PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : كلام مقدس عشق



Leon
Wednesday 23 January 2008, 02:07 AM
You can see links before reply
علي لهراسبي
ازديدگاه‌هايش
مي‌گويد






«علي لهراسبي» با آلبوم «مثلث» جايگاه ويژه‌اي در عرصه موسيقي پاپ ايران پيدا كرده است. غم ويژه‌اي رنگ صداي او را شكل مي‌دهد و همين «غم ويژه» است كه به مشخصه صداي علي لهراسبي تبديل شده است.
در روزهايي كه موسيقي‌هاي شاد و ريتميك، از شبكه‌هاي غيرمجاز و از كانال‌هاي اينترنتي در حال انتشارند، علي لهراسبي با موسيقي سنگين و ترانه‌هاي خوبش و البته صداي ويژه‌اش (كه شبيه هيچ‌كس نيست) هر روز محبوب‌تر مي‌شود.او مهندسي الكترونيك‌ را از دانشگاه آزاد گرفته و يكي از چهار مدير پروژة شركت تبليغاتي «ريحان فيلم» است.

لهراسبي ترجيح مي‌داد سن‌اش را نگويد و علاقه‌اي نداشت دربارة مسائل خصوصي زندگي‌اش صحبت كنيم. به همين دليل بيشتر دربارة ‌موسيقي‌ با او صحبت كرده‌ايم. برای خرید آلبوم لهراسبی : click here (You can see links before reply)

از كجا كارت را شروع كردي؟
از سال74-73 بود كه جدي‌تر به دنبال موسيقي رفتم. قبل‌تر از آن هم كار مي‌كردم. در گروه كر مشغول بودم. اما خواندن سولو (تكي) را از سال78 شروع كردم و اولين كار رسمي‌ام، خواندن ترانة تيتراژ سريال «كلبه سفيد» كار مهرداد راياني بود. آهنگش را هم امير بكان ساخته بود. بعد از اين سريال، چند پيشنهاد ديگر شد و من ترانة تيتراژ برنامه «راز زندگي» را هم اجرا كردم.

حال و هوايت چطور بود آن روزها؟
تصور عجيب و غريبي پيدا كرده بودم. به اصطلاح مي‌گويند در جو قرار گرفته بودم. مدام پيشنهادات مختلف از راه مي‌رسيدند. صادقانه بگويم با خودم مي‌گفتم ديگر تمام شد. با قدم بعدي، روي پشت‌بام هستم. اين حس به من دست داده بود كه بايد كارهاي ديگرم را تعطيل كنم و فقط به خوانندگي بچسبم.

شغلت چه بود آن موقع؟
همين كاري كه الان انجام مي‌دهم. كارم تبليغات است. مدير پروژة تبليغاتي شركت «ريحان فيلم» هستم. البته تحصيلاتم الكترونيك است.

و بعد چه شد؟
دوستان خوبي داشتم كه در بدو حركت جلوي من را گرفتند. اتفاق‌هاي خوبي برايم افتاد. دوستانم راهنمايي‌هاي خيلي خوبي كردند. فهميدم كه فقط داشتن يك صدا با رنگ خوب براي آوازخواني حرفه‌اي كافي نيست. خيلي عوامل در آن مؤثرند. دوستانم ترمز من شدند تا من اول بستر خوبي براي كارم ايجاد كنم و بعد كارم را ادامه بدهم. يك سال و نيم هيچ كاري نكردم. فقط همان دو سه كار اوليه.

در اين دوره يك و نيم ساله چه كار كردي؟
چند دوره سولفژ كار كردم. نزد استاد محمدرضا صادقي تمرين آواز كلاسيك كردم كه خيلي به كارم كمك كرد و دوباره از سال81 كارم را شروع كردم.

با دريايي‌ها.
بله، سال81 تيتراژ سريال دريايي‌ها پيشنهاد شد. ترانه‌اش را خود مسعود رسام گفته بود و آهنگ و تنظيمش هم بر عهدة محمدرضا چراغعلي بود. با مسعود رسام به توافق رسيديم كه يك آلبوم تهيه كنيم. تهيه‌كنندة كار هم خود آقاي رسام بود.


از آلبوم «دريايي‌ها» راضي بودي؟
آلبوم موفقي بود. اما سليقة من اين نبود. كار با عجله توليد شد. مي‌خواستيم فيدبك سريال «دريايي‌ها» در ذهن مردم مانده باشد تا كار را ارائه كنيم. البته كار به مشكلاتي برخورد كه خيلي زود هم بيرون نيامد. آلبوم نهايتا سال82 منتشر شد.

و بعد آن، آلبوم مثلث. You can see links before reply (You can see links before reply)
كار آلبوم مثلث از سال82 شروع شد و نهايتا، آلبوم سال85 منتشر شد.

يعني كار تهيه آلبوم سه سال طول كشيد؟
من آهنگ ها را انتخاب كرده بودم، اما بعضي تنظيم‌ها،‌چهار بار عوض شد. كار اوليه را در ايران ضبط كردم، در همين اثنا بود كه دوستي‌ام با بهروز صفاريان عميق‌تر شد. نه قطعه براي آلبوم كامل شده بود، اما صميمي‌تر شدن من با بهروز صفاريان، نوع كار را تغيير داد. سريال پيله‌هاي پرواز پيشنهاد شد. خود آقاي مشايخي و شاه‌محمدي تماس گرفتند.

با مشكلات زياد بهروز را متقاعد كردم كه وارد كار شود. من دوست دارم اگر كار تيتراژ مي‌كنم، با كارهاي قبلي متفاوت و كار قابل دفاعي باشد. «اوني كه مدعي بود عاشقته» متولد شد. بعد از اين اولين تجربه با بهروز صفاريان نظراتم دربارة كار كاملا عوض شد. ضبط اين قطعه نقطة عطف كار من بود. با بهروز رفتيم دوبي و حدود يك ماه و نيم كار كرديم. كارها مجددا با نظارت كامل بهروز ضبط شد.

روي جلد آلبوم، فقط در ترانه «بيراهه‌ها» نام بهروز صفاريان ديده مي‌شود.
بله، اما در بقية قطعات از ايده‌هاي بهروز استفاده كردم. همة كارها متحول شد. 80درصد قطعات، تنظيم مجدد شدند. و آن دو قطعه‌اي هم كه تغيير نكردند، با كيفيت بالاتري ضبط شدند. دوباره تمام قطعات را خواندم و در اين مدت چيزهاي خيلي زيادي ياد گرفتم.
در اين آلبوم يك ترانه هم از فرزاد حسني اجرا كرده‌اي؟
بله. آهنگ ملودي محمودي را شنيدم و خوشم آمد. بعدا فهميدم كه ترانه را فرزاد حسني گفته است.

از آلبوم «مثلث» راضي هستي؟
تك تك ترانه‌ها را دوست دارم. آن‌طور كه شنيده‌ام در طول اين چند ماه، پرفروش‌ترين آلبوم بازار بوده است.

از برآورد وبلاگ‌ها و وب‌سايت‌هايي كه دربارة آلبومت نوشته‌اند، مي‌شود فهميد كه كارت موفق بوده است.
اخبار اينترنت را پيگيري مي‌كنم. خوشحال‌ام كه اين اتفاق افتاد. مسؤوليت‌ام سخت‌تر شد و حالا بايد به دنبال كارهاي خيلي بهتر باشم. فيدبك‌هاي موفقيت آلبوم به گوشم مي‌رسد. بيشترين لذت براي يك هنرمند اين است كه احساس كند اتمسفر اطرافش او را پذيرفته‌اند و همشهري‌ها و هموطنانش، كارش را گوش مي‌كنند.

نكتة جالب براي من اين است كه تو به رنگ بازار درنيامده‌اي و كارت موفق شده. كارهاي سنگين معمولا اين روزها چندان خريداري ندارند. آلبوم‌هاي خيلي از همكارانت هم كه بالاتر از سطح بازار بوده‌اند، چندان فروش بالايي نداشته‌اند.
در اين مسأله، خيلي چيزها دخيل است. در هرسبك و براي سلايق مختلف مي‌‌توان كار خوب عرضه كرد. آن دوستاني كه شما درباره‌شان صحبت مي‌كنيد، بنا به سليقة خودشان، مي‌خوانند و آهنگ مي‌سازند.

بعضي از آن‌ها مخاطب خاص را مدنظر دارند. من هم سليقة شخصي‌ خودم را دنبال مي‌كنم. من از اين راه، امرار معاش نمي‌كنم. سعي مي‌‌كنم سليقة خودم را به سليقة عموم نزديك كنم. با دقت بيشتر، مي‌توان سلايق را به هم نزديك كرد. من معمولا هر كاري را كه اجرا مي‌كنم از دوستانم نظرخواهي مي‌كنم.

براي آلبوم «مثلث» اگر تهيه‌كننده فرصت مي‌داد، شايد باز هم تغييراتي اعمال مي‌كردم. من قانع نمي‌شوم. اعتقاد دارم مردم ترانة خوب را خيلي خوب مي‌شناسند. موسيقي خوب و تنظيم خوب را مي‌شناسند. صداي خوب را تشخيص مي‌دهند و حتي به تكنيك‌هاي خواننده هم توجه مي‌كنند.

موسيقي پاپ به هر حال بايد سليقة عامه را هم در نظر بگيرد.
بله، البته من سعي مي‌‌كنم در چهارچوب فكري خودم به سليقة مردم نزديك شوم. دلم نمي‌خواهد مخاطب خاص داشته باشم.

فقط خودتان تشخيص مي‌د‌هيد كه الان موقع عرضة چه كاري است يا طرفِ مشورتي هم داريد؟
تا قبل از آلبوم «مثلث»، تمام تصميم‌گيري‌ها با خودم بود. اما الان براي اجراي هر كاري با بهروز صفاريان مشورت مي‌‌كنم، حتي براي انتخاب ترانه. بهروز بهترين تحليل‌گر بازار موسيقي ايران است. در هر مقوله‌اي در موسيقي پاپ او مستعدترين و اولين است.

وقت زيادي را براي شنيدن موسيقي روز دنيا صرف مي‌كند. همكارانش هم هر اتفاق جديدي را از بهروز مي‌پرسند. او ثابت كرده در هر سبكي نفر اول است. «احترام به توليد» را از بهروز ياد گرفته‌ام. او براي تمام اجزاي توليد وقت صرف مي‌كند.

براي آلبوم جديدت هم حتما با بهروز كار مي‌كني. اين آلبوم در چه فضايي توليد مي‌شود؟
سعي مي‌كنم به سمت كارهاي دوست‌داشتني‌تر بروم. كارهايي كه از نظر مخاطب قابل حفظ‌تر باشد. شعرها ساده‌تر و عميق خواهند بود. سعي مي‌كنم فضاي كار تغيير فاحشي نداشته باشد. من «عاشقانه‌خوان» هستم. با ترانه‌هاي «واسوخت» مأنوس نيستم. عشق، مقدس‌ترين كلام است. عشق اين‌قدر بزرگ است كه نبايد به حريمش توهين كرد. ترانة عاشقانه بايد‌ آسماني باشد. احترام به محبوب باشد.

ولي در ترانه‌هاي شما هم مي‌توان رگه‌هايي از اين «واسوخت» يا منفي خواندن را ديد.
احتمالا ترانه «زير بار كوله‌بار خاطرات تو شكستم» را مي‌گوييد. من حتي در اين ترانه هم محبوب را در جايگاه والايش ديدم. از فراق و دوري گفتم اما به جايگاه مقدس عشق جسارت نكردم.

به كدام جزء يك ترانه اهميت بيشتري مي‌‌دهي؟
ترانه براي من در اولويت است. محتواست كه همه چيز را تعريف مي‌كند. خودم از يك ترانة خوب و پرمحتوا لذت مي‌برم. ترانه‌‌سرايان جديد كشور، استعدادهاي قابلي‌اند كه با جلسات خانة ترانه و جلسات نقد ديگر، كارشان را ارتقا داده‌اند.

كار كدام شاعران را بيشتر دوست داري؟
روزبه بماني كه در آلبوم مثلث هم ترانه‌ «بيراهه‌ها» را سرود. كارهاي عبدالجبار كاكايي و مونا برزويي را هم خيلي دوست دارم. در ميان جوان‌ترها، روزبه بماني دارد از بقيه فاصله مي‌گيرد. نگاه خيلي خوبي دارد. در ژانر اجتماعي، جنگ و عاشقانه، ترانه‌هاي بسيار خوبي با نگاه متفاوتي سروده است.

چقدر تشكيل مثلث‌هاي موسيقايي را در موفقيت يك كار مهم مي‌‌داني؟
در هر كاري، كار گروهي كه با همفكري همراه باشد، موفق خواهد بود.

خواننده ترانه‌سرا و آهنگساز اگر سليقه‌‌هايشان را به هم نزديك كنند، كارهاي موفقي متولد خواهد شد. بايد با هم زندگي كرد. اگر ترانه‌سرا، ترانه‌اش را بنويسد و بعد فكس كند. آهنگساز هم براي خودش آهنگي بسازد و بعد من خواننده هم يك وقتِ استوديو بگيرم و خودم بروم بخوانم، آخر كار، اثر موفقي خلق نخواهد شد.

دربارة آلبوم جديدي كه در دست داري بگو.
كارهاي مقدماتي را شروع كرده‌ايم. يك ريميكس از آهنگ «بيراهه‌ها» ساخته‌ايم كه در قالب سبك «هاوس» است. در مجموعة جديد، همكاري جديدي با دوست عزيزم رضا صادقي را هم شروع كرده‌ام. راهنمايي‌هاي خيلي خوبي از او گرفته‌ام.

بدون شك در مقوله موسيقي پاپ، او موفق‌ترين بوده است. تنها خواننده‌اي است كه سليقة ناب مخاطبان را عالي شناخته و مي‌داند چگونه در دل مردم جايگاهي را كه پيدا كرده، حفظ كند. خيلي‌ها با ترانه‌هايش زندگي مي‌كنند. خودش هم بسيار دوست داشتني است.

از كار مشتركت با نيما مسيحا بگو كه از برنامة عبور شيشه‌اي پخش شد.
نيما يكي از دوستان خيلي نزديك من است. نيما خوانندة بسيار تكنيكي و خوبي است. شبكه يك، دو سال گذشته يك كار به من و نيما سفارش كرد كه ترانه‌هايي را كه دربارة ايران ساخته شده بود، ميكس كنيم.

بعد از 2 سال، دوباره اين سفارش مطرح شد و ما «حميد خندان» و «علي تفرشي» را هم دعوت كرديم و خيلي عجله‌اي كار را ضبط كرديم. «مهران جمالي‌راد» كار را تنظيم كرد و ويديوي اين قطعه را هم در همان شب برفي كه تمام خيابان‌ها مسدود شده بود، از ساعت 1 تا 4 صبح در پارك پليس ضبط كرديم. يك شب به ياد ماندني بود. تمام كارهاي مربوط به اين آهنگ، از تنظيم،‌اجرا و ساخت ويديو در كمتر از 48 ساعت انجام شد.

دربارة آهنگ تيتراژ «عبور شيشه‌اي» چطور ساخته شد؟
با بهروز صفاريان اين كار را اتود زده بوديم. رضا رشيدپور و محمد قنبري پيشنهاد دادند كه براي برنامه‌اش آهنگي را اجرا كنيم و با توجه به حال و هواي كار، اين كار را دوباره تنظيم كرديم و براي برنامه آماده كرديم.

و برايش اين كليپ را ساختيد.
ماجراي كليپ جالب است. خيلي‌ها به من مي‌گويند چرا اين‌قدر تصويرت سياه است. تصاوير كمي تيره‌اند. زنگ زدند به ما كه كجايي، مي‌خواهيم تصاويري بگيريم تا براي كليپ، كار را شروع كنيم. من منزل بهروز صفاريان بودم. غافلگير شديم. اصلا آمادگي كار تصويري نداشتيم. كار خيلي مستند و رئال شده است.

نه گريمور داشتيم نه امكانات جانبي. ولي كار را خيلي دوست دارم. حس و حال صميمي كار منتقل شده است. ساعت سه و نيم نيمه شب تصاوير را در منزل بهروز گرفتند. همين جا بايد از همسايه‌هاي بهروز عذرخواهي كنم، چون مجبور بوديم صداي بلندگوها را تا آخرين درجه زياد كنيم تا ليپ سينك درست انجام شود. درها را هم باز كرده بوديم و همسايه‌هاي بهروز، ‌آن شب فقط «عبور شيشه‌اي» را شنيدند.

نقش تلويزيون را در موفقيت خودت چقدر مي‌داني؟
رسانة ملي، بسيار مؤثر است، البته اگر بتواني استفادة بهينه كني. مردم ما شعور و فرهنگ شنيداري خوبي دارند. بايد كار خوب توليد كرد و رسانة ملي هم مي‌تواند كار خوب را خيلي خوب معرفي كند. بالعكس اگر كاري ضعيف باشد، هيچ‌كس نمي‌تواند به كار كمك كند.

ويژگي اصلي صدا و البته موسيقي‌ات را چه مي‌داني؟
هر كس به هر حال رنگ صدايي دارد. من هم سعي كرده‌ام آن را تقويت كنم.

غم صدايت خيلي خاص است.
اين را در صدايم كشف كرده‌ام. سعي مي‌كنم اين رنگ و حس و حال صدايم را تقويت كنم. دوست دارم به جايي برسم كه احساس كنم سبك خودم را دارم. اين كه صدايم شخصيت ويژه‌اش را پيدا كند.

كي مي‌فهمي كه صدايت، اثرش را گذاشته؟
سعي مي‌كنم كارهاي تأثيرگذار را انتخاب كنم. وقتي وارد فضاي استوديوي ضبط مي‌شوم، حداكثر احساسم را به كار مي‌‌دهم. از خود بيخود مي‌شوم و بارها اتفاق افتاده كه حين اجرا، گريه كرده‌ام. در استوديو چارچوب ميكروفن و آكوستيك و ضبط را فراموش مي‌كنم. به اين حالت كه مي‌رسم، احساسم را منتقل مي‌كنم.

چرا اسم آلبومت را مثلث گذاشتي؟
اين بخش ترانه را حتما شنيده‌ايد: «من و هر ثانيه و جنون تو/ واسه من همين خيالتم بسه» ابتدا اين بخش به اين شكل بود: «من و اين غريبه و جنون تو/ دل تو، كجاي اين مثلثه» كه بعدا عوض شد. دليلي نمي‌بينم كه نام آلبوم حتما بايد اسم يكي از قطعات باشد. «مثلث» از همان‌جا در ذهنم شكل گرفت و بنا به اعتقادم به مثلث‌هاي موفق هنري، اين اسم را انتخاب كردم. «پيله‌هاي پرواز» موفقيت يك مثلث بود.

اجراي زنده هم كه زياد داشته‌اي.
بله، در مراسم زيادي شركت كرده‌ام. كنسرت كيش هم سال گذشته و امسال برقرار شد. امسال در ساعت پنج و نيم عصر شهريورماه در كيش اجراي زنده داشتم. فكر نمي‌كرديم در اوج گرماي تابستان كيش،‌استقبال خوبي از برنامه بشود. اما خوشبختانه، برنامه عالي اجرا شد و انرژي زيادي از طرف مردم عزيز به من منتقل شد. كنسرت‌هاي موفقي در مشهد، كرمانشاه و رشت هم داشته‌ام.

برنامه‌اي براي كنسرت‌هايت در آينده داري؟
پيشنهادات زيادي بوده اما فعلا به توافق نرسيده‌ايم. در حال مذاكره براي برگزاري يك كنسرت در تهران هستيم. با دو شركت هم صحبت‌هاي مقدماتي را براي برگزاري كنسرت در اروپا انجام داده‌‌ايم. هيچ چيزي به اندازة اجراي زنده روي صداي خواننده تأثير ندارد.

براي ارتباط با هوادارانت چه مقدماتي را فراهم كرده‌اي؟
به ايميل‌ها تا جايي كه ممكن باشد، جواب مي‌‌دهم. وب‌سايتم هم راه‌اندازي شده است: You can see links before reply دوست دارم با هواداران نشست‌هايي داشته باشم. البته خيلي منظم و از روي اصول. حتي دوست دارم با اركستر حاضر شويم و چند قطعه‌اي را هم برايشان اجرا كنم.

راستي كجا بزرگ شده‌اي؟
من بچة پايگاه يكم شكاري نيروي هوايي هستم. پدرم كارمند نيروي هوايي بود و به همين دليل هم در خانه‌هاي سازماني آن‌جـــــا زنـــدگي مي‌كرديم.

الان چطور؟
الان ساكن سعادت آباد هستم.
منبع: همشهری، نویسنده: مجید رئوفی