PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چوبه تار



خان
Monday 21 January 2008, 11:14 AM
سلام عزیزان امید وارم شاد و سر حال باشید.

چنتا سوال در مورد ساختار تار داشتم که اگه جواب بدین خوشحال میشم.

بهترین چوب برای ساخت تار چه چوبی هستش؟
جنس کاسه ساز با دستش فرق میکنه؟
پوستی که به ساز می ندازن در صدا دهی ساز فرق می کنه؟(منظورم اینه که اگه به جای پوست اهو یا گوساله پوست شتر بندازیم صدا بم میشه یا نازک تر)
جنس پرده هایی که ساز داره از چیه؟
و اینکه تار سازه قدیمی هستش ایا از قدیم هم از این نوع سیم ها برای نواختن استفاده می شده؟

اگه سوالام زیاد شد ببخشید!!!
:ak

Kamanche
Monday 21 January 2008, 04:48 PM
سلام عزیزان امید وارم شاد و سر حال باشید.

چنتا سوال در مورد ساختار تار داشتم که اگه جواب بدین خوشحال میشم.

بهترین چوب برای ساخت تار چه چوبی هستش؟
جنس کاسه ساز با دستش فرق میکنه؟
پوستی که به ساز می ندازن در صدا دهی ساز فرق می کنه؟(منظورم اینه که اگه به جای پوست اهو یا گوساله پوست شتر بندازیم صدا بم میشه یا نازک تر)
جنس پرده هایی که ساز داره از چیه؟
و اینکه تار سازه قدیمی هستش ایا از قدیم هم از این نوع سیم ها برای نواختن استفاده می شده؟

اگه سوالام زیاد شد ببخشید!!!
:ak


خان عزیز من چند تاییش رو میتونم جواب بدم البته با اجازه تارنوازان عزیز
1.معمولا از چوب توت برای ساختن تار استفاده میکنند ولی خب گردو هم در بعضی موارد کاربرد داره
2. جنس دسته ساز با کاسه فرق نمیکنه مگر اینکه خود سازنده بخاد برای تزیین از چوب دیگه ای استفاده کنه
3.در مورد پوست همونطور که خودت هم میدونی پوست به کار رفته در سازهای ایرانی یکی از مهمترین بخش های سازهای ایرانیه و رابطه مستقیم با جنس صدای سازها داره
4 جنس پرده ها هم از روده است ولی روده ی تابیده شده که به اون شکل دراومده البته جدیدا پرده هایی از جنس های پلاستیکی هم عرضه شدند که اساتید تار زیاد استفاده نمیکنند
5 همونطور که خودت هم گفتی چون تار ساز قدیمی هستش به احتمال قوی جنس سیم هاش هم چیز دیگه ای بوده در مورد تار اطمینان ندارم اما مثلا کمانچه تا قبل از دوره قاجار به جای سیم های فلزی از ابریشم تابیده شده استفاده میشده.
ا

خان
Tuesday 22 January 2008, 10:14 AM
خیلی عالی بود مرسی.
از همون قدیما از همین مضراب استفاده می کردند؟
چرا نعضی از نوازنده ها پوسته بالایی تارو ور می دارن؟صداش به تر می شه؟

Kamanche
Tuesday 22 January 2008, 12:25 PM
خیلی عالی بود مرسی.
از همون قدیما از همین مضراب استفاده می کردند؟
چرا نعضی از نوازنده ها پوسته بالایی تارو ور می دارن؟صداش به تر می شه؟

از نوع مضراب اطلاعی ندارم شاید فلزی بوده اما از جنس دیگه ای
پوست رو هم بعضی ها ورنمیدارند پوست بالایی (نقاره)رو در بم تار برمیدارند و معمولا از سیم های گیتار استفاده میشه تا صدای بمی ایجاد بشه
ولی تار همیشه باید پوست بالایی (روی نقاره) رو داشته باشه

moomak
Tuesday 22 January 2008, 03:28 PM
اونایی که می خوان صدای بمتری روی تارشون داشته باشن و بتونن با ساز های کلاسیک اونو تلفیق کنن پوسته بالایی رو بر میدارن در ضمن اگر اشتباه نکنم برای تار باس از سیم های ویولن سل استفاده میکنن نه سیم های گیتار

اما جنس مضراب های امروزی از چدنه که در قدیم از استخوان شاخ گاو یا گوزن برای ساختن اون استفاده میشده
تفاوت استخوان شاخ با فلز اینه که صدای برخورد سیم ( فلز) با فلز رو ایجاد نمیکنه و صدای نرم تری ارائه میده
نمیدونم امروزه چرا از این نوع مضراب استفاده نمیشه
تفاوت شاخ گوزن با شاخ گاو هم در نرم تر بودن و لطافت بیشتر صدای شاخ گوزنه!
فعلا

خان
Tuesday 22 January 2008, 06:16 PM
بابا اطلاعات (خیلی عالی بود مرسی)
روی دسته تار که یه نواری سفید رنگ هست اونم از جنسه استخون یا شاخ هستش؟
توی سازهایی مثل تار یا سنتور ستارو....که همش در حاله ارتعاش هستن تا صداشون در بیاد اون امکان داره که ساز دیگه کوک نشه(یعنی اینکه وقتی می خوای سازو کوک کنی بعد از کوک شدن به همون حالت نمونه؟اون قسمت که باهاش سازو کوک می کنی جا واز کنه؟)
نگاه کن بحث به کجا کشیده شد.
:g

moomak
Tuesday 22 January 2008, 08:00 PM
قابلی نداشت عزیز
نوارای سفید روی دسته تار که الان روی سه تار هم میندازن از جنس استخوانه
دو تا کاربرد داره
1 جنبه تزیینی اون مطرحه و سازت رو تجملی و زیباتر نشون میده
2 به مرور زمان در اثر ساز زدن معمولا اثر سیم{ اول (بیشتر) سیم دوم و سوم ( کمتر)} روی دسته ساز باقی میمونه که از زیبایی کار کم می کنه و باعث میشه ( اگر اثر زیاد باشه) ساز به گز بیافته که استفاده از استخوان این مشکل رو کم می کنه

آره اما خیلی کمه چون کشش سیم در این ساز ها ( تار و سه تار رو میگم ) زیاد نیست. این اتفاق میافته اگر زیاد با گوشی های ساز ور برن و با اونا رفتاری غیر انسانی داشته باشن
اما در سنتور این اتفاق ممکنه بیشتر بیافته چون کشش سیم ها و صلبیت ساز بالاتره
اما خیلی راحت میشه این مشکل رو با اضافه کردن یه تیکه پارچه یا کاغذ به سر گوشی حل کرد یا در نهایت میشه از گوشی های بزرگتر یا سفارشی استفاده نمود
بازهم در خدمتیم
فعلا

Kamanche
Wednesday 23 January 2008, 01:04 AM
اونایی که می خوان صدای بمتری روی تارشون داشته باشن و بتونن با ساز های کلاسیک اونو تلفیق کنن پوسته بالایی رو بر میدارن در ضمن اگر اشتباه نکنم برای تار باس از سیم های ویولن سل استفاده میکنن نه سیم های گیتار

اما جنس مضراب های امروزی از چدنه که در قدیم از استخوان شاخ گاو یا گوزن برای ساختن اون استفاده میشده
تفاوت استخوان شاخ با فلز اینه که صدای برخورد سیم ( فلز) با فلز رو ایجاد نمیکنه و صدای نرم تری ارائه میده
نمیدونم امروزه چرا از این نوع مضراب استفاده نمیشه
تفاوت شاخ گوزن با شاخ گاو هم در نرم تر بودن و لطافت بیشتر صدای شاخ گوزنه!
فعلا

اتفاقا بر عکس حرف شما هنوز اساتید بزرگ تار مثل استاد لطفی و استاد علیزاده از مضراب فلزی استفاده میکنند و بیشتر نوازند های حرفه ای تار هم از جنس فلزی استفاده میکنند.
ضمنا برداشتن پوست نقاره اصلا در تار رواج نداره و فقط در مورد بم تار مورد استفاده س.

moomak
Wednesday 23 January 2008, 04:05 PM
اتفاقا بر عکس حرف شما هنوز اساتید بزرگ تار مثل استاد لطفی و استاد علیزاده از مضراب فلزی استفاده میکنند و بیشتر نوازند های حرفه ای تار هم از جنس فلزی استفاده میکنند.
ضمنا برداشتن پوست نقاره اصلا در تار رواج نداره و فقط در مورد بم تار مورد استفاده س.


برادر من یه کم با دقت بخون بعدا جواب بزار
من کی گفتم استادان از مضراب استخوانی استفاده می کنن؟
اگه یه کم دقت کنی نوشتم نمیدونم چرا امروزه استفاده نمیشه
مضراب استخوان ماله 200 سال پیشه
در ضمن بم تار همون تار باسه که بنده بالا قید کردم
لطف کنین اول پست رو صحیح بخونین و بعدا ایراد بگیرین
با تشکر

Kamanche
Wednesday 23 January 2008, 04:39 PM
برادر من یه کم با دقت بخون بعدا جواب بزار
من کی گفتم استادان از مضراب استخوانی استفاده می کنن؟
اگه یه کم دقت کنی نوشتم نمیدونم چرا امروزه استفاده نمیشه
مضراب استخوان ماله 200 سال پیشه
در ضمن بم تار همون تار باسه که بنده بالا قید کردم
لطف کنین اول پست رو صحیح بخونین و بعدا ایراد بگیرین
با تشکر
در مورد مضراب بله حق با شماست من اشتباه خوندم
در مورد بم تار میدونم که بهش تارباس هم میگن اما خواستم اسم ایرانی ترش رو بکار ببرم
تا اونجایی من بم تار یا تارباس دیدم سیم هاش رو از گیتار میندازن نه از سیم ویولون سل

در مورد پوست بالایی تار هم نوشته بودی اونایی که می خوان صدای بمتری روی تارشون داشته باشن و بتونن با ساز های کلاسیک اونو تلفیق کنن پوسته بالایی رو بر میدارن
که اینچنین چیزی رو هم تا به حال اصلا ندیدم چون با کارهای دیگری به غیر از برداشتن پوست هم میشه از تار صدای بمتری بوجود اورد
برداشتن پوست بالایی فقط در بم تار یا به قول شما تارباس رواج داره.نه در تار ایرانی

خان
Wednesday 23 January 2008, 05:46 PM
عزیزان روی هم دیگه رو ببوسین.دنیا دو روزه .:as

ببخشید من انقدر سوال دارم.
نمیدو نید کسی تا حالا سعی کرده که شکله تارو تغیر بده و از این ساختار درش بیاره.اگه این کارو کرده صدای ساز فرق کرده؟ یعنی می خوام بگم که شکل ساز مسلما در صدا دهیش تاثیر ئاره دیگه؟
در ساز هایی مثل بربط که صداشون از تار بم تر هستش .این بمی صدا به خاطر نوعه سیم هاش هستش تا اینکه مثله تار پوست نداره یا چیزه دیگه ای تاثیر داره.
مرسی از وقتی که می زارین.

احسان
Wednesday 23 January 2008, 06:26 PM
درود و باز هم پوزش از اساتید
ما تو آموزشگاهمون دو تا تار باس داریم که یکی از سیم های بم گیتار و دیگری از سیم ویولن سل که هر کدام صدای مخصوص به خودشون رو دارند و هر دو روی نقارشون پوست ندارند . صدای بم تار با ویولن سل شبیه به سیمهای بم عود است و بم تار با سیم گیتار هم تقریبا از جنس گیتار باس است. (این تقریبا به خاطره اینه که نمیدونم صداش شبیه چیه)
راجع به مضراب هم بم تار با سیم ویولن سل رو استادمون با مضراب استخانی میزنه و با سیم گیتار رو هم با مضراب فلزی.
سپاس و باز هم پوزش از اساتید

moomak
Wednesday 23 January 2008, 06:50 PM
در مورد مضراب بله حق با شماست من اشتباه خوندم
در مورد بم تار میدونم که بهش تارباس هم میگن اما خواستم اسم ایرانی ترش رو بکار ببرم
تا اونجایی من بم تار یا تارباس دیدم سیم هاش رو از گیتار میندازن نه از سیم ویولون سل

در مورد پوست بالایی تار هم نوشته بودی اونایی که می خوان صدای بمتری روی تارشون داشته باشن و بتونن با ساز های کلاسیک اونو تلفیق کنن پوسته بالایی رو بر میدارن
که اینچنین چیزی رو هم تا به حال اصلا ندیدم چون با کارهای دیگری به غیر از برداشتن پوست هم میشه از تار صدای بمتری بوجود اورد
برداشتن پوست بالایی فقط در بم تار یا به قول شما تارباس رواج داره.نه در تار ایرانی



عزیزم
من اسمی رو به کار می برم که رواج بیشتری داره
1 - سیم گیتار نمیندازن بلکه سیم گیتار باس
2- عزیز دلم سیم گیتار باس همون سیم ویولن سله با طول کمتر اما از نظر قطر و جنس و نوع ساخت با سیم گیتار باس یکیه
البته باید بگم که سیم اول ویولن سل دقیقا هم قطر سیم آخر یا چهارم ویولن هستش که محض یادآوری عرض کردم

در مورد پوست نقاره هم بنده عرض کردم کسی که بخواد می تونه اینکار رو بکنه محض مثال خدمتتون عارضم که نوازنده ای هستند که بنده اسم شریف ایشون رو فراموش کرده ام
مقیم لوس آنجلس اما نه از اون لو آنجلسی هاش بلکه کار مقبولی دارند و بسیاری از ساخته های خانم شکیلا کار ایشونه و با آقای معین هم گاه و بی گاه کار می کنن.
حافظه ضعیف بنده اجازه به خاطر آوردن نام ایشون رو به من نمیدهد والا دریغ نداشتم
ایشون برای اینکه بتونن صدای هم نوا تری با ساز هایی از قبیل گیتار و پیانو روی تارشون داشته باشن این کار رو کرده اند
اگر کنسرت های خانم شکیلا و یا آقای معین رو ببینین( اروپا یا خود لوس آنجلس نه دبی)احتمالا اگر نوازنده تار ایشون باشن تارشون از دور واضحه که پوست بالایی رو نداره
بازهم میگم این کار رو اگر دوست داشته باشن انجام میدن
بنده جسارت نکردم
با احترام
فعلا

moomak
Wednesday 23 January 2008, 06:58 PM
عزیزان روی هم دیگه رو ببوسین.دنیا دو روزه .:as

ببخشید من انقدر سوال دارم.
نمیدو نید کسی تا حالا سعی کرده که شکله تارو تغیر بده و از این ساختار درش بیاره.اگه این کارو کرده صدای ساز فرق کرده؟ یعنی می خوام بگم که شکل ساز مسلما در صدا دهیش تاثیر ئاره دیگه؟
در ساز هایی مثل بربط که صداشون از تار بم تر هستش .این بمی صدا به خاطر نوعه سیم هاش هستش تا اینکه مثله تار پوست نداره یا چیزه دیگه ای تاثیر داره.
مرسی از وقتی که می زارین.



آقا فروم جای همین بحث و جدل هاست دیگه
اینجا بحث نشه کجا بحث بشه؟
اتفاقا این تبادل اطلاعات خیلی هم لازمه
در مورد تار باید عرض کنم این ساز در واقع ایرانی ترین ساز حال در این مرز و بوم محسوب میشه چون از قرون گذشته تا به امروز هیچ تغییری در ساختار اون صورت نگرفته بر خلاف بسیاری از سازها
صد البته که حجم و نوع صدا با ساختار اون ارتباط مستقیم داره
راستی باید بگم بنده درسته مدیر تالار گیتار هستم اما جدا از گیتار حدودا 9 ساله که تار و سه تار می زنم البته به قول میرزا خشت میزنیم و از دور دستی بر آتش داریم
با احترام

Kamanche
Wednesday 23 January 2008, 07:36 PM
عزیزان روی هم دیگه رو ببوسین.دنیا دو روزه .:as

ببخشید من انقدر سوال دارم.
نمیدو نید کسی تا حالا سعی کرده که شکله تارو تغیر بده و از این ساختار درش بیاره.اگه این کارو کرده صدای ساز فرق کرده؟ یعنی می خوام بگم که شکل ساز مسلما در صدا دهیش تاثیر ئاره دیگه؟
در ساز هایی مثل بربط که صداشون از تار بم تر هستش .این بمی صدا به خاطر نوعه سیم هاش هستش تا اینکه مثله تار پوست نداره یا چیزه دیگه ای تاثیر داره.
مرسی از وقتی که می زارین.

خان عزیز ما که با هم دعوایی نداریم من تو یه نقطه و moomak در نقطه ای دیگه پشت کامپیوتر نشستیم داریم خیلی مودبانه بحث میکنیم

Kamanche
Wednesday 23 January 2008, 07:48 PM
عزیزم
من اسمی رو به کار می برم که رواج بیشتری داره
1 - سیم گیتار نمیندازن بلکه سیم گیتار باس
2- عزیز دلم سیم گیتار باس همون سیم ویولن سله با طول کمتر اما از نظر قطر و جنس و نوع ساخت با سیم گیتار باس یکیه
البته باید بگم که سیم اول ویولن سل دقیقا هم قطر سیم آخر یا چهارم ویولن هستش که محض یادآوری عرض کردم

در مورد پوست نقاره هم بنده عرض کردم کسی که بخواد می تونه اینکار رو بکنه محض مثال خدمتتون عارضم که نوازنده ای هستند که بنده اسم شریف ایشون رو فراموش کرده ام
مقیم لوس آنجلس اما نه از اون لو آنجلسی هاش بلکه کار مقبولی دارند و بسیاری از ساخته های خانم شکیلا کار ایشونه و با آقای معین هم گاه و بی گاه کار می کنن.
حافظه ضعیف بنده اجازه به خاطر آوردن نام ایشون رو به من نمیدهد والا دریغ نداشتم
ایشون برای اینکه بتونن صدای هم نوا تری با ساز هایی از قبیل گیتار و پیانو روی تارشون داشته باشن این کار رو کرده اند
اگر کنسرت های خانم شکیلا و یا آقای معین رو ببینین( اروپا یا خود لوس آنجلس نه دبی)احتمالا اگر نوازنده تار ایشون باشن تارشون از دور واضحه که پوست بالایی رو نداره
بازهم میگم این کار رو اگر دوست داشته باشن انجام میدن
بنده جسارت نکردم
با احترام
فعلا
moomak عریز بم تار به همون اندازه رایجه که تارباس
از این بگذریم
در مورد سیم ها هم همون طور که خودت هم گفتی سیم گیتار و ویولون سل مشابهه پس حرف من هم غلط نشد اما من به شخصه فقط با سیم گیتارش رو دیدم
در مورد پوست نقاره هم بله من هم میگم اگه دوست داشته باشن وردارن اما مسلما این آقایی که شما اسمش رو یادتون نیست در موسیقی فعالیت میکنند که اصلا ایرانی نیست من اصلا ادم متعصبی نیستم و به اون نوع از موسیقی هم خیلی علاقه دارم
اما به نظرم بهتره اگه قراره تغییری به او نشدت در تار ایجاد بشه توی همون موسیقی های به ظاهر ایرانی انجام بشه فکر میکنم شما هم همین طرز فکر رو داشته باشی چون توی پستت نوشتی که تار اصیل ترین ساز ایرانیه و کمتر در طول تاریخ تغییر کرده!

AliB
Wednesday 23 January 2008, 09:14 PM
دوستان عزیز سلام
با اجازه ی اساتید من هم در بحث داغ اینجا شرکت کنم البته با این حال که کمی دیر رسیدم.موارد و مطالب جالبی بیان شد که بسیار خوب بود.
برای شروع ابدا توصیفی که از ساز تار در دانشنامه ی ویکیپدیا صورت پذیرفته را نقل می کنم.(البته منبع اصلی کتابچه ی صد سال تار شرکت ماهور هست)
تار

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.


پرش به: ناوبری (You can see links before reply-one), جستجو (You can see links before reply)
You can see links before reply (You can see links before reply)
You can see links before reply (You can see links before reply)
تار ایرانی


تار از سازهای زهی است که با زخمه (You can see links before reply) نواخته می‌شود. تار در ایران (You can see links before reply) و برخی مناطق دیگر خاورمیانه (You can see links before reply 9%87) مانند آذربایجان (You can see links before reply 9%86) و ارمنستان (You can see links before reply) و گرجستان (You can see links before reply) برای نواختن موسیقی کلاسیک این کشورها رایج است. در گذشته تار ایرانی پنج سیم (یا پنج تار) داشت. غلامحسین درویش (You can see links before reply D8%AF%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B4) یا درویش خان سیم ششمی به آن افزود که همچنان به کار می‌رود.

کاسهٔ تار بیشتر از کنده کهنه چوب توت ساخته می‌شود که هرچه این چوب کهنه‌تر باشد به دلیل خشک بودن تارهای آن چوب تار دارای صدای بهتری خواهد بود. پرده‌ها از جنس روده گوسفند و دسته و پنجه معمولاً از چوب گردو تهیه می‌شوند. شکل کاسهٔ تار مانند دو دل به هم چسبیده و از پشت شبیه به انسان نشسته‌ای است. تار آذربایجانی شکل کمی متفاوتی دارد و سیم‌های آن بیشتر است. جنس خرک (You can see links before reply) از شاخ بز کوهی (You can see links before reply) است. در دو طرف دسته از استخوان شتر استفاده می‌شود.
از لحاظی ساز تار به سه‌تار (You can see links before reply) نزدیک است. از لحاظ شیوهٔ نوازندگی زخمهٔ عادی در تار به صورت راست (از بالا به پایین) است ولی در سه‌تار (You can see links before reply) بالعکس است (از پایین به بالا). همچنین از نظر تعداد پرده‌ها نیز با هم شباهت دارند. صدای تار به دلیل وجود پوستی که روی آن است از شفافیت خاصی برخوردار است. به خصوص سازهایی که ساخت قدیم هستند از شیوهٔ صدای دیگری برخوردارند.

نوازندگان ‌تار

نوازندگان پیشین: آقا‌حسینقلی (You can see links before reply D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%82%D9%84%DB%8C&action=edit)، میرزا‌عبدالله (You can see links before reply 80%8C%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87&action=edit)، درویش خان (You can see links before reply) ، علینقی وزیری (You can see links before reply DB%8C%D8%B1%DB%8C)، موسی معروفی (You can see links before reply %B9%D8%B1%D9%88%D9%81%DB%8C&action=edit)، یحیی زرین پنجه (You can see links before reply %B1%DB%8C%D9%86_%D9%BE%D9%86%D8%AC%D9%87&action=edit)، علی‌اکبر شهنازی (You can see links before reply 1_%D8%B4%D9%87%D9%86%D8%A7%D8%B2%DB%8C)، مرتضی نی‌داوود (You can see links before reply 8C%D8%AF%D8%A7%D9%88%D9%88%D8%AF)، عبدالحسین شهنازی (You can see links before reply AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D8%B4%D9%87%D9%86%D8%A7%D8%B 2%DB%8C&action=edit)، غلامحسین بیگجه‌خانی (You can see links before reply D8%A8%DB%8C%DA%AF%D8%AC%D9%87%E2%80%8C%D8%AE%D8%A7 %D9%86%DB%8C)، لطف‌الله مجد (You can see links before reply D9%84%D9%84%D9%87_%D9%85%D8%AC%D8%AF&action=edit)
نوازدگان حاضر: جلیل شهناز (You can see links before reply D8%B2)، فرهنگ شریف (You can see links before reply D9%81)، هوشنگ ظریف (You can see links before reply D9%81)، محمدرضا لطفی (You can see links before reply D8%B7%D9%81%DB%8C)، عطا جنگوک (You can see links before reply) ، حسین علیزاده (You can see links before reply D8%A7%D8%AF%D9%87)، داریوش طلایی (You can see links before reply D8%A7%DB%8C%DB%8C)، داریوش پیرنیاکان (You can see links before reply D8%B1%D9%86%DB%8C%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D9%86)، حمید متبسم (You can see links before reply D9%85)، ارشد طهماسبی (You can see links before reply %87%D9%85%D8%A7%D8%B3%D8%A8%DB%8C&action=edit)، کیوان ساکت (You can see links before reply D8%AA)
از سازندگان به نام این ساز در دوران قاجار (You can see links before reply) می‌توان از یحیی اول و یحیی دوم و عباس و جعفر صنعت و بعد از آنها به رمضانعلی شاهرخ و در دوران ما به استاد ابراهیم قنبری مهر (You can see links before reply 8C%D9%85_%D9%82%D9%86%D8%A8%D8%B1%DB%8C_%D9%85%D9% 87%D8%B1&action=edit) و رضا ژاله (You can see links before reply) اشاره کرد. سازهای ساخت دست این استادان هم از لحاظ صنعت و زیبایی و هم از لحاظ صدادهی ستودنی هستند

AliB
Wednesday 23 January 2008, 09:16 PM
در ادامه این مطلب توضیحات خوبی درباره ی تاریخچه ی تار و اینکه قدمتی طولانی در موسیقی ایران دارد می دهد.
تار:

جمله اي در هنر نوازندگي وجود دارد که مي گويد: بهترین ساز آن سازي است که نوازنده احساس کند این ساز در آغوش و دستان او به راحتي قرار گرفته و صدایی طبیعی و مطبوع نسبت به ذائقه فرهنگی او به وجود مي آورد.
و الحق که با نگاهي در بین سازها در خواهیم یافت که تار يک چنین سازی است.
نغمه هایی بسیار روح انگیز دارد و وقتی در آغوش نوازنده اش قرار می گیرد گویی که این چوب و پوست از روح نوازنده خود جان می گیرند و زنده می شوند.
تار یکی از قدیمی ترین سازهای ایرانی است که به آن وتر نیز گفته می شود.
اگر چه ما هنوز اطلاعات درستی از تاریخ دقیق پیدایش و ساخت آن نداریم ولی از قرار معلوم ان به زمان ابو نصر فارابی بر مي گردد.
موسیقی دانان قدیم و بزرگی چون صفی الدین ارموی،خواجه بها الدین و ابوالفرج اصفهانی و تنی چنداز شاعران و نویسندگان دوران گذشته درباره تقسیم فواصل پرده های که هم خوان و موافق پرده های تار نیز می باشد مطالبی گفته، شعری سروده و یاد کرده اند.
به عنوان مثال بابا طاهر همدانی شاعر شوریده و عارف ایران که در نیمه قرن پنجم هجری مي زيست در سروده ای از خود چنین این ساز را یاد مي کند:
دلی دیدوم چو مرغ پا شکسته، چو کشتی، بر لب دریا نشسته
همه گویند طاهر، تار بنواز صدا چون مي دهد تار شکسته
شکل ظاهری کاسه تار شبیه دل است و شاید به خاطر همین است که تار را ساز اهل دل و حال و تسکین دهنده روان آدمي لقب داده اند زیرا تار دارای صدای لطیف و دلربا است که بسیاری از متفکرین، عارفان، فیلسوفان، وارستگان و صوفیان پاک دل به آن عشق مي ورزند.
تار صدایی گرفته، محزون و کاملا شرقی دارد و از جنبه داشتن رزونانس، قدرت صدایی بالا و اجرای دستگاه ها و آوازهاي موسيقي سنتی ایران برترین و کاملترین ساز ایرانی محسوب مي شود.
تار از يک کاسه که روی آن پوست کشيده درست گردیده که همین کاسه نیز به دو قسمت بزرگ و کوچک تقسیم شده که قسمت بزرگ را شکم و کوچک را نقاره مي نامند.
دسته تار معمولا 45 تا 50 سانتی متر است که بر کناره های جلوی آن دو روکش استخوانی کار گذاشته شده است در انتهای دسته تار جعبه ای تعبیه شده که ب ه جعبه گوشی معروف است، که از هر طرف آن سه گوشي بر سطوح جانبی این جعبه قرار داده شده که سیم های تار را به دور آنها مي پیچند.
تعداد سیم های تار شش عدد است که از آخر کاسه یا شکم شروع شده و از روی خرک که به منظور بالا نگاه داشتن سیم ها بر روی پوست قرار گرفته مي گذرد.
اين شش سیم در تمام طول دسته کشیده شده و به داخل جعبه گوشي ها رفته و به دور آنها پيچيده شده است.
سیمهای ششگانه عبارتند از:
دو سیم سفید( پائین) که همصدا کوک می شوند.
دو سیم زرد( همصدا)
یک سیم سفید نازک به نام زیر
و یک سیم زرد(بم)
که دو تای آخری غالبا به فاصله اکتاو کوک می شوند.
فاصله سیم های هم صوت سفید، نسبت به سیم های زرد غالبا چهارم و سیم های سفید نسبت به سیم بم معمولا فاصله اکتاو یا هفتم را تشکیل می دهند.
تار با مضرابی کوچک از جنس برنج به طول تقریبی سه سانتی متر نواخته می شود. در قسمتی از نصف طول مضراب، برای آنکه در دستهای نوازنده راحت قرار گیرد با موم پوشیده شده است.
در گذشته سازندگان تار در گوشه و کنار کشور بسيار بودند که نامی از ایشان به جای نمانده و تنها تنی چند از ایشان مثل استاد خاجیک، هامبارسون، فرج الله، آقا قلی، یحیی، برادران صنعت و استاد حاجی و پسرش رمضان شاهرخ شناخته شده اند.
کسانی که به بقای اين ساز و تکامل ان کمک کردند و عمر خود را بر سر این کار نهادند.

منبع: سازشناسی از سری برنامه های نیستان
سازشناسی پرویز منصوری
گردآوري:گلنار محمدي فر

AliB
Wednesday 23 January 2008, 09:44 PM
خوب حالا یک مقدار هم از خودم بنویسم.
دوستان به نکاتی اشاره کردند که بعضی از اونها یک مقدار نیاز به بحث دارد. آنگونه که من شنیدم ودیدم و همانطور که دوستان فرمودند معمولا کاسه ی تار را از جنس چوب توت می سازند و دسته و پنجه را از جنس چوب گردو (که برای استحکام بیشتر پنجه که تحت فشار قرار می گیرد ضروریست)البته در این میان بنا به تجربه و سلیقه ی سازنده های مختلف تفاوتهایی در ساخت و چوب هست مثلا ممکن است سازنده ای دسته را هم از چوب توت بسازد . مثلا من دیدم که کاسه ی تار را از چوب زردآلو هم می سازند که بعد از لاک خوردن رنگی قرمز پیدا می کند و صدایی جالب دارد. پس قاعده آن است اما هر سازنده ای تجربیات شخصی خود را دارد. در مورد دو نوار سفید دوستان فرمودند . از جنس استخوان است ، استخوان شتر (ساق) و به دلیل زیبایی و استحکام بر روی دسته قرار می گیرد. جنس خرک هم از استخوان است. در تار از پوستی که بر روی دهانه ی شکم و نقاره ساز کشیده می شود به عنوان صفحه ی رزونانس ساز استفاده می شود. جنس پوست آن از پوست بره تودلی و یا مثانه ی گاو است(آنگونه که من شنیدم و دیدم) و البته که پوست در صدادهی ساز نقشی کلیدی و مهم ایفا می کند. مثلا من شنیدم که گاهی استاد شریف از یک شب تا صبح سه یا چهار بار پوست سازشون رو عوض می کنند تا به او صدای مطلوب برسند. پس کسی که نوازنده ی این ساز هست به اهمیت پوستی خوب که به شیوه ای صحیح بر روی ساز کشیده شده باشد آگاه است. در مورد برداشتن پوست نقاره تا آنجا که من دیدم و شنیدم در بین تارنوازان و نوازندگان قدیم و جدید اصلا چنین کاری مرسوم بنوده و نیست . تجربه ی شخص من هم می گوید این کار تاثیر ویرانگری بر صدای ساز دارد. تنها فردی که من دیدم چنین کاری کرده همان شخصیست که جناب moomak ذکر کردند و من هم نام ایشون رو به خاطر ندارم. و ایشون هم بنا به سلیقه ی شخصی این کار را کرده ولی دلیل بر رایج دانستن این کار نمی شود. این کار از شفافیت صدای ساز می کاهد و کیفیت آن را به کل از بین می برد (من خودم امتحان کردم و نظر شخصی من این است) . این کار در تار باس به دلیل افزودن بر توانایی و حجم صدادهی ساز با صدایی بم انجام گرفته که جزو ساختار تار باس است و ربطی به تار ندارد. و اما در مورد مضراب moomak عزیز فرمودند که مضراب فلزی از جنس چدن است که اشتباه است و این مضراب از جنس برنج است و رنگ زرد آن به خوبی گواه این مساله است و در مقالات بالا هم ذکر شده. علت انتخاب برنج هم خاصیت نرم آن است که در برخورد با سیمها صدایی مطبوع دارد و چدن به هیچ وجه مورد استفاده نبوده. و اما در مورد تار باس و سیمهای آن بله هم سیم ویلن سل استفاده می شود و هم گیتار . خود من با استفاده از سیمهای اول و چهارم و ششم گیتار معمولی تار باسی درست کردم که از آن در اجراهای متعددی استفاده کردم و صدایی حیرت آور داشت که هر کدام از دوستان می دید مجذوب آن می شد . حتی دوستان می گفتند که از تار باس دانشکده موسیقی هم خوش صدا تر است ((: .برای مضراب هم از مضراب ساخته شده از شاخ گوزن استفاده می کردم که از موم دندانپزشکی برای قسمت موم آن استفاده کرده بودم و بسیار فرز و خوش صدا بود که متاسفانه چندیست آن را گم کردم. ابتکار جالبی که من بر روی آن تار باس زده بودم این بود که به طور سراسری بر روی پوست آن چسب پهن چسباندم که خیلی به صدای بم ساز و خوش خوان شدنش کمک کرد و غیر قابل تغییر در برابر تغییرات جوی بود.
در مورد عود و علت صدای بم آن مطلبی کلی هست که کاسه های صوتی هنگامی که بزرگ باشند ساپورت رزونانسی آنها از فرکانسهای پایین تر و صداهای بم تر بیشتر است بنابر این در سازهایی مثل عود شکل و ساختار کاسه ساز و اندازه ی آن نقش بسیار مهمی در خوش خوان بودن و صدای بم ساز دارد.
با تشکر از دوستان عزیز

moomak
Wednesday 23 January 2008, 11:14 PM
مضراب فلزی از جنس چدن است که اشتباه است و این مضراب از جنس برنج است و رنگ زرد آن به خوبی گواه این مساله است

آقا بله کاملا درسته
اشتباه از من بود جنس مضراب برنجیه
دلیل اشتباه هم فراموشی بود
به بزرگی خودتون ببخشین


خود من با استفاده از سیمهای اول
برادر شما هم نوآوری کردی . سیم یک گیتار نایلونیه
از همون سیم های ویولن سل استفاده کن سازت میشه تار یحیی

در مورد جناب کمانچه آره برادر شما درست می فرمایید
فقط تار علیزاده و کمانچه کلهر بقیه هم .....
بعد هم میفرمایید بنده تعصبی نیستم
هر کسی می تونه با هر قدر استعدادی که داره کار کنه و دلیل نمیشه چون استید بزرگتری هستند بره یه گوشه و عزلت بگیره
اینجوری بود که فقط یه آقا حسینقلی میموند واسه خودش!!!!
فقط یه لطفی کن و ایرانی رو تعریف کن ببینیم یعنی چی؟
بنده هم نگفتم اون آقا کار درستی میکنه....... گفتم یه همچین شخصی هست! شما هم اگر دوست داری نیتونی این کار رو امتحان کنی! اتفاقا بنده این کار رو تست کردم م اونقدر که شما میفرمایید بد نشد. فقط صدایی حجیم تر و بم تر از ساز در اومد

AliB
Wednesday 23 January 2008, 11:26 PM
مضراب فلزی از جنس چدن است که اشتباه است و این مضراب از جنس برنج است و رنگ زرد آن به خوبی گواه این مساله است

آقا بله کاملا درسته
اشتباه از من بود جنس مضراب برنجیه
دلیل اشتباه هم فراموشی بود
به بزرگی خودتون ببخشین


خود من با استفاده از سیمهای اول
برادر شما هم نوآوری کردی . سیم یک گیتار نایلونیه
از همون سیم های ویولن سل استفاده کن سازت میشه تار یحیی

در مورد جناب کمانچه آره برادر شما درست می فرمایید
فقط تار علیزاده و کمانچه کلهر بقیه هم .....
بعد هم میفرمایید بنده تعصبی نیستم
هر کسی می تونه با هر قدر استعدادی که داره کار کنه و دلیل نمیشه چون استید بزرگتری هستند بره یه گوشه و عزلت بگیره
اینجوری بود که فقط یه آقا حسینقلی میموند واسه خودش!!!!
فقط یه لطفی کن و ایرانی رو تعریف کن ببینیم یعنی چی؟
بنده هم نگفتم اون آقا کار درستی میکنه....... گفتم یه همچین شخصی هست! شما هم اگر دوست داری نیتونی این کار رو امتحان کنی! اتفاقا بنده این کار رو تست کردم م اونقدر که شما میفرمایید بد نشد. فقط صدایی حجیم تر و بم تر از ساز در اومد

دوست عزیز من هم می دونم که سیم اول گیتار نایلونیه ! من دقیقا کاری که خودم انجام دادم و از اون استفاده کردم رو برای شما بازگو کردم . در ضمن من نگفتم ساز مال من بود . اون ساز تاری بود با مهر مسعود که اتفاقا استیل یحیی داشت و سازی بود قدیمی که در اداره ی ارشاد شهر ما موجود بود و من برای استفاده در اجرا و کارهای گروهی تبدیلش کردم به تار باس با استفاده از سیم اول گیتار که نایلونی هست و سیم چهارم و ششم که فنری فلزی هست. بسیار هم خوب صدا می داد و اوصافی که آمد. در ضمن همه وسعشون نمیرسه که پول بدن سیم ویلن سل بخرن و بندازن روی تار باس . ما با همون شیوه هم موفق شدیم صدای لازم رو به دست بیاریم.در مورد قسمت دوم هم نظر شخصی شما محترم و ارزشمند و متعلق به شماست و طبعا دوستان دیگر می توانند نظری دیگر داشته باشند. تجربه ی شخصی شما به شما گفته که برداشتن پوست نقاره اصلا بد نیست و فقط صدایی حجیم تر و بم تر از ساز در می آید ! و البته تجربه ی شخصی آقایان لطفی علیزاده شریف شهناز و .... این رو بهشون نگفته و انجام ندادند.با تشکر

moomak
Wednesday 23 January 2008, 11:49 PM
دوست عزیز من هم می دونم که سیم اول گیتار نایلونیه ! من دقیقا کاری که خودم انجام دادم و از اون استفاده کردم رو برای شما بازگو کردم . در ضمن من نگفتم ساز مال من بود . اون ساز تاری بود با مهر مسعود که اتفاقا استیل یحیی داشت و سازی بود قدیمی که در اداره ی ارشاد شهر ما موجود بود و من برای استفاده در اجرا و کارهای گروهی تبدیلش کردم به تار باس با استفاده از سیم اول گیتار که نایلونی هست و سیم چهارم و ششم که فنری فلزی هست. بسیار هم خوب صدا می داد و اوصافی که آمد. در ضمن همه وسعشون نمیرسه که پول بدن سیم ویلن سل بخرن و بندازن روی تار باس . ما با همون شیوه هم موفق شدیم صدای لازم رو به دست بیاریم.در مورد قسمت دوم هم نظر شخصی شما محترم و ارزشمند و متعلق به شماست و طبعا دوستان دیگر می توانند نظری دیگر داشته باشند. تجربه ی شخصی شما به شما گفته که برداشتن پوست نقاره اصلا بد نیست و فقط صدایی حجیم تر و بم تر از ساز در می آید ! و البته تجربه ی شخصی آقایان لطفی علیزاده شریف شهناز و .... این رو بهشون نگفته و انجام ندادند.با تشکر


برادر بنده عرض نکردم کار اشتباهی انجام دادین!
گفتم به نظر بنده اگر این کار رو انجام بدین بهتره! خواستم راهنمایی کرده باشم واللا اگر می دونستم که شنا استاد هستین حتما جسارت نمی کردم
الان هم قول میدم از این به بعد جسارت نکنم و با وجود شما دیگه جوابی نزارم چون شما استاد هستین.
فقط یه سوال دارم بعد هم خدا نگهدار
میشه بگین شما از کجا می دونین تجربه شخصی استادان لطفی و علیزاده و ..... چیز دیگه ای بهون گفته؟؟؟ لطف کنین با ذکر منبع!
عزیز استاد علیزاده یه تار به همین صورت خونشون دارن اگر خواستی خصوصی بزار شماره تلفنشون رو بهت میدم ، تلفن کن و از خودشون بپرس
در ضمن یه کار تصویری هم از استاد پیرنیاکان دارم که تار ایشون به همین منوال نقاره نداره.
ما که دیگه جسارت نمی کنیم!
با احترام

AliB
Wednesday 23 January 2008, 11:57 PM
خوب moomak عزیز ظاهرا پاسخ های بنده به مذاق شما خوش نیامدو بله من هم اون تار استاد علیزاده را در فیلمی که در کنسرت هم نوا با بم بیرون آمده بود و سازهای آویخته در اطاق جناب علیزاده را نشان می داد دیده ام نیاز به گرفتن شماره ی ایشان هم از شما نیست.
من ادعا نکردم که استاد هستم عزیز من ولی ظاهرا شما با این لحن بیان چنین ادعایی دارید!و در مورد راهنمایی هم قبلا در همین تاپیک ذکر شده بود که از سیم ویلن سل بر روی تار باس استفاده می شود و همینطور گیتار . بنده هم تجربه ی شخصی خودم را عرض کردم برادر من.
در مورد تجربه شخصی اساتید هم عزیزم من با خلوت اونها کار ندارم چون من مثل شما رفیق گرمابه و گلستان اساتید نیستم من با اجراها کار دارم و اون چیزی که به عنوان شیوه ی هنری این اساتید به جامعه ارایه می دهند که ساز هم جزو اون هست، صدادهی و ... و من در این موارد ندیدم و باز البته و صد البته ندیدن من دلیل بر نبودن آن نیست من هم باز چنین ادعایی نکردم و مظر شخصی من اینگونه است. خوب شما هم دیدی که آقای پیر نیاکان هم از این ساز استفاده کرده که فبهاالمراد . (البته من اسم آقای پیرنیاکان رو تصادفا ذکر نکردم) به اطلاعات ما هم افزوده شد.
بسیار متشکر

moomak
Thursday 24 January 2008, 12:34 AM
نه آقا جون
برادر اینجوری نیست
از این حرفا چرا باید ناراحت بشم
من از تعصب گرایی متنفرم . جدی میگم شما با اطلاعاتی که داری واقعا در حد استاد هستی و اگر گفتم نمیام فقط به خاطر این که شما اطلاعات خوبی داری و می تونی سوالات رو به خوبی پاسخ بدی
ببین عزیز بالا هم گفتم فروم جای همین حرفاست. اینجا باید دعواهامونو بکنبم
راستی من استاد نیستم و نخواهم بود هیچوقت هم چنین ادعایی نخاهم کرد اما نوازنده بدی هم نیستم .می تونین از چه های سایت هم بپرسین چون کار گذاشتم.
در ضمن بنده هم نوا با بم رو نگفتم منزل خود استاد رو گفتم
چرا ناراحت میشی؟؟؟؟
اگر هم خواستی میتونم اون فایل استاد رو فشرده کنم و برات ارسال کنم.
داداش ما اینجا یه خانواده هستیم و دوست داریم به تبادل نظر بپردازیم اصلا خواصیت فروم اینه
والا به خدا من از شما خیلی چیزا یاد گرفتم که بابت اونا ازت تشکر میکنم
در هر صورت از ما ناراحت نباش چون اگر حرفی زدیم برای ادامه بحث و گفتگوی بیشتر بوده
عزیزی
با احترام

خسروانی
Thursday 24 January 2008, 01:27 AM
[quote=moomak;39795]آقا فروم جای همین بحث و جدل هاست دیگه
اینجا بحث نشه کجا بحث بشه؟
اتفاقا این تبادل اطلاعات خیلی هم لازمه
در مورد تار باید عرض کنم این ساز در واقع ایرانی ترین ساز حال در این مرز و بوم محسوب میشه چون از قرون گذشته تا به امروز هیچ تغییری در ساختار اون صورت نگرفته بر خلاف بسیاری از سازها



درود بر شما دوستان گرامی

در مورد تغییر ساختار ساز تار باید گویا شوم که ساز تار از زمان یحیی(تار ساز معروف)به بعد تغییرات شگرفی کرده است و حتی بعضی معتقدند ساز تار از زمان یحیی به بعد در ایران تکامل یافته است

به طوری که کاسهء تارهای ساخته یحیی بزرگتر و پشت کاسه دارای قوس است (که در تارهای امروزی هم مشاهده میشود)

ولی در سازهای ساخته شده قبل از یحیی این فاکتورها مشاهده نمی شده است
به طوری که ساز فرج الله(استاد آقای یحیی) دارای کاسه ای خیلی کوچکتر و جمع و جور تر و پشتی تخت و فاقد قوس مذکور می باشد

و به گفته بعضی، علت تختی پشت کاسه ساز این بوده است که نوازنده ساز را به راحتی روی سینه بگذارد و بنوازد که این امر در کشور جمهوری آذربایجان فعلی که از مدعیان ساز تار میباشد رایج است

و در عکس های دسته جمعی و یا تک نفره، که از اساتید گذشته(مانند میرزا عبد الله و...) باقی مانده است این امر مشاهده می شود.
(لازم به ذکر است که بعضی معتقدند این عکس ها فقط جنبه فیگور دارد ، ولی حتی با در نظر گرفتن این موضوع هم میتوان ثابت کرد که این کار یک کار رایج در آن زمان بوده است) .

ودر آخر از تمام دوستانی که برای موسیقی ارزش قائل میشوند و زحمت متحمل می شوند سپاس گذارم

AliB
Thursday 24 January 2008, 01:57 AM
نه آقا جون
برادر اینجوری نیست
از این حرفا چرا باید ناراحت بشم
من از تعصب گرایی متنفرم . جدی میگم شما با اطلاعاتی که داری واقعا در حد استاد هستی و اگر گفتم نمیام فقط به خاطر این که شما اطلاعات خوبی داری و می تونی سوالات رو به خوبی پاسخ بدی
ببین عزیز بالا هم گفتم فروم جای همین حرفاست. اینجا باید دعواهامونو بکنبم
راستی من استاد نیستم و نخواهم بود هیچوقت هم چنین ادعایی نخاهم کرد اما نوازنده بدی هم نیستم .می تونین از چه های سایت هم بپرسین چون کار گذاشتم.
در ضمن بنده هم نوا با بم رو نگفتم منزل خود استاد رو گفتم
چرا ناراحت میشی؟؟؟؟
اگر هم خواستی میتونم اون فایل استاد رو فشرده کنم و برات ارسال کنم.
داداش ما اینجا یه خانواده هستیم و دوست داریم به تبادل نظر بپردازیم اصلا خواصیت فروم اینه
والا به خدا من از شما خیلی چیزا یاد گرفتم که بابت اونا ازت تشکر میکنم
در هر صورت از ما ناراحت نباش چون اگر حرفی زدیم برای ادامه بحث و گفتگوی بیشتر بوده
عزیزی
با احترام
moomak عزیز همونطور که اشاره کردید فروم جای بحث هست و درسته که من یک هفته ای بیش نیست که در این سایت و این فروم عضو هستم ولی در بعضی فرومها 4 یا 5 سالی هست که عضویت دارم و الی ماشاالله مباحثات داشتیم در زمینه های دیگر با دوستان و بسی چیزها هم یادگرفتیم و همچنان می گیریم در آداب مباحثه و سخن گفتن و تبادل اندیشه .
دوست عزیزم این خیلی خوبه که شما می گویی از تعصب گرایی متنفر هستی ولی سخن شما در مقابل بیان تجربه شخصی من در استفاده از سیمهای گیتار چیز دیگری را به من نشان می دهد . شما در پاسخ من فرمودید که از سیمهای ویلن سل استفاده کن که تارت صدای تار یحی بدهد و اینکه آیه آمده که حتما سیم ویلن سل روی تار باس باید بست و این خود نوعی تعصب گراییست. شما که می فرمایید "خوب بقیه هم آدم هستند" و چون فلان استاد این کار را نکرده پس بقیه باید خودشان را عرضه نکنندو از این دست است بیان تجربیات شخصی هر کس و رد و یا قبول آن توسط مثلا شما بدون آزمودن و باز آن هم در قالبی غیر از نظر شخصی خودتان.
از لطف و بنده نوازی هم که دارید نسبت به من متشکرم ولی من هم دوباره باید بگویم که من اصلا ادعای استادی نکردم و ندارم و بنده شاگردی بیش نیستم و هدفم از عضویت در این فروم تنها کسب اطلاعات و تبادل نظر بوده و هست و گاهی هم اگر مطلبی به نظرم برسد و چیزی را خودم تجربه کرده باشم و یا بر آن اشراف داشته باشم با دوستان درمیان می گذارم.
در ادامه من اصلا ناراحت نشدم و فقط به بحث به شیوه ای کمی متفاوت ادامه دادم . درمورد ساز جناب علیزاده هم صد در صد دارند و در فیلم هم اطاق شخصی ایشان را نشان می داد حال شما از نزدیک دیدید و ما در فیلم. و در مورد آقای پیر نیاکان هم من حرف شما را رد نکردم و قطعا چنین است. اما بحث بر سر رواج چنین عملی بود که بنده هم مانند دیگر دوستان از منظر شخصی و کارهایی که تا به حال از اساتیدی چون شهناز شریف مجد ظریف لطفی علیزاده پیرنیاکان طلایی و ... منتشر شده و شنیدم و البته در اجراهایی که از نزدیک دیدم و آن اجراهایی که از طریق فیلم مشاهده کرده ام جایی برنخوردم که ساز صدایی متفاوت بدهد و بگویند که بله فلان استاد کلا عقیده دارند که نقاره پوست نداشته باشد بهتر است(و باز این دلیل بر این نیست که بگوییم چون فلان استاد آین کار را نکرده فرد دیگری نکند) بحث بر سر رواج بود وگرنه قطعا این افرادی که عمری با تار سر کرده اند به کله مبارکشان خطور کرده که چنین آزمونهایی بر روی ساز انجام دهند. و بعد هم تجربه ی خود من از انجام این عمل و نتیجه ای که باز در نظر من داشت.
این است که زیبایی قضیه در تبیین نظرات شخصی است و تبادل اندیشه و جویندگی و پویندگی . هزاران مطلب و نکته در کار هست که من نمی دانم و خدا را شکر می کنم که حد اقل بر این وقوف دارم .
اینکه شما نوازنده ی خوبی هستید و قطعا اینطور است و مایه ی افتخار بنده است به عنوان عضوی از خانواده ی موسیقی در ایران. دید من فراتر از این صحبت هاست. من عشق می کنم وقتی که دوستانی هم نفس و همراه در اینجا به بحث هایی زیبا پیرامون این مطالب شیرین تر از جان می پردازند. عشق من موسیقیست و خدمت به موسیقی ایرانی پس بدانید که هیچگاه از تبادل نظر صحیح و منطقی و همراه با احترام متقابل ناراحت نمی شود و نخواهم شد.
شما هم به بیان نظرات خود ادامه دهید زیرا همه چیز را همگان دانند و یک نفر دانا به همه چیز نیست.
امیدوارم که همواره از هم بیاموزیم و در مسیر جویندگی گام برداریم.
ارادتمند شما
علی

AliB
Thursday 24 January 2008, 02:02 AM
خسروانی عزیز به مطلب جالبی اشاره کردید که از نظر دور مانده بود و آن تحولاتیست که در تار ایرانی از زمان یحی به این طرف انجام گرفته و من هم با توجه با مطالبی که از این طرف و آن طرف شنیده و خوانده ام فکر می کنم همینطور بوده. در دوره قاجار تار را بر روی سینه می گذاشتند به همین خاطر کاسه ساز کوچکتر و سبکتر بود(البته کلا کاسه ودسته کم وزنتر و ظریفتر بوده) اما با تحولاتی که در این ساز و در نوازندگی آن ایجاد شده کاسه ی ساز بزرگتر و سنگینتر و صدای آن صد پله قوی تر و پخته تر و شیرین تر شده است.
با تشکر از مطلب خوب شما و نکته ی جالبی که اشاره کردید.

Kamanche
Thursday 24 January 2008, 03:50 AM
در مورد جناب کمانچه آره برادر شما درست می فرمایید
فقط تار علیزاده و کمانچه کلهر بقیه هم .....
بعد هم میفرمایید بنده تعصبی نیستم
هر کسی می تونه با هر قدر استعدادی که داره کار کنه و دلیل نمیشه چون استید بزرگتری هستند بره یه گوشه و عزلت بگیره
اینجوری بود که فقط یه آقا حسینقلی میموند واسه خودش!!!!
فقط یه لطفی کن و ایرانی رو تعریف کن ببینیم یعنی چی؟
بنده هم نگفتم اون آقا کار درستی میکنه....... گفتم یه همچین شخصی هست! شما هم اگر دوست داری نیتونی این کار رو امتحان کنی! اتفاقا بنده این کار رو تست کردم م اونقدر که شما میفرمایید بد نشد. فقط صدایی حجیم تر و بم تر از ساز در اومد

moomak جان من کجا گفتم تارعلیزاده و کمانچه کلهر
من اصلا این طور طرز تفکراتی رو دوست ندارم
اگه اینطور اخلاقی داشتم آواتارم رو مثل خیلی های دیگه که نوازنده ی مورد علاقه شون رو میذارن از اقای کلهر میذاشتم امضام رو هم اگه یه نیگا بکنی میبینی که اون همه نوازنده ی کمانچه از عهد قاجار رو تا معاصر کنار هم گذاشتم و دلیلشم علاقه ایه که به همشون دارم نه فقط کیهان کلهر. برای آقای کلهر هم مثل بقیه کمانچه نوازان گرامی فوق العاده احترام قایل هستم
در مورد گفتار دومت هم رسم روزگار اینه که معمولا نوازنده های بزرگ تر ازشون اسم میمونه و ازشون به نیکی یاد میشه.و یه عده هم این میان خوش دست و پایی میزنند. آقا حسینقلی به این خاطر مشهور شد چون بزرگ بود و چون زیبا و پرقدرت ساز زد روزگار مشهورش کرد و همین طور شهنازی و شهناز و لطفی و ........... (از علیزاده اسم نمی برم مبادا مار و متهم کنی به ....)
من هم نگفتم هر کسی کمتر بلده بره گوشه نشین بشه هر کس آزاده که هر چه قدر هم که نوازندگیش ضعیف یا قوی باشه به ادامه فعالیتش در موسیقی مشغول باشه.
درمورد موسیقی ایرانی هم همونطور که خودت هم مطمینآ میدونی چیزی که مشخصه موسیقی دستگاهی ایرانی بااون همه گستردگی و پیچیدگیش چیزی ورای اونیه که کسانی مثل معین و شکیلا اجرامیکنند.
البته واقعا بحث خیلی خیلی بزرگیه موسیقی ایرانی و با دو جمله نمیشه در موردش حرف زد.

در مورد امتحان کردن برداشتن پوست نقاره ترجیح میدم که همون تار ایرانی رو گوش کنم تا ورداشتن پوست نقاره اش .برای کار شما هم در مورد برداشتن پوست نقاره و امتحان کردن صدا احترام فراونی قایل هستم.
با تشکر

moomak
Thursday 24 January 2008, 05:23 PM
عزیزان
دست بر دست خویش داده اید به مهر.......................moomak خود را نمایید شادمهر
تا من نزارم برم شما بی خیال این moomak بدبخت نمیشین!


خسروانی عزیز هچ چیز در این دنیا نیست که گذر روزگار و دست تقدیر بر اون تاثیر نزاره حتی تخت جمشید که از سنگ بود و سنگ
منظور بنده تغییرات اساسی در ساختار و ترکیب موسیقایی تار بود مثلا تغییر سیم ها و شکل کاسه! والا همین الان هم تار و سه تار عبایی ( پشت تخت زیاد هست) منظور از تغییر شکل مثلا کاسه تار اول مثل کاسه تنبور بوده و بعدا به این شکل درامده!!! نه تغییرات اساسی در اون به وجود نیامده و در کل سازیست که اصالت اون از بقیه سازها ممکنه بیشتر باشه!
جیگرتو عزیز


علی آقا عزیز دلم
عزیزم بنده عرض کردم این کار رو هم بکنی بد نیست اگر امکانش برات فراهم بود نگفتم آقا حتما همین کار رو بکن
نه بابا برای من چه فرقی میکنه!!!!! من اصلا تعصبی نیستم نمونه اش حتی در سه تار خودم هم تغییراتی دادم بعدا دوباره سیستم و برش گردوندم به سیستم قبل چون دیدم باب میلم نیست.
منظور همون گفتگوست و تبادل تجربیات وگرنه ما مخلصیم


کمانچه دوست خوبم
یکی از موارد خوبی که بین سنتی کارهای ما رواج داره دوستی و مودت میان اوناست و حالا مطمئن شدم شما هم از این دسته هستین و احترام شما به موسیقی ایران و ملی گرایی تون رو تحسین میکنم
همین امضای شما و آواتارتون نمونه بارز این مسئلست.
اگر دست اندرکاران موسیقی مملکتمون هم مثل شما و دوستان دیگه فکر می کردن والله ما با این رکود موسیقی ایرانی خودمون مواجه نمیشدیم
در مورد استاد علیزاده هم بنده باید عرض کنم بنده ارادت خیلی خاصی نسبت به استاد دارم
در مورد پوست نقاره هم ادامه نمیدم چون عرض کردم کار خیلی رایجی نیست و فقط چند جا این موضوع رو دیدم از ادامه بحثش می پرهیزم
اما در کل از همه دوستان به خصوص Ali B , Kamanche و خسروانی به خاطر شرکت در بحثها و احترام و علاقه به موسیقی ایرانی تشکر خالصانه دارم
و یک تشکر ویژه به خاطر اینکه در خونه همه ایرانیا*******( نت آهنگ)******** مهمان شدین و قدم روی چشم بچه ها گذاشتین
موسیقی ایران و در کنار اون نت آهنگ بزرگمون به امثال شما نیاز مبرم داره
با احترام
فعلا

AliB
Thursday 24 January 2008, 05:46 PM
هومن جان اون بیتی که اول نوشتت اومدی خیلی خداست ((: آقا اینجا خونه ی خودتونه کجا بذارید و بروید . ما تازه شما را پیدا کردیم عزیز دل. باور بفرمایید هدف اصلا برتری جویی و رو کم کنی نیست :ah
به دور از شوخی هدف تبادل نظر و به اشتراک گذاشتن تجربیات دانسته ها و شنیده هاست و آنچه که همواره ما را بر این مدار نگه می دارد همانا حفظ روحیه ی جستجو گری و میل واقعی به پیشرفت و یادگیریست. این شعر زیبا از جلیل دوستخواه را باید سرلوحه ی همه ی امور زندگی قرار داد که شاعر می گوید

شک نامه

تا تواني شک كن و باور مكن
خويشتن را با يقين مَنْتَر مكن
حال عالَم از يقين بدگشته است
با يقين، آن را از اين بدتر مكن
هرچه بشنيدي، در آن شکی بوَرْز
جَزمْ را بر خويشتن سَرْوَر مكن
هرچه گفتندَت، بگو: چون است و چند؟
همچو طوطي گفته ها از بر مكن
هرچه را خواندي، بجو بُنياد آن
جست و جو را بي تامل سرمكن
تا نَوَرْزي شكّ، ز دانش دم مزن
گوش عالَم را به ياوه كر مكن
راست نايَد گفته ها يك از هزار
نام هر خرْمُهره را گوهر مكن
دوري از شک ، دوري از انديشه است
هيچ باور را به خود رهبر مكن
همچو فردوسي دَم از جان و خِرَد
بَرزَن و دل خوش به هيچ اختر مكن
شک بوَرْز، انديشه كن خيام وار
جُز شراب فكر در ساغر مكن
حافظانه دركَش از شک جُرعه اي
دامن از آب يقينْ، خود تر مكن
زندگاني سر به سر شک است و جَهد
جَهد را با جَهل خود بي بَر مكن
از يقين كس در جهان، طرفی نبست
تا تواني شک كن و باور مكن

با این منظر و با این شیوه ما می توانیم به آینده ی خود و موسیقی و کلا مملکتمون امیدوار باشیم. این است که کنکاش و بحث و جدل و آوردن چون و چرایی در باب نظرات و اندیشه ها و دانسته های همدیگر شیوه ایست نیکو و پسندیده برای رهایی از جهل و یادگرفتن ، و به هر حال استحکام بخشیدن به دانسته ها.
اما همانطور که خوشبختانه همه ی دوستان هم چنین عمل می کنند این کار یعنی بحث باید بدون زیر سوال بردن کلیت طرف مقابل و متهم کردن او به کم دانشی و کم سوادی و ...(که دور از جان بچه های اینجا فقط من باب مثال عرض می کنم به کسی بر نخورد) باید با گفته ی او به شیوه ای احترام آمیز و منطقی برخورد کرد و اگر شما چیزی می دانید که احتمالا طرف مقابل بر آن وقوف ندارد با شیوه ای خرد ورزانه به بیان دانسته ها و تصحیح مطالب بپردازید.
کما اینکه تا به حال چنین کرده ایم و انشاالله از این به بعد هم چنین خواهیم کرد.
ارادتمند همه ی دوستان خوب و هومن عزیز .
پاینده باشید

AliB
Thursday 24 January 2008, 05:49 PM
راستی از نت آهنگ یادم رفت خیلی سایت گلیه و ان شاالله که در را حفظ و گسترش موسیقی هنری و ارزشمند مفید باشد که هست.
راستی هومن جان ایت تیکه که بین سنتی کارهای ما مودت هست رو باحال اومدی ((:

خان
Thursday 24 January 2008, 06:15 PM
من اگه می دو نستم که انقدر از این تاپیک استقبال می شه زود تر سوالامو می زاشتم.

moomak یه سوالی هست که خیلی وقته دارم بهش فکر می کنم.

می دونی که گیتار سازی با ظاهر شبیه ساز های شرقی هستش و قدمت ساز های ما هم از ساز های غربی (اکثرشون)قد مت بیشتری داره.

نظرتون چیه که سازی مثل گیتار رو با الهام گرفتن از ساز هایی مثل تار بربط و خیلی دیگه از سازها مون ساختن و طی سال های بعدی این ساز ت کامل یا فته و به انواع دیگه ای تقسیم شده.

AliB
Thursday 24 January 2008, 08:52 PM
خان جان (چه موزون!) دستت درد نکناد برادر با این سوالات خفنت ((: . باعث تبادل نظرات عظیم و ایجاد دوستی و مودت هم گشت .
در مورد این سوالت من یک نظری دارم ولی چون مبتنی بر استدلال محکم و مستندات نیست و اطلاعات من خیلی محدوده در زمینه ی ساز گیتار ، اون رو برای خودم نگه می دارم و از نظرات دوستانی که دستی بر این ساز دارند استفاده می کنیم و می آموزیم.
مخلص خان جان
علی

Amir
Thursday 24 January 2008, 09:05 PM
شرمنده که پست بی ربطی می زنم

از تمامی دوستانی که در این تاپیک شرکت کردند ( دوستان قدیمی و عزیزانی مانند خان و علی جان و کمانچه عزیز ) کمال تشکر را دارم که به بار علمی سایت اضافه می کنند

امیدورام بتونیم که بیش از پیش با هم باشیم

با تشکر

خان
Friday 25 January 2008, 11:08 AM
نبود؟کسی نیست جواب بده؟:ag

من که نظرم اینه که ساز هایی مثل گیتار رو با الهام گرفتن از ساز هایی مثل همین سازهای خودمون ساختن(دوست دارانه گیتار یه دفه بهشون بر نخوره ها این فقط نظره منه)

moomak
Friday 25 January 2008, 11:07 PM
آقایون بسیار مخلصیم
در کل ما به همه دوستان به ویژه اونایی که در مباحثات دستی دارن ارادت خاص داریم
جناب خان هم می خوانند با این سوالاتشون مارو به چهار میخ بکشنند
داداش من اگه دهن وا کنم که گیتار ایرانی نبوده گیتاریستا منو افقی خواهند کرد اما در کل والله ما هم درست نفهمیدیم
بین علما اختلاف هست اما من به شخصه فکر می کنم منقه خاور میانه نه منحصرا ایران ما ! تاثیرات بسزایی روی تکامل این ساز داشته
در این مورد مفصلا در تالار گیتار صحبت و دعوا کردیم . در سه تاپیک در خانواده گیتار مفصلا بحث کردیم و حواب آخر هم نوشتم
اینجا رو ببینین
You can see links before reply
.................................................. .......................
آقایون بسیار مایه مسرت و خوشحالی ماست که قدم سر چشم ما بزارین و تشریف بیارین از تالار ما هم دیدنی کنین و اونجا رو هم مزین کنین. خیلی باعث افتخار خواهد بود.
اما در کل چون خیلی دوستون دارم و دلم می خواد که تشریف بیارین پیش ما به همین دلیل جوابتونو می زارم اونجا بیاین و خودتون ببینین.
از علی آقا هم خیلی تشکر میکنم به خاطر گیرایی بالاشون در دریافت تیکه ها!
مخلص آقایون
فعلا

خان
Saturday 26 January 2008, 09:30 AM
moomak اطلاعاته خوبی دادی خبلی وقت بود که دنباله چنین چیزایی میگشتم.
خیلی هم خوشحال شدم که گیتار رو ازسازهای شرقی الهلم گرفتن(همه می دونیم که گیتار سازی جهانی به حساب میآد)و توی کشور خودمون هم طرف دارای زیادی داره.ولی از این افسوس می خورم که چرا ساز های خودمون مثله همون تارو بربط که منشا گیتار شناخته شده است رو نتونستیم جهانی کنیم و مثله گیتار معرفی کنیم به صورتی که این ساز هم به یکی از ارکان جدا نشدنی موسیقی جهانی در بیاد با توجه به ابن که تار دارای ظرفیت های زیادی هم هستش و حتی دیدیم که در آهنگ ها یی جدااز سنتی هم می تونه تاثیر گذاز باشه.

هنر نزده ایرانیان است وبست.

خان
Tuesday 29 January 2008, 05:40 PM
سللااااااام دو ستان گل.

عزیزان یه سواله کوچولو داشتم.
چوبی که در ساز هایی مثل تار به کار میبرند که می تونه از هر در ختی باشه در صدا دهی ساز فرق می کنه؟
مثلا چون چوبه گردو که از کاج سفت تر هستش صدای سازاشون هم فرق می کنه؟

:aq :ak

AliB
Tuesday 29 January 2008, 06:04 PM
خان جان خیلی مخلصیم.:ak
تا اونجا که من مطلع هستم برای کاسه و صفحه ی ساز هایی مثل تار و سه تار و تنبور (البته صفحه ی تار از پوست هست) و البته سنتور(سنتور را از چوبهای جنگلی مانند راش هم می سازند) از چوب توت استفاده می کنند و برای دسته از چوب گردو. کلا چوب توت از جایگاه ویژه ای در ساز سازی برخوردار هست و اون هم به خاطر بافت و ساختار مخصوص این چوب هست. البته من مطلع هستم که مبحث چوب شناسی در رشته ی ساز سازی مبحثیست فوق العاده تخصصی و همراه با نکات فراوان و من به شخصه اطلاعات اندکی در این زمینه دارم. اما در مورد چوب توت به این گونه است که در بافت این چوب ماده ای فرار وجود دارد که به مرور از چوب حذف شده و طی سالیان چوبی به ما می دهد که دارای منافذ ریز و خالی بسیاری در بطن خود خواهد بود. و از این رو پس از گذشت سالیان کیفیت صدادهی این چوب بهتر و بهتر می شود. اما همانطور که قبلا گفتم من دیده ام که مثلا کاسه ی تار رااز چوب زردآلو هم می سازند(یافتن تنه ی درخت زردآلویی که قطر آن جوابگوی کاسه ی تار باشد بسیار مشکل است) و یک نکته ی کلیدی جدا از همه ی این مطالب اینکه با توجه به تجربه ی شخصی مهمترین عامل در خوش صدا بودن ساز کیفیت چوب آن است. زیرا چوبی که برای ساختن ساز استفاده می شود جدا از جنس آن باید تحت شرایط و مدت خاصی عمل آوری شده باشد. مثلا باید این چوب در محیطی خشک و خنک سالیانی را استراحت کرده باشد مثلا بین 7 تا 20 سال و سایر شرایط .
خلاصه مبحث چوب و کیفیت آن حرف اول را در ساز سازی می زند و البته از هر نوع چوبی برای ساخت هر نوع سازی نمی توان استفاده کرد بعد استیل و الگو و ظرافت سازنده در ساخت ساز که خود هنریست والا.
امیدوارم این مطالب مفید بوده باشد.
ارادتمند شما
علی

خان
Tuesday 29 January 2008, 06:29 PM
علی جان دستت درد نکنه. :ak

آره بحثه چوب شناسی در ساختن ساز خیلی اهمیتداره .
من یه آقایی رو دیدم که داشت در مورده چوب ها یی که برای ساختن ساز ها به کهر می برند حرف می زد میگفت که چوبه زبون گنجیشکی(خودم اولین بارم بود میشنیدم)برای تار خیلی جواب می ده.ولی الان اکثرا از نوعی چوب خاص برای ساختن تار استفاده می کنند که تعریف شده هستش.
شاید به خاطر اینه که اونچوبا(زبون گنجیشکی)که یابه یا قیمته سازو بالا می بره ولی به هر حال حتما کسی بوده که قبلا این کارو آزمایش کرده باشه.
ولی خیلی جالبه که توی سازی مثل ار خیلی از موارد از قبیله:جنس چوب سختی چوب فرم طراحی و ظرافته کلی ساز و خیلی چیزای دیگه در صدای تار و ارزش بندیش تاثیر داره.

AliB
Tuesday 29 January 2008, 07:00 PM
بله خان عزیز .واقعا هر وادی از هنر ایرانی که وارد می شوی می بینی که دنیایی بس عظیم و پیچیده و شگرف دارد.
و همونطور که اشاره کردید سازنده های مختلف تجربیات خاصی انجام می دهند که متاسفانه به دلیل نبودن نظامی مدون و هماهنگ این تجربیات گاه منتقل نمی شود.
در مورد زبان گنجشک هم مطلب جالبی عنوان کردید من درخت زبان گنجشک را دیده ام در شهر ما زیاد هست اما در مورد ساختن تار از آن چیزی نشنیده بودم که از این نظر جالب و جای تامل است.
و باز همونطور که اشاره کردید ظرایف و فوت و فن های پیچیده ای در کار ساختن ساز دخیل هست که به عمری مرارت کشیدن حاصل می شود و به خاطر همین هم گاه سازنده ها در انتقال تجربیات خودشون خساست به خرج می دهند که این خیلی ضرر به پیشرفت این هنر صنعت زده و می زند.
اما امروزه متاسفانه شاهد بازاری آشفته در سازسازی و ساز فروشی هستیم.
چند روز پیش به مغازه ی ساز فروشی در شهر رفتم و سه تار هایی رو آویزان دیدم و یکی از اونها رو برداشتم واقعا وحشتناک بود ماکتی بود شبیه سه تار فقط همین واقعا جای تاسف است . تازه طرف با جرات و جسارت مهر خویش را بر روی ساز زده بود در حالی که این فرد به درد ملاقه ساختن هم نمی خورد با آن سازی که ساخته بود چه رسد به ساز.
خلاصه وضع عجیبیست.
به امید سامان یافتن این امر...

mrbmaster
Sunday 25 May 2008, 07:31 AM
دوستان صحبتهاي مختلفي مطرح كردند اميدوارم استقبال از سازهاي غربي بيشتر به اين بخش منتقل بشه ساز ملي نيازمند و شايسته حمايت و توجه بيشتريست .

از يكي از سازنده هاي بنام تار شنيدم كه با وجود سمي بودن چوب توت هيچ چوبي ضريب آكوستيك اين چوب را ندارد و تمام اساتيد و قدما همانند يحيي اول و دوم فرج ، شاهرخ ، هامبارسون و امروزه نيز پوريا ، عزيزي ، جزايري و برزي از اين چوب در ساخت تار استفاده ميكرده و ميكننددر مورد روش عمل آوري چوب توت توسط ايتاد يحيي و صدايي كه از ساز او شنيده ميشد روايت هاي افسانه اي نقل ميشود ميگويند او چوب توت مناطق خشك را سالها در كنار زاينده رود ميبست كه شيره آن خارج شود سپس مدتها در كنار تنور نانوايي قرار داده و پس از آن سالها در كارگاه خود نگهداري ميكرد.

در جواب خان عزيز نيز بگويم كه در ساخت دسته تار معمولا از گردو يا فوفل به دليل استحكام آن استفاده ميشود. استخوان پاي شتر نيز به استحكام دسته كمك ميكند جنس پرده از روده بوده ويا از كاكوت نيز استفاده ميشود روده به لحاظ سيقلي بودن براي ويبراسيون مناسب است ولي عمر كمي دارد ولي كاكوت مقاومت بيشتري دارد

در مورد پوست روي كاسه و ناقاره نيز جنس آن از پوست بره تو دلي است كه بهترين است هر چه كهنه تر باشد صدا شفاف تر و پر طنين تر خواهد بود در مورد برداشتن پوست ناقاره نيز فقط آقاي رحمان پناه در بعضي از آثارش آن را بر داشته كه به نظر اينجانب در جنس شرقي و ايراني صداي تار تاثير مخرب داشته و صداي ساز را شبيه گيتار ميكند كه بنده شخصا نميپسندم پوست ناقاره در كيفيت و ملاحت خاص تار نقش بسزايي دارد تار مراحل تكميل خود را به سرعت باور نكردني طي كرده و در حال حاضر به حالت و فرم غائي خود رسيده است تغييرات اينچنين به اصالت اين ساز ملي ضربه وارد خواهد كرد ولي اساتيد امروز تغييراتي با وسواس و اشراف كامل همانند تغييراتي كه استاد پوريا در رنگ ساز و روش تازه بستن پرده هاي پايين دسته و يكپارچه كردن جعبه گوشي و دسته انجام داده اند بنظر ميرسد نه تنها بد نيست بلكه به زيبايي و استحكام ساز افزوده است.

خان
Sunday 25 May 2008, 02:02 PM
ممنون دوست عزیز.به روشنی جواب دادی.
یه سوال داشتم با اجازه شما.
استخوان پای شتر چه کمکی به استحکام دسته تار میکنه؟ از اون نظر که روی دسته قرار داره میگم. به نظرتون بیشتر برای زیبایی ساز استفاده نمیشه؟
یه مطلب دیگه،دوسته خوبم:میشه کمی برای من و بقیه درباره کاکوت توضیح بدی؟به غیر از استحکام برتری دیگه ای هم نسبت به روده داره یا نه؟
ممنون از اینکه ما رو از اطلاعات زیادت بهره مند میکنی.(بابا با مرام).

AliB
Monday 26 May 2008, 11:09 AM
با اجازه من در مورد کاکوت(یا کت کوت{روده ی گربه}) چیزایی که فکر می کنم می دونم رو میگم.
کت کوت در واقع همون نخ بخیه جراحی هست که شماره های کلفت ترش رو که هم قطر با نخ پرده های سنتی هست برای بستن به عنوان پرده تار و سه تار بعضا استفاده می کنند. مزیتش این هست که کاملا یکدست و یکنواخته و استقامتش در برابر فرسایش خیلی بیشتر از نخ پرده ی سنتیست. دوام و عمر بیشتری داره. اما خوب به نظر شخصی بنده کیفیت صوتی آن به نخ پرده ی سنتی نمی رسد.

خان
Monday 26 May 2008, 11:45 AM
دست گلت درد نکنه.
اما خوب به نظر شخصی بنده کیفیت صوتی آن به نخ پرده ی سنتی نمی رسد.
میشه در باره جمله بالات بیشتر توضیح بدی.یعنی چی کیفیت صوتی پرده سنتی رو نداره؟
یعنی این پرده ها در ایجاد صدای مختلف با هم فرق دارن؟؟؟فکر نمیکردم جنس پرده در تولید نوع صدا فرق داشته باشه.

AliB
Monday 26 May 2008, 11:57 AM
سلام محمد جان مخلصیم
به نکته ی خوبی اشاره کردید.
اساسا همه ی فاکتور های دخیل و موجود بر روی ساختار ساز به نظر من اهمیت و نقشی در کیفیت صوتی ساز خواهند داشت.
از جمله جنس نخ پرده .
ببینید اساسا دو طرف سیم ساز بین خرک و نخ پرده فیکس می شود . کیفیت و نحوه ی این فیکس شدن در ارتعاش سیم و در نهایت صدای ساز موثر خواهد بود. اگر نخ پرده دارای خاصیت الاستیک و ارتجاعی زیادی باشد در یک سو انرژی سیم مرتعش با سرعت بیشتر مستهلک خواهد شد و از این رو صدایی که شنیده می شود اینگونه به نظر می رسد که آن زنگداری لازم را ندارد. به ترتیب می توان این خاصیت را در سه نوع نخ پرده ی ی سنتی کات کوت و پلاستیک مشاهده و مقایسه کرد . در نخ سنتی به دلیل سطحی شیشه ای و مستحکم صدای ساز شفاف تر و زنگ دار تر به نظر می رسد . در کت گات کمی زنگ ساز کمتر است و در نخ پلاستیک باز هم کمتر.

r_a_m_i_n
Wednesday 12 May 2010, 01:49 PM
درود
من هم تار باس با 3تا سيم بم گيتار ديدم هم با سيم ويلون سل كه ويلون سله بهتر بود.....البته يه تار باس ديدم كه سيم دو پايينش سيمه بمه ديوان بود كه فوق العاده بود و تاحالا تار باس به اين خوش صدايي نديده بودم
من ديدم كه هوشمند عقيلي ( خوننده ) گفت تار ابتدا به هندوستان رفت و در اونجا شد سيتار و بعد به اروپا رفت و شد گيتار...البته از صحت حرفش اطلاعي ندارم