PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ***عرفانی ترین ساز چیست؟؟؟؟؟؟***



Besharati
Wednesday 18 June 2008, 03:51 PM
عرفانی ترین ساز چیست؟؟؟؟؟؟
یا بهتر بگم شما با صدای چه سازی آروم می گیرید؟؟؟؟؟؟؟؟

:connie_24:

marzi_a1732
Wednesday 18 June 2008, 06:12 PM
به نظر من یکی از عرفانی ترین سازها ویولن هستش
البته این نظر شخصی منه و جواب این سوال کاملا سلیقه ای است
اما خود من بیشتر با ویولن و سنتور آروم می گیرم و ,اشق ویولن هستم

arian
Wednesday 18 June 2008, 06:42 PM
به نظر من در درجه اول بستگي به آهنگساز ، در درجه دوم نوازنده و در درجه سوم به ساز داره.
فكر ميكنم آهنگساز اين قطعاته كه خيلي بهتر تشخيص ميده ، قطعه ساخته شده با كمك كدوم ساز حس را بهتر ميتونه انتقال بده. شايد خيلي از قطعات را كه با ساكسيفون هم اجرا شده منو به خلسه برده.ولي سازهايي كه صدايي بيشتر شبيه صداي انسان هستند و داراي كشش مناسب مي باشند مثل ويولن يا ني و فلوت و هم خانواده هاش فكر ميكنم راحت تر ميتونن آدم را مسحور كنند ، تا سازهايي كه جريان مقطع دارند و مجبورند براي اجراي كش دار بيشتر ريز اجرا كنند ولي پيانو اينجا استثنا است.آهنگ هاي ملايم و مطبوع پيانو شايد بي نظير باشند.

Majed
Thursday 19 June 2008, 03:03 PM
با آریان کاملا موافقم... یعنی شاید باورتون نشه دقیقا قبل از اینکه تاپیک لود بشه میخواستم همینا رو بنویسم... لول

سازهایی مثل نی و فلوت و پیانو و ساز دهنی رو خیلی دوست دارم....
البته با توجه به شرایطی که آریان ذکر کرد....

سوت زدن هم اگه طرف حرفه ای باشه خیلی حال میده.. اوج احساسه.... کاملا بدون شوخی گفتم اینو...

من یکی از آهنگای اسکرپین رو فقط به خاطر سوت زیباش گوش میدم.... همون که میگه : listen to the wind of change

خان
Thursday 19 June 2008, 03:14 PM
دوست عزیز omid646 سواله خیلی خوبی پرسیدی.

به عقیده من عرفانی ترین ساز همونیه که میزنی.همون سازی که برای به دست گرفتنش لحظه شماری میکنی.همون سازی که برای فرا گرفتنش سختی های زیادی کشیدی.خیلی از مواقع به کناری انداختیش ،ولی دوباره به سراغش رفتی.
ساز عرفانی تعریف ندازه ،یکی از کوبه ای خوشش میاد ،یکی از الکتریک، یکی از ساز با صدای پایین، یکی از صدا بلند و رسا.
بعضی ها روحشون آنچنان با شنیدن صدای سازی آرام میشه که شاید من و تو هیچ خوشمون نیاد.
فکر کنم سوال دوست عزیزمون جواب واحد نداره ،نمیشه گفت چه سازی نمیشه گفت چه نوعی مگر اینکه بخوای برای خودت تعریف کنی.
ولی در این میان خیلی از ساز ها هستند که طرفداران بیشتری دارن و عموم مردم نوای آنها رو میپسندند.

ولی همان طور که بقیه بچه ها گفتند در این که چه کسی جذب یک ساز بشود ،نوع آهنگ نوع نوازنده و نوع نواختنش و خیلی از موارد دیگه دخیل هست.

Mojtaba
Thursday 19 June 2008, 04:00 PM
با سلام

تایپیک جالبی هست و همونطور که دوستم بردیا گفتن بستگی به نوازنده و نوع ساز داره من به شخصه با ساز ویلنی که حبیب الله بدیعی میزنه خیلی آرامش زیادی پیدا میکنم خصوصا وقتی بدیعی دشتی میزنه و در درجه دوم با صدای تاری که فرهنگ شریف میزنه

maryama
Thursday 19 June 2008, 04:17 PM
به نظر من سازی عرفانی هستش که مخاطب رو به 1فضای دیگه ببره.مهمتر اینکه نوازنده اون ساز هم در تکنوازی خبره باشه ومخاطبش رو جذب کنه.دف،تار،سه تار،عرفانی ترین سازها هستن.

Sensation
Thursday 19 June 2008, 08:18 PM
..... Just Piano ....

ماریا
Thursday 19 June 2008, 08:23 PM
دوست عزیز omid646 سواله خیلی خوبی پرسیدی.

به عقیده من عرفانی ترین ساز همونیه که میزنی.همون سازی که برای به دست گرفتنش لحظه شماری میکنی.همون سازی که برای فرا گرفتنش سختی های زیادی کشیدی.خیلی از مواقع به کناری انداختیش ،ولی دوباره به سراغش رفتی.
ساز عرفانی تعریف ندازه ،یکی از کوبه ای خوشش میاد ،یکی از الکتریک، یکی از ساز با صدای پایین، یکی از صدا بلند و رسا.
بعضی ها روحشون آنچنان با شنیدن صدای سازی آرام میشه که شاید من و تو هیچ خوشمون نیاد.
فکر کنم سوال دوست عزیزمون جواب واحد نداره ،نمیشه گفت چه سازی نمیشه گفت چه نوعی مگر اینکه بخوای برای خودت تعریف کنی.
ولی در این میان خیلی از ساز ها هستند که طرفداران بیشتری دارن و عموم مردم نوای آنها رو میپسندند.

ولی همان طور که بقیه بچه ها گفتند در این که چه کسی جذب یک ساز بشود ،نوع آهنگ نوع نوازنده و نوع نواختنش و خیلی از موارد دیگه دخیل هست.


منم با نظر دوست عزیزمون خان کاملا موافقم همه چیز بستگی به ان شخصی داره که داره یه موسیقی رو گوش میده یا با یه سازی کار میکنه

امیدوارم که همیشه تمام اجراهاتون برای خودتان و تمام اطرافیانتون دلنشین و ارامش بخش و روح انگیز باشه :21ox66r:

seyedehsan
Thursday 19 June 2008, 09:08 PM
به نظر من عرفاني ترين ساز كيبرد ه

چون همه سازها رو كوك ميكنه :))

Khashayar
Thursday 19 June 2008, 10:57 PM
عرفانی ترین ساز خودت هستی.خودتی که تشخیص میدی عرفان یعنی چی و چه نوع عرفانی واقعیه و بیشتر باهاش ارتباط برقرار میکنی.و خودتی که از روی اون عشقی که عرفان درونیت بهت میده سازی رو انتخاب میکنی و با نواختنش عرفان درونت رو به بیرون انتقال میدی.برای همینه که از نظر افراد مختلف این سوال جواب های متفاوتی داره.اگه ما خودمون هم مثل یه ساز در نظر بگیریم میبینیم چقدر شبیه به ساز های موسیقی هستیم.پس عرفانی ترین ساز به نظر من خود انسانه و بعد ویولن .تار.گیتار.و......

hkh
Friday 20 June 2008, 10:24 AM
عرفان تعاریف زیادی داره...

بعضی ها عرفان رو در سروصدای زیاد می دونن و بعضی ها صدا های نرم و لطیف رو صدای عرفانی می دونن.
اگه نظر من رو بخواین هیچ ساز عرفانی وجود نداره چون همه سازها عرفانی هستند...!!!

هم صدای محکم دف میتونه انسان رو به خلصه ببره و هم صدای نرم ساز دهنی...

و سوالی که اینجا پیش میاد اینه که چرا کسی با صدای دف به خلصه میره و با صدای سازدهنی نمیره...؟!

به نظر من این برمی گرده به روان شناسی ما آدم ها.

مطمئناً برای شما هم اتفاق اُفتاده که روزهایی با آهنگی زندگی می کردید. اگه روزی اون رو گوش نمی دادید خوابتون نمی برد. حسی به شما دست می داد با به هیچ آهنگ دیگه ای نداشتید...
ولی بعد از مدتی و عوض شدن شرایط زندگیتون، دیگه اون حس قبلی رو به اون آهنگ نداشتید!

مطمئناً اون آهنگ که تغییر نکرده، پس ما بودیم که تغییر کردیم...!

گاهی انسان در شرایطی از زندگی قرار می گیره که فقط پذیرای نوع خاصی از آهنگ هاست. که حالا ما اسم اون رو میزاریم عرفان...!
گاهی عاشق میشید (ببند نیشتو...)، گاهی فارق میشید، گاهی عصبانی، خوشحال، ناراحت...
تو هر کدوم از این موقعیت ها با گوش دادن آهنگی از یه ساز بخصوص به حالت خلصه ای میرید که شاید اسمش بشه عرفان گذاشت...

حالا یه سوال جالب:

چه جوابی باسه به عرفان رسیدن یه جمع میشه داد که توی اون ممکنه آدم های زیادی با سلیقه ها و زندگی های مختلف باشن...؟؟؟؟!

نمی خوام به سازی یا نوازنده ای توهین کنم ولی به نظرم سازهایی می تونن برای یه جمع عظیمی از انسان ها عرفانی به حساب بیان و اون ها رو دسته جمعی به خلصه ببره که هم دارای صداهای نرم و لطیف باشن و هم صداهای تند و محکم.

شاید سازی که به ذهن همه ما میرسه سازی باشه مثل سنتور یا پیانو یا ویولن ویا خیلی سازهای دیگه...!

Hmd_N
Saturday 21 June 2008, 12:11 AM
با احترام به نظره دوستان و به خصوص محمد ( خان ) عزیز که کاملا با نظرش موافقم !

در معنای لغوی و فراگیر لقب سازهای عرفانی رو به نی ، سه تار و دف و امثال این ساز ها داده اند

ولی نظره شخصیه بنده. به شخصه با سازی که تو اون لحظه بهم آرامش روحی بده و به قول معروف با صداش حال کنم به نظره من عرفانی میگن. یعنی به نظره من صدای اون سازی که تو اون لحظه و بازه زمانی به انسان حال بده و آرامش ایجاد کنه میشه گفت عرفانی. بنده همیشه با صدای ویولن ایرانی حال می کنم البته چه بهتر که صدای اون ویولن صدای ساز اساتیدی همچون یاحقی و ملک و بدیعی باشه. در بیشتر مواقع هم با صدای تار خیلی حال می کنم به خصوص صدای تار فرهنگ شریف و شهناز و علیزاده. و همچنین با سازهای کوبه ای که بیشتر مواقع بهم آرامش میدن همچون تنبک و درامز. سنتور، سه تار، گیتار، کمانچه و.... حالا میگین که این که همه ی سازها رو گفت ! آخه بنده در کل با موسیقی خیلی حال می کنم نمیتونم بگم چه سازی بهتره !

قربونتون

Babak_mix
Saturday 21 June 2008, 10:00 AM
بنده هم با نظر اكثر دوستان موافقم، هر كسي با يه سازي به عرفاني كه خودش تصورشو داره ميره...

به نظر من سازي كه نت هاي موسيقي توي اون شناور هستن سازه چنگه، سازي كه صداش منو ديوونه مي كنه و منو با خودش به هرجا كه بخواد مي بره. اگر امكاناتشو داشتم حتماً دنبال اين ساز جادويي مي رفتم، كه البته توي كشورمون زياد به اين ساز بها داده نميشه...

فداي شما Babak

tarooneh
Thursday 17 July 2008, 11:22 AM
عرفانی ترین ساز یعنی کمانچه

Blue Sky
Friday 18 July 2008, 12:49 PM
عرفانی ؟ شاید بهتره اینجوری نگیم و به این بسنده کنیم که با چه سازی آروم میگیریم . و البته صددرصد شخصی و سلیقه ایه . و بی اندازه به نوازنده اون ساز هم ربط داره !

با همه اینها ، برای شنیدن : گیتار ( اریک کلپتن ، بی بی کینگ ) ، تار ( محمدرضا لطفی ، جلیل شهناز ) ، سه تار ( محمدرضا لطفی ) ، دف ( محمدرضا لطفی ) ، لوازم الکترونیک ( ژان میشل ژار )

و برای زدن : گیتار ، گیتار ، گیتار ، ...

elykak
Friday 18 July 2008, 05:59 PM
سازهایی که منو آروم می کنن پیانو و گیتاره ... جفتشون محشرن ...

billy_the_kid
Friday 18 July 2008, 10:46 PM
Hi friends

First of all my apologies for writing in English, unfortunately my Persian is only good at comprehension level. I would be glad to join your online performances with my Flute, I've been playing the flute for a year now, but I have progressed alot, that's why I want to join you. You can now count on me as your flutist

ترجمه :

سلام دوستان

اول از همه از شما برای انگلیسی تایپ کردن عذرخواهی می کنم . متاسفانه فارسی من فقط در حد فهمیدن خوب است . من تمایل دارم که در نوازندگی آنلاین شما را با فلوت همراهی کنم . من حدودا یک سال است که فلوت می زنم و اما راه بسیار طولانی را در پیش دارم . و دلیل اینکه من می خواهم شرکت کنم همین است
حالا شما می توانید روی من به عنوان نوازنده فلوت حساب کنید

Amir
Friday 18 July 2008, 11:51 PM
سلام بیلی خان

من پستت رو ترجمه کردم ولی دو تا مطلب

یکی اینکه این پست رو در اینجا نباید می زنید همون جای دوم که زدید درست بود

دوم اینکه به نظرم همون فارسی دست و پا شکسته اگه بتونید بنویسید بهتره چون اینجوری بهانه ای هم میشه واسه قوی شدن زبان فارسیتون

hkh
Wednesday 30 July 2008, 03:48 PM
چند وقت پیش مطلب جالبی رو توی وبلاگی خوندم. هر چند قدیمی بود ولی به یک بار خوندنش می ارزه.








ببين كه رقص كنان مي رود به ناله چنگ كسي كه رخصه نفرمودي استماع سماع




شنيدن يا همان استماع درموسيقي ايراني آدابي همانند آداب سماع درفرهنگ هاي معنوي دارد.

هر نوعي ازموسيقي به فراخور شرايط، حال، فضا و كيفيّتي كه دارد، روش شنيدن آن اندكي با هم متفاوت است.

به عنوان مثال موسيقي هايي كه ازصداهاي كوتاه استفاده مي كنند مانند سازهاي رديف دستگاهي، وضعيت فيزيكي شنونده ونوازنده بهتر است كه به صورت نشسته باشد.(مانند ذكرهاي خفي) و موسيقي ها يامراسمي مانند ذكر دراويش مخصوصاً دركردستان (آن هم در مرحله قيام واوج ذكر) (ذكرجلي) ذاكران ومستمعان بيشترگرايش به قيام كردن وايستادن دارند.

درشيوه رديف دستگاهي و خصوصاً رديف نوازي كه بيشتر جنبه معنوي دارد وضعيت نوازنده و يا آوازخوان ياشنونده (درحقيقت همه شنونده هستند) بهتر است كه به صورت نشسته برروي زمين و متقابلاً شبيه هم باشد. بدين معني كه اگرنوازنده برروي زمين نشسته شنونده هم برروي زمين بنشيند و اگرشنونده برروي صندلي قرارگرفته نوازنده و يا آوازخوان هم برروي صندلي قرار بگيرد.تا از اين طريق لااقل از طريق فيزيكي باهم همخواني داشته باشند، تادرمراحل ظريف تر، هم دلي، هم بوجود بيايد.

عموماً فرهنگ هاي شرقي فرهنگ نشسته است زيرا دراين حالت قواي دماغي وحركات فكري باتوان بيشتري فعّاليت پيدامي كنند.مانند مراقبه، مديتيشن، اذكارمذهبي وتمرينات روحي يوگا.

درموسيقي معنوي رديف نوازي شنونده بايددرهنگام شنيدن (كه دقايق كوتاهي هم هست هراجرا درنهايت ۴۵دقيقه) ازحركات اضافي چشم،سروگردن،دست وپا،سرضرب گرفتن بادست و پا (خصوصاً پاگرفتن ويا پاكوبيدن كه هديه غرب وآموزش ديدگان درهنرستان موسيقي عادت به اين كاردارند،اين عادات غلت باعث مي شوند كه فرد وزن موسيقي را نفهمد وآن را به صورت ريتميك وساده برداشت نمايد.زيرا موسيقي ايراني براساس وزن مي باشد نه ريتم واين تو بسيار باهم تفاوت دارند) و زمزمه كردن بپرهيزد.

بهتراست سررا كمي متمايل به پايين نگاه داشته وچشم خودرادرهمان محدوده به طرف پايين و به صورت نيمه باز و با كم ترين حركات و يا درصورت لزوم ملايم، نغمات موسيقي را دنبال نمايد.

يك شنونده درهنگام شنيدن موسيقي بايد ازگفتگوهاي دروني وحركت فكري جدا ازحركت و امواجي كه خود موسيقي ايجاد ميكند دوري كند و هيچگاه در لحظه شنيدن نغمات وجمله ها را با نغماتي كه قبلاً آنهاراشنيده و يا نوازنده قبلي آنها را طور ديگري اجرا كرده مقايسه نكند و هرگز به اين نينديشد كه الآن اين چه گوشه و يا چه دستگاهي است كه دارد نواخته مي شود و يا باخود بگويد به به چه اجرايي ياچه گوشه زيبايي واز اين قبيل توصيف ها.

هرگونه توصيف و قضاوت درواقع مانع از اتّصال شنونده و يا خود نوازنده باحقيقت موضوع مي شود. زيرا شنونده درلحظه توصيف وقضاوت زيبا بودن ويانبودن و.......قطعه دست ازشنيدن مي كشد وبه جاي گيرنده پيام بودن براي خودش پيام ارسال مي كند.

موسيقي معنوي خودجرياني پويا ازاصواتي مقدّس به همراه دارد كه ذهن شنونده رابه درون زيبايي(فقط به مفهوم رايج مظاهري اش نه ،بلكه درتمام ابعادش وبه صورت تكامل يافته اش) رهنمون مي سازد و شنونده رابه سيروسلوك در دنيايي تمثيلي ازعالم معنا دعوت مي كند پس نبايد بوسيله افكار اضافه و روندغلطي كه ذكرآن به ميان رفت سدّ راه اين سيروسلوك دروني وبي غيل وقال شد.

پس بايد با گوش جان و وانهادگي كامل ذهن (منفعل كردن ذهن) روندحركت فكررا به موسيقي سپرد، تانغمات به خوبي هدايت حركت فكري ما را به عهده بگيرند تا امواج موسيقي با شنونده همخواني پيداكنند تاموسيقي تأثيرخود را به صورت حقيقي برشنونده بگذارد.

البته اين آداب سختگيرانه اي كه سخني از آن به ميان رفت بيشتر جنبه فردي واختياري است و اصلاً نبايد از روي تكلّف رعايت شود.چنان كه تكلّف درفرهنگ معنوي سماع مردود مي باشد وخودهمين عمل تمركز خود و حتّي ديگر شنونده هاراهم بهم مي زند مگر اينكه مستمع مبتدي باشد تا بدين وسيله بخواهد اين فرهنگ را ياد بگيرد وگرنه تكلّف افراد منتهي داراي امواجي منفي بوده و فضاي اجراي آن موسيقي و يا مراسم را آلوده مي سازد.

"روايت است كه وقتي استاد چيره دست سنتور مرحوم حبيب الله سُماعي درجمعي ازدوستانش وهنرمندان هم عصرخود شروع به ساز زدن مي كرد (حتّي ازهمان لحظه كوك كردن سازش) دل شنوندگان و مستمعين رامي برد و از اوّل اجرا تا پايان اجرا هركس درهروضعيتي كه بود به همان صورت بدون اختيار باقي مي ماند .اين بي حركتي از روي احترام وقبول داشتن آن استاد نبود ،بلكه ناخواسته فرد اسير سحر نغمات زيباي موسيقي حبيب مي شد"

و امّا ازهمه مهمتر دراين فرهنگ پي بردن به سكوت ها در،عالم اصوات حتي در خود صوت و سكوت پس از اجرامي باشد كه سرشار از معنويّت و آرامش دروني مي باشد. وهدف نهايي موسيقي هم جزاين نيست.

درهمين ضمينه هم روايت است كه

"روزي عارف قزويني درمنزلي كه تني چند از اساتيد موسيقي درآنجا حضورداشتند درويش خان اجرايي با تار قطعاتي را نواخت و در پايان فردي تار درويش خان را برداشت و آن سكوت زيبايي كه بعد از اجراي تار درويش خوان مجلس را فراگر فته بود را ناگهان بهم زد و شروع به ساززدن نمود، عارف قزويني با ناراحتي وعصبانيّت به او گفت تو خجالت نمي كشي بعد از ساز به اين زيبايي استاد ساز مي زني؟ من داشتم دراين سكوت نغمات زيباي نواخته شده را درذهنم مرور ميكردم و....."

(البته ممكن است كه من اين روايت را به صورت عيني ذكر نكرده باشم ولي همان منظور را مي رساند، يعني اگر واقعاً ما موسيقي را خوب گوش كرده باشيم بعد از اجراي آن فرد بايد درآرامش دروني خود فروبرويم و براي لحظاتي سكوت نماييم وبه آرامي آن فضا را تغيير بدهيم)

حامد فندرسكي. شنبه ۳/آذر/۱۳۸۶


برگرفته از وبلاگ ردیف نوازی (You can see links before reply)

fatut
Friday 5 September 2008, 11:16 PM
ول کنین داداش عرفان در دنیا با اسم مولوی معنی میشه و مولوی عرفان رو در نی خلاصه میکنه
هیچ سازی نیست که انسان رو به خلصه ببره جز نی
این رو فقط نوازندگان نی درک میکنن چون صدا از درونشون بیرون میاد نه از نی
من به این نتیجه رسیدم که هرچقدر با نی دمساز بشی عارفتر میشی

Mona
Wednesday 10 September 2008, 11:52 AM
سلام
من هم مثل بعضي از دوستان نظرم اينه كه نميشه تنها تعداد معدودي از سازها رو سازهاي عرفاني دونست. به نظر من اگه نوازنده (نوازنده ي هر سازي) هنگام نواختن خودش رو به عالم بالا متصل كنه اون عرفان از صداي سازش درك ميشه.
سبز باشين.

saleh.yoosefian
Wednesday 10 September 2008, 01:22 PM
ببینید من با عنوان این تاپیک تا حدود زیادی مشکل دارم...
اگر از روزنه عرفان نظاره گر باشیم که علوم و معلومات شناخته شده نیستند. " کان را که خبر شد خبری باز نیامد " چه برسه به این که ما معیار مناسبی برای درجه عرفان تعیین کنیم و در مرحله بعد تازه برگردیم ببینیم چه سازی بیشتر عرفانی تره... پس این به کل دیدگاه غلطی هست. در گام بعدی توضیحی برای عنوان تاپیک قید کردید که به نوعی توجیه می کنه این مغلطه رو. که کدوم ساز بیشتر آروم می کنه. من از محمدرضا شجریان تضمینی برای عرایضم بیارم و اون اینکه عرفانی اگر قراره باشه در خود موسیقی هست. پس دوست عزیز در دیدگاه بنده سازی به اسم ساز عرفانی و موسیقی به اسم موسیقی عرفانی وجودی نداره. در هرمونتیسم غربی ما آرامش رو به عنوان عامل عرفان (Theosophy) در نظر نمی گیریم. در ایدئولوژی های عرفانی تربیتی شرقی هم مثل بینش صدرایی یا شرقی تر از اون تعالیم کنفسیوسی و بودیسم باز هم هدف از عرفان رسیدن به آرامش نیست که عارف دایم در جدل هست و تنش و بی تابی. " در طریق عشق بازی امن و آسایش خطاست" بهتر بود در یک نظرخواهی عمومی دلیل و نوع آرامش از موسیقی رو می پرسیدید. تفاوت های فردی، گزینه های اکتسابی شخصیت لیبیدویی آدم هستند که نوع به آرامش رسیدن هم در اون ها متفاوت هست. رسیدن به ارامش هم با درکی که از پیرامون دارید رابطه عکس داره. تشویش های روانی هم که زیر مجموعه این تفاوت ها هستند. اگر پرگویی نباشه عرض کنم من به شخصه با موسیقی آرامش پیدا نمی کنم اون رو ابزار ادراک از فضای امن فکری قرار می دم. مثلا وقتی ویوالدی یا شوپن می شنوم بسته به نوع روانم در اون لحظه تصمیم می گیرم چه جوری فکر کنم.

panii60
Tuesday 21 July 2009, 06:52 AM
عرفانی شدن ساز به
اول -آهنگساز
دوم - تنظیم کننده
سوم- مهارت نوارنده
و چهارم- به سلیقه شخض بستگی داره

maryama
Tuesday 21 July 2009, 11:06 AM
هر کسی میتونه با سازی که میزنه به عرفانش برسه.عرفانی بودن ساز رو خود نوازنده مشخص میکنه.با اون اجرایی که داره،با اون انرژی که در حال ساز زدن به مخاطبش القا میکنه.من سازهای سنتی رو عرفانی میدونم.مخصوصا وقتی که توی اوج میرن.

مازيار كنعاني
Tuesday 21 July 2009, 03:57 PM
به نظر من هيچ سازي به تنهايي عرفاني نيست و اين نوازندست كه تعيين مي كنه اين ساز چه حالي داره هر سازي هم مي تونه آرام بخش عرفاني و لذت بخش باشه و هم منفور البته نه به ذات بلكه روي رفتار نوازنده

ZOZ.VB.ZOZ
Tuesday 21 July 2009, 10:02 PM
با نظر جناب saleh.yoosefian موافقم. ولي فكر ميكنم ساز دف تو موسيقي اصيل خودمون به عرفاني بون مشهور ترِ. حالت بي قراريش خيلي دل نشينه. يكي از نمونه هاشم فكر ميكنم موسيقي متن فيلم بوي پيراهن يوسف باشه (ساخته مجيد انتظامي)

hmd_kro
Tuesday 21 July 2009, 10:20 PM
با نظر جناب saleh.yoosefian موافقم. ولي فكر ميكنم ساز دف تو موسيقي اصيل خودمون به عرفاني بون مشهور ترِ. حالت بي قراريش خيلي دل نشينه. يكي از نمونه هاشم فكر ميكنم موسيقي متن فيلم بوي پيراهن يوسف باشه (ساخته مجيد انتظامي)


با اینکه با حرف ایشون موفقید بازم یک ساز رو به عنوان ساز عرفانی معرفی میکنید؟

دف توی اون قطعه که یکی از ساخته های زیبای آقای انتظامیست خودشو در کنار کل کار قشنگ نشون میده.

سازها وسیله ای هستند برای بیان احساسات هر فرد.

این برداشت شخصی هر فرد نسبت به موسیقیه که چه حسی رو از یک آهنگ داشته باشه.

امکان داره فردی از آواز یه چوپان که خیلی تو قائده و چهارچوب های خاص موسیقی نباشه و سرتاسر خوندنش خارج باشه به دل فردی زیباترین قطعه موسیقی دنیا باشه و برعکس میتونه واسه کسی زیباترین قطعات شوپن خیلی ملال آور جلوه بده در این مورد اصول و چهاچوب خاصی نیست چون این علائق فردی هر کسیه که جزو حریم شخصی اون محاسبه میشه.

vdod
Wednesday 22 July 2009, 12:16 AM
سه تار و دوتار وتنبور عرفانی ترین سازها میباشند.
من سه تار را بیشتر عرفانی میدانم و به نظر من سه تار درمانی است برای ادم های افسرده.

nina
Wednesday 22 July 2009, 12:36 AM
اولا:بعضی از دوستان توضیح واضحات میدن همه میدونن که یه ساز به تنهایی عرفانی نمیتونه باشه اما هر سازی قابلیت های خاص خودشو داره نی ساز عرفاست شما با نی نمیتونین جز بزنین! و نیازی به توضیح اشعار مولانا و روده درازی نمیبینم در مورد موسیقی سنتی زیاد اشنایی ندارم اما چندبار که توی کنسرت های حسام الدین سراج بودم واقعا حال وصف ناپذیری بود به خصوص صدای دف انگار وارد خلسه بشی فکر میکردم شاید روی من این اثر گذاشته اما به دیگران نگاه کردم دیدم همه همینطور تو کفند! اما در مورد ویولن که ساز تخصصی خودم هست شاید دقت کرده باشید تو همین صداو سیمای جمهوری اسلامی وقتی میخوان مردم بیشتر تحت تاثیر قرار بگیرن موزیک هایی با ویولن پخش میکنن مثلا وقتی یه شخصیت معنوی فوت میکنه من از بچگی یادمه که اهنگای سیکرت گاردن روی برنامه های معنوی میذاشتن و ادم تحت تاثیر زیادی قرار میگرفت یا همین حالا موزیک سریال عیسی مسیح که واقعا هم قشنگه و این به دلیل اینه که ویولن قابلیت های زیادی داره و دامنه نزدیک بی نهایت اما اینطور به نظرم میاد که ویولن زیاد خلسه اور نیست و این دقیقا نمیدونم به چه دلیلی هست اما شاید به خاطر اینکه انرژی بیشتری از نوازنده میگیره درسته که باید رها بایستین اما شما نمیتونین حالت یوگایی!بشینین و به یه نقطه زل بزنین ! باید متمرکز کار کنین هیچوقت با ویولن نمیشه همخونی کرد! مانترا گفت!حرکتهای بدن متنوعن با نوسانات حرکتی و گا ها سرعت زیاد احتمالا یه ویولنیست از هر نوازنده دیگه ای بیشتر حرکت میکنه اما لزوما هر سازی که خلسه اور باشه هم عرفانی نیست مثلا با گیتار راحت تر میشه تو خلسه و توهم رفت نسبت به ویولن اما مثلا هیچوت موزیک متن فیلمای بسیار عرفانی با گیتار نیست

hootan_x7
Monday 23 November 2009, 12:31 AM
ماشاالله دوستان گفتنیهارو گفتن.منم فکر می کنم برای هر آدمی فرق می کنه که چه سازی می تونه اونو به اون آرامش یا حالت عرفانی ببره.من واقعا با شنیدن و زدنه بداهه نوازی الکتریک گیتار لذت می برم.وقتی خودم ایمپرووایز می کنم در سبکی که حال می کنم این حس عرفانیو دارم.

moein babayee
Monday 23 November 2009, 08:42 AM
به نظر من اینجا هیچ کس یک برداشت واحد از عرفان نداره !!!
اول باید یکی بیاد عرفان رو معنی کنه تا با توجه به اون هر کس نظر خودشو بگه
راستش من خودم تا حالا معنای لغتی عرفان رو جایی نخوندم فقط یک شمایی از اون توی ذهنم دارم که حالا یا درسته یا غلط فکر کنم خیلی از ماها این مشکل رو داشته باشیم پس بهتره یکی از دوستان هنرمند که عرفان رو می تونه درست معنی کنه بیاد اونو معنی کنه تا اون وقت نظرمون رو بگیم


با توجه به برداشتی که من دارم (از عرفان) فکر کنم سه تار و نی حداقل جزو سازهای عرفانی باشن

با تشکر و موفق باشید

scofild
Monday 23 November 2009, 01:48 PM
من کلاً با یک ساز نمیرم تو خلسه ، حتماً باید یه ارکستر همزمان بنوازن تا جواب بده...
اگه آهنگشم خودم ساخته باشم که دیگه حرف نداره. هیپنوتیزم میشم اصلاً....

کلاً با آهنگای یانی و کیتارو ، خیلی به این حس نزدیک میشم.
در کل عرفان برای هر کس معانیه مختفی میتونه داشته باشه...ممکنه یکی عرفان رو در خوردن آش رشته بدونه و یکی در عبادت خدا و یکی هم نواخته شدنه سازه مورده علاقش.

مثلاً الان اومدم یک ساز رو از بین بقیه معرفی کنم ، اما هر چی فکر میکردم و صدای بقیه ساز ها توی ذهنم میومد دیدم اصلاً نمیشه از بینشون یک ساز رو معرفی کرد.
مثلاً صدای چنگ فوق العادس ، صدای ویولن بی نظیره ، صدای پیانو همینطور ، تار و... هر کدوم در نوعه خودشون میتونن آدم رو ببرن تو یه عالمه دیگه....

Mehraneh
Monday 23 November 2009, 03:19 PM
به نظر من هم موسیقی که یانی یا پاواروتی کار می کرد عالییییی بود واقعا به آدم یه حس جدید می داد
به نظر من مهمه که قشنگترین حس هر ساز کنار هم دیگه قرار بگیره تا یه حس قشنگ رو به آدم القا کنه صدای قشنگ ویولن آرامش قشنگ پیانو حس قشنگ سنتور و ... وقتی با یه فکر درست با هم تلفیق بشن حسی رو خلق می کنن که واقعا عرفانیه
با نظر نفر قبل هم خیلی موافقم من قشنگترین و عرقانی ترین لحظات رو تو کنسرت های مختلف دارم

M8H
Saturday 9 January 2010, 09:49 PM
به نظر من تمام سازها عرفانی و زیبایی خودشونو دارن.و هر کسی نسبت به سلیقه ی خودش با یک سازی بیشتر تو حس میره.من خودم به شخصه با ویالن و پیانو حس و آرامش میگیرم.

Sina_Yanni
Saturday 9 January 2010, 10:11 PM
با تمام سازها ، با تمام آهنگ های یانی ( فک می کنین واسه چی اسممو sina yanni گذاشتم ؟؟!! . واسه همین آرامشه ... و ... ) و راب کاستلو ، ونجلیس ، کیتارو ، شهرداد روحانی و ... ( کلا new age , light )
به خصوص پیانو و ویولون .

setareh_hk
Sunday 10 January 2010, 09:35 AM
منم فکر می کنم که هر سازی یه جوری آدم تو خلسه می بره،مهم اینکه تو بتونی اون ارتباط رو پیدا کنی.شاید یک نفر با صدای ویولون بیشتر تو خلسه می ره تا با صدای مثلا پیانو.

king.star
Sunday 10 January 2010, 09:59 AM
درود
مهم اینه که تو چی می پسندی
مهم اینه که نوازنده چی میزنه_هر سازی میتونه آروم کنه ادمو
من خودم با سنتور آروم میشم
یکی از دوستان گفتش سوت هم آروم میکنه؛موافقم
کلا هنر بهترین آرام بخشه
بدرود

moein babayee
Sunday 10 January 2010, 10:23 AM
ببینین اتفاقا اصلا مهم نیست من یا شما چه چیزی رو می پسندیم! چون یک اصل یا یک صفت رو من یا شما روی یک ساز نمی زاریم همه ی افرادی که موسیقی کار می کنن می زارن!
برای مثال می گن دو ورزش مادره حالا من خودم رو بیام به در و دیوار بزنم و بگم نه تنیس ورزش مادره! خیلی ها ام با من شاید موافقت کنن ولی ما کاره ای نیستیم چون جامعه ی ورزش اون رو انتخاب کرده!

حالا من با گیتار الکتریک غرق عرفان می شم! ولی من 1 نفرم!
باید دید اکثریت چی می گن!

با تمام این حرفا به نظر من سه تار و نی عرفانی ترین ساز هان، چون معمولا شاعرا و کسایی که عرفان رو درک می کردن از این دو تا ساز استفاده می کردن

you3f
Sunday 10 January 2010, 11:55 AM
با اینکه خودم ساز پیانو و گیتار و سازدهنی میزنم ولی به نظرم سازهای بادی عرفانی تر از سازهای دیگر هستند مخصوصا "نی".
ولی در کل خود "موسیقی" عرفانی ست.

dada_mehdi
Sunday 10 January 2010, 08:55 PM
درود

به نظرم بیاین اول عرفان رو معنا کنیم ،
هم از نظر لغوی هم معنائی.