Leon
Thursday 24 April 2008, 01:54 PM
You can see links before reply حشمت سنجری
تاريخ موسيقی پيشرو ايران، با سرگذشت ارکستر بزرگی که بعدها به ارکستر سمفونيک تبديل شد، همگام بوده است. در واقع می شود گفت که آن تاريخ و اين سرگذشت در هم تنيده شده است.
گذشته ازآن، هنرستان عالی موسيقی، يعنی کنسرواتوار تهران، نيز هميشه نقش پايگاه و تکيه گاه آن هر دو را ايفا کرده است. موسيقيدانان پيشرو ايران، غالبا تحصيلات اوليه خود را در همين هنرستان گذرانده اند وبه طور دائم يا موقت در ارکستر سمفونيک تهران عضويت داشته اند و بعد هم که به آهنگسازی روی آورده اند، نخستين اجرای آفريده هايشان را همين ارکستر عرضه کرده است.
تنی چند از اين موسيقيدانان بعدها حتی خود به مقام رهبری ارکستر رسيده اند و با فراغ بال آفريده های خودشان را نيز آن گونه که خواسته اند به اجرا در آورده اند. پرويز محمود، روبيک گريگوريان، مرتضی حنانه و حشمت سنجری همه کمابيش همين مسير را طی کرده اند.
حشمت سنجری، که چهاردهم دی ماه امسال، درست ده سال از مرگش می گذرد نيز از فارغ التحصيلان هنرستان علی موسيقی بود که پس از چند سال عضويت در ارکستر سمفونيک تهران، به رهبری آن برگزيده شد و در مجموع بلند ترين دوره رهبری ارکستر را ازآن خود ساخت.
آغاز کار
حشمت سنجری در سال 1296 خورشيدی در تهران، در خانواد ه ای اهل هنر به دنيا آمد.
پدرش "حسين سنجری" از نوازندگان برجسته تار به شمار می آمده که موسيقی را نزد درويش خان و مرتضی نی داوود آموخته بود ولی با گشايش مدرسه موسيقی علينقی وزيری در سال 1302، به آن جا رفت و با نت خوانی و قواعد ديگر موسيقی علمی آشنا شد و در جرگه ياران و همکاران وزيری درآمد. علاوه بر پدر، مادر حشمت نيز با نواختن تار آشنائی داشت و همين فضای هنری خانوادگی، او را دلبسته موسيقی ساخت و سرنوشت او را رقم زد.
حشمت از همان خردسالی با رهنمود پدر که قريحه موسيقی او را دريافته بود، وارد مدرسه موسيقی وزيری شد. او در آغاز علاوه بر شرکت در گروه آواز جمعی کودکان ، به فراگيری تارنوازی پرداخت، ولی به زودی به ويولن، ساز ايرانی شده ای که در مدرسه وزيری ارج و قرب ويژه ای داشت، روی آورد و نواختن آن را آموخت.
گفتنی است که حشمت همزمان با فراگيری های هنری ، تحصيات عمومی خود را نيز در دارلفنون می گذرانيد. ولی با پايان گرفتن تحصيلات عمومی، همه زمان و توان خود را يکسره وقف موسيقی ساخت و در هنرستان عالی موسيقی فراگيری های خود را ادامه داد. نواختن ويولن را نزد "سرژ خودسيف" ، استاد روسی تبار هنرستان، پيش برد و رهبری و آهنگسازی را در کلاس پرويز محمود فراگرفت.
حشمت سنجری سرانجام توانست تحصيل خود را در هنرستان عالی موسيقی، در سال 1328 با اجرای کنسرتو ويولن بتهوون به عنوان پايان نامه، همراه با ارکستر سمفونيک تهران، به پايان ببرد. او بلافاصله پس از اين توفيق به رهبری ارکستر هنرجويان هنرستان برگزيده شد.
رهبری
You can see links before reply حشمت سنجری
حشمت سنجری، پس از سفر مطالعاتی مرتضی حنانه ، رهبر وقت ارکستر سمفونيک تهران، به ايتاليا در سال 1324 به رهبری اين ارکستر رسيد. از آن پس او، با چشم پوشی از يک وقفه سه ساله-در مجموع 12 سال رهبری ارکستر را در دست داشت و "رپتوار"ی گسترده برای ارکستر فراهم آورد. آن وقفه سه ساله از 1326 تا 1329 را نيز صرف سفری مطالعاتی به اروپا کرد.
سنجری در اين سفر در وين، بروکسل، و پروجا(ايتاليا) به تکميل تحصيلات خود پرداخت و از چند سازمان آموزشی معتبر ديپلم هائی در يافت کرد که مهم ترين آن ها شايد ديپلم رهبری ارکستر سمفونيک و اپرا و ديپلم آهنگسازی از آکادمی موسيقی وين باشد.
حشمت سنجری پيش از اين سفر مطالعاتی، يعنی در سال 1325 نيز به دعوت چند ارکستر بزرگ در آمريکا، سفری چندماهه به آن ديار داشت و از جمله ارکستر سمفونيک های بوستون، کلمبيا و شيکاگو را رهبری کرد. او پس از بازگشت از سفر مطالعاتی اروپا و استقرار مجدد برسکوی رهبری ارکستر سمفونيک تهران، به تناوب به عنوان رهبر ميهمان به کشورهای ديگر نيز سفر کرد که مهم ترين آن ها شايد سفر به اتحاد شوروی سابق، لهستان، رومانی و ترکيه باشد.
مداومت و استمرار 12 ساله در کار رهبری سبب شده بود که سنجری همه چم وخم های کار ارکستر سمفونيک تهران و نيز روحيات تک تک نوازندگان آن را بشناسد و از اين آشنائی، پشتوانه ای برای اعتلای کيفی کار ارکستر فراهم آورد.
آهنگسازی
حشمت سنجری در کار آهنگسازی، درگير با مسائلی بود که در زمان او، ذهن همه آهنگسازان پيشرو را به خود مشغول می کرد. پرسش هائی که هنوز تا زمان حال نيز پاسخ هائی يگانه نيافته است:
- آيا می توان از همه شگردهای موسيقی نويسی بين المللی در کار آهنگسازی ملی استفاده کرد؟
- آيا می توان سازهای ملی و بومی را در اجرای آفريده های پيشرو به کارگرفت؟
دو آفريده عمده ای که از حشمت سنجری به جای مانده، نشان میدهد که تمايل و کوشش او بيش از هر چيز درآن بود که به رنگ و بوی موسيقی ملی اولويت بدهد و کاری نکند که طراوت های بومی اين موسيقی در لابلای شگردهای فنی بيی المللی از ميان برود. به همين جهت آن بخش از دستمايه های موسيقی ملی را زمينه کار قرلر می داد که سازگاری بيشتری برای بسط توسعه و ترکيب با شگردهای فنی دارند.
سنجری در "سوئيت ايرانی" که از پنج بخش تشکيل شده، کوشيده است تا ريتم های سرزنده رنگ های ايرانی را به کار بگيرد. اين بخش های پنج گانه عبارتند از: افق بيکران، دوحالت، رقص مضراب ها، رقص دايره، و اوج. در اين ميان رققص دايره به خاطر جاذبه های ريتميک، شهرت بيشتری يافته و بارها به وسيله ارکستر سمفونيک تهران اجرا شده است.
آفريده ديگر حشمت سنجری "رنگارنگ" نام دارد که در آن نيز ملودی ها و ريتم های موسيقی ملی، دستمايه قرار گرفته اند.
سنجری گرايش ويژه ای به آهنگسازان سرزمين های شرقی اتحاد شوروی (سابق) ازجمله "فکرت اميروف" داشت. تاثير اين گرايش را می توان در برخی از آثار او يافت. "شور" آفريده معروف "اميروف"، در رپرتوار ارکستر سمفونيک تهران جای ثابتی داشت.
پايان کار
حشمت سنجری در سال 1351 از رهبری ارکستر سمفونيک تهران کناره گرفت و عنان آن را به دست رهبر جوان و تازه نفس " فرهاد مشکات" سپرد. او از آن پس با داشتن عنوان مشاور وزير فرهنگ و هنر، به صورت پراکنده موسيقی چند اپرا و باله را در تالار رودکی و نيز کنسرت هائی با ارکستر مجلسی راديو تلويزيون ملی ايران، رهبری کرد.
همزمان با برپائی انقلاب اسلامی در ايران، حشمت سنجری بازنشسته شد ولی يک سال پس از آن از سوی کارگزاران تازه فرهنگی به کار دعوت شد و ده سال ديگر عنوان رهبری ارکستر سمفونيک تهران را برای خود نگاه داشت.
ولی اين ارکستر ديگر ارکستر سمفونيک پيشرفته پيش از انقلاب نبود. بسياری از نوازندگان آن يا به اصطلاح "پاکسازی" شده و يا به خارج از کشور گريخته بودند. موسيقی، به ويژه موسيقی پيشرو، برای کاکرگزاران فرهنگی نظام تازه، دستاورد تهاجم فرهنگی غرب به شمار می آمد و ناسازگار با ارزش های اسلامی.
آنجه که ارکستر سمفونيک تهران در ده سال نخستين پس از انقلاب به اجرا در آورده از حد سرود های انقلابی و مذهبی و تک و توک آثار ساده و کوتاه کلاسيک فراتر نرفته است شايد همين شرايط ناگوار، حشمت سنجری را آن چنان در تنگنای ذهنی قرار داد که در سال 1368 به بستر بيماری افتاد. يک بيماری طولانی که مرگ او را در چهاردهم دی ماه سال 1373 به دنبال داشت.
bbcpersian.com
تاريخ موسيقی پيشرو ايران، با سرگذشت ارکستر بزرگی که بعدها به ارکستر سمفونيک تبديل شد، همگام بوده است. در واقع می شود گفت که آن تاريخ و اين سرگذشت در هم تنيده شده است.
گذشته ازآن، هنرستان عالی موسيقی، يعنی کنسرواتوار تهران، نيز هميشه نقش پايگاه و تکيه گاه آن هر دو را ايفا کرده است. موسيقيدانان پيشرو ايران، غالبا تحصيلات اوليه خود را در همين هنرستان گذرانده اند وبه طور دائم يا موقت در ارکستر سمفونيک تهران عضويت داشته اند و بعد هم که به آهنگسازی روی آورده اند، نخستين اجرای آفريده هايشان را همين ارکستر عرضه کرده است.
تنی چند از اين موسيقيدانان بعدها حتی خود به مقام رهبری ارکستر رسيده اند و با فراغ بال آفريده های خودشان را نيز آن گونه که خواسته اند به اجرا در آورده اند. پرويز محمود، روبيک گريگوريان، مرتضی حنانه و حشمت سنجری همه کمابيش همين مسير را طی کرده اند.
حشمت سنجری، که چهاردهم دی ماه امسال، درست ده سال از مرگش می گذرد نيز از فارغ التحصيلان هنرستان علی موسيقی بود که پس از چند سال عضويت در ارکستر سمفونيک تهران، به رهبری آن برگزيده شد و در مجموع بلند ترين دوره رهبری ارکستر را ازآن خود ساخت.
آغاز کار
حشمت سنجری در سال 1296 خورشيدی در تهران، در خانواد ه ای اهل هنر به دنيا آمد.
پدرش "حسين سنجری" از نوازندگان برجسته تار به شمار می آمده که موسيقی را نزد درويش خان و مرتضی نی داوود آموخته بود ولی با گشايش مدرسه موسيقی علينقی وزيری در سال 1302، به آن جا رفت و با نت خوانی و قواعد ديگر موسيقی علمی آشنا شد و در جرگه ياران و همکاران وزيری درآمد. علاوه بر پدر، مادر حشمت نيز با نواختن تار آشنائی داشت و همين فضای هنری خانوادگی، او را دلبسته موسيقی ساخت و سرنوشت او را رقم زد.
حشمت از همان خردسالی با رهنمود پدر که قريحه موسيقی او را دريافته بود، وارد مدرسه موسيقی وزيری شد. او در آغاز علاوه بر شرکت در گروه آواز جمعی کودکان ، به فراگيری تارنوازی پرداخت، ولی به زودی به ويولن، ساز ايرانی شده ای که در مدرسه وزيری ارج و قرب ويژه ای داشت، روی آورد و نواختن آن را آموخت.
گفتنی است که حشمت همزمان با فراگيری های هنری ، تحصيات عمومی خود را نيز در دارلفنون می گذرانيد. ولی با پايان گرفتن تحصيلات عمومی، همه زمان و توان خود را يکسره وقف موسيقی ساخت و در هنرستان عالی موسيقی فراگيری های خود را ادامه داد. نواختن ويولن را نزد "سرژ خودسيف" ، استاد روسی تبار هنرستان، پيش برد و رهبری و آهنگسازی را در کلاس پرويز محمود فراگرفت.
حشمت سنجری سرانجام توانست تحصيل خود را در هنرستان عالی موسيقی، در سال 1328 با اجرای کنسرتو ويولن بتهوون به عنوان پايان نامه، همراه با ارکستر سمفونيک تهران، به پايان ببرد. او بلافاصله پس از اين توفيق به رهبری ارکستر هنرجويان هنرستان برگزيده شد.
رهبری
You can see links before reply حشمت سنجری
حشمت سنجری، پس از سفر مطالعاتی مرتضی حنانه ، رهبر وقت ارکستر سمفونيک تهران، به ايتاليا در سال 1324 به رهبری اين ارکستر رسيد. از آن پس او، با چشم پوشی از يک وقفه سه ساله-در مجموع 12 سال رهبری ارکستر را در دست داشت و "رپتوار"ی گسترده برای ارکستر فراهم آورد. آن وقفه سه ساله از 1326 تا 1329 را نيز صرف سفری مطالعاتی به اروپا کرد.
سنجری در اين سفر در وين، بروکسل، و پروجا(ايتاليا) به تکميل تحصيلات خود پرداخت و از چند سازمان آموزشی معتبر ديپلم هائی در يافت کرد که مهم ترين آن ها شايد ديپلم رهبری ارکستر سمفونيک و اپرا و ديپلم آهنگسازی از آکادمی موسيقی وين باشد.
حشمت سنجری پيش از اين سفر مطالعاتی، يعنی در سال 1325 نيز به دعوت چند ارکستر بزرگ در آمريکا، سفری چندماهه به آن ديار داشت و از جمله ارکستر سمفونيک های بوستون، کلمبيا و شيکاگو را رهبری کرد. او پس از بازگشت از سفر مطالعاتی اروپا و استقرار مجدد برسکوی رهبری ارکستر سمفونيک تهران، به تناوب به عنوان رهبر ميهمان به کشورهای ديگر نيز سفر کرد که مهم ترين آن ها شايد سفر به اتحاد شوروی سابق، لهستان، رومانی و ترکيه باشد.
مداومت و استمرار 12 ساله در کار رهبری سبب شده بود که سنجری همه چم وخم های کار ارکستر سمفونيک تهران و نيز روحيات تک تک نوازندگان آن را بشناسد و از اين آشنائی، پشتوانه ای برای اعتلای کيفی کار ارکستر فراهم آورد.
آهنگسازی
حشمت سنجری در کار آهنگسازی، درگير با مسائلی بود که در زمان او، ذهن همه آهنگسازان پيشرو را به خود مشغول می کرد. پرسش هائی که هنوز تا زمان حال نيز پاسخ هائی يگانه نيافته است:
- آيا می توان از همه شگردهای موسيقی نويسی بين المللی در کار آهنگسازی ملی استفاده کرد؟
- آيا می توان سازهای ملی و بومی را در اجرای آفريده های پيشرو به کارگرفت؟
دو آفريده عمده ای که از حشمت سنجری به جای مانده، نشان میدهد که تمايل و کوشش او بيش از هر چيز درآن بود که به رنگ و بوی موسيقی ملی اولويت بدهد و کاری نکند که طراوت های بومی اين موسيقی در لابلای شگردهای فنی بيی المللی از ميان برود. به همين جهت آن بخش از دستمايه های موسيقی ملی را زمينه کار قرلر می داد که سازگاری بيشتری برای بسط توسعه و ترکيب با شگردهای فنی دارند.
سنجری در "سوئيت ايرانی" که از پنج بخش تشکيل شده، کوشيده است تا ريتم های سرزنده رنگ های ايرانی را به کار بگيرد. اين بخش های پنج گانه عبارتند از: افق بيکران، دوحالت، رقص مضراب ها، رقص دايره، و اوج. در اين ميان رققص دايره به خاطر جاذبه های ريتميک، شهرت بيشتری يافته و بارها به وسيله ارکستر سمفونيک تهران اجرا شده است.
آفريده ديگر حشمت سنجری "رنگارنگ" نام دارد که در آن نيز ملودی ها و ريتم های موسيقی ملی، دستمايه قرار گرفته اند.
سنجری گرايش ويژه ای به آهنگسازان سرزمين های شرقی اتحاد شوروی (سابق) ازجمله "فکرت اميروف" داشت. تاثير اين گرايش را می توان در برخی از آثار او يافت. "شور" آفريده معروف "اميروف"، در رپرتوار ارکستر سمفونيک تهران جای ثابتی داشت.
پايان کار
حشمت سنجری در سال 1351 از رهبری ارکستر سمفونيک تهران کناره گرفت و عنان آن را به دست رهبر جوان و تازه نفس " فرهاد مشکات" سپرد. او از آن پس با داشتن عنوان مشاور وزير فرهنگ و هنر، به صورت پراکنده موسيقی چند اپرا و باله را در تالار رودکی و نيز کنسرت هائی با ارکستر مجلسی راديو تلويزيون ملی ايران، رهبری کرد.
همزمان با برپائی انقلاب اسلامی در ايران، حشمت سنجری بازنشسته شد ولی يک سال پس از آن از سوی کارگزاران تازه فرهنگی به کار دعوت شد و ده سال ديگر عنوان رهبری ارکستر سمفونيک تهران را برای خود نگاه داشت.
ولی اين ارکستر ديگر ارکستر سمفونيک پيشرفته پيش از انقلاب نبود. بسياری از نوازندگان آن يا به اصطلاح "پاکسازی" شده و يا به خارج از کشور گريخته بودند. موسيقی، به ويژه موسيقی پيشرو، برای کاکرگزاران فرهنگی نظام تازه، دستاورد تهاجم فرهنگی غرب به شمار می آمد و ناسازگار با ارزش های اسلامی.
آنجه که ارکستر سمفونيک تهران در ده سال نخستين پس از انقلاب به اجرا در آورده از حد سرود های انقلابی و مذهبی و تک و توک آثار ساده و کوتاه کلاسيک فراتر نرفته است شايد همين شرايط ناگوار، حشمت سنجری را آن چنان در تنگنای ذهنی قرار داد که در سال 1368 به بستر بيماری افتاد. يک بيماری طولانی که مرگ او را در چهاردهم دی ماه سال 1373 به دنبال داشت.
bbcpersian.com