PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سازشناسي



Leon
Thursday 1 May 2008, 10:39 AM
مقوله سازشناسی از دو دیدگاه قابل بحث و برخورد است :

الف : دیدگاه دائره المعارفی

ب : دیدگاه شناختی یا سازشناسی حقیقی

بر اهل فن پوشیده نیست که اثر و احساس هنری و ابزار انتقال آن را چنان رابطه تنگاتنگ و انکار ناپذیری است که تصور یکی بدون دیگری کاملا" بی معناست . شاید در معدودی از رشته های هنری ضرورت این رابطه کمتر محسوس باشد اما به جرات می توان مدعی شد که هیچ اثر هنری بدون ابزار بیان (در حد مطلوب) توان انتقال تمامیت خود را با همه ظرافت و زیبایی ندارد .
معهذا طبیعی است که به تناسب رشته های مختلف ، شدت و ضعف این رابطه متغیر است اما ضرورت آن در هنر موسیقی به مراتب بیشتر از هر هنر دیگری محسوس است چه موسیقی میدان شنیدن است و مستقیما" با احساسات و عواطف انسانی در ارتباط است و احساس زشتی و زیبایی در آن با گوش غیر حرفه ای و غیر متخصص هم حتی با کمترین سنجش و دقت امکان پذیر است .
توجه نابرابر به قالب و محتوا . . .
موسیقی ایرانی ، ریشه در اصالت فرهنگ ایرانی داشته و از سابقه تاریخی چند هزار ساله برخوردار است . در تمام ادوار تاریخ این ملت ، علیرغم تمام فراز و فرودها ، دوشادوش مردم و همراه آنان بوده است . به تحقیق میتوان گفت ، کمتر ملتی در تاریخ از ذوق و احساس هنری ایرانیان بهره مند بوده است .
البته موسیقی نیز چون هر هنر دیگر مستقیما" تحت تاثیر تحولات تاریخی و اجتماعی است به نحوی که نمیتوان هنر موسیقی را ورای این تحولات تصور نمود . اصولا" موسیقی زائیده احساس است و احساس هر ملت هم در گردونه تاریخ وجود می یابد از این رو موسیقی پیوسته در تلاطم بوده و نمیتوان حتی دو دوره تاریخی را پیدا کرد که وضعیت این هنر در آن دو دوره ثابت و یکسان مانده باشد . اوج رشد تاریخی هنر موسیقی (در زمان گذشته) را می توان ، در دو دوره قبل از اسلام مربوط به زمان حکومت ساسانیان و در دوره بعد از اسلام مربوط به زمان خلفای عباسی و زمان حمله مغول دانست . بدترین دوره تاریخ این هنر هم زمان جنگهای صلیبی بوده است . دوره ای اروپاییان توانستند با استفاده از منابع فرهنگ و هنر شرقی ، به ارتقاء و پرورش هنر خویش بپردازند .
با وجود تمام تلاطمات تاریخی ، موسیقی ایرانی تا به امروز در میان مردم و همراه مردم زنده بوده و به حیات خویش ادامه داده است . خوشبختانه در سالیان اخیر نیز، این هنر به سمت و سوی بازیافتن هویت واقعی خود پیش رفته است . از سویی در سالیان اخیر به همت و تلاش قابل تقدیر گروهی از هنرمندان مردمی ، این هنر بعنوان یکی از هنرهای زنده و پویا در جایگاه حقیقی خود به دنیا معرفی گردیده است . شاید بتوان بیست سال اخیر را از نظر شکوفایی موسیقی یکی از موفق ترین و درخشنده ترین دوره های عصر حاضر دانست . در واقع اگر فرایند ارائه عصر هنری را به صورت مثلثی در نظر بگیریم ، سه ضلع این مثلث را میتوان چنین برشمرد : 1- خالق اثر( هنرمند) 2- احساس و ذائقه هنری 3- ابزار بیان احساس هنری .
قطعا" بدون وجود هرکدام از اجزای سه گانه فوق ، اثر هنری بوجود نمی آید . تاریخ موسیقی ایرانی گویای این حقیقت تلخ است که متاسفانه در مواجهه با هنر موسیقی ، صرفا" به عناصر اول و دوم توجه می شده است و به عنصر سوم یعنی ابزار انتقال احساس ، چندان عنایتی نشده است .
بدیهی است این امر نیز خود دلایل فراوانی دارد و در راس آنها پرداختن صرف به جنبه های عملی و عدم توجه تئوریک به هنر موسیقی است . به اعتقاد اکثر بزرگان موسیقی ایرانی ، یکی از معایب موسیقی ما آنست که بیشتر جنبه عملی دارد و توجه کمتری به تئوری شده است . مشکل اساسی موسیقی ما در این زمینه مربوط به محدود بودن دامنه خلاقیت آن است . مهمترین علت این محدودیت هم بدون تردید فقدان یک تئوری مدون بر مبنای موسیقی سنتی ماست . اولین کسی که تدوین تئوری موسیقی ایرانی پرداخت ، علینقی وزیری بود . این هنرمند شایسته ، قابلیت رهبری و انرژی فوق العاده ای داشت . وی پس از تحصیل در اروپا و بازگشت به ایران ، اولین هنرستان موسیقی ایرانی را در سال 1302 تاسیس کرد . مهمترین علت موفقیت وزیری در تدوین تئوری موسیقی ایرانی تسلط فوق العاده وی بر ردیف موسیقی ایرانی و مفهوم مد در موسیقی غربی بود . حرکتی را که وزیری آغاز کرد ، خوشبختانه ادامه یافت اما متاسفانه علیرغم تلاش وزیری و دیگر بزرگانی چون روح الله خالقی ، ابوالحسن صبا ، موسی معروفی و . . . علمی شدن تمام جنبه ها و شعب هنر موسیقی –که لازمه تحول در این هنر است–تحقق نیافت.فقدان نگرش علمی به هنر ساز سازی( بخش کارگاهی هنر موسیقی ) پیامدهای چند گانه ایی در بر داشته است . عدم تحول و تنوع در سازهای ایرانی و عدم گرایش به ایجاد بسترهای چنین تحولی نتیجتا ثابت ماندن و یکنواختی آهنگ رشد این هنر را میتوان بعنوان نمونه بر شمرد .
دامنه چنین کمبودی ، محدود به هنر موسیقی به معنی اخص ( بخش اجرایی و شنیداری این هنر) نشده به تمام زوایا و شعب آن سرایت کرده است .
اساسی ترین ( و شاید تنها) راه ممکن برای گریز از این بن بست ، آن است که این هنر را از بعد علمی و تخصصی مورد نگرش قرار دهیم . زیرا پویایی و تحول هر رشته هنری در گرو برخورد آکادمیک و علمی به آن است ، با نگاهی به تاریخ موسیقی ایرانی و نحوه شکل گیری فرهنگ صوتی ایرانیان ممکن است تصور آن رود که بهره گیری از این مبانی علمی در این هنر جایگاه کمتری دارد زیرا بخش عظیم و قابل توجهی از این هنر در بستر تاریخ و بدون برنامه ریزی قبلی شکل گرفته است ، به گونه ای که پیدایش اکثر گوشه های ردیف بعنوان مظهر اصلی و قالب این هنر بر کسی مشخص نیست و حتی تعداد زیادی از آنها منسوب به فرهنگ روستایی است .

bardyaa
Thursday 1 May 2008, 02:13 PM
شما رو به خدا، وقتی تو یک موضوع خاص حرف می‌زنیم، «این‌درواون‌در» نزنید. راست و حسینی، از این « توجه نابرابر به قالب و محتوا . . .»، جز اون ضلع سوم مثلث و یه خط زیرش، چه چیزی ربطی به «سازشناسی» داره؟

یه نگاهی تو همین فروم بندازی، فکر می‌کنم نقد این «تئوری موفق» رو پیدا می‌کنی و ارجاعهای مربوطه رو، و تازه می‌گذریم از این‌که این داستانا ربطی به موضوع ندارن. اگه لازم‌ه که دوباره اینجا هم تکرار بشن، بگین که این کار رو بکنیم.

حرف از «عدم تحول» زدن هم وقتی معنی داره که سبقش رو بدونیم، و فکر می‌کنم که هر کسی که یه نگاهی به این «سبق» بندازه، می‌بینه که چه چیزایی تغییر کردن و چرا تغییر کردن. از این گذشته، زدن این حرف، همون‌قدر معنی داره که من سر موسیقی کلاسیک غر بزنم که مثلاً ویولن و پیانو هم فلان‌قدر سال‌ه که همین‌ن که هستن، و تازه قدیمیاشون بهتر از جدیدا به حساب می‌آن. لابد اون هم مشکل تئوری داره!

کاش وقتی که این‌قدر زحمت می‌کشی و مطلبی جمع‌وجور می‌کنی، اول از همه خودت «نقد»ش کنی.

Leon
Thursday 1 May 2008, 02:30 PM
هدف از گذشتن يک مقاله فقط اين نيست که خودم مطلب بزارم،خودمم نقدش کنم،درست يا غلط بودن ،يک مقاله و نظريات درج شده در يک مقاله،فگت جنبه شخصی داره ،و اظهار نظر های يک نويسنده يا منتقد هست،اينکه ديگران هم در نقد و برسی يک مقاله شرکت کنن،اين هدف ايجاد يک تاپيک به معنای واقعی هست،
مسلما نظريات شما هم فقط يک اظهار نظر شخصی هست،و درست بودن،يا غلط بودن ان،نسبی!

bardyaa
Thursday 1 May 2008, 02:57 PM
کم‌وبیش همین‌جوره که شما می‌گی؛ جز این که من ادعا کرده بودم که بخش قابل توجهی از اون‌چه که گذاشتی، «سازشناسی» نیست و یه‌جور «بیانیه»ست در حوزهٔ دیگه‌ای، و به بخش قابل توجهیش پیشتر جواب داده شده. اگه اون جوابهای داده شده«غلط»ن، طبیعی‌تر به‌نظر می‌آد که به‌جاشون نقدشون کنیم، و اگه «درست»ن، نمی‌دونم که تکرار ادعا چه معنایی داره.

به‌علاوه، چیزایی از این جنس که موسیقی ایرانی تئوری داره یا نه و اینکه آقای وزیری در تدوین تئوری موسیقی ایرانی موفق بوده یا نه و این‌که «تسلط» ایشون بر ردیف «فوق‌العاده» بوده یا نه، علی‌القاعده ربطی به «نظر شخصی» نداره: «امر واقع» لابد «واقع» شده دیگه! مبتنی بر «نظر شخصی» ارزیابی نمی‌شه که! حالا بگذریم از تعریض من بر ربط تئوری و «عدم تحول»!

به هر حال، فکر می‌کنم که این نوشته‌های من، دست‌کم نشون می‌دن که یه کاربر [غرغرو!] نفهمیده که ربط نوشته به عنوان تاپیک چی‌ه، و داره می‌پرسه که «خوب، حالا، سازشناسی‌ش کو؟». لطف می‌کنی اگه تکلیف این رو هم معلوم کنی!

در مجموع، مخلصیم.

Amir
Thursday 1 May 2008, 07:14 PM
البته بنده فکر می کنم این مقاله صرفا بیان دیدگاه می باشد و قبل آن شخص باید اصل مطلب ساز شناسی را مطالعه کرده باشد به نظر من اگر تیتر تاپیک به " دو دیدگاه در مورد سازشناسی " تغییر پیدا کند خیلی مثمر ثمر تر خواهد بود