توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره با اشعار حافظ
fanoos
Monday 18 August 2008, 03:54 PM
سلام دوستان عزیز
حافظ بزرگترین غزل سای کشورمونه
دیوان کاملی هم داره که پر از غزلهای قشنگه
اون قدر قشنگ و با ارزش که دیگه جاش تو همه خونه ها هست
خیلیها هم بیشتر اشعارش و حفظن
یادتن باشه فقط با اشعار حافظ مشاعره کنید
ممنونم یا علی
fanoos
Monday 18 August 2008, 04:48 PM
خوب من شروع میکنم
الا یا ایها الساقی ادرکاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
maryama
Monday 18 August 2008, 10:55 PM
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خاک هندویش بخشم سمرقندو بخارا را
fanoos
Tuesday 19 August 2008, 11:44 AM
آن گل که هر دم در دست باديست
گو شرم بادش از عندليبان
maryama
Tuesday 19 August 2008, 09:11 PM
نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویه های غریبانه قصه پردازم
fanoos
Tuesday 19 August 2008, 11:15 PM
من گدا و تمناي وصل او هيهات
مگر به خواب ببينم خيال منظر دوست
Hmd_N
Wednesday 20 August 2008, 12:15 AM
ترسم این قوم که بر درد کشان می خندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را
elykak
Wednesday 20 August 2008, 09:11 PM
الا ای طوطی گویای اسرار
مبادا خالیت شکر ز منقار
Guitaro
Thursday 21 August 2008, 01:39 PM
راز درون پرده ز رندان مست پرس
کاین حال نیست زاهد عالی مقام را
elykak
Thursday 21 August 2008, 06:22 PM
الا ای آهوی وحشی کجایی ؟!!!
مرا با توست چندین آشنایی
Guitaro
Thursday 21 August 2008, 07:10 PM
یک قصه بیش نیست ، غم عشق و این عجب
کز هر زبان که میشنوم نا مکرر است
maryama
Thursday 21 August 2008, 08:43 PM
تا که افسون نکند جادوی چشم تو مدام
نور در سوختن شمع محبت نبود
Mojtaba
Friday 22 August 2008, 03:53 PM
فیض روح القدس آر مدد بنماید
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد
elykak
Friday 22 August 2008, 08:24 PM
دوش می آمد و رخساره بر افروخته بود
تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود
maryama
Friday 22 August 2008, 09:46 PM
دل شوق لبت مدام دارد
یا رب ز لبت چه کام دارد
E_h_s_a_n
Friday 22 August 2008, 10:05 PM
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت
عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت
fanoos
Friday 22 August 2008, 10:18 PM
تو پيک خلوت رازي و ديده بر سر راهت
به مردمي نه به فرمان چنان بران که تو داني
Guitaro
Sunday 24 August 2008, 08:08 PM
یاری اندر کس نمی بینم ، یاران را چه شد ؟
دوستی کی آخر آمد ، دوستداران را چه شد ؟
elykak
Sunday 24 August 2008, 08:21 PM
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
Guitaro
Sunday 24 August 2008, 08:30 PM
دیدن روی تو را دیده ی جان بین باید
وین کجا مرتبه ی چشم جهان بین منست
Hmd_N
Monday 25 August 2008, 12:06 AM
تا چه خواهد کرد با ما آب و رنگ عارضت
حالیا نیرنگ نقشی خوش برآب انداختی
elykak
Monday 25 August 2008, 12:44 PM
یک دو جامم دی سحر گه اتفاق افتاده بود
وز لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود
Guitaro
Monday 25 August 2008, 01:11 PM
دل می رود ز دستم ، صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان ، خواهد شد آشکارا
elykak
Monday 25 August 2008, 01:14 PM
ای صاحب کرامت شکرانه ی سلامت
روزی تفقدی کن درویش بی نوا را !
fanoos
Monday 25 August 2008, 01:22 PM
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکتهها هست بسي محرم اسرار کجاست
elykak
Monday 25 August 2008, 01:27 PM
تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودا زده از غصه دو نیم افتادست
hichnafar
Monday 25 August 2008, 06:06 PM
تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چها رفت
kaka
Monday 25 August 2008, 06:52 PM
داشتم دلقي و صد عيب مرا ميپوشيد
خرقه رهن مي و مطرب شد و زنار بماند
Hmd_N
Monday 25 August 2008, 07:18 PM
در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند
تا ابد سر نکشد و ز سر پیمان نرود
kaka
Monday 25 August 2008, 07:23 PM
در پيش شاه عرض کدامين جفا کنم
شرح نيازمندي خود يا ملال تو
Hmd_N
Monday 25 August 2008, 08:14 PM
وصال او ز عمر جاودان به
خداوندا مر آن ده که آن به
kaka
Monday 25 August 2008, 08:19 PM
هزار شکر که ديدم به کام خويشت باز
ز روي صدق و صفا گشته با دلم دمساز
elykak
Tuesday 26 August 2008, 08:41 AM
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت
kaka
Tuesday 26 August 2008, 10:19 AM
تا لشکر غمت نکند ملک دل خراب
جان عزيز خود به نوا ميفرستمت
Hmd_N
Tuesday 26 August 2008, 11:07 PM
تا ابد بوی محبت بمشامش نرسد
هرکه خاک در میخانه برخساره نرفت
elykak
Wednesday 27 August 2008, 07:55 AM
تو کافر دل نمی بندی نقاب زلف و می ترسم
که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو
kaka
Wednesday 27 August 2008, 12:16 PM
واعظان کاين جلوه در محراب و منبر ميکنند
چون به خلوت ميروند آن کار ديگر ميکنند
elykak
Thursday 28 August 2008, 09:30 AM
دیدار شد میسر و بوس و کنار هم
از بخت شکر دارم و از روزگار هم
kaka
Thursday 28 August 2008, 12:26 PM
مرا عهديست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کويش را چو جان خويشتن دارم
Guitaro
Thursday 28 August 2008, 12:38 PM
مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز
ور نه در مجلس رندان خبری نیست که نیست
kaka
Thursday 28 August 2008, 12:57 PM
تو کافردل نميبندي نقاب زلف و ميترسم
که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو
Guitaro
Thursday 28 August 2008, 01:15 PM
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
kaka
Thursday 28 August 2008, 01:30 PM
نصيب ماست بهشت اي خداشناس برو
که مستحق کرامت گناهکارانند
elykak
Thursday 28 August 2008, 05:58 PM
دیدی ای دل که غم یار دگر بار چه کرد ؟!
چو بشد دلبر و با یار وفا دار چه کرد ؟!
Guitaro
Thursday 28 August 2008, 06:22 PM
دلت به وصل گل ای بلبل چمن خوش باد
که در چمن ، همه گلبانگ عاشقانه توست
hichnafar
Thursday 28 August 2008, 08:14 PM
تا زمیخانه و می نام و نشان خواهد بود
سرما خاک ره پیر مغان خواهد بود
Mona
Thursday 28 August 2008, 11:00 PM
در نمازم خم ابروي تو در ياد آمد
حالتي رفت كه محراب بفرياد آمد
elykak
Friday 29 August 2008, 02:14 PM
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
Mona
Friday 29 August 2008, 09:43 PM
دور از رخ تو دم به دم از گوشه ي چشمم
سيلاب سرشك آمد و طوفان بلا رفت
kaka
Sunday 31 August 2008, 12:47 PM
تا بر دلش از غصه غباري ننشيند
اي سيل سرشک از عقب نامه روان باش
Mona
Monday 1 September 2008, 04:26 AM
شاهدي از لطف و پاكي رشك آب زندگي
دلبري در حسن و خوبي غيرت ماه تمام
fanoos
Monday 1 September 2008, 10:03 PM
من و انکار شراب اين چه حکايت باشد
غالبا اين قدرم عقل و کفايت باشد
Mona
Monday 1 September 2008, 11:20 PM
دامني گر چاك شد در عالم رندي چه باك
جامه اي در نيكنامي نيز ميبايد دريد
kaka
Monday 1 September 2008, 11:24 PM
ديشب به سيل اشک ره خواب ميزدم
نقشي به ياد خط تو بر آب ميزدم
elykak
Tuesday 2 September 2008, 10:03 AM
میخواره و سرگشته و رندیم و نظر باز
وآنکس که چو ما نیست در این شهر کدام است ؟!
kaka
Tuesday 2 September 2008, 12:21 PM
(معرکه !!)
تا کي غم دنياي دني اي دل دانا
حيف است ز خوبي که شود عاشق زشتي
Mona
Tuesday 2 September 2008, 03:42 PM
يكسر موي بدست من و يكسر با دوست
سالها بر سر اين رشته كشاكش دارم
fanoos
Tuesday 2 September 2008, 10:13 PM
مگر نسيم خطت صبح در چمن بگذشت
که گل به بوي تو بر تن چو صبح جامه دريد
Mona
Tuesday 2 September 2008, 10:27 PM
در هجر تو گر چشم مرا آب نماند
گو خون جگر ريز كه معذور نمانده است
Hmd_N
Tuesday 2 September 2008, 11:05 PM
تو پنداری که بدگو رفت و جان برد
حسابش با کرام الکاتبینست
Mona
Wednesday 3 September 2008, 12:59 AM
تا ابد بوي محبت بمشامش نرسد
هر كه خاك در ميخانه برخساره نرفت
Hmd_N
Thursday 4 September 2008, 12:03 AM
توکز مکارم اخلاق عالمی دگری
وفای عهد من از خاطرت بدر نرود
elykak
Thursday 4 September 2008, 09:15 AM
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیز هوش
از شما پنهان نشاید داشت راز می فروش
E_h_s_a_n
Friday 5 September 2008, 01:03 AM
شمه ای از داستان عشق شورانگیز ماست
این حکایت ها که از فرهاد و شیرین کرده اند
Hmd_N
Friday 5 September 2008, 01:04 AM
دل از جواهر مهرت چو صیقلی دارد
بود ز زنگ حوادث هر آینه مصقول
Babak_mix
Saturday 6 September 2008, 11:42 AM
لطيفه ايست نهاني كه عشق از او خيزد
كه نام آن نه لب لعل و خط زنگاريست
elykak
Saturday 6 September 2008, 08:10 PM
تا سر زلف تو در درست نسیم افتادست
دل سودا زده از غصه دو نیم افتادست
Hmd_N
Monday 8 September 2008, 01:07 AM
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم
saleh.yoosefian
Monday 8 September 2008, 01:47 PM
مکن حافظ از جور دوران شکایت
نوبهارسا در آن کوش که خوش دل باشی
maryama
Saturday 13 September 2008, 07:42 PM
یارب این نو دولتان را بر خر خودشان نشان
کین همه ناز از غلام ترک و استر میکنند
Hmd_N
Sunday 14 September 2008, 01:13 AM
دلم ز پرده بیرون شد کجائی ای مطرب
بنال ها که ازین پرده کار ما بنواست
kaka
Monday 15 September 2008, 09:37 AM
تکيه بر جاي بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگي همه آماده کني
Hmd_N
Wednesday 17 September 2008, 12:02 AM
یا رب کجاست محرم رازی که یک زمان
دل شرح آن دهد که چه گفت و چها شنید
saleh.yoosefian
Wednesday 17 September 2008, 07:06 PM
در مقامات طریقت هرکجا کردیم سیر
عافیت را با نظربازی نفاق افتاده بود
Mona
Thursday 18 September 2008, 08:21 AM
دردم نهفته به ز طبيبان مدعي
باشد كه از خزانه ي غيبش دوا كنند
Hmd_N
Friday 19 September 2008, 12:23 AM
دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنم
گفت کو زنجیر تا تدبیر این مجنون کنم
elykak
Sunday 21 September 2008, 12:57 PM
میخواره و سرگشته و رندیم و نظر باز
وآنکس که چو ما نیست در این شهر کدام است ؟!
Hmd_N
Monday 22 September 2008, 11:08 PM
تا مرا عشق عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد
خلق را ورد زبان مدحت و تحسین منست
kaka
Thursday 25 September 2008, 05:00 AM
تو و طوبي و ما و قامت يار
فکر هر کس به قدر همت اوست
Hmd_N
Friday 26 September 2008, 01:29 AM
تا چه خواهد کرد با ما آب و رنگ عارضت
حالیا نیرنگ نقشی خوش بر آب انداختی
kaka
Friday 26 September 2008, 10:58 AM
ياد باد آن که ز ما وقت سفر ياد نکرد
به وداعي دل غمديده ما شاد نکرد
Hmd_N
Sunday 28 September 2008, 12:31 AM
دارای جهان نصرت دین خسرو کامل
یحیی بن مظفر ملک عالم عادل
kaka
Thursday 23 October 2008, 09:52 PM
لب از ترشح مي پاک کن براي خدا
که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد
Hmd_N
Friday 24 October 2008, 11:25 PM
در عین گوشه گیری بودم چو چشم مستت
و اکنون شدم بمستان چون ابروی تو مایل
kaka
Saturday 25 October 2008, 11:31 AM
لنگر حلم تو اي کشتي توفيق کجاست
که در اين بحر کرم غرق گناه آمدهايم !
Hmd_N
Sunday 26 October 2008, 12:33 AM
محراب ابرویت بنما تا سحرگهی
دست دعا برآرم و در گردن آرمت
kaka
Thursday 30 October 2008, 08:18 AM
تا مرا عشق تو تعليم سخن گفتن کرد
خلق را ورد زبان مدحت و تحسين من است
Hmd_N
Tuesday 4 November 2008, 11:21 PM
تنت بناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد
kaka
Wednesday 5 November 2008, 07:50 PM
در ازل بست دلم با سر زلفت پيوند
تا ابد سر نکشد و از سر پيمان نرود
Hmd_N
Thursday 6 November 2008, 05:42 PM
دل داده ام بیاری شوخی کشی نگاری
مرضیه السجایا محمود الخصائل
mina_v57
Sunday 9 November 2008, 08:06 PM
لبت شکر به مستان دادوچشمت می بمیخواران
منــــــم کز غایت حرمان نه با آنـــم نه با اینــــــم
fanoos
Sunday 9 November 2008, 10:28 PM
مردم در اين فراق و در آن پرده راه نيست
يا هست و پرده دار نشانم نميدهد
Hmd_N
Tuesday 11 November 2008, 12:04 AM
در کمین گاهه نظر با دل خویشم جنگست
ز ابرو و غمزه ی او تیر و کمانی بمن آر
kaka
Wednesday 12 November 2008, 11:47 AM
راهي بزن که آهي بر ساز آن توان زد
شعري بخوان که با او رطل گران توان زد
mina_v57
Friday 14 November 2008, 01:51 PM
در چشم پر خمار تو پنهان فسون سحر
در زلف بیقرار تو پیدا قرار حســــــــــن
kaka
Monday 17 November 2008, 04:55 PM
نظير دوست نديدم اگر چه از مه و مهر
نهادم آينهها در مقابل رخ دوست
Hmd_N
Tuesday 18 November 2008, 12:09 AM
ترک ما سوی کس نمی نگرد
آه ازین کبریا و جاه و جلال
mina_v57
Tuesday 18 November 2008, 02:55 PM
لبت از ترشح می پاک کن برای خــدا
که خاطرم بهزاران گنه مو سوس شد
Powered by vBulletin® Version 4.2.5 Copyright © 2024 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.