسبت ديگر حوزه‌هاي هنري خوب است در حال حاضر اين حوزه استحقاق دريافت يارانه را ندارد و بايد يارانه محصولات فرهنگي به ديگر حوزه‌ها تعلق بگيرد.»
صفارهرندی كه با حضور محمدحسين ايماني خوشخو معاون هنري وزير ارشاد و محمدحسين احمدي مدير كل دفتر موسيقي ارشاد به نمايشگاه آمده بود، درباره برخورد با کپی های غیرمجاز موسیقی، همانند برخوردی که با کپی های سینمایی شد، توضیح داد: «در مورد آثار سينمايي اين موضوع تبديل به موضوع روز كشور شد و گلايه همه اهالي سينما از اينكه آثار آنها قبل از اكران به بازار رفته و غيررسمي توزيع شده را در بر داشت.
بنابراين وزارت ارشاد دستگاه قضايي و نيروي انتظامي وارد عمل شدند ودر مقابل چنين كارهاي ناروايي اقدامات خوب و مؤثري را انجام دادند. اما در حوزه موسيقي من تا به حال چنين چيزي را به عنوان موضوع جدي كه مطرح شده باشد نشنيده‌ام. قبل از هر شخص و دستگاهي، خود اهالي موسيقي هستند كه بايد عليه چنين اقدامات ناروايي حرف بزنند و درخواست داشته باشند كه جلوي چنين ناهنجاري‌هايي گرفته شود. اگر چنين مسئله‌اي از طرف اهالي موسيقي مطرح شود ما نيز مساعدت لازم را انجام خواهيم داد.»
وزیر ارشاد در جمع خبرنگاران دوباره از حمایت همه جانبه ارشاد از "موسیقی فاخر" یعنی موسیقی های ملی و محلی ایران گفت. یعنی همان حرفی که موجب انتقاد شدید حسین علیزاده شد: «مسئولين هيچ دركي از موسيقي ندارند، اما نظرات قطعي درباره آن مي‌دهند. وزير ارشاد يا هركس ديگري كه از موسيقي فاخر صحبت مي‌كند، بايد بيايد توضيح دهد كه اين موسيقي دقيقا چيست. كار وزير ارشاد چيز ديگري است، نبايد در رشته‌اي كه تخصصي در آن ندارد، نظر بدهد. اين ما هستيم كه بايد بگوييم چه نوع از موسيقي فاخر است.»
حسين علیزاده و محمدرضا لطفي
روز هفتم نمایشگاه را باید مهمترین روز آن دانست. از يك سو حسين عليزاده (You can see links before reply) و مجيد كياني سخنراني داشتند و از سوي ديگر خبر از آمدن محمدرضا لطفي به نمايشگاه مي آمد.
سخنرانان تازه پشت تريبون قرار گرفته بودند و آماده سخنراني، كه لطفي وارد سالن شد و به سرعت به انتهاي سالن رفت تا جايي براي خود انتخاب كند. مجري برنامه ورود او را خوشامد گفت و از او نيز دعوت كرد تا براي شركت در نشست آسيب شناسي آموزش آكادميك در ايران پشت تريبون قرار گيرد. اما او نپذيرفت و گفت كه براي شنيدن سخنان آمده است.
سخنراني هنوز تمام نشده بود كه لطفي سالن را ترك كرد تا به بازديد از نمايشگاه برسد. سيل مشتاقان چنان محاصره اش كردند كه امكان بازديد ميسر نبود. عكاسان در جلو، لطفي پشت سر آنها و ديگران از پي او از اين غرفه به آن غرفه مي رفتند. عليزاده اما پس از سخنراني، ادامه بازديدش را از نمايشگاه به بعد از مصاحبه با خبرنگاران موكول كرد و به ستاد خبري رفت: «اگر وزارت ارشاد تمام مخارجي را كه صرف جشنواره موسيقي فجر مي‌كند، در طي سال خرج خود موسيقي مي‌كرد، بسيار بيشتر به رونق آن كمك مي‌كرد. ... ارشاد بايد معيارهاي خود را در برنامه‌ريزي مشخص كند و ببيند كه اين معيارها هنري است يا تبليغاتي. نبايد به صورت آماري به سراغ هنر برود و فقط ده روز به آن بها بدهد.
جامعه پويا يعني موسيقي در آن جريان داشته باشد. ... خانه موسيقي (You can see links before reply) بايد انسجامي ‌در هنرمندان اين عرصه به وجود آورد، تا يك اعتراض دسته‌جمعي در مقابله با كپي غيرمجاز آثار موسيقي صورت گيرد. ... صدا و سيما كه بايد مظهر قانون باشد، خود بزرگترين قانون‌شكن است. در تمام دنيا براي پخش اثر موسيقيدان، از او اجازه مي‌گيرند و هزينه پخش آن را به هنرمند پرداخت مي‌كنند. اينجا وضعيت برعكس است و اگر شكايت هم كنيم، خود ما را مي‌گيرند.»
در نهايت آرزوي خبرنگاران برآورده مي شود وعليزاده و لطفي در محل ستاد خبري نمايشگاه موسيقي يكديگر را در آغوش مي گيرند. اين دو يار قديمي ‌كانون فرهنگي چاوش، (يكي رهبر شيدا و ديگري از رهبران عارف)، كنار يكديگر مي نشينند و از خاطرات گذشته مي گويند. لطفي از روزي مي كند كه تار را با عليزاده مشتركا نواخته است: «دست عليزاده شكسته بود و يك ماهي در گچ بود و دلش خيلي براي ساز تنگ شده بود.
گفتم خوب بيا دوتايي ساز بزنيم. تو ملودي بگير و من هم مضراب مي‌زنم. عجب شبي بود كاش دوربين داشتيم و ضبط مي‌كرديم.» از لطفي درباره همكاري مشترك با عليزاده سئوال شد كه او اين موضوع را موكول به زماني كرد كه در اين باره با عليزاده گفت‌وگو كند و به نتيجه مشخصي برسند: «آن وقت به صورت كتبي امضا مي‌كنيم و به رسانه‌ها اعلام مي‌كنيم.» اما خبرنگاران اجراي كنسرت مشترك به اتفاق تمامي‌اساتيد موسيقي ايراني را مطرح كردند: «هر كجا كه موسيقي باشد، هستم و براي پيشرفت آن هر كاري مي‌كنم.» با اين گفته، لطفي نيز به جمع اساتيدي پيوست كه در خصوص اجراي مشترك از خود علاقه نشان داده‌اند.
از حسين عليزاده نيز در كنار لطفي همين سئوال پرسيده شد و او گفت: «پيش از اين نيز در جمله قصاري (مي‌خندد) گفته‌ام كه حاضرم در كنسرت مشتركي با اساتيد موسيقي، حتي دايره زنگي بزنم.» لطفي مي‌خندد و مي‌گويد: «راست مي‌گويد، شهادت مي‌دهم كه راست مي‌گويد. من هم اين حرف را كه زده، خوانده‌ام. البته من يك بار براي ايشان در كنسرت دايره زنگي زده‌ام.» عليزاده هم مي‌خندد و مي‌گويد: «شوخي مي‌كند، در كنسرت آمريكاي من لطف كرد و دف زد.»
پرويز مشكاتيان و محسن نامجو
هشتمين روز نمايشگاه موسيقي، اختصاص به دو چهره مشهور موسيقي داشت. يكي از آنها از اساتيد به نام و ديگري موسيقيداني جوان كه به تازگي بسيار مورد توجه قرار گرفته است؛ پرويز مشكاتيان (You can see links before reply) و محسن نامجو.
پرويز مشكاتيان براي برنامه بزرگداشت ايرج بسطامي (You can see links before reply) ‌به نمايشگاه آمد و فرصتي را نيز به بازديد از نمايشگاه اختصاص داد. به محض ورود در محاصره انبوه جمعيت قرار گرفت و دوربين‌ها از هر نوع و مدلي نشانه‌اش گرفتند. مشكاتيان پس از بازديد كوتاهي كه در فرصتي كم برايش مقدور شد، به ميان خبرنگاران آمد و خبر از اجراي كنسرت سال آينده اش داد: «احتمالا در نيمه دوم فروردين يا ارديبهشت ماه گروه عارف به اجراي موسيقي مي‌پردازد. قرار است تا كنسرت ققنوس دوباره اجرا شود، چرا كه با توجه به زحمتي كه براي آن كشيده شد، به خوبي ديده نشده است. به خاطر تقارن ماه محرم و صفر با دهه فجر، جشنواره موسيقي فجر زودتر برگزار شد و زمان آن با برنامه ما تقارن پيدا كرد.» مشكاتيان درباره كنسرت مشترك با اساتيد موسيقي گفت: «درباره همكاري با شجريان، همچنان كه پيش از اين گفتم، مذاكراتي در حال انجام است و نسبت به آن خوشبين هستم. ولي اجراي مشترك با ديگر اساتيد را بايد به عهده زمان گذاشت. مثل معروفي است كه مي‌گويد: ده درويش در گليمي ‌بخسبند و دو پادشاه ‌در يك ‌اقليم نگنجند.»
ديدار دوم سيزدهم دي ماه از نمايشگاه، اختصاص به محسن نامجو داشت كه به اتفاق رضا مهدوي، مدير موسيقي حوزه هنري، به غرفه آواي باربد رفت تا از آنجا راهي سالن همايش‌ها شود و به سخنان مهدوي و ديگران در خصوص كپي رايت در ايران گوش دهد.
نامجو وارد غرفه كه شد، دوستداران كارهايش محاصره‌اش كردند. درخواست عكاسان از او باعث شد تا نامجو به دفعات روي صندلي‌اش بنشيند و منتظر بماند تا عكسهايشان را بگيرند. اما نكته جالب در اين بين نبود آلبوم "ترنج" اين موسيقيدان در غرفه آواي باربد بود.
نامجو در اين باره گفت: «به هرحال فكر مي‌كنم كالايي در اين نمايشگاه عرضه مي‌شود كه مجوز ارشاد داشته باشد و چون آلبوم "ترنج" من توسط نهاد دولتي معتبر ديگري، يعني حوزه هنري مجوز دارد در اين نمايشگاه حضور ندارد.» او سپس به مشكلي كه بين ارشاد و حوزه هنري براي اعطاي مجوز آلبوم "ترنج" پيش آمده اشاره كرد: «اميدوارم كه اگر چالشي پيش مي‌آيد در راستاي كمك به موسيقي باشد و در نهايت به نفع اين هنر تمام شود. ما هميشه در برابر اولين تجربيات، سردرگم هستيم، در حالي كه همين تجربيات تازه است كه زبان تازه مي‌آفريند. سرعت اعطاي مجوز به آلبوم‌ها در وزارت ارشاد بسيار كند است. آلبوم ترنج دو سال در انتظار مجوز بود. البته من به شخصه نظري درباره اينكه اين آلبوم بدون مجوز ارشاد منتشر شود نداشتم و از اين كه لطف قانوني يك سازمان دولتي ديگر شامل من و در نهايت شامل موسيقي ايران شده خوشحال هستم.»
بنيامين
بنیامین بهادری 13 دي ماه به نمايشگاه آمد. همان ساعتي كه حسين عليزاده گفتگوي رسانه‌اي خود را انجام داده بود و به ادامه بازديد از نمايشگاه مشغول بود. ديدار اين دو نفر نيز از حاشيه‌هاي جالب نمايشگاه موسيقي بود. غرفه ترانه شرقي كه بنيامين در آن حضور داشت، آنقدر شلوغ و پر ازدحام بود كه توجه هر كسي را جلب مي‌كرد.خواننده محبوب پاپ درون غرفه نشسته بود و دوستدارانش يكي يكي يا دسته جمعي به داخل غرفه مي روند و با او عكس مي‌گرفتند. بنيامين آنقدر سرگرم و مشغول بود كه مدت كوتاهي گذشت تا متوجه حضور عليزاده در روبروي غرفه شد، پس به محض ديدن او به سرعت به سمت استاد رفت و عرض ادب كرد. عليزاده نيز دست در دست او گذاشت و برايش آرزوي موفقيت كرد.
بنيامين از جمله خوانندگاني است كه كارهايش مورد استقبال عموم واقع شده و كپي غيرمجاز ترانه‌هايش در بساط هر دستفروشي موجود است:« آلبوم "85" من به شهادت کارشناسان پخش موسیقی در ایران، 12 میلیون نسخه فروخته است، که این رقم شامل نسخه های ارژینال، کپی غیرمجاز، mp3 و غیره می شود. از این تعداد شاید فقط یک ششم آن، یعنی در حدود 2 میلیون نسخه سهم اصلی تولید بوده باشد.»
بنيامين معتقد است كه برگزاری نمایشگاه آثار موسیقی باعث می شود تا مردم به خرید کارهای اریجینال ترغیب شوند و استمرار آن، موضوع غیرمجاز را به حاشیه می برد:« مردم با برقراری ارتباط با تولیدکنندگان و هنرمندان در نمایشگاه، از نزدیک با مشکلات آنها آشنا می شوند و همین امر باعث می شود تا خرید آثار غیرمجاز کمرنگ شود.»
گروه آریان
ورود اعضای گروه آریان به نمایشگاه موسیقی در روز هفتم، باعث شد تا راهروی انتهایی سالن که غرفه ترانه شرقی در آن بود، مملو از جمعیت شود. درون غرفه، پوستر بزرگی از اعضای این گروه زده شده و همکاری آنان با کریس دی برگ، با کلمات بزرگی بر روی آن نقش بسته است. در غرفه کناری اما، طرح جلد مجله ای قاب گرفته شده که همکاری گروه آریان با کریس دی برگ را شایعه نامیده است.
یکی از مواردی که حسین علیزاده، هم درسخنرانی و هم در گفتگو با رادیو تهران به آن انتقادکرد، حضور موسیقی پاپ در جشنواره موسیقی فجر بود: «ماهيت موسيقي پاپ، مصرفي و روزمره است و محتواي سبك‌تري نسبت موسیقی های جدی دارد. فستيوال، محل اجراي موسيقي فرهنگي است و نبايد پاپ وارد آن شود. البته من با اساس جشنواره موسيقي فجر و اينكه چقدر موسيقي در اين جشنواره وجود دارد هم مشكل دارم.»
اولین سئوال از سرپرست گروه آریان در همین زمینه بود: «در تمام دنیا موسیقی پاپ دارای جشنواره ای جدا و مخصوص به خود است. داستان این موسیقی با موسیقی های کلاسیک و سنتی متفاوت است. آلبوم های پاپ از بعد تکنیکی نقد نمی شوند و اقبال عمومی و میزان محبوبیت یکی از اصول اساسی موسیقی پاپ است. وقتی اصلا درایران جشنواره ای برای موسیقی پاپ وجود ندارد، راه دیگری نمی ماند جز اینکه در جشنواره فجر شرکت کند. ما هم راضی به حضور در این جشنواره نیستیم، چرا که نگاه ها در این جشنواره فنی بر اساس تکنیک موسیقایی است.»
استفاده از اصطلاح "مصرفی و روزآمد" درباره موسیقی پاپ خوشایند علی پهلوان نبود: «نباید کل موسیقی های پاپ را روزآمد و سطحی بدانیم. ترانه ها و آهنگ هایی در این موسیقی وجود دارد که ماندگار شده اند. اهنگ "تولدت مبارک"، یکی از معروفترین آهنگهای پاپ است که اتفاقا در دستگاه ماهور است، اما با پیانو اجرا می شود.»
پهلوان به نوع نگاه به موسیقی پاپ انتقاد کرد و گفت: «متاسفانه بحث موسیقی مبتذل درایران سلیقه ای شده است. در کشورهای غربی هم نگاه خوبی به آهنگهایی که در کلام آنها از فحش استفاده می شود وجود ندارد. اگر برخورد ما با موسیقی پاپ غیرسلیقه ای باشد و روانشناسانه به آن نگاه کنیم، می توانیم به رشد این موسیقی که متعلق به عموم مردم است کمک کنیم.»
نشست‌‌ها و كنسرت‌ها
به قول عليزاده از جمله بخشهای بسیار مفید نمايشگاه، برگزاري نشست‌ها و سمينارها بود. نشست‌های تخصصی در جشنواره‌ها و رویدادهای هنری، معمولا يا برای تنوع بخشیدن به برنامه و يا از سر تکلیف برگزار می شود. اما نشست‌های نخستین نمایشگاه موسیقی و آثار شنیداری تهران از سر تکلیف هم که برگزار شده باشد، حاوی موضوعات مهمی بود که تاکنون در فضای موسیقی و جشنواره‌های مختلف این هنر، کمتر به آن پرداخته شده است. این نشست ها علاوه بر بررسی اوضاع درونی موسیقی، به بحث درباره اوضاع پیرامونی آن و مشکلات عوامل دخیل در آن نیز پردختند و بخش مهمی را در نمایشگاه را به خود اختصاص دادند.
يكي از نشست‌هاي پر حاشيه و جالب اين نمايشگاه، سخنراني ساسان سپنتا در روز اول آن بود. او كه کتاب های ماندگاری در این زمینه به رشته تحریر در آورده، مسائل جنجال آفرینی درباره ردیف میرزا عبدالله در سخنراني خود مطرح کرد و تعجب همگان را برانگيخت: «برومند رديف‌هاي ميرزاعبدلله را توسط شاگردش ضبط كرده و با تمرين بر روي آنها، اين رديف‌ها را به نام خود تدريس و اشاعه داده است.
روزي اسماعيل قهرماني شاگرد ميرزا عبدالله، نزد نورعلي‌خان برومند رفت و با ساز خود رديف‌هاي استادش را براي او نواخت. در اين هنگام برومند با ضبط آن آثار، رديف‌هاي ميرزا عبدالله را تمرين و در مركز حفظ و اشاعه موسيقي تدريس كرد. پس از مرگ قهرماني و با نابود شدن نوارهاي صوتي از نواختن اسماعيل قهرماني، نورعلي خان برومند تمام رديف‌هاي ميرزا عبدالله را به نام خودش در تمام مراكز تدريس كرد و به نوعي آنها را متعلق به خودش دانست.» صحبتهاي جنجالي اين آواشناس به همين جا ختم نشد.
او با به رديف موسيقي ايران اشاره كرد و گفت: «آنچه را كه درحال حاضر به عنوان رديف مي نامند و دائما سنگش به سينه زده مي‌شود، رديف نيست. چرا كه ما از اواخر دوره قاجار كلمه رديف در موسيقي ايران نداريم و من نمي‌دانم چندين سال است سنگ چه چيزي را به سينه مي‌زنيم.» سپنا با انتقاد از رديفي كه ژان دورينگ از روي رديف نورعلي خان برومند به شكل نت درآورده گفت: «متاسفانه اين رديف مناسبي نيست اما به هر حال در دانشگاه‌هاي ما تدريس مي‌شود.»
از ديگر نشست‌هاي جالب توجه، نشستي بود كه در خصوص كپي رايت در ايران برگزار شد. قانونی که در ایران رعایت نمی شود و آه از نهاد تولیدكنندگان و صاحبان آثار برآورده است. رامين صديقي مدیر نشر موسیقی هرمس، که تجربه حضور در محافل بین المللی و نمایشگاه های بزرگ خارجی را داشته است، به ذکر مسائلی پرداخت که برخی از آنها علیرغم بدیهی بودن در خارج از کشور، موجب تعجب شنوندگان حاضر شد: «شرکت اوتیس که تولیدکننده انبوه آسانسور در جهان است، بابت پخش یک اثر موسیقی در هر آسانسور 100 دلار به صاحب اثر پرداخت می کند.»
صديقي يكي ازبزرگترین معضلات در راه نشر موسیقی را اين دانست که غیر از انتشار آلبوم و اجرای زنده، محلی برای عرضه موسیقی در ایران وجود ندارد: «در تهران به جز 10 سالن، برای اجرای زنده جایی وجود ندارد. پس یا باید موزیسین درجه یک بود و 4000 نفر را در تالار جمع کرد و یا از این گردونه حذف شد. در اروپا بسیاری از موزیسین ها در مترو می‌نوازند و این کارشان اصلا گدایی محسوب نمي‌شود. برخی از رستوران‌ها و فروشگاه‌ها به آهنگسازان سفارش موسیقی می‌دهند. کلوپ های شبانه‌ای وجود دارد که موزیسین‌ها در آن به اجرای برنامه می پردازند. این آهنگسازان اصلا قصد اینکه تاپ موسیقی باشند را ندارند و کارشان همین است. اما متاسفانه در ایران نمی‌توان اینگونه موسیقی‌دانان را زنده نگه داشت.»
نشست حسين عليزاده و مجيد كياني كه هم شلوغترين و پرمخاطبترين نشست‌هاي نمايشگاه بود و به آسيب شناسي آموزش موسيقي آكادميك در ايران اختصاص داشت. كياني به مشكلات موسيقي در دانشكده‌ها و هنرستان‌هاي موسيقي ايران در سه مرحله ورود، آموزش و خروج از آنها اشاره كرد و به انتقاد از سيستم آموزش آكادميك پرداخت. عليزاده نيز در ادامه، صحبتهاي او را تاييد كرد و از استادان به نامي كه به او و ديگر اساتيد حال حاضر موسيقي درس داده‌اند، تجليل كرد. اما حاشيه جالب توجه اين نشست حرف‌هاي حسين عليزاده درباره كياني بود: «من تعجب مي‌كنم كه آقاي كياني با اين همه انتقادي كه به آموزش آكادميك دارد، چرا خودش كاري در اين باره نكرده است.
اگر هم كاري نمي‌توانست بكند، چرا اين همه سال جزو برنامه‌ريزان و مسئولين شوراها در موسيقي مانده است. من زماني كه تدريس مي‌كردم و با اين مشكلات روبرو شدم، وقتي ديدم نمي‌شود مشكلات را درست كرد، از هنرستان موسيقي رفتم. من نمي‌توانم چيزي را كه برخلاف ميلم باشد تحمل كنم. تعجب مي‌كنم كه كياني توانسته اين كار را انجام دهد.» مجيد كياني هم همچون هميشه به آرامي در جواب او گفت: «در همه اين سال‌ها كه شما دوستان من ‌رفتيد و تنهايم گذاشتيد، زجر زيادي كشيدم ولي ماندن را بهتر ازرفتن دانستم.
بسيار مواقع پيش آمده كه مي‌خواستم از همه سمت‌ها كناره‌گيري كنم، ولي دوستانم به من گفتند بمانم كه ماندنم مفيدتر است. در اين سال‌ها نهايت تلاشم را كردم كه كار اساتيد معطل مجوز نماند و توقيف نشود. همه سعي‌ام بر اين بوده كه موسيقي جدي از بين نرود و مهجور نماند. اگر عليزاده امروز اين چنين مي‌گويد و ديگر دوستان قديم من هم چنين فكري از من دارند، بگويند تا من از سمت‌ها كناره‌گيري كنم.»
آخرين برنامه هر شب، به كنسرتهاي موسيقي اختصاص داشت. برنامه‌هايي كه كمتر مجال حضور در جشنواره را پيدا مي كنند و طرفداران خاص و ويژه خود را دارند. گروه‌هاي محلي و سنتي چون پير پتر و خليفه غوثي در كنار محلي‌هاي مدرني چون گروه جحله به اجراي برنامه پرداختند. يك شب آرام تالاليان دوئت پيانو نواخت و شبي ديگر، گروه ماه آثار مجيد درخشاني را اجرا كرد. اما از جالب توجه‌ترين كنسرتهاي شبهاي نمايشگاه، يادمان ابراهيم منصفي، شاعر، ترانه سرا، خواننده و آهنگساز جنوبي بود كه گروه هاي مختلف به اجراي برنامه پرداختند.