PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مانی رهنما



Leon
Wednesday 23 January 2008, 01:47 AM
رهنما
در اولين فستيوال
موسيقی پاپ تهران
در سال ۱۳۸۲
جایزه بهترين خواننده
را دريافت کرد


مانی؛ از موسیقی گذشته تا ترانه های معترض
مانی رهنما ترکيبی است از نوستالژی موسيقايی نسل گذشته به اضافه ترانه های معترضی که طعم واقعيت های امروز جامعه ايران را می دهند

You can see links before replyنام اصلی او شهرام رهنما ست ونام «مانی» را بابک بيات (You can see links before reply 8%A8%DA%A9+%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA&search_in_description=1&osCsid=oid465hkk3ij2gf4rnsiiam6q2&x=8&y=5) آهنگساز فقيد برای او برگزيده است. همکاری تنگاتنگ وی با اين آهنگساز صاحب سبک که تا پيش از مرگ او ادامه داشت ويژگی خاصی به کارهای مانی رهنما بخشيده است.

آقای رهنما در اولين فستيوال موسيقی پاپ در تهران در سال ۱۳۸۲ جایزه بهترين خواننده را دريافت کرد. از او تاکنون سه آلبوم مستقل منتشر شده و تعدادی آلبوم نیز در قالب همکاری با ديگر خوانندگان موسيقی پاپ داخلی به بازار عرضه شده است.

مانی رهنما که از خوانندگان آغازگر دوران تازه حيات موسيقی پاپ پس از انقلاب اسلامی است امروز از جمله منتقدان اين جريان در داخل ايران به شمار می آيد .

*کار خودت را به شکل رسمی با اجرای ترانه «مرسدس» بر روی فيلمی به همين نام از مسعود کيميايی آغاز کردی. ترانه ای که به خاطر نام ترانه سرای آن، ايرج جنتی عطايی و محتوای اعتراضی آن برايت مشکلاتی را به همراه داشت. اما پيش از آن هم با تعدادی از خوانندگان موسيقی پاپ در آلبوم مشترکی شرکت کرده بودی . بیشتر در این باره صحبت می کنی؟

مانی رهنما: ترانه مرسدس شروع بسيار خوبی برای من بود. ترانه ای از استاد جنتی عطايی با ملودی و تنظيم استاد بابک بيات؛ ولی متاسفانه سانسور شد و روی فيلم قرار نگرفت. من اين ترانه را بعد از هفت سال تمرين و ممارست با استفاده از آزادی نسبی موسيقی اجرا کردم وبرايم حضور در فيلمی از استاد کيميايی امتیاز مهمی بود که متاسفانه اين حضور را از من گرفتند ومن را ساليان سال عقب انداختند.
اين کار واقعا بر روی فعاليت های من تاثير گذاشت و از آن پس سانسورهای پی در پی بر روی صدای من شروع شد که تا امروز هم ادامه دارد.

*اصلا چرا ترانه مرسدس سانسور شد وچرا اين سانسورها تا امروز بر روی کار تو که در تنها فستيوال موسيقی پاپ بعد از انقلاب اسلامی جایزه گرفتی، ادامه پيدا کرده است؟

زمانی سيستم به ما گفت که شما می توانيد مشغول به کار شويد. ما از آن زيرزمين های متروکی که تمرين هايمان را انجام می داديم بيرون آمديم و افق روشنی را برای خودمان ترسيم کرديم. ولی متاسفانه بعد از گذشت چند سال و تغيير رييس جمهوری، می بينيم که سياست مشخصی در اين باره وجود ندارد. به ويژه اين دو سال وضعيت را به گونه ای کرده اند که همه خانه نشين شده اند و کار جدی در زمينه موسيقی صورت نمی گيرد. در عوض دوستانی هستند که مرثيه و مداحی را با ترنس ترکيب کرده وسبک جديدی برای خودشان به وجود آورده اند که گوش های مردم هم از این ناحیه آسيب ديده است .

*اين محدوديت هايی که اشاره کردی در موارد ديگری هم اعمال می شود؟

درپايتخت يک مملکت ۷۰ ميليون نفری سالن مناسبی برای کنسرت وجود ندارد واگر هم وجود داشته باشد اجازه کنسرت نمی دهند.

ديگر نمی آيند بگويند موسيقی حرام است، نوع ديگری برخورد می کنند؛ به صورت زير لفظی. دوستانی می آيند در ظرف يک هفته آلبومی جمع آوری مي کنند و يا ده تا ده تا نوار ضبط می کنند و به بازار می فرستند و بعد از يازدهمين آلبوم مجوز دريافت می کنند. بعد کار امثال من سه سال پشت درهای ارشاد می ماند.

تو با کارهايی که با بابک بيات انجام دادی به شهرت رسيدی. اما کم کم اين همکاری ها کمرنگ شد تا جايی که برخی شايعه ها رنگ گرفت که بابک بيات با مانی رهنما اختلاف پيدا کرده است.

آقای بيات بسيار انسان تاثير گذاری بودند ولی من تنها با او کار نمی کردم. در همان زمان از طريق آقای بيات با جوانی به نام داريوش تقی پور آشنا شدم .ما دو نفر بوديم برخاسته از نسل روزگار خودمان. هم من و هم داريوش تقی پور هر دو از آقای بيات بسيار آموختيم.

You can see links before reply (You can see links before reply)يک خواننده نبايد مونوپل و يا مونولوگ باشد. اين مساله برای خواننده موسيقی پاپ مساله جالبی نيست. من در ساخت ملودی مرسدس دخيل بودم و آقای بيات آن فرم مقطع خوانی را از لحظه های تمرين من الهام گرفتند. بعد از مرسدس، آقای بيات دوست داشتند من مونوپل شان باشم ولی من گفتم شما خودتان مرا با داريوش تقی پور آشنا کرديد و ما هفت سال روی آلبوم آخرين غزل کار کرديم. آيا اين آلبوم را ضبط نکنيم؟ وآقای بيات جوابی به من ندادند.

*اما رد بابک بيات روی فضای موسيقی تو همچنان وجود دارد...

دوستانی هستند که نسبت به کار من انتقاد می کنند و می گويند کارهای تو خيلی تلخ و سياه و غمگين است. من به شادی و نشاط در موسيقی معتقدم ولی آن را به ريتم های خاصی محدود نمی کنم و آن را از جنبه هايی خارج از کليشه های دايمی در کارم استفاده کرده ام واصلا نشاط و حزن بخشی از موسيقی رئال است و من در اين باره تقصيری ندارم.

*با جدايی تو از بابک بيات به نظر می رسد که از فضای کارهای گذشته ات فاصله گرفته ای و قصد داری در بافت کارهای موسيقايی ات تغييراتی را ايجاد کنی؟

بله اين موضوع باعث شد که من از فرمت های ديگر موسيقی که موسيقی سمپل است در کارم استفاده کنم. البته هنوز تغييرات زيادی ايجاد نشده ولی شايد بخواهم در آينده تغييرات بيشتری را در کارم ايجاد کنم .


*چندی پيش شايعه ای هم درباره خروج مانی رهنما از ايران شنيديم. اين شايعه چقدر واقعيت دارد و آيا قصد داری در جايی غير از ايران خوانندگی را دنبال کنی؟

من نيمه بيشتر عمرم را در اين مملکت سپری کرده ام با خوبی های بسيارش، وخب با کاستی های خيلی کم اش هم ساخته ام.

به هر حال با اين سيستم کار کردم ولی خب واقعا در دو سال اخير عرصه برای کار کردن بسيار سخت شده. به اين می ماند که به شما بگويند ديگر کار نکنيد، بارها پيش آمده که به اين فکر بيافتم، پيشنهاداتی هم بوده ولی فعلا به هيچ عنوان چنين تصميمی ندارم.

*با اين وضعيت کار تازه ای در دست توليد داری؟


من دو آلبوم برای دوستان هنرجويم، کسرا و محسن وحيدی در دست دارم. قرار است بخشی از اين کارها در خارج از کشور ضبط شود.

همچنين دو آلبوم با صدای خودم تهيه کرده ام ولی فکر می کنم بايد مقداری صبر کنم و ببينم وضعيت فعلی موسيقی پاپ در ايران چه می شود بعد کارهايم را به بازار ارايه کنم.

نوشته: محمد ضرغامی