PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : با اين موسيقي كسي عاشق نمي‌شود



Leon
Wednesday 23 January 2008, 01:50 AM
You can see links before reply حامي (You can see links before reply 9%85%DB%8C&search_in_description=1&x=7&y=8) را بابك بيات معروف كرد

آلبوم «دو نيمه رويا» (You can see links before reply)
با آهنگسازي بيات
4 سال پيش درآمد

مصاحبه نسیم مرعشی با حامی
حامي (You can see links before reply 9%85%DB%8C&search_in_description=1&x=7&y=8) را بابك بيات معروف كرد؛ با آلبوم «دو نيمه رويا» كه برايش ساخت. ولي كار حامي خيلي قبل از اينها شروع شده بود.

اولين‌بار كه صدايش منتشر شد، سال 77 در كاست «قبيله عشق» بود كه حامي در آن فقط 2 تا قطعه خوانده بود. بعد از آن آلبوم «حامي» را در آورد كه با كيفيت خيلي بدي منتشر شد و كسي به آن صورت آن‌را نشنيد اما با اين وجود در بين علاقه‌مندان و منتقدين موسيقي پاپ آن دوره خيلي مورد قبول واقع شد.

كار ديگرش آلبوم «دو نيمه رويا» (You can see links before reply) با آهنگسازي بابك بيات، 4 سال پيش درآمد. خودش مي‌گويد روي هر آلبومش 4 سال كار مي‌كند. الان هم بعد از 4 سال كه از «دو نيمه رويا» مي‌گذرد، آلبوم «فقط نگاه مي‌كنم» را به بازار داده. البته كارهاي ديگري را هم در اين بين از او شنيده‌ايم؛ تيتراژ فيلم «سام و نرگس» و سريال «سلام»، خوانندگي با اركستر سمفونيك در سمفوني «ايثار» و سمفوني «پيامبر». به بهانه انتشار آلبوم جديدش به سراغ او رفته‌ايم .
You can see links before reply*خيلي‌ها مي‌گويند حامي (You can see links before reply 9%85%DB%8C&search_in_description=1&x=7&y=8) را بابك بيات خواننده كرد. بعد از مرگش مشكلي براي كارتان پيش نيامد؟
به كار من 3 نفر كمك كردند؛ آقاي بيات، آقاي بكان و آقاي چراغعلي. ولي من كار با آهنگسازهاي زيادي را تجربه كرده‌ام؛ با بيشتر از 30 يا 40 آهنگساز كار كرده‌ام.

*ولي آلبوم مهمتان با بابك بيات بوده.
ببينيد، آقاي بيات يك خطي به من داد و با يك نوع موسيقي آشنايم كرد كه احساس نزديكي به آن مي‌كردم. از بچگي موسيقي‌هاي بيات را دوست داشتم. سليقه شنوايي من را ايشان تربيت كردند و خطم، خط آقاي بيات است .

*كلا بهتر است كه آهنگساز خواننده را انتخاب كند يا برعكس؟
اگر خواننده تجربه كار نداشته باشد، بهتر است كه يك نفر باتجربه خواننده را انتخاب كند و به او خط بدهد. بعد از 3-2 تا آلبوم اگر خواننده باهوش باشد، مي‌تواند آهنگسازش را انتخاب كند.

*توي كار جديدتان چندتا ملودي از خودتان است. اين درست است كه خواننده ملودي هم بسازد؟
آن هم بستگي دارد به هوش خواننده. من فكر نمي‌كردم توي ملودي‌سازي موفق باشم. اول خودم را محك زدم يعني چندتا كار ساختم، اتودش را با پيانو زدم براي بچه‌ها كه گوش كنند تا ببينم عكس‌العملشان چيست و ديدم كه آهنگسازهاي قديمي عكس‌العمل مثبت نشان دادند.

*يعني صرفا به‌خاطر تجربه‌كردن و محك‌زدن خودتان ملودي ساختيد؟
مي‌شود گفت تجربه هم بوده ولي خب، استعداد شخصي‌ام هم بوده كه دوست داشتم از آن استفاده كنم.

*شما تحصيلات آكادميك موسيقي يا تجربه نوازندگي هم داريد؟
تحصيلات موسيقي كه اصلا ندارم. كمي تئوري موسيقي خودم مطالعه كرده‌ام ولي كسي يك «واو» هم به من ياد نداده. نشستم كنار بابك بيات و بقيه آهنگسازها و آنها كمكم كردند ولي خودم پيگيري مي‌كردم.

*با تلويزيون زياد كار مي‌كنيد.
تلويزيون خيلي مهم است و به من در مسيرم خيلي كمك كرد. يك كارهايي دارم كه واقعا ارزشي است مثل قطعه «كوچ» كه با اركستر سمفونيك تلويزيون ضبط شده. هيچ‌موقع بيرون نمي‌شود با اركستر بزرگ، كار ضبط كرد.

*ولي انگار به خواندن تيتراژ پاياني هم خيلي علاقه‌مند هستيد.
تيتراژ پاياني كه نه. من سريال خيلي كم خوانده‌ام با اينكه پيشنهاد زياد داشته‌ام.

*چرا؟
اول به‌خاطر ضعف ترانه بود، بعد هم به‌خاطر دستمزد پاييني كه پرداخت مي‌كردند. كلا سريال‌هايم يكي «سلام» بود، يكي «مردان كوچك». يكي هم «سايه‌آفتاب» كه تيتراژ پاياني‌اش با يك نفر ديگر بود. صداي من را از وسط سريال استفاده مي‌كردند با اينكه قرار نبود استفاده كنند. اسم من را هم نمي‌نوشتند ولي از آن هم مردم استقبال كردند.

*همين سبك را دوست داريد هميشه بخوانيد؟
سعي مي‌كنم پاپ كلاسيك بخوانم و خب، بعضي وقت‌ها هم پاپ ولي زياد دوست ندارم پاپ بخوانم. موزيك پاپ امروز ايراني يعني اين چرندياتي كه مي‌شنويم.
به قطعاتی از آلبوم های حامی گوش کنید: click here (You can see links before reply 9%85%DB%8C&search_in_description=1&x=7&y=8)

*همه‌شان هم كه واقعا چرنديات نيست.
خيلي موزيك‌هاي بدي دارد منتشر مي‌شود. نمي‌دانم چرا نظارتي رويشان نيست. به نظر من بايد همه نوع موسيقي‌اي توليد بشود اما خوبش توليد بشود. موسيقي سليقه نيست، رياضي است، منطق دارد، حساب و كتاب دارد. اين‌طور نيست كه هركس از راه مي‌رسد با يك كامپيوتر و سينتي سايزر بخواهد موسيقي بسازد.

*ولي جوان‌ها اين روزها خيلي به اين نوع موسيقي علاقه نشان مي‌دهند.
مردم سطح سليقه‌شان خيلي آمده است پايين. ديگر برايشان موسيقي خوب مهم نيست. همين كه يك چيزي بشنوند و روزشان شب بشود برايشان كافي است. اصلا خاطره‌اي از موسيقي‌هايي كه توي بازار است براي مردم نمي‌ماند، درصورتي كه موسيقي‌هاي قديمي ما برايمان از بچگي كلي خاطره دارد. شركت‌ها هم يك كارهايي كرده‌اند كه فقط جيبشان را پر كنند. به اين فكر نكرده‌اند كه وقتي داري يك موسيقي به خورد مردم مي‌دهي داري فرهنگشان را عوض مي‌كني.

*فكر مي‌كنيد موسيقي مي‌تواند اين اندازه روي فرهنگ مؤثر باشد؟
ببينيد چيزهايي مثل عشق و محبت را فقط توي كتاب‌ها ننوشته‌اند، من همه را از ترانه‌ها ياد گرفتم؛ يعني يك قسمتي از فرهنگ ما به آن ترانه‌ها مربوط مي‌شود. حالا آمده‌اند اين ترانه‌ها را مي‌سازند اما اصلا فكر نمي‌كنند اگر يك بچه اين موسيقي‌هاي بشكن و بالا بنداز را گوش بدهد، فرهنگش خراب مي‌شود. من فكر مي‌كنم با اين وضع موسيقي، 10 سال ديگر، هيچ‌كس عاشق نمي‌شود.

*يعني معتقديد وضع فرهنگي بچه‌هاي امروز به‌خاطر موسيقي خراب شده؟
امروز بچه‌هايي كه رپرها را دوست دارند، اگر به زندگي‌شان دقت كني، مي‌بيني عاشق تفريح و خوشگذراني و اين‌جور چيزها هستند. اعتراض پدر و مادرها و لاابالي‌بودن بچه‌ها امروز از چند سال پيش بيشتر است. من مي‌گويم معتادبودن جوان‌ها هم مربوط به موسيقي است.

*جوان‌هاي قديمي وضع بهتري داشتند؟
ببينيد، متولدين دهه 50 را اگر نگاه كنيد بيشتر شعر دوست دارند. من نمي‌گويم دهه شصتي‌ها بي‌ادبند. اما اگر توجه كرده باشيد، دهه پنجاهي‌ها بيشتر شعر مي‌خواندند، به پدر و مادر بيشتر احترام مي‌گذاشتند اما الان بچه‌ها دور شده‌اند از تفكر و شعرهاي قدرتمند و موسيقي قدرتمند؛ موسيقي‌اي كه انسان را به عمق ببرد. كار ندارم به اينكه موسيقي غربي گوش مي‌دهند، زمان ما هم «كريس دبرگ» بود كه خيلي هم خوب بود.

You can see links before reply (You can see links before reply)*فكر مي‌كنيد چرا ذائقه مردم اين‌قدر عوض شده؟
خب، البته براي همه مردم اين اتفاق نيفتاده. اگر اين‌طوري بود كسي ماني رهنما و من را نمي‌شناخت اما كلا مردم به‌خاطر خوراك بدي كه به آنها داده‌اند، سليقه‌شان خراب شده است.

*كي به مردم خوراك بد داده؟
كلا روي موسيقي خوب تبليغ نشده. يك‌دفعه در موسيقي باز شد، همه ديدند كه بازار خوبي است افتادند دنبال بخش مالي قضيه، افتادند دنبال پول‌درآوردن از موسيقي. به اين فكر نبودند كه پشتوانه بسازند. آن موقع تلويزيون هم كار خوب پخش نمي‌كرد. فقط خواننده‌هايي كه رابطه داشتند كارشان پخش مي‌شد ولي الان ديگر مردم يادشان هم نمي‌كنند. الان هم توي فروشگاه‌ها كه مي‌روي و وقتي مشتري مي‌آيد، فروشنده‌ها مي‌گويند آقا چند تا كار شاد آمده كدام را مي‌خواهي. خريدار هم كار شاد دوست دارد. الان البته «6 و 8» خواني و «شادمهر عقيلي» بازي ورافتاده. مردم هم به اين موسيقي ضعيف اعتراض دارند.

*خب، فكر مي‌كنيد چرا مردم اين همه دنبال موسيقي شاد هستند؟
به‌خاطر فضاي جامعه و وضع اقتصادي خراب مردم. توليدكننده‌ها مي‌گويند مردم گاهي غصه مي‌خورند، ما بياييم كار شاد به آنها بدهيم ولي من مي‌گويم موسيقي شاد به مردم نمي‌تواند آرامش بدهد. بايد با آنها حركت كني، بيايي كنارشان و بگويي من با شما هستم. به‌خاطر همين است كه مردم با ترانه غمگين بيشتر احساس همذات‌پنداري مي‌كنند.

*مثلا يك عاشق شكست‌خورده هيچ‌وقت نمي‌آيد آهنگ شاد گوش بدهد. اگر بتواني مثلا با ترانه «دلم گرفت» گريه‌اش را در بياوري بعدش به آرامش مي‌رسد. من دلم مي‌خواهد كساني كه در زندگي مشكل دارند يا غصه دارند كارهاي من را گوش بدهند تا به آرامش برسند.

*نمي‌شود يك آهنگ، هم شاد باشد، هم خوب باشد؟
من اين را نمي‌گويم. خود من هم آهنگ شاد دوست دارم. يك 6و8هايي هست كه فقط مختص ايران است و قبل از انقلاب توليد مي‌شد. مردم مي‌توانند با آنها شاد باشند و در خاطره‌شان بماند اما الان كار شادي نداريم كه خاطره بشود و بشود از فضايش لذت برد. محمد اصفهاني فقط يك قطعه دارد يا مثلا هومن سزاوار.

*دوست نداريد خودتان آهنگ شاد بخوانيد؟
من جنگيدم، نرفتم زير بار اين قضيه كه آهنگ اكتيو بخوانم. من را بردند توي استوديو و به زور گفتند كار 6و8 بخوان. خودم را زدم به مريضي، گفتم بلد نيستم. كار اولم هم به‌خاطر همين بود كه با آن وضع منتشر شد. براي آلبوم بعدي‌ام هم كه آقاي بيات كلا كار اكتيو نمي‌كرد. توي آلبوم جديدم يك كار اكتيو دارم كه البته عامه‌پسند نيست و ساز بادي دارد.

*يعني مهم نيست برايتان كه مردم كارهايتان را زياد گوش كنند؟
نه، بناي توليد موزيك من اين است. به‌خاطر همين هم كار بازارپسند نمي‌كنم. هركس دوست دارد مي‌تواند توي كنج خلوت خودش كار من را گوش بدهد. به‌خاطر همين هم براي كارهايم تبليغات نمي‌كنم و هيچ‌وقت هم سروصدا نكرده‌ام.

*شما از كارهايتان پول درنمي‌آوريد؟
من براي يك آلبوم 4 سال است كه دارم كار مي‌كنم. براي آن چيزي حدود 35 ميليون تومان هزينه شده و درآمد من از آن 4 ميليون تومان بوده؛ يعني سالي يك ميليون تومان. اگر توي آژانس كار مي‌كردم درآمدم بيشتر بود.

*الان يك نوع تجربه موسيقي داريم كه مبناي كارش نوآوري است. در مورد آن چي فكر مي‌كنيد؟
من موسيقي‌اي را دوست دارم كه سازها كوك باشند و صدا ناكوك نباشد. من حتي موسيقي راكي كه سروصدا زياد داشته باشد را دوست ندارم. من موسيقي آرامش را دوست دارم؛ موسيقي روان، موسيقي روحاني. نمي‌گويم اين موزيك بد است ولي من نمي‌توانم گوش بدهم.

*پس چرا اين‌قدر گل كرده؟
به‌خاطر تفاوتش است. مثلا بنيامين موسيقي‌اي كار كرد كه قبلا كسي كار نكرده بود. بنابراين حسابي گل كرد و بعد از خاطره مردم پاك شد. اگر موسيقي پشتوانه نداشته باشد هر قدر هم توي بوق و كرنا كنند و از آن تعريف كنند، بازهم نمي‌ماند، البته اين نظر من است. به‌نظر من موسيقي خوب، موسيقي ماندگار است.

به خاطر همين است كه خيلي از بچه‌ها مي‌روند آهنگ‌هاي قديمي را از توي صندوقچه درمي‌آورند و گوش مي‌كنند يا وقتي به خارج از ايران مي‌روند، مي‌افتند دنبال آهنگ‌هاي فسيل‌شده.

*پس به‌خاطر همين است كه خواننده‌ها هم به خواندن آهنگ‌هاي قديمي گرايش دارند؟
بله. حتي آنهايي كه خيلي هم چيپ‌اند مي‌روند آهنگ‌هاي قديمي را مي‌خوانند. خيلي‌ها توي ايران هم هستند مثلا آهنگ «كبوتر» مازيار را زياد مي‌خوانند. خود من هم رفتم از آهنگ‌هاي واروژان با شعر جنتي عطايي خواندم كه البته منتشر نشد. الان در خلوت جوان‌ها كه بروي مي‌بيني اين موسيقي را دوست دارند.

*فكر مي‌كنيد آهنگ‌هاي شما ماندگارند؟
من مي‌خواهم كه بمانم. الان مردم وقتي يك موسيقي را گوش مي‌كنند، بعد از 10 روز ديگر آن را نمي‌توانند گوش كنند، چيز جديدتر مي‌خواهند. جوان‌ها به اين باور رسيده‌اند كه تابستان امسال بروند شمال، بي‌كلاس است اگر موزيكي را گوش بدهند كه عيد گوش مي‌داده‌اند. من مي‌خواهم اگر كسي كار من را امسال گوش مي‌دهد، رغبت بكند سال بعد هم يك‌بار گوش بدهد، حالا نمي‌خواهم 30بار گوش بدهد!

*حدس مي‌زنيد كدام آهنگتان ماندگار شود؟
من هنوز به آن نقطه نرسيده‌ام كه بدانم چه چيزي است كه باعث ماندگاري يك ترانه مي‌شود. نمي‌دانم، شايد «دلم گرفت» بماند. من نمي‌گويم ترانه‌هاي من مي‌ماند ولي سعي مي‌كنم فاكتورهايي را كه فكر مي‌كنم باعث ماندگاري يك ترانه مي‌شود را رعايت كنم.

*يعني مثلا ملودي نو؟
ملودي خوب هم مهم است. توي موزيك‌هاي الان ريتم آمده و جاي ملودي را گرفته. الان موزيك‌ها هيچي ندارد. اگر مردم ريتم را بشنوند برايشان كافي است. يك خواننده‌اي هم آن وسط صدايش الكترونيك شده است. اصلا بعضي وقت‌ها كه دقت مي‌كنم نمي‌توانم شعر را بفهمم.

*چرا ريتم مهم‌تر شده؟
نمي‌دانم شايد مردم دنبال حركتند.

*شما اصلا كار ريتميك نمي‌كنيد؟
به نظرمن ملودي مهم‌تر است. اگر اين‌طوري نبود توي كارهاي من ريتم را مي‌شد شنيد. كارهاي من ريتم دارد ولي غالب نيست. كارهاي من ملوديك و هارمونيك است. البته مثلا «گل يخ» ريتميك است ولي هارموني درست و حسابي‌اي هم دارد.

*قطعه «خداحافظ» كليپ شده است. چطور به فكر كليپ افتاديد؟
پشت آلبوم نوشته شده قطعه خداحافظ را تقديم مي‌كنم به معتادان. اول مي‌خواستم ويدئويم را روي اين قطعه بسازم. مي‌خواستم بروم سطح شهر از بچه‌هايي كه داشتند مي‌مردند تصوير بگيرم ولي شركت گفت خوب نيست اولين كليپي كه مردم از تو مي‌بينند، اين موضوع باشد. من هم تن دادم به نظر كارگردان. كليپ را توي كاخ نياوران كار كرديم.

*شما خواننده‌اي هستيد كه با اركسترسمفونيك هم همكاري داشته‌ايد.ماجراي سمفوني ايثار چي بود؟
با سابقه‌اي كه داشتم، مجيد انتظامي من را خواست. چند نفر ديگر توي استوديو قطعه ايثار را خوانده بودند. به من گفتند بيا توي استوديو اتود بزن، اگر دوست داشتيم استفاده مي‌كنيم. من هم نترسيدم. پدر آقاي انتظامي هم با آن سن و تجربه‌اش وقتي به او مي‌گويند مي‌رود تست مي‌دهد. من هم رفتم – البته در مقابل مجيد انتظامي، نه آهنگسازهاي كوچك – كه بعد همه آن چند نفر را رد كردند و سي‌دي با صداي من منتشر شد.

*ولي بعدا گويا مشكل پيدا كرديد چون در اجراي جديد، علي تفرشي به‌جاي شما خواند.
والا همان سال – يعني خرداد پارسال – 5 شب كنسرت بود، هيچ مشكلي هم نداشتيم. به خاطر اينكه دستمزد كم دادند – چون امسال هم مي‌دانستم همان دستمزد را مي‌دهند – من نرفتم سر اجرا. بعدش هم كلي حرف شد كه فلاني افسردگي گرفته و مريض است و از اين حرف‌ها. بعد كار را دادند به آقاي تفرشي و ايشان رفت خواند. دستمزدي كه به او دادند 5 برابر دستمزد من بود.

البته بايد مي‌گرفت. اگر من مي‌گفتم به من نمي‌دادند، مي‌گفتند كس ديگري را داريم كه برايمان بخواند ولي وقتي آقاي تفرشي رفت و گفت مثلا فلان‌قدر تومان مي‌گيرم مجبور شدند به او بدهند چون غير از ما 2 نفر كسي نمي‌توانست بخواند.

*آن ماجراي ترانه «خانه دلتنگ» چي بوده؛ همان كه ترانه‌اش از اردلان سرفراز بود و بعد هم گفتند شما حق شاعر را پرداخت نكرده‌ايد؟
ما مي‌خواستيم حق شعر را پرداخت كنيم به خود شاعر كه متاسفانه برادرشان نگذاشتند، گفتند وكيل ايشانند كه واقعا نبودند. ما به‌خاطر اينكه بگوييم مي‌توانيم، كار را منتشر كرديم ولي به‌هرحال ما حقشان را داديم.
منبع: همشهری