PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آخرين آواز



Leon
Thursday 21 February 2008, 01:50 AM
همواره بسياري از رويكردهاي مردم ايران در زمينه هاي مختلف هنري داراي محدوده زماني معين و به قول معروف «تاريخ مصرف» بوده است. بديهي است بيشتر اين رويكردها از شرايط فرهنگي، تاريخي، اجتماعي و حتي سياسي پيروي مي كند. همچنين براي بعضي از اين سليقه هاي متغير مي توان سمت و سو تعيين كرد و آنها را جهت داد. اما بعضي ديگر به كلي از حيطه كنترل افراد خارج است. به همين دليل تركيب رويكردهاي پيش بيني ناپذير و قابل پيش بيني همواره اتفاق هاي غيرمنتظره ديگري را رقم مي زند. مثلاً تا سال 1357 سينماي ايران بيشتر جولانگاه ستاره ها بود؛ اما در يكي دو دهه اول بعد از انقلاب، با حذف ستاره ها نقش كارگردان ها و جاذبه نام آنها بيشتر شد.

در حيطه موسيقي نيز در سال هاي دور با پخش «برنامه گل ها» در راديو، ساز بين المللي ويولون، با شيوه نوازندگي ايراني اش طرفداران زيادي پيدا كرد. مردم حتي نوازندگاني چون بديعي و ياحقي را به اسم مي شناختند. از همين طريق ني استاد كسايي نيز به جايگاه و مرتبتي كه در ميان توده ها شايسته آن بود، رسيد.

در دهه شصت هم ساز سه تار در ادامه تلاش هاي استاد عبادي رونق يافت. سه تار اين بار توسط جلال ذوالفنون و با آلبوم هايي از نوع گل صدبرگ و آتشي در نيستان فراگير شد. چه بسيار جواناني كه در آن دهه و نيمه اول دهه هفتاد اين ساز را بر دوش مي گرفتند و به آموختن و نواختن آن مشغول بودند (البته با آزادي موسيقي پاپ، سه تار جاي خود را به گيتار غربي داد.)آواز ايراني نيز سال هاست با نام شجريان پيوند خورده است. تقريباً از سال 1357 مردم ايران، اين هنر را با نام او مي شناسند.
در اين سال ها بسيار ديده شده كه در كوچه و بازار صدايي در حال پخش است و به صرف سنتي بودن آن صدا مردم مي گويند اين شجريان است كه دارد مي خواند؛ حالا صاحب اين صدا مي خواهد خود شجريان باشد يا ناظري و يا حتي سراج! يعني اين كه شجريان، نماد و سمبل موسيقي آوازي ماست. به علاوه او ويژگي هاي- گاه منحصر به فرد- ديگري هم دارد: شجريان از بعضي لحاظ كامل ترين خواننده ايراني در صد سال اخير است. اين موضوع البته به معناي بهترين بودن او در ميان همه خوانندگان ايراني يك قرن گذشته نيست.
هر چند كه عده اي- صحيح يا غلط- از او با اين صفت ياد مي برند. اما به دلايلي نمي توان با قاطعيت اين نظر را تأييد كرد.مثلاً اين كه سال هايي در حدود يك چهارم از اين يكصد سال، او واقعاً بي رقيب بوده است؛ چرا كه در سال 1357 تمامي خوانندگان پيشكسوت و هم دوره شجريان به يك باره سكوت كرده و كنار رفتند. يا اين كه چون او به دليل حضور و تنفس در بهترين برهه زماني از نظر پيشرفت تكنولوژي و ارتباط با مردم از نعمت پخش و حفظ آثارش در ميان علاقه مندان بهره مند بوده است. مثلاً از هيچ آوازخواني به جز او به اين تعداد اثر در تك تك دستگاه ها و مايه هاي موسيقي با كيفيت مطلوب موجود نيست. به همين دليل آوازهاي او به كرات توسط علاقه مندان و به ويژه هنرجويان شنيده شده است.
به جز اينها صفت «كامل ترين» در مورد شجريان چند معني را در خود نهفته دارد: او از نظر مقطع هاي زماني زندگي هنري اش سه دوره را پشت سر گذاشته است: دوره اول از كودكي و نوجواني تا سال 1345 كه به خوبي با آثار موسيقي قديمي و صفحه هاي موجود آشنا مي شود و ضمن استفاده مستقيم و غيرمستقيم از هنر استادان قديمي و اجراي آواز در راديو مشهد، در پايان اين دوره به راديو ايران و برنامه گل ها راه مي يابد. دوره دوم از1345 تا 1357كه شجريان به جز راديو گاه در تلويزيون حضور مي يابد. برگزاري موفق كنسرت هاي جشن هنر شيراز در اين دوره نام شجريان جوان را در كنار استاداني چون قوامي، بنان، اديب و تاج و آوازخوانان مردم پسندي چون گلپايگاني و ايرج مطرح مي كند.

You can see links before reply

You can see links before reply

نوشته شده توسط فیاض ریاضی (nargisjar@yahoo.com)

arian
Saturday 23 February 2008, 02:49 PM
سلام دوستان البته ويولن پس از انقلاب بصورت گزينشي از موسيقي ايران كنار گذاشته شد و متاسفانه در اين امر بسياري از هنرمندان موسيقي كشور نيز دخيل بودند. به قول ملك ، بديعي همان موقع بود كه مرد.متاسفانه نوعي طرز فكر حاكم از شاگردان آقاي برومند كه هنرمندان جوان دهه ي شصت را تشكيل ميدادند و بيشتر تحت اتوريته ي فكري برومند قرار داشتند امكان حذف بسياري از بزرگان اين سرزمين و سازهاي مرسومي مثل ويولن را فراهم آوردند و از آنجاييكه اعتقادي به جهاني سازي موسيقي كلاسيك ايران نداشتند در قالب بسيار محدود از چند ساز ايراني و به صورت كاملا مونو فوني پرداختند. خوشبختانه امروزه اين جوانان قديم به خود آمده اند تا جاييكه آقاي شجريان تصميم گرفته اند با اركستراي بزرگ دنيا به همكاري بپردازند.اميدوارم كه اين اجراها سهم بزرگي در شناساندن موسيقي ايراني در جهان داشته باشد.

AliB
Saturday 23 February 2008, 09:50 PM
سلام به دوستان عزیز و آرین گرامی.
ضمن اینکه با تحلیل شما به نوعی می توانم گفت که موافق هسنم اما در حذف موسیقیدانان و انواع و شیوه های خاصی از موسیقی در ایران و مشکلاتی که برای موسیقی و موسیقیدانان ما پدید آمد شیوه ی سیاست گزاری کلی و خط و مشی حرکت فرهنگی حاکم بر جامعه را نمی توان نادیده انگاشت چه بسا اگر این حذف به صورت عملی و اجباری صورت نمی پذیرفت از هم آوردی و گفتگوی دوجانبه بین این دو جریان فکری که شما به آن اشاره کردید زایشی نو و تکاملی نیکو در موسیقی ما پدید می آمد که متضمن هر دو وجه جهانی بودن و ایرانی بودن می بود.
اما هیچگاه هیچ سدی آب را نمی تواند برای همیشه پشت خود نگه دارد و آب مسیر واقعی خود را یم یابد.
با تشکر

Kamanche
Saturday 23 February 2008, 11:49 PM
خوشبختانه امروزه اين جوانان قديم به خود آمده اند تا جاييكه آقاي شجريان تصميم گرفته اند با اركستراي بزرگ دنيا به همكاري بپردازند..

با سلام
اتفاقا هنوز به قول شما این جوانان قدیم بر تصمیم خود پا فشاری میکنند.
لطفی علیزاده مشکاتیان طلایی و... وحتی شجریان .چیزی که در آثار این اساتید دیده نمیشه ویولونه (البته به اون شکل تکنوازی ویولون نوازای قدیم)
کار کردن با ارکستر های بزرگ جهان دلیلی به رو آوردن دوباره شجریان به ویولون نیست . ویولون یکی از سازهای اصلی ارکسترهای بزرگه و وجودش در ارکستر لازمه.

arian
Monday 10 March 2008, 03:01 PM
با سلام
اتفاقا هنوز به قول شما این جوانان قدیم بر تصمیم خود پا فشاری میکنند.
لطفی علیزاده مشکاتیان طلایی و... وحتی شجریان .چیزی که در آثار این اساتید دیده نمیشه ویولونه (البته به اون شکل تکنوازی ویولون نوازای قدیم)
کار کردن با ارکستر های بزرگ جهان دلیلی به رو آوردن دوباره شجریان به ویولون نیست . ویولون یکی از سازهای اصلی ارکسترهای بزرگه و وجودش در ارکستر لازمه.

جناب آقاي كمانچه همين طور است كه شما ميفرماييد ولي اين كه آقاي شجريان پس از سالها قبول زحمت فرموده اند كه گوشه چشمي هم به اجراي موسيقي خارج از روال 20 سال گذشته خود آن هم براي خارجكي هاداشته باشند چشم ما را روشن فرموده است .و گرنه اينكه در موسيقي سنتي ما خداي تكرده ويولن مطرح شود كه واويلاست و روح بسياري از بزرگان در قبر خواهد لرزيد و يا دكان بسياري از باصطلاح سنتي پردازان توليد انبوه موسيقي تخته خواهد شد(خداي نا كرده).

Kamanche
Monday 10 March 2008, 03:46 PM
جناب آقاي كمانچه همين طور است كه شما ميفرماييد ولي اين كه آقاي شجريان پس از سالها قبول زحمت فرموده اند كه گوشه چشمي هم به اجراي موسيقي خارج از روال 20 سال گذشته خود آن هم براي خارجكي هاداشته باشند چشم ما را روشن فرموده است .و گرنه اينكه در موسيقي سنتي ما خداي تكرده ويولن مطرح شود كه واويلاست و روح بسياري از بزرگان در قبر خواهد لرزيد و يا دكان بسياري از باصطلاح سنتي پردازان توليد انبوه موسيقي تخته خواهد شد(خداي نا كرده).


سلام دوستان البته ويولن پس از انقلاب بصورت گزينشي از موسيقي ايران كنار گذاشته شد و متاسفانه در اين امر بسياري از هنرمندان موسيقي كشور نيز دخيل بودند. به قول ملك ، بديعي همان موقع بود كه مرد.متاسفانه نوعي طرز فكر حاكم از شاگردان آقاي برومند كه هنرمندان جوان دهه ي شصت را تشكيل ميدادند و بيشتر تحت اتوريته ي فكري برومند قرار داشتند امكان حذف بسياري از بزرگان اين سرزمين و سازهاي مرسومي مثل ويولن را فراهم آوردند و از آنجاييكه اعتقادي به جهاني سازي موسيقي كلاسيك ايران نداشتند در قالب بسيار محدود از چند ساز ايراني و به صورت كاملا مونو فوني پرداختند. خوشبختانه امروزه اين جوانان قديم به خود آمده اند تا جاييكه آقاي شجريان تصميم گرفته اند با اركستراي بزرگ دنيا به همكاري بپردازند.اميدوارم كه اين اجراها سهم بزرگي در شناساندن موسيقي ايراني در جهان داشته باشد.

آرین گرامی درسته
جوان های اون دوره (تحت تاثیر تفکرات برومند بودند یا نبودند، کاری ندارم) باعث شدند که سازی مثل ویولون از موسیقی کنار گذاشته بشه اما مسلما خودت هم بر این عقیده هستی که همین جوان ها باعث رونق تار ،سه تار،کمانچه،سنتور،نی،دف و....... شدند.باعث رواج سازهای ایرانی در بین جوان های نسل ما مسلما همین جوان ها بودند و هستند.

اما اگه صلاح میدانید در همین تاپیک یا تاپیک جدید دراین مورد بیشتر بحث کنیم.

arian
Monday 10 March 2008, 05:19 PM
جناب آقاي كمانچه سلام
فكر ميكنم موضوع تاپيك بي ارتباط با بحث نباشه .اگر صلاح ميدونيد ادامه پيدا كنه.
به نظر من كنار گذاشتن هر سازي از موسيقي ايران به جز ضرر چيزي نداشته باشه . هر چه قدر سعي كنيم سازهاي غربي را ايراني كنيم به نظر من به نفع موسيقي است
عرض بنده بيشتر اين بود كه حذف اين ساز از موسيقي بي شك باعث از دست دادن هنرمنداني گرانبها نظير ملك و بديعي و غيره بود.كه شايد غير قابل جبران باشند.ولي اين دليل نميشه كه سازهاي ملي را فراموش كنيم.هدف جهاني كردن صحيح (عرض ميكنم صحيح) موسيقي ملي است .نه حذف موسيقي ملي .جهاني سازي نياز به ابزار مناسب خود دارد. چرا همين آقايان وزيري و صبا همواره سعي در توسعه سازهاي تخصصي نظير تار و تنبك و سنتور داشتند .
ببينيد در سالهاي قبل از انقلاب ما برنامه گلها را داشتيم كه فكر نميكنم كسي بر ايراني بودن آن بتواند ايراد بگيرد و در كنار آن هم ساز هاي ملي بودند . جنابعالي خيلي بهتر از من ميدانيد كه آقاي بهاري در اركستر منصوري ويولن ميزدند و به پيشنهاد خالقي به تدريس و نوازندگي كمانچه مشغول شدند و اركستر سازهاي ملي نيز كه به خوبي جناب پايور و ساير اساتيد آنرا هدايت ميكردند.
پس از روي كار آمدن اين گروه جوان و پر شور آن روزگار ميبايست تلاشي بيشتري جهت استفاده از سازهاي ملي ميشد نه آنكه سازهاي ديگر قلع و قمع شوند.عرض بنده اين است :متاسفانه در اين امر بسياري از هنرمندان موسيقي كشور نيز دخيل بودند.
هيچكس نميتونه نقش تاثير گذار شجريان در 30 سال گذشته موسيقي كشور را نفي كنه ، بي شك ايشان زحماتي بسياري را متحمل شده اند .اما نبايد زحمات ديگران را نيز ناديده گرفت.ساير آقايان نيز به همين ترتيب هستند.
متاسفانه در شرايط كنوني موسيقي ايران به چند نفر محدود شده است.كه حداكثر به پنج نفر ميرسند.ديگر كسي ارسلان درگاهي و حسن مشحون و خالدي و صارمي و ورزنده حتي پايور را نميشناسه .من مخالف انحصار طلبي هستم به نظرم بايد اجازه ي عرض اندام به همه را داد
بدون شك شما ميدونيد در دانشگاههاي موسيقي وضع به چه قراري است ،وقتي از دانشجوي موسيقي از تار بپرسيد عليزاده را ميتونه فقط نام ببره . نواختن ويولن سنتي كفر محسوب ميشود .من با اين مسئله مشكل دارم نه با سازهاي سنتي.

Kamanche
Monday 10 March 2008, 11:25 PM
یا تشکر از جناب آرین

آرین عزیز من هم قصدم از نوشتم این مطلب این نبود که ویولون ایرانی چیزی جالبی نیست و باید طردش کرد.
اما موسیقی ایرانی هم دارای لهجه خاصی هست که مختص به خودشه.نه عربیه نه ترکی نه هندی نه افغانی.
به نظرم با هر سازی (نه فقط ویولون) به اون بیان و لهجه ی خالص موسیقی ایرانی برسیم.عاری از موسیقی های دیگه.

متاسفانه یکی دیگه از عواملی که بتعث کم رونق شدن ویولون در این چند دهه شد این بود که هر کس و ناکسی و با هر نوع کار هنری و غیر هنری رو به این ساز اوردند.

توی کلیپ های خواننده های موسیقی عامه پسند هم که ماشالا ویولون در حد یکی از بازیگر های زن کلیپ که مشغول رقاصی هست شانش پایین اومده.جامعه ی ما هم باید قبول کرد که مذهبیه و...
خلاصه اینکه شان ویولون به خاطر مطالبی که ذکرش رفت و دلایلی دیگه که بعدا خواهم گفت به شدت پایین اومده
.یعنی همون بلایی که در اواخر دوره قاجار و با ورود ویولون بر سر کمانچه آمد.
نظر شما چیه؟

arian
Tuesday 11 March 2008, 11:28 AM
جناب آقاي كمانچه عزيز با سلام فكر ميكنم بحث تخصصي به ويولن و كمانچه از ارتباط به موسيقيدانان دهه پنجاه به بعد خارج شد و حتما ميبايست در بخش كمانچه يا ويولن آنرا ادامه دهيم . اگر موافق هستيد آنجا ادامه پيدا كند.