PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : در نشست پژوهشی"سازها و شیوه ها"ویژه ساز کمانچه چه گذشت ؟



Kamanche
Wednesday 6 August 2008, 09:21 AM
نشست پژوهشی"سازها و شیوه ها" در مهر برگزار شد

نخستین نشست پژوهشی"سازها و شیوه ها" ویژه ساز کمانچه عصر دیروز با حضور استادان و نوازندگان کمانچه در سالن اجتماعات خبرگزاری مهر برگزار شد.
به گزارش خبرنگارمهر، در این نشست که با حضورموسیقیدانان و استادان کمانچه نواز و برخی از هنرمندان جوان بعد ازظهر دیروز برگزار شد ابتدا "بیاض امیرعطایی" سازنده پیشکشوت ساز کمانچه در خصوص ویژگی و پیچیدگیهای ساخت این ساز صحبت کرد و در ادامه مصطفی کمال پورتراب در خصوص لزوم توجه به دستاوردهای علمی وهمچنین نقش آوندها در چوب مورد استفاده برای سازو... سخن گفت .
در ادامه این نشست مهدی آذرسینا به مسائل تکنیکی و توانایی نوازنده در ساز کمانچه اشاره کرد و گفت : داشتن تکنیک صرف و تسلط بر موسیقی ردیف دستگاهی ایران از اساسی ترین اصول کمانچه نوازی است اما شرط کافی و لازم نیست چرا که علاوه بر آن حس و حال نوازنده کمانچه در نواختن موسیقی ردیف دستگاهی ایرانی مهم است.




You can see links before reply


در ادامه نخستین نشست پژوهشی "سازها و شیوه ها" فرشاد صارمی(نوازنده جوان کمانچه) مطالب و مواردی را در قالب یک سوال مطرح کرد وسپس سجاد پور قناد(نویسنده ونوازنده )مطالبی را در زمینه سیر تحول کمانچه نوازی در چند دهه اخیرمطرح کرد .
در ادامه این نشست،محمد مقدسی،داود گنجه ای، شروین مهاجرو نگار خارکن قطعاتی از موسیقی ایران را با کمانچه نواختند و در پایان این بخش هادی منتظری به همراه علیرضا قربانی (خواننده) قطعه ایرا در آواز افشاری اجرا کردند.
آخرین بخش این نشست به جلسه پرسش و پاسخ اختصاص داشت که با حضور داودگنجه ای ،علی اکبر شکارچی و علیرضا پورامید(مجری) برگزار شد.
دراین برنامه استادان و هنرمندانی چون مصطفی کمال پورتراب (استاد دانشگاه ،عضو شورای عالی خانه موسیقی)،درویش رضا منظمی (معاون موسیقی و تئاترپردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران)،داود گنجه ای،علی اکبر شکارچی،مهدی آذرسینا، بهزاد میرلو، محمد مقدسی،هادی منتظری،امیر بکان (مدیر مرکزموسیقی حوزه هنری) پیمان سلطانی،نگار خارکن،علیرضا قربانی،شروین مهاجر،سینا سرلک، فرمان مرادی، بیاض امیرعطایی،فرشاد صارمی،شهرام صارمی،شیرین آبادی،سامان صمیمی، گیتی خسروی،جواد بطحایی، شهرام منظمی، سینا سرلک،حسین علیشاپور،فریبا داودی و...حضور داشتند.

Kamanche
Wednesday 6 August 2008, 09:27 AM
الگوی اولیه در ساخت کمانچه از کمانچه های کریم خوانی بوده که امروزه دچار تغییرات اساسی در دسته و کاسه ساز شده و صدادهی ساز به مراتب بهتر از گذشته است.
به گزارش خبرنگار مهر، بیاض امیرعطایی سازنده پیشکسوت ساز کمانچه با بیان این مطلب در خصوص شیوه های نوین در ساخت کمانچه گفت : ساخت ساز کمانچه را از سال 1355 با تحقیق بر روی برخی سازهای قدیمی آغاز کردم و با مشورت اساتید این ساز به تدریج تغییراتی در ساخت این ساز صورت گرفت، در واقع با الگو قراردادن ضخامت کمانچه های قبل از قاجار این تغییرات ایجاد شد ؛آنچه در کمانچه های قدیم دیده می شود دسته های ضخیم و بلند است که نواختن را به دلیل بلندی دسته مشکل می کرد و انگشت گذاری به خصوص انگشت چهارم روی آن سخت تر از کمانچه های امروزی بود که این مشکل در کمانچه های جدید حل شده است.



You can see links before reply


وی در ادامه با اشاره به تفاوت های موجود در ساختار ساز کمانچه با دیگر سازها گفت : یکی از تفاوت های موجود بین ساز کمانچه با دیگر سازها در ضخامت آن است به این معنی که در سازهایی مثل تار و یا سه تارضخامت دهانه بیشتراست و هرچه به سمت دسته ساز پیش می رود ازاین ضخامت کاسته و نازک تر می شود، اما در کمانچه چنین نیست دسته ساز ضخیم تر و هرچه به سمت دهانه نزدیک تر می شویم ضخامت کمتر می شود و این مبحثی است که در طول چند سال فعالیت حرفه ای در ساخت کمانچه به دست آورده ام .



وی درخصوص صدادهی ساز کمانچه گفت : صدادهی این ساز بستگی به چوبی دارد که برای ساخت سازانتخاب می شود و صدای دلخواه را با ضخامت چوب هایی که برای ساخت استفاده می کنیم به دست می آوریم درواقع مرحله خشن کاری پایان کار در چگونگی صدادهی ساز بسیار اهمیت دارد به این معنا که هرچه ضخامت چوب بیشتر باشد صدادهی ساز کمانچه بیشتر است و هرچه ضخامت کمتر باشد صدای کمانچه به ویلون شبیه تر است به همین دلیل در شیوه ساز سازی خود با وجود اینکه خم کردن چوب ضخیم بسیار سخت است از چوب های ضخیم استفاده می کنم تا صدایی که از ساز درمی آید صدای کمانچه ایرانی باشد و این درحالی است که بسیاری دوست دارند صدای کمانچه به ویلون نزدیک باشد و برای رسیدن به این منظور از چوب های نازک تر استفاده می کنند.


وی در پایان افزود : ظریف کاری که روی دسته ساز انجام می گیرد از جمله تنظیم دسته نسبت به دهنه ساز، پوست و خرک از دیگر عوامل در صدادهی ساز کمانچه به شمار می رود که بسیارمهم مهم است.





منبع : مهر

Kamanche
Wednesday 6 August 2008, 09:34 AM
هریک از سازهای موسیقی رنگ و بوی خاص خودش را دارد و هیچگاه صدای ساز کمانچه به ویولن شبیه و یا نزدیک نبوده و اساتید موسیقی ایران هم نظریه ای مبنی بر شباهت صدای این دو ساز به یکدیگر مطرح نکرده اند.
به گزارش خبرنگار مهر ،مصطفی کمال پورتراب استاد دانشگاه ضمن با بیان این مطلب درادامه صحبت های بیاض امیرعطایی گفت : آقای امیرعطایی در صحبت های خود اشاره کرد که برخی معتقدند صدای کمانچه به ویولن نزدیک است که به نظرمن این نوع نگاه به ساز موسیقی ایرانی به هیچ عنوان صحیح نیست چراکه کمانچه یک ساز ایرانی است و دلیلی ندارد که صدایی شبیه به ویولن از این ساز شنیده شود اما نکته قابل توجه این است که باید از تکنیک به گونه ای استفاده شود که کیفیت صدا بهتر و رسا تر شنیده شود؛ ما در دنیا سازهای مختلفی داریم که هریک از آنها صدای مخصوص به خودشان را دارند.



You can see links before reply


وی در ادامه به رابطه بین علم و تجربه اشاره کرد و گفت : استفاده از تکنولوژی روز دنیا در مسائل سنتی با حفظ اصالت های موجود لازمه تحول در پدیدهای علمی ،فرهنگی و هنری است که هنرموسیقی نیز از این قاعده مستثنی نیست به همین منظور اصالت هنر موسیقی در سایه پیشرفت تکنولوژی نباید تغییر کند بلکه برای بهبود کیفی آن باید ازعلومی که روز به روز در حال گسترش هستند استفاده کنیم .



این پژوهشگر موسیقی در خصوص نقش آوندها در چوب مورد استفاده برای ساخت ساز کمانچه گفت : آوندهای یک درخت راههایی برای غذارسانی به درخت هستند که به طور موازی و به صورت رشته های نازک مو کنار هم قرار گرفته اند که شیوه برش چوب و چگونگی قرارگرفتن آوندها هنگام بریدن از مهمترین عوامل صدادهی یک ساز است به این معنا که هرچه آوندهای چوب موازی تر باشند صدادهی ساز به مراتب بهتر خواهد بود و اگر این آوندها را به صورت عمودی ببرند درصدا اخلال به وجود می آید و باید به صورت افقی و در جهت یکدیگر برش بخورند تا صدا را قطع نکند .
وی در پایان افزود : آوندها مانند یک جعبه صوتی در جهت تقویت صوت عمل می کنند و به نوعی هارمونیک ایجاد می کند و چوب درسازهایی مانند کمانچه و ویولن تشدید کننده این هارمونیک ها هستند.






منبع : مهر

Kamanche
Wednesday 6 August 2008, 09:40 AM
حمایت از استعدادهای جوان در حوزه های مختلف به ویژه در کمانچه نوازی یک اصل مهم محسوب می شود که متاسفانه مسئولان و متولیان هنر موسیقی هیچگاه توجه لازم به این مقوله نداشته اند.
به گزارش خبرنگار مهر،مهدی آذرسینا نوازنده کمانچه با بیان این مطلب ضمن انتقاد ازنبودحمایت مسئولان از کمانچه نوازان جوان در نشست خبرگزاری مهرگفت : متاسفانه امروزه شاهد هستیم که مسئولان و متولیان آموزش هنر موسیقی در دانشگاه ها آنگونه که باید شرایط مناسبی برای آموزش را فراهم نمی کنند و به نظرمی رسد سیاست گذاری ها باید تغییرات اساسی بکند و به سمت حمایت و کارآمد کردن استعدادهای جوان موسیقی پیش رود .
وی افزود: اخیرا از طریق یکی از شاگردانم با خبرشدم که دانشگاه هنر برای آموزش کمانچه به دانشجویان، یک نوازنده کمانچه ازباکودعوت کرده است که این مسئله تقریبا خنده داراست .
آذرسینا درادامه افزود : از سوی دیگر خانه موسیقی ورادیو و تلویزیون هم حمایتی از نوازنده های جوان این ساز نمی کنند ؛ در هیچ یک از برنامه های رادیویی و یا تلویزیونی آثار جدید هنرمندان جوان و یا اساتید صاحب نام موسیقی را برای عرضه به مخاطب انتخاب نمی کنند ودر بهترین ساعاتی که پرشنونده است آثارنوازندگانی که در قید حیات نیستند از این رسانه پخش می شود و این درحالی است که موسیقی هنری زنده و پویا است و باید آثارهنرمندان زنده پخش شود.ند آثار خود را ارائه کنند.



سرپرست گروه موسیقی "آیینه" با اشاره به ارزش موسیقایی ساز کمانچه گفت : نوازنده موسیقی ایرانی با توجه به داشتن گنجینه غنی هفت دستگاه موسیقی ایران باید زمینه اعتلای این هنر را با هنرنمایی خود فراهم کند به گونه ای که بتواند با هنر خود تاثیر شگرفی در زندگی انسان ها به جا بگذارد و برای رسیدن به این منظور یک هنرمند و به خصوص نوازنده کمانچه باید ذهنی خلاق و پرسشگر داشته باشد تا بتواند در سایه این خلاقیت و به دور از تقلید اثری خوب و در خور موسیقی ایرانی را عرضه کند.




You can see links before reply



وی در ادامه به جایگاه ساز کمانچه دربداهه نوازی اشاره کرد و گفت : بداهه نوازی از سخت ترین و البته شیرین ترین بخش های موسیقی ایرانی است و بسیاری از نوازنده ها آرزو دارند که به این مرحله برسند و به عنوان بداهه نواز خود را مطرح کنند، و از آنجاکه کمانچه به عنوان یک ساز اصیل ایرانی قابلیت های بسیاری برای هنرنمایی و همچنین تسلط بر ردیف های موسیقی ایران را دارد از جایگاه ارزنده ای در موسیقی ایران برخوردار است.
این کمانچه نواز افزود : یک نوازنده برای رسیدن به مرحله بداهه نوازی بایستی مقدماتی را پشت سر بگذارد که به نظرمن اولین شرط رسیدن به آن مرحله داشتن فیزیکی مناسب و انگشتانی چالاک در نواختن کمانچه است و بعد ازآن ذهنی خلاق و داشتن روحی متلاطم و طوفانی در بداهه نوازی است به گونه ای که یک نوازنده توانایی هایی که در خودسراغ دارد را به خوبی بشناسد و تحلیل کند و به عبارت بهتر مدام درحال نو کردن خویش باشد.
آذرسینا درادامه داشتن مهارت در اجرای فنون نوازندگی را شرط لازم دانست و گفت : پس از به دست آوردن چالاکی انگشتان در نواختن کمانچه تسلط بر ردیف موسیقی دستگاهی ایران تکنیکی ترین مرحله نوازندگی است که این تسلط در بداهه نوازی بسیار ضروری است به این معنا که یک نوازنده موسیقی ایرانی باید مهارت و تکنیک خود در نواختن ردیف را نشان دهد چراکه به نظرمن ردیف دستمایه اصلی موسیقی ایرانی است و اگر یک نوازنده تسلط کافی بر موسیقی دستگاهی نداشته باشد این هنر را به طور ریشه ای نیاموخته است و اگر کاری ریشه نداشته باشد طبیعتا ماندگار نخواهد شد وبنابراین تاثیرلازم دراهالی موسیقی و دیگرمخاطبان به جا نخواهد گذاشت.
وی در پایان افزود : گذشته ازمسائل مطرح شده قسمت اصلی این حرفه داشتن ذوق و روح شاعری است به این معنا که اگر فیزیک یک نوازنده مناسب و به فنون و اصالت های موسیقی نیز اشراف داشت باید همچون شاعری توانا بتواند با تکیه بر ذوق وخلاقیت و با مصالحی که در اختیار دارد آثاری خوب وشنیدنی را پدید آورد؛ که به نظرمن رسیدن به این هدف پهلوانی و خلوص نیت می خواهد.

Kamanche
Wednesday 6 August 2008, 09:46 AM
تقسیم وظایف بین دو دست در کمانچه نوازی یکسان نیست ؛دست چپ هنگام نواختن هم سیم ها را انتخاب و انگشت گذاری می کند و هم تغییر پوزیسیون می دهد و دست راست تنها یک حرکت رفت و برگشت ساده آرشه کشی را انجام می دهد که به نظرمن این تقسیم بندی عادلانه نیست.
به گزارش خبرنگار مهر، فرشاد صارمی(نوازنده جوان کمانچه) ضمن بیان این مطلب برخی از پژوهش های خود را در نشست "سازها و شیوه ها" درقالب سوال هایی مطرح کرد و گفت : همانطور که استاد پورتراب متذکر شد مسائل مختلف در حوزه هنر و موسیقی را باید به صورت علمی بررسی و از کلی گویی پرهیز کرد، به همین دلیل ترجیح می دهم با طرح سئوال های مشخص مباحث مربوط به کمانچه نوازی را مطرح کنم ؛ همانطور که می دانیم آهنگ تغییرات ظاهری و ماهوی ساز کمانچه اندک بوده است و شکل سنتی خودش را همچنان حفظ کرده است که خود این مسئله سئوال های دیگری را نیز به دنبال دارد.
این دانشجوی موسیقی ضمن طرح سئوال دیگر خاطرنشان کرد : وقتی ساز به دست می گیریم وزن آرشه به دلیل جاذبه رو به زمین است و همین مسئله موجب بروز مشکلاتی هنگام نواختن کمانچه می شود در صورتی که در سازهایی مثل ویلون و یا ویلنسل قسمتی از وزن به ساز منتقل می شود ؛ نکته بعدی چرخش ساز است که خیلی مشکل ساز است و زمانی که نوازنده ساز را می چرخاند مچ دست دچار شکستگی می شود و این شکستگی تا اندازه ای حرکت انگشتان را به هم می زند البته این مشکل به مرور زمان برطرف می شود و خود به خود هماهنگی بین آنها به وجود می آید؛ اما وقتی قطعه سخت تر می شود شیوه نواختن آن به مراتب نیز پیچیده تر می شود و مشکلاتی را برای نوازنده به وجود می آورد.



You can see links before reply


صارمی در ادامه افزود : زمانی که ساز را می چرخانیم حرکت ساز خیلی کند می شود و به جای اینکه آرشه حرکت کند ساز می چرخد و وزن ساز سنگین تر از آرشه می شود که منطقی نیست ؛ این پدیده درست مثل این می ماند که وقتی می خواهیم مسواک بزنیم به جای اینکه مسواک را به دندان ها بکشیم با چرخاندن سر دندانها را به مسواک می کشیم که همین عامل کنترل وزن ساز را برای نوازنده مشکل می کند.
وی در پایان به دیده نشدن ساز هنگام نواختن اشاره کرد و گفت : یکی از مشکلاتی که کمانچه نواز با آن روبرو است این است که نوازنده پشت به ساز نشسته و هیچ دیدی نسبت به آن ندارد و نمی داند که کجا انگشت می گذارد و کجا آرشه می کشد البته این مسئله برای کسی که 15 سال کمانچه می زند مشکل نیست چراکه به طور تجربی شیوه نواختن ساز کمانچه را آموخته و متوجه فوت و فن های آن شده است اما این مسئله برای کسی که تازه ساز به دست گرفته خیلی سخت است و باید تمام حس و تمرکز خود را معطوف به این نکته کند که کجا آرشه بکشد و یا کجا انگشت گذاری کند.

Kamanche
Wednesday 6 August 2008, 09:50 AM
آگاهی و دانش سازنده ساز نسبت به چوبی که برای ساخت انتخاب می کند مهم است اما احساس او هنگام ساخت در میزان صدادهی ساز نیز تاثیر بسزایی دارد و قطعا سازسازنده بی احساس کیفیت لازم را ندارد.

به گزارش مهر، فرمان مرادی سازنده ساز با بیان این مطلب درخصوص تاثیرات آب و هوایی در صدا دهی ساز کمانچه در نشست "شیوه ها و سازها" که در محل خبرگزاری مهر برگزار شد گفت : چوب مناطق مختلف در کیفیت صدادهی ساز تاثیر فراوانی دارد و طبیعتا چوب های حاشیه کویری با چوبهای حاشیه البرزی متفاوت است و همانطور که استادپورتراب متذکر شد چگونگی برش آوندهای چوب نیز تاثیر بسیاری در صدای ساز دارد؛ این آوندها لوله های باریکی هستند که وظیفه غذارسانی به شاخه های درخت را دارند و هرچقدر که منظم، یکنواخت و به عبارتی رگ راست باشند در صدای ساز خیلی تاثیردارد و در مقابل چوبی که گره دار به درد ساخت ساز نمی خورد ،حتی اگریک گلوله سربی به چوب وارد شده باشد امواج بدنه آن را تغییر داده و چوب را نامنظم می کند.

وی در خصوص همراهی علم و تجربی در حرفه ساز سازی گفت : علم و تجربه مکمل یکدیگر هستند و هیچ یک از آنها بدون دیگری معنا و مفهومی ندارد به خوبی به یاد دارم سال 49 که حرفه ساز سازی را در مرکز حفظ و اشاعه با حضور استاد صفوت آغاز کردم ، سالها به عنوان مدرس و سرپرست کارگاه ساز سازی آنجا فعالیت می کردم ؛استاد صفوت همیشه بر کیفیت ساز تاکید داشت برهمین اساس نامه ای به من نوشت و دکتر ناجی را که فیزیک خوانده بود معرفی کرد تا با همراهی علم و تجربه در ساز سازی به نتایج بهتری دست یابیم.



You can see links before reply



این سازنده ساز در ادامه افزود : همراهی علم و تجربه در خارج از کشور بیشتر به چشم می خورد به عنوان مثال در کشورهای اروپایی درخت های ویژه ای را برای ساخت ویولن پرورش می دهند که باشماره گذاری هریک از آنها از هم تفکیک می کنند و دقیقا مشخص می کنند که این سازها قرار است به وسیله چه کسانی نواخته شود و چه ویژگی هایی دارد بنابراین دانستن این مطلب از سوی ساز ساز و توجه به این نکته که در نهایت قرار است چه کسانی و با چه شیوه ای ازسازآنها استفاده کنند مهم و درکیفیت ساز بسیار تاثیر گذاراست ؛به عنوان مثال نحوه مضراب استاد شریف با زنده یاد علی اکبرشهنازی متفاوت است بنابراین سازهایی که این دو استاد با آنها موسیقی اجرا می کنند باید فرق کند.
دانستن این مطلب از سوی ساز ساز و توجه به این نکته که در نهایت قرار است چه کسانی و با چه شیوه ای ازسازآنها استفاده کنند مهم است

مرادی در خصوص تاثیرات طول دسته ساز و تغییرات به وجود آمده در ساخت ساز کمانچه گفت : سازهایی که طول دسته آنها بیشتر باشد معمولا سازهایی نرم و ملایم هستند و اگر سازی بم خوان می خواهیم باید از صفحه ای نازک و یا پوستی نازک استفاده کنیم البته ناگفته نماند همانطور که گذشت زمان در همه موجودات تاثیر دارد در کیفیت چوب سازهم تاثیر دارد؛از سوی دیگر باید متذکر شوم درحال حاضر با تغییراتی که انجام شده سازهای خوبی ساخته می شود در گذشته از قالب های چوبی استفاده می شد که با مشکلات عدیده ای در ساخت ساز با این قالب ها مواجه بودیم و نمی توانستیم آنها را روی حرارت قرار دهیم و یا به مرور زمان دچار رطوبت می شد ولی درحال حاضر این مشکل حل شده و از قالب های آلمینیومی برای این کار استفاده می کنند و به راحتی می توان آن را حرارت داد و در دمای 50 درجه خشک کرد.

Kamanche
Wednesday 6 August 2008, 09:52 AM
کمانچه از سازهای اصیل موسیقی ایران است که با وجود همه محدودیتها در طول زمان به لحاظ تکنیک و صدادهی پیشرفتهای قابل توجهی داشته است و خوشبختانه نوازندهای خوبی در این حوزه پرورش پیدا کرده اند.

به گزارش خبرنگار مهر ،داود گنجه ای نوازنده پیشکسوت کمانچه با بیان این مطلب درخصوص کم و کیف کمانچه نوازی در نشست "شیوه ها و سازها" که در محل خبرگزاری مهر برگزار شد گفت : بی شک حضور جوانان علاقه مند در حوزه کمانچه نوازی و بحث ها و پژوهشهایی که دراین زمینه انجام شده بیانگر پیشرفت جوانان فعال در این عرصه است وخوشبختانه نمونه های عینی استعدادهای جوان را در این جلسه، با حضور نوازنده هایی چون شروین مهاجر، نگارخارکن ، شهرام صارمی و ... مشاهده کردیم .
عضوهیئت مدیره کانون مدرسان خانه موسیقی در ادامه افزود : با وجود همه پیشرفت هایی که در این ساز صورت گرفته این مطلب را نباید از نظردور کرد که در موسیقی شرق مهم این نیست که نوازنده چه سازی را چطورو چگونه می نوازد بلکه آنچه اهمیت دارد اندیشه و پشتوانه های معنوی و فکری فردی است که پشت ساز نشسته، به این معنا که نواختن ساز علاوه برعشق وعلاقه ای که نوازنده به ساز زدن دارد مرام و معرفت می خواهد و در سایه این معرفت است که موسیقی با محتوا و با جمله بندی های مناسب خلق می شود .



You can see links before reply



وی در ادامه افزود : ناگفته نماند که معرفت وجودی موسیقی از جمله مسائلی است که درهنرمندان جوان کمترمی بینیم و متاسفانه در برخی موارد شاهد هستیم که با تعریف وتمجیدهای بیش از حد و بی مورد روحیه پرورش معرفت موسیقایی و خودسازی را در جوانان از بین برده ایم و اینها موجب شده تا نوعی خودشیفتگی دربرخی ازآنها به وجود بیاید که در نهایت به ضرر آنها است.

این موسیقیدان و ردیفدان با اشاره به رشد قدرت نوازندگی ساز کمانچه در بین جوانان گفت : یکی از نکات مثبت، خلاقیت ،جستجوگری و ایجاد روشهای تازه درنوازندگی کمانچه است و هنرمندان جوان دراین حوزه بسیار خوش درخشیدند که یکی ازهمان استعدادها اردشیرکامکار و ابداعاتی است که او در شیوه نوازندگی ایجاد کرده است و اگر این قدرت در نوازندگی با معنویتی که درگذشته بوده ادغام شود می توان به دور از خودخواهی ادعا کرد که هنر کمانچه نوازی هنری رو به تکامل و کم نظیراست.

در ادامه علی اکبرشکارچی یکی ازمدرسان وکمانچه نوازان پیشکسوت حاضر دراین نشست "شیوه ها و سازها" با اشاره به معضلات موجود در حوزه کمانچه نوازی گفت : آموزش کمانچه از نظر شیوه ساز دست گرفتن وهمچنین طریقه انتقال این هنر همواره با بحث ها و نظرهای متعددی مواجه بوده است در واقع با داشتن سرمایه غنی موسیقی ردیف دستگاهی هنوز نمی دانیم در کجا ایستاده ایم و باید راه و روش مشخصی برای پیشرفت این ساز اتخاذ کرد؛البته نباید فراموش کرد که جلوی رشد ذهن خلاق و تلاش جوانان را نمی توان گرفت.
وی در پایان افزود : یکی دیگر از مسائلی که هموراه مطرح بوده و من هم بد نمی بینم که از این فرصت استفاده کنم و بار دیگر متذکر شوم این است که هنرمندان به نشان ندادن ساز از تلویزیون بسیار معترض هستند.

Kamanche
Wednesday 6 August 2008, 09:54 AM
پس از انقلاب اردشیر کامکار، سعید فرجپوری و کیهان کلهر از نظر ترویج ساز کمانچه، تعدد اجرا و گسترده تر کردن رپرتوار و گستره این ساز نسبت به دیگر هنرمندان خدمات بزرگتری انجام داده اند.
به گزارش خبرنگار مهر سجاد پورقناد با بیان این مطلب در نشست پژوهشی" سازهاوشیوه ها"که در محل خبرگزاری مهر برگزار شد گفت : گر ما بخواهیم میزان پیشرفت یا پسرفت کمانچه نوازی را پس از انقلاب بررسی کنیم اول باید مشخص کنیم که تعریفمان از پیشرفت در این زمینه چیست. آیا نزدیک شدن به موسیقی قاجار ارزش محسوب می شود یا ارزش های ما مطابق با ارزش های بین المللی موسیقی کلاسیک است.
وی با اشاره به فیزیک ساز کمانجه گفت : اینجا یک سئوال بسیار مهم مطرح می شود که اگر ما بدون در نظر گرفتن میراث ملی بخواهیم با سازی مانند کمانچه روبرو شویم آیا اصولا سازی مانند کمانچه با شکل امروزی از منطق آکوستیکی و موسیقایی برخوردار است یا خیر؟ یا به بیانی دیگر آیا کمانچه می تواند سازی مستقل باشد یا یک نیم ویولون است؟!
پورقناداظهار داشت:البته بررسی ساختار کمانچه و اینکه آیا این ساز به تکامل لازم رسیده یا خیر مجالی دیگر می طلبد ولی مسئله ای که قابل کتمان نیست این است که کمانچه بالاخره سازی پوستی است و خودبه خود صدایی مستقل از ویولون دارد.
وی که هنگام قرائت مقاله خود با صحبت های اصلاحی برخی حاضران مواجه می شد گفت : بحث ما در اینجا معطوف به نوازندگی است؛ با این دید اگر نگاهی به کمانچه نوازی پیش از انقلاب بیندازیم، با شنیدن آثاری که در بازار موجود است می توان نتیجه گرفت که ما چند نوازنده بسیار شاخص پیش از انقلاب داشتیم: باقر رامشگر، حسین اسماعیلزاده، علی اصغر بهاری، رحمت الله بدیعی و مجتبی میرزاده (البته این چند نفر عمده فعالیت شان پیش از انقلاب بوده و در این میان از کسانی که بعد از انقلاب فعالیت بیشتری داشتند نام نمی برم)اگر بخواهیم از میان این پنج نفر سه نوازنده را در سه زمینه ترویج کمانچه نوازی، تکنیک و ادیت انتخاب کنیم به ترتیب می شود، از علی اصغر بهاری که بزرگترین مروج این ساز تا امروز است، رحمت الله بدیعی که مهمترین مجری سبک تکنیکی نوازندگی استاد صبا روی کمانچه بوده و هست و مجتبی میرزاده که از نظر ادیت هنوز هم شاخص به نظر می رسد، نام برد.
سردبیرسایت موسیقایی هارمونی تاک با اشاره به اینکه عده زیادی از نوازندگان کمانچه، سبک نوازندگی رحمت الله بدیعی و مجتبی میرزاده را ویولونی می دانند گفت: این ادعا از این جهت می تواند مورد اشکال باشد که نوازندگی ویولون ایرانی که مورد نظر این عده است، خود سبکی وام گرفته از کمانچه است و در نود درصد مواقع تکنیک هایی که روی ویولون ایرانی می شنویم، مربوط به ویولون نیست، مثلا ما در نوازندگی این افراد از دوبل نت ها (به جز در مواقع گرفته شدن نت واخوان) فلا‍وله ها و استکاتوها و ... تقریبا چیزی نمی شنویم. این ادعا دقیقا مثل این است که به کسی که با سنتور، دوبل نتی را اجرا می کند بگویند، "او پیانو نواز است چون شبیه به کسی که با پیانو دو انگشتی می نوازد ساز می زند!" پیانو با استفاده از 10 انگشت است که می تواند به معنای واقعی پیانو باشد و همینطور ویولون هم با تکنیک های خود، ویولون است و سازی است از نظر تکنیکی، متفاوت از ابوا و کلارینت... .
وی در پایان گفت : اما هنوز به قول علی اکبر شکارچی نوازندگان کمانچه ما فاصله قابل توجهی با همسایگان آذری شان دارند؛ ما نه در ادیت کسی همپای هابیل علی اف داشته ایم نه در تکنیک در حد حسن اف و نه در هر دوی این زمینه ها کسی مثل شریف اف.


منبع : مهر

Kamanche
Wednesday 6 August 2008, 09:55 AM
گسستگی و عدم ارتباط بین شیوه های نوازندگی نسل گذشته و هنرمندان جوان کمانچه نواز مهمترین عامل رکود کمانچه نوازی است .

به گزارش خبرنگارمهر، بهزاد میرلو کمانچه نواز با بیان این مطلب درخصوص کم و کیف کمانچه نوازی در نشست "سازها وشیوه ها" که در محل خبرگزاری مهر برگزار شد گفت : یکی از مشکلات موجود در عرصه کمانچه نوازی اندیشه نکردن قبل از ساز زدن است به این معنا که منابع مطالعاتی دراین خصوص بسیار اندک است و به نوعی دچار فقر منابع هستیم ،همچنین بحثهای تخصصی مانند نشستی که خبرگزاری مهر برگزار کرده به ندرت برگزار می شود.

وی در ادامه افزود : در صد سال گذشته نوازنده های برجسته ای درعرصه کمانچه نوازی داشته ایم که به مرحله استادی رسیده اند ولی متاسفانه نامی از آنها برده نشده است و تنها دونفر از اهالی موسیقی دست به قلم بردند و مطالبی از کمانچه و کمانچه نوازی برای ثبت در تاریخ به رشته تحریر در آورده اند که یکی از آنها روح الله خالقی در کتاب سرگذشت موسیقی ایران و دیگری آقای آذرسینا در کتاب شیوه های کمانچه نوازی بود.

این کمانچه نواز با اشاره به مطالعات خود در این زمینه گفت : پس از مطالعه فراوان در سیر کمانچه نوازی در صد سال اخیر به این نتیجه رسیدم که بعد از نوازندگانی چون حسین خان اسماعیل زاده ،باقرخان رامشگر که به دوره قاجار برمی گردد ما باید به سبک نوازندگانی مانند استاد صبا و استاد بهاری به دیده تحقیق بنگریم به این معنا که استاد صبا با راهی که طی کرد توانست به ریشه های عمیق موسیقی ایران دست یابد و آنها را در اوج صلابت ،زیبایی و تکنیک به نمایش درآورد (اما اینکه چرا ویولن را انتخاب کرد بحث مفصلی را می طلبد) از سوی دیگر استاد بهاری توانست با مطالبی که از گذشتگان باقی مانده است نگاهی عمیق و موشکافانه به شخصیت صوتی ساز کمانچه داشته باشد و ما را به هزارتوی تلخ و شیرین قرون و اعصار گذشته ببرد .
وی در پایان افزود : چه خوب شد که بهاری کمانچه نواخت و چه می شد اگر صبا آنچه را که نواخت با کمانچه می نواخت و شاید کسی از بین ما سربلند باشد که از کوچه باغهای این دو استاد با آگاهی گذر کند!

Kamanche
Wednesday 6 August 2008, 09:59 AM
شیوه نوازندگی ساز کمانچه نسبت به گذشته از لحاظ تکنیک دچار تغییرات اساسی شده و پیشرفت های قابل ملاحظه ای در آن مشاهده می شود اما به نظرمن باوجود همه تلاش هایی که نوازندگان جوان در این عرصه می کنند حال و هوای کمانچه نوازی در گذشته بهتراز امروز بود.
به گزارش خبرنگار مهر،درویش رضا منظمی نوازنده پیشکسوت کمانچه با بیان این مطلب درخصوص تفاوت های موجود در کمانچه نوازی امروز با گذشته در نشست " سازهاوشیوه ها" که در محل خبرگزاری مهر برگزار شد گفت : یکی از تغییرات ایجاد شده در کمانچه نوازی شیوه آرشه کشی این ساز است به این معنا که در گذشته انگشت گذاری روی دسته ساز بیشتر بوده و آرشه روی کمانچه جمله به جمله تغییر می کرد و در نگاه کلی آرشه نقش کمتری در کمانچه کشی داشت اما امروزه با پیشرفت تکنیک در این ساز آرشه کشی در کمانچه بیش از گذشته اهمیت پیدا کرده است؛ البته این به آن معنا نیست که یکی بر دیگری ارجحیت دارد.



وی در ادامه افزود : یکی دیگر از تفاوتهای موجود کمانچه نوازی امروز با گذشته ارتباط قوی بین هنرمندان این حرفه با سایر موزیسین ها بود من به خوبی به یاد دارم که استاد عزیزم حسین یاحقی با بیژن ترقی ترانه سرای برجسته و دیگر هنرمندان در عرصه موسیقی رابطه خوبی داشت و مدام با یکدیگر درارتباط بود اما متاسفانه امروز چنین نیست و همه روابط به قهر و دلخوری تبدیل شده است و هرکس به هرشکل و ازهر راهی که می خواهد خودش را به شهرت می رساند و جان کلام اینکه در کنارهم نیستیم .




You can see links before reply



معاون موسیقی و تئاتر هنرهای زیبای دانشگاه تهران خاطرنشان کردد : خوشبختانه استعدادهای بالقوه ای دراین عرصه وجود دارند ولی آنگونه که باید تربیت نشده اند وبسیاری از آنها متاسفانه قصد دارند یک شبه ره صد ساله را طی کنند درحالی باید درکنار استادان موسیقی سالها زحمت بکشند و به قولی شاگردی کنند تا به مقام بزرگی دراین حرفه برسند .
وی در پایان درتوصیه به جوانان فعال در عرصه کمانچه نوازی گفت : حسادت ، غرور و کینه توزی جایی در هنر موسیقی ندارد و توصیه من به هنرمندان جوان و فعال در عرصه موسیقی این است که دچار نخوت و غرور نشوند و در مسیر حرکت خود هیچگاه از آموختن و شاگردی به خود هراسی راه ندهند.




------------------------



منبع خبر ها : مهر

arian
Wednesday 6 August 2008, 11:49 AM
مجموعه تاپيك و پست ها خواندني و زيبا و ياد گرفتني بود . از دوست خوب جناب آقاي كمانچه عزيز سپاسگزارم ولي چند خطي از لابلاي حرف ها برام خيلي جالب و تامل برانگيز اومد . ممنون

اخیرا از طریق یکی از شاگردانم با خبرشدم که دانشگاه هنر برای آموزش کمانچه به دانشجویان، یک نوازنده کمانچه ازباکودعوت کرده است که این مسئله تقریبا خنده داراست


ودر بهترین ساعاتی که پرشنونده است آثارنوازندگانی که در قید حیات نیستند از این رسانه پخش می شود و این درحالی است که موسیقی هنری زنده و پویا است و باید آثارهنرمندان زنده پخش شود.ند آثار خود را ارائه کنند


دانستن این مطلب از سوی ساز ساز و توجه به این نکته که در نهایت قرار است چه کسانی و با چه شیوه ای ازسازآنها استفاده کنند مهم و درکیفیت ساز بسیار تاثیر گذاراست ؛به عنوان مثال نحوه مضراب استاد شریف با زنده یاد علی اکبرشهنازی متفاوت است بنابراین سازهایی که این دو استاد با آنها موسیقی اجرا می کنند باید فرق کند.

اگر ما بخواهیم میزان پیشرفت یا پسرفت کمانچه نوازی را پس از انقلاب بررسی کنیم اول باید مشخص کنیم که تعریفمان از پیشرفت در این زمینه چیست. آیا نزدیک شدن به موسیقی قاجار ارزش محسوب می شود یا ارزش های ما مطابق با ارزش های بین المللی موسیقی کلاسیک است

شاید کسی از بین ما سربلند باشد که از کوچه باغهای این دو استاد با آگاهی گذر کند!

به یاد دارم که استاد عزیزم حسین یاحقی با بیژن ترقی ترانه سرای برجسته و دیگر هنرمندان در عرصه موسیقی رابطه خوبی داشت و مدام با یکدیگر درارتباط بود اما متاسفانه امروز چنین نیست و همه روابط به قهر و دلخوری تبدیل شده است و هرکس به هرشکل و ازهر راهی که می خواهد خودش را به شهرت می رساند و جان کلام اینکه در کنارهم نیستیم

arian
Saturday 9 August 2008, 02:26 PM
آذر سينا :اخیرا از طریق یکی از شاگردانم با خبرشدم که دانشگاه هنر برای آموزش کمانچه به دانشجویان، یک نوازنده کمانچه ازباکودعوت کرده است که این مسئله تقریبا خنده داراست


از چه زاويه اي بايد به اين كلام نگاه كنيم ؟

1- از اين نگاه كه امروزه ما در ايران بزرگترين استادان كمانچه نواز را داريم و استفاده از كمانچه نوازان باكويي خنده دار به نظر ميايد ؟ و آنها اصلا در حد و اندازه هاي كمانچه نوازان ايراني نيستند ؟
2- از اين زاويه كه كمانچه سازي ايراني است و باكو يكي از شهرهاي كوچك سالهاي دور ايران . باكوامروزه ساز كمانچه را به تسخير خود درآورده است تا جاييكه ما ايرانيان نيز بايد از دانش آنها استفاده كنيم؟
3- از اين ديد كه استادان ايراني كمانچه ،ميل و رغبتي به آموزش در دانشگاه ها ندارند تا جاييكه ما مجبوريم استادان باكويي را استفاده كنيم ؟
4- از اين منظر كه استادان باكويي اصلا توانايي آموزش موسيقي ايراني با كمانچه را ندارند ؟
5- يا آنكه نوازنده كمانچه دعوت شده (به قول آقاي آذر سينا) اساسا استاد مناسبي جهت اموزش اين ساز نيست ؟

به نظر شما مقصود و مراد از اين حرف چيست؟ مشكلات مديريتي يا مشكلات نيروي انساني يا مشكلات هويتي؟ كدام صحيح و كدام غلط است . چرا؟

Kamanche
Saturday 9 August 2008, 04:47 PM
با سلام خدمت جناب آرین و تشکر به خاطر پیگیری مطالب
اما نظر من در پاسخ به سوالات جنابعالی
بله امروزه ما در ایران بزرگترین اساتید کمانچه را داریم و استفاده کردن از نوازنده ی باکویی حتی اگر کمانچه رو به تسخیرشون هم در اورده باشن به نظر بنده هم خنده داره
بله کمانچه ایرانی سازیست ایرانی و نوازنده ی کمانچه ی باکویی صلاحیت اموزش کمانچه ایرانی رو ندارند
بله نه تنها اساتید کمانچه نواز بلکه اکثریت بیشتر اساتید موسیقی رغبت زیادی به رفتن به دانشگاه ها و کنار آمدن با انبوه مشکلات پیرامونش رو ندارند.

و متاسفانه نمیدونم مسئولان و مدیران بخش موسیقی دانشگاه هنر در چه اندیشه هایی سیر میکنند.
که برای آموزش ساز و موسیقی که لااقل اسمش ایرانیه با کلی ویژگی های خاص و پیچیدگی هایی که سالهای سال طول میشکه درکش، از اساتید کشور دیگه ای برای آموزش این موسیقی و این ساز استفاده می کنند.

من از همه ی این زوایا به اضافه ی چیزهایی که خودم اضافه کردم به قضیه نگاه میکنم

arian
Saturday 9 August 2008, 05:26 PM
با سلام خدمت جناب آرین و تشکر به خاطر پیگیری مطالب
اما نظر من در پاسخ به سوالات جنابعالی


جناب كمانچه عزيز عرض سلام و ارادت
ممنون . چون هدف فقط نظر خواهي نيست و بيشتر ميخواهيم به تحليل آن بپردازيم ودر سايت هم هيچكس به خوبي شما به كمانچه و مشكلات آن واقف نيست ، اگر محبت بفرماييد و مطالب را (تا آنجايي كه امكان داره ) بيشتر باز كنيد ممنون ميشم .

Kamanche
Saturday 23 August 2008, 05:09 PM
جناب كمانچه عزيز عرض سلام و ارادت
ممنون . چون هدف فقط نظر خواهي نيست و بيشتر ميخواهيم به تحليل آن بپردازيم ودر سايت هم هيچكس به خوبي شما به كمانچه و مشكلات آن واقف نيست ، اگر محبت بفرماييد و مطالب را (تا آنجايي كه امكان داره ) بيشتر باز كنيد ممنون ميشم .

عرض ادب خدمت جناب آرین و دوستان گرامی
من قصدم این بود که به این تاپیک بیشتر بپردازیم ولی وقت نشد
چند روز پیش مطلبی می خوندم از جناب فرج پوری که دیدم بی ربط به این سوال شما نیست.
وبه نظر من هم یکی از دلایل موجود بر اتفاق پیش امده می تونه توضیحی باشه که جناب فرج پوری دادند.
فعلا مطلب ایشون رو اینجا میزارم تا خودم نوشته ای رو دست و پا کنم.
امیدوارم دوستان هم مشارکت کنند.

= = = = = = = = = = = = = = =

- چند وقت پيش صحبتي شد و مقايسه اي انجام شد بين کمانچه نوازان ايراني و آذربايجاني و اين طور نتيجه گرفته شد که آنها خيلي قدرتمندتر و قوي تر هستند. آيا شما هم به اين مساله اعتقاد داريد؟

اين مشکلي که الان در موردش صحبت شد در آذربايجان نبوده و اين طور نيست که به محض اينکه کمانچه از نظر قدرت و سرعت تغيير کند نتيجه بگيرند اين ديگر ويولن است. آنها خوشبختانه اين مشکل را نداشته اند و براي همين سال هاي زيادي است که کمانچه کار مي کنند. بر فرض اگر ما نزديک سه دهه است که روي کمانچه کار مي کنيم آنها حداقل 100 سال است روي اين مساله کار مي کنند. همين طور استادان آنها به دنبال هم آمده اند، به هم وصل شده اند و به سمت جلو حرکت کرده اند. طبيعتاً به نظر من، هم تعداد نوازنده هايشان بيشتر است و هم بيشتر کار کرده اند و زحمت کشيده اند، اما من موافق نيستم که بگوييم آنها جلوترند. اين مسابقه ورزشي نيست که يکي قوي تر باشد و يکي ضعيف تر. علاوه بر اين، نوع موسيقي ما هم با موسيقي آذربايجان فرق مي کند. موسيقي ما خيلي درونگراست و تحرک و حرکتي که در موسيقي آذربايجاني مي بينيد در آن وجود ندارد. هر کدام شان خاصيت و زيبايي هاي خودشان را دارند. با اين حساب موافق نيستم که بگوييم آنها قوي ترند. در ايران هم کارهايي اجرا شده، خيلي خوب است مخصوصاً اينکه ما در اينجا فواصل ربع پرده را داريم و آنها ندارند. اين مساله کار آنها را راحت تر مي کند و به جاي ربع پرده در فواصل سازي شان (کمانچه) نيم پرده مي گيرند. به نظرم آنها در کنسرواتوار و در دانشگاه هايشان بيشتر از ما زحمت کشيده اند و دليلش هم اين است که برخوردي را که ما الان با ساز کمانچه داريم و من مطمئن هستم تا 20 سال ديگر اين هم فراموش مي شود، نداشته اند. در آنجا هم ويولن رفته است اما هيچ کس به آنها نمي گويد کمانچه اي که تو مي زني ويولن است اما در کشور ما قضيه فرق مي کند.

arian
Saturday 23 August 2008, 06:47 PM
ويشتاسب خان سلام و عرض ارادت .
ممنون از نقل مطالب زيبا . ولي نكته اي به نظرم رسيد كه چرا اينقدر در بحث ها فرافكني ميشه . در بررسي جايگاه امروزي كمانچه مرتبا به ويولن پرداخته ميشه ؟ در ساير مطالبي كه در تاپيكهاي متفاوت لطف كرده بوديد نيز همين مسئله به چشم ميخورد گروهي موفقيت ها و يا عدم موفقيت ها ي كمانچه در ايران را به ويولن نسبت ميدادند . در بررسي موفقيت ساز كمانچه در باكو يا ايران باز هم پاي ويلن به وسط كشيده ميشود . هميشه و در همه جا يك پاي قضيه ي كمانچه ،ويولن است .
اگر بخواهيم وضعيت عود در كشورمون با كشورهاي عربي يا تركيه را بررسي كنيم بياييم به جاي ديدن نقاط قوت يا ضعف خودمون در اين ساز ،تقصير را بر گردن سه تار يا تار بندازيم .
كمانچه در ايران و باكو منشاء مشترك داشته كه بدون شك سرچشمه ي آن از ايران است ولي هنرمندان اين كشور براي حفظ داشته هاي خود زحمت بسيار كشيده اند و به قول جناب فرجپوري نزديك به 100 سال زحمت كشيده اند و مهمتر از همه ، همديگر را قبول داشته اند و يك به يك بر روي اين بار علمي خود افزوده ا ند و توانسته اند ميراث خود را همچنان حفظ كنند و يا در دنيا به نمايش بگذارند .
اين بحث هيچ ارتباطي به ويولن نداره ، اگر ما از يكي از آقايان كمانچه كار باكويي بپرسيم كه دلايل موفقيت يا عدم موفقيت كمانچه در كشور شما چيست؟ هيچ وقت به ما جوابي مبني بر اينكه ويولن .... نخواهد داد. بر سو ء مديريت ، عدم علاقه ، مشكلات ساز ، سخت بودن ساز ، نبودن استاد و .... اشاره خواهد كرد . زماني دوران رونق ساز تار بود و امروز دوران رونق سه تار . هيچيك از اينان دشمن ديگري محسوب نمي شوند . هيچكس هم نميتونه بگه همه بايد بهاري كمانچه بزنند .
اين نكته اي بود كه فكر ميكنم ما را فقط دچار انحراف فكري ميكرد و دشمن فرضي . البته شايد جاي بحث در همان تاپيك روايت گر اصيل كمانچه يا كمانچه و ويولن باشه ولي چون ديدم ايشون در جواب به ذكر اين بحث اقدام كردند به نظرم اومد كه نوعي در رفتن از زير پاسخگوي منطقي باشه .
اما توضيحات خوب ديگري ايشون مطرح كرده بودند ، نظير اينكه در كمانچه باكو ربع پرده نداريم . با اين صحبت ايشون چه طور دانشگاه هنر از يك نفر باكويي براي تدريس اين ساز استفاده ميكنند بسيار تعجب برانگيز است.

ايشون توضيحات خوبي از نظر روش و قدمت كار نوازنده هاي باكويي ميفرمايند
ولي باز هم ميگويند كه اين مسابقه ورزشي نيست كه كسي جلوتر باشد يا عقب تر . كه من معناي اين مطلب را نفهميدم . يعني ما ميتونيم الان بگيم ساز عود و يا قانون ما نيز نه عقب تريم نه جلوتر .چون مسابقه نيست . نميدونم شايد مصاحبه كننده از ايشون راجع به مسابقات سئوال نموده ؟

در بخش ديگر نيز باز به نوع موسقي ايران ميپردازند كه درونگراست ؟ پس شايد عدم رشد ساز عود در كشور ما نيز همين موسيقي درونگرا باشد و بر اين روال فاتحه همه ي سازها ما يكي يكي خوانده خواهد شد چون موسيقي ما درونگراست . پس بايد اين درونگرايي را از موسيقي خودمون بگيريم تا بتونيم موفق شويم ؟ببخشيد اين مطلب را نيز بنده نمي فهمم كه چه ارتباط منطقي با موضوع بحث دارد.

مطالبي كه عرض شد نقد گفته هاي ايشان بود . ولي در مورد اينكه آيا كمانچه در باكو از نظر سطح نوازندگي ازجايگاه رفيع تري نسبت به ايران برخوردار است يا خير را بنده نميتونم نظري بدم . چون فاقد صلاحيت هاي مربوطه مي باشم و قطعا شما از بنده صلاحيت بيشتري داريد .
روابط فرهنگي و ايجاد كارگاه هاي آموزشي بسيار خوب است ( البته منظور تدريس نالايقي در دانشگاه هنر نيست)
همانگونه كه آقاي شجريان با آقايان باكويي به اجراي برنامه پرداخته اند .
متاسفانه استادان موسيقي ايران كه همديگر را قبول ندارند . ميفرمايند كه فلاني فلان ميزند و فلاني فلان.
علاقه اي به تدريس در دانشگاه نيز ندارند و يا اينكه دانشگاه به تدريس آنان در دانشگاه علاقه اي ندارد ،
در اين حالت بغرنج كنوني بالاخره چاره چيست ؟ چه كسي و از كجا بايد بيايد و به تدريس هنرجو بپردازد .
راهكارهاي حل اين معضل چيست . و چه اهدافي در پشت اين پرده ها تعقيب مي شود .
هدف نابودي موسيقي ايراني است؟هدف سود جويي است ؟ و با اين وضعيت موسيقي ما به كجا ميرود .

Kamanche
Sunday 24 August 2008, 12:38 AM
با سلام به جناب آرین و ممنون از توجه شما
اول یه توضیح عرض کنم که مطالب اقای فرج پوری هیچ ربطی به قضیه ی اساتید باکویی شاغل در ایران و صحبت های اخیر آقای اذرسینا نداره .این صحبت ها رو از یه مصاحبه از ایشون جدا کردم که به طور کامل در تاپیک روایتگر اصیل کمانچه موجوده .اگه میبینید نظری به اون تاپیک مربوطه خوشحال میشم اونجا نظراتتون رو بخونیم.
= = = = = = =
اما من هم فکر میکنم بدون شک هر جا در ایران اسم کمانچه بیاد پشت سرش ویولون هم پاش به میدان کشیده میشه. باید قبول کردکه ورود ویولون به ایران آنقدر روی موسیقی ایران و به خصوص کمانچه تاثیر چه مثبت و چه منفی گذاشته که اسمش همواره همراه کمانچه برده میشه. و بدون شک ویولون در سرگذشت کمانچه نقش بزرگی رو ایفا کرده.(باز هم چه مثبت چه منفی) پس به نظر من باید حق داد که اسمش در همه جا برده بشه.(کاش این بحث رو در کمانچه و ویولون ادامه بدیم)

اما یه توضیح کوچیک هم در مورد صحبت های شما بدم.


اگر ما از يكي از آقايان كمانچه كار باكويي بپرسيم كه دلايل موفقيت يا عدم موفقيت كمانچه در كشور شما چيست؟ هيچ وقت به ما جوابي مبني بر اينكه ويولن .... نخواهد داد.
بر خلاف شما من معتقدم لااقل یکی از دلایل موفقیت کمانچه رو در آذربایجان ورود ویولون میدونه.


ولي باز هم ميگويند كه اين مسابقه ورزشي نيست كه كسي جلوتر باشد يا عقب تر . كه من معناي اين مطلب را نفهميدم . يعني ما ميتونيم الان بگيم ساز عود و يا قانون ما نيز نه عقب تريم نه جلوتر .چون مسابقه نيست . نميدونم شايد مصاحبه كننده از ايشون راجع به مسابقات سئوال نموده ؟
در مورد این صحبت ایشون هم باید عرض کنم در جواب سوال کننده است که ایشون این حرف رو زدن مصاحبه کننده پرسیده :
- چند وقت پيش صحبتي شد و مقايسه اي انجام شد بين کمانچه نوازان ايراني و آذربايجاني و اين طور نتيجه گرفته شد که آنها خيلي قدرتمندتر و قوي تر هستند. آيا شما هم به اين مساله اعتقاد داريد؟
وایشون هم اینطور جواب دادند.

اما در جواب سوال های اخر شما باید عرض کنم :


متاسفانه استادان موسيقي ايران كه همديگر را قبول ندارند . ميفرمايند كه فلاني فلان ميزند و فلاني فلان.
این رو که به شدت من قبول دارم نمونه ش همین حرف آقای فرج پوری :در آنجا هم ويولن رفته است اما هيچ کس به آنها نمي گويد کمانچه اي که تو مي زني ويولن است اما در کشور ما قضيه فرق مي کند.

و صحبت اخر بنده اینکه اساتیدی در کمانچه نوازی داریم که متاسفانه باید گفت شاید هیچ وقت نسل های آینده چنین نسلی رو به عنوان مدرس کمانچه پیش روی خودش نبینه.(به نظر بنده البته)
اما چرا در سطوح مدیریت دولتی ازاین خیل عظیم به درستی استفاده نمیشه ، جناب آرین عزیز باید عرض کنم که بنده هم حیرانم ...

arian
Sunday 24 August 2008, 08:56 AM
ويشتاسب خان سلام
به نظر من اين روش استفاده از ويولن به عنوان يك ابزار ، جهت موجه نشان دادن ناكامي هاي احتمالي يك استاد كمانچه غلط است . يك نوازنده حرفه اي به چيزي به جز ساز و سبك و روشي كه در اجرا ،عقيده داره ، به اون صورت ميتونه عواطف و احساسات خودش را بيان كنه ، فكر نميكنه . و اگر به سبك و روشي كه برگزيده اعتقاد داره بايد ثابت قدم و استوار باشه ، بالاخره زماني درستي يا اشتباهات نظراتش مشخص خواهد شد و همگان به اين امر پي خواهند برد .
استاد بهاري داراي يك بضاعت خاصي در كمانچه نوازي بود ( كم يا زياد- خوب يا بد) ايشون اومد نميدونم سي يا چهل يا هفتاد سال كمانچه زد . چه زماني از ايشون ديديد كه اظهار نظراتي اينچنيني كنه . سازش را ميزد و خداحافظ . تمام . بهاري همين بود .
كمانچه سازي است داراي هويت مستقل و بايد يه خوبي از آن دفاع شود و اگر ميخواد موفق باشه بايد خودش را از سايه سازهاي ديگه بيرون بياره ( كه به نظر من بيرون آورده )ودر جامعه موسيقي ما مطرح گردد و اميدوارم كه سازي باشه كه ما ايرانيان بتونيم آنرا به جهانيان معرفي كنيم نه اينكه اين ساز نيز مثل سازهاي ديگه ، مثل دانشمندان ما از كشور ما نيز دزديده بشه .
ببينيد توي اروپا فقط در بخش گيتار چند نوع سبك و ساز مختلف وجود داره ، همه دارن كار ميكنند ممكنه گيتار كلاسيك خيلي بيشتر مطرح باشه يا گيتار الكتريك ولي كسي نميتونه عدم رشد يا موفقيت گيتار اسپانيش را بر گردن گيتار الكتريك بيندازه .
البته طبق فرمايش شما مواردي هم هست كه بايد در تاپيك روايتگر اصيل كمانچه و كمانچه يا ويولن مطرح كنيم .

(با اين حرفها نمي خوام به نوعي به ديگران اين را بقبولانم كه كمانچه نوازي در باكو از ايران بالاتر است )
در مورد بخش دوم ، مصاحبه كننده از ايشون ميپرسند كه نوازنده هاي باكويي قوي تر يا قدرتمندتر هستند يا نوازندگان ايراني ؟ ايشون ميفرمايند كه اين مسابقه نيست . ببينيد از ايشون سئوال شده و در ابتدا توضيحات خوبي فرمودند كه باكويي ها چگونه كار كرده اند ا به اينجا رسيده اند ولي ناگهان نظرشون عوض ميشه و براي گريز به دو مطلب ديگر ميپردازند كه كسي در آنجا به آنها نگفته كه ويولن ميزنيد و اصلا اين مسابقه نيست. مورد اول استفاده ابزاري از ويولن براي توجيه به حساب ميايد و مورد دوم نيز پاك كردن صورت مسئله . ببينيد ما بايد بضاعت و داشته هاي خودمون را ببينيم و بضاعت و داشته هاي ديگران را نيز ببينيم . ببينيد نوازنده هاي ساز كمانچه اينقدر نازك نارنجي هستندد كه اگر يك نفر گفت كه شما داريد ويولن ميزنيد قهر ميكنند و كمانچه نمي زنند و همين باعث عقب ماندن كمانچه ميشود . نه .
اما چيزي كه من از تاپيكها ي بخش كمانچه و مطالب خوب شما تا حالا فهميدم تقريبا به اين گونه بوده است كه تمام بضاعت موسيقي ما در كمانچه قبل از انقلاب آقاي بهاري بوده است و پس از ايشان تازه شاگردان ايشان ادامه دهنده راه ايشان هستند و كمانچه در حال پوست انداختن و جهش است . فكر كنم ايشان هم ميتونستند مطالب را بسيار راحت تر بگويند.
در هر زمينه اي وقتي در كاري رقيب وجود داره ، هميشه مقايسه نيز وجود خواهد داشت و اين مقايسه نيز بايد وجود داشته باشد و اگر ميخواهيم رشد داشته باشيم بايد حقيقت ها را ببينيم . ولي اين مقايسه ها بايد توسط كارشناسان خبره صورت بگيره . مثلا من نميتونم در باره ي كمانچه اظهار نظر كنم و يا حتي كسي كه چند سالي است كمانچه ميزند مگر آنكه از دانش لازم برخوردار باشد.

مورد سوم
جناب ويشتاسب عزيز اساسا ما گرفتاري ها و مشكلات بنيادي اساسي در موسيقي كشور خود داريم . ما در هزاره سوم هستيم . حداقل دو هزار و چند صد سال تاريخ تمدن داريم و آثار و نشانه هاي اصلي از موسيقي كهن ( هر چند فقط چند نام) ولي هنوز نتونستيم اصول اوليه و پايه موسيقي خود را تدوين كنيم . تصور همه ي ما از موسيقي را اين گونه شكل مي دهند كه موسيقي ايران فقط رديف است ، همه بايد رديف بزنيم و اجرا كنيم ، تكصدايي است ، چند ساز داريم فقط بايد موسيقي ما با اين چند ساز اجرا شود ، آموزش موسيقي ما بايد سينه به سينه انجام شود ، اجراي رديف نبايد توسط هر كسي صورت بگيرد بايد معرفت در آن فرد وجود داشته باشد ، موسيقي ما درونگراست . در مورد كمانچه همه بايد بهاري بزنند ، در مورد تار فلاني و در مورد سه تار فلاني و در مورد آواز هم كه مشخص است !
اي كاش جناب بهاري زنده ميبودند و رديف و دانسته هاشون را ضبط ميكردند تا ديگه نيازي به شاگرد و استاد ديگر نبود هميشه ميشستيم و همون ها را گوش ميكرديم .
آن چنان بر روي كار خود نامگذاري ميكنند كه روايت گر اصيل رديف فلاني است و روايت گر اصيل كمانچه فلاني است و ... كه چه ؟
يعني آقا هر كسي ميخواد كار كنه بياد كلاس ما ، كلاس ديگران تخته . ما رديف را سينه به سينه از خود آقا ميرزا عبدا... ياد گرفتيم . وضعيت اسف بار موسيقي امروزي هم متاسفانه از آقاي وزيري و شاگردان مكتب ايشان صبا و خالقي ناشي ميشود .
حالا بگو آقايون شما توي اين چهل سال چي كار كرده ايد . جديد ترين كاست ها و سي دي هاتون را كي داره گوش ميكنه ، فقط يك ريتم لنگ از موسيقي كردي بدون ملودي است . اگر ميتونيد در سالني بياييد يك كار آقاي شريف يا آقاي شهنازي را كه ضبطش مال خداد سال پيشه بزنند شما هم بزنيد ، داوري را هم به مردم بسپريد .
بدترين شكل موسيقي گذشته ما كه معروف به موسيقي كوچه باغي بود آنهم به سه دليل : خواننده رديف دان نبود ، موسيقي رديفي نبود و شعر از آثار كلاسيك انتخاب نميشد و موضوعي روزمره داشت به مراتب داراي ملودي هاي بسيار زيباتر و قشنگتر ي است تا آنچه كه امروز سعي ميشه به زور به عنوان موسيقي به خورد مردم بينوا داده باشه ، بعد هم ميگيم چرا مردم و نسل جوان فراري هستند .
بله كنسرت هاي آقايون پر از تماشاچي ميشود . ولي نه در شرايط يكسان و برابر براي همه ي نوازنده ها و سازها . اگر تكامل و ايجاد سبك هاي جديد نوازندگي معنا نداشت ، چرا به كمانچه سيم چهارم اضافه كرديم بايد اون را هم از سازهامون بكنيم . اصلا چرا كمانچه ميزنيم بايد بريم قيچك يا ربك و .... يا اصلا اگر ميراث دار فرهنگ كهن هستيم . بريم همون كمان و زه را ببنديم و با صداش حال كنيم.

Kamanche
Sunday 24 August 2008, 04:37 PM
با سلام خدمت جناب آرین و تشکر به خاطر توجهتون

عرض کنم که من دوست دارم که به همه ی مباحث مطرح شده ی شما بپردازم اما بدون شک از موضوع این بحث خارج میشم.امیدوارم بتونیم با درایت شما این پست های مربوطه رو به تاپیک های دیگه انتقال بیدم و اونجا پیرامونش بحث کنیم.
اما در مورد مو.ضوع بحث خودمون و پ دوم شما

نمی دونم چقدر در مباحث پیرامون کمانچه و کمانچه نوازان و کلا محافل هنری ( البته اگه بشه اسمشون رو هنری گذاشت) بودید.
بله باید عرض کنم که به خصوص در دهه ی اخیر همواره پتک بزرگی از ویولونی شدن کمانچه ساخته و بر سر نوازندگان و حتی علاقه مندان نگون بخت کمانچه کوبیده شده . روزگاری اگر مثلا کیهان کلهر (مثال میزنم) در قله ی کمانچه نوازی ایستاده بود( در بین مردم منظورمه) الان ازش به عنوان فالش نواز و نمی دونم طلخک و ... یاد میشه .این چیزی نیست به جز همین پتک بزرگ ویولونی شدن کمانچه. (البته من در این قضایا بی طرفی خودم رو قبلا هم اعلام کردم به اواتارم نگاه نکنید)
حالا جالب اینجاست که این همه بر سر این قضیه جر و بحث میشه و که هنوز ما نمی دونیم تعریفمون از کمانچه ی کمانچه ای چیه و کمانچه ی ویولونی چی؟

من هم با شما موافقم که درباره ی کار هنرمند زمان بهترین قاضیه .اما به نظرم بعضی مواقع خوبه که هنرمند از آرمان ها و اهدافش دفاع کنه. استاد بهاری رو مثال زده بودید .بنده فکر میکنم استاد بهاری هیچ وقت با همچین شرایط بغرنجی مواجه نشد و همواره با ارامش خاطر هنرش رو اجرا میکرد اما در این دوره حاضر فشار روانی آنقدر روی هنرمند کمانچه نواز مخصوصا هست که بر میگرده میگه :
دوست ندارم در ایران کنسرت بدم .چون در ایران هنگامی که روی سن قرار میگیری آنقدر درگیر مسائل مختلف هستی که اجرای موسیقی که اصلی ترین کار تو روی صحنه ست به فرعی ترین کار تبدیل میشه.

--------------------------------
فکر کنم اگر این مباحث رو توی تاپیک های کمانچه و ویولون - و روایتگر اصیل و با حضور دوستان دیگع ادامه بدیم بهتر باشه.
1 . توجیح کردن موفقیت و شکست های کمانچه با ویولون - در کمانچه و ویولون
2.همین قضیه ی پتک که عرض کردم - در روایتگر اصیل کمانچه

arian
Sunday 31 August 2008, 01:46 PM
ويشتاسب خان بنده بايد تشكر كنم از لطفي كه ميفرماييد و مطالب زيبا و خوبي را عنوان ميفرماييد . اگر استاد بهاري درگير اينگونه مسائل نبودند بخاطر حضور همه جانبه موسيقي در ايران بود كه ميتوانست به تمامي بخشهاي موسيقي اجازه درخشيدن بدهد . در اين عرصه از موسيقي كوچه باغي يا بازاري و پاپ و خارجي و سنتي مطرح ميشد تا اوج موسيقي كه متعلق به بچه هاي فرهنگ وهنر به حساب مي آمد ولي امروزه انحصار طلبي در موسيقي ما بيداد ميكنه . و من فكر ميكنم دستهايي در پشت پرده وجود دارند كه به خوبي از اين قضيه استفاده ي لازم را جهت از ريشه زدن موسيقي ميبرند .

Kamanche
Saturday 13 December 2008, 02:36 PM
گزارشي از نشست پژوهشي شيوه‌ها و سازها
مهرورزي‌ كمانچه ‌نوازان‌



جام جم آنلاين: نشست «شيوه‌ها و سازها» ويژه‌ ساز كمانچه، جمعه گذشته با حضور استادان، مدرسان و نوازندگان اين ساز در خبرگزاري مهر برگزار شد. در اين برنامه فضايي صميمي و غيررسمي موجب شد برخي پيشكسوتان موسيقي كه ساليان سال است در هيچ محفل و مجلسي نوازندگي نمي‌كنند، دست به ساز ببرند.

گزارشي كوتاه از اين نشست پژوهشي را مي‌خوانيم.

اگر كيهان كلهر، سعيد فرج پوري، اردشير كامكار و يكي دو نفر ديگر در همايش كمانچه‌نوازان خبرگزاري مهر حضور مي‌داشتند، اين جمع كامل مي‌شد. فرجپوري در سليمانيه عراق به سر مي‌برد و اردشير هم همراه گروه كامكارها در استراليا كنسرت دارد و كيهان كلهر هم قرار نبود كه در اين برنامه نباشد.

به هر حال در ابتداي اين برنامه مهدي آذرسينا مثل هميشه سخنانش را با مقتدايش، شاملو آغاز مي‌كند كه: «هنر شهادتي است از سر صدق/ نوري كه فاجعه را ترجمه مي‌كند تا آدمي حشمت موهومش را بازشناسد.»

آذرسينا كه برخلاف ميلش اين سال‌ها بيشتر به آموزش مي‌پردازد تا نوازندگي، كمانچه را كامل‌ترين ساز موسيقي ايراني مي‌داند و هر كمبود و كاستي را به قامت ناساز و بي‌اندام نوازنده مرتبط مي‌داند.

مخلص كلام او اين بود كه ساز، اين حربه برنده و تاثيرگذار در دستان نوازنده بايد تاثيري همچون شعر حافظ داشته باشد. نوازنده بايد شاعر باشد و تكنيك در حقيقت همان نواختن روان و مسلط رديف است و نهايتا هدف تاثيرگذاري بر انسان‌هاست و اوج نوازندگي همان بداهه‌پردازي.

آذرسينا تكلف و خودنمايي و اهميت دادن به اين كه شنوندگان درباره من نوازنده چگونه فكر مي‌كنند و مسائلي از اين دست را آفت و مانعي براي تاثيرگذاري مي‌داند و معتقد است خلوص و پاكي و صافي شرط اصلي براي نوازندگي است.

ذهن خلاق و پرسشگر و ابداع و تكرارگريزي و دوري از تقليد و جستجو براي راهي نو از ديگر نكاتي بود كه اين نوازنده كمانچه و رديفدان بر آنها تاكيد داشت و شايد مهم‌ترين جمله آذرسينا اين بود كه مي‌گفت: اگر نوازنده‌اي مي‌خواهد پس از 20 سال نوازندگي و تمرين در اجتماع همچون مشاغل ديگري چون پزشكي، مهندسي، سوپرماركتي و كارمندي به كارهاي معمول و روزمره بپردازد، حيف است كه براي اين كار 20 سال زحمت كشيده شود رسالت هنرمند بسيار مهم‌تر از اينهاست و اما نكته آخر سخنان سخنران برنامه اشاره به نبود حمايت آگاهانه از نوازندگان كمانچه بود.

او مي‌گفت خنده‌دار است كه براي تدريس‌ساز كمانچه در دانشگاه هنر نوازنده از باكو بياورند. او گفت: نوازندگي فقط دويدن روي دسته‌ساز نيست، نوازنده بايد جوهر شناخت هنر موسيقي ايران را داشته باشد و با ميراث فرهنگي ما آشنا باشد و دست آخر اين كه خانه موسيقي و ديگر نهادهاي مسوول نيز گوشه چشمي به نوازندگان برتر ندارند.
اشكالات نوازنده جوان‌
فرشاد صارمي يكي از نوازندگان جوان كمانچه كه همراه پدرش (خواننده)‌ در اين نشست حضور داشت، به نكات خوبي درباره نوازندگي كمانچه اشاره كرد. او با جسارت تمام پرسش‌هايي را درباره نوازندگي و آرشه‌كشي مطرح كرد كه تقريبا با استقبال بيشتر حاضران مواجه شد.

صارمي با پرهيز از كلي‌گويي به موضوع و مساله ريزتري اشاره كرد و درباره كمانچه‌نوازي پرسش را چنين مطرح كرد كه: چرا تقسيم وظايف ميان 2 دست در نوازندگي كمانچه‌ يكسان نيست؟ چرا دست چپ هم سيم‌ها را انتخاب مي‌كند، هم انگشت‌گذاري مي‌كند و هم تعويض پوزيسيون را انجام مي‌دهد و دست راست فقط آرشه مي‌كشد؟ چرا اين تقسيم وظايف عادلانه نيست؟

پرسش بعدي صارمي درباره وزن نداشتن آرشه در هنگام نوازندگي كمانچه بود و همچنين چرخاندن دسته و كل كمانچه براي اتصال موهاي آرشه بر سيم اول و چهارم كه اين عمل را به مسواك زدن تشبيه كرد كه به جاي تكان دادن مسواك كله و صورت فرد به چپ و راست حركت كند.

صارمي به مسائل و نكات بسيار ريزي اشاره كرد كه در نوازندگي كمانچه جاي سوال دارد. البته در پاسخ به اين پرسش‌ها اختلاف نظراتي هم طبيعتا و جود دارد. برخي با تعصب به اين نكات توجه دارند و معتقدند همان‌طوري كه هست، بايد نوازندگي كرد و هر تغييري در شيوه و نحوه سنتي نوازندگي موجب نوعي بدعت به معناي انحراف خواهد بود و برخي هم اصلا به اين تقيدات معتقد نيستند و مي‌گويند اصل مهم صدا و كيفيت نوازندگي است.



You can see links before reply



پاسخ استاد
استاد مصطفي كمال پورتراب در اين زمينه مي‌گويد: فرض كنيد هدف ما عدد 15 است و هر شخصي مي‌‌خواهد به اين عدد برسد و طبيعي است كه 3 ضربدر 5 يا 5 بعلاوه 10 يا 12 بعلاوه 3 و... مي‌شود عدد 15 و هر كسي از هر طريقي به اين عدد برسد، به هدف رسيده است و بايد توجه داشت در اين مسير عدد 14 يا عدد 16 هدف و منظور ما نيست. پورتراب مي‌خواهد با اين مثال چنين اثبات كند كه مهم در نوازندگي صدا و كيفيت نوازندگي است و نه اين كه كدام دست بايد چه وظيفه‌اي را انجام دهد و اگر تغييري در وظيفه‌اش حاصل شود، نوازنده مواخذه شود.

اين مدرس پيشكسوت موسيقي در بخشي از صحبت‌هايش كه در ارتباط با توضيح بياض‌ امير عطايي (سازنده ساز)‌ بود، به اهميت و ارزش علم و فناوري در كنار مباحث تجربي در ساخت و ساز تاكيد كرد و همه را به اين نكته توجه داد كه امروزه در كنار سنت و ميراث موسيقي ملي بايد به دستاوردهاي علمي نيز بها بدهيم.

موسيقي يعني آرشه و مضراب
داوود گنجه‌اي در پاسخ به طرح پرسش فرشاد صارمي كه مي‌گفت در نوازندگي كمانچه دست چپ وظيفه‌ مهم‌تري به عهده دارد و دست راست فقط آرشه مي‌كشد، گفت: من معتقدم آرشه مهم‌تراست. اصلا معناي موسيقي ما در آرشه و در مضراب است. اگر نوازنده‌اي مضراب درستي نداشته باشد، آن ساز و موسيقي ارزشي ندارد. به عنوان مثال، همين ناخن كه مضراب ساز سه تار است، در سازهاي صبا، عبادي و هرمزي ببينيد چقدر شيرين است. در حالي كه ما نوازنده‌هاي جوان و با استعدادي هم داريم كه خيلي تند و تيز ساز مي‌زنند، اما مضراب آنها هنوز آن مضرابي كه بايد باشد نيست.

اين مضراب يا اين ناخن به ظاهر بي‌‌ارزش همان حس ماست كه منتقل مي‌شود.



فرمول ساز سازي
طول كاسه ضربدر 2 منهاي 5 مي‌شود طول دسته. فرمان مرادي، سازنده پيشكسوت ساز در بخشي از برنامه‌ با بيان اين فرمول مختصري درباره ويژگي‌هاي ساخت ساز، بويژه مشخصات چوب و ضخامت كاسه و طول و عرض دسته و خرك صحبت كرد.

مرادي درباره فرمول ساخت كمانچه كه ساز اصلي موسيقي ماست گفت: حيف است كه اين ساز را با ويولن مقايسه كنيم و بهترين كمانچه همان است كه ما به الگوي اوليه آن توجه كنيم و تغييراتي كه با دقت‌نظر استاد قنبري‌مهر به اين ساز داده شده، بسيار ارزشمند است. تاثيرات آفتاب، باد و آب و هوا روي چوب و انتقال اين ويژگي‌ها در حين ساخت ساز از ديگر مواردي بود كه فرمان مرادي به آن اشاره كرد.



و پايان
در اين برنامه پس از تكنوازي محمد مقدسي، نگار خاركن، داوود گنجه‌اي و شروين مهاجر، عليرضا قرباني به همراه ساز هادي منتظري دقايقي موسيقي‌اي را در آواز افشاري با شعري از حافظ اجرا كردند.

جلسه پرسش و پاسخ آخرين بخش نشست شيوه‌ها و ساز‌ها بود كه با حضور اكبر شكارچي و داوود گنجه‌اي به همراه عليرضا پوراميد برگزار شد.

شكارچي، نوازنده پيشكسوت و رديفدان موسيقي ايراني برگزاري اين برنامه‌ها را مفيد دانست و پيشنهاد كرد براي جلسات آينده با دستور جلسه مشخص‌تري بتوان اين‌گونه برنامه‌هاي پژوهشي را پربارتر كرد.



پيشرفت‌هاي قابل ملا‌حظه كمانچه نوازي‌
درويش رضا منظمي: درويش‌رضا منظمي (معاون موسيقي و تئاتر پرديس هنرهاي زيباي دانشگاه تهران)‌ با اشاره به اين‌كه در زمان هنرستان به شروين مهاجر بيش از فرزندش (شهريار)‌ توجه داشته است، گفت: پيشرفت و تعالي، حق جوانان با استعداد امروز است. استادان و مدرسان ساز وقتي جوان با استعدادي را مي‌بينند بايد با عشق و محبت راه را براي آنها هموار كنند تا سطح نوازندگي و موسيقي ايراني ارتقا يابد.

داوود گنجه‌اي : داوود گنجه‌اي، عضو هيات موسس و هيات مديره خانه موسيقي از ابتدا تاكنون، در پاسخ به انتقاد مهدي آذرسينا كه گفت خانه موسيقي از نوازندگان و آثار خوب حمايت نمي‌كند، گفت: خود آقاي آذرسينا يعني خانه موسيقي و اگر داوود گنجه‌اي در خانه خوب كار نمي‌كند ايشان بايد بيايد و گنجه‌اي را كنار بزند. من چند وقت پيش به محمد‌رضا لطفي گفتم كه چرا به خانه موسيقي نمي‌آيي و او گفت:‌ دعوت بكنيد!‌ من هم گفتم براي رفتن به خانه خود نيازي به دعوت نيست!‌

گنجه‌‌اي در بخش ديگري از صحبت‌هايش گفت: كمانچه نسبت به دوره ما بسيار‌بسيار پيشرفت كرده است و جوانان امروز چنان كمانچه نوازي مي‌كنند كه با كمانچه نوازي زمان‌ ما قابل قياس نيست.

علی اكبر شكارچي: همه راه‌ها حول محور آموزش بايد تجربه شود و براي رشد موسيقي و آموزش از طريق نت و روش سينه‌به‌سينه بايد تجربه به دست بياوريم.

موسيقي ما قابليت‌هاي فراواني دارد، ولي تا زماني كه ما جايگزين بهتري براي روش‌‌ها و شيوه‌‌هاي نوازندگي كمانچه پيدا نكرده‌‌ايم، نبايد تغييرات بدهيم و در اين مسير هم بايد چشم به جوان‌ها داشت و هيچ نيرويي هم نمي‌تواند جلوي ذوق و نبوغ جوانان را بگيرد و براي رسيدن به هدف بايد توجه داشت كه ما همه بايد درونمان را پرورش بدهيم، آن هم پرورشي بدون شتاب مثل رشد درخت.

حميدرضا عاطفي‌



منبع : جام جم انلاین

Kamanche
Saturday 21 February 2009, 11:17 PM
خواستم این نمونه های صوتی رو هم توی این تاپیک بزارم تا مطالب کامل تر باشه .

منبع موسیقی ها وبلاگ آقای هوشنگ سامانی . با تشکر از ایشون .
لینک مطلب : You can see links before reply




You can see links before reply

کمانچه نوازی محمد مقدسی را بشنوید (You can see links before reply)


You can see links before reply




کمانچه نوازی داوود گنجه ای را بشنوید (You can see links before reply)



You can see links before reply



کمانچه نوازی شروین مهاجر را بشنوید (You can see links before reply)




You can see links before reply (You can see links before reply)

ساز و آواز هادی منتظری و علیرضا قربانی را بشنوید (You can see links before reply)