PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مفردات



h_r
Thursday 17 January 2008, 11:40 PM
با سلام
همانطور که میدانید مفردات و جملات قصار از جمله زیباییهای بی بدیل هر زبان هستند که این مقوله در زبان و ادب فارسی خود را به گونه ای بی نظیر رخ می نمایاند.گاهی در مناظرات و جدل های کلامی با یک بیت یا جمله چنان می توان مخاطب را مغلوب خویش ساخت که ساعت ها سخنرانی و حرافی را چنان توانی نیست.به منظور آشنایی و یادگیری این گنجینه ی عظیم ادب فارسی،از همه دوستان تقاضا می شود مفردات و جملات قصار خود را در این تاپیک قرار دهند تا علاوه بر اهتمام در گسترش فرهنگ غنی فارسی بر انبان معلومات ذهنی خود نیز افزوده باشیم.

با تشکر
h_r

h_r
Thursday 17 January 2008, 11:42 PM
به دوست گر چه عزیز است راز دل مگشای***که دوست نیز بگوید به دوستان عزیز

h_r
Thursday 17 January 2008, 11:51 PM
فزون ز تلخی مرگ است تلخی خواهش***بمیر از سر درد و دوا ز کس مطلب

h_r
Friday 18 January 2008, 07:42 AM
نعمت روی زمین قسمت پر رویان است***خون دل می خورد آن کس که حیایی دارد

h_r
Friday 18 January 2008, 07:43 AM
به هر که هر چه دهی نام آن مبر صائب***که حق خود طلبیدن کم از گدایی نیست

h_r
Friday 18 January 2008, 07:46 AM
چون خبری شنیدی درباره آن اندیشه کن که راویان بسیارند و متفکران اندک.حضرت علی (ع)

h_r
Friday 18 January 2008, 07:51 AM
دشمنان تو سه کس هستند:دشمن تو،دشمن دوست تو و دوست دشمن تو.حضرت علی(ع)

h_r
Friday 18 January 2008, 07:53 AM
هر که به گفتار نصیحت کنان***گوش نگیرد بخورد گوشمال

h_r
Friday 18 January 2008, 07:58 AM
اعتماد مثل لاکپشتی است که چون واژگون شد به سختی بر می گردد.

h_r
Friday 18 January 2008, 07:59 AM
چون شیر درنده باش،اما در کنار آهویی بی پناه آرام بگذر.حضرت علی(ع)

h_r
Friday 18 January 2008, 08:01 AM
نیکویی با بد نهادان عمر ضایع کردن است***کی ز آرایش عروس زشت زیبا می شود؟

h_r
Friday 18 January 2008, 08:03 AM
پیری آن نیست که از سر بزند موی سپید***هر جوانی که به دل عشق ندارد پیر است

hichnafar
Friday 18 January 2008, 12:00 PM
سلام
خیلی ممنون به خاطرتاپیک وتوجهتون .
لطفا"فقط دراین تاپیک بیت های شعرروقراربدید ،چون دربخش متفرقه وسرگرمی تاپیکی برای جملات زیباوپرمعناهست .
اگراسم سراینده روهم می دونید بفرمایید خودتون هم اگرشاعرش بودید حتما"بگید.
بازم ممنون.

h_r
Friday 18 January 2008, 02:35 PM
با سلام
چشم.از این به بعد فقط از مفردات استفاده می کنم.از وجود چنین تاپیکی بی اطلاع بودم.تذکر به جای شما را به دیده ی منت می گذارم.امیدوارم که سایر دوستان هم از مشارکت در این تاپیک دریغ نکنند.

h_r
Friday 18 January 2008, 05:01 PM
غرض از ظرف اگر خوردن آب است و طعام***کاسه ی چوب من و چینی فغفور یکیست

h_r
Friday 18 January 2008, 05:02 PM
مرد بی برگ و نوا را سبک از جای مگیر***کوزه بی دسته چو بینی به دو دستش بردار

h_r
Friday 18 January 2008, 05:04 PM
مخور فریب محبت که دوست داران را***به روزگار سیه بختی آزمودم من

h_r
Saturday 19 January 2008, 08:54 AM
نرمی ز حد مبر که چو دندان مار ریخت***هر طفل نی سوار کند تازیانه اش

h_r
Saturday 19 January 2008, 08:55 AM
هزار پرده که بر عیب خویشتن پوشی***بدین گناه نیرزد که پرده ای بدری

kaka
Saturday 19 January 2008, 09:35 AM
حافظ شکايت از غم هجران چه مي‌کني
در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور

kaka
Saturday 19 January 2008, 09:37 AM
هشدارکه گر وسوسه عقل کني گوش
آدم صفت از روضه رضوان به درآيي

kaka
Saturday 19 January 2008, 09:38 AM
دلا در عاشقي ثابت قدم باش
که در اين ره نباشد کار بي اجر

kaka
Saturday 19 January 2008, 09:39 AM
از دست غيبت تو شکايت نمي‌کنم
تا نيست غيبتي نبود لذت حضور

h_r
Saturday 19 January 2008, 09:51 AM
من گنگ خوابدیده و عالم تمام کر***من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

h_r
Saturday 19 January 2008, 09:52 AM
طبع ایام چو شمشیر کجی می طلبد***سخن راست به هر کس که بگویی تیر است

h_r
Saturday 19 January 2008, 09:53 AM
بر نیاید این دو کار از هیچ فرد***مردی از نامرد و نامردی ز مرد

h_r
Saturday 19 January 2008, 09:56 AM
با سلام
از دوست بسیار خوب،kaka ی عزیز که با مفردات زیبای خودشان به این تاپیک رونق بخشیدند بی نهایت ممنون و سپاگزارم.امیدوارم سایر دوستان هم ما را از اشعار پر مغز و زیبا محروم نکرده و سری به اینجا بزنند.
با تشکر
h_r

Hes_r
Saturday 19 January 2008, 10:25 AM
میشه یه کم بیشتر توضیح بدی که دقیقا چه نوع اشعاری باید اینجا گذاشته شه ؟؟؟

h_r
Saturday 19 January 2008, 11:02 AM
با سلام
مفردات به تک بیت هایی گفته می شود که سرشار از پیام های اخلاقی،اجتماعی و اعتقادی باشد.یعنی بسیاری از معانی مورد نظر را به جای سخنرانی ها و یا نوشتار های طولانی در یک بیت بیان کردن.مثلاً به جای اینکه ساعت ها راجع به خوب بودن تواضع و مردانگی و...صحبت کنید یا بنویسید،با یک بیت(افتادگی آموز اگر طالب فیضی***هرگز نخورد آب زمینی که بلند است)تمام پیام مورد نظر خود را انتقال می دهید.

kaka
Saturday 19 January 2008, 02:03 PM
هر چه مي گويم نر است اين زندگي گويد : بدوش
هر چه مي گويم كه افتادم زپا گويد: بكوش ( اخوان ثالث )

kaka
Saturday 19 January 2008, 02:11 PM
پای ملخی نزد سلیمان بردن ----- زشت است ولیکن هنر است از موری

kaka
Saturday 19 January 2008, 02:11 PM
مردی نه به قوت است و شمشیر زنی ----- آن است که جوری که توانی نکنی

kaka
Saturday 19 January 2008, 02:21 PM
ای که گفتی اشنایی با غریبان مشکل است

اشنایی می توان کرد جدایی مشکل است

kaka
Saturday 19 January 2008, 02:27 PM
آقای h_r من یه پیشنهاد دارم این تاپیکو هم تک بیتی بکنید هم دو بیتی آخه خیلی محدوده این جوری

حالا هر جور خودتون دوس دارید

h_r
Saturday 19 January 2008, 04:51 PM
با سلام
حتماً،حتماً.پیشنهاد شما کاملاً به جا و صحیح است.ممنونم.

h_r
Saturday 19 January 2008, 04:52 PM
بهترین مراتب آن باشد***کان به فضل و هنر به دست آید
رتبتی کان نباشد استحقاق***زودش اندر بنا شکست آید

h_r
Saturday 19 January 2008, 04:54 PM
باز پرسید ازین قوم ز حج آمده باز***که چه دیدید به جز خار مغیلانی چند؟
گر طلبکار خدائید،خدا در همه جاست***می کنید از پی او طی بیابانی چند؟

kaka
Saturday 19 January 2008, 06:24 PM
به قلبم سوره کوثر نوشتند
دلم را بنده قنبر نوشتند
به کوی عاشقی، در لوح سینه
صد و ده مرتبه حیدر نوشتند

kaka
Saturday 19 January 2008, 06:24 PM
از یاد علی مدد گرفتیم
آن چیز که می‌شود گرفتیم
در بوته‌ی آزمایش حق
از نمره‌ی بیست، صد گرفتیم

kaka
Saturday 19 January 2008, 06:25 PM
نگاهت مى‏كند آتش فشانى‏

مرا سوى هلاكت مى‏كشانى.

ـ ولى پروانه كى از شعله‏ى شمع‏

شكايت كرده با آتش‏نشانى؟

kaka
Saturday 19 January 2008, 06:25 PM
جوال سيم و زر مى‏خواهم امشب‏

كليد قفل و در مى‏خواهم امشب‏

دلم تنگه براى كوه و صحرا

خدايا بال و پر مى‏خواهم امشب‏

kaka
Saturday 19 January 2008, 06:25 PM
ای عشق به درد تو سری می‌باید ..... صید تو زمن قوی‌تری می‌باید
من مرغ به یک شعله کبابم، مگذار ...... این آتش را سمندری می‌باید

kaka
Saturday 19 January 2008, 06:25 PM
دگر گوشی به آغوش درم نیست صدای آشنای باورم نیست

بغیر از لاشه ی پوشیده دل درین خانه کسی هم بسترم نیست

kaka
Saturday 19 January 2008, 06:26 PM
به هرسویی صدایی بی صدایی است ......... دل درد آشنای من هوایی است

درین ویرانه رستای نگاهم ........... جهانی را هوای کد خدایی است

kaka
Saturday 19 January 2008, 06:26 PM
جمعه ها پلکاشونو وا می کنن

می کشن به آسمون نگاشونو

اگه از راه نرسی پنجره ها

وقف گریه می کنن دلاشونو

kaka
Saturday 19 January 2008, 06:26 PM
حتی اگر از غم جفا پیر شود
لعنت به دلم اگر زتو سیر شود
***
آنقدر برای تو غزل خواهم گفت
تا قصه عشق ما جهانگیر شود

kaka
Saturday 19 January 2008, 06:27 PM
رها کردی غم بی رنگی ام را

دل ساحل نشين سنگی ام را

دوبيتی هم اگر باشی از امشب

نمی بخشم به تو دلتنگی ام را

kaka
Saturday 19 January 2008, 06:27 PM
به روی دلبری گر مایلستم
مکن منعم گرفتار دلستم
خدارا ساربان آهسته میران
که مو وامانده این قافلستم

kaka
Saturday 19 January 2008, 06:39 PM
از طعنه جاهلان نخواهم ترسيد
بر خنده اين زمانه خواهم خنديد

من بر سر عشق پاک خود ميمانم
((تا کور شود هر آنکه نتواند ديد))

kaka
Saturday 19 January 2008, 06:39 PM
ای چرخ فلك فغان ز بیداری تو
شادان اَحَدی نگشته در وادی تو
در دور جهان به هر طرف می‌گشتم
خوش‌حال كسی نبود ز آبادی تو

kaka
Saturday 19 January 2008, 06:40 PM
خداوندا مرا از لطف دریاب
دگر با من نمانده طاقت و تاب
به بیداری چه محرومم ز وصلش
میسر كن به من رویش تو در خواب

kaka
Saturday 19 January 2008, 06:41 PM
به غربت رفتنم تعبیر داره
فلک بر گردنم زنجیر داره
فلک از گردنم زنجیر بردار
که غربت خاک دامن گیر داره

kaka
Saturday 19 January 2008, 06:43 PM
ای که دایم می خوری اموال مردم را به زور
هیچ انگاری که روزی می روی در لحد وگور
گاه گاهی حیله وتزویر می داری به پیش
درچپیدن فرق نیست بیگانه را با قوم و خویش

E_h_s_a_n
Saturday 19 January 2008, 10:26 PM
در حیرتم از مرام این مردم پست
این طایفه زنده کش مرده پرست
تا هست به ذلت بکشندش به جفا
تا مرد به عزت ببرندش سر دست

E_h_s_a_n
Saturday 19 January 2008, 10:27 PM
گر حکم شود که مست گیرند
در شهر هر آنچه هست گیرند

E_h_s_a_n
Saturday 19 January 2008, 10:32 PM
من می خورم و هر که چو من اهل بود
می خوردن من به نزد او سهل بود
می خوردن من حق ز ازل میدانست
گر می نخورم علم خدا جهل بود

h_r
Saturday 19 January 2008, 11:17 PM
در کارگه کوزه گری رفتم دوش***دیدم که هزار کوزه گویا و خموش
هر یک به زبان حال با من می گفت***کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش؟

h_r
Saturday 19 January 2008, 11:17 PM
ترحم بر پلنگ تیز دندان***ستمکاری بود بر گوسفندان

h_r
Saturday 19 January 2008, 11:18 PM
بسی تیر و دی ماه و اردیبهشت***بیاید که ما خاک باشیم و خشت

h_r
Saturday 19 January 2008, 11:21 PM
مثال آینه شو در قبول زشت و نکو***به شوره زار و گلستان چو آب یکسان باش

h_r
Saturday 19 January 2008, 11:22 PM
آینه چون نقش تو بنمود راست***خود شکن آیینه شکستن خطاست

h_r
Saturday 19 January 2008, 11:23 PM
گر آمدنم به من بُدی نامدمی***ور نیست شدن به من بُدی کی شدمی؟
بهتر نبُدی که اندرین دیر خراب***نه آمدمی،نه بُدمی،نه شدمی؟

h_r
Saturday 19 January 2008, 11:28 PM
با سلام
از تمامی دوستانی که با اشعار خود به این تاپیک رونق بخشیدند بی نهایت سپاسگزارم.تنها نکته ای را که باید یاد آوری کنم آن است که از پیام اجتماعی،اخلاقی یا اعتقادی اشعار خود غافل نشوید.اشعاری که در حوزه ی این مفاهیم نیستند موضوع این تاپیک نمی باشند.باز هم تشکر کرده و همچنان منتظر اشعار زیبایتان هستم.

E_h_s_a_n
Sunday 20 January 2008, 12:26 AM
گر می نخوری طعنه مزن مستانرا
بنیاد مکن تو حیله و دستان را
تو غره بدان مشو که می می نخوری
صد لقمه خوری که می غلام ست آنرا

h_r
Sunday 20 January 2008, 10:40 AM
روزی که تو آمدی به دنیا عریان***مردم همه خندان و تو بودی گریان
کاری بکن ای دوست که وقت مردن***مردم همه گریان و تو باشی خندان

h_r
Sunday 20 January 2008, 10:41 AM
هر کجا محرم شدی چشم از خیانت باز دار***ای بسا محرم که با یک نقطه مجرم می شود

fanoos
Sunday 20 January 2008, 12:39 PM
به اميد وصالي كه نديدم هرگز
آمدم تا به در خانه و در خانه نبودي
حلقه بر در زدم و از تو جوابي نشنيدم
بلكه بودي ودر خانه به رويم نگشودي

mahdi.d
Sunday 20 January 2008, 12:46 PM
نام خدا نبردن از آن به که زیر لب
بهر فریب خلق بگویی خدا خدا

hichnafar
Sunday 20 January 2008, 04:52 PM
امیدوارم تکراری نباشه !باتشکرازجناب h_r وبقیه دوستان به خاطرفعالیت توپشون تواین تاپیک :D
___________________________________
خوشا دلی که مدام ازپی نظر نرود *** به هردرش که بخوانند بی خبرنرود
حافظ

h_r
Sunday 20 January 2008, 05:02 PM
از گفتن عیب دگران بسته زبان باش***با خوبی خود عیب نمای دگران باش

h_r
Sunday 20 January 2008, 05:02 PM
هر که عیب دگران پیش تو آورد و شمرد***بیگمان عیب تو پیش دگران خواهد برد

h_r
Monday 21 January 2008, 09:20 AM
در حیرتم از مرام این مردم پست***این طایفه ی زنده کش مرده پرست
تا هست به ذلت بکشندش به جفا***تا مرد به عزت ببرندش سر دست

h_r
Monday 21 January 2008, 09:22 AM
آبی است آبرو که نیاید به جوی باز***از تشنگی بمیر و مریز آبروی خویش

h_r
Monday 21 January 2008, 09:23 AM
آدمی فربه شود از هر دو گوش***جانور فربه شود از حلق و نوش

h_r
Monday 21 January 2008, 09:23 AM
بر آن کس بود زندگانی حرام***که او را نماند پس از مرگ نام

h_r
Monday 21 January 2008, 09:24 AM
به صد سال یک دوست آید به دست***به یک روز دشمن توان کرد شصت

h_r
Monday 21 January 2008, 09:25 AM
بسا نام نیکوی پنجاه سال***که یک نام زشتش کند پایمال

h_r
Monday 21 January 2008, 09:26 AM
پدر پیر ز عیب پسران می لرزد***تیر چون گشت خطا پشت کمان می لرزد

h_r
Monday 21 January 2008, 09:27 AM
تا نشناسی گوهر یار خویش***یاوه مکن گوهر اسرار خویش

h_r
Monday 21 January 2008, 09:28 AM
پای در زنجیر پیش دوستان***به که با بیگانگان در بوستان

h_r
Monday 21 January 2008, 09:29 AM
تن آدمی شریف است به جان آدمیت***نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

h_r
Monday 21 January 2008, 09:23 PM
در جوانی به خود می گفتم***شیر شیر است گرچه پیر بود
چون به پیری رسید دانستم***پیر پیر است گرچه شیر بود

h_r
Monday 21 January 2008, 10:12 PM
با سلام
از مدیران محترم بخش شعر و ترانه استدعا دارم که با توجه به ارتباط مفهومی جملات قصار با بخش شعر و ترانه و همچنین به منظور رهایی از یکنواختی تاپیک،اجازه دهند که از این جملات در تاپیک استفاده شود.اگر چه تاپیکی در بخش سرگرمی به این منظور اختصاص یافته،اما مدتهاست که کسی در آن فعالیت ندارد و در واقع جای چنین مباحثی در بخش شعر و ترانه هست،نه در بخش سرگرمی.امیدوارم با این خواسته ی من موافقت کنید.اما در هر صورت من تابع قوانین هستم و هر آن چه که بگویید مُطاع است.

kaka
Tuesday 22 January 2008, 12:35 PM
كوتاه ها با هم اند و تنهايند
هم چو ما با همان تنهايان»

"احمد شاملو"

kaka
Tuesday 22 January 2008, 12:35 PM
من آن ابرم که می خواهد ببارد
دل تنگم هوای گریه دارد
دل تنگم غریب این در و دشت
نمی داند کجا سر می گذارد



هوشنگ ابتهاج

kaka
Tuesday 22 January 2008, 12:36 PM
این کوزه چو من عاشق زاری بوده است - در بند سر زلف نگاری بوده‌ست -
این دسته که بر گردن او می‌بینی - دستی‌ست که برگردن یاری بوده‌ست ...

kaka
Tuesday 22 January 2008, 12:36 PM
نیکی و بدی که در نهاد بشر است

شادی و غمی که در قضا و قدر است

با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل

چرخ از تو هزار بار بیچاره‌تر است

kaka
Tuesday 22 January 2008, 12:37 PM
در دایره ای که آمدن ،رفتن ماست
آن را نه بدایت نه نهایت پیداست
کس می نزند دمی در این عالم راست
کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست

kaka
Tuesday 22 January 2008, 12:38 PM
از تو به كه نالم كه دگر داور نيست...
وز دست تو هيچ دستي بالاتر نيست

h_r
Tuesday 22 January 2008, 01:52 PM
صد بار بدی کردی و دیدی ثمرش را***خوبی چه بدی داشت که یکبار نکردی

h_r
Tuesday 22 January 2008, 02:25 PM
تهی پای رفتن به از کفش تنگ***بلای سفر به که در خانه جنگ

h_r
Tuesday 22 January 2008, 02:26 PM
تو دل را صاف کن با هر سیه کاری***که آخر بر سر انصاف می آیند دشمن ها

h_r
Tuesday 22 January 2008, 02:27 PM
ثمر علم ای پسر عمل است***ور نه تحصیل علم دردسر است

h_r
Tuesday 22 January 2008, 02:27 PM
جواب است ای برادر این نه چنگ است***کلوخ انداز را پاداش سنگ است

h_r
Tuesday 22 January 2008, 02:28 PM
چو در طاس لغزنده افتاد مور***رهاننده را چاره باید نه زور

h_r
Tuesday 22 January 2008, 02:30 PM
دانا به سخن های خوش و خوب شود شاد***نادان به سرود و غزل و مطرب و قوّال

h_r
Tuesday 22 January 2008, 02:32 PM
دل زیر دستان نباید شکست***مبادا که روزی شوی زیر دست

h_r
Tuesday 22 January 2008, 02:33 PM
دل که رنجید از کسی،خرسند کردن مشکل است***شیشه ی بشکسته را پیوند کردن مشکل است

h_r
Tuesday 22 January 2008, 02:35 PM
بار حمالان اگر بر دوش بردن ننگ نیست***زیر بار منت نامرد رفتن مشکل است

h_r
Tuesday 22 January 2008, 02:37 PM
کوه نا هموار را هموار کردن سخت نیست***حرف نا هموار را هموار کردن مشکل است

h_r
Tuesday 22 January 2008, 02:38 PM
راستی کن که راستان رستند***در جهان راستان قوی دستند

h_r
Tuesday 22 January 2008, 02:45 PM
با سلام
از مدیران محترم بخش شعر و ترانه استدعا دارم که با توجه به ارتباط مفهومی جملات قصار با بخش شعر و ترانه و همچنین به منظور رهایی از یکنواختی تاپیک،اجازه دهند که از این جملات در تاپیک استفاده شود.اگر چه تاپیکی در بخش سرگرمی به این منظور اختصاص یافته،اما مدتهاست که کسی در آن فعالیت ندارد و در واقع جای چنین مباحثی در بخش شعر و ترانه هست،نه در بخش سرگرمی.امیدوارم با این خواسته ی من موافقت کنید.اما در هر صورت من تابع قوانین هستم و هر آن چه که بگویید مُطاع است.
با سلام
همچنان منتظر پاسخ مدیران محترم هستم.

kaka
Tuesday 22 January 2008, 04:37 PM
اتفاقم به سر کوی کسی افتادست
که در این کوی چو من کشته بسی افتادست
خبر ما برسانید به مرغان چمن
که هم آواز شما در قفسی افتادست

kaka
Tuesday 22 January 2008, 04:42 PM
در دل مگو كه از تو و رنج تو آگهم
هرگز مرا چنانكه خودستي گمان مدار
هرگز فريب چهره ي آرام من مخور
هرگز سر از سكوت مدامم گران مدار

kaka
Tuesday 22 January 2008, 04:46 PM
دل باغ تماشا را شکستی
بلور آرزو ها را شکستی
نگاه خویش را بیگانه دیدی
چرا آئینه ما را شکستی

kaka
Tuesday 22 January 2008, 04:49 PM
افـسوس که نامه جواني طي شد
و آن تازه بـهار زندگاني دي شد
آن مرغ طرب که نام او بود شـباب
افـسوس ندانم که کي آمد کي شد

hichnafar
Thursday 24 January 2008, 07:25 PM
درحفظ آبروی جان سخت تربکوش *** کین آب رفته بازنگرددبه جوی خویش

صائب تبریزی

fanoos
Friday 25 January 2008, 08:19 PM
پواز من به بال و پ توست زينها
مشكن مرا كه ميشكني بال خويش ا

h_r
Friday 25 January 2008, 09:19 PM
روده ی تنگ به یک نان جوین پر گردد***نعمت روی زمین پر نکند دیده ی تنگ

h_r
Friday 25 January 2008, 09:21 PM
ریا را کرد شیخ شهر ما منع***ولی خود اندر این گفتن ریا کرد

h_r
Friday 25 January 2008, 09:21 PM
ز چاهی که خوردی از آن آب پاک***نشاید فکندن در آن سنگ و خاک

h_r
Friday 25 January 2008, 09:24 PM
سرم را سرسری متراش ای استاد سلمانی***که ما هم در دیار خود سری داریم و سامانی

h_r
Friday 25 January 2008, 09:25 PM
آن کس که بداند و بداند که بداند***اسب خرد از گنبد گردون بجهاند

h_r
Friday 25 January 2008, 09:25 PM
آن کس که نداند و بداند که نداند***لنگان خرک خویش به مقصد برساند

h_r
Friday 25 January 2008, 09:26 PM
آن کس که نداند و نداند که نداند***در جهل مرکب ابد الدهر بماند

h_r
Friday 25 January 2008, 09:28 PM
شرط انصاف نباشد که پریشان حالی***با دل آید به حضور تو و بیدل برود

h_r
Friday 25 January 2008, 09:29 PM
صد خانه اگر به طاعت آباد کنی***زان به نبود که خاطری شاد کنی

h_r
Friday 25 January 2008, 09:30 PM
مردانگی ز لذت دنیا گذشتن است***نامرد و مرد را به همین می توان شناخت

h_r
Friday 25 January 2008, 09:31 PM
من نمی گویم سمندر باش یا پروانه باش***چون به فکر سوختن افتاده ای مردانه باش

Hmd_N
Saturday 26 January 2008, 12:23 AM
دیروز با خیالش، در خود نمی نشستیم***** غافل ز آنکه فردا، از او رسد چه دردی

kaka
Saturday 26 January 2008, 12:40 PM
شب افسانه پردازان گذشته اشت خراج خواب بی پایان گذشته است
به سر پنداری از نو را به پرور جهانی کهنه پنداران گذشته است

kaka
Saturday 26 January 2008, 12:41 PM
به دوشم کوله باری از جدایی است مرا با کوی هجران آشنایی است
بگوش من هنوز از دور و نزدیک صدای گفتگو های جدایی است

kaka
Saturday 26 January 2008, 12:42 PM
شب افسانه پردازان گذشته اشت
خراج خواب بی پایان گذشته است
به سر پنداری از نو را به پرور
جهانی کهنه پنداران گذشته است

kaka
Saturday 26 January 2008, 12:42 PM
به هرسویی صدایی بی صدایی است
دل درد آشنای من هوایی است
درین ویرانه رستای نگاهم
جهانی را هوای کد خدایی است

kaka
Saturday 26 January 2008, 12:43 PM
صدایم خالی از رنگ و فسون است
اگر چه پای تا سر غرق خون است
به بیجان نسخه ی از آتش کین
به احساسی که همدست جنون است

kaka
Saturday 26 January 2008, 12:54 PM
دوش وقت سحر از صبح بیامد خبری *** کی بی خبر از صبح همه بی خبری
دانی که چنین پیام آمده یعنی چه *** یعنی که تویی در این فلک بازیچه

kaka
Saturday 26 January 2008, 12:54 PM
ای که خود هیچی و میپیچی به هیچ *** راستی آیا خبر داری ز هیچ؟
ما همه هیچیم و هیچی هست هیچ *** ای برادر کاندر این هیچی مپیچ

kaka
Saturday 26 January 2008, 12:54 PM
ای آنکه ز صبح تا شب هستی
در حیرت و در هوای مستی
دانی که کجا روی تو اندر ته خط؟میری که رسی به نقطه آخر سر خط

kaka
Saturday 26 January 2008, 12:55 PM
دلا در عشق دلداري چه حاصل ؟
اسير چشم بيماري چه حاصل ؟
به دور از عشقي واز خود خبر نيست
چو گل بنشسته با خاري چه حاصل ؟

kaka
Saturday 26 January 2008, 12:56 PM
سيه چشمي به كار عشق استاد
به من درس محبت ياد مي داد
مرا ازياد برد آخر ولي من
به جز او عالمي را بردم از ياد

kaka
Saturday 26 January 2008, 12:57 PM
يك قلب سياه كن خودت مي فهمي
يك ‏بار گناه كن خودت مي فهمي

من اين همه بد نيستم آقا! خانم!
يك لحظه نگاه كن خودت مي فهمي

kaka
Saturday 26 January 2008, 01:05 PM
ناله ی پروانه ها را هیچ كس باور نكرد
شمع باور كرد و بی آتش شبی را سر نكرد
عشق معشوقانه سوزاننده تر از عاشقیست
شمع خود افروخت، یك پروانه را بی پر نكرد.

kaka
Saturday 26 January 2008, 01:11 PM
بیم آنم بود دل با دیدنش افسون شود
درنوردد این جهان را در پیَش، مجنون شود
قطره ای را دید دل اما نه دریا را هنوز
عزم آن كرده ست تا از این جهان بیرون شود.

kaka
Saturday 26 January 2008, 01:11 PM
ورق های مرا از هم بپاشید
شما و تیرگی از یک قماشید

چرا جای قصاص شاعرانه
مداد کوچکم را می تراشید

kaka
Saturday 26 January 2008, 01:18 PM
داني كه چرا ز ميوه ها سيب نكوست
نيمي رخ عاشق است و نيمي رخ دوست
آن سرخي وزردي كه در آن مي بيني
زردي رخ عاشق است و سرخي رخ دوست

kaka
Saturday 26 January 2008, 01:19 PM
بدين افسونگري وحشي نگاهي
مزن بر چهره رنگ بيگناهي
شرابي تو شراب زندگي بخش
شبي مي نوشمت خواهي نخواهي

fanoos
Saturday 26 January 2008, 08:05 PM
سراي زندگي كوخيست بس تنگ
در اين غمخانه مارا شد نفس تنگ
سم زير پر افسردگي هاست
دلم تنگ و نفس تنگ و قفس تنگ

hichnafar
Tuesday 29 January 2008, 01:07 PM
آیینه روزی که بگیری به دست *** خودشکن آن روز ،مشو خود پرست

kaka
Friday 1 February 2008, 01:27 PM
هر آن باغي كه نخلش سر به در بي
مدامش باغبون خونين جگر بي
كه بايد كندنش از بيخ و از بن
وگر بارش همه لعل و گوهر بی

kaka
Friday 1 February 2008, 01:28 PM
تا بر آمده پيري پايم از رفتار ماند
كيست تا برگيرد و در سايه تاكم برد
ذره ام سوداي وصل آفتابم در سر است
بال همت مي گشايم تا بر افلاكم برد

kaka
Friday 1 February 2008, 01:29 PM
مگذار که دندان زده ی غم شود ای دوست

این سیب که ناچیــــــده به دامان تـــو افتاد

kaka
Friday 1 February 2008, 01:30 PM
چقدر شعر نوشتیم که سهراب بمان

چقدر از داغ شقایق نوشتیم شبان !

kaka
Friday 1 February 2008, 01:31 PM
تو را خبر ز دل بی قرار باید و نیست

غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست

اسیر گریه ی بی اختیار خویشتنم

فغان که در کف من اختیار باید و نیست

hichnafar
Tuesday 12 February 2008, 02:20 PM
سخن ماندازتوهمی یادگار *** سخن راچنین خوارمایه مدار

فردوسی

hichnafar
Saturday 23 February 2008, 07:15 PM
توانا بود هرکه دانابود *** زدانش دل پیر برنابود

________________
تن زنده والابه ورزندگی است *** که ورزندگی مایه ی زندگیست

hichnafar
Tuesday 26 February 2008, 06:46 PM
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت ***که گناه دگران برتو نخواهند نوشت

hichnafar
Saturday 8 March 2008, 07:12 PM
ابروبادو مه وخورشید وفلک درکارند *** تاتونانی به کف آری وبه غفلت نخوری
__________________________
خویشتن آرای مشو چون بهار *** تانکند درتوطمع روزگار

hichnafar
Saturday 29 March 2008, 02:57 PM
وقت مرگ ار نرسد ای تو به عالم نزدیك
وز در صورت و معنی همه عالم ز تو دور
بسط بخشایش و فر فرج و امن امان
وای بر تنگی و تاریكی و تنهایی گور


یغما جندقی

hichnafar
Sunday 27 April 2008, 01:23 PM
ای آمده گریان تووخندان همه کس
وز آمدن توگشته شادان همه کس
امروز چنان باش که فرداچو روی
خندان توبرون روی وگریان همه کس

اوحدی مراغه ای

hichnafar
Sunday 4 May 2008, 02:18 PM
یک نصیحت بشنو از من کاندر آن نبود غرض *** چون کنی رای مهمی تجربت از پیش کن

جوینی

hichnafar
Saturday 31 May 2008, 07:34 PM
از پشیمانی سخن در عهد پیری می زنم *** لب بدندان می گزم اینک که دندانم نماند

صائب تبریزی

hichnafar
Sunday 1 June 2008, 09:01 PM
در حفظ آبروی زجان سخت تر بکوش *** کین آب رفته باز نگردد به جوی خویش
دست طمع چو پیش کسان می کنی دراز*** پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش

صائب تبریزی

kaka
Tuesday 3 June 2008, 11:11 AM
ما زنده برآنيم كه آرام نگيريم

موجيم كه آسودگي ما عدم ماست

kaka
Tuesday 3 June 2008, 11:13 AM
جانا همه امید من امروز تویی
هستند دگران ولیک دلسوز تویی

شادند جهانیان به نوروز و به عید
عید من و نوروز من امروز تویی

tarane
Wednesday 4 June 2008, 04:05 PM
زندگي بي عشق،اگر باشد،لبي بي خنده است
برلب بي خنده بايد جاي خنديدن گريست
قيصر امين پور

tarane
Wednesday 4 June 2008, 04:06 PM
بزرگي را گفتم زندگي چند بخش است ؟ گفت دو بخش : كودكي و پيري...... گفتم پس جواني چه شد ... گفت با عشق ساخت ، با بي وفايي سوخت ، با جدايي مرد

hichnafar
Sunday 8 June 2008, 09:10 PM
تا بدانجا رسید دانش من
که بدانم همی نادانم

ابوشکور بلخی
__________________________
ترانه جان بهتر بوداین رو توی حکایت می گذاشتید .

hkh
Sunday 8 June 2008, 09:39 PM
پروانه من در دامی افتاده که عنکبوتش سیر است
نه می تواند پرواز کند و نه بمیرد

hkh
Sunday 8 June 2008, 09:39 PM
نمی دانم چرا اینگونه است...
وقتی نگاه عاشقی به توست
می بینی اما دلت بسته به مهر دیگری است
بی اعتنا می گذری
و عاشقانه به کسی می نگری
که دلش پیش تو نیست...


-

hkh
Sunday 8 June 2008, 09:39 PM
تجربه شانه ای است که طبیعت وقتی ما کچل می شویم، به ما می دهد...!

-

hkh
Sunday 8 June 2008, 09:40 PM
زندگی همچون دو چرخه است.
برای حفظ تعادل باید حرکت کرد...
انیشتین

hkh
Sunday 8 June 2008, 09:40 PM
تو را بجای همه کسانی که نشناخته ام، دوست می دارم
تو را بجای همه روزگارانی که نمی زیسته ام، دوست می دارم
برای خاطر نانی گرم
و برفی که آب می شود
و برای اولین گناه
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
تو را به خاطر همه کسانی که دوست نمی دارم، دوست می دارم...

-

hichnafar
Sunday 8 June 2008, 10:07 PM
خیلی ممنون از اشعاری که گذاشتید ، لطفا " فقط از تک بیت ها و شعر های کوتاه استفاده کنید و جملات رو در تاپیک مربوط بخش سرگرمی بگذارید .
مرسی.

hkh
Monday 9 June 2008, 11:13 AM
فلک به مردم نادان دهد زمام مراد
تو اهل فضلی و دانش، همین گناهت بس!

-

hkh
Monday 9 June 2008, 11:13 AM
در مقام حرف بر لب مهر خاموشی زدن
تیغ را زیر سپر در جنگ پنهان کردن است...

-

hkh
Monday 9 June 2008, 11:14 AM
بودیم کسی پاس نمی داشت که هستیم
باشد که نباشیم و بدانند که بودیم!

-

hichnafar
Thursday 19 June 2008, 11:27 AM
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند

----------------------------

hichnafar
Thursday 19 June 2008, 11:28 AM
نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

kaka
Sunday 29 June 2008, 10:47 AM
عشق بازی را چه خوش فرهاد مسکین کرد و رفت
جان شیرین را فدای جان شیرین کرد و رفت

kaka
Sunday 29 June 2008, 10:48 AM
در ره منزل لیلی که خطرهاست نهان
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی

kaka
Monday 29 December 2008, 08:44 PM
تا دست ارادت به تو داد‌ست دلم
دامان طرب ز کف نهاد‌ست دلم
ره یافته در زلف دل آویز کجت
القصه به راه کج فتاده‌ست دلم

kaka
Monday 29 December 2008, 08:46 PM
بیا ساقی بیار ان جام گلرنگ
بزن مطرب خدا را چنگ بر چنگ
چو اوباشی و رندی کار ما شد
دگر فارغ شدیم از نام و از ننگ

negri
Friday 2 January 2009, 06:47 PM
از آیینه بپرس
نام نجات دهنده ات را
(فروغ)

kaka
Thursday 8 January 2009, 07:02 AM
اين قافله عمر عجـب ميگذرد
درياب دمي کـه با طرب ميگذرد
ساقي غم فرداي حريفان چه خوري
پيش آر پياله را که شب ميگذرد

kaka
Thursday 8 January 2009, 07:03 AM
خيام اگر ز باده مستي خوش باش
با ماهرخي اگر نشستي خوش باش
چون عاقبت کار جهان نيستي است
انگار که نيستي چو هستي خوش باش

kaka
Thursday 8 January 2009, 07:04 AM
اين کوزه چو من عاشق زاري بوده است
در بـند سر زلف نـگاري بوده‌سـت
اين دستـه کـه بر گردن او مي‌بيني
دستي‌ست که برگردن ياري بوده‌ست !

endvb6
Thursday 8 January 2009, 09:03 AM
آهای... لطفا عینک بدبینیم را در بیاورید، زیرا مدتهاست که جهان را به شکل سواری تندرو مشاهده میکنم.

kaka
Saturday 17 January 2009, 11:46 AM
یاران شب سرد و غم انگیز بگذرد
این فصل های یکسره پاییز بگذرد

درلحظه های سخت بیا سختتر شویم
آسان بگیر و ذکر بگو : "این نیز بگذرد"


تقدیم به مردم مظلوم غزه

hichnafar
Wednesday 21 January 2009, 07:02 PM
در ازل دل به تو شطرنج تعلق می باخت
عشق بازی ،من از امروز نکردم آغاز


***

کمال فهم سخن نیست در گداطبعان
سخن درست و تعلق به گوش شه دارد

negri
Monday 2 February 2009, 09:51 PM
درد من زیستن در برکه کوچک آب نیست
درد من زیستن در میان ماهیانی ست که دریا را نمی فهمند

kaka
Friday 1 May 2009, 11:12 PM
مجنون تو کوه را ز صحرا نشناخت
دیوانه ی عشق تو سر از پا نشناخت
هر کس به تو ره یافت ز خود گم گردید
آن کس که تو را شناخت خود را نشناخت

kaka
Friday 1 May 2009, 11:15 PM
دل چیست که گویم از برای غم توست
یا آن که حریم تن سرای غم توست
لطفی ست که می کند غمت با دل من
ورنه دل تنگ من چه جای غم توست ؟

kaka
Friday 1 May 2009, 11:20 PM
گفتم چشمم گفت به راهش می دار
گفتم جگرم گفت پر آهش می دار
گفتم دل من گفت چه داری در دل ؟
گفتم غم تو گفت نگاهش می دار !

fanoos
Thursday 9 July 2009, 04:51 PM
ز پشت پنجره برخیز تا به کوچه رویم
برای دیدن تصویر قاب لازم نیست

kaka
Friday 10 July 2009, 02:04 AM
وقت خوشی چو روی دهد مغتنم شمار
دایم نسیم مصر به کنعان نمی‌رسد

fanoos
Friday 10 July 2009, 05:35 PM
این ریشه های خشک که در خاک تیره اند
آب از زلال آبی روشن نمی خورند

موفقیت online
Monday 13 July 2009, 08:52 AM
چون بیایی آسمان خم می شود
دست ها در ساغرت گم می شود
شمع گرمای تو راحس می کند
هستی اش غرق ترنم می شود

nabegheh95
Saturday 31 October 2009, 08:48 AM
میمیرم و همچنان نظر بر چپ و راست
تا آنکه نظر در او توان کرد،کجاست؟

nabegheh95
Sunday 1 November 2009, 09:02 AM
آرزومند آن مباش که چیزی غیر از آنچه هستی باشی بکوش در کمال آنچه هستی باشی