PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مرورى بر زندگى چايكوفسكى



Khashayar
Wednesday 6 August 2008, 11:41 PM
شايد اكثر ما بر اين باور باشيم كه دست سرنوشت موسيقيدان برجسته اى همچون پيتر چايكوفسكى را از ابتداى عمر در مسير پيشرفت در دنياى موسيقى قرار داده است ولى واقعيت ماجرا چيز ديگرى است. در حقيقت معلم پيانوى چايكوفسكى كه رادولف كاندنيگر نام داشت بيش از هر كسى سعى در منصرف كردن چايكوفسكى از انتخاب دنياى موسيقى به عنوان شغل داشت. شايد اين از خوش شانسى آيندگان بود كه چايكوفسكى هيچ گاه نصيحت معلمش را جدى نگرفت. پيتر ايليچ چايكوفسكى در ۷ مه ۱۸۴۰ در شهر كامسكو وتكنسك متولد شد. وى دومين فرزند ارشد خانواده هشت نفره اش بود. زمانى كه فقط شش سال داشت قادر به خواندن زبان هاى فرانسه و آلمانى بود و در هفت سالگى در كنار سرودن شعرهايى به زبان فرانسه، تعليمات پيانوى خود را آغاز كرد. هشت سال اول زندگى وى در آرامش و سكون نسبى سپرى شد تا اينكه در سال ۱۸۴۸ پدر وى كه مهندس معدن بود از شغل دولتى خود استعفا داد و آن زمان خانواده وارد برهه سختى از زندگى همراه با نقل مكان هاى دائم شد. در سال ۱۸۵۰ بود كه چايكوفسكى در كلاس هاى مدرسه حقوق الهى (فقه) سنت پترزبورگ حضور پيدا كرد و در سال ۱۸۵۹ به عنوان كارمند دفترى در وزارت دادگسترى مشغول به كار شد. او آموزش هاى موسيقى خود را تحت نظر ليكلاى زارمبا ادامه داد تا اينكه در سال ۱۸۶۲ هنرستان موسيقى سنت پترزبورگ افتتاح شد و وى بلافاصله در آنجا حضور يافت. يك سال بعد چايكوفسكى از وزارت دادگسترى استعفا داد تا به صورت تمام وقت در كلاس هاى هنرستان موسيقى حضور يابد. استعداد و اشتياق فراوان چايكوفسكى توجه مدير هنرستان، آنتوان روبنشتاين را به خود جلب كرد و از اين رو وى را مجبور به گذراندن تمام دوره هاى آموزشى حتى دوره رهبرى اركستر كرد. چايكوفسكى هميشه از مواجه شدن با اركستر _ حتى به عنوان رهبر _ وحشت زده بود و از ترس اينكه مبادا از ترس، سرش پايين بيفتد با دست راست اركستر را رهبرى مى كرد و دست چپش را زير چانه اش مى گذاشت تا سرش را بالا نگه دارد. پس از طى چهار سال دوره آموزش، او از هنرستان فارغ التحصيل شد و براى تدريس به هنرستان موسيقى مسكو رفت و آنجا بود كه آهنگسازى را آغاز كرد. طى دو سال اول اقامتش در مسكو اولين قطعه سمفونى و اپراى خود به نام «وى ودا» (voyevoda) را ساخت. او در سال ۱۸۶۸ موفق به ملاقات گروهى مشهور به نام گروه پنج كه متشكل بود از پنج موسيقيدان جوان اهل روسيه به نام هاى بالاكيرف، بورودين، جوى، ماسورگسكى و ريمينسكى را ملاقات كرد. به رغم احترام و علاقه اى كه چايكوفسكى براى اين گروه قائل بود _ تا حدى كه سمفونى دوم خود را در پاسخ به احساسات گرم آنها ساخت _ هرگز به آنها ملحق نشد و پس از مدتى به اين نتيجه رسيد كه اعضاى گروه بيشتر تمايلات اينترناسيوناليستى دارند تا ناسيوناليستى. در خلال سال هاى ۱۸۶۹ تا ۱۸۷۵ اوسه آهنگ اپراى ديگر ساخت و به عنوان منتقد موسيقى در موسسه راسكى و دوموستى مشغول به كار شد. در سال ۱۸۷۷ يكى از شاگردانش به نام آنتونيا ميلى كوا به وى اظهار علاقه كرد و تلويحاً تهديد به خودكشى كرد. چايكوفسكى آنچنان غرق در نوشتن اپراى «اوزن انگين» بود كه نمى توانست پيشنهاد آنتونيا را رد كند. پس از طى رسومات، اين دو به ازدواج هم درآمدند ولى پس از ۹ هفته منحوس از هم جدا شدند. شوك ناشى از اين ماجرا به حدى بود كه چايكوفسكى اقدام به خودكشى كرد و خوشبختانه توسط برادرش نجات يافت. پس از طى دوران نقاهت چايكوفسكى براى تمدد اعصاب به سوئيس سفر كرد و پس از مدتى سرى هم به ايتاليا زد. چايكوفسكى تا زمانى كه در قيد حيات بود، حمايت مالى خود را از آنتونيا دريغ نكرد و در مقابل آنتونيا روابط عاطفى متعددى را با ديگران برقرار كرد و در نهايت در سال ۱۹۱۷ در يك آسايشگاه روانى درگذشت. در همين سال ها بود كه مادام نادژدا وان مك، چايكوفسكى را تحت پشتيبانى خويش قرار داد و وى را به مدت يك سال از تدريس معاف كرد تا زمان بيشترى براى نوشتن آهنگ و آهنگسازى داشته باشد. اين دو هيچ گاه يكديگر را ملاقات نكردند ولى مكاتبات صادقانه فراوانى با يكديگر داشتند. چايكوفسكى سمفونى چهارم خود را در ستايش وى نوشت. پس از آن چايكوفسكى شهرت قابل توجهى در روسيه، آمريكا و حتى انگلستان كسب كرد. در سال ۱۸۸۵ او به خانه اى در حومه شهر نقل مكان كرد و در آنجا اثر «مالفرد» را نوشت. سال هاى ۱۸۸۸ و ۱۸۸۹ به عنوان رهبر اركستر به آلمان، فرانسه و انگلستان سفر كرد. پس از توليد و اجراى قطعه «زيباى خفته» در سال ۱۸۹۰ چايكوفسكى براى تكميل قطعه اپراى «بى بى پيك» (Queen of spades) به فلورانس سفر كرد. در همين اثنا حمايت هاى مادام وان مك به علت مريضى يا فشارهاى وارد از طرف خانواده اش قطع شد و با اينكه در آن سال ها چايكوفسكى ديگر توانايى مالى قابل توجهى به دست آورده بود اما اين قطع ارتباط به روحيه وى صدمه اى جدى وارد كرد كه هيچ گاه برطرف نشد. در سال ۱۸۹۱ تور موفقى در آمريكا برپا كرد و در مراسم افتتاحيه تالار موسيقى (كه امروزه تالار كارلز ناميده مى شود) ظاهر شد. در سال ۱۸۹۳ او به دريافت دكتراى افتخارى موسيقى از دانشگاه كمبريج نائل آمد. در سال ۱۸۹۳ وى نوشتن سمفونى ششم ناتمام خود را كه در سال ۱۸۹۱ آغاز كرده بود تكميل كرد. اثرى كه به اعتقاد شخص چايكوفسكى بهترين بوده است. چند روز بعد، در ششم نوامبر ۱۸۹۳ چايكوفسكى در اثر ابتلا به وبا درگذشت. از ديگر آثار وى مى توان به «درياچه قو»، «فندق شكن» و اورتور «رومئو و ژوليت» اشاره كرد.

ترجمه: فرهاد كاوه

ماریا
Sunday 10 August 2008, 01:15 PM
ممنون اشو جان تو قسمت کتب موسیقی کتابی رو معرفی کردم به نام زندگی پر اضطراب چایکوفسکی که خیلی جالب خوندنش خالی از لطف نیست البته خودم هنوز کامل نخوندمش نصفست

ولی جالب بدونید که چایکوفسکی همیشه نوعی ترس واضطراب تو وجودش بوده و با تنها برادرش که اشو نیز به ان اشاره کرده (مودست ) خیلی صمیمی بوده و مودست از جمله کسانی بوده که چایکفسوکی در حضور او احساس ارامش میکرد به اضافه دایه دوران کودکی اش خانم فانی دور باش و بعدها نیز یکی از خواهرانش

سعی میکنم هر ازگاهی چکیده مطالب این کتاب براتون تو این قسمت بنویسم

piano4all
Friday 2 December 2011, 09:11 AM
پیوتر ایلیچ چایکوفسکی (به روسی: ‎Пётр Ильич Чайковский ‏) (زادهٔ ۷ مه ۱۸۴۰- درگذشت ۹ نوامبر ۱۸۹۳) از آهنگسازان بزرگ روسی بود




You can see links before reply







مهمترین آثار:




10 اپرا : معروفترین آن ها «اوژن اونگین» و «بی بی پیک»
3 باله : با نام های «دریاچه قو» (Swan Lake) و «زیبای خفته» (The Sleeping Beauty) و «فندق شکن» (The NutCracker)
20 اثر کرال
6 سمفونی : معروفترین آن ها سمفونی شماره 6 که آن را پاتتیک می نامند .
3 کنسرتو پیانو : معروفترین آن ها کنسرتو پیانو شماره 1
1 کنسرتو ویلون
3 کوارتت زهی
1 تریوبا پیانو
1 سکستوئور به نام «خاطرات فلورانس»
4 اورتور : معروفترین آن ها «اورتور 1812 » و « رومئو و ژولیت »




گرچه چایکوفسکی بارها از ویژگی‌های موسیقی محلی در آثارش استفاده کرده‌است ولی به طور کلی سبک مخصوص ملودی نویسی او شباهت چندانی به موسیقی محلی روسیه ندارد. تم‌های او برخلاف بتهوون و برامس قدرت بسط و گسترش یافتن ندارند و آثارش تقریباً فاقد وحدت کلی میان قسمت‌های مجزا و اپیزودیک هستند.




You can see links before reply






نمونه آثار:


Swan (You can see links before reply)
Valse in F-sharp minor (You can see links before reply)
Romeo and Juliet Overture (You can see links before reply)
1812 Overture (You can see links before reply)


:21ox66r: