PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : استاد مسعود



خان
Thursday 31 January 2008, 11:23 AM
از زبان استادYou can see links before replyنامم حسين، نام خانوادگيم مسعود. در سال 1304 شمسي در كرمان متولد شدم.تحصيلات ابتدايي، متوسطه و دانشسرا را در آنجا به اتمام رساندم و مشغول تدريس در بندر عباس، كرمان و سپس تهران شده و بالاخره در سال 1353 بازنشسته شدم. در خانواده ما از هنر حمايت ميشد، در 6 سالگي مادر خود را از دست دادم و يتيم شدم، من خيلي به هنر علاقه مند بودم خطم نسبتا خوب بود نقاشي و نجاري هم خيلي دوست داشتم. صداهاي خوش را هم دوست داشتم. پدرم براي تمام اين كارها برايم استاد گرفت، و زير نظر معلمين و استادان فداكار و دلسوز، با پشتكار فراوان به كار و تحصيل و هنر ادامه دادم. من علاقه زيادي به موسيقي داشتم و خيلي دوست داشتم كه تار بزنم. سازي كه براي اولين بار در 8 سالگي از تخته براي خودم ساختم خيلي ابتدايي بود، ولي چون از طرف پدر و دوستانم مورد تشويق قرار گرفتم به كار خود ادامه دادم و از كاسه مسي و يك دسته چوبي و پوست، ساز ديگري ساختم كه صدايش از اولي بهتر بود. ساز زدن را رسما از 12 سالگي نزد استاد اكبر خان نوايي كه از شيراز به كرمان آمده بود، شروع كردم. استادم خوب بود و به دستگاههاي موسيقي كاملا آشنايي داشت ولي نت نمي دانست. گوشي ياد مي داد. چون علاقه زيادي داشتم فراگيري ام خوب بود، ايشان پس از چندي مرا براي تدريس شاگردان مبتدي انتخاب كرد اين كار باعث تشويق من شد، ضمنا نت رانزد يك نفر ديگر كه در موزيك كرمان درس مي داد آموختم. در ضمن، ساختن تار و سنتور را آغاز كردم. تعدادي سنتور ساختم كه مورد توجه قرار گرفت. اما سنتور مرا راضي نمي كرد. ساختن تار و سه تار را دنبال كردم. در تهران اساتيد بزرگي بوده و هستند كه مي توانستم از وجودشان كسب فيض كنم. نوازندگي سه تار را نزد استاد احمد عبادي استاد بي همتاي سه تار تعليم گرفتم. نهايت بزرگواري رادر حق من انجام دادند تار را هم نزد استاد علي اكبر شهنازي تمرين كردم. در تار سازي الگوي استاد يحيي را انتخاب كردم و از اندازه هاي آن استفاده مي كنم و نيز از كارهاي استاد فرج الله و عباس صنعت و جعفر صنعت بهره گرفتم، خلاصه از كار تمام اساتيد گذشته گلچين كردم.براي من هم كيفيت كار مهم است و نه كميت. هميشه در جستجوي استاداني بوده ام كه از آنها فيض ببرم و كار بياموزم.
علاقه مندي من به سه تار سازي با خريد يك كنده درخت توت
شكر خداي را كه هر چه طلب كردم از خدا بر منتهاي مطلب خود كامران شدم
همراه با ساختن تار گهگاه از اضافه چوبهاي آن سه تارهاي يك تكه و تركي مي ساختم اما چندان جدي نبود. سال 1343 بود و براي خريد چوب توت به ده كن رفته بودم، از روي يك پل در باغي كه درختان توت را بريده بودند، رد ميشدم، يك كنده درخت توت كه روي نهر اب انداخته بودند نظرم را جلب كرد بعد از ورانداز، تشخيص دادم كه بايد چوب خوبي باشد. قطر كنده حدود 70 سانت و طول آن تقريبا 2 متر بود. دو سر ان در اثر مرور زمان و گل و لاي حدود 40 سانت پوسيدگي داشت. از صاحب باغ سئوال كردم كه اين كنده، فروشي است، گفت اين كنده حدود 12You can see links before reply سال است كه روي اين نهر افتاده و كسي هم به سراغش نيامده اگر بخواهي ترتيب حمل آن را هم مي دهم. بعد از اينكه دو سر آن را با اره بنزيني بريدم تا حمل آن آسانتر شود ، از كيفيت داخلي چوب سر در آوردم.قدرت خداوندي را در بافت ها و لايه هاي درون چوب مشاهده كردم تا آن روز چوبي به آن خوبي و زيبايي نديده بودم. خلاصه به هر زحمتي كه بود كنده را با چوب هاي ديگر به كارخانه چوب بري بردم و آن را براي صفحه وترك سه تار بريدم. با خريد آن چوب زيبا و مشاهده رگه هاي منظم آن به سه تار سازي تركي و يك تكه علاقه مند شدم و سه تارهاي تركي بسياري از آن ساختم، تا هنرجويان بافت هاي چوب مناسب را براي تهيه صفحه سه تار بشناسند. به ياد مي آورم زماني كه دنبال يادگيري بودم بسياري از استادان، مايل نبودند چيزي در اختيارم بگذارند تنها معدودي از ايشان، آن هم با احتياط فراوان به من جواب مي دادند. افرادي هم بودند، وقتي كه كسي به آنها مراجعه مي كرد روي كارشان را مي پوشاندند و اجازه نمي دادند كسي از رموز كارشان آگاه شود. متحيرم كه چرا صنعت و هنري را كه آموخته ايم و به كمال رسانده ايم به ديگران وانگذاريم، مگر عمر انسان چه قدر است! روزي از يكي از استادانم خواستم كه زواياي تيشه هايش را در اختيارم بگذارد، اما در جوابم گفت كه بزرگ خانواده تيشه ها را بيرون انداخته! متاسفانه ايشان تنها كسي بود كه من سراغ داشتم و شايد تنها كسي بود كه تمام كارهايش را با تيشه انجام مي داد. اين موضوع خيلي برايم عجيب بود، مگر مي شود استادي اين همه كوتاه فكر باشد. تصميم گرفتم به هر ترتيب كه شده زواياي تيشه ها را پيدا كنم. حدود بيست عدد تيشه به آهنگر سفارش دادم و آن قدر اين زوايا را تغيير دادم تا موفق شدم به هدفم برسم و در اثر تمرين مداوم توانستم تمام كارهايم را با تيشه به عمل آورم.

AliB
Thursday 31 January 2008, 08:02 PM
خان جان دستت درد نکناد برادر.
مطلب بسیار جالبی بود خاصه آنکه همانطور که در تاپیک پر جنجال چوب تار در مورد تار باس گفته بودم من یکی از تارهای ساخت جناب مسعود را که البته تاری بسیار قدیمی بود و همانطور که گفتم با استیل یحی تبدیل به تار باس کردم و بسیار خوش صدابود همانطور که گفتم.
با تشکر مجدد.

خان
Thursday 31 January 2008, 09:23 PM
مرسی علی جان.
استاد مسعود از افرادی هستش که برای این مملکت و موسیقی اون از دل و جون مایه گذاشته است و سازهای خوبی هم میسازد.یکی از دوستان در مورد ایشان میگفتند که استاد انسانی گشاده دست هست و سازهای بسیار گران بهایی رو به موزه سازهای کرمان تقدیم کرده است که شاید هر کدوم از این ساز ها در نوعه خودش بی نظیر باشه.

AliB
Thursday 31 January 2008, 09:55 PM
محمد عزیز در بین سازنده های ساز افراد اهل دل و هنرمند و رنج دیده زیاد هستند که بسیار انسانهای افتاده و گشاده رویی هم هستندو گشاده دست.و خیلی خوشحالم که شما استاد مسعود رو معرفی کردید و من به شخصه از اینکه این مطالب رو راجع به ایشون خواندم خیلی خوشحالم.
من یکی از ساز سازهایی که دیدم ساز سازی در سبزوار بود که در سفری که به اونجا داشتم موفق شدم از کارگاه ایشون بازدید کنم . نام ایشان موسی ابراهیمی هست و سالیان طولانی در این راه زحمت و مرارت کشیده و سازهای ویلن تار و سه تار و سنتور رو به خوبی می سازد. او هم بسیار فردی خوشرو گرم و مهربان بود . همینطور افراد دیگری که دیدم . به نظر من باید خیلی بیشتر به سازندگان ساز و مسایل پیرامون آنها بپردازیم. خیلی مفید خواهد بود.
باز هم از شما سپاسگزارم.

Leon
Friday 1 February 2008, 11:06 AM
مرسی،مقاله جالبی بود خا ن،

خان
Friday 1 February 2008, 11:52 AM
سازهای اهدایی استاد مسعود رو میتونید در سایت موزه سازهای سنتی که در کرمان هست ببینید.
You can see links before reply (You can see links before reply)
در باره این موزه هم به طور کامل در تاپیک خودش توضیح دادم که منبعش سایت خوده موزه هست.

:t