PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : همه چیز درباره ی کمانچه (قسمت سوم)



Kamanche
Monday 21 April 2008, 01:44 AM
قسمت بعدی مورد بررسی ما خرک است.خرک نقش بسیار مهمی در سازهای موسیقی ایرانی ایفا می کند و رابطه ی مستقیمی با صدای حاصله از ساز دارد.


You can see links before reply



نمای کلی کاسه ، محل و زاویه ی تقریبی قرار گیری خرک


خرک در کمانچه کج قرار می گیرد.

دلیل آن هم این است که چون دسته ساز مخروطی شکل است برای یکسان بودن انگشت گذاری روی هر چهار سیم ، خرک به صورت کج قرار می گیرد.


You can see links before reply
خرک در کمانچه


جنس چوب خرک ، زاویه قرار گیری سیم ها روی خرک (از لحاظ بالا و پایینی) ، فاصله سیم ها از یکدیگر بر روی خرک ، زاویه و شیب مناسب خرک بر روی پوست ، محل مناسب قرار گیری خرک بر روی پوست از لحاظ فاصله تا کاسه و بالا و پایین نبودن خرک و ... از مهم ترین عوامل برای ایجاد صدای مطلوب در کمانچه هستند و همگی بر نقش مهم خرک تاکید دارند.

.....................................

دسته ی کمانچه : یکی از بخش های اصلی کمانچه است.دسته از پایین به کاسه و از بالا به بالا دسته ساز متصل است و مخروطی شکل ساخته می شود.دسته کمانچه فاقد پرده بندی است و به همین دلیل اجرای صحیح نت ها کمی دشوار تر است .


You can see links before reply
دسته ی کمانچه


قطر دسته کمانچه در بالا دسته (محل قرار گیری دست ها) حدودا 35 تا 38 میلی متراست و در محل اتصال به کاسه به 30 تا 33 میلی متر می رسد.طول دسته هم معمولا بین 30 تا 35 سانتی متر است.(هر چند درساخت ساز این اندازه ها همیشه ثابت نیست و اندازه های ذکر شده طبق روال مرسوم در ساخت کمانچه است)


You can see links before reply
نمای جانبی دسته ی ساز

You can see links before reply
محل اتصال دسته به کاسه که بعضی به آن پاشنه می گویند






پایان بخش سوم
ادامه دارد...

bardyaa
Monday 21 April 2008, 10:56 PM
این کج بودن خرک، واقعاً ربطی به «مخروطی بودن دسته» داره؟

به‌نظرم، کج بودن خرک درواقع داره تغییر نیروی کشش سیم رو برای ضخامتهای مختلف سیمها تصحیح می‌کنه (که انگشت‌گذاری یک‌جور بمونه)؛ نه؟

AliB
Monday 21 April 2008, 11:30 PM
ویشتاسب عزیز واقعا برای قرار دادن این مطالب در سایت زحمت می کشید و بسیار عالیست . همراه با عکس و توضیحات که خیلی آموزنده و جالبه.
در مورد خرک کمانچه ما حسابی بحث کردیم و مطالب زیادی عنوان شده تا الان از سوی دوستان صاحب نظر.
من هم از نظر منطقی با ارتباط مخروطی بودن دسته با کج بودن خرک یک مقدار مشکل دارم. فکر می کنم عامل تفاوت کشش و بالطبع فشاری که بر روی پوست ایجاد می کند رو با این کار تعدیل می کنند که فواصل بر روی دسته برای همه ی سیم ها در یک راستا باقی بمونه. البته من زیاد با این مورد ور رفتم و به نتیجه ی قطعی نرسیدم . مساله ی دیگر که به ذهنم میرسه اصلاح صوتی سیم هاست. وقتی خرک در قسمت سیم های بم پایین تره(منظور از شیطانک دور تره چون ساز عمودی قرار میگیره منظورم از پایین تر این بود) خود به خود صدای سیم های بم تنین دار تر و بم تر و سیم اول شفاف تر میشه .

Kamanche
Tuesday 22 April 2008, 12:50 AM
من هم از نظر منطقی با ارتباط مخروطی بودن دسته با کج بودن خرک یک مقدار مشکل دارم. فکر می کنم عامل تفاوت کشش و بالطبع فشاری که بر روی پوست ایجاد می کند رو با این کار تعدیل می کنند که فواصل بر روی دسته برای همه ی سیم ها در یک راستا باقی بمونه. البته من زیاد با این مورد ور رفتم و به نتیجه ی قطعی نرسیدم . مساله ی دیگر که به ذهنم میرسه اصلاح صوتی سیم هاست. وقتی خرک در قسمت سیم های بم پایین تره(منظور از شیطانک دور تره چون ساز عمودی قرار میگیره منظورم از پایین تر این بود) خود به خود صدای سیم های بم تنین دار تر و بم تر و سیم اول شفاف تر میشه .

با تشکرعلی عزیز
علی جان من هم حرف شما رو زدم و گفتم کج بودن خرک به دلیل مساوی شدن فواصل بر روی چهار سیم هست.
در مورد فواصل اگه یه مقدار خرک رو صاف کنید میبینید که انگشت گذاری که روی سیم اول برای نواختن مثلا ماهور دارید با سیم سوم فرق داره
و با نظر شما هم موافقم بله کج بودن روی خوش طنین شدن و به قول شما شفاف شدن صدای سیم ها تاثیر داره که در بخش پایین تر همین مقاله به صورت جدا ذکر کرده بودم:جنس چوب خرک ، زاویه قرار گیری سیم ها روی خرک (از لحاظ بالا و پایینی) ، فاصله سیم ها از یکدیگر بر روی خرک ، زاویه و شیب مناسب خرک بر روی پوست ، محل مناسب قرار گیری خرک بر روی پوست از لحاظ فاصله تا کاسه و بالا و پایین نبودن خرک و ... از مهم ترین عوامل برای ایجاد صدای مطلوب در کمانچه هستند و همگی بر نقش مهم خرک تاکید دارند.


این کج بودن خرک، واقعاً ربطی به «مخروطی بودن دسته» داره؟

به‌نظرم، کج بودن خرک درواقع داره تغییر نیروی کشش سیم رو برای ضخامتهای مختلف سیمها تصحیح می‌کنه (که انگشت‌گذاری یک‌جور بمونه)؛ نه؟

در مورد نظر بردیای گرامی فکر میکنم بنده هم حرف شما رو میزنم (کج قرار گرفتن خرک به خاطر مساوی بودن انگشت گذاری ها روی چهار سیم) اما شما مثل همیشه علمی تر و دقیق تر با قضیه برخورد کردید.
.................................................. ...........
اما دوستان در مورد قضیه مخروطی شکل من نقل قول رو از استاد هادی منتظری کردم که مخروطی بودن رو هم در این کار موثر دانستند.

bardyaa
Tuesday 22 April 2008, 01:35 AM
ما مخلصیم!

نقل از آقای منتظری رو یادم‌ه، و یادم نیست که چرا اون وقت چیزی نگفتم. اون مثال مثال خوبی نبود، چون وضعی که آقای منتظری به‌ش اشاره کردن درکار نیست. وقتی درست می‌بود که مقطع‌های دسته، بیضی‌هایی باشن که نسبت به سیمها متقارن نیستن، ولی می‌دونیم که دسته فعلاً اینجور نیست. به هر حال، بحثی نیست در فایدهٔ کجی خرک (= یکسان بودن انگشت‌گذاری) نیست؛ فقط «دلیل»ش موضوع بود.

برای علی: فکر می‌کنم که باید تجربه‌ش رو می‌داشتی، یا احتمالاً حواست به‌ش نیست: پایین‌دستهٔ سه‌تار، روی سیم بم، خوب فالش‌ه؛ نه؟ صداها یه‌کم زیرتر از اون‌چه که آدم انتظار داره درمی‌آن. دلیلش این‌ه که پرده‌ها جوری تنظیم می‌شن که پایین دسته روی سیم اول خوش‌صدا باشه. پس روی سیم چهارم که تقریباً دوبرابر کلفت‌تره و انگشت‌گذاری روش کشش بیشتری در سیم ایجاد می‌کنه، زیرتر از اون‌چه که انتظار داریم صدا می‌ده. هرچی هم طول دسته بیشتر، وضع خراب‌تر. طبیعی‌ترین تصحیح، این‌ه که طول صداده سیم بم رو بیشتر کنی که این خطا تصحیح شه، و این اضافه کردن طول هم باید از پایین انجام شه (چون بالادسته‌ت خوب‌ه)؛ پس معقول‌ترین شیوه این‌ه که خرک رو کج بذاری، طوری که طول صداده سیم بم بیشتر از سیم اول بشه. اما معمولاً این‌کار رو نمی‌کنن، و احتمالاً به همین خاطر هم هست که تو ردیف، درحالی که از پایین‌دستهٔ سیم دوم (که معمولاً دو شماره ضخیم‌تر از سیم اول‌ه) استفاده می‌شه، اساساً از یک‌چهارم بالای سیم چهارم (که تقریباً دوبرابر ضخیم‌تر از سیم اول‌ه) به پایین استفاده نمی‌شه. موافقی؟

AliB
Wednesday 23 April 2008, 11:36 AM
ما مخلصیم!

نقل از آقای منتظری رو یادم‌ه، و یادم نیست که چرا اون وقت چیزی نگفتم. اون مثال مثال خوبی نبود، چون وضعی که آقای منتظری به‌ش اشاره کردن درکار نیست. وقتی درست می‌بود که مقطع‌های دسته، بیضی‌هایی باشن که نسبت به سیمها متقارن نیستن، ولی می‌دونیم که دسته فعلاً اینجور نیست. به هر حال، بحثی نیست در فایدهٔ کجی خرک (= یکسان بودن انگشت‌گذاری) نیست؛ فقط «دلیل»ش موضوع بود.

برای علی: فکر می‌کنم که باید تجربه‌ش رو می‌داشتی، یا احتمالاً حواست به‌ش نیست: پایین‌دستهٔ سه‌تار، روی سیم بم، خوب فالش‌ه؛ نه؟ صداها یه‌کم زیرتر از اون‌چه که آدم انتظار داره درمی‌آن. دلیلش این‌ه که پرده‌ها جوری تنظیم می‌شن که پایین دسته روی سیم اول خوش‌صدا باشه. پس روی سیم چهارم که تقریباً دوبرابر کلفت‌تره و انگشت‌گذاری روش کشش بیشتری در سیم ایجاد می‌کنه، زیرتر از اون‌چه که انتظار داریم صدا می‌ده. هرچی هم طول دسته بیشتر، وضع خراب‌تر. طبیعی‌ترین تصحیح، این‌ه که طول صداده سیم بم رو بیشتر کنی که این خطا تصحیح شه، و این اضافه کردن طول هم باید از پایین انجام شه (چون بالادسته‌ت خوب‌ه)؛ پس معقول‌ترین شیوه این‌ه که خرک رو کج بذاری، طوری که طول صداده سیم بم بیشتر از سیم اول بشه. اما معمولاً این‌کار رو نمی‌کنن، و احتمالاً به همین خاطر هم هست که تو ردیف، درحالی که از پایین‌دستهٔ سیم دوم (که معمولاً دو شماره ضخیم‌تر از سیم اول‌ه) استفاده می‌شه، اساساً از یک‌چهارم بالای سیم چهارم (که تقریباً دوبرابر ضخیم‌تر از سیم اول‌ه) به پایین استفاده نمی‌شه. موافقی؟
برای بردیا:
صحبت شما معقوله . در مورد اینکه سیم کلفت تر (البته دقیقا تنها ضخامت سیم در فرکانس اون تاثیر

مستقیم نداره بلکه عامل چگالی و یا جرم واحد طول در فرکانس موثر هست f=1/2*L*(F/m)^1/2

که در اینجا m جرم واحد طول هست که بالطبع برای سیم کلفت تر بیشتر خواهد بود اما عامل جنس

سیم نیز در آن دخیل است پس در بر دارنده ی دو عامل می باشد و اشاره به ضخامت به تنهایی

کافی نیست) و اما در ادامه به موردی اشاره کردید که با بر بررسی فرمول بالا نمی توان آن را عامل

اصلی و تنها عامل دخیل در بالا تر بودن فرکانس پرده های مرتب شده ی سه تار بر روی سیم بم آن

در نظر گرفت. اشاره ی شما به صرف نیروی بیشتر برای فشردن سیم بم بر روی دسته و پرده هاست

که در فرمول مشاهده می کنیم جذر نیروی کشش نقسیم بر جرم واحد طول با فرکانس سیم نسبت

مستقیم دارد بنابر این اگر چه افزایش نیرو از یک سو به افزایش فرکانس کمک می کند اما با حضور

عامل جرم واحد طول (که هم به ضخامت مربوط است و هم به چگالی فلزی که سیم از آن ساخته

می شود) این امر را تعدیل می کند زیرا نیرو بر آن تقسیم می گردد پس در نتیجه گیری نهایی در مورد

اینکه چرا صدای پرده های مرتب شده بر روی دسته سه تار بر روی سیم بم ناهماهنگ است باید

عوامل بیشتری را در نظر گرفت.

و این مساله تازه بررسی فیزیکی ارتعاش یک تار به صورت مجرد می باشد و هنگامی که بر روی ساز

مورد بررسی قرار می گیرد به عوامل بیشتری از جمله ساختار ساز و واکنش مکانیکی خرک و صفحه

ی رزونانس و سایر عوامل به ارتعاش سیم نیز موثر خواهد بود. اگر بخواهیم صرفا با این دید نگاه کنیم

شاید ضرورت کج کردن خرک سه تار بیشتر از کج کردن خرک کمانچه باشد زیرا وجود پرده بندی بر روی

دسته ی سه تار لزوم در یک خط قرار گیری فواصل بر روی سیم ها رو دیکته میکنه اما در سازی مثل

کمانچه همچین ضرورتی شاید با این دید نگاه کردن(صرفا به لحاظ تحلیلی و یه کم کل کل کردن) وجود

نداشته باشه تازه در کمانچه هم طول آزاد سیم کمتره و هم به واقع بیشتر از قسمت بالایی سیم

(بم) استفاده میشه . پس وقتی خرک کج قرار میگیره ممکنه از لحاظ منطقی مربوط به عوامل دیگری

نیز باشه. مثلا چرا خرک ویلن کج قرار نمیگیره مگر همه ی مواردی که شما به اون اشاره کردید در

مورد ویلن صادق نیست؟ چه توضیحی برا اون دارید؟ تازه در ویلن از گستره بیستری از طول سیم ها در

پوزوسیون های مختلف استفاده میشه!

چرا فقط کمانچه خرکش کج قرار گرفته؟

نکته ی جالب دیگه اینکه دنبال عکس های رباب و قیچک بودم روی نت تا وضعیت خرکشون رو دقیق تر

مورد بررسی قرار بدم در مورد قیچک چندین تصویر دیدم با خرکهای وحشتناک کج اما یه عکس از

رحمت الله بدیعی دیدن در حال قیچک زدن (از کلمه ی استاد فاکتور گرفتم) خرک سازش به نحو

عجیبی صاف و مستقیم بود ! در مورد رباب هم به نظرم خرک صاف بود!

(اگر اینطور باشه)اون رو چطور توجیه می کنید؟ رباب هم سازیست بدون پرده که طول آزاد سیم ها در

اون زیاد هست نسبتا ! یا مثلا در گیتار چی؟ جنس سیم ها متفاوته و پرده بندی ثابت داره خرک هم

صافه ! از همه ی سیم ها هم به فراخور در قسمتهای مختلف ممکنه استفاده بشه.

ضمن اینکه من هم در پست قبلیم به عامل تصحیح فواصل ساز اشاره کرده بودم ایا مورد تصحیح صوتی

و یا خوش خوان شدن ساز رو هم با این توضیحات میشه در نظر گرفت؟ آیا همونطور که من گفتم

میتونه عوامل غیر قابل محاسبه ای هم در این کج قرار گرفتن خرک در کمانچه وجود داشته باشه به

نوعی که من بتونم همونطور که در پست قبلی گفتم بگم که " من زیاد با این مورد ور رفتم اما به نتیجه

ی قطعی نرسیدم؟" چون حقیقتا میزان این شیب و محل قرار گیری این خرک میتونه در هر ساز به

عوامل زیادی بستگی داشته باشه(منظورم بین کمانچه هاست) مثلا جنس و ضخامت پوست -مبنای

کوک سیم ها- جنس و کیفیت سیم ها- ساختار ساز و کیفیت و ساختار چوب به کار رفته- سلیقه و

نحوه ی انگشت گذاری نوازنده و .... شاید اگر زور بزنم چند تا عامل دیگه هم بتونم اضافه کنم

AliB
Wednesday 23 April 2008, 11:44 AM
خدایی فکر نمی کنم راجع به هیچ کدو از اجزای هیچ کدون از سازها به اندازه ی خرک کمانچه تو این سایت بحث شده باشه :))

bardyaa
Wednesday 23 April 2008, 01:50 PM
من یه دوست تمبورنواز داشتم که بچهٔ بسیار نازنینی بود و، برعکس من، خیلی صاف و صادق و ساده. یه‌باری داشت زیر خرک سازش رو می‌چسبوند به صفحه، به‌ش گفتم «کارای سازت رو خودت می‌کنی؟» گفت «نه همه‌شون رو. فقط کارای سیمی و پرده‌ای و خرکی»! این اصطلاح «کار خرکی» و بعد «ساز خرکی» (= سازی که خرک داره!) به شدت رایج شد، اون‌قدر که من در وسوسه‌ام که چیزی بگم دربارهٔ این بحث به همون شیوه! :272:

به هر روی، متشکرم که ذکر صریحی از فرمول کردی؛ اما از سر بچگیام فکر می‌کردم که شیوهٔ استفاده از این فرمول رو یه‌کم باید جدی‌تر گرفت: اون «نیرو»، نیروی کشش اولیه‌ست (که مثلاً از کوک کردن می‌آد). اما سیمها روی سازای سنتی ما معمولاً «موازی» دسته نیستن (برعکس سازای کلاسیک، که بلندی خرک معمولاً با بالا آوردن بخشی از دسته که انگشت‌گذاری روش انجام می‌شه تصحیح می‌شه)، و در نتیجه، هرچی پایین‌تر بریم، چون فاصله‌شون تا دسته بیشتر می‌شه، اون بخش از F هم که به انگشت‌گذاری مربوط‌ه بیشتر می‌شه، درحالی که m ثابت‌ه. این که تأثیر این نیروی جدید روی سیمی که جرم مشخص داره چه‌قدره تو این فرمول نمی‌آد. به‌علاوه، قاعدتاً سطح مقطع هم بی‌ربط نیست؛ ولی اینجا کلاً گم می‌شه.

فکر کنم یه‌بار باید بشینیم و همهٔ سواد رو بریزیم رو هم و جدی حساب کنیم!

در مورد ویولن، احتمالاً این خطا رو جور دیگه‌ای تصحیح می‌کنن (که نمی‌دونم چه‌جوره، ولی می‌دونم که بخشی از «فوت»ه. شاید با همون بالا آوردن جای انگشت‌گذاری روی دستهٔ ساز، که تأثیر بلندی خرک رو می‌گیره) و اتفاقاً این نمونهٔ «قیچک» هم خیلی خوب‌ه: می‌دونیم که قیچک آقای [ر.] بدیعی، نه قیچک محلی، که قیچک ساختهٔ آقای قنبری‌مهره و درنتیجه، احتمالاً از همون «فوت» ویولن‌سازی درش دمیده شده! غیر از اون سری، تقریباً همهٔ قیچکهای محلی (= دقیقاً همهٔ اونایی که من دیدم، مخصوصاً تو سیستان) لزوماً خرکشون کج‌ه.

AliB
Wednesday 23 April 2008, 02:07 PM
خوب بردیا جون چی شد بالاخره
البته توضیح شما در مورد افزایش نیروی وارد بر سیم در پرده های نزدیکتر به خرک من رو قانع کرد :) منطقیست. اما بردیا جان بحث من بر روی همه ی سیم ها بود این حالت برای سیم های سفید و زرد هم صادق است :) کشش بر روی آن ها هم در پرده های نزدیک به خرک افزوده می شود پس می بینیم که به این سادگی هم نمی شود این متغیر ها رو در مورد هر سه جنس و ضخامت سیم بر روی مثلا سه تار در مقایسه با هم ثابت فرض کرد و نتیجه گیری دقیق کرد. پس عامل نیرو هم به یک نسبت بر روی همه ی سیم ها افزایش پیدا خواهد کرد. در این مورد چه توضیحی دارید؟(مثل اینکه قانع نکرد :)) )
پس در بحث می بینیم که باز رسیدیم به فوت یا متغیر و پارامتر هایی غیر قابل محاسبه!
صحبت بر روی کمانچه و قیچک هست و دلیل اصلی کج قرار گرفتن خرک :(البته کمی موشکافانه تر D:)

bardyaa
Wednesday 23 April 2008, 02:59 PM
آخه کسی باید از این حرفا بزنه که فیزیکش خوب باشه؛ نه من!

ولی محض تفریح، این «توجیه» رو هم می‌شه یه‌کم جدی گرفت:
مدل رفقای فیزیکی، بیا و فرض کن که می‌تونیم یه سیم رو یه مجموعه از سیمهای «خیلی نازک» بگیریم. فرض کن که یه نیروی ثابت F از انگشت وارد می‌کنیم و می‌دونیم که اگه یه سیم به سطح مقطع خیلی ریز a می‌داشتیم، یه نیروی کشش T تحت تأثیر F به کششش اضافه می‌شد. حالا، اگه اون فرض اول درست باشه، وقتی سطح مقطع A باشه، انتظار داریم که این نیروی کشش جمع اون نیروها باشه، که می‌شه A/a*T ـــ یعنی برای سیم چهارم، که قطرش دوبرابر قطر سیم اول‌ه، انتظار داریم که کششی که تحت تأثیر انگشت‌گذاری به سیم «اضافه» می‌شه، چهار برابر (= نسبت سطح مقطع‌ها) باشه.

بدجوری غلط‌ه؟

در حاشیه، نمی‌دونم که سیمهای زرد و سفید ینی چی‌ها. منظورت سیم اول و سیم دوم‌ه؟ اونها قطرشون تقریباً مساوی‌ه (سیم اول از شمارهٔ 18 تا 20 بسته می‌شه و سیم دوم از شمارهٔ 20 تا 22)؛ نه؟

AliB
Wednesday 23 April 2008, 03:39 PM
:guitarplay2:
من یه زمانی فیزیکم خیلی خوب بود مدت هاست که سواد من نم کشیده.
در مورد مدلت والا یه انیشتن باید بیاد برای من توضیح بده که داستان چیه :))
در حاشیه کلا من یه کم از پشت کوه اومدم و اطلاعات موسیقاییم آکادمیک نیست(جدی میگم ها تیکه نمیندازم) اینه که در مطالبی که بیان می کنم با اصطلاحات نامانوس هم ممکنه برخورد کنید که به بزرگواریه خودتون باید یه انتقال موسیقیایی بدین بهشون.
همونطور که تو مطلبم هم یه کم البته در جای نامناسب اشاره کردم که منظورم در سه تار هست توضیح میدم که منظورم از سیم زرد و سفید همونطور که شما رو دچار ابهام کرد همون سیم اول و دوم و چهارم بود که البته درسته که سیم اول و دوم قطری تقریبا مساوی داره اما جنس این دو سیم و در نتیجه چگالی و در نهایت وزن واحد طول اون متفاوت خواهد بود ببینید به هر صورت هر کدم از این سیم ها با یک نیروی اولیه مورد کشش قرار می گیرند که متفاوت هست طبیعتا فقط سیم اول و سوم در سه تار با دارا بودن شرایط یکسان تحت نیرویی برابر قرار دارند. . اما نیروی وارده اضافی بر روی سیم اول و سیم دوم و سیم چهارم متفاوت خواهد بود زیرا به دلیل تفاوت قطر و جنس سیم ها شما برای ایجاد یک مقدار تغییر مکان در این سیمهای کشیده شده(از حالت آزاد تا روی سطح دسته که مثلا در پایین دسته حدودا 4 میلیمتر هست در حالت ایده آل) نیاز به نیرو های متفاوتی هم دارید که بر اون بیفزایید که منطقا در سیم بم نیروی بیشتری خواهد بود اما از سوی دیگر جرم واحد طول سیم بم هم شاید مثلا دوبرابر سیم اول یا دوم باشد پس اینطور به نتیجه نمیرسیم باید در یک شرایط ازمایشگاهی این پارامترها رو با ابزار دقیق اندازه گیری کنیم و تاثیر اون رو در افزایش فرکانس سیم ها مورد بررسی قرار بدیم تا بتونیم بگیم جریان از چه قراره. ببینید نیاز به مدل سازی جدید برای بررسی رفتار سیم تحت نیروی کشش نیست چون ما مقاومت سیم رو که بررسی نمی کنیم ما رفتار ارتعاشی اون رو بررسی می کنیم و با اون کار داریم .
خلاصه اینکه در هر صورت تفاوت قطر و جنس و نیروی وارده بر سیم ها تفاوت هایی رو در فواصل صوتی و صدادهی این سیم ها ایجاد میکنه که با شیوه های مختلف اون رو حذ می کنند مثل همون چیزی که شما گفتی :نزدیک کردن هر چه بیشتر سیم ها به سطح دسته که قضیه ی اضافه نیروی وارده رو منتفی کنه و فقط عامل تغییر طول تنها بازیگر قضیه باشه. فکر میکنم فوتش همینه.
در مورد سه تار و همه ی ساز های دیگری که من از نزدیک دیدم هرچه سیم ها به ساز نزدیک تر باشند ساز خوش صدا تر است باز از من ایراد نگیرید ها مثلا سه تار هر چه سیم ها پایینتر قرار بگیره به نظر من نرم مضراب تر و خوش زنگ تره ولی خوب دیگه ساختار ساز هم به ما تحمیل میکنه مثلا نحوه ی اتصال دسته به کاسه و شکل شکمی که توی دسته داده میشه و همه ی اینها.

m_rv_2008
Monday 6 February 2012, 10:13 AM
در پايان از آقاي خرك كمانچه هم سپاسگذاري مي شود. متمنيست با تشريف فرمايي خود روح آن مرحوم را شاد و بازماندگان را قرين امتنان فرماييد.

bardyaa
Monday 6 February 2012, 12:51 PM
در پايان از آقاي خرك كمانچه هم سپاسگذاري مي شود. متمنيست با تشريف فرمايي خود روح آن مرحوم را شاد و بازماندگان را قرين امتنان فرماييد.
که یعنی چی؟

mina5865
Monday 20 September 2021, 11:10 AM
سلام من تازه امروز ثبت نام کردم، فعلا راه و چاه سوال پرسیدنو اینجا بلد نیستم، تو اینستا پیج داره این سایت ک فالو کنم؟