PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : گفتگو با عباس مفاخری سازنده سه تار



AliB
Sunday 3 February 2008, 07:36 AM
گفت و گو با عباس مفاخري
"سازنده سه تار بايد ساز بزند"


فرزاد محمودي You can see links before reply

عباس مفاخري متولد ۱۳۳۸ در تهران است. وي از معدود هنرمندان سازسازي است كه سال هاست فعاليت حرفه اي خود را روي سه تار متمركز كرده، در وصف كار او همين بس كه سه تارشان به تاييد بسياري از اساتيد از جمله مرحوم احمد عبادي (استاد بي بديل سه تار) رسيد. استاد در كوچه پس كوچه هاي شرق تهران در كارگاه كوچكش با ما به گفت وگو نشست كه ماحصل آن را مي خوانيد:
علاقه تان به چوب از چه زماني آغاز شد؟
از وقتي ساختن ساز را شروع كردم به آن علاقه مند شدم، به مرور زمان چوب آدم را به طرف خودش جذب مي كند، يعني يك وقت هايي كه من مي نشستم و به چوب ها نگاه مي كردم، مي ديدم دو ساعت گذشته و من به دو تكه چوب نگاه مي كنم. چوب ساز انگار دارد حرف مي زند و خود به خود آدم را به خودش جذب مي كند. به عبارتي چوب يك موجود زنده است.
ساختن ساز را به طور تخصصي از چه زماني و پيش چه كسي آغاز كرديد؟
ساختن ساز را بعد از دوره كارآموزي و شاگردي به شكل تخصصي نزد «ذات خيل» شروع كردم كه خودشان از سازندگان بنام سه تار هستند، البته سازهاي ديگري هم مي سازند؛ ولي به هرحال از سازندگان قديمي هستند، يعني از قديمي هايي كه الان سر پا هستند و كار مي كنند مي شود گفت از آقاي ذات خيل قديمي تر نداريم.
از تجربيات چه سازندگان و نوازندگاني استفاده كرديد؟
پس از دوره شاگردي پيش ذات خيل وقتي براي خودم به طور مستقل كار مي كردم، كارهاي هاشمي به عنوان يك الگو براي من بود خدا رحمتشان كند از سازندگان خيلي خوب بودند كه ما توسط استاد عبادي با او آشنا شديم، يك حالت دوستانه هم داشتيم كه حتي ما را گاهي توي كارگاه خودش هم مي برد. كس ديگري هم كه به گردن من حق استادي دارد، «فرمان مرادي» است كه وي در سال هاي حدود ۶۵ به كارگاه ما مي آمد و راهنمايي هاي خوبي هم كرده و اطلاعات خوبي به ما مي دادند.
معيارتان براي انتخاب چوب چگونه است؟
معيار ما فقط «تجربه» است. البته ظاهراً چوب هم مهم است، مثلاً چوب توت و گردو در سازهاي ايراني عموميت دارند، يعني تمام سازهاي ايراني كه كاسه و دسته دارند صفحه هايشان از چوب توت است، البته گاهي از چوب هاي ديگري هم براي كاسه استفاده مي شود، ولي براي صفحه فقط و فقط چوب توت است كه تجربه نشان داده بهترين كيفيت صدادهي را دارد.
حالا واقعاً افراد خاصي اين درخت را قطع مي كنند و هر كسي اجازه قطع آن را ندارد؟
قديم ها مي گفتند كه حتماً بايد سيد آن را قطع كند كه الان ممكن است رعايت نشود. همچنين مي گويند اگر از چوب توت براي كندوي عسل استفاده شود، كيفيت آن عسل به مراتب بهتر است.
انتخاب هر نوع چوب براي هر قسمت از ساز يك اصل است يا مي تواند تغير كند، مثلاً براي كاسه از چوب چنار استفاده شود؟ You can see links before reply

گاهي مي شود از چوب ديگري استفاده كرد. اتفاقاً من در دو مورد جهت ساخت كاسه از چوب چنار استفاده كردم، ولي در مورد صفحه چوب هاي ديگري كه آزمايش كرديم جواب نداده است.
سازهايي كه ساخته شد و دست هنردوستان است فقط سازهايي بود كه صفحه اش از چوب توت بوده است، ولي كاسه از چوب هاي ديگري هم بوده، به طور مثال همين چنار، البته آن هم يك چنار خاص بود كه در اصطلاح به آن «پرمگسي» مي گويند كه رگه هايش يك حالت پرمگسي دارد، البته كيفيت صدادهي آنها هم خوب بود ولي در كل ثبات چوب توت بيشتر است.
مختصري هم در رابطه با عمل آوردن و آماده كردن چوب بگوييد.
چوب توت به مرور زمان در محلي كه نور آفتاب و رطوبت در آن وجود نداشته باشد به عمل مي آيد. اين شرايط بهترين نوع آماده شدن چوب است. به شرطي كه آن چوب كيفيتي مطلوب داشته باشد، يعني هر چوبي به مرور زمان به اين شكل عمل نمي آيد.
خب، در هر سازي از چوب توت استفاده مي شود. ولي كيفيت چوب توت ها باهم فرق دارد، خود درخت توت هم چندين نوع است. در اصطلاح توت هرات، توت بي دانه، شاتوت. و همچنين محل رشد درخت هم مهم است. كه معمولاً چوب هايي بهتر جواب مي دهد كه در مناطق كويري و كم آب رشد كرده باشد و اين باعث مي شود كه آوندهاي چوب به اصطلاح نزديك هم مي شود. شرايط وقتي براي رشد چوب خوب و فاصله ها به هم نزديك تر باشد، براي ساز سه تار مناسب تر است. ولي در سازهاي ديگر متفاوت است.
شما تا به حال به فكر تغيير و نوآوري روي سه تار بوده ايد يا نه؟ يا اصلاً نياز به تغيير دارد؟
آناني كه متخصص و از نوازندگان و سازندگان قديمي هستند، مي دانند كه سه تار چه به جهت روش ساخت و چه به جهت كيفيت صدادهي كه در مرحله اول قرار دارد به نسبت گذشته بسيار متحول شده است. You can see links before reply

از نمايشگاه هايي كه گذاشتيد بگوييد؟
قرار بود يك نمايشگاه در انگليس برپا شود كه نشد، همچنين يك نمايشگاه براي شناساندن ساز سه تار و موسيقي ايراني در كانادا برگزار شد و در سال ۷۹ هم اولين نمايشگاه تخصصي سه تار بود كه در آن شركت داشتيم.
فعاليتتان در نوازندگي به چه صورتي است؟
يك سازنده بايد بداند كه چه مي كند و براي اين كه بداند بايد ساز بزند.
اولين استادم براي يادگيري و نواختن ساز «ترابي» بود، ضمن آن كه ارتباط نزديكي با ذوالفنون و استاد عبادي داشتم و اين از افتخارات بنده است كه چون او فرزندي نداشت، آنقدر محبت داشت كه به من مي گفت: تو مثل پسر من مي ماني به خاطر همين چند وقت يك بار ما را دعوت مي كردند و از ساز زدنشان درس مي گرفتيم.
به خاطر اين كه كارم ساخت سه تار است با اكثر نوازنده هاي بنام ارتباط داشتم و دارم و به طور غيرمستقيم شاگرد خيلي ها بودم.
در زمينه سازسازي سعي كرديد شاگردي هم تربيت كنيد.
بله. چندين شاگرد داشتم كه بعضي هايشان كار مي كنند.
سه تارهايي كه ساختيد، پيش كدام يك از هنرمندان موجود است و با آن نوازندگي مي كنند يا كرده اند؟
خيلي از هنرمندان بزرگ ساز من را دارند، ولي مهم ترين آن سازي بوده كه دست استاد عبادي بود و بعد از فوت وي به همراه چند ساز ديگر به موزه موسيقي منتقل شد.
اگر حرفي با مسئولان داريد، بگوييد.
در كل و به خصوص ساز سازي در كشور ما بسيار مظلوم است، من از طرف خانه موسيقي براي بيمه معرفي شدم كه درصد زيادي از اين حق بيمه را قرار است خانه موسيقي براي من پرداخت كند، ولي در معرفي نامه مرا به عنوان نويسنده و پديدآورنده كتاب معرفي كرده اند و حتي عنوان سازنده را هم به من نداده اند.
در مقام يك سازنده براي پيشرفت موسيقي ايران و جهاني شدن آن چه نظري داريد و چه گامي در اين راستا برداشته ايد؟
در مرحله اول بايد كساني كه در اين رابطه كار مي كنند، معرفي و حمايت شوند و حتي موسيقي در مملكت ما هنوز قانوني نيست و تلويزيون خودمان حتي ما را نشان نمي دهد چگونه مي شود براي كشورهاي خارجي كار كرد؟
ما به صورت فردي اين كارها را مي كنيم، ولي هيچ وقت به اندازه رسانه ها نمي توانيم تاثير بگذاريم.
روزنامه همشهري: 20/11/1382