PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ترانه ی ماندگار



Leon
Thursday 31 January 2008, 09:51 AM
موضوع : ترانه ی ماندگار

نویسنده : پویان مقدسی



این ترکیب را در دنیای ترانه بسیار می شنویم. می شنویم که فلان ترانهها ماندگار هستند و و ترانه هایی دیگر از این دست نیستند.
از نظر شما ترانه ماندگار چگونه ترانه ای ست ؟
به چه ترانه ای ماندگار گفته می شود ؟
از نظر من ترانه ماندگار ترانه ایست که با گذر زمان، و به نسبت مدت طولانی ایپس از تولید، توانایی این را داشته باشد که مخاطب را دوباره به خود جذب کند و به سمت خود بکشد. و این جذابیت را داشته باشد که بارها در زمان های گوناگون شنیده شود و در یادها بماند.
حال یک ترانه چگونه این کار را انجام می دهد، بستگی به ساختار ارکان گوناگون تولیدش دارد. یک ترانه با ترانه سرایی خوب، ملودی و آهنگسازی علمی و قوی، تنظیم درست و مناسب و همچنین اجرای در خور می تواند به ماندگاری برسد. اما کار به همین سادگی ها هم نیست. برای ماندگاری، جوهری در کار نیاز است که در همه ترانه ها موجود نیست. این جوهر، جوهر پیوند بین دانش و بینش خالقان اثر با احساسات آنها و مخاطبین است که می تواند مهر ماندگاری یک اثر را بر پای آن بکوبد.
برای باز کردن بیشتر موضوع، این گونه ادامه می دهم که ترانه اثر - اگر اثر بر روی ترانه بنا می شود - باید دارای ارزش های ترانه سرایی بالا، موضوع مناسب و تازه، ساختاری خوب، و احساساتی قوی باشد تا بتواند مورد پسند مخاطب قرار گیرد.
در ملودی هم به همین ترتیب است که ملودی آهنگساز باید همگام با ترانه حرکت کند و اوج و فرودها و فضا و نقاط احساسی را همراه با متن ترانه رعایت کند تا بتواند شنونده را با خود همراه کند.
در تنظیم اثر نیز انتخاب سازها، نوع سازها و ملودی ای که بین خواندن آوازخوان نواخته می شود، تاثیر بسیار مهمی در جذب مخاطب و ماندگاری یک اثر دارد.
آوازخوان اثر هم باید پیوندی نا گسستنی با کلام و موسیقی برقرار کند و احساس خود را در واژه واژه اثر جاری کند و با تحریرها، و یا کشش ها و اوج و فرودهای مناسب و دقیق مخاطب را به خود جذب کند.

اما مبحثی اساسی که در ماندگاری یک اثر بسیار بسیار مهم و حیاطی ست، این موضوع است که شنونده باید برای دوباره گوش سپردن به یک ترانه، انگیزه لازم را داشته باشد. به این معنا که ترانه مذکور این جذابیت و توانایی مفهومی و یا احساسی را در خود داشته باشد، که شنونده را به بازشنوی آن بکشاند. وقتی نگاهی گذرا به بازار ترانه امروز می اندازیم متوجه انواع ترانه ها می شویم که در اکثر موارد این جذابیت بازگشت مخاطب را ندارند و به راحتی به فراموشی سپرده می شوند. بسیاری از ترانه های امروز تنها با کمک موزیک ویدئوی آنها قابل دیدن و شنیدن هستند و می توان چند باری آنها را نگاه کرد. تعدادی هم که کاربرد آنها در رقص و جشن هاست ، با رسیدن آلبوم های تازه از میدان خارج می شوند و جای خود را به ترانه های تازه تر با رنگ و بوی نوتر می دهند. در واقع با نگاهی عمیق تر متوجه می شویم که بازاری ایجاد شده که سرمایه ی کلانی به آن وارد می شود، اما این سرمایه در کمترین زمان ممکن از میان می رود و نفعی برای سرمایه گزاران ندارد. اما در همین بازار خراب هم گاهی ترانه هایی توسط بزرگان عرصه ی ترانه ارائه می شود که با شنیدن همان اولین نت هایش بوی ماندگاری از آنها به خوبی به مشام می رسد. ترانه هایی که با تکیه بر مفهوم و ساختار و احساسات و نوآوری های لازم، می توانند، خاطره سازان فردای ترانه ما باشند. هنگامی که ترانه ای مانند "درخت" وارد بازار می شود، شنونده نه تنها با یک بار گوش دادن آن را کنار نمی گذارد، بلکه بارها و بارها برای کشف دقیق اثر به سراغ آن می رود و می کوشد تا لایه های زیرین اثر را درک کند. می کوشد تا مقصود ترانه سرا از انتخاب سوژه یک تک درخت در میان دشت را بفهمد. می خواهد مقصود استفاده از ساز ویولن سل در بخش هایی از ترانه را دریابد. می خواهد بفهمد که به چه دلیل آوازخوان در جایی که می گوید "صدایی که توی بهت شب دشت"، از آن تحریر خاص استفاده می کند. موضوع ماندگاری یک اثر همین است. ترانه ای ماندگار می شود که با یک بار و دو بار و سه بار شنیده شدن، تمام داشته های خود را برای مخاطب لو نمی دهد. و مخاطب مجبور است برای درک ترانه، بارها و بارها بازگردد و وقت بگذارد تا به آنچه می خواهد برسد. گاهی این لو نرفتن تمامی ابعاد یک ترانه، سالیان سال به طول می‌‌انجامد. هنوز هم بسیاری از ما، هنگامی که ترانه سی و چند ساله ی "پوست شیر"، یا "شب زده" را می شنویم، در عمق ترانه، به ملودی یا تحریر یا تجربه فضایی تازه می رسیم که برایمان این جذابیت دوباره گوش دادن را ایجاد می کند.‌
ترانه ی ماندگار ترانه ای ست که یک تفکر و اندیشه عمیق در پس آن قرار داشته باشد. و همین تفکر شنونده را مجبور می کند که بارها و بارها به گوش دادن ترانه بپردازد و برداشت های خاص خودش را از یک اثر داشته باشد. هنگامی که می بینیم ترانه ای را بارها شنیده ایم، اما دوباره با شنیندنش حس خوبی می گیریم و باز هم در آن ترانه برای یافتن نقاط حساس کنکاش می کنیم، بدون شک ترانه مورد نظر یک ترانه ماندگار است.
بسیار جالب است که این گونه ترانه ها، با گذر زمان نه تنها برای شنوندگان قدیمی کهنه نمی شوند، بلکه نسل های تازه تر را هم در درک مفهوم خود ترغیب می کنند و مدام در حال جذب مخاطبینی تازه هستند و آنان را هم در دنیای غنی و ژرف خود غرق می کنند.

یکی از علل موفقیت کم نظیر ترانه نوین ایران و ماندگاری اکثر آثاری که با این عنوان روانه بازار شدند و هنرمندان متعهدی که در پس تولید آن قرار داشتند، همین غنای قوی تفکر و احساس در این آثار است که شنونده را به شدت در طول دوره های مختلف تحت تاثیر قرار می دهد. ترانه موج نوی ایران با به دست گرفتن نبض ترانه در سال های پیش از انقلاب به فروش های میلیونی و استقبال شدید مخاطبان دست یافت. ترانه هایی که امروز هم پس از گذشت سال ها از تولید آنها، دارای جذابیت های بسیاری برای دوباره شنیده شدن و یا حتی بازخوانی توسط آوازخوانان اصلی آثار و یا حتی آوازخوانان جدید و جوان دارد. این راه تنها توسط عده ای معدود در سال های پس از انقلاب در غربت نیز ادامه یافت و آثاری ماندگار و در خور تولید گردید و به دست مخاطب رسید.
ترانه ای که از نظر محتوا، موضوع، موسیقی و خواندن در سطح پایینی حرکت می کند، بدون شک نمی تواند خواست های یک مخاطب را در دوره های مختلف ارضا کند و به زودی به فراموشی سپرده می شود و کنار گذاشته می شود. ترانه ای که با یک بار شنیدن همه چیز خود را بیان می دارد و موسیقی تکراری ای که در این ترانه و ده ها ترانه ی دیگر بارها شنیده شده و یا صدایی که هیچ حرف تازه ای برای شنیدن ندارد، بدون شک، بسیار زود از دور شنیده شدن و ماندگاری کنار زده می شوند.
اما ترانه ای که در کلام دارای فراز و نشیب ها و گره های مفهومی ست، خود به تنهایی باعث جذب مخاطب است. ملودی ای که دارای فضایی تازه و کشف نشده و سازبندی های همگام با ترانه است، نیز جذابیتی شدید برای بازشنوی ترانه توسط مخاطب دارد. خواندن آوازخوان و توانایی های او در خواندن هم که خود یکی از ارکان اصلی ماندگاری یک اثر است.

اما موضوع دیگری که در ماندگاری یک اثر تاثیر گذار است، حس نوستالژیک یا همراه با خاطراتی ست که به عنوان مثال یک فرد با یک ترانه دارد. به این صورت که با شنیدن یک ترانه خاص در یک زمان و موقعیت خاص، حال و هوایی به فرد دست می دهد، که هر بار آن ترانه را می شنود، دوباره به همان هوای گذشته پرتاب می شود و به یاد روز شنیدن این ترانه و آن حالت خاص می افتد. البته از نظر من این گونه نوستالژی نمی تواند معیار قدرتمندی برای انتخاب ماندگاری یک اثر به صورت حرفه ای باشد. داشتن حس نوستالژیک در مورد یک ترانه، در حقیقت با یک ترانه ماندگار و درست متفاوت است. ترانه ی ماندگار بدون حس نوستالژیک هم توانایی این را دارد که نسل های گذشته و تازه را به نسبت داشته های موجود در ارکان خود، جذب کند. اما حس نوستالژیک تنها وابسته به آن حس است و ممکن است چندان به کیفیت یک اثر مربوط نباشد و یک مسئله شخصی برای یک شنونده ی خاص باشد.

Leon
Sunday 24 February 2008, 03:41 PM
آيا شما هم فکر ميکنيد که عوامل ديگهی هم در ماندگاری يه ترانه يا آهنگ نقشی دارن؟شما،کدام آهنگ ها رو بسليقه خودتون ماندگار انتخاب ميکنيد؟

Kamanche
Monday 25 February 2008, 01:03 AM
با تشکر از شما
فکر میکنم مطلب کامل بود و دیگه نیازی به اضافه کردن ما نداره.
در مورد ترانه های ماندگار هم واقعا تعداد بسیار زیادی ترانه رو میشه نام برد که در عرصه موسیقی ماندگار شدن
.ترانه هایی که بزرگان ترانه سرودن ساختند و خواندند با گذشت تقریبا 20 تا 30 سال از تاریخ ساخت اونها هنوز هم شنیدنی و تازه هستند و هنوز هم در هر شرایط اجنماعی سیاسی حرف های زیادی برای گفتن دارند
سال 2000،بن بست،بوی گندم،جنگل،خونه،گلایه،جشن دلتنگی،سقوط،شقایق،چشم من،طلایه دار،قلندر
مرا به خانه ام ببر،برادر جان و .... با صدای داریوش اقبالی
شب زده ،خاتون،تپش،گریه نکن،پوست شیر،خورجین،خورشید خانوم،کی اشکاتو پاک میکنه،قبله،غریبه،دوراهی،گ ریزو ... با صدای ابی
پل ، طلاق،همسفر،مخلوق و.... باصدای گوگوش
کودکانه ،جمعه ،وحدت،سقف،هفته ی خاکستری،گنجیشکک اشی مشی ،برف با صدای مرحوم فرهاد و دهها ترانه دیگه که فکر میکنم تا ابد جاوید و ماندگار هستند.