Leon
Sunday 17 February 2008, 11:18 AM
از ميان نسل اول ويولننوازان ايراني كه راه صبا را پيمودند، مهدي خالدي كمتر شناخته شده و شايد علت آن باشد كه آثار تكنوازي و آهنگسازي او به شكل شايستهاي در دسترس عموم قرار نگرفته است.
او از جمله نخستين كساني است كه در كنار افرادي چون «لطفالله مفخم پايان، علي تجويدي، محمود ذوالفنون و حسينعلي ملاح» محضر ابوالحسنخان صبا را درك كرده و نزد آن استاد نوازندگي ويولن را آموخته است و اين دوره مقارن با زماني است كه ساير شاگردان صباـ كه بعدها هر يك در عرصة نوازندگي ويولن به نامآوراني تبديل شدندـ يا هنوز تولد نيافته و يا سالهاي آغازين كودكي را پشت سر ميگذاشتند.
خالدي در فاصلة سالهاي 1314 تا 1316 به شاگردي صبا مشغول بود و در اين مدت آنچه بايد ميآموخت، آموخت و هنگامي كه در سال 1317 صبا به همراه گروهي براي اجراي كنسرت عازم كشور لبنان شد، مسئوليت اداره كلاس و تعليم هنرجويانش را به خالدي نوزده ساله سپرد. او خود در اين باره چنين ميگويد: «برادر و خواهرم در منزل زني به نام «مليحه» تعليم تار ميگرفتند و پس از كلاس به تكرار و تمرين آموختههاي خود ميپرداختند. من در اتاق مجاور تكاليفم را انجام ميدادم، همين كه كار آنها شروع ميشد، درسم را كنار گذاشته، به آنچه استاد آنها تعليم ميداد، گوش ميدادم و آهنگ آن را تكرار ميكردم. و زماني كه برادر و خواهرم، الحان و نغمات تعليمگرفته را به غلط اجرا ميكردند، من آهنگ و وزن آن را براي آنها تكرار ميكردم و اين مطلب مكرر اتفاق ميافتاد و باعث اعجاب آنها ميگرديد. در سال 1314 شمسي نزد صبا به نواختن ويولن مشغول شدم و مدت دو سال به تحصيل اين هنر پرداختم. در سال 1317، صبا با گروهي براي اجراي كنسرتي به كشور لبنان رفت و سرپرستي كلاس را به من واگذار كرد و من به تعليم شاگردان دورة اول و دوم مشغول شدم ...»1 در همين زمان بود كه صبا دربارة او گفته بود: «من تا به حال شاگردان زيادي داشتهام، اما، خالدي چيز ديگري است.»2
با آنكه خالدي به گونهاي تمام و كمال از تعاليم صبا بهرهمند گشته و رديفهاي آموزشي وي را به طور كامل نواخته بود، بعدها در نوازندگي به شيوهاي شخصي و منحصر به فرد دست يافت كه تأثير مكتب صبا در آن به حداقل رسيده بود. او از تكنيكهايي كه صبا در نواختن ويولن ابداع كرد، كمتر استفاده مينمود و در مقايسه با هنرمندي همچون «حبيبالله بديعي» كه بيشترين تأثير را از شيوه صبا گرفته و در بداههنوازي بيش از سايرين به رديف موسيقي پايبند بوده است، ردّ پاي جملات رديفي را در ساز خالدي كمتر ميتوان سراغ گرفت.
وي در نوازندگي به سبكي سهل و ممتنع رسيده بود كه اگرچه پيچيدگيهاي تكنيكي نوازندگان ديگر در آن شنيده نميشد، اما، به سادگي هم قابل تقليد و تكرار نبود.
از مختصات سبك او يكي اينكه چندان توجهي به رعايت تقدم و تأخر در اجراي گوشههاي مختلف يك دستگاه نشان نميداد؛ چنان كه هماكنون از معدود آثار موجود او نواري در دست است كه در آن مدتي حدود بيست دقيقه فقط به اجراي گوشه «سلمك» در دستگاه شور ميپردازد و در تمام طول اجرا هيچ جملهاي را دوبار تكرار نميكند.
ديگر آنكه بر خلاف ساير نوازندگان كه بيشترين زمان را به اجراي قطعات ضربي اختصاص ميدهند، خالدي اهميت ويژهاي براي قطعات آوازي قائل بود و زمان بيشتري را به نواختن اين قطعات مختص كرد. گفته شده كه او هنگام نواختن آوازها، غزلي از شعراي بزرگ چون حافظ و سعدي، انتخاب ميكرد و مقابل خود ميگذاشت و از روي آن به نواختن ميپرداخت.
در سال 1319 همزمان با تأسيس راديو تهران، خالدي در زمرة نخستين كساني بود كه صداي سازش را به گوش شنوندگان رسانيد. بردن نام تنها چند تن از هنرمنداني كه در آن روزها به نوازندگي در راديو اشتغال داشتند، كافي است تا موقعيت درخشان خالدي بر ما معلوم شود. ابوالحسن صبا، حبيب سماعي، موسي معروفي، عبدالحسين شهنازي، مرتضي نيداود، ابراهيم آژنگ، مرتضي محجوبي، جواد معروفي، ابراهيم منصوري و حسين تهراني از جمله آن افرادند. حتي در سالهاي بعد هم كه ويولننوازان برجستهاي نظير بديعي، پرويز ياحقي، همايون خرم و اسدالله ملك به جمع نوازندگان راديو پيوستند، جايگاه ممتاز خالدي همچنان پا برجا بود و چيزي از يكهتازي او در اين ميدان كاسته نشد. بيهوده نيست كه هنرمند بزرگي همچون پرويز ياحقي از او به عنوان نوازندهاي كه بيست سال در اوج بوده ياد ميكند و اين موقعيتي است كه براي هيچكدام از همنسلان خالدي مهيا نگشت.
اينكه گروهي از صاحبنظران براي نوازندگي ويولن در راديو سه سبك جداگانه در نظر گرفتهاند كه عبارتاند از: سبك صبا، سبك حسين ياحقي و سبك مهدي خالدي؛ اهميت و اعتبار خالدي را بيش از پيش نمايان ميسازد. جالب آنكه بدانيم بعدها برخي از نوازندگان همچون بديعي و تجويدي بيشتر به سبك صبا وفادار ماندند و پرويز ياحقي پيروي از مكتب دايي هنرمند خود استاد حسين ياحقي را در پيش گرفت و اسدالله ملك با آميختن شيوة صبا، بديعي و ياحقي به نوازندگي پرداخت. اما بايد گفت كه همه اين هنرمندان هر يك به نوبه خود چيزي از سبك خالدي به عاريت گرفتند و با ساز خود عجين كردند.
در يكي از سفرهايي كه خالدي براي اجراي موسيقي به هند داشت، از سوي شخصي به نام «ابراهيم حكيمي» كه سرپرست بخش فارسي راديو دهلي بود، دعوت شد تا در برنامهاي، شعرخواني او را با ساز سلو همراهي كند و خالدي هم پذيرفت و همين ابتكار بعدها الگوي بسياري از برنامههاي پرشنوندة موسيقي ايران نظير گلهاي جاويدان و برگ سبز قرار گرفت و در اين زمينه هم بايستي خالدي را جلودار دانست.
از ديگر ابتكارات خالدي، بر هم زدن الگوي قديمي اجراي موسيقي ايراني به شكل: پيشدرآمد، آواز، چهارمضراب، تصنيف و رنگ بود كه آن را به صورت: تصنيف، چهارمضراب، آواز تصنيف در آورد و اين دقيقاً همان الگويي است كه بعدها در برنامة گلهاي جاويدان به كار گرفته شد.
در حيطه آهنگسازي هم، آن هنرمند، صاحب سبكي شخصي بود و آهنگهايي كه ميساخت در دورة خود در شمار بهترينها به حساب ميآمد. آثاري كه خالدي به وجود آورده بارها توسط ديگران بازسازي شده و حتي تا امروز هم همچنان بر زبانها جاري است و اين در حالي است كه بسياري از شنوندگان نه تنها نميدانند كه اين آهنگها از كيست، بلكه حتي نام خالدي هم به گوششان نخورده است.
وي به روايتي سيصد و به روايتي ديگر 350 آهنگ و ترانه ساخته كه تعدادي از آنها در اركستر بزرگ گلها و تعدادي هم در اركسترهاي مختلف راديو اجرا شدهاند.
اكثر شاعران و ترانهسرايان معاصر هم براي ساختههاي خالدي شعر سرودهاند كه رهي معيري، بيژن ترقي، اسماعيل نوابصفا، رحيم معيني كرمانشاهي، پژمان بختياري و ... از آن جملهاند.
آهنگسازي براي فيلم هم بخش ديگري از كارنامه آن هنرمند است. با ورود و رونق صنعت سينما در ايران، خالدي در رديف اولين كساني قرار گرفت كه براي فيلمهاي سينمايي موسيقي ساختند. فيلمهايي همچون «زنداني امير»، «طوفان زندگي» و «شرمسار» با وجود ضعفهاي تكنيكي و محتوايي بسيار، به ياري موسيقي خالدي توانستند توجه عموم را به خود جلب كنند و از شكست نجات يابند.
خالدي از پيشگامان به كارگيري تمها و نغمههاي محلي در آهنگسازي بود. وي به دليل علاقه و توجه خاصي كه به آهنگهاي فولكلور داشت، تعدادي از ترانههاي خود را با استفاده از نغمههاي گيلاني، شيرازي، بختياري، كردي و لري به وجود آورد كه از ميان آنها ميتوان به آهنگهاي مريم جان، رعنا جان، دست به دستمالُم نزن، آي بانو و انار شيرين اشاره كرد. در كنار همه اين تلاشها، خالدي بخشي از اوقات خود را هم صرف فعاليتهاي مديريتي و اداري كرد و در سال 1334 سرپرستي موسيقي راديو را به عهده گرفت و مدتي هم در سِمَت عضو مقدم شوراي موسيقي انجام وظيفه كرد. وي در سال 1347 مجدداً به عضويت كميسيون موسيقي راديو منصوب شد.
سازندة آهنگهاي معروف «به كنارم بنشين» و «بردي از يادم» سرانجام پس از يك بيماري هشت ساله كه بر اثر سكته مغزي به او عارض شده بود و همچنين ابتلا به سرطان حنجره كه روزهاي پاياني حيات توان سخن گفتن را هم از وي سلب كرده بود، به تاريخ 9/9/1369 در بيمارستان مهر چشم از جهان فرو بست و در ابنبابويه مدفون شد. يادش گرامي.
پينوشت:
1. دايرهالمعارف موسيقي كهن ايران؛ ص 122. حوزه هنري.1379
2. مهدي خالدي؛ ص 16.
منابع:
1. نصيريفر، حبيبالله، مهدي خالدي. تهران، نگاه، 1370.
2. نصيريفر، حبيبالله. مردان موسيقي سنتي و كهن ايران جلد 1، تهران، راد، 1372.
منبع : مقام موسیقایی
You can see links before reply
>> DelKash&Vigen - Bordi Az Yadam.mp3 (You can see links before reply) ... با صدای مرحوم ویگن و زنده یاد دلکش
>> You can see links before reply ... با صدای علیرضا افتخاری
<<Shazdeh - Deklame 3 - 11 Bordi Az Yadam.mp3 (You can see links before reply)
او از جمله نخستين كساني است كه در كنار افرادي چون «لطفالله مفخم پايان، علي تجويدي، محمود ذوالفنون و حسينعلي ملاح» محضر ابوالحسنخان صبا را درك كرده و نزد آن استاد نوازندگي ويولن را آموخته است و اين دوره مقارن با زماني است كه ساير شاگردان صباـ كه بعدها هر يك در عرصة نوازندگي ويولن به نامآوراني تبديل شدندـ يا هنوز تولد نيافته و يا سالهاي آغازين كودكي را پشت سر ميگذاشتند.
خالدي در فاصلة سالهاي 1314 تا 1316 به شاگردي صبا مشغول بود و در اين مدت آنچه بايد ميآموخت، آموخت و هنگامي كه در سال 1317 صبا به همراه گروهي براي اجراي كنسرت عازم كشور لبنان شد، مسئوليت اداره كلاس و تعليم هنرجويانش را به خالدي نوزده ساله سپرد. او خود در اين باره چنين ميگويد: «برادر و خواهرم در منزل زني به نام «مليحه» تعليم تار ميگرفتند و پس از كلاس به تكرار و تمرين آموختههاي خود ميپرداختند. من در اتاق مجاور تكاليفم را انجام ميدادم، همين كه كار آنها شروع ميشد، درسم را كنار گذاشته، به آنچه استاد آنها تعليم ميداد، گوش ميدادم و آهنگ آن را تكرار ميكردم. و زماني كه برادر و خواهرم، الحان و نغمات تعليمگرفته را به غلط اجرا ميكردند، من آهنگ و وزن آن را براي آنها تكرار ميكردم و اين مطلب مكرر اتفاق ميافتاد و باعث اعجاب آنها ميگرديد. در سال 1314 شمسي نزد صبا به نواختن ويولن مشغول شدم و مدت دو سال به تحصيل اين هنر پرداختم. در سال 1317، صبا با گروهي براي اجراي كنسرتي به كشور لبنان رفت و سرپرستي كلاس را به من واگذار كرد و من به تعليم شاگردان دورة اول و دوم مشغول شدم ...»1 در همين زمان بود كه صبا دربارة او گفته بود: «من تا به حال شاگردان زيادي داشتهام، اما، خالدي چيز ديگري است.»2
با آنكه خالدي به گونهاي تمام و كمال از تعاليم صبا بهرهمند گشته و رديفهاي آموزشي وي را به طور كامل نواخته بود، بعدها در نوازندگي به شيوهاي شخصي و منحصر به فرد دست يافت كه تأثير مكتب صبا در آن به حداقل رسيده بود. او از تكنيكهايي كه صبا در نواختن ويولن ابداع كرد، كمتر استفاده مينمود و در مقايسه با هنرمندي همچون «حبيبالله بديعي» كه بيشترين تأثير را از شيوه صبا گرفته و در بداههنوازي بيش از سايرين به رديف موسيقي پايبند بوده است، ردّ پاي جملات رديفي را در ساز خالدي كمتر ميتوان سراغ گرفت.
وي در نوازندگي به سبكي سهل و ممتنع رسيده بود كه اگرچه پيچيدگيهاي تكنيكي نوازندگان ديگر در آن شنيده نميشد، اما، به سادگي هم قابل تقليد و تكرار نبود.
از مختصات سبك او يكي اينكه چندان توجهي به رعايت تقدم و تأخر در اجراي گوشههاي مختلف يك دستگاه نشان نميداد؛ چنان كه هماكنون از معدود آثار موجود او نواري در دست است كه در آن مدتي حدود بيست دقيقه فقط به اجراي گوشه «سلمك» در دستگاه شور ميپردازد و در تمام طول اجرا هيچ جملهاي را دوبار تكرار نميكند.
ديگر آنكه بر خلاف ساير نوازندگان كه بيشترين زمان را به اجراي قطعات ضربي اختصاص ميدهند، خالدي اهميت ويژهاي براي قطعات آوازي قائل بود و زمان بيشتري را به نواختن اين قطعات مختص كرد. گفته شده كه او هنگام نواختن آوازها، غزلي از شعراي بزرگ چون حافظ و سعدي، انتخاب ميكرد و مقابل خود ميگذاشت و از روي آن به نواختن ميپرداخت.
در سال 1319 همزمان با تأسيس راديو تهران، خالدي در زمرة نخستين كساني بود كه صداي سازش را به گوش شنوندگان رسانيد. بردن نام تنها چند تن از هنرمنداني كه در آن روزها به نوازندگي در راديو اشتغال داشتند، كافي است تا موقعيت درخشان خالدي بر ما معلوم شود. ابوالحسن صبا، حبيب سماعي، موسي معروفي، عبدالحسين شهنازي، مرتضي نيداود، ابراهيم آژنگ، مرتضي محجوبي، جواد معروفي، ابراهيم منصوري و حسين تهراني از جمله آن افرادند. حتي در سالهاي بعد هم كه ويولننوازان برجستهاي نظير بديعي، پرويز ياحقي، همايون خرم و اسدالله ملك به جمع نوازندگان راديو پيوستند، جايگاه ممتاز خالدي همچنان پا برجا بود و چيزي از يكهتازي او در اين ميدان كاسته نشد. بيهوده نيست كه هنرمند بزرگي همچون پرويز ياحقي از او به عنوان نوازندهاي كه بيست سال در اوج بوده ياد ميكند و اين موقعيتي است كه براي هيچكدام از همنسلان خالدي مهيا نگشت.
اينكه گروهي از صاحبنظران براي نوازندگي ويولن در راديو سه سبك جداگانه در نظر گرفتهاند كه عبارتاند از: سبك صبا، سبك حسين ياحقي و سبك مهدي خالدي؛ اهميت و اعتبار خالدي را بيش از پيش نمايان ميسازد. جالب آنكه بدانيم بعدها برخي از نوازندگان همچون بديعي و تجويدي بيشتر به سبك صبا وفادار ماندند و پرويز ياحقي پيروي از مكتب دايي هنرمند خود استاد حسين ياحقي را در پيش گرفت و اسدالله ملك با آميختن شيوة صبا، بديعي و ياحقي به نوازندگي پرداخت. اما بايد گفت كه همه اين هنرمندان هر يك به نوبه خود چيزي از سبك خالدي به عاريت گرفتند و با ساز خود عجين كردند.
در يكي از سفرهايي كه خالدي براي اجراي موسيقي به هند داشت، از سوي شخصي به نام «ابراهيم حكيمي» كه سرپرست بخش فارسي راديو دهلي بود، دعوت شد تا در برنامهاي، شعرخواني او را با ساز سلو همراهي كند و خالدي هم پذيرفت و همين ابتكار بعدها الگوي بسياري از برنامههاي پرشنوندة موسيقي ايران نظير گلهاي جاويدان و برگ سبز قرار گرفت و در اين زمينه هم بايستي خالدي را جلودار دانست.
از ديگر ابتكارات خالدي، بر هم زدن الگوي قديمي اجراي موسيقي ايراني به شكل: پيشدرآمد، آواز، چهارمضراب، تصنيف و رنگ بود كه آن را به صورت: تصنيف، چهارمضراب، آواز تصنيف در آورد و اين دقيقاً همان الگويي است كه بعدها در برنامة گلهاي جاويدان به كار گرفته شد.
در حيطه آهنگسازي هم، آن هنرمند، صاحب سبكي شخصي بود و آهنگهايي كه ميساخت در دورة خود در شمار بهترينها به حساب ميآمد. آثاري كه خالدي به وجود آورده بارها توسط ديگران بازسازي شده و حتي تا امروز هم همچنان بر زبانها جاري است و اين در حالي است كه بسياري از شنوندگان نه تنها نميدانند كه اين آهنگها از كيست، بلكه حتي نام خالدي هم به گوششان نخورده است.
وي به روايتي سيصد و به روايتي ديگر 350 آهنگ و ترانه ساخته كه تعدادي از آنها در اركستر بزرگ گلها و تعدادي هم در اركسترهاي مختلف راديو اجرا شدهاند.
اكثر شاعران و ترانهسرايان معاصر هم براي ساختههاي خالدي شعر سرودهاند كه رهي معيري، بيژن ترقي، اسماعيل نوابصفا، رحيم معيني كرمانشاهي، پژمان بختياري و ... از آن جملهاند.
آهنگسازي براي فيلم هم بخش ديگري از كارنامه آن هنرمند است. با ورود و رونق صنعت سينما در ايران، خالدي در رديف اولين كساني قرار گرفت كه براي فيلمهاي سينمايي موسيقي ساختند. فيلمهايي همچون «زنداني امير»، «طوفان زندگي» و «شرمسار» با وجود ضعفهاي تكنيكي و محتوايي بسيار، به ياري موسيقي خالدي توانستند توجه عموم را به خود جلب كنند و از شكست نجات يابند.
خالدي از پيشگامان به كارگيري تمها و نغمههاي محلي در آهنگسازي بود. وي به دليل علاقه و توجه خاصي كه به آهنگهاي فولكلور داشت، تعدادي از ترانههاي خود را با استفاده از نغمههاي گيلاني، شيرازي، بختياري، كردي و لري به وجود آورد كه از ميان آنها ميتوان به آهنگهاي مريم جان، رعنا جان، دست به دستمالُم نزن، آي بانو و انار شيرين اشاره كرد. در كنار همه اين تلاشها، خالدي بخشي از اوقات خود را هم صرف فعاليتهاي مديريتي و اداري كرد و در سال 1334 سرپرستي موسيقي راديو را به عهده گرفت و مدتي هم در سِمَت عضو مقدم شوراي موسيقي انجام وظيفه كرد. وي در سال 1347 مجدداً به عضويت كميسيون موسيقي راديو منصوب شد.
سازندة آهنگهاي معروف «به كنارم بنشين» و «بردي از يادم» سرانجام پس از يك بيماري هشت ساله كه بر اثر سكته مغزي به او عارض شده بود و همچنين ابتلا به سرطان حنجره كه روزهاي پاياني حيات توان سخن گفتن را هم از وي سلب كرده بود، به تاريخ 9/9/1369 در بيمارستان مهر چشم از جهان فرو بست و در ابنبابويه مدفون شد. يادش گرامي.
پينوشت:
1. دايرهالمعارف موسيقي كهن ايران؛ ص 122. حوزه هنري.1379
2. مهدي خالدي؛ ص 16.
منابع:
1. نصيريفر، حبيبالله، مهدي خالدي. تهران، نگاه، 1370.
2. نصيريفر، حبيبالله. مردان موسيقي سنتي و كهن ايران جلد 1، تهران، راد، 1372.
منبع : مقام موسیقایی
You can see links before reply
>> DelKash&Vigen - Bordi Az Yadam.mp3 (You can see links before reply) ... با صدای مرحوم ویگن و زنده یاد دلکش
>> You can see links before reply ... با صدای علیرضا افتخاری
<<Shazdeh - Deklame 3 - 11 Bordi Az Yadam.mp3 (You can see links before reply)