PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ترانه های دکتر شاهکار بینش پژوه



MonaLisa
Thursday 26 June 2008, 09:52 PM
لیست ترانه های ایشون

این تاپیک فقط برای داشتن ترانه های آقای بینش پژوه هست و برای نقد و بحث به این تاپیک (You can see links before reply) مراجعه شود....!






ما رو باش !
توانا بود هر که دارا بود ...!
کار دنیا وارونه ست...!
من از مردن نمیترسم ..!
تهدید...!
خدا وکیلی...!
خیلی میخوامت...!
خیال نکن..!
خیالی نیست..!

عشق الهی..!
بت شکن ..!
امونت...!
آرایش مهتاب
کلاه مخملی

کی بمونه؟
بـــــــــاور
کافه نادری
کنارم بخواب

MonaLisa
Thursday 26 June 2008, 10:07 PM
ما رو باش که فکر میکردیم عاشقی آخر حاله
نگو معشوقه یه افساره که صبح تا شب وباله
ماروباش که فکر میکردیم دیگه تنهایی تموم شد
نگو حتی آب خوش هم به گلوی ما حروم شد

آخ که چقدر ساده بودیم چی فکر میکردیم و چی شد
بعد یه کوه ادعا ببین نصیبمون کی شد


عشقه و داغشو عشقه اینو اون اولا گفتیم
کاشکی یخ کنه تموم شه آخدا گرمائی پختیم
گفت به جون تو خرابم به فدای تو سر و تن
حالا فهمیدیم که رفته سرمون کلاه تا گردن

آخ که چقدر ساده بودیم چی فکر میکردیم و چی شد
بعد یه کوه ادعا ببین نصیبمون کی شد

MonaLisa
Thursday 26 June 2008, 10:20 PM
توانا بود هر که دارا بود................. زثروت دل پیر برنا بود

پر قو بود پول را رختخواب ...........هنر رختخوابش مقوا بود
به ثروت هر آن ابله بی سواد .......به نزد کسان وه چه آقا بود
همه سهم استاد دانشکده ................پشیزی حقوق و مزایا بود
به لیفتینگ و ماساژ و میزامپیلی...........ننه کبلعلی هم گلارا بود
به زور رژ و سایه و خط لب..........اگر پیر و عفریته زیبا بود

توانا بود هر که دارا بود.................. زثروت دل پیر برنا بود

بنوشند بازاریان خون خلق ........................کشان خون مردم گوارا بود
کدامین کس از شاعری برج ساخت. ......چه حافظ چه سعدی چه لورکا بود
ره کسب پول ودرم دزدی است ...............که از درس و تحصیل دارا بود؟
از این پس پدر زیر خرج گران ........................بزاید برش کار ماما بود
از این پس پسر مینویسد دگر ....................هر آن کس که نان داد بابا بود

توانا بود هر که دارا بود................. زثروت دل پیر برنا بود

MonaLisa
Thursday 26 June 2008, 10:28 PM
کار دنیا خنده داره
کار دنیا وارونه ست
خشک و تر حالیش نمیشه
یه جورایی دیوونه ست

تا جوونی حتی یک لقمه هم نون نداری
یه روزی نون می ده که دیگه دندون نداری
دنبال نون دوئیدن کفش پاره کردنه
امون از قسمت بد که وبال گردنه
دنیای ما پر از باید و نبایده
حساباش فقط روی احتمال و شایده
فقط از تو آسمون نوک پیکان بلا
تو سر بیچاره ها میخوره از اون بالا

کار دنیا خنده داره
کار دنیا وارونه ست
خشک و تر حالیش نمیشه
یه جورایی دیوونه ست

MonaLisa
Thursday 26 June 2008, 10:42 PM
من از مردن نمیترسم .............هراس از زندگی دارم
که هر روزش مثل دیروز ..........از این تکرار بیزارم
من از مردن نمیترسم ............که هرچی باشه یک باره
هراس از زندگی دارم ............که دردش پر ز تکراره


اگه زندگی همینه .......................آره من عاشق مرگم
میخوام از شاخه بیفته ....................دونه ی آخر برگم
زندگی مثل یه داسه .........................آدما مثل درختن
ظریفاشون زود می میرن ............دیر تر اونا که سختن


این دیگه دست آدم نیست ...............زورکی میاد به دنیا
به خودش میاد میبینه .....................افتاده تو قعر دریا
کسی از ما نمی پرسه..................دنیا اومدن به زوره
یکی سالمه یکی نه ....................یکی افلیج یکی کوره
به خودش میاد یه وقت که ......واسه برگشت خیلی دیره
می کنه جون روزی صد بار....روزی صد دفعه می میره

MonaLisa
Thursday 26 June 2008, 10:51 PM
هی منو تهديدم نکن که میرم، يه چيزيم دستی میدم نباشی
چیکار کنم که قهر کنی دوباره؟ چقدر بدم که بی خیال ما شی؟
هی منو تهديدم نکن که میرم، چقدر بدم بری بدون فرياد؟
فکر میکنی نباشی من میمیرم، برو بينيم بابا بذار باد بياد!


گفته بودم دوست دارم ببخشيد، حالا ما يکروز يه دروغی گفتيم!
تو هم ديگه اینقده جدّی نگير، حالا ما يک وقتی يه چيزی گفتيم!
اینا اونا نيس عزيزم لولو برد، دوره ی تازوندن تو سر اومد
لگام تو به گردنم نچسبيد، کم زده بودی چسبشو ور اومد!


هی منو تهديدم نکن که میرم، يه چيزيم دستی میدم نباشی؛
چيکار کنم که قهر کنی دوباره؟ چيکار کنم که بي خيال ما شی؟
هی منو تهديدم نکن که میرم، چقدر بدم بری بدون فرياد؟
فکر میکنی نباشی من میمیرم، برو بينيم بابا بذار باد بياد!

MonaLisa
Thursday 26 June 2008, 11:06 PM
خدا وکیلی شو بخوای ...مزد من این نبود و نیست
نمره ی بی معرفتیت ....تو درس نارو میشه بیست

خدا وکیلی شو بخوای .........رسم رفاقت این نبود
تو بی مرامی قد تو .........هیچکسی رو زمین نبود

از اول اشتباه بوده ...........ما وصله ی هم نبودیم
باشه تو دسته کم بگیر ...........اما ما که من نبودیم

خوب دیگه از ما که گذشت .......تو با بقیه این نکن
واسه شکار مرغ عشق.........پشت قفس کمین نکن

ادای عشق رو در نیار .............نقاب سادگی نزن
مردمو ننداز توی دام ..........تو دام عشقت مثل من

MonaLisa
Thursday 26 June 2008, 11:15 PM
یه جورائی نازنین خیلی میخوامت حالیته!
دل ما بد جوری افتاده تو دامت حالیته!

خودمون بازیگریم بازی واسه ما در نیار
تا بگی ف میخونیم اند کلامت حالیته!

نازینین دستتو خوندم نگو یارو ساده بود
والسلامو میخونم از اون سلامت حالیته !

اون نگاهت اگه بیسته ما میگیریم بیست و یک
خودمون رو دو میخوابیم زیر خالت حالیته !

تو بگو ما رو زدی مام همه جا میگیم آره
خوش داریم خوش باشی تو خیال خامت حالیته!

انقده ادا نیا اوقات مارو تلخ نکن
بذا باشه زندگی بازم به کامت حالیته!

همه این حرفا رو گفتم ولی راستش رو بخوای
بدجوری دیوونتم خیلی میخوامت حالیته !

Rooholamin
Thursday 26 June 2008, 11:54 PM
البته با اجازه ی شما

خیال نکن نباشی
بدون تو می‌میرم
گفته بودم عاشقم
خب حرفمو پس می‌گیرم

خیال نکن نمونی
کارم دیگه تمومه
لیلی فقط تو قصه است
جنون دیگه کدومه ؟

کی میگه تو نباشی
ستاره بی فروغه
بذار همه بدونن
که عاشقی دروغه

تو برده‌ای می‌خواستی
که حرفتو بخونه
برای تو بسوزه
به پای تو بمونه

عروسکی می‌خواستی
رو طاقچتون بکاریش
وقتی بازی تموم شد
کنج اتاق بذاریش

دیگه برای موندن
اتاق تو شلوغه
عروسکا بدونین
که عاشقی دروغه

Rooholamin
Friday 27 June 2008, 12:00 AM
رفتی و نوشـتی که از دوری من ملالی نیست
رفتی با یکی دیگه دوست شـدی هیچ خیـالی نیـست
یه روزم نوبـت من میـشه واست نـامه بدم ،
ببینی با یکی دیگم، جاتم اصلا خالی نیـست

عروسکی بودم بـرات
که تو بـهم نفـس دادی
دلم رو یه روز خریـدی
فرداش آوردی پس دادی
بگو برات من چی بـودم
عروسک مغـازه ای
کهنه شدم رفتی حـالا
دنبال عشق تازه ای

دیگه پشت دستمو داغ میکنم
که تا زندم عاشق هیشکی نشم
عاشق هرکی بشم خیالی نیست
لااقل اسیر تو یکی نشم

Rooholamin
Friday 27 June 2008, 12:09 AM
نان پاره ز من بستان.....جان پاره نخواهد شد
وان را که منم مأوا............آواره نخواهد شد
وان را که منم خرقه .......عریان نشود هرگز
وان را که منم چاره .........بیچاره نخواهد شد

میچرخم و میرقصم و .......مینوشم از این جام
بیخود شده از خویشم و...........از گردش ایام
این عشق الهی است.............حق لایتناهیست
این عشق الهی است..........این شور خداییست

آنکس که رخش بیند............پاداش نخواهد هیچ
بی او به بهشت اندر............یک لحظه بپاید بیش
این عشق الهی است...............حق لایتناهیست
این عشق الهی است...........این شور خداییست

از خویش برستم من...........بر سجده نشستم من
خویشم همه غیر آمد............از غیر گسستم من
بتخانه زدم آتش..................آتشکده را خاموش
لات و هول و عظا..............از پایه شکستم من

MonaLisa
Friday 27 June 2008, 10:25 PM
عاقبت روزی مرا بشکستی و دیدی......بت شکستن هم برایت کار سختی نیست
بر زمینم کوفتی و هی زدی پینه ............جای یک جای سلامت در دلم خالیست
روزگاری من خدایت بودم و امروز............عار می آید که حتی بنده ام خوانی
عهد کردی بشکنی عهدم و من افسوس ......نیک می دانم که بر این عهد می مانی



بنده ای و ساده ای و ریز میبینم ............هم تو را هم هر که کفرم گاه می گوید
ما بفرمودیم باشی و کنون هستی .................کوه حتی هر کجا گوییم می روید
ما خدایانیم و رحمت در سرشت ما ............از ترحم چند روزی در امان باشی
گر سر انگشتی نشان گیرد زمن جلاد...در دمی می میری و از خویش می پاشی

MonaLisa
Friday 27 June 2008, 10:50 PM
دلو امونتــــــــــــــش دادم .....بمونه چند روزی پیشت......جون تو و جون دلم
اگر که راستش رو بخوای.....از همه هرچی آدمه ..........به غیر تو خون دلم
دلو امونتــــــــــــــش دادم..........نباشی مثل دیگرون ......لهش کنی زیر پاهات
فــــــــــــقط برای امتحان......بمونه چندروزی پیشت.....بمونه چندروزی باهات

کفتر عشقو هر کی دید.............تیر رو گذاشت توی پرش
گفتی که دل گفتن اوهو....................بلند شده زیر سرش
این روزا هر چی آدمه ...............زده رو چهرش یه نقاب
تو این روزا یه رنگی رو ............حتی نمیشه دید تو خواب
حلوای عشق رو پختن و ....................فاتحه شم فرستادن
نستعلیق نوشتنش..........................توی اتاق زدن تو قاب

MonaLisa
Tuesday 1 July 2008, 09:00 PM
واسه آرایش مهتاب... منت سرمه کشیدن... دیگه بسه دیگه بسه
توی تاریکی شبها... سرخورشید بریدن... .دیگه بسه دیگه بسه

دخترا قربونی تیغ تعصب های کور
توی تاریخ جهالت زنده زنده توی گور
دخترا زندونی و مصرفی و خونه نشین
نقره اما بی عیار حلقه اما بی نگین
تنشون ارزونیه هر کی که جنگ رو ببره
تنشون ارزونیه هر کی جواهر بخره
یکی پیدا نمیشه عاطفه مهرشون کنه
نه با پول و سکه با ترانه سحرشون کنه
یکی نیست توی نگاش مهربونی کاشته باشه
چشماشو به خاطر سادگی دوست داشته باشه
مردای قصه کجان؟کاش از کتابا در بیان
کاش میشد از پس این ظلم زمونه بر بیان



واسه آرایش مهتاب... منت سرمه کشیدن... دیگه بسه دیگه بسه
توی تاریکی شبها... سرخورشید بریدن... .دیگه بسه دیگه بسه

MonaLisa
Tuesday 1 July 2008, 09:14 PM
همه عشقا شده تکرار ..............همه حرفا یه کلیشه
زینت شروع جمله ..................با نمیخوام و نمیشه

همه ی دوست دارم ها ...............روز اولش قشنگه
حرف ماه و سال که باشه......پای هر عشقی می لنگه

مردا معشوقه نمیخوان ...............دنبال برده میگردن
اگه مردی به سبیله ..................گربه ها آخر مردن

کلاه مخملی فراوون ..............همه اخمو همه شاکی
ولی آدم حسابی....................توی هر هزار تا یکی

دفتر خسرو و شیرین ................توی پیته زیر آتیش
سیب زمینی می پزن باش......با نمک می چسبه خالیش

صفحه ی لیلی و مجنون...............بشقاب لبو فروشه
گاهی توش باقالی میدن ............گلپرش رو آبلیمو شه

دخترام غروب که میشه ..............پی نقاشی خویشن
همه تو کار گریمن ................همه نقاش باشی میشن

گاهی تو برکه ی چار راه ............تو نخ یه صید تازه
واسه بارسوم امروز.................یارو میخواد دل ببازه

MonaLisa
Wednesday 2 July 2008, 10:42 PM
بری کی بمونه؟ واسه ما قصه بخونه
توی نباشی دل تنگم بگیره از کی بهونه
بری کی بباره؟رو تنم که شوره زاره
واسه این دل خزونی دیگه کی مثل بهاره


هنوزم چشام به راهه کاشکی برگردی دوباره
پیش تنهای غریبی که خوای تو رو داره
نمیگی ماهی می میره اگه از دریا جدا شه ؟
نمیگی تنگه غروبا وقتی تنهاست کی باهاشه ؟
بعد تو دل شکستش؟بعد تو دستای خستش ؟
بعد تو بغض ترش چی؟ کی رفیق گریه هاشه؟

روی شونه ی کدوم کوه ؟توی آغوش کدوم تن؟
بشکنم بغضمو هر شب بشکنه بغضشو با من
هنوزم دستای سردم انتطار تورو داره
از تو ابرای بهونه داره یاد تو میباره
هنوزم برای چشمام تو به شیرینی خوابی
واسه این شرقی تشنه به گوارایی آبی


بری کی بمونه؟ واسه ما قصه بخونه
توی نباشی دل تنگم بگیره از کی بهونه
بری کی بباره؟رو تنم که شوره زاره
واسه این دل خزونی دیگه کی مثل بهاره

MonaLisa
Wednesday 2 July 2008, 10:48 PM
باورم نمیشه دستات............توی دست من نباشن
رو در و دیوار خونه .............گرد تنهایی بپاشن

باورم نمیشه چشمات ...........بره مال دیگرون شه
با غریبه آشنا شه ..............به غریبه مهربون شه


تو همونی که میگفتی ......توی دنیا ......هیشکی مثل من نمیشه
تو همونی که میگفتی.....کاشکی قلبم ........مال تو باشه همیشه

elykak
Saturday 12 July 2008, 10:27 AM
در زمستان نیاز دختر دستفروش ، به تن پنجره ها می کوبد.
آه اما مردم ، شیشه هاشان بالاست...
دختر از پشت چراغ ، از غم نان به کنار اتوبان آمده است ،
او گرسنه است هنوز ،
شیشه ها پایین و ، بوقها در هیجان.
دختر دستفروش ، تن فروش است امروز ...
سالها می گذرد ،
دختری فرسوده ، روی یک نیمکت چوبی سرد ، کنج تاریک پلی می میرد ...
مردمان می گذرند و به هم می گویند که زنی فاحشه بود ...

Guitaro
Saturday 12 July 2008, 12:12 PM
کافه نادری کجا بود ؟ آدماش حالا کجان ؟
لای شعرا خوابیدن ، خفته میون قصه هان

نقد شعر تازه ای از فدریکو گارسیا لورکا
گاهی بیگانه ی آلبر کامو ، گاهی مسخ کافکا

صحبت از خیمه نس و اکتاویو پاز و نرودا
گفتن یه شعر جوندار واسه میز گرد فردا

از جلال آل احمد تا براهنی ، سپانلو
از گلسرخی و بهرنگی و حتی خود شاملو

صادق هدایت و زنده بگور و بوف کورش
دولت آبادی ، کلیدر ، کدکنی ، شعر و شعورش

شاملو و دشنه در دیس ، اخوان و باغ بی برگ
بانوی شعر معاصر و تولدی پس از مرگ

طعم قهوه ی فرانسه ، بوی سیگار فرنگی
همه جنتلمن و شیک پوش ، نه مفنگی و کلنگی

کرواتای شل و پالتو و ته ریش و یه عینک
یه سیگار کنج لبا ، تو دستا خودنویس و فندک

کافه نادری کجا بود ؟ آدماش حالا کجان ؟
لای شعرا خوابیدن ، خفته میون قصه هان

elykak
Monday 21 July 2008, 04:01 PM
کی فکر می کرد یه روز نگات اینجوری داغونم کنه
آواره و دربدر ِ کوه و بیابونم کنه
عشق تو اینجوری بیاد رخنه کنه تو تن من
مثل یه سیلاب بزنه خراب و ویرونم کنه
کی فکر می کرد منو به هم نشون بدن مردم شهر
قصه ی تو مضحکه ی اهل خیابونم کنه
کی فکر می کرد که عشق تو از اونهمه غرور من
یه کوه گریه بسازه ابر بهارونم کنه
کی فکر می کرد چشمای تو یه روز بشه اسلحه و
خشاب سرمه ات بزنه گلوله بارونم کنه
از یه نگاه شروع شد و به مرگ من تموم میشه
همیشه این عاشقه که به پای عشق حروم میشه

elykak
Thursday 24 July 2008, 01:35 PM
کنارم بخواب و به دورم بتاب و
از اين لب بنوش و چو تشنه که آب و
گل آتشي تو ، حرارت منم من
که ديوانه ي بي قرارت منم من
خدا دوست دارد لبي که ببوسد
نه آن لب که از ترس دوزخ بپوسد
خدا دوست دارد من و تو بخنديم
نه در جاهليت بپوسيم بگنديم
بخواب آرام پيش من ، لبت را بر لبم بگذار
مرا لمسم کن و دل را به اين عاشق ترين بسپار
بخواب آرام پيش من مني که بي تو مي ميرم
لبت را بر لبم بگذار که جان تازه مي گيرم
خدا دوست دارد لبي که ببوسد
نه آن لب که از ترس دوزخ بپوسد
خدا دوست دارد من و تو بخنديم
نه در جاهليت بپوسيم بگنديم


***
این شعر رو خودمم امروز برای اولین بار خوندمش ...
اونجایی که این رو خوندم نوشته بود که شاهکار این شعر رو گفته !
از صحتش خبر ندارم ولی خب گذاشتمش اینجا ... چون تاحالا جایی ندیده بودمش !
اونوقت من و امثال من گله می کنن که چرا به کتابای این بنده خدا مجوز نمی دین ؟!! ((;

-------------

حالا با اطمینان میگم که این شعر مال شاهکاره !
خودم دیدم که داشت میخوند این آهنگ رو ، توی تیتراژ هم به عنوان شاعر ، اسم خودش بود !
ولی با صدای خودش محشر بود ...

elykak
Thursday 31 July 2008, 01:20 PM
در اتاقی دلگیر ، طعم ِ تلخ ِ سیگار
مدرک پی . اچ . دی ، بر فراز دیوار
صف کوتاه شعور ، صف طولانی نان
قرص ، ده تا ده تا ، چای ، لیوان لیوان
نرودا در تبعید ، مرگ ِ پاک ِ لورکا
لحظه ای با نیچه ، سفری با کافکا
کاتبان در مسلخ ، این جماعت در خواب !
صادق ِ زنده به گور ، بوف کورش نایاب
قهوه ی تلخ خاچیک ، فال شیرین مادام
قلمی بی جوهر ، جدولی نیمه تمام
شاملو در محبس ، شعر غمگین فروغ
دوستت دارمها ، همه نیرنگ و دروغ
لاشه ی اندیشه ، دفن در پِرلاشز
از خود ژان پل سارتر تا کلام ِ مارکز
پوزه بند سانسور ، شیهه ی یک شاعر
عشق زیر پوتین ، مردمان، هِه عابر !
شعر عاشقونه گفتن این روزا باعث خنده اس
وقتی تو دل ِ گلوله ، شوق کشتن پرنده اس