PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : گفتگو با ریچی



akanani
Sunday 1 June 2008, 02:35 PM
هر آنچه که بزرگترین نوازندگان ویولون انجام داده اند را وی نیز به تنهایی به انجام رسانده است. نقد مجله نیویورک در (سال 1929 در زمینه اجراهای ریچی). از سن 11 سالگی در دنیای موسیقی به عنوان کودک و اعجوبه نوازندگی ویولون مطرح شد! خودش اینگونه بیان میدارد که : وقتی که نه - ده سال سن داشتم به من میگفتند نابغه! او هم اکنون (هنگام مصاحبه 2007 ) 89 سال سن دارد و بر روی صندلی آشپزخانه به همراه همسرش جولیا که کنار او نشسته است با ما آغاز به گفتگو میکند.

ریچی: اما دوران نوجوانی و در زمانی که 13 سال سن داشتم روزهای خوبی برایم نبود، به شدت مورد انتقاد بودم، شاید اعتقاد داشتند که یک هنرمند و یک نابغه دیگر نیستم. اما شگفتی نوازندگی ویلون به سمت و سوی پدید آمدن یک هنرمند و موزیسین تمام عیار به جلو میرود و چنین نیز میشود.

در سن 89 سالگی وی را خسته از اجرا میتوان دید. در سن 85 سالگی رسما از صحنه خداحافظی کرد و اکنون بیشتر مشغول آموزش شاگردان خصوصی و همچنین برگزاری مستر کلاس و تالیف کتاب میباشد، آخرین اثر وی که چندی پیش در زمینه تکنیک های ویولون منتشر شد Ricci on Glissando بود.

او در سن شش سالگی شروع به نواختن ویولون نمود؛ برای اولین بار بعد از سالها یک ویلونیستی در دنیای موسیقی ظهور کرد که توانست کاپریس های پاگانینی را بصورت کامل اجرا نماید!

ریچی: در آن سالها تنها تصمیمی که داشتم این بود که تنها میتوانم نوازندگی کنم و باید بیشتر از سایر همسن و سالانم تمرین کنم. تمرین - تمرین - تمرین!

بدست آوردن بسیاری از تکنیک ها کاری ناخوشایند است! شما تکنیک را با خوشنودی نمیتوانید بدست بیاورید بلکه تکنیک را از کارهای سخت و دشوار بدست می آورید، پس من خودم را مجبور کردم که سخت ترین قطعات را بنوازم.

برای همین او به سراغ کاپریس های پاگانینی رفت، آنهم قطعاتی که ادیت نشده بودند.

ریچی: در آن زمان یکی از کارهایی ساده پیدا کردن قطعات ادیت شده خوب و گوش دادن به آثار و ضبط های دیگران بود اما ریچی اینکار را نکرد وی خودش به مصاف این قطعات رفت تا آنها را بر روی دستانش حس کند و خود با تفکر سعی بر غلبه بر مشکلات آن نماید.

در سال 1947 وی تمامی 24 کاپریس را ضبط نمود و هدفش این بود که تمامی آثار ساخته شده پاگانینی برای ویولون را اجرا کند. وی بیش از 5 ضبط از 24 کاپریس پاگانینی انجام داد که یکی از آنها ضبط با یکی از ویلونهای پاگانینی - Guarneri- بود، رچی در مورد این ویولون میگوید: یکی از بلندترین صداهایی که میتوان از ویولون شنید و من تاکنون نواخته ام؛ این ویولون صدایی بسیاری قوی داشت و از نظر شکل و اندازه نیز متفاوت بود.

سازی بسیار مرموز و خارق العاده و آنرا در اتاق کوچکی به من دادند در حالی که اشخاص محافظ آنجا بودند و شما نمیتوانستید تمرین کنید! در هر حال وی از ضبط با آن ویولون راضی نبود.

ریچی: به هیچ عنوان ضبط را با سازی که تا به حال ننواخته اید توصیه نمیکنم حتی اگر یک ساز ارزشمند باشد.

آیا در میان آثارتان آیا کاری هست که محبوب شما باشد؟
ریچی: جواب به این سوال سخت است. تغییرات بسیار زیادی در استیل نوازندگی شما در زمانی که 20 سال سن دارید و یا زمانی که 40 ساله هستید رخ میدهد و آن هم تغییر و دگرگونی است و اگر این بین شما عوض نشده باشید اصلا خوب نیست اما استیل پایه نوازندگیتان نباید عوض شود، بخاطر اینکه هر کسی شخصیت خاص خود را دارا میباشد و نباید خود را در معرض فشار قرار دهد، چراکه اگر شما خودتان باشید آن چیزی که میخواهید در نهایت به ثمر میرسد.

به عنوان مثال کرایسلر وقتی که جوان بود قطعات بسیار خوبی را ضبط نمود و وقتی که بزرگتر شد، زیبایی خاصی در اجراهایش میشد دید، کرایسلر یک انسان واقعا دلنشین است که این خلق و خوی او نیز از سازش به گوش میرسد وی هنوز هم یکی از برترین ویلونیست هاست اما شخصا کارهای جوانیش را ترجیح میدهم.

ریچی در سال 1929 برای کریسلر نواخته بود.

ریچی: او آمده بودند تا نوازندگی من را بشنوند و من برای آنها کنسرتو لاماژور موزار را نواختم و بعد از آن کریسلر مرا را در آغوش گرفت، من 11 سال سن داشتم و در آن زمان اکثرا در مورد سن من دروغ میگفتند که در آن موقع گمان میکردند 9 ساله ام!

شما میتوانید دو سال به سن تمامی نوابغ از زمان موزار اضافه کنید! آنها اغلب دوست دارند خود را دو سال کوچکتر جلوه بدهند حتی هایفتز که انکار نیز نمیکرد. او گفته بود که در سن 1901 بدنیا آمده اما وقتی با Mishakof که کنسرت مایستر توسکانینی بود و هایفتز را میشناخت صحبت کردم که او گفت هایفتز در سال 1899 بدنیا آمده نه 1901!

کریسلر و هایفتز دو نوازنده ویولونی بودند که بسیار مورد توجه ریچی بودند و محبوبیت خاصی برای وی داشتند.

ریچی: کریسلر و هایفتز هر کاملا با هم متفاوت بودند اما هر دو یک استیل داشتند. برای من مهم نیست که بقیه چه چیزی درباره ام میگویند. وقتی شما بخواهید هر چیزی را یاد بگیرید باید ابتدا تقلید کنید، بدون اینکه تقلید کنید هیچگانه نمیتوانید چینی صحبت کنید! وقتی یک کولی آهنگی را از کولی دیگری میشنود او نیز از شیوه و روش همان کولی تبعیت میکند. تا زمانی که تحت نفوذ نباشید نمیتوانید پیشرفتی کنید.

من تحت تاثیر کریسلر بودم و هم هایفتر، اما اگر مردم دقت به شیوه نوازندگی من کنند، میتوانند بفهمند که نه از هایفتز تقلید میکنم نه از کریسلر، در حالیکه از آنها تاثیر زیادی گرفته ام.

از دیگر نوازندگان معاصری که ریچی از آنها به نیکی یاد میکند میتوان به: Vadim Repin، Hilary Hahn، Gil Shaham، Leonidas Kavakos اشاره کرد.

ریچی:در زمینه استیل هیلاری هان (Hilary Hahn) بسیار شبیه به هنریک شرینگ (Henryk Szering) میباشد، هر دو با احساس و بسیار دقیق مینوازند و دست به ابداعات در تغییر فرم و یا ضربات محکم (strong stamp) نمیزنند چرا که ضربه محکم باعث ایجاد صدای اضافی میکند و این چیزی نیست که از این ضربه ها میخواهیم.

akanani
Thursday 10 July 2008, 07:30 AM
ریچی می گوید: "کاواکاس ویولونیست خوبیست. استیلی معمارگونه دارد. ساختاری محکم و پر تپش. ساختار کاری او دارای نقاط واضح و کانونی مختص خود است. از لغزشهای بیهوده اجتناب می کند و این یک نقطه قوت است. ولی به لحاظ شخصیت همچنان معمارگونه است."

کتاب جدیدش "Ricci on Glissando," متن مفصل و قابل تحسینی در باب شیوه های پیشرفته استفاده از دست چپ است. به همراه تمرینها و نصایحی در مورد یافتن محل دقیق انگشت شصت از طریق گلیساندو های مختلف بر روی نقاط تک و دوبل. ریچی شیوه های انگشت گذاری جدید را با پیشنهادات خود در راجع به تکنیک های گلیساندو مقایسه میکند.

در ضمن پشت جلد کتاب شامل سخنانی نغز درین باب است. ریچی : گریگوری اچ. زایا دکترای شیمی از دانشگاه شیکاگو و ویولونیست آماتور وظیفه خطیر جمع آوری و سازماندهی سخنان روجیرو در باب ویولن که حاصل زندگی هنری اوست، را به عهده داشت.

ریچی: " با اختراع زیرچانه ای، یکی از بهترین فواید سیستم قدیم را از دست دادیم. تکنیک گلیساندو، برای هر کس که علاقه مند به اشراف بر امر انگشت گذاریست، یک مسئله تحقیقی و مطالعاتی مهم است." ریچی در مقدمه کتاب می گوید: گلیساندو همانا لغزاندن انگشتان دست چپ است و نه گذاشتن انگشتان یکی پس از دیگری."

ریچی همچنین یادآور شد که " توانای اجرای یک فاصله به طریق گلیساندو است که سخت است. پس نباید با انگشتان دیگر بر روی گلیساندو کار کنید چون این روش آسانست. در حقیقت نباید با آسان ها تمرین کنید، بلکه باید به سراغ نمونه های سخت بروید."

او اضافه کرد : " شما نیاز دارید تا هنر shifting را یاد بگیرید. وقتی انگشت شصت و انگشت اول با هم به سمت پایین دسته حرکت می کنند، این یک shift است. درحالیکه وقتی انگشت اول به سمت پایین دسته حرکت می کند و انگشت شصت ثابت است، این یک گلیساندو است."

ریچی: " اینها خلاصه مطالعات طولانی زندگی من هستند."

" بهتر است که ابتدا سیستم قدیم را بیاموزید که راجع به گلیساندو و ثبات انگشت شصت بود. در عمل اکثرهنرآموزان ابتدا به فراگیری shifting میپردازند که پرشی غیر طبیعی ست و پس از آن گلیساندو و ثابت کردن انگشت شصت را می آموزند." " این اختراع وحشتناکی بود." این را ریچی به هنگام اشاره به زیرچانه ای ویلن من گفت. " پیش از زیرچانه ای، باید ویلن را با دست چپ نگه می داشتید و اگر این کار را نمی کردید احتمال داشت که ویولن از دست شما بیافتاد. درست؟ اما با اختراع زیرچانه ای شما ارتباطتان را با ساز از دست دادید و این وسیله کارکرد اصلی خودش را از دست داد و شما تبدیل به نوازنده ترومبون شدید" {این را با لغزاندن دست چپ روی ویلن نشان داد}

" پیش از زیر زیرچانه ای چیزی به نام تغییر پوزیسیون وجود نداشت. عبارات اول و دوم و سومی وجود نداشتند. ( پوزیسیون اول و دوم و سوم... )

از ریچی پرسیدم که آیا باید مردم زیرچانه ای و روشانه ای را کنار بگذارند؟
ریچی: نه، نمی توان یک قانون کلی ساخت. بعضی ها گردن خیلی کوتاه و بعضی هم گردن خیلی بلندی دارند. تکلیف آنها چیست؟ ...

از ریچی پرسیدم که آیا مردم باید زیر چانه ای و رو شانه ای را به کناری بگذارند؟ ریچی: نه، نمی توان یک قانون کلی ساخت. بعضی ها گردن خیلی کوتاه و بعضی هم گردن خیلی بلندی دارند. تکلیف آنها چیست؟ ...

یکی از اعضای سایت از ریچی خواست تا تکنیک های نگهداری ویولن با دست چپ و راست را توضیح دهد.

ریچی: در حقیقت تبدیل تمارین مختلف دست راست به یک تمرین کار مشکلیست زیرا که دست راست وظیفه تولید ضربه های مختلفی مانند لگاتو، ضربات ایستا و اسپیکاتو را به عهده دارد. او تکنیک نوازندگی کمانی را توصیه کرد. به این شکل که: دو حرکت بالا و دو حرکت پایین، سه حرکت بالا و سه حرکت پایین، و دست آخر هم چار حرکت بالا و چهار حرکت پایین.

هر دو دست وظایف بسیار متفاوتی را در نوازندگی ویولن بر عهده دارندو بکارگیری مناسب آنها مستلزم تمرین و طی کردن مراحل دشواریست.

تکنیک های دست چپی که ریچی پیشنهاد می کند با تکنیک های ویولن نوازان مدرنبسیار متفاوت است و بکارگیری این تکنیک ها مستلزم مقداری تمرین و تجربه است. این گفته دیوید یونان است که ریچی را به مدت بیست سال است می شناسد و در سن دوازده سالگی در مستر کلاس ریچی در 1987 برلین حضور داشته و نوازندگی کرده است. این اواخر یونان شاگردان خود را جهت نوازندگی در حضور ریچی به پالم اسپرینگز آورد. هنگام آماده شدن برای سفر، او سعی کرد تا تکنیک گلیساندو را مجددا به شاگردانش بیاموزد. یونان اظهار می دارد که حقیقتا فراگیری شیوه ریچی برای بچه ها سخت بوده است.

You can see links before reply

یونان که تمام کاپریس های پاگانینی را از سیزده سالگی نواخته و آنها را زیر دظر مربیان متفاوتی نظیر رولند و آلمیتا واموس مطالعه کرده است، احساس می کند که آنچه که ریچی راجع به انگشت شصت دست چپ می گوید بسیار ارزشمند است. یونان می گوید: واقعا فکر می کنم که پاگانینی این قطعات را به این شکل می نواخته است.

وقتی بحث نوازندگی و رپرتوار حرفه ای از سوی نوازندگان حرفه ای پیش کشیده می شود، روش ریچی بی شک بهترین نمونه برای تمرین و تمرکز است. این بدین معنیست که برای بیشتر ویولنیست ها روش ریچی دانشیست که نیاز به کار، تجربه و تمرین فراوان دارد. هرچند که آرزوی ریچی اینست که فواید روش او مورد استفاده هنرجویان مبتدی قرار گیرد.

همانطور که ریچی اشاره کرد، ” برای بالا بردن تکنیک و امکان پذیر کردن ممکن ها باید دست به امتحان نا ممکن ها بزنید.”

ماریا
Sunday 3 August 2008, 09:03 PM
ریچی، آخرین استاد زنده ویولن
(You can see links before reply)



You can see links before reply].jpg


zروجیرو ریچی (Ruggiero Ricci) متولد 24 جولای 1918 در سان برونو کالیفرنیا میباشد. نوازنده ای ایتالیایی - آمریکایی که عمده شهرتش در تکنیک و مهارتش در نوازندگی ویولون و همچنین کنسرتها و ضبط آثار آهنگساز و نوازنده جاودانی ویولون، پاگانینی است.

خانواده وی قبل از تولدش، به امریکا مهاجرت نموده بودند؛ او اولین دورس نوازندگی را از طریق پدربزرگش فرا گرفت و در سن هفت سالگی بود که زیر نظر Louis Persinger و Elizabeth Lackey آموخته هایش را به صورت حرفه ای تکمیل نمود.

You can see links before reply بشنوید قسمتی از موومان یک کنسرتو ویولون خاچاطوریان با اجرای ریچی (You can see links before reply)

Persinger که معلمش بود بعد ها به عنوان یک همکار در تمامی ضبطهایش در نقش نوازنده همراه پیانو در کنارش بود.

اولین اجرای عمومیش را در سال 1928 و در زمانیکه تنها 10 سال سن داشت، در سانفرانسیسکو برگزار کرد و در آن کنسرت قطعاتی از آهنگسازانی چون Henryk Wieniawski و Henri Vieuxtemps اجرا نمود.

این برنامه هایش باعث شد به عنوان کودکی نابغه در نوازندگی شهره عام و خاص شود. در سن 11 سالگی اولین اجرایش به همراه ارکستر را با نواختن کنسرتو ویولون مندلسون تجربه کرد و بعد از آن بود که در تالار مشهور کارنگی هال همه را محو هنرنمایی خود نمود.

در دهه 1930 وی زیر نظر Georg Kulenkampff شیوه و استیل آلمانی "German style" را بجای روش سنتی فرا گرفت؛ همچنین مدتی از تجربیات و دانش Michel Piastro و Paul Stassevich استفاده نمود.

در سالهای 1942 تا 1945 به خدمت ارتش آمریکا در آمد که در آنجا نیز در قسمت موزیک ارتش مشغول به فعالیت شد.

You can see links before reply بشنوید قسمتی از موومان یک کنسرتو ویولون پاگانینی با اجرای ریچی (You can see links before reply)

اما مهمترین اتفاق در زندگی هنری ریچی در سال 1947 روی داد. ریچی به عنوان اولین نوازنده ویولون در سطح جهان تمامی 24 کاپریس پاگانینی را اجرا و ضبط نمود که در آن زمان غوغایی را در میان محافل موسیقی بوجود آورد. ظهور نابغه ای در نوازندگی ویولن و تکنیکی فراتر از تصور که در نوع خودش بینظیر بود. بعد از آن وی به اجرای آثار آهنگسازان قرن 19 رفت و در این میان نیز قطعاتی از آهنگسازان معاصر را نیز اجرا مینمود که نشاندهنده درک بالایش از دوره های موسیقی داشت.

برای شناخت و درک قدرت بالای ریچی در اجرا و ضبط باید عنوان کرد که در طی 70 سال نوازندگی وی بیش از شش هزار کنسرت را در کارنامه خود دارد و در بیش از 500 آلبوم به هنرنمایی پرداخته است!

وی همچنین دارای ویلونهای ارزشمندی نیز میباشد مانندGuarneri Del Gesù violin : the ex-Bronislaw Huberman, a fine Storioni, Bellini, Curtin & Alf, Bague و a Regazzi و در ضبط کاپریش های پاگانینی وی از ویولون پاگانینی - Guarneri - که به وی قرض داده شده بود استفاده نمود.

در طی سالهای گذشته در دانشگاه ابندیانا - مدرسه جولیارد - دانشگاه میشیگان و Mozarteum سالزبورگ به تدریس مشغول بوده است.

وی کلاسهای پیشرفته ای را برای نوازندگان در سراسر دنیا برگزار نموده است و همچنین در زمینه تالیف نیز میتوان به چاپ کتاب تکنیک های دست چپ توسط انتشارات G. Schirmer اشاره نمود.

You can see links before reply (You can see links before reply)