PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : موسيقي و كپي رايت



Leon
Thursday 24 January 2008, 09:41 AM
موسیقی، كپی رایت و سیاست گذاران

You can see links before reply


مقوله‌ای كه مدت‌هاست در صنعت
موسیقی جهان موضوعی بدیهی
و پیش پا افتاده است، ‏برای ما هنوز
حرف روز است و در قرن 21
كماكان از معماهای لاینحل
صنعت موسیقی ما تلقی ‏می‌شود
در حوزه‌ی سرگرمی ‏‎(Entertainment)‎، كه متاسفانه در كشورمان هنوز واژه مناسبی نیز برای آن وجود ندارد، ‏هنرهایی چون سینما، تئاتر و موسیقی از جمله چشمه‌های بزرگ درآمد به حساب می‌آیند. جهت تضمین حیات ‏اقتصادی هر یك از اركان این حوزه ، زیرساخت و بسترهای قانونی خاصی، كه كپی رایت مهم ترین آن است، ‏ایجاد شده است. مقوله‌ای كه مدت‌هاست در صنعت موسیقی جهان موضوعی بدیهی و پیش پا افتاده است، ‏برای ما هنوز حرف روز است و در آغاز قرن بیست و یكم كماكان از معماهای لاینحل صنعت موسیقی ما تلقی ‏می‌شود. البته اگر مقایسه كنیم كه عمر مترو در شهرهایی چون لندن و پاریس از مرز صد سالگی نیز گذشته است ‏ولی تهران بزرگ فقط چند سالی است كه كمابیش از نعمت آن بهره‌مند شده، می‌توان گفت كه برای حل این معما ‏خیلی هم دیر نشده است!
از همان روزی كه اولین اثر خلق شد، كپی‌برداری از آثار هم رواج پیدا كرد. كپی ‌برداری غیرمجاز یا دزدی هنری، ‏كار فردی است كه به هر دلیل (مالی، جسمی، روحی، تجربی، تخصصی و هزار و یك دلیل دیگر) توانایی خلق یا ‏بدست آوردن چیزی را كه اقدام به ربودن آن كرده است، ندارد. از سویی دیگر، این نگرانی نیز همواره وجود داشته ‏است كه خالق یا صاحب، چگونه از مخلوق، محصول یا دارایی خود پاسداری كند و یا در صورت از دست دادن ‏آن، مالكیت خود را ا ثبات نماید. این شد كه صاحب ملك, سندی قانونی دست و پا كرد، سواركار اسب خود را داغ ‏كرد، ، مخترع اختراعش را به ثبت رساند، نقاش و مجسمه ساز ام ضای خود را بر روی اثر حك كرد و ... اما در عرصه‌ی موسیقی، حراست از اثری كه موجودیت فیزیكی ندارد به مراتب دشوارتر از مصنوعات دیگر بود. در ‏اینجا ثبت سند مكتوب اثر (پارتیتور) به عنوان معیار اصلی شناخته شد و امروزه نیز كمابیش به عنوان مهم‌ترین ابزار ‏جهت احراز هویت خالق اثر مورد استفاده قرار می‌گیرد.‏

در اغلب ممالك با كمك دستگاه ‌های سیاست‌گذار حكومتی، سازمان‌هایی تاسیس شده‌اند كه در آن مولف ا مكان ‏ثبت رسمی اثر خود را بدست می‌آورد. این امر در بسیاری از كشورهای اروپایی سابقه‌ای فراتر از یك قرن دارد. بر ‏اساس مقررات این سازمان‌ها، صاحب اثر امكان احقاق حقوق مادی اثر خود را بدست آورده و هر شخص حقیقی ‏یا حقوقی كه تمایل به استفاده از آن اثر را داشته‌ باشد می‌بایست ضمن كسب اجازه، حقوق متعلقه آن را نیز ‏پرداخت نماید و تخطی از آن نیز جرمی مدنی و قابل تعقیب محسوب می‌شود.‏

طی چند دهه‌ی اخیر و همگام با توسعه و پیشرفت صنعت موسیقی، مقررات كپی‌رایت نیز كامل‌تر و در عین حال ‏پیچیده‌تر شده‌است‌. ماهیت اغلب این سازمان‌ها, خصوصی یا نیمه دو لتی است. اما با صراحت توسط مراجع دولتی ‏حمایت می‌شوند. سازمان‌هایی مثل ‏SACEM،‌ ‏SPFF، ‏SCCP، ‏AKM، ‏GEMA، ‏BMI‏ و ...اگرچه دارای ‏مجمع عمومی و هیأت مدیره منتخب و حتی درآمد مستقل هستند، اما دولت بر عملكرد آنها نظارت داشته و از ‏سوی دیگر، قوانین و مقررات نیز با هماهنگی این سازمان‌ها توسط حكومت وضع و تصویب می‌شوند. در نهایت، ‏بخش عمده‌ی اجرای این قوانین نیز به همین سازمان‌ها (جهت اجرا) محول خواهد شد.‏ حقوق مادی كه از قوانین كپی عاید آهنگ‌ساز، نوازنده، تهیه‌كننده و سایر عوامل تولید موسیقی می‌شود، قابل ملاحظه ‏و مستمر است, به‌طوری‌كه بخش مهمی از در آمد هنرمندان را تشكیل می‌دهد. فقط كافی است به این مثال اشاره ‏كنیم كه بستگان آهنگساز مشهور فرانسوی (موریس راول ‏Maurice Ravel‏) پس از گذشت قریب به یك قرن ‏هنوز از عواید كپی‌رایت آثار او بهره‌مند می‌شوند.‏

سازمان‌های حامی حقوق مادی آهنگ‌سازان، هر یك دامنه پوشش جغرافیایی خاصی دارند. به‌عنوان مثال، ‏SACEM‏ كلیه‌ی كشورهای فرانسه زبان جهان را پوشش می‌دهد. ‏BMI‏ در محدوده‌ی آمریكای شمالی فعالیت ‏دارد، ‏GEMA‏ در آلمان، ‏AKM‏ در اطریش و ... به عبارت دیگر اگر آهنگ‌ساز اثر خود را در ‏BMI‏ به ثبت برساند، این سازمان متعهد است تا در خصوص جمع ‏آوری یا احقاق حقوق وی در محدوده‌ی فعالیت خود، وارد عمل شود. این سازمان ‌ها در ازای انجام این امور، ‏سهمی از حقوق جمع‌آوری شده را به نفع خود كسر (بین 10% تا 20%) و باقی‌مانده را به پدیدآورنده (آهنگ‌ساز، ‏ترانه ‌سرا، ...) پرداخت می‌كنند. ‏

در گذشته، آهنگ‌ساز به منظور تحت پٍوشش قرار دادن اثر خود در هر منطقه، می‌بایست اثر خود را در سازمان ‏مربوطه همان منطقه خاص به ثبت می‌رساند. اما امروزه براساس مصوبات كنوانسیون رم در سال 1976، سازمان‌های ‏مورد اشاره نیز با یكدیگر (تحت چارچوب خاصی) در ارتباط هستند. به‌عنوان مثال ‏BMI‏ می‌تواند حقوق ‏آهنگ‌سازان تحت پوشش خود را در كشور فرانسه از طریق ‏SACEM‏ پی‌گیری كند. البته در ا ین حالت‎ ‎SACEM‏ كه به عنوان وكیل ‏BMI‏ در منطقه خود فعالیت می‌كند، در صدی از حقوق جمع‌آوری شده را به‌عنوان ‏كارمزد برداشت و مانده را به ‏BMI‏ می‌دهد. طبعاً ‏BMI‏ نیز سهم قانونی خود را از مانده‌ی دریافتی كسر و الباقی ‏به آهنگ‌ساز پرداخت خواهد شد. به همین دلیل بسیاری از آثار پرفروش معمولاً توسط تهیه‌كننده آن به‌طور جداگانه ‏در هر كشور به ثبت می‌رسد تا كارمزد كمتری از آن كسر شود. البته برای آثار كم فروش، صرف بر این است كه ‏فقط در یك كشور ثبت شود و عواید احتمالی در سایر كشورها از طریق مبادله بین سازمان‌ها جمع آوری شود. ‏مبلغی كه به عنوان هزینه او لیه ثبت اثر پرداخت می‌شود نسبت به عوایدی كه در طول زمان نصیب آهنگ‌ساز ‏می‌شود براحتی قابل اغماض است (بطور متوسط حدود 100 یورو).



امروزه در كشورهای عضو پیمان كپی‌رایت، محمل‌های متعددی جهت جمع آوری حقوق پدیدآورندگان در نظر ‏گرفته شده است كه می‌توان به موارد عمده ذیل اشاره كرد:‏

‏1 – فروش صفحات وینیل، لوح فشرده، نوار كاست، ... در فروشگاه‌ها

‏2 – پخش موسیقی در رسانه های عمومی (رادیو، تلوزیون، سایت های اینترنت‏

‏3 – پخش موسیقی در اماكن عمومی (مجتمع‌های خرید، لابی هتل‌ها، باشگاه‌های ورزشی، سمینارها ....)‏

‏4 – اجرای صحنه‌ای و كنسرت توسط هنرمندان و نوازندگان دیگر

‏5 – فروش پارتیتور (بصورت كتاب یا جزوه) جهت عرضه عمومی. (قابل ذكر است كه حتی پارتیتورهای آثار ‏آهنگسازان مشهور كه توسط ان اركسترهای مختلف تنظیم می‌شوند نیز بدون مجوز و پرداخت حقوق ‏وی قابل اجرا توسط ار كسترهای دیگر نیست)‏

‏6 – استفاده موسیقی در فیلم یا برنامه های تلو یزیونی ...‏

‏7 – استفاده در ابزارهایی كه نیازمند موسیقی متن هستند (موسیقی انتظار در تلفن‌های سانترال، زنگ گوشی موبایل، ‏موسیقی در آسا نسور، ...)‏

‏8 – فروش موسیقی در فرمت های الكترونیكی (‏MP3‎، ‏RealAudio، ...)‏

‏9 – استفاده از موسیقی یك آهنگساز در اثر موسیقایی دیگر (حتی چند میزان)‏

حقوق كپی در هر یك از محمل‌های تعریف شده, دارای روش محاسبه خاص خود است. منافعی كه از این مجرا ‏به هنرمند تعلق می‌گیرد فارغ از حقوق یا دستمزدی است كه از تهیه‌كننده بابت ساخت، اجرا یا واگذاری اثر ‏دریافت می‌كند. در واقع حقوقی كه از طریق قانون كپی به صاحب اثر تعلق می‌گیرد از محل عوارض اخذ شده از ‏فروش یا عرضه عمومی آنها تامین می‌شود.

‏حقوق متعلقه, بر پایه‌ی گزارشاتی كه صاحبان حرفه‌های تجاری موسیقی موظف به ارائه آن هستند، محاسبه ‏می‌شود. به‌عنوان مثال كلیه كانال‌های رادیویی باید برنامه پخش روزانه خود را در انتهای هر ماه به این سازمان‌ها ‏اعلام كنند (در چه زمانی، چه اثری، متعلق به چه آهنگسازی پخش شده‌است)، یا فروشندگان محصولات صوتی ‏موظف به ارائه گزارش فروش ادواری هستند و .... كلیه اطلاعات مورد اشاره دارای رونوشت‌ها یی نیز در اداره ‏مالیات بر درآمد هر كشور خواهد بود. هر گونه تخطی، عدم ارائه گزارشات شفاف (در صورت اثبات خلاف) با ‏مجازات‌های سنگینی رو به‌ رو می‌شود.‏

البته ناگفته نماند كه آثاری كه در هیچ سازمانی ثبت نشده باشند حتی در صورت فروش یا پخش عمومی، شامل ‏حقوق مزبور نخواهند شد. چراكه آن اثر دارای هویت رسمی نیست. به‌همین دلیل مشاهده می‌كنیم كه آ ثار بسیاری ‏از هنرمندان ایرانی در خارج از کشور تكثیر یا پخش می‌شوند بدون آنكه صاحب اثر نفعی از آن ببرد. زمانی بیشتر ‏ناراحت خواهیم شد كه می بینیم كپی‌رایت محصولات صوتی (دیسك، كاست و ..) كه پدیدآورنده‌ی آن در هیچ كجا ‏ثبت نشده است، كماكان توسط صاحبان حرفه‌های تجاری موسیقی پرداخت. اما به نفع سازمان حامی كپی‌رایت (در ‏كشوری كه آن اثر مصرف شده) ذخیره و بعد از مدت زمان مشخصی به‌عنوان دارایی بدون صاحب بین دولت و آن ‏سازمان تقسیم می‌شود! به عبارت دیگر, مبالغی كه می‌توانند صنعت مو سیقی ما را متحول كنند به‌علت عدم حضور ‏صحیح در بازار تجارت موسیقی،ناآگاهی یا نداشتن بسترهای قانونی مناسب براحتی از كف می‌روند.

بدترین حالت زمانی است كه فردی با شامه‌ی اقتصادی خوب خود بتواند آثار خوش آتیه‌ای را كشف و آنها را در ‏یكی از كشورهای صاحب كپی رایت به اسم خود یا دیگری به ثبت برساند و كلیه حقوق متعلقه را مال خود كند. ‏در واقع مالكیت یك اثر (به مانند سازمان‌هایی كه ثبت اختراع میكنند)، به فردی تعلق می‌گیرد كه زودتر اقدام كرده ‏باشد!‏

البته نباید فراموش كنیم كه در روزگاری نه چندان دور، نداشتن همین بستر قانونی برای ما ایرانیان سودآفرین نیز ‏بود. زمانی كه فقط مصرف كننده بودیم. به مثال كوچكی در بخش دیگری از صنعت كشورمان اشاره می‌كنم. ‏روزگاری بود كه كاربران و برنامه‌نویسان كشور برای تامین ابزارهای خود به‌راحتی به بازار قاچاق نرم افزار رجوع ‏می‌كردند (و می‌كنند!) و نرم‌افزاری چون سیستم عامل ‏Windows‏ یا كامپایلر ‏Pascal‏ را, كه در دنیا بیش از 100 ‏دلار ارزش داشتند، با قیمتی كمتر از 5000 ریال تهیه و از آن برای تولید محصول خود استفاده می‌كردند. طبیعتاً در ‏آن برهه، تهیه ارزان یا رایگان این‌گونه ابزارها، برای نرم ‌افزار نویسان موهبتی بزرگ به شمار می‌آمد. لیكن امروز ‏شرایط تفاوت دارد و همان نرم ‌افزار نویسی كه حقوق دیگران را رعایت نكرد با استفاده غیرمجاز كاربران از نرم افزار ‏قفل شكسته‌اش روبه‌روست، غافل از اینكه كمپانی مایكروسافت با عرضه شدن حتی ده هزار نسخه غیرمجاز از ‏سیستم عاملش در ایران، سقوط نكرد (و نخواهد نكرد) اما تولیدكننده‌ی ایرانی با عرضه‌ی غیرمجاز فقط 50 نسخه ‏از نرم‌افزارش در خارج از كشور با خطر ورشكستگی روبه‌رو خواهد شد. متاسفانه این امر در موسیقی ما نیز ‏سال‌هاست كه شیوع دارد. ناشران موسیقی زیر چتر قوانین و مقررات عجیب و غریب مركز موسیقی که در هه 60 ‏شمسی وضع شده بود، بدون آنكه ملزم به پرداخت حقوق كپی باشند، برای آثار آهنگسازان خارجی مجوز دریافت ‏كرده و آنها را در ایران با كمترین هزینه تكثیر و عرضه می‌كردند. آنها بغیر از خرید یك جلد لوح فشرده از یك ‏فروشگاه در خارج كشور, هیچ‌گونه هزینه‌ی اولیه‌ی دیگری را متحمل نمی‌شوند، در حالی كه تولید یك اثر ‏موسیقایی، مخارجی از قبیل دستمزد آهنگساز، دستمزد نوازنده، هزینه ضبط و خدمات استودیویی را در بر دارد كه ‏نسبت به هزینه‌های چاپ (تكثیر و مواد مكتوب) رقم بسیار بالایی است. جالب آنكه ناشر ایرانی این حق را نیز ‏به‌خود می‌دهد تا پشت جلد آلبوم تكثیری غیرقانونی خود (اعم از كاست یا لوح فشرده) عبارت "كلیه امتیاز نشر ‏این اثر متعلق به موسسه‎] ‎‏... ‏‎ [‎است و هر گ ونه استفاده از آن پیگرد قانونی دارد" را چاپ کند. عجبا!

این معضل البته در میان برخی موسیقی‌دانان ما نیز شیوع داشته و دارد كه از موسیقی هنرمندان دیگر استفاده و اثر ‏جدیدی بنام خود تولید می‌كردند و هنوز هم می‌كنند. موسیقی ترانه قبل از انقلابی «طلاق» به خوانندگی گوگوش ‏كه متعلق به تئاتر موزیكال ‏Jesus Christ Superstar‏ ساخته ‏Andrew Lloyd Webber‏ و ‏Tim Rice‏ بود ‏را به خاطر دارید؟ یا بخش‌هایی از تم اصلی موسیقی ‏Billy Jean‏ كاری ازخواننده پاپ آمریكایی ‏Michael ‎Jackson‏ در یكی از ترانه‌های اخیر یكی از مشهورترین آهنگسازان فعلی پاپ ایران؟ هیچیك از این دوستان ‏تصور نمی‌كردند كه روزی برسد كه آثار تولیدی خودشان یا هم صنفانشان نیز اقبال عمومی پیدا كرده و اقدامی ‏مشابه بر علیه‌ی آنها صورت پذیرد! حال ببینید ناشران و هنرمندان ما از كپی‌های انبوه آثار خود در آمریكا و اروپا ‏بیشتر ضرر كرده‌اند یا آقای مایكل جكسون؟

دامنه این ناهنجاری به نهادهای دولتی، كه از محل مالیات مردم هم صاحب بودجه هستند، نیز سرایت كرده‌ است و ‏ایشان نیز خود را موظف به رعایت حقوق دیگران نمی‌‌دانند. در كشورهای مترقی، حقوق پخش تلویزیونی یا ‏رادیویی آثار (در كنار درآمدهای حاصل از اجراهای زنده)، كمك شایانی به تداوم حركت اقتصادی موسیقی می‌كند. ‏عوایدی كه موسیقی كشورمان از آن بی‌نصیب است. آثار تولیدی بدون رعایت حقوق صاحبان اثر از طریق رادیو و ‏تلویزیون پخش (و عموماً حتی بدون معرفی) و یا در برنامه های تولیدی خودشان (از فیلم مستند گرفته تا آگهی ‏برگزاری فلان همایش) مورد استفاده قرار می‌گیرند. این در حالی است كه سازمان صدا و سیما برای هر دقیقه ‏پخش تلویزیونی یا رادیویی بودجه تولید دارد (به انضمام درآمد تبلیغات)، ولی به راحتی زمان قابل ملاحظه‌ای از ‏برنامه‌های خود را با تولیدات رایگان بخش خصوص (كه با قیمت 2 الی 3 هزار تومان از بازار قابل تهیه است) پر ‏می‌كند. هر دقیقه تولید برنامه بیش از چند هزار تومان هزینه دارد كه صدا و سیما صدها دقیقه آن را در طول روز با ‏محصولات 2 الی 3 هزار تومانی پر می‌كند. خودتان ضرب و تقسیم كنید و سپس غصه بخورید!

برای آنكه از بركت بهره‌مند بودن از كپی رایت آگاه‌تر شویم، به مثالی اشاره می‌كنم. تصور كنیم كه یك كانال ‏رادیویی بابت حق هر بار پخش یك قطعه موسیقی موظف به پرداخت تنها یك دلار ناقابل باشد. اگر كانال مزبور ‏آن قطعه را در طول سال (365 روز) فقط 10 بار پخش كند، مبلغی سالانه برابر 10 دلار به پدیدآورنده تعلق ‏می‌گیرد. در كشوری مثل آلمان، به ازای هر شهر بزرگ حداقل 5 كانال رادیویی محلی وجود دارد كه به‌طور كامل ‏یا متناوب به پخش موسیقی مشغول است. فرض كنیم این كشور 80 میلیونی فقط دارای 10 شهر بزرگ باشد. به ‏عدد 50 كانال محلی رسیدیم. به این رقم حداقل 15 شبكه استانی یا ملی را نیز اضافه كنید. پس تصور كنیم كه 65 ‏كانال رادیویی تنها در آلمان وجود دارند که اگر با همان نرخ, به پخش یك قطعه موسیقی بپردازند، باید در مجموع ‏‏650 دلار در سال به پدیدآورنده پرداخت كنند. اگر این محاسبه را برای كشورهایی چون فرانسه، انگلستان، اطریش، ‏ایتالیا، اسپانیا، هلند، آمریكا، كانادا .... (حداقل 50 كشور واجد شرایط) عیناً انجام دهیم و عایدی 650 دلاری را در ‏‏50 ضرب كنیم به رقم 500/32 دلار می رسیم (ضمن آنكه همه میدانیم تعداد كانال‌های رادیویی نه تنها در آمریكا و ‏انگلستان، بلكه در همان كشور آلمان نیز بسیار بیشتر از ارقام ما است، و حقوق متعلقه به پخش رادیویی نیز یك ‏دلار نیست و حتی تعداد نوبت های پخش فراتر از آمار فرضی ما است). اگر حتی30 درصد از مبلغ مزبور را به ‏عنوان حق كارگزار (سازمان حامی حقوق آهنگسازان) كسر كنیم، كماكان عددی برابر 750/23 دلار باقی می‌ماند ‏‏(یعنی 000/000/200 ریال فقط برای یك قطعه چند دقیقه ای در طول یك سال!). آهنگسازان و دست اندركاران ما ‏در خواب هم چنین رقمی را برای دستمزدشان نمی‌‌بینند. تازه در نظر داشته باشیم كه بسیاری از آثار موسیقایی, ‏دوره‌ی عمری بیش از یكسال دارند و شاید در طول 2 تا 4 سال به طور مداوم پخش شوند (به موارد استثناء مثل ‏گروه ‏Beatles‏ یا ‏Pink Floyd‏ هم كاری نداریم كه بیش از 20 سال است موسیقی‌های‌شان زینت بخش ‏برنامه‌های رادیویی است و چه درآمد هنگفتی را نصیبشان کرده است). حال این درآمد را در كنار دستمزد آهنگ‌ساز ‏یا درآمد حاصل از برگزاری كنسرت در ایران قرار دهید. همین محاسبات را برای پخش ویدئوكلیپ در صدها كانال ‏تلویزیونی موسیقی (كه تعرفه های بسیار بالاتری نسبت به رادیو دارند) نیز تكرار كنید.‏

اگر موسیقی‌دو ستان تصور می‌كنند كه حتی چهره‌های غیر پاپ جهان چون مرحوم «نصرت فاتح علی‌خان» ‏پاكستانی، «راوی شانكار» هندی، «انور براهم» تونسی، .... فقط با فروش آلبوم هایشان به ثروت رسیده‌اند، كاملاً در ‏اشتباه هستند (هنرمندان مطرح موسیقی پاپ و راك جهان كه بماند). اغلب آنان در كنار فروش مح صولاتشان، عواید ‏هنگفتی از محل پخش های رادیویی و تلویزیونی عمومی بدست می‌آورند كه گاه چند ده برابر درآمد حاصل از ‏فروش آلبومشان هست. ‏

ضمناً اگر روزی در بلاد خارجه در آسانسور یك هتل بودید و نوای ساكسٍفون جناب آقای ‏Kenny G‏ یا پیانوی ‏آقای كلایدرمن را شنیدید، مبادا فكر كنید كه صاحب هتل، موسیقی نامبردگان را از كتابفروشی سر كوچه خریده و در آسانسور پخش می‌كند، بلكه شركت معظم آسانسورسازی ‏OTIS‏ به ازای هر آسانسوری كه نصب می‌كند، ‏حقوق مادی صاحب اثر را پرداخت كرده است. تا حا لا فكر كرده‌اید در سطح این كره‌ی خاكی چند دستگاه ‏آسانسور ‏OTIS‏ كه در آن موسیقی پخش می‌شود، وجود دارد؟

روایت این داستان تنها گوشه ‌ای از مناسبات بازار موسیقی جهان است. موسیقی ایران در حال حاضر حضوری موفق ‏در عرصه‌های بین المللی دارد. هر روز كه در ایجاد زیرساخت‌های قانونی این صنعت درنگ كنیم، باعث می‌شویم ‏كه سرمایه‌های كلانی كه می‌تواند وارد مملكت شود، به جیب كسانی برود كه مطمئناً یك دلار آن را نیز برای توسعه ‏یا حمایت از فرهنگ كشورمان خرج نخواهند كرد.‏

عضویت در پیمان‌های كپی‌رایت، پیش نیازهای متعددی دارد و هزینه‌های زیادی را نیز بر دولت تحمیل می‌كند. اما ‏با تصویر دورنمای منافع آن خواهیم دید كه این سرمایه‌گذاری در بلندمدت آنچنان بازگشتی را خواهد داشت كه ‏فردا بخاطر هر روز دیركرد آن افسوس خواهیم خورد.‏

شنیده‌ایم كه بودجه‌های فرهنگی دولت افزایش پیدا كرده است (بالطبع همینطور بودجه حوزه موسیقی). ای كاش ‏به‌جای مصرف این بودجه‌ها در مجاری موقت و بدون آینده (كه تنها صنعت موسیقی ما را مریض تر خواهد كرد)، ‏آن‌را در مسیری كه زیربنای كار موسیقی كشور را مستحكم‌تر كند، مصرف شود. موسیقی ما آن‌قدر توان و استعداد ‏دارد كه بتواند در دنیای موسیقی حرفی برای گفتن داشته باشد. صدای این حرف با وام‌های بلاعوض رساتر ‏نمی‌‌شود، اما با بسترسازی صحیح قطعاً تداوم خواهد یافت.‏

رامین صدیقی/ مدیر نشر موسیقی هرمس

akanani
Saturday 9 February 2008, 08:00 AM
موسیقی وکپی رایت در ایران شاید یکی از مباحثی باشد که نه تنها قانونگذاران توجه کافی را به آن مبذول ننموده اند بلکه خود یکی از بانیان نقض حقوق آثار هنرمندان بشمار میرود. شاید جالب باشد بدانید یک قطعه موسیقی برای پخش در رسانه های عمومی اعم از رادیو و تلویزیون و اماکن عمومی مانند رستوران ها و هتل ها و یا حتی آسانسورها هر یک قانون مربوط به خود را دارا میباشد و تمام این قوانین در جهت حفظ حقوق مادی و معنوی صاحب اثر میباشد.

در این قسمت سعی میشود تا بصورت ساده نگاهی مختصر به قوانین کپی رایت در جهان بیندازیم. در مطالب آتی با نگاهی تاریخی به تحیلی این قوانین در خارج و داخل ایران خواهیم پرداخت.

سوالات عمومی :
چه کسی مسوول و ناظر بر رعایت قوانین کپی رایت یک قطعه موسیقی از یک نوازنده میباشد: شرکت ضبط اثر - آهنگساز - ناشر قطعه ؟
در حقیقیت بیش از یک مالک (حقیقی و حقوقی) در یک قطعه از موسیقی وجود دارد. در یک قطعه چندین عامل نقش دارد از جمله آهنگساز قطعه - نوازندگان - شاعر که بعنوان مثال هنرمندان شرکت کننده در یک قطعه (نوازنده یا خواننده) قانون مربوط به خود بعنوان اجرا کننده را دارا میباشد و شرکت یا تهیه کننده از حقوق و قوانین مخصوص به ضبط و انتشار استفده مینمایند. برای پخش یک آلبوم و حتی یک قطعه، اجازه تمامی این عوامل و رضایت آنها طبق قرارداد و رعایت موازین قانونی شرط انتشار آن اثر میباشد!

از کجا متوجه بشویم که مثلا یک قطعه موسیقی را دارای کپی رایت میباشد؟
کلیه آثار موسیقی و ضبط های موسیقی، از زمانی که بوجود آمده اند بمدت 50 سال شامل کپی رایت میباشد (در برخی از کشورها این مدت 120 سال میباشد) بعنوان مثال در اروپا نویسندگان و ناشرین موسیقی به مدت 70 سال بعد از مرگ آهنگساز و یا نویسنده کپی رایت آن اثر را محفوظ میدارند (بصورت قانونی) و بعد از آن بصورت آزاد، اثر در اختیار عموم قرار میگیرد.

مثلا شما میخواهید اجرایی از قطعه 1812 Overture چایکوفسکی را ضبط و منتشر کنید، چون بیش از هفتاد سال از مرگ چایکوفسکی میگذرد، شما میتوانید بصورت رایگان این قطعه را بدون پرداخت هیچ مبلغی به وراث و یا ناشرین این آهنگساز منتشر کنید. اما از سوی دیگر کسی نمیتواند اثر شما را کپی کند و بفروش برساند، اینجایست که قانون کپی رایت به کمک شما می آید چرا که این اثر به نام شما ضبط شده است و حقوق و آثار مادی و معنوی آن در اختیار شما میباشد.

اما اگر بخواهید بعنوان مثال کنسرتو آرانخوئز از خواکین رودیگو را اجرا کنید، باید از ناشر وی اجازه این کار را بگیرید و مبلغی را بعنوان حق اجرای اثر پرداخت نمایید.

برای فهمیدن اینکه آیا اثری تحت کپی رایت میباشد، احتیاجی به این نیست که حتما دارای علامت و یا آرم مشخصی مانند : © (P) 2003, Acme Records Ltd باشد این حمایت بصورت اتوماتیک به اجرا در آورده میشود.

اما علامت خاصی برای این منظور وجود دارد: © بصورت سنتی با نشان دادن علامت C در داخل دایره میتوان نشان داد که نت - قطعه - شعر و یا طرح جلد مورد نظر شامل قوانین کپی رایت میباشد. دومین نشان از کپی بصورت علامت P در داخل دایره میشود که مربوط قطعات ضبط شده میباشد.

استفاده از آثار دیگران:
قبل از استفاده از موسیقی و یا هر اثر هنری دیگر در کارتان مطمئن شوید تا اجازه استفاده از آنرا در کارتان را دارید یا خیر، مثلا در ساخت یک فیلم کوتاه استفاده از موسیقی و شعراز دیگران باید اجازه صاحب اثر مورد نظر را کسب نمایید.

اما چگونه و از کجا کسب اجازه نمایید؟
بهترین راه این است که شما انتشاراتی مورد نظر را پیدا کنید، آنها میتوانند شما را راهنمایی نمایید و به نوعی از نظر قانونی ملزم به همکاری با شما میباشند. در کشور امریکا (اگر هنرمند مورد نظر شما در آمریکا باشد ) شما میتوانید به این اتحادیه ها رجوع نمایید: American Society of Composers ، Authors and Publishers ، BMI یا Broadcast Music, Inc ، SESAC

وضعیت و حقوق اعضا در یک گروه:
در یک گروه موسیقی تمامی مسوولیت ها مشخص میشود و توصیه میشود موافقت نامه ای بین اعضا امضا شود تا مشخص شود، چه حقوقی را هر شخص متصرف میباشد. (مثلا تنظیم کننده - ترانه سرا - نوازنده و غیره) و یا در صورت خارج شدن یکی از اعضا ادامه فعالیت گروه به چه صورتی میباشد.

آیا قوانین کپی رایت شامل نام گروه میشود؟
جواب این سوال منفی است، نام ها تحت عنوان -عناوین تجاری - رده بندی میشوند که برای ثبت هر گروه و نامی باید به اداره ثبت نام های تجاری مراجعه نمود.

اجرای عمومی:
در زمینه اجرای قطعات موسیقی در یک کلوب شبانه و غیره در هر کشوری قانون خاصی وجود دارد که میتوان به کشورها و مراجع زیر اشاره نمود:
UK :the Performing Rights Society.
Australia : Australia Phonographic Performance Company of Australia Limited یا PPCA.
The American Society of Composers, Authors and Publishers and SESAC

akanani
Thursday 27 March 2008, 09:10 AM
سرگرمي در دنياي امروز يكي از سودآورترين عرصه‌هايي است كه اهالي تجارت و اقتصاد به واسطه آن كسب درآمد مي‌كنند
كه بي‌شك كالاهاي هنري از اركان اصلي تجارت سرگرمي به شمار مي‌آيد.
در واقع وجود يك جنبه تفنني در هنر امروز،اعم از موسيقي، سينما، تئاتر و حتي ادبيات ، سب شده كه امور هنري جنبه تجاري پيدا كرده و به عنوان يك كالا مورد خريد و فروش قرار بگيرد.
در اين روند طبيعي است وقتي يك اثر هنري توليد مي‌شود، بايسته است، حقوق توليد‌كننده و پديدآورنده مورد توجه قرار بگيرد.
براي اينكه در اين مسير به بيراهه نرود، رعايت قانون حقوق مولفين يكي از بهترين شيوه‌هاي حمايتي است. از آنجايي كه در دنياي امروز موسيقي به آساني امكان كپي و تكثير غيرقانوني را در اختيار استفاده كنندگان قرارمي‌دهد، طبيعي است كه بيشتر مورد سوء استفاده قرار مي‌گيرد. اگر يك آهنگساز يا تهيه كننده در ايران از مزاياي هرگونه كپي رايت بهره‌مند شود، محدوده دفاع از حقوق وي تا كجاست. به همين منظور كافي است به پايگاه‌هاي عرضه موسيقي (در هر شكلي) اشاره كوتاه داشته باشيم:
1 - فروش آثار صوتي در فرمت‌هاي مختلف (سي‌دي، نوار كاست و...) در فروشگاه‌ها
2 -پخش در اماكن عمومي (فروشگاه‌ها، كافي شاپ ها، لابي‌هتل‌ها و...)
3 - پخش در تلويزيون،راديو و حتي سايت‌هاي اينترنتي
4 - فروش موسيقي در فرمت‌هاي الكترونيكي (MP3و...)
5 - استفاده در ابزارهايي كه موسيقي در آنها نقش دارد (موسيقي انتظار در تلفن‌هاي شبكه‌اي موسيقي داخل آسانسور و...)
با اين وجود مي‌بينيد كه رعايت حقوق مولفين و مصنفين و تعهد به كپي رايت تا چه ميزان براي هنرمندان و ناشران مي‌تواند مفيد و سودآور باشد. اما داستان كپي رايت و شرايط آن در كشور ما چگونه است. همان‌طور كه اشاره شد رعايت نكردن حقوق پديدآورندگان آسيب‌هاي زيادي را به اهالي موسيقي مي‌رساند. از آنجايي كه اغلب قراردادها در كشور ما ميان ناشر و هنرمند به صورت يك طرفه بسته مي‌شود، متاسفانه هنرمند از همان ابتداي امر از دايره حق و حقوق خارج مي‌شود و اگر سود و زياني در كار باشد متوجه تهيه‌كننده يا ناشر است. اين در حالي است كه عقد اين گونه قراردادها حاكي از وجود فضايي بيمار در روابط ميان هنرمند و ناشر است.
شهرام ناظري كه در چهارمين روز برگزاري نخستين نمايشگاه موسيقي و آثار شنيداري تهران به بازديد آن پرداخت؛ در بعضي از غرفه‌ها كه آثار او را ارائه كرده بودند به طور مستقيم انتقاد كرد و گفت، اغلب كارهاي تصويري من تقلبي و بدون مجوز منتشر شده است و مسئولان بايد براي رعايت حقوق مادي و معنوي هنرمندان فكري اصولي كنند تا در سايه اين حمايت و امنيت رواني،‌ هنرمندان و ناشران در جهت اعتلاي هنر موسيقي تلاش كنند. شواليه موسيقي ايران كه نسبت به انتشار بي‌رويه برخي از آثارش اعتراض داشت، گفت: براي حفظ حقوق هنرمندان بايد نوعي فرهنگ‌سازي در جهت آگاهي بخشيدن به مردم صورت گيرد.
خوشبختانه اين نمايشگاه موسيقي فرصت مناسب و مغتنمي در جهت اطلاع‌رساني و آگاهي بخشيدن به مخاطب را فراهم كرد. با اين وجود عمده آسيب‌هاي رعايت نكردن اين حقوق، متوجه ناشران است اما فراموش نكنيم كه برخي از همين ناشران ضرر ديده از سال‌هاي دور تا امروز با استفاده از نبود بستر قانوني براي كپي رايت، دست به عرضه آثار آهنگسازان خارجي مي‌زدند و بدون اينكه هزينه‌اي پرداخت كنند به سود مي‌رسيدند، جالب‌تر اينكه اگر به پشت جلد اين آثار نگاه كنيد با اين عنوان رو‌به‌رو مي‌شويد، «كليه امتياز اين اثر متعلق به... است و هرگونه استفاده از آن پيگرد قانوني دارد.»
رامين صديقي مدير عامل نشر هرمس معتقد است:«براي اينكه بتوانيم به قانون كپي‌رايت و رعايت كردن آن نزديك شويم، همه با هم بايد به يك اقدام جمع دست بزنيم. متاسفانه برخي از هم صنفي‌هاي ما كمك نمي‌كنند؛ چون اگر ما هم اين قانون را در كشورمان رعايت كنيم، شايد 30درصد آلبوم‌هاي منتشر شده غيرقانوني به حساب بيايند.
او در ادامه به موضوع امنيت شغلي در صنف ناشران موسيقي اشاره مي‌كند و مي‌گويد: از آنجا كه در شرايط محلي بازار توليد و سود در دست ناشران كوچه و بازار است، ديگر كسي به ناشران حرفه‌اي و مولد اهميتي نمي‌دهد. در چنين شرايطي يك ناشر ريسك نمي‌كند و نمي‌آيد 50‌ميليون پول را وارد بدنه موسيقي كند؛ چون بيم ضرر مي‌رود. پس مي‌رود در امري غيرفرهنگي سرمايه‌گذاري مي‌كند. از سوي ديگر كپي غيرقانوني سبب مي‌شود هنر ما از جنبه اقتصادي تضعيف شود و به تدريج در معرض انحطاط قرار گيرد.
گستره اين ناهنجاري كه در واقع با يك عامل اقتصادي و فرهنگي پيوند خورده است به هنرمندان و حتي نهادهاي دولتي نيز تسري پيدا كرده است. هنرمنداني هستند كه با بازسازي آثار گذشتگان در كشور خودمان به اين امر دامن مي‌زنند و حافظه مردم را مبني‌بر تخلف نبودن اين امر اشباع مي‌كنند. مردم وقتي مي‌بينند كه به راحتي امكان كپي كردن فراهم است، بدون هيچ دغدغه‌اي مجموعه آثار يك هنرمند را در يك سي‌دي مي‌گنجانند و به فروش مي‌رسانند. عده‌اي هم به راحتي آثار كپي شده را مي‌خرند.
سامان احتشامي كه از اين ماجرا آسيب ديده است مي‌گويد: «خيلي متاسفم كه مي‌توان مجموعه آثار من را در يك سي‌دي به قيمت 500 تومان از كنار خيابان تهيه كرد. متاسفانه مشكل كپي‌رايت موسيقي در ايران به تكثير غيرقانوني آثار ختم نمي‌شود، بلكه گاهي با موسسات قانوني هم در زمينه توليد و انتشار آثار موسيقايي به مشكل برمي‌خوريم.»
اين نوازنده پيانو كه آثار متعددي را در بازار موسيقي كشور دارد در ادامه چنين بيان مي‌كند، كمتر هنرمندي در ايران وجود دارد كه خود صاحب يك موسسه انتشارتي باشد و بتواند بر انتشار آثارش نظارت كند، به همين خاطر هنرمندان ناچارند آثارشان را كه گاهي قيمتي نمي‌توان براي آنها تعيين كرد، به قيمتي ناچيز به ناشر بفروشند. بعد از همه اين ماجراها تازه پاي كپي غيرقانوني هم به ميان مي‌آيد و شما مي‌بينيد كه آسيب‌ها يكي پس از ديگري به موزيسين، ناشر و پيكره موسيقي وارد مي‌شود. فقط مردم نيستند كه با خريد محصولات كپي به صنعت موسيقي آسيب مي‌زنند، بلكه رسانه‌اي مانند صدا و سيما نيز در اين امر سهيم است.
ناگفته پيداست كه مجموعه صدا و سيما - با وجود توليدات انبوه- براي جلب رضايت مخاطبان خود به راحتي دست به پخش آثاري مي‌زنند كه تهيه‌كنندگان آن افراد و موسسات خصوصي هستند. جالب اينجاست كه بعضي از هنرمندان و تهيه‌كنندگان پخش آثارشان از تلويزيون يا راديو را يك تبليغ تلقي مي‌كنند و ناراحتي چنداني ندارند؛ فارغ از اينكه بدانند اگر كپي‌رايت رعايت شود به قدري براي آن درآمدزا خواهد بود كه نيازي به استفاده غيرمجاز و مطلوب تلقي كردن آن نيست.
اين قضايا به زماني مربوط مي‌شود كه يك اثر در داخل كشور عرضه مي‌شود. اما وضعيت حضور موسيقي ما در خارج از كشور چگونه است؟ به قول قديمي‌ها چيزي كه عوض دارد گله ندارد. حالا كه موسيقي ما به تدريج در دنيا در حال مطرح شدن است، طبيعي است كه آثارمان هم به راحتي مورد استفاه قرار مي‌گيرد، بي‌آنكه ريالي به جيب هنرمند يا تهيه‌كننده برود.
وقتي يك پديده درموقعيت سلامت و شرايط عادي خود مورد استفاده قرار نگيرد، طبيعي است كه بيماري پديد مي‌آيد كه سرايت آن تمام پيكره يك اجتماع را در خود محصور مي‌كند.
عضويت در پيمان‌هاي مربوطه رعايت حقوق مولفين و مصنفين اگر چه هزينه‌هايي دارد، اما با تصور دورنماي منافع آن خواهيم ديد كه اين سرمايه‌گذاري در بلندمدت چه بازگشت خوشايندي خواهد داشت.

You can see links before reply (You can see links before reply)