PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آهنگساز چیره دست، استاد صادق نوجوکی



Leon
Saturday 10 May 2008, 09:10 AM
گفت و گو با استاد صادق نوجوکی: سكویی برای پرش ستارگان پاپ ایران

جواد بیژنی
j_bizhani@yahoo.com (j_bizhani@yahoo.com)

ممکن نیست آهنگ هایی که او برای خوانندگان مختلف می سازد، گُل نکنند. این
جمله ساده ترین توصیفی است که عموم شنوندگان موسیقی پاپ ایران از هنر آهنگسازی استاد صادق نوجوکی دارند. ولی علاوه بر آن به زعم کارشناسان، استاد نوجوکی آهنگسازی است صاحب سبک و اندیشه که ترانه آن سوی آب، شادمانگی موقرانه خود را از ایشان دارد. استاد آهنگ های ماندگار بسیاری ساخته اند که مایه فخر موسیقی پاپ معاصر است. آهنگ هایی چون: شب عشق از هایده، ماه از مارتیك، طناز از معین، شام مهتاب از داریوش، قصه عشق از ابی، آقا جون از گوگوش، گلایه از ستار، رودخونه‌ها از رامش، عالم عشق از حمیرا، یار شیرین از لیلا فروهر، حرف بزن از مازیار، دیروز و امروز از شهره، خونه عشق از هلن، زبان نگاه از شكیلا و ...
استفاده ایشان از موسیقی ردیف ایرانی در موسیقی پاپ یکی از سزاوارانه ترین خدمت های اهالی موسیقی پاپ به موسیقی سنتی است. به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران زهی هایی که استاد نوجوکی می نویسند بهترین و یگانه ترین زهی های موسیقی معاصر ماست و برخی از آهنگ های ایشان بر تارک موسیقی پاپ معاصر نشسته اند. گفت و گوی زیر که اولین مصاحبه نسبتاً مفصل استاد صادق نوجوکی پس از حدود سی سال فعالیت هنری می باشد را به دوستداران آثار ارزشمند و فخیم موسیقی‌ پاپ ایران تقدیم می نماییم:

استاد از خودتان بفرمایید، اینكه کی و كجا بدنیا آمدید؟
در سال 1329 در خیابان شهباز تهران متولد شدم.

آیا محیط خانواده شما در ورودتان به عرصه موسیقی مؤثر بود؟
خانواده ام با موسیقی بیگانه نبودند. فعالیت های پسر دایی ام سیروس آروین در نوازندگی سنتور و پسرخاله ام هوشنگ مهاجری در نوازندگی ویلن موجب جذب من به موسیقی شد و با تشویق خانواده و فامیل موسیقی را بصورت جدی پیگیری كردم.

آیا در زمینه موسیقی تحصیلات آكادمیكی دارید و یا دوره خاصی را گذرانده اید؟
در ایران زیر نظر آقای محمد احمد زاده كارم را آغاز كردم و بعدها در جلسات اساتید دیگری چون دكتر منوچهر جهانبگلو و علی تجویدی حاضر می شدم. پس از سفرم به آمریكا دوره آزاد موسیقی دانشگاه بین المللی سن دیگو را هم گذراندم.

آقای نوجوكی از نخستین آهنگی كه ساختید برای خوانندگان بگوئید.
از پانزده شانزده سالگی كه دبیرستان می رفتم در گروه هایی كه با همسالانم تشكیل داده بودیم به عنوان نوازنده كیبورد و آكاردئون فعالیت می كردم. از همان زمان برای این گروه ها آهنگ هایی هم می ساختم كه اتفاقاً دو تای از آنها به نام های معما و خوب من و با صدای خواننده آن زمانِ گروهمان عباس وفایی (وفا) که در حال حاضر هم در ایران هستند، پخش شد. ولی بطور رسمی كارهایی كه از من معروف شد و كار حرفه ای خود را با آن شروع كردم دو آهنگ بود، اولی به اسم «رودخونه ها» با صدای رامش و دیگری «یه روز می میرم بی خبر» با صدای ستار.

استاد بیشتر شما را با موسیقی های با كلامی كه ساختید می شناسیم. آیا در بخش های دیگری مانند موسیقی اینسترامنتال و یا موسیقی فیلم هم فعالیتی داشتید؟
بجز معدود موسیقی های تبلیغاتی كه برای شركت های خارجی ساختم، خیر. در زمینه موسیقی متن هم، چون از همان اوایل فعالیت حرفه ای ام یعنی سال ٥٧ به خارج كشور رفتم، زمینه مناسبی برای ارتباط با فیلمسازان خارجی مهیا نشد.

شما هم در زمینه آهنگ های شاد و هم آهنگ های آرام و غمگین آثار موفقی ارائه دادید ولی تعداد آثار شاد شما كه بیشتر ریتمی تند دارند خیلی بیشتر از آهنگ های آرام شماست. آیا این موضوع دلیل خاصی دارد؟
خیر. دلیل خاصی ندارد. به نظر من ارزش های هنری به سرعت و ریتم آهنگ نیست. كسی كه بتواند خوب كار كند، در هر دو زمینه می تواند موفق باشد. این فراوانی در نوعی خاص از آهنگ بستگی دارد به اینكه در آن زمان درخواست برای چه نوع آهنگی بیشتر باشد و مردم علاقه شان بیشتر به كدام سمت باشد كه خود این موضوع سبب گرایش آهنگساز به سمت همان نوع می شود ولی فعالیت زیادتر در هر كدام از زمینه های شاد و یا آرام نباید باعث شود آهنگساز از دیگری غافل شود. دلیل دیگر هم می تواند به سن و سال و شور و حال آهنگساز بستگی داشته باشد. مثلاً خود من مدتی است كه زیاد آهنگ های شاد نمی سازم و در این اواخر بیشتر آهنگ هایم آرام بوده است.

استاد شما آهنگ های زیادی ساختید كه اكثراًً معروف شدند و یا بهتر بگوییم خواننده های زیادی با ساخته های شما به شهرت رسیدند. در بین این آهنگ ها با كدامیك ارتباط عمیق تری دارید و با كدام خواننده راحت تر كار كرده اید؟
معمولاً هنرمندان بین آثارشان نمی توانند فرق زیادی بگذارند. آثار من هم برایم به یك میزان ارزشمندند ولی مطمئناً همانطور كه آثار موفق در ذهن مخاطب ماندگار می شود در ذهن خالق آن اثر نیز ماندنی تر خواهند بود. خواننده ها هم هر كدام سبك خاص خودشان را داشتند كه نمی شود آنها را تفكیك كرد. مثلاً با داریوش از لحاظ ادای كلام راحت تر بودم و لُب مطلب را بهتر ادا می كرد و یا زنده یاد هایده صدای بازتر و رساتری برای اجرای نت های بالا داشت. هر كدام خصوصیات خودشان را داشتند و نمی شود گفت این بهتر است یا آن بدتر.

اكثر آثار شما بعنوان اثری ماندگار در ذهن شنوندگان ایرانی نقش بسته اند ولی متأسفانه خلق این آثار بیشتر به اسم خواننده ها تمام می شود و بیشتر شنونده ها شما را كه خالق اصلی آهنگ هستید نمی شناسند. آیا این بحث خواننده سالاری طی سال های فعالیتتان در آهنگسازی موجب دلسردی شما نشده است؟
این بحث یكی از خصوصیات آهنگسازی است. شما در هر جای دنیا هم كه بروید باز مجری آهنگ است كه بیشتر در نظر مردم می ماند. مثلاً كسی آهنگساز خواننده های معروفی چون فرانك سیناترا و مایكل جكسون را نمی شناسد. این امری عادی و طبیعی است كه ما آهنگساز ها هم آن را می دانیم. كسی كه وارد كار آهنگسازی می شود باید آمادگی این وضعیت را داشته باشد كه از لحاظ شهرت هیچ وقت به پای خواننده نخواهد رسید و حتی ده درصد آن شهرت را نیز كسب نخواهد كرد. در مورد این وضع هم كاری نمی شود انجام داد. نمی شود با مردم جنگید كه چرا آهنگساز را نمی شناسید؟










راز متنوع بودن آثار شما بویژه از لحاظ ملودی چیست؟
شاید دلیلش این باشد كه با علاقه بیشتری كار كردم و وقت زیادتری صرف كردم. سعی كردم كار دم دستی انجام ندهم و با فكر و خیلی احساسی كار كنم. همیشه آثار بزرگ هنرمندان دنیا وقتی ماندگار شده كه در هنگام خلق اثر حس و حال بخصوص در آنها ایجاد شده باشد. من هم دقیقاً همین حال را داشتم و هنگام ساخت آثار موفقم در حال و هوای بخصوصی فرو رفتم. به اضافه اینكه سعی كردم زیاد آهنگ نسازم. دلیل دیگر برای تنوع آثار این بوده كه به علت متفاوت بودن رشته تحصیلی ام در مقاطع لیسانس و فوق لیسانس با موسیقی، كارم تنها موسیقی نبوده و با انسان های مختلفی سر و كار داشتم كه این مطلب دید وسیع تری به من بخشید. ضمناً رشته دوران دبیرستانم ریاضی بود و این دانش ریاضی كمك زیادی در كار آهنگسازی به من كرد.

تولید یك آهنگ موفق پاپ چقدر زمان می برد؟
یك ثانیه.

منظور شما از یك ثانیه همان جرقه اول است؟
بله.

آیا در بین آثار شما هم آثاری وجود دارد كه از اتفاق خاصی در زندگی تان سرچشمه گرفته باشد؟
ببینید بعضی ها اینطور فكر می كنند كه مثلاً در آهنگ های احساسی و غمگین خالق اثر حتما باید شكست خورده و غمگین باشد. من اینطور نیستم. من باید خیلی خوشحال باشم تا بتوانم آهنگ بسازم یعنی باید روحیه داشته باشم، حوصله داشته باشم. وقتی به علت اینكه از لحاظ كاری تأمین باشم و یا خبر خوبی شنیده باشم و خوشحال شوم، فكرم آزادتر است و راحت تر كار می كنم. در واقع برای کار خوشحالی بالاترین انگیزه ام بوده. حتی برای ساخت آهنگ های آرام و غمگین مثلا آهنگ های غمگینی كه برای زنده یاد مازیار ساختم زمانی ساخته شد كه بسیار خوشحال بودم. پس اگر غمگین باشم و ناراحت، اصلاً كار نمی كنم چون حوصله اش را ندارم.

آیا آثار موفق شما بیشتر بر روی ترانه ای ساخته شدند یا اینکه پس از ساختن روی آنها ترانه ای سروده شده؟ شما كدام شیوه را ترجیح می دهید؟
در ساخت آثار موفقم از هر دو شیوه استفاده کردم. این دو روش هیچ تفاوتی در كار آهنگسازی ام ندارند.

معیار شما برای انتخاب شعر و ترانه برای آثارتان چیست؟
من در زمان های مختلف اشعار مختلفی را انتخاب می كردم و این به آن دلیل است كه انسان با تغییر سن و سالش در افكارش هم تغییراتی رخ می دهد و دیدش عوض می شود. به نظر من انسانی موفق است كه همیشه یك جور فكر نكند و با گذشت زمان افكارش را در جهت تكامل تغییر دهد.

شما در تنهایی تان به چه نوع موسیقی گوش می دهید؟
این موضوع نیز در زمان های مختلف برای من متغیر بوده. الان مدت زیادی ـ نزدیك به بیست سال ـ است كه اكثر آهنگ های ایرانی كه از رادیو ها و تلویزیون های خارج از كشور پخش می شود را نمی توانم تحمل كنم و گوش بدهم و موسیقی های غیر ایرانی مانند موسیقی كلاسیك اروپا و سایر موسیقی های خوبی كه در دنیا رواج دارد را به این موسیقی ها ترجیح می دهم. قبلاً آهنگ های ایرانی را راحت تر گوش می دادم ولی حالا گوش دادن به این آهنگ ها مرا عصبی می كند.






You can see links before reply

آیا این قضیه مربوط به روحیات شماست یا اُفت كیفیت آهنگ های ایرانی؟
ممكن است هر دوی اینها هم باشد. كیفیت آهنگ های امروزی قطعاً فرق كرده اما هنوز هم به آثار ایرانی كه خوب خلق شود گوش می دهم و لذت می برم.

علت افت این روزهای محصولات موسیقی پاپ ایرانی چیست؟
متأسفانه این روزها بعضی از جوانان دیسیپلین کاری ندارند و احساس مسئولیت نمی کنند‍، در خارج از کشور هر چه که دَم دستشان بیاید می سازند و با توجه به اینکه هیچ کنترلی نیست، آنها خودشان هم کارها را کنترل نمی کنند و از صافی عبور نمی دهند.

آیا ممکن است بازاری کار کردن یا چیزی تحت عنوان ذائقه بازار دلیل این وضعیت باشد؟
کارهای خود ما هم بازاری است. اصلاً هر کسی برای تجارت کار می‌کند. درست است که این روزها ذائقه مردم عوض شده و این هم امری است طبیعی. اما برای هر ذائقه‌ای می شود که هم کار خوب تحویل داد و هم کار بد. ولی متأسفانه کار بد خیلی زیاد شده و زیاد هم پخش می‌شود.

امروزه دانشمندان هر علمی برای به روز كردن دانش خود با شیوه های مختلف تلاش می كنند. شما برای به روز كردن دانش موسیقی خود چه فعالیتی انجام می دهید؟
مسلماً گوش دادن به آثار بزرگی که در اروپا تولید می شود به من بسیار كمك می كند و حتی تجزیه و تحلیل این آثار هم بسیار سودمند است. من این كار را انجام دادم و برایم خیلی مفید بوده است.

به نظر شما برای دست یابی به یك نوع موسیقی پاپ ایرانی كه شناسنامه خودش را داشته باشد و وامدار سبك های دیگری نظیر تركی و عربی نباشد چه باید كرد؟
خوشبختانه برای رسیدن به این هدف بزرگ در داخل ایران فعالیت هایی آغاز شد و چهار پنج سالی است كه جوان های داخل ایران خیلی خوب كار می كنند ولی در گذشته وضعیت به این صورت نبوده.

آیا آثار تولید شده در داخل كشور به دست شما می رسد و به آنها گوش می دهید؟
بله. بعضی از آنها بسیار خوب تر و بهتر از جوانان خارج از كشور كار می كنند. در بین جوانانی كه در خارج كشور شروع به كار كردند من موسیقی خوب، كم شنیدم و یا بهتر بگویم اصلاً نشنیدم. ولی در داخل كشور چرا. مثلاً در زمینه موسیقی سنتی آقای حسین علیزاده با اینكه تقریباً دوره جوانی را پشت سر گذاشته اند ولی كارهای بسیار عالی و تازه ای در زمینه موسیقی سنتی انجام داده اند. در زمینه موسیقی پاپ هم آثار زیادی تولید شده که با اینكه ممکن است ماندگار نباشند ولی كارهای جدیدی اند كه نوگرایی در آنها بسیار مشهود است. خوشبختانه گروه های پاپ موفق زیادی در داخل كشور فعالیت می كنند كه تعدادشان هم در حال افزایش است.

نظرتان در مورد ورود آهنگسازان موفق به عرصه خوانندگی چیست؟ آیا این امر موجب از بین رفتن تمركز شان در كار آهنگسازی نمی شود؟
اگر این آهنگسازان از صدای خوبی برخوردار باشند مشكلی ایجاد نمی كند، مثلا "استینگ" که تمام آهنگ هایش را خودش می سازد، خواننده بسیار موفقی هم است. بیشتر خوانندگان اروپایی و آمریكایی هم اینطورند و خودشان آهنگسازی می كنند. آنها در حقیقت، ابتدا آهنگساز بودند و بعد خواننده هم شدند. اما بعضی از آهنگسازهای صدای بدی دارند كه طبیعی است نباید هم بخوانند.

نكاتی كه شنوندگان برای درك بیشتر از ارزش های و ظرافت های یك اثر موسیقی و لذت بردن از آن باید مد نظر داشته باشند چیست؟
باید واقعاً تمركز كنند و گوش دهند، كاری كه متأسفانه مردم انجام نمی دهند. این روزها موسیقی را بیشتر با ویدئو یا تصویر نگاه می كنند و چون با چشم موسیقی را می شنوند، آن تمركز لازم را ندارند. برای لذت بردن، موسیقی را نباید نگاه كرد فقط باید گوش داد كه متأسفانه این روزها كسی این كار را نمی كند مگر داخل اتومبیل و هنگام رانندگی. دیگر كمتر افرادی هستند كه در منزلشان نواری بگذارند و فقط موسیقی گوش دهند.

زندگی حرفه ای شما و همكاری تان با خوانندگان و نوزاندگان مختلف قطعاً با خاطرات زیادی همراه بود. آیا ممكن است خاطره ای برای خوانندگان این گفت و گو بگویید؟
كلاً قسمت شیرین قضیه همیشه شنیدن اثری است كه شخص می سازد و بعد به اجرا در می آید. شیرین ترین لحظه برای من هم وقتی است كه پس از اجرای كار توسط اركستر و پایان ضبط از استودیو خارج می شوم. در طول این سال ها با افراد مختلفی كار كردم که طبیعتاً بین من و آنها انس و الفتی هم ایجاد می شد ولی از دست دادن دو عزیز بیشترین ضربه روحی را به من وارد كرد . یكی "مجتبی میرزاد" نوازنده سرشناس ویلن و كمانچه كه با هم در داخل و خارج كشور همكاری زیادی داشتیم. مجتبی از نظر قدرت نوآوری و ابداع بهترین نوازنده ای بود كه در طول عمرم دیدم. شخص دیگر یك مهندس ضبط آمریكایی بود كه كسی هم او را نمی شناسد. من با "باب اشنایدر" سالیان درازی كار می كردم. یادم می آید كار ضبط مان در استودیو بعضی وقت ها تا بیست ساعت هم طول می كشید كه باب با دقت بالایش همیشه همراه من بود و جالب تر این كه باب حتی یك كلمه فارسی هم نمی دانست. روحشان شاد!

آیا شما هم مانند بعضی از همكارنتان با تعداد خاصی از ترانه سرایان همكاری دارید؟
خیر. ترانه سرایان آثار من طیف گستردی را شامل می شود.

با توجه به اینكه در سال های اخیر فضا برای فعالیت در زمینه موسیقی پاپ در كشور مساعدت تر و آزادتر شده، آیا فكر می كنید كه بتوانید مانند گذشته در داخل ایران فعالیت داشته باشد؟
ای كاش این اتفاق در همان اوایل انقلاب رخ داده بود كه ما راحتر می توانستیم برگردیم و كار بكنیم. در واقع در آن زمان ما منتظر هم بودیم كه برگردیم و همان فعالیت گذشته خود را ادامه دهیم منتها در آن زمان موسیقی پاپ دیگر تولید تولید نمی شد و برای همین ما مجبور شدیم در خارج از كشور بمانیم. الان نزدیك به ٣٠ سال است كه در خارج از كشور زندگی می كنیم. اینجا تشكیل خانواده داده ایم. فرزندانمان اینجا مدرسه می روند. دیگر به همان راحتی گذشته نیست كه سریع برگردیم ولی به هر جهت اکنون آماده هرگونه همكاری با هنرمندان داخل كشور هستم حتی اگر بصورت مسافرت باشد. پیش تر هم چند بار به ایران آمده بودم و باز هم دوست دارم بیایم. اگر عملی باشد و لازم، باز هم این كار را خواهم كرد. در هر حال هیچ كجا وطن انسان نمی شود و هیچ مكانی هم خانه خود آدم. من وقتی به ایران آمدم و در كوچه های محله قدیمی مان قدم می زدم احساس فوق العاده ای داشتم. قدم زدن در خاكی كه مال خود ماست.

استاد اكنون شما در جایگاهی هستید كه كوله باری از تجربه با خود دارید. آیا فعالیت خاصی در جهت انتقال این تجارب ارزشمند به نسل جدید انجام داده اید؟
اگر بخواهند چرا كه نه. كسانی كه از من خواستند و با من صحبت كردند هر آنچه به نظرم آمد در اختیارشان گذاشتم و اگر باز هم بخواهند این كار را خواهم كرد. اما مهمترین توصیه ام به جوانان این است كه تقلید نكنند و خودشان باشند. حتی اگر اثرشان خیلی قوی نباشد. اشكالی ندارد. آن اثر ضعیف اگر بكر باشد و مال خودشان، بسیار بهتر است از یك اثر قوی اما تقلیدی. آثار تقلیدی هر چقدر هم كه زیبا به نظر بیاید ولی عمقی نخواهد داشت.

و در پایان سخنی با هموطنان.
عرضی ندارم جز اینكه آرزو می كنم همگی خوب و خوش و سلامت باشند و تا آنجا كه می توانند سعی كنند که به موسیقی های خوب گوش دهند.