PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : طنين آواز شجريان



Leon
Thursday 24 January 2008, 09:29 AM
طنين آواز شجريان در شهر لندن

پرويز جاهد



You can see links before reply
کنسرت شجریان - لندن | عکس‌ها از پرویز جاهد
درآمد
صدها تن از ايرانیان مقيم لندن و عاشقان موسيقی سنتی ايرانی ديروز(يکشنبه ۲۹ آوريل) در سالن کادوگن هال لندن گرد آمدند و به صدای استاد آواز ايران محمدرضا شجريان گوش سپردند.
شجريان به همراه گروهش مرکب از سعيد فرج پوری نوازنده کمانچه، مجيد درخشانی نوازنده تار، محمد فيروزی نوازنده عود و همايون شجريان نوازنده تنبک در ميان استقبال گرم و پرهيجان حاضران برصحنه ظاهر شدند و بر روی سکويی که با فرش‌ها و گليم‌های زيبا و چشم‌نواز ايرانی آراسته شده بود نشستند و به اجرای برنامه پرداختند.
You can see links before reply

در اين برنامه که سخن سعدی نام داشت و مطابق معمول کنسرت‌های ايرانی در دو قسمت اجرا شد، شجريان تصنيف‌ها و آوازهايی را که همگی بر اساس غزليات عاشقانه سعدی تنظيم شده بود، اجرا کرد.
ماهور
در بخش اول برنامه که در دستگاه ماهور اجرا شد، شجريان به اجرای قطعاتی از ساخته‌های خود و مجيد درخشانی پرداخت. برنامه با قطعه انتظار ساخته مجيد درخشانی آغاز شد و با ساز و آواز ماهور ادامه پيدا کرد.
پس از آن شجريان به اجرای دوباره تصنيف مشهور سرو چمان از ساخته‌های خودش پرداخت. يکی از ويژگی‌های اجرای دوباره اين تصنيف و ديگر تصنيف‌هايی که در شب گذشته اجرا شد، همراهی فرزند استاد، همايون شجريان به عنوان خواننده با پدر بود. آنها که تا کنون صدای همايون را نشنيده بودند از شباهت صدای او و صدای استاد شگفت زده شدند. اگرچه تشخيص صدای پدر از پسر در بسياری از لحظه‌های اجرا برای شنوندگان عادی تا حد زيادی دشوار بود اما شنونده حرفه‌ای و متخصص می‌توانست تفاوت‌های خواندن پدر و پسر را در شيوه اجرا و طرز بيان اشعار دريابد.

You can see links before reply


اجرای دوباره تصنيف سرو چمان، خاطره کنسرت‌های گذشته را در ذهن دوستداران صدای استاد زنده کرد.
آنگاه شجريان غزل ديگری از سعدی را با همراهی کمانچه فرج پوری و عود محمد فيروزی اجرا کرد.
فرج پوری کمانچه نواز ماهری است. علاقمندان موسيقی سنتی ايرانی تا کنون اجراهای بسيار خوبی از او برصحنه ديده‌اند. بسياری از ايرانيان مقيم لندن همراهی استادانه او را با پريسا و حميد متبسم در کنسرت رويال فستيوال‌هال لندن به ياد دارند. به هرحال فرج پوری قابليت‌هايش را در نوازندگی کمانچه نشان داده و ثابت کرده چيزی از کيهان کلهر کم ندارد و به خوبی توانسته جای خالی او را در گروه شجريان پر کند.
مجيد درخشانی نيز تارنواز قابلی است. او اگرچه فرصت نيافت در کنسرت ديشب، هنر نوازندگی خود را به تمام و کمال به نمايش بگذارد اما چهارمضراب زيبا و درخشان دلکش ساخته او که با آواز گرم و پرطنين شجريان در ميانه آن همراه شد، حاضران در سالن را به وجد آورد. اين قطعه، يکی از بهترين قطعاتی بود که در کنسرت شب گذشته شنيده شد. آوازی که شجريان در لابلای چهارمضراب درخشانی اجرا کرد آوازی بسيار ظريف و تکنيکی بود که نشان از مهارت، خلاقيت، دانش و تجربه وسيع استاد در اجرای اينگونه قطعات آوازی داشت.
پايان بخش قسمت اول برنامه، تصنيفی بود از ساخته‌های محمدرضا شجريان با عنوان سخن عشق که بر روی غزلی عاشقانه از سعدی ساخته شده بود. اگرچه تصنيف تازه‌ای نبود و استاد قبلا نيز چند بار آن را اجرا کرده بود.
You can see links before reply

شور و افشاری
آنگاه پس از دقايقی تنفس، قسمت دوم برنامه با قطعه ديدار ساخته سعيد فرج پوری که در دستگاه شور ساخته شده بود آغاز شد. قطعه‌ای که بعد با آواز شجريان در شور دنبال شد.
پس از آن شجريان تصنيف بلند و زيباي ديگری از ساخته‌های خود را با عنوان دربند عشق با غزلی از سعدی اجرا کرد. همايون نيز مثل دفعات قبل، در اجرای اين تصنيف، با پدر همگام شد و تصنيف به شکل يک دوئت و مکالمه‌ای زيبا بين پدر و پسر اجرا گرديد:
به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن
که شبی نخفته باشی به درازای سالی
آواز در دستگاه افشاری با کمانچه فرج پوری و تار درخشانی قسمت ديگری از اين برنامه بود که به دنبال تصنيف اجرا شد.
متاسفانه قطعات آوازی در بخش دوم برنامه، کيفيت بخش اول را نداشت. شجريان در اين قسمت، کمی خسته، بی حوصله و کسل به نظر می‌رسيد و آوازها را آنچنان که در توان و قابليت اوست اجرا نکرد.
You can see links before reply

به هرحال چهارمضراب تند رقص پروانه ساخته سعيد فرج پوری، کسالتی را که به سبب ريتم کند و تقريبا بی حال اجرای قطعه آوازی بر تالار موسيقي حاکم شد، شکست و شور و ولوله‌ای در ميان مخاطبان برنامه برانگيخت.
و سرانجام تصنيف عهد شکن از ساخته‌های ديگر شجريان، پايان بخش قسمت دوم برنامه بود.
اما تماشاگران برنامه پس از پايان اجرا حاضر به ترک سالن نشدند و با تشويق‌ها، ابراز احساسات و کف زدن‌های ممتد خود، بار ديگر شجريان و گروهش را برای اجرای تصنيفی ديگر به روی صحنه فرا خواندند.
استاد نيز با فروتنی به درخواست علاقمندانش پاسخ مثبت داد اما مسئولين تالار کادوگن به دليل تمام شدن وقت برنامه و رعايت مقررات سالن، آمپلی فايرها را بستند و نور صحنه را خاموش کردند. اما شجريان و همراهانش عليرغم خاموش بودن بلندگوها، در نهايت خضوع، دوباره برسکو نشستند و تصنيف زيبايی به نام ساقيا ساخته فرج پوری را بر اساس شعری از مولوی اجرا کردند.
You can see links before reply

فرود
به عنوان يکی از علاقمندان صدای شجريان که سال‌ها با تصنيف‌ها و آوازهای او سر کردم، بايد بگويم اجرای روز گذشته توقع و انتظار مرا برآورده نکرد. من در صلاحيت خود نمی‌بينم که در باره تصنيف‌ها و شيوه آهنگسازی شجريان نظر تخصصی دهم و اين کار را به متخصصان اين حرفه واگذار می‌کنم اما به عنوان يک شنونده و دوستدار صدای شجريان که همه فعاليت‌های هنری او را از سال‌ها قبل، دنبال کرده، کنسرت ديروز را نقطه اوجی در کا رهای او به حساب نمی‌آورم. شجريان اجراهای زيباتر، منسجم‌تر و به يادماندنی‌تری در گذشته داشته است و احتمالا در آينده نيز خواهد داشت. به نظر من کار گروهی شجريان از فقدان چيزی رنج می‌برد که من نمی‌دانم چيست. شايد در ترکيب بندی و رنگ آميزی سازها باشد، شايد در غيبت برخی از مهم‌ترين سازهای ايرانی مثل نی و سنتور باشد و يا در شيوه آهنگسازی شجريان. به هرحال شخصا منتظرم تا تجربه‌های درخشان کنسرت‌های نوا و راست پنجگاه او در جشن و هنر شيراز دوباره تکرار شود. پس تا آن روز.

Leon
Thursday 24 January 2008, 09:30 AM
شجريان از دو نگاه

کنسرت امشب شجريان را بايد از دو زاويه روايت کنم. نمی‌خواهم بی‌انصافی بورزم و حق تمامِ آن‌ بهره‌هايی را که از همنشينی با شجريان برده‌ام ادا نکنم. استاد، هنوز پهلوان آواز ايران است و در آن شکی نيست. پس بگذاريد پيش از آن‌که نقدهای‌ام را بنويسم، حس و حال‌ام را بازگو کنم. حس و حال که می‌گويم به هيچ رو کاری با خوبی يا بدی، قوت یا ضعف اثر ندارد. حس لحظه‌ای من است و می‌گويم که چرا چنين حسی داشته‌ام.
۱. نگاه دل
شجريان اين بار برای من بسیار آشناتر بود از دفعه‌ی پيش که با عليزاده و کلهر کار کرده بود. آشناتر که می‌گويم يعنی بسيار شبيه‌تر بود به آن آثار قبلی‌اش (البته نه به دود عود، مرکب‌خوانی و دستان). کمانچه‌ی فرج‌پوری سخت مرا مجذوب کرد. نمی‌دانم چرا ياد استاد بهاری می‌افتادم. شايد فضای سالن کادوگن هال بود که از سالن دو سال قبل بسيار زيباتر بود. شايد جای نشستن‌مان بهتر بود. شايد پخش صدا بهتر بود. هر چه بود اين يکی دلنشين‌تر بود. ديگر عليزاده‌ای نبود که يک ربع تمام با تار آکروبات‌بازی کند. از همان ابتدای کنسرت و آغاز ماهور می‌دانستی با يک پيش‌درآمد، يک چهار مضراب روبه‌رو هستی بعدش هم آواز می‌آيد و سپس تصنيف.
You can see links before replyاين بار شجريان واضح‌تر خواند. شعرها آشناتر بود. انتخاب اشعار بسيار بهتر بود. به جز يک مورد که غزل‌اش از حافظ بود، بقيه‌ی آثار همه اشعار سعدی بودند. امشب شب سعدی بود. اين نکته‌، قوتِ کار امشبِ شجريان بود (اگرچه ممکن است از ديد بعضی ضعف به شمار آيد). اشعار ساده بودند و روان. به ندرت واژه‌های نامفهوم يا مفاهيم غريب و بسيار پيچيده‌ی عرفانی در آن بود. غزل، غزل سعدی بود و عشق‌ها، عشق‌های زمينی و انسانیِ ملموس. شعرها همه تقریباً بلااستثناء همه به گوش من آشنا. ده سال پيش اگر بود، حتماً بعد از کنسرت با چشم گريان سر به خيابان (يا بیابان) نهاده بودم. متأسفانه نه من در ده سال پيش هستم، نه شجريان. مشلغه‌های من فراوان شده‌اند و من هم ديگر منِ سابق نيستم. اما با اندکی جمعيت خاطر، بدون اعتنا به ظرايف فنی و خلل‌های کار، می‌شد با اين کارها ساعت‌ها گريست. عاشق اگر بودی و سخت شوريده‌دل، می‌شد با اين غزل‌ها خون گريه کرد. شجريان خزانه‌دار فرهنگ ادبی و ميراث شاعرانه‌ی ايران است؛ نه او، برترين منتقل کننده‌ی اين فرهنگ است. من یک نفر سخت به شجريان وام‌دارم. حضور او زندگی‌ام را رنگارنگ و شيرين کرده است. او اگر نبود، اين همه احساس گرمی و پری نمی‌کردم. من به اين آواز، به اين صدا مديون‌ام. اما ناگزيرم چشم خرد و نگاه نقد را هم بگشايم. پس عرض ادب و سپاس به حضرت استاد بر جای خود استوار، اما ناگزيرم اين تيغ را هم بردارم.
۲. نگاه نقد
کنسرت امشب شجريان از کنسرت قبلی‌اش در لندن بهتر بود به نظر من. اما هيچ اثر درخشان و تازه‌ای در آن نبود، مگر همان چهارمضراب «دلکش» از مجيد درخشانی. اصلاً معلوم نبود اين مجموعه آهنگ‌ساز دارد يا ندارد؟ طبق معمول خواننده بود که سرور و سالار بود. خواننده خود آهنگساز بود. چهار تصنيفِ اين کنسرت همه ساخته‌ی خود شجريان بودند. در بخش اول برنامه که ماهور بود، شجريان «سرو چمان» را خواند که خوب تجديد خاطره‌ای بود با آثار قديمی استاد. ولی هيچ چيز تازه‌ای در خود نداشت. تصنيف «سخن عشق» هم قديمی بود (هر دوی اين‌ها را در طربستان می‌توانيد بيابيد). در قسمت ماهور، از نظر من، شجريان در رفتن از درآمد به اوج و فرود آمدن، چندان هنرمندی به خرج نمی‌داد. استاد وقتی به اوج می‌رفت، گويی روی يک خط ثابت دارد به آهستگی نوسان می‌کند. بسياری از غلت‌هايی که شجريان می‌توانست در همان اوج به صدای‌اش بدهد يا آکسان‌هايی که می‌توانست به کلمات بدهد، غايب بودند. از انصاف نگذريم، صدای بم شجريان بسيار دلنشين است. اما همه‌ی آواز که قسمت بم و پايین آواز نيست. شجريان ميان فرود و اوج انگار در نوسان بود. اين مسأله البته در بخش شور و افشاری وجود نداشت. با تمام اين‌ها صدای استاد هنوز همان استواری و صلابت و پختگی را دارد. ولی اين آوازها بسيار بهتر از اين‌ها می‌توانست بود که امشب بود. يادمان نرود که ما در برابر شجريان نشسته‌ايم، نه هر خواننده‌ای. انتظاری که از شجريان می‌رود از همه نمی‌رود. در يک کلام: شجريان تمرين نکرده بر سر صحنه آمده بود. حداقل برداشت و تصور من اين بود.
You can see links before replyبخش دوم برنامه با شور آغاز شد. قطعه‌ی «ديدار» از سعيد فرج‌پوری در همان آغازش بلافاصله آدم را ياد تصنيف «گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس» مشکاتيان می‌انداخت. در ميانه‌ی قطعه آواز شور آغاز شد با غزل سعدی : «من چرا دل به تو دادم که دل‌ام می‌شکنی» اين بخش هم به تصنيفی ختم شد از استاد با غزلی از سعدی همايون هم البته در ميانه‌ی بيشتر تصنيف‌ها و بعضی از آوازها، به مدد پدر می‌آمد. اما صدای همايون امشب گرفته بود. گرفته‌تر از بارهای قبل. امشب نوازندگان برای خود ساز می‌زدند. گويی رديف می‌زدند. جواب آواز درست و حسابی در ميانه نبود. کاش درخشانی بيشتر تصنيف می‌ساخت و اين ميدان‌داری استاد به جای ارايه‌ی تصنيف‌های ضعيف يا تکراری، به کار خواندن آواز تمرين شده و دقيق‌تر می‌رفت.
قسمت افشاری با آواز شروع شد و سپس چهار مضراب «رقص پروانه» از سعيد فرج‌پوری که چهارمضراب خوبی بود و به ادامه‌ی آواز شجريان در افشاری ختم شد. پس از آن هم آخرين تصنيف برنامه «عهد شکن» بر غزل سعدی: «شکست عهد مودت نگار دلبندم» بود که تصنيفی بود سخت ضعيف و در واقع از سر باز کردن بود تا کار آهنگسازی. اين تصنيف مطلقاً در شأن استاد نبود. همه می‌توانند از اين قبيل تصنيف‌ها بسازند، اندکی ذايقه‌ی موسيقی برای آن کفايت بود. استاد، با عرض پوزش، خطای بزرگ‌شان نشستن در مقام آهنگ‌ساز است. اين نقص آهنگ‌سازی است و نقض آن. استاد تازه همين غزل را هم چنين ختم کردند: «به خنده گفت که سعدی از اين سخن بگريز». سابقاً ما در اين مصرع به جای «سخن»، «خطر» شنيده بوديم که هم قرائت درست است و هم قرائت معنادارتر. البته اين خطاها چيز تازه‌ای نيست. اما از استاد اين خطاها بعيد است. و دريغ که اين خطاها تکرار می‌شوند. اميدوارم استاد در کنسرت‌های بعدی اروپا به اين جزييات توجه بيشتری کنند.
همايون هم امشب شتاب‌زده می‌نمود. صدای‌اش گرفته بود. تنبک‌اش هم فقط زمينه را پر می‌کرد. برای من که سال‌ها با صدای تنبک حسين تهرانی و محمد اسماعيلی خو کرده‌ بودم، تنبک‌نوازی همايون، سال‌هاست، کار درخشانی در خود ندارد. صدای ساز فرج‌پوری را سخت دوست داشتم. بربط محمد فيروزی بسيار خوب بود از نظر من. مجيد درخشانی را هم سخت دوست دارم. خوب تار می‌زند. مسلط و قوی. اما نمی‌دانم چه اندازه می‌شود درباره‌ی آهنگ‌سازی او حرف زد. هر چه بود استاد چندان مجال هنرنمايی به ايشان نداده بود.
بعد از ختم برنامه، استاد و گروه طبق معمول بعد از تشويق حضار به صحنه برگشتند و اگرچه برق ميکروفون‌ها را قطع کرده بودند، تصنيفی ساخته‌ی سعيد فرج‌پوری را خواندند بر غزل مولانا «عشق از کجا پند از کجا، باده بگردان ساقيا». تصنيف خوبی بود دلنشين بود، اما عملاً خارج از کنسرت بود. نمی‌شود با آن کيفيت صدا درباره‌ی آن نظر بهتری داد.
خلاصه‌ی کلام: استاد دارد بی‌حوصله می‌شود، کمتر تمرین می‌کند، اعتنای جدی به آهنگساز طراز اول و کار گروه‌نوازی ندارد. شعرها و آهنگ‌ها خوب با هم تلفيق نمی‌شوند. غزل‌های امشب عالی بودند، اما عمده‌ی آهنگ‌ها تکراری. اما در مجموع، اين کنسرت از کنسرت قبلی استاد در لندن بهتر بود (از نظر من، با سليقه‌ی من). اندکی تمرين بيشتر و توجه دقيق‌تر به شعر و اعتنای جدی‌تر به آهنگ‌ساز حرفه‌ای و نوازنده‌ی مسلط خيلی از مشکلات را حل می‌کند. استاد می‌تواند بسی بهتر از اين باشد. شجريان خسته می‌نمايد و بی‌حوصله.
با تمام اين‌ها، شجريان را سخت دوست دارم. امشب وقتی وارد صحنه شد و برای‌اش از جا برخاستيم، از بن جان احساس غرور می‌کردم، به خاطر تمام آن سال‌هايی که زحمت کشيده است و به خاطر همه‌ی خدمتی که به موسيقی و فرهنگ ايران کرده است.

blog.malakut.org (You can see links before reply)