PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تمبک نواز ها خودشون رو معرفی نمیکنن؟؟؟



خان
Wednesday 3 September 2008, 11:49 PM
سلاااااااام


دوستان عزیز میخواستم ازتون تشکر کنم که اگر تمبک مزنید خودتون رو به صورت کامل برامون تو این بخش معرفی کنید.

بگید که چه مدتی هست ساز میزنید و خلاصه هر چیزی که دلتون میخواد.
این قسمت کاملا اختصاصیه و از علی مسئول بخش سه تار تقلید نکردیم.:ad:bg

ممنون .
موفق و سربلند و خندان باشید.

:8ysyvb::Laie_28::8ysyvb:

arian
Thursday 4 September 2008, 08:21 AM
سلام ، هميشه به تمبك و صداش خيلي علاقه داشتم . شروع كار ضرب گرفتنم با دبه هاي 20 ليتري بود .خيلي خوش فرم هستند هم زير بغل جا ميگيرند ، هم انتهاي انها اندازه ي دهنه ي تمبك است ، هم لبه انها مثل تمبك باريك است .با دبه هاي سفيد 20 ليتري سفيد ، رنگ ضرب ميگرفتم گاهي چند ساعت ، جدار انتهايي آنها در لبه هاشون كمي ضخيم تر هستند پوست نوك انگشتهام ميرفت و ترك ميخورد و خون ميومد نميدونم گرفتار اين تركها شده ايد يا نه . بصورت خطي و عميق زخم ميشدند ولي تا صداي آهنگي بلند ميشد فوري دبه را برميداشتم و شروع ميكردم . چسب زخم ميزدم و باز هم ادامه ميدادم . خلاصه دوران خيلي خوشي بود فكر ميكنم حدود سالهاي 65 -66 بود . خيلي دوست داشتم يكي از تمبك هاي منبت كاري شده بخرم ولي آنزمان ها حدود 30 تا 40 هزار تومن بودند بالاخره يكروز رفتم سراغ يك تمبك پشت ويترين و 9 هزار تومن خريدمش . كلي براي خودم كيف ميكردم ، بعدش هم كه كتاب تمبك حسين تهراني و اسماعيلي را گرفتم با نوارهاي اجرا شده اسماعيلي ، شروع كردم به تمرين ، ولي ديگه هيچوقت انگشتهام زخم نشد . گاهي براي اون انگشتهاي زخمي دلم تنگ ميشه . من هر موقع موسيقي گوش كنم انگشتام ضرب ميگيره ، روي صندلي ، روي ميز ، روي كيبرد برام فرق نميكنه ، فقط جنب و جوش انگشت ديگه دست خودم نيست .البته ببخشيد اگه جسارت كردم و خودم را ميان تمبك نوازها جا دادم .

خان
Thursday 4 September 2008, 12:31 PM
خیلی جالب و خواندنی بود.لذت بردیم آرین.

راستی خودت به تنهایی تمبک زدن رو شروع کردی یا پیش استادی رفتی و به صورت آکادمیک تر فعالیت کردی؟
الان هم ساز میزنی؟؟؟

بقیه دوستان هم بیان و خودشون رو معرفی کنن تعدادمون کم نیست.

arian
Thursday 4 September 2008, 12:49 PM
خیلی جالب و خواندنی بود.لذت بردیم آرین.

راستی خودت به تنهایی تمبک زدن رو شروع کردی یا پیش استادی رفتی و به صورت آکادمیک تر فعالیت کردی؟
الان هم ساز میزنی؟؟؟

بقیه دوستان هم بیان و خودشون رو معرفی کنن تعدادمون کم نیست.


والله ، نه . پيش هيچ استادي نرفتم ، چون هميشه فكر ميكردم ريتم را خوب ميفهمم ، فقط نياز به مهارتهاي اصلي داشتم كه از عكسهاي كتاب حسين تهراني استفاده كردم . هيچوقت به صورت آكادميك تر فعاليت نكردم . ولي برخلاف ويولن توي ضرب كمي استعدادم بيشتره . با حامل 3 خطي آشنايي دارم ، حامل يك خطي را هم ديدم ولي خوشم نيومد شايد به خاطر اينكه به 3 خطي عادت كرده بودم . يكي از دوستان خيلي منو اجبار كرده بود كه بيا بريم پيش بهمن رجبي كار كن . ولي من هميشه از ايشون ميترسم . فكر ميكنم از روز اول مجبور بشيم با هم به جاي تمبك ، كاراته كار كنيم . استاد ديگر تمبكي هم خيلي خواست تا منو پاي كلاس بشونه ولي الان دو سالي ميشه كه از ايشون هم فرار ميكنم . خلاصه هر هفته درگيريم و عذر و بهانه .
ولي هنوز هم تمبك ميزنم منتها كمتر و اگر بخوام جدي تمرين كنم راحت به مچ فشار مياد و خسته ميشم . احتمالا به خاطر اينه كه خيلي ساله جدي تمرين نكرده ام.
البته اون ساز 9 هزار تومني كه گفتم همون سازي است كه در باره ي عكسش صحبت كرديم.

Hmd_N
Friday 5 September 2008, 12:59 AM
از بچگی علاقه ی شدیدی به سازهای کوبه ای به ویژه تمبک داشتم. اولش چون امکانات کم بود با قابلمه شروع کردم. انقدر با پسرداییم و پسر خالم و پسر عموم با قابلمه برنامه اجرا کردم... ! البته توی جمع خانواده ! بعد تمپو خریدم و ریتم ها رو خودم درمیاوردم. دوروبره 10 سالم بود که یه تمبک فلزی خریدم که کلی هم خوشحال بودم که تمبک دارم. خب واسه خودش کلی تمبک بود ! پسرعموم هم تمبک میزنه هم سنتور. منم اونموقع سازم سنتور بود. با هم موقع اجرای برنامه جاهامونو عوض میکردیم. یه عکس هم دارم واسه تقریبا 14 ساله پیشه که یه برنامه توی یه سالن اجرا کردیم. خلاصه کم کم روی ریتم ها پیشرفت کردم. تقریبا یکی دو سال پیش هم بود که روی هم رفته به مدت 2-3 ساعت پیش استاد بهمن رجبی رفتم که دیگه شرایط جوری شد واسم که نتونستم ادامه بدم کلاسامو. خودم تمبک رو شروع کردم و بدون استاد هم خودم ادامه دادم. نمیشه گفت نوازنده ی تمبک هستم ولی تمبک نوازا و کلا سازهای کوبه ای عشق منه !
الانم که دارم از تجربیات و اطلاعات دوستان هنرمندم به خصوص محمد عزیز در زمینه تمبک استفاده می کنم.

arian
Saturday 6 September 2008, 12:57 PM
از بچگی علاقه ی شدیدی به سازهای کوبه ای به ویژه تمبک داشتم. اولش چون امکانات کم بود با قابلمه شروع کردم. انقدر با پسرداییم و پسر خالم و پسر عموم با قابلمه برنامه اجرا کردم... ! البته توی جمع خانواده ! بعد تمپو خریدم و ریتم ها رو خودم درمیاوردم. دوروبره 10 سالم بود که یه تمبک فلزی خریدم که کلی هم خوشحال بودم که تمبک دارم. خب واسه خودش کلی تمبک بود ! پسرعموم هم تمبک میزنه هم سنتور. منم اونموقع سازم سنتور بود. با هم موقع اجرای برنامه جاهامونو عوض میکردیم. یه عکس هم دارم واسه تقریبا 14 ساله پیشه که یه برنامه توی یه سالن اجرا کردیم. خلاصه کم کم روی ریتم ها پیشرفت کردم. تقریبا یکی دو سال پیش هم بود که روی هم رفته به مدت 2-3 ساعت پیش استاد بهمن رجبی رفتم که دیگه شرایط جوری شد واسم که نتونستم ادامه بدم کلاسامو. خودم تمبک رو شروع کردم و بدون استاد هم خودم ادامه دادم. نمیشه گفت نوازنده ی تمبک هستم ولی تمبک نوازا و کلا سازهای کوبه ای عشق منه !
الانم که دارم از تجربیات و اطلاعات دوستان هنرمندم به خصوص محمد عزیز در زمینه تمبک استفاده می کنم.
حميد خان ، خيلي جالبه فكر ميكنم همه ي تمبك نوازها كار خودشون را از تشت و قابلمه و دبه و اينجور چيزا شروع كرده اند .
ولي ما بچه كه بوديم ته گلدان را در مي آورديم بعدش از طرف دهانه ي بزرگتر گلدان دو سه تا كاغذ زرورق كه اون روزها قهوه اي بود و مختص درست كردن بادبادك با سريش به دور اين گلدان ميچسبونديم تا ميشد تمبك .( ولي عمرش يكي دو روز بيشتر نبود )

خان
Saturday 6 September 2008, 04:45 PM
آقا ما که امکانات داشتیم و به گلدون و تشت و اینجور چیزا گیر نمیدادیم.
سازو بر مداشتیم و میزدیم فقط مشکل اصلی اندازه سازه اولیم بود که برام بزرگ بود چون اون موقع که شروع کردم به ساز زدن بچه بودم.
ما هم چنان منتظرحضور سبز دیگر تمبک نواز ها هستیم.

خادم
Monday 8 September 2008, 10:23 AM
با سلام خدمت شما عزیزان ودست اندر کاران سایت ،
من خادم هستم که بیش از16 سال است به تنبک نوازی مشغولم . رو راست خیلی ناراحت میشوم وقتی که درسایت شما کلماتی را مانند اینکه " من روی دبه ی 20 لیتری و قابلمه میزدم وتمرین تنبک نوازی میکردم " می بینم . احساس میکنم که عزیزان هنوز پی به اهمیت این ساز به خصوص در بخش ارکستر و گروه نوازی نبرده اند .جهت مزید استحضار عرض می نمایم که رهبری ریتمیک وسرعت و فرد قابل اتکا دربخش ریتم فقط نوازنده تنبک میباشد . شایان ذکر است که درایام قدیم تنبک را بعنوان نمک موسیقی میدانستند اما هم اکنون با تلاش بی وقفه اساتید این هنر نظیر حسین تهرانی ،امیرناصر افتتاح و بهمن رجبی و ... تنبک درارکستر بعنوان یک ساز اصلی وحتی یک ساز بدون انکار به شمار میرود ومسئولیت نوازنده ی این ساز بقدری حساس است که هیچگونه اشتباهی از تنبک نواز دراجرای زنده قابل گذشت نیست چرا که یک گوش نوازنده های سازهای ملودیک و خواننده می بایستی به صدای تنبک باشد . سئوال اینجاست : چگونه است که برخی از عزیزان میپندارند که می شود هنر را به شیوه ی خودآموز فرا بگیرند ؟ من که خود بخش اعظمی از عمر خودرا درزمینه ی تنبک نوازی گذرانده ام ، اصلا اعتقادی به فراگیری هنر موسیقی بصورت خود آموزی ندارم . ضمنا به دوستان توصیه مینمایم به هنگام فراگیری هرسازی ، حتما آن ساز را با مشورت استاد خود تهیه نمایند . و با قابلمه و دبه به تمرین نپردازند چرا که آیا میشود اسب سواری را با دسته ی جارو تمرین کرد ؟

arian
Monday 8 September 2008, 10:36 AM
با سلام خدمت شما عزیزان ودست اندر کاران سایت ،
من خادم هستم که بیش از16 سال است به تنبک نوازی مشغولم . رو راست خیلی ناراحت میشوم وقتی که درسایت شما کلماتی را مانند اینکه " من روی دبه ی 20 لیتری و قابلمه میزدم وتمرین تنبک نوازی میکردم " می بینم . احساس میکنم که عزیزان هنوز پی به اهمیت این ساز به خصوص در بخش ارکستر و گروه نوازی نبرده اند .جهت مزید استحضار عرض می نمایم که رهبری ریتمیک وسرعت و فرد قابل اتکا دربخش ریتم فقط نوازنده تنبک میباشد . شایان ذکر است که درایام قدیم تنبک را بعنوان نمک موسیقی میدانستند اما هم اکنون با تلاش بی وقفه اساتید این هنر نظیر حسین تهرانی ،امیرناصر افتتاح و بهمن رجبی و ... تنبک درارکستر بعنوان یک ساز اصلی وحتی یک ساز بدون انکار به شمار میرود ومسئولیت نوازنده ی این ساز بقدری حساس است که هیچگونه اشتباهی از تنبک نواز دراجرای زنده قابل گذشت نیست چرا که یک گوش نوازنده های سازهای ملودیک و خواننده می بایستی به صدای تنبک باشد . سئوال اینجاست : چگونه است که برخی از عزیزان میپندارند که می شود هنر را به شیوه ی خودآموز فرا بگیرند ؟ من که خود بخش اعظمی از عمر خودرا درزمینه ی تنبک نوازی گذرانده ام ، اصلا اعتقادی به فراگیری هنر موسیقی بصورت خود آموزی ندارم . ضمنا به دوستان توصیه مینمایم به هنگام فراگیری هرسازی ، حتما آن ساز را با مشورت استاد خود تهیه نمایند . و با قابلمه و دبه به تمرین نپردازند چرا که آیا میشود اسب سواری را با دسته ی جارو تمرین کرد ؟
دوست عزيز سلام و ممنون از مطالب خوبتون .
من معذرت خواهي ميكنم . عرض بنده اين بود كه وقتي موسيقي را ميشنيدم نميتونستم خودم را كنترل كنم و بايد با چيزي ضرب ميگرفتم . البته اين زمان زماني نبود كه بنده در حال آموزش تمبك باشم . عرض كردم شروع ضرب گرفتنم .
بسياري از استادان نيز در دوران كودكي خود چنين كارهايي كرده اند . بنده كه شاگردي بيش نيستم . حتي بعضي از استادان بزرگ روزگاري با چند تا سيم براي خودشون سازهاي مضرابي يا آرشه اي هم ساخته اند و در كودكي خود را با آن مشغول كرده اند . اينگونه اعمال بيشتر نشان دهنده عشق و علاقه يك نفر به ساز است تا مبنايي براي بي احترامي .
در هر صورت خداي ناكرده قصد جسارت نبود و صد البته منظور اين نبود كه ديگران تمبك را با اين روش ياد بگيرند .
ولي در مورد يادگيري هر سازي مطمئنا گذراندن شكل آكادميك ساز بسيار بهتر ميباشد ولي خوب بنده با استفاده از كتاب آموزشي سعي در يادگيري آن كردم .
فرمايش شما در خصوص تمبك كاملا صحيح است . سازي زيبا و عالي است و به جز همنوازي ها با ساير سازهاي ايراني امروزه حتي قابليت بالاي اجراي تكنوازي و همنوازي را در موسيقي ما دارد .
از كليه ي دوستاني كه احتمالا دچار سوء تفاهم گرديده اند معذرت ميخواهم .

Hmd_N
Monday 8 September 2008, 10:38 AM
با سلام خدمت شما عزیزان ودست اندر کاران سایت ،
من خادم هستم که بیش از16 سال است به تنبک نوازی مشغولم . رو راست خیلی ناراحت میشوم وقتی که درسایت شما کلماتی را مانند اینکه " من روی دبه ی 20 لیتری و قابلمه میزدم وتمرین تنبک نوازی میکردم " می بینم . احساس میکنم که عزیزان هنوز پی به اهمیت این ساز به خصوص در بخش ارکستر و گروه نوازی نبرده اند .جهت مزید استحضار عرض می نمایم که رهبری ریتمیک وسرعت و فرد قابل اتکا دربخش ریتم فقط نوازنده تنبک میباشد . شایان ذکر است که درایام قدیم تنبک را بعنوان نمک موسیقی میدانستند اما هم اکنون با تلاش بی وقفه اساتید این هنر نظیر حسین تهرانی ،امیرناصر افتتاح و بهمن رجبی و ... تنبک درارکستر بعنوان یک ساز اصلی وحتی یک ساز بدون انکار به شمار میرود ومسئولیت نوازنده ی این ساز بقدری حساس است که هیچگونه اشتباهی از تنبک نواز دراجرای زنده قابل گذشت نیست چرا که یک گوش نوازنده های سازهای ملودیک و خواننده می بایستی به صدای تنبک باشد . سئوال اینجاست : چگونه است که برخی از عزیزان میپندارند که می شود هنر را به شیوه ی خودآموز فرا بگیرند ؟ من که خود بخش اعظمی از عمر خودرا درزمینه ی تنبک نوازی گذرانده ام ، اصلا اعتقادی به فراگیری هنر موسیقی بصورت خود آموزی ندارم . ضمنا به دوستان توصیه مینمایم به هنگام فراگیری هرسازی ، حتما آن ساز را با مشورت استاد خود تهیه نمایند . و با قابلمه و دبه به تمرین نپردازند چرا که آیا میشود اسب سواری را با دسته ی جارو تمرین کرد ؟

سلام
عزیز، اگه به پست های قبلی این بخش نگاهی کرده باشید پی به این موضوع میبرید که ما هم مثل شما به تمبک و جایگاه رفیعش در گروه نوازی و سلو نوازی اشاره کرده ایم و قبول داریم. من به شخصه اصلا به خودم اجازه نمیدم که با کلماتی مثل قابلمه که گفتم بخوام یه وقت خدایی نکرده به تمبک بی احترامی کرده باشم. اولا خودم رو همونطور که گفتم نوازنده ی تمبک نمیدونم به خاطر اینکه همونطور هم که خودتون میدونین تمبک خیلی گسترده تر از اینی هست که مردم تصور میکنند. اینی که گفتم روی قابلمه میزدم این نبود که تمبک میزدم. داشتم شروع اینکه چطور با ریتم و سازهای کوبه ای آشنا شدم رو بیان میکردم.
این موضوع هم که گفتین هیچ وقت خودآموز موسیقی رو فرانگیرید رو من قبول ندارم. البته نه اینکه بگم باید خود آموز فراگرفت، اینی که شما گفتین اصلا خودآموز فرانگیرید رو قبول ندارم. اگرم خواستین بحث کنیم در این باره در تاپیکی جدا به این مسئله میپردازیم.
از شما هم خیلی ممنون که جایگاه هنر و نوازندگی تمبک رو برای دوستان بیان کردین. چون اینطور که شما گفتین دوستان هیچ اطلاعی از این موضوع نداشتند !

خان
Monday 8 September 2008, 12:15 PM
دوستان عزیز سلام.

به دوست و هنر مند عزیز خادم سلام میکنم و خوشامد میگم .به سایت و بخش خودتون خوش اومدی.
آقا خادم لطف میکنی اگه درهمین قسمت خودت رو مانند دوستان معرفی کنی و برامون بگی که از کی به نوازندگی تمبک پرداختی و نزد چه کسانی فراگیری ساز رو شروع کردی و مابقی موارد.

در ضمن باعث خوشحالی ما هست که در این انجمن به فعالیت بپردازی و ما رو از تجربیاتت بی نصیب نزاری عزیز.
پیشاپیش ازتشکر میکنم.
موفق باشی.

rhusseiny
Monday 8 September 2008, 02:07 PM
با سلام خدمت همه ی هنرمندان و هنردوستان عزیز،
بنده در مدت کوتاه آشنایی با این سایت خوب و پربار (حداکثر یک یا دو ماه) به شدت مجذوب مرام و ادب گردانندگان و کاربرانش شدم و جا داره همین جا از همه ی عزیزان، مخصوصا جناب خان عزیز، که هر کدوم به نوعی در جهت اعتلای این ساز زیبا و پر ظرافت گام برمی دارن، تشکر کنم.

من محمد، 35 سالمه و حدودا 10 ماهی میشه که تمبک رو با استاد عزیزم، جناب آقای مازیار اکبری، فرزند استاد گرامی جناب آقای سیاوش اکبری (از نوازندگان پیشکسوت تمبک)، شروع کردم.
از بچگی عاشق موسیقی و مخصوصا ریتم بودم اما اوایل به خاطر جو مذهبی خانواده و بعدها به خاطر نداشتن جسارت کافی، هرگز نتونستم حتی فکر یادگیری یک ساز رو به ذهنم خطور بدم. تا این که در اولین سالگرد ازدواجم، خانومم که از علاقه ی وافر من به تمبک آگاه بود منو سورپریز کرد و بهم یه تمبک هدیه کرد.
اولش چون فکر می کردم وقت تمرین کردنو ندارم، کمی دلگیر بودم تا این که کلاس رفتم و دیدم اگه انگیزه ی کافی باشه، آدم هر طور شده وقت برای تمرین پیدا می کنه، هرچند که این وقت خیلی نباشه. به هر حال من با همه ی توانم سعی میکنم از کوچکترین فرصتی برای تمرین استفاده کنم.

ممنون از وقتی که به خوندن این چند خط اختصاص دادین. از همه عزیزان خواهش میکنم منو از راهنمایی هاشون بی بهره نذارن.

ارادتمند،
محمد

خان
Monday 8 September 2008, 05:56 PM
درود به محمد عزیز خودمون.(آقا ببخشید من صمیمی میشم)

همه مسئولین و کاربرای دلسوز نت آهنگ به موسیقی و هنر ایران زمین اهمیت میدن و براش ارزش قائل هستند.بدون بزرگ نمایی عرض میکنم ، باعث افتخار ما خواهد بود که کاربرانی پا به جمع صمیمی ما بزارن که برای سازشون ارزش قائل هستن و برای رشد آن تلاش میکنن.به همین خاطر هم برای بزرگتر شدن و، صمیمی تر شدن این جمع تمام تلاشمان را میکنیم.

محمد عزیز همه ما در مشغله های زندگی مادی و روزمره غرق شدیم،و حیف است که برای چیز هایی که روحمان را جلا میدهد وقت نگذاریم،یکی از همین موارد ساز و هنر هست.
حتی تمبک دست گرفتن و کمی ساز نواختن میتونه خیلی از مشکلات را رفع کنه.و برای مدتی فکرمان را از روزمرگی رها کنیم.
به قول آقای رجبی هر کس که برای یک روز هم تمبک دست بگیره زحمت کشیده و به این ساز خدمت کرده.

موفق باشین عزیزان.

خادم
Tuesday 9 September 2008, 09:13 AM
جناب خان وهمه ی عزیزان کاربرو اعضای محترم سایت به ویژه اعضای قسمت تنبک

باسلام و آرزوی بهترینها برای شما

تصمیم نداشتم خودم را معرفی نمایم ولی چون جناب خان عزیز امر فرمودند من به احترام ایشان بسیار کوتاه خودم را معرفی مینمایم

علی اکبر خادم ، ا ساز تنبک را ازسال 1369 نزد آقای غلامرضا مشایخی باکتاب آموزش تنبک مرحوم حسین تهرانی آغاز کردم وپس از تحمل تمرینات خیلی زیاد وباسختی فراوان بالاخره توانستم درسال 1371

به مکتب آقای بهمن رجبی راه یابم که این فراگیری تا اواخر سال 1375 به طول انجامید . آنروزها آقای رجبی به تازگی کتاب آموزش تنبک (برای دوره ی فوق عالی ) را به طور دستنویس به اتمام رسانده بودند وما بصورت کپی آن درسها را میزدیم که درهمان کتاب دستنویس خود آقای رجبی اززحمات آقایان خاور زمینی ،

اژدری و حقیر تشکر کرده بودند . بگذریم ازهمان سالها فعالیت من بعنوان تنبک نواز در گروههای مختلفی آغاز شد اولین گروه موسیقی که درآن به فعایت مشغول شدم گروه موسیقی باربد بود که سرپرستی آنرا

محمد ساعد برعهده داشت . حقیر با آن گروه درموسیقی فجر سال 1376 باخوانندگی مختاباد شرکت داشتیم ودراختتامیه بنا به پیشنهاد آقای ساعد و موافقت مسئولین وزارت ارشاد ، با گروههای دعوت شده

به موسیقی فجر آن سال ، (تاجیکستان ، ازبکستان ،
گرجستان و افغانستان )برنامه موفقی را به اجرا گذاردیم .

به هرحال بنده درسال 1379 افتخارداشتم باگروه موسیقی همایون به سرپرستی آقای پرنیا وخوانندگی مرحوم ایرج بسطامی به کشورهای اتریش و جمهوری چک سفر نمایم .

هم اینک نیز با دوگروه همکاری دارم که گروه موسیقی همدلان نوا با سرپرستی منوچهر عبدالهی است که ضمنا مسئولیت روابط عمومی این گروه نیز بامن است وگروه موسیقی نغمه باران که یک ارکستر زهی میباشد که سرپرستی آن با علی امیرقاسمی است

هم اینک تعداد خیلی کمی نیز هنر جو دارم که درمنزلم به آنها آموزش میدهم.

اگرمایل بودید دلایل اینکه چرا هنرجویان من اندکند و چرا درآموزشگاههای موسیقی درس نمیدهم را عنوان خواهم کرد

باپوزش ازاینکه وقتتان راگرفتم .

arian
Tuesday 9 September 2008, 09:39 AM
جناب خادم عرض سلام و ارادت. از آشنايي با شما خيلي خوشحالم و اميدوارم بتونم از دانش گرانقدر شما در مطالب زيبايي كه ارائه خواهيد فرمود استفاده ببرم .

خان
Tuesday 9 September 2008, 12:43 PM
سلام دوست عزیز خادم.
خیلی لطف کردین که روی ما رو زمین نینداختین و خودتون رو برامون معرفی کردین.ممنون.
خیلی خیلی خوشحالم که فردب مثل شما به سایتمون اومده.

خب با این شرح حالی که گفتین برام چنتا سوال پیش اومده که خوشحال میشم جواب بدین.
چرا با سختی های فراوان تونستین پیش استاد بهمن رجبی برید و تمبک یاد بگیرید.مگه محدودیت هایی وجود داشته؟؟؟و ایشون کم شاگرد میگرفتن/

و این سوال که چرا تعداد کمی شاگرد گرفتین ، و در آموزشگاه تدریس نمیکنید؟

با تشکر.
موفق باشید.

shahrdad
Sunday 21 September 2008, 10:10 PM
با سلام. ازدورانی صحبت میکنم که از کمتر چیزی به جز موسیقی یادم می آید.دوران 6 یا 7 سالگی.دورانی که در خانواده ای مذهبی با پدری متعصب روزگار را می گذراندیم.وقتی در میان خاک و خاشاک کوچه و پس کوچه های محله سر گرم بازیهای کودکانه خاص آن زمان بودیم-ساعت نزدیک به 1ظهر دنیای من تغییر میکرد وبالباسهای مملو از خاک سراسیمه و عاشقانه ضمن این که دعا میکردم پدرم در منزل نباشد خودم را به رادیوی بزرگ و لامپی آن دوران میرساندم گوشم را ازبا لا بر روی آن چسبانده و با صدای دلربای مجری که می گفت(گلهای رنگارنگ شماره....اثری از...ویولون...سنتور....تار....تن بک:جهانگیر ملک-امیر ناصر افتتاح-حسین تهرانی-حسین همدانیان-و...)
دلدادگی من آغاز می شد.دلدادگی با چه چیزی؟با نغمه های آسمانی که اگر صد سال هم فرصتم بدهند توان تو صیف حال و هوای آن روز هایم را نخواهم داشت.در میان آن همه صدای پر شور و حال صدای نازنین تنبک را دنبال میکردم و چه عاشقانه دیگر صدایی نمی شنیدم.با خودم میگفتم مگر میشود دست انسان چنین کاری را بکند و ده ها سوال بی پاسخ دیگر....به همه چیز ضربه میزدم و ضرب میگرفتم و افسرده حال که چرا این همه تفاوت بین آنچه میشنوم و آنچه میزنم.اگر یک ریال پول گیرم می آمد میدادم به خواهرم که او زمانی که من با در و قابلمه و دبه و هرچیزی که ریتم میگرفتم فقط دست بزند تا حس کنم که میتوانم با او هماهنگ باشم؟به خاطر شرایط سخت غیر قابل تو صیف آن دوران به هیچ کجا راهی نمیبردم اما آنچه من را به دنبال حال و هوای عاشقانه و در عین حال مظلومانه ام میکشاند فقط یک خاصیت بزرگ بود و آن اینکه:موسیقی زمانی به درون من راه پیدا کرد که آن را نمی شناختم و میدانستم که این مهمان عزیز ناخوانده تحت هیچ شرایطی برون نخواهد شد.اولین توفیق بزرگ من در آن زمان این بود که همکلا سیهایم در زنگ هنر میخواستند که بر روی میز بزنم و آنها بخوانند و بزنند مگر میشد از این مطرح بودن فقیرانه گذشت؟خرابه ای جنب منزل ما بود که روزها اندکی میترسیدم داخل آن پا بگذارم اما زمانی که موفق به یافتن یک تمپو سفالی شدم از ترس پدرم شبها خودم را به آنجا میرساندم طوری که زیاد داخل آن نشوم می نشستم و میزدم اما چه چیزی؟نه آموزشی نه معلمی نه جایگاهی برای توجیه این حرکت و نه تکنیکی که سیراب شوم.
ادامه دارد.......

خان
Monday 22 September 2008, 11:39 AM
ما خیلی مشتاق هستیم.
اگه لطف کنی زود تر برامون بقیه مطلب رو بزاری ممنون میشیم.

موفق باشی.

shahrdad
Monday 22 September 2008, 09:15 PM
با سلام مجدد و مخصوصاً به شما خان نازنین در ادامه عرض نمایم که:
من هرگز قیافه تنبک که بیشتر دوست داشتم آن را ضرب خطاب نمایم را از نزدیک ندیده بودم.خب طبیعی است نه تلوزیونی و نه مکانی برای دیدن آن از نزدیک. (صرفاً به دلیل زندگی در شهرستانی بدون هیچ گونه امکانات) روزی در منزل یکی از اقوام دعوت بودیم که تلوزیون داشت-هرگز به خاطر نمی آورم که مناسبت آن چه بود و یا همراهیان چه کسانی بودند ویا حتی نقشه آن منزل و اطاقهایش.اما چیزی که تا آخر عمر حتی با تمام جزئیاتش را ازخاطر نخواهم برد آن تلوزیون مبله سیاه و سفید قدیمی و در درون آن جعبه جادوئی تک نوازی استاد جاودانه تنبک مرحوم حسین تهرانی با اجرای صدای قطار.خدا میداند من چه شور و حالی داشتم.مگر عاشقی به جز این است؟دیدن آن صحنه برای من نقطه عطفی بود و من همیشه به خود میبالم که با آن کودکی حال عارفانه ای داشتم.گویا قدمی به جلوتر گذاشتم زیرا تنبک و قامت با وقار آن را دیدم و فهمیدم انگشتان من باید با دهانه ای بزرگتر از تمپو آشنا شوند-تمپوئی که یک بار به دست پدر و دیگر بار به دست مادرم خرد شد و شکست و من هم صبورانه به دنبال جایگزینی آن تا اینکه دست از سرم برداشتند اما چه سود؟با چه کسی باید ارتباط برقرار نمایم در حالی که به شدت معزل مالی خانوادگی و بدتر از آن فرهنگی داشتم.چند سالی بدین منوال گذشت البته بدون کم شدن تب عاشقی اما بدون هیچ گونه پیشرفت.دراین سالها پدرم مرحوم شد مادرم پیرتر و من جوان تر و آزادتر اما مشکلات فراوان وبسیار فراوان زندگی اندیشه تنبک را به حاشیه رانده بود ولی آتش زیر خاکستر تا اینکه.....
با اجازه شما باز هم در خدمت خواهم بود.
ادامه.....

Hmd_N
Monday 22 September 2008, 10:55 PM
سلام دوست عزیز
بسیار عالی. خیلی خوشحالیم که دوست هنردوست و هنرمندی مثل شما در کنارمون هست.
با اشتیاق فراوان منتظر ادامه ی صحبت های شما هستیم.

موفق باشی

rhusseiny
Tuesday 23 September 2008, 07:08 AM
با سلام به شهرداد عزیز،
جدا تحت تاثیر نوشته ی شما قرار گرفتم. قلم شیوایی دارید و امیدوارم که ما رو از این همه لطافت بی بهره نذارید. به امید روزی که همه ی برو بچه های انجمن دور هم جمع شیم و از نزدیک با هم به صحبت بشینیم.

shahrdad
Tuesday 23 September 2008, 09:04 PM
با سپاس از اظهار لطف شما نازنینان
هرگز به ذهن من خطور نمیکرد که در شهرستان محل زندگی من دیگرانی هم باشند که زندگی زیاد معمولی ندارند-ازجمله با فردی آشنا شدم که کارش سنگ کاری نمای ساختمان بود و البته هند بالیستی ورزیده.کار صحبت ما به موسیقی کشید و چه کشیده شدن جانانه ای.او دوستدار فلوت باس بود و بیشتر از آنکه استعداد داشته باشد به دنبال اطلاعات و ....دیر زمانی نگذشت که پی بردم او به شدت تحت تاثیر یکی از نوازندگان فلوت و آکاردئون و ازجمله سازهای دیگر است که البته نامبرده از خانواده ای فرهیخته و اهل هنر برخاسته بود و الآن که غباری نزدیک به پیری برسردارد جزو مدیران ارشد بانک و صدالبته همچنان مستعد.
بهر حال وقتی با آن دوست سنگ کار ماجرای دل بلاتکلیفم را در میان گذاشتم-ازاهل دل دیگری سخن گفت که تنبک را دوست داشته وبه خاطر کسب اطلاع بیشتر به کتابی دست نویس دست یافته است که ارزشمند است ولی رهایش کرده است.دوست سنگ کار من کتاب را گرفت و به طور امانت به من داد که تا این زمان دلش نیامده است پس بگیرد یعنی 22سال.(آموزش سه دوره ای تنبک محقق توانمند آقای بهمن رجبی) با تیراژ محدود و قیمت دویست تومان.از ایجاد رابطه ام با کتاب اینطور بگویم که مطالعه را از روی جلد با حرص و ولعی شنیدنی آغاز کردم -نکته به نکته و هر چه به مطالب فنی نزدیکتر میشدم گداخته تر و البته
افسرده تر(چون نمیفهمیدم) و اوج گداختگی دیدن تصاویر بهمن خان با آن ژست مردانه جهت القای شیوه نشستن با تنبک و همراه با آن عکس -عکسهای بعدی(شیوه های انگشت گذاری و نواختن حرکات) و ازهمه
دلچسب تر خواندن زیر نویسهای طنز گونه و دردمندانه و...... و آن پیشینه دلدادگی با تنبک.
دوستان گرامی حقیر را ببخشید چنانچه بریده زندگی تنبکی ام را مینویسم.ساعت 10 شب از محل کار به منزل میرسم و 5 صبح از خانه بیرون میزنم-قصد دیگری نیست.
ادامه.........

Amir
Tuesday 23 September 2008, 09:18 PM
سلام شهرداد خان

درود بر شما

قلم شیوایی دارید . سرگذشت هیجان انگیز و پر مخاطره ای نیز دارید . داستان شما مطمئنا مانند آبی گوارا تازه کاران را سیراب خواهد کرد و آنها را برای ادامه ی راه مصمم می کند .

خوشحالیم که فردی با روحیه ای عرفانی در جمع ما حاضر است . امید است که با کمک شما علاقمندان بیشتری برای یادگیری و پژوهش در حیطه موسیقی و بالاخص ساز پر آواز و عظیم تنبک جذب شوند . و نهایت استفاده ی مفید و علمی را ببرند .

منتظر ادامه ی ماجرا هستیم

قربان شما
کوچک ترین عضو نت آهنگ

shahrdad
Wednesday 24 September 2008, 10:19 PM
مدیریت محترم سایت آقا امیر نازنین -امیدارم لایق اظهار محبت حضرتعالی باشم.با سپاس از شما.
برای خود فراگیری کتاب توام با کسب دانش از دیگران عزم نموده بودم.اولین چیزی که جایش خالی بود تنبک بود که فعلا میسر نبود.خب طبعاً با تجربگانی که شرایطی اینچنین را درک کرده اند میدانند انتخاب دبه آن هم با اندازه ای مناسب و خوش صدا میتواند کار را راه بیندازد.پیش از آنکه به سراغ فهمیدن چنگ و دولا چنگ بروم حرکات را مرور میکردم و با ریز بشکنی سخت کلنجار.شش حرکت پایه و ارتبط دادن ریتمیک آنها با یکدیگر لحظه های خلوت دبه نوازی من بود و از طرف دیگر در حسرت شنیدن زنده این اصوات از طریق یک اینکاره...
درک فهمیدن کششها و نتها چون میسر نبود و از طرفی راهنمائی انان که اندکی بهتر میدانسنتد غیرقابل فهم بنده را براین داشت که ژست علمی کار کردن را کنار گذاشته و از بهم پیوستن حرکات و تقلید- امورات را بگذرانیم و با شنیدن صدای تنبک اصولی از طریق رادیو و غیره روزی چند بار زانوی غم به بغل.دوران جنگ بود و حقیر بدون برگرفتن توشه ای از هنر قبل از به شهادت رسیدن احتمالی عازم خدمت سربازی در منطقه کردستان شدم و کتاب بهمن خان اولین لوازم انتخابی برای داخل ساک.شبهای سربازان در سنگرهای مملو از ترس کردستان همراه بود با دبه اینجانب و فلوت غیر استاندارد (دست ساز)سربازی از خطه هنر خیز فارس وروزها هم چند ساعتی که بر روی کوهها به تامین جاده میگذراندیم-ریتم زدن برروی قمقمه و جیب خشاب و بدنه (ژ3) البته چون صدای بدی نداشتم خالی از لطف نبود.28 ماه بدین منوال گذشت و پس از برگشتن به دیار به اداره فرهنگ و ارشاد ولایت رفته و وعده دو سال قبل آنها برای جذب مدرس بدون تحقق. جشنواره ای در حال شکل گیری بود و عده ای با سازهای عمدتاً محلی در حال تمرین و در گوشه اطاق تمرین تنبکی خوش سیما جا خوش کرده بود و من مملو از اظطراب خیره به آن نقطه که چه کسی آنرا به روی پا خواهد نشاند از من زجر کشیده تر و مستحق تر در این دیاری که من مجنون ترین بودم؟
ادامه.......

shahrdad
Thursday 25 September 2008, 10:54 PM
زمانی که یکی از نوازنده گان تار آن دیار عزم نواختن نمود تنبک برروی پای همان دوستی قرار گرفت که ساز اصلی اش فلوت بود و الآن در کسوت مدیران ارشد بانک.اورا فقط در داشتن ساز تنبک از خودم جلوتر دیدم هر چند تجاربی نیز داشت اما شیوه های انگشت گذاری به جز آنچه بود که من از کتاب آموخته بودم و حرکت (تن)هم به سبکی عامی تر.بعد از پایان قطعه موسیقی شان سرگرم مباحث دیگر بودند و من آهسته و برای اولین بار تنبکی واقعی را بر روی پا قرار دادم -توام با نگرانی از خود بی خود شدم گویا آنچه من می نواختم برای آنان که تجارب بیشتری داشتند اما محدوده نوازندگیشان نزدیک به آماتور بود خوشایند بود و به صورتی با هم هماهنگ شدیم و شوخی شوخی شد همنوازی.
همه چیز آماده بود برای کوچ به مرکز استان جهت فراگیری.نقل مکان انجام شد و در مرکز آموزش موسیقی ارشاد مدرسی بود که کتاب آقای رجبی را تدریس میکرد اما کار ناپسندی را که او انجام داده بود(عبارت ناپسند را با اندکی چاشنی بیشتر از آقای رجبی بعدها شنیدم....) در پشت جلد و ذیل نام رجبی اسم خودش را هم نوشته بود.بهرحال به مصداق یک عروس و هزار داماد ظرفیت کلاس ایشان تکمیل بود و ثبت نام شدیم برای ترم بعد. برای کلاس تنبک تاکید بر عدم ضرورت سلفژ داشتند اما تا رسیدن ترم بعد بیکار ننشسته و شاگرد کلاس سلفژ شدم.ولع زیاد در فراگیری باعث شد که در پایان دوره و امتحان در میان 51 نفر حائز رتبه اول شوم.دستگرمی جانانه ای بود اما هنگام انتخاب ساز وقتی گفتم در کلاس تنبک ثبت نام کرده ام گویا غیر منتظره بود . تنبکی 2000 تومانی خریداری و کلاس شروع شد.ایشان خوب تنبک میزد و به دلیل نواختن سازهای ملودیک هم به ریتم و تدریس مسلط بود اما بی حوصله و اندکی نالان و در عین حال پولکی-اما برای من از سرم هم زیاد بود. دوره ابتدائی کتاب تمام شد و ثبت نام در ترم جدید و شروع دوره متوسطه که همزمان شد با حضور کمرنگ تر ایشان به دلیل اختلافات مالی با ارشاد اما چون از همان مکان شاگرد خصوصی هم جذب مینمود به شکل خط در میان به کلاس می آمد اما بیشتر شاگردان سرخورده شده بودند و تعداد به حد اقل رسیده بود. اما من که با مشکلات این شرایط را فراهم نموده بودم دست بردار نبوده و از همان اندک حضورش بهره میبردم تا جائی که به شاگردان توصیه کرده بود در زمان عدم حضور ایشان من به دلیل تعداد دروس زیادی که از دیگران جلو بودم با آنها کار کنم.مفت مفت از گرد راه نرسیده شدیم مدرس.اما اعتراف کنم احساس خوبی که نسبت به یاد دادن در من ایجاد شد کمتر از احساس به نواختن نبود.اما خب ایشان دیگر نیامد و کلاس تنبک در تنها مرکزی که به طور رسمی تدریس میشد تعطیل گردید. با توجه به اینکه چند و چوند قضایا اندکی به دستم آمده بود تصمیم گرفتم ادامه کتاب را تا آنجا که مقدور است جلو بروم و با توجه به آشنائی با هنرجویان همدوره ای که از آنها در فراگیری فاصله نسبتاً خوبی پیدا کرده بودم به آنها هم کمک کنم و این شد که قصه خوب کسب تجربه در فراگیری و همزمان انتقال آن به دیگران یا به نوعی تدریس یک اتفاق خوب بود. اما آنچه بیشتر از هرچیز فکرم را به خود مشغول کرده بود ار تباط با بهمن رجبی بود.
ادامه..........

shahrdad
Saturday 27 September 2008, 10:10 PM
آدرس بهمن رجبی را با جستجوی نسبتاً زیاد پیدا کردم و نامه ای را برای ایشان نوشتم و آقای رجبی هم با اظهار لطف جواب نامه را همراه با روزهای تشکیل کلاس برای شهرستانیها و یک قطعه عکس از خودش همراه با تنبک و نوشته روی عکس تحت عنوان هدیه به اینجانب ارسال نمود و اینچنین شد که خودم را برای نزدیک شدن به اقیانوس مهیا نمودم.این رویدادها همزمان شده بود با استخدام من در یک شرکت صنعتی و نگرانی دو مسئله فکرم را مشغول کرده بود. 1-چگونگی زمان بندی برای رفت و آمد به تهران(آن هم- زمان ابتدای کار و حضور الزامی در محل کار) 2-هزینه های رفت و آمد و ..........
اولین جلسه کلاس ساعت 5/7 صبح در اطراف منزل آقای رجبی می چرخیدم تا زمان مناسب برسد و دلشوره زیاد از اینکه چگونه خواهدشد.گشت و گذاری در اطراف داشتم و زمانی که وارد شدم جمعی را نشسته برروی زمین اطراف اطاق دیدم و آقای رجبی هم در همان جمع.نگاهی کوتاه همراه با جواب سلام از جانب ایشان.هر کدام از هنرجویان مقطعی را میگذراندند و یکی یکی درس پس میدادند و درس میگرفتند و میرفتند و نفر بعد.چیزی که توجه ام را جلب کرده بود شیوه پرداخت شهریه به راحت ترین صورت بود.یعنی گذاشتن مبلغی بدون کنترل آقای رجبی در میان پاکت و نهادن پاکت در گوشه ای.بی اعتنائی واقعی رجبی به مادیات.زمان نشستن من کنار دست آقای رجبی رسید.گفتم که نویسنده نامه ای هستم که جوابش را دادید خوش آمد گفت و پرسید با چه کسی و تا کجا کار کرده ای؟از واکنش ایشان در برابر شنیدن نام کسی که نزد او کار میکردم که بگذریم از من خواست یکی از قطعات را ازروی کتاب بزنم.پس از زدن دو سه میزان نظر ایشان اینگونه بوذ:
سرعت دستت خوب است فقط سوراخ دعا را گم کرده ای و سپس گفت:آنچه را که تا الآن زده ای بریز دور و بعد پرسید:در عروسی دختر عمه و دختر خاله که نمیخوای تنبک بزنی؟گفتم نه وباشنیدن این جمله تاثیر گذار که من نتوانستم قدر آن را بدانم (از راه دور و باسختی میای اینجا پس به خودت کمک کن) درس آغاز شد.
ادامه.......

خان
Sunday 28 September 2008, 05:14 PM
جالب بود شهرداد عزیز.

اتفاقا تازه داره به جاهای تازه هم میرسه ، به کلاس درس آقای بهمن رجبی ، ادامه بده که برامون جای بحث داره و خیلی سوال که خودم نتونستم جوابش رو بدم و خیلی از حرکات که نتونستم توجیهش کنم.
و مدام با خودم گفتم:: افسوس افسوس

arian
Sunday 28 September 2008, 05:30 PM
سلام خدمت دوستان عزيز. گويا همه ي نفسها در سينه فعلا حبس شده و از كسي صدا در نمياد تا مابقي فرمايشات جناب شهرداد عزيز رو بخونند . ايشون هم كه علاوه بر قلم شيواشون ، گويا خوب ميدونند چگونه مستعمين را تشنه لب چشمه نگه دارند .

shahrdad
Tuesday 30 September 2008, 10:34 AM
جناب آرین و خان عزیز ضمن سلام مارو خجالت ندید.
گویا دوشب است که کاربران برای ورود به انجمن مشکل داشتند و یا شاید مشکل من بود والا طبق وظیمه برای ادامه این سرگذشت ناقابل خدمت بودم.بهرحال امشا اله امشب کلک رو میکنیم و ......

shahrdad
Tuesday 30 September 2008, 11:24 PM
فراگیری حرکات (تن) و (بک) شروع کار بود و با توجه به اینکه وزن خوانی را میدانستم- آموزش گرفتن دو درس پایان جلسه اول محسوب گردید ضمن آنکه به آقای رجبی یاد آور گردیدم شرایط اینجانب به گونه ایست که هرماه یک جلسه بیشتر نمیتوانم خدمت برسم و ایشان هم تلویحاً آموزش دروس بیشتر را منوط بر کیفیت بازدهی میدانست.
پیامد اولین جلسه سنگین بود زیرا باید هرچه را انباشته بودم به دور میریختم و دراین مبحث یقیناً بهمن رجبی خیر و صلاح هنرجویانی با این شرائط را هزاران برابر بهتر از خود آنها میدانست. طولی نکشید(به اندازه مسیر تهران تا محل زندگی)تصمیم جدید و صد البته ضروری
مبنی بر اینکه هرگز پارا از دروسی که گرفته ام را نباید فراتر گذاشت و هرز نوازی هم ممنوع آویزه گوش گردید.تمرینات در این یک ماهه کسل کننده بود(به دلیل محدودیت) اما آن سرکشی گذشته(تصور اینکه تنبک می نواختم) جای خود را اندک اندک میداد به متانتی حاکی از طبعیت از یک معلم بزرگ . دومین جلسه ای که رفتم کلاس شلوغ تر بود و من عمیقاً دروس هنرجویانی را که دوره های بالاتر را میگذراندند گوش میدادم و به ذهنم خطور میکرد با توجه به اینکه این دروس را قبلاً زده ام اگر من این لحظه به جای آنها بزنم نظر آقای رجبی چه خواهد بود؟آیا خواهد پذیرفت که با من باید در آن سطح کار کند؟و آیا این نظریه ایشان مبنی بر شروع مجدد به قصد هنرجو آزاری و خودخواهی نیست؟(که صد البته نبود).
کلاس برای من دو خاصیت بزرگ داشت.یکی آنکه آنچه را بایدیک مبتدی فرابگیرد میگرفتم و دوم و( مهمتر) آنکه نقطه نظرات و تدریس دروس پیشرفته توسط آقای رجبی به هنرجویان
سطح بالاتر کسب اطلاعاتی ارزشمندبود برای من که بدون تعارف و خودخواهی(زمین تا آسمان با مبتدیان دیگر تفاوت داشتم).اگر اغراق نباشد لذت بیشتر من تدریس آقای رجبی به سطوح بالاتر بود بهرحال دو سه درسی دیگر را گرفتم و عازم دیار .حسی عجیب اما صمیمانه و ارزشمند در حال راه پیدا کردن به درون من بود و برای آن هیچ نامی بهتر ازسوراخ دعا دارد پیدا میشود نبود.جلسه سوم هم بدین منوال گذشت اماپر بار -پربار و پربار.
از تاثیرات این رفت و آمد به تهران در حواشی زندگی و محل کار هم چه بگویم که خود حدیثی مفصل است.متاثر از نکات سطوح بالاتر که آقای رجبی به هنر جویان دیگر میگفت اندکی عهد شکنی کرده و گریزی به دروس جلو تر زدم اما حس بدی نداشتم.هنوز سرمستی طلبگی به عمق وجودم ننشسته بود که از بد روزگار دست راستم ازناحیه کف دست در محل کار آسیب بسیار سختی دید.در لحظه به لحظه آن رویداد اسف انگیز فقط تنبک در مقابل چشمانم بود.طول درمان زیاد بود(چند ماه).همزمان با این اتفاق بحران مالی ایجاد شده درمحل کار اینجانب که خود چند ماه عدم دریافت حقوق را به همراه داشت عامل مضاعفی بود برای غیبتی غم انگیز.به طوری که وقتی یکی از سربازان اهل تهران که در مشهد خدمت میکرد و در ارتباط با تنبک با هم مرتبط بودیم نزد رجبی برای شاگردی رفته بود و از من صحبت به میان آورده بود ایشان گفته بود:یک نامه عاشقانه برای من نوشت و تمام.
بله واقعاً تمام شد( اما رابطه با خود آقای رجبی نه با مکتب ارزشمندش).پس از گذراندن نزدیک به یک سال بدبختی آن هم از همه جورش دریچه ای دیگر گشوده شد.در شهر ما معلمی فرهیخته که مکتب رجبی را در سطح کمال نزد خود ایشان آموخته بود تا آنجا که مجوز مکتوب تدریس این مکتب را از رجبی دریافت کرده بود و شاگردان فراوانی داشت که بسیاری ازآنان خود نیز الآن مدرس تنبک هستند و اطلاع از رفتن من نزد آقای رجبی نیز داشت با آغوش باز پذیرای اینجانب گردید.(البته ایشان بعد ها مورد غضب رجبی قرار گفت) که تا این لحظه به گمانم به قوت خود باقیست.بهرحال ایشان به سرعت بنده را از دروس عبور میداد چون که پی به دود چراغ خوردن من برده بود و از طرفی خیال من هم راحت از اینکه ادامه راه را نزد معلمی شایسته سپری مینمایم.دو ره متوسطه نمام شد ودر شروع دوره عالی هجرتی اجباری حدود شش ماه به شهری در اطراف پیش آمد.در آنجا کتاب را تا پایان زدم و علاقه مندانی در اطرافم بودند که مشوق و عامل تدریس تنبک من در آن شهر شدند. پس از باز گشت کتاب آقای رجبی را که هزاران نکته نهفته اش هنوز باقی بود را موقتاًبستم و مترصد نوشتن سیاه مشقی از جانب خودم برای هنر جویان مبتدی گردیدم.البته هیچ نیازی به آن نوشتن نبود بلکه من نیازمند به ابراز وجود بودم و چون هیچ اعتقادی در آن نبود حاصل آن این نکته است که:با توجه به زحمت چندین ماهه و فراوان و نت نگاری بدون نرم افزار که در رابطه با آن کتاب کشیدم -یک ریال هم ارزش فنی نداشتو خدارا شکر که تیراژ نداشت و از خاطره ها محو شد.
خلاصه فعالیتهای من پس از بازگشت در این چند سال تا کنون:
1-تدریس عاشقانه به علاقمندان
2-اندکی پیدا نمودن خودم و در خلوت و رابطه احساسی با تنبک به دور از قواعد دست و پاگیر.
3-همکاری با گروههای موسیقی و اجراهای متعدد در رادیو و تلوزیون.(که دیگر وجود ندارد)
4-مشاوره دادن به علاقمندان تنبک.
5-وبار دیگر درحال نوشتن یک کتاب.(البته با اعتقاد و متفاوت نسبت به گذشته)
سخن کوتاه و پرهیز از اتلاف وقت شما عزیزان.
نایب الزیاره شما عزیزان هستم در مشهد مقدس

shahrdad
Tuesday 30 September 2008, 11:29 PM
در ضمن نایب الزیاره همه شما عزیزان در مشهد مقدس.

rhusseiny
Saturday 4 October 2008, 07:26 AM
با سلام به شهرداد عزیز، دوست و هم شهری خوب من، و با تشکر از وقتی که برای نگارش سرگذشت خودتان صرف کرده اید. بنده به نوبه ی خودم، شیوایی نگارش و صداقت گفتارتان را می ستایم. من که از خواندن (حتی) چندین باره ی این مجموعه بهره بردم!

Amir
Saturday 4 October 2008, 12:19 PM
شهرداد خان بسیار عالی بود

امیدوارم تازه واردین به عرصه موسیقی از تجربیات شما نهایت استفاده را ببرند . ما که بردیم

خوشحال می شویم در بخش های تنبک بیش از این در خدمت شما و دوستان باشیم و از تجربیاتتون استفاده کنیم

سعید مستفیضی
Saturday 4 October 2008, 12:46 PM
سلام به همه . آقای خادم درست فرمودند . ما معمولا بعضی وقت نمیدونیم چطور مطلب رو ادا کنیم البته دوستان قصد بدی نداشتند ولی موسیقی و ساز از چنان شخصیتی برخوردارند که میطلبه در نوع نگاه و ادای کلمات دقت کنیم . تنبک امروز مهمترین ساز در گروه نوازی است و نقش محوری داره. ولی اقای خادم عزیز این رو هم بدونند که من قبول ندارم کسی نمیتونه بدون استاد نوازنده بشه . در طول دوره ها و دهه های اخیر نوازنده های بزرگی ظهور کرده اند که استاد نداشته اند . بله در مورد تنبک می تو نیم استثنا قایل بشیم . اگرچه یک ساز ملودیک نیست ولی ساز پایه هست و هر نوازنده ای برای شناخت ریتم تا حدودی باید با اون آشنا باشه ... بخاطر زحمات 16 ساله تان و تعصب تان بسیار متشکرم . به امید دیدار .

خان
Saturday 4 October 2008, 08:15 PM
سلام به آقا سعید .دوست جدید ما
به سایت خودت خوش اومدی.
امیدوارم در این بخش و سایت شاهد فعالیتت باشیم و از علم هم استفاده کنیم.

موفق باشی عزیز.

shahrdad
Saturday 4 October 2008, 09:24 PM
سپا س فراوان از همه شما عزیزان ووقت گرانبهایتان که برای مطالب ناقابل اینجانب صرف کردید.
مدیریت محترم سایت و rhusseiny عزیز.

خان
Monday 6 October 2008, 07:27 PM
مرسی شهرداد عزیز.
داستان و سرگذشت دلدادگی شما برای من خیلی جالب بود و لذت هم بردم و بغضمون هم گرفت.
داستانی که از خودت برامون گفتی اول نشانه این است که با فرد عاشق ساز و موسیقی طرفیم و دوم اینکه شانس آوردیم اشخاصی همچون شما تو سایت فعالیت میکنن.

موفق باشی دوست من.

shahrdad
Monday 6 October 2008, 08:58 PM
ممنون از شما خان نازنین

rhusseiny
Tuesday 21 October 2008, 08:49 AM
دوست عزیزمون، خادم، داشت خودشو معرفی می کرد و از فعالیت هاش میگفت که یهو غیبش زد!!! کسی از ایشون خبر داره؟ اگه این دوست و استاد عزیزم این مطلبو می خونه لطفا مارو بیشتر از این در انتظار نذاره و مطالبشو ادامه بده! من یکی به نوبه ی خودم مشتاقانه منتظر ادامه پست های ایشون هستم.

sssorooshhh
Tuesday 21 October 2008, 11:11 AM
سلام به دوستان عزیز
من موسیقی رو با ساز تمبک شروع کردم. از سال 1375 ( دقیقا یادم نیست ولی فکر میکنم 8 یا 9 سالم بود) تمبک رو در شهرکرد به مدت دو سال شروع کردم
با نت و ساز تمبک در این دو سال آشنایی نسبتا کامل رو پیدا کردم
بعد از اون بطور خود آموز جلو رفتم. پیشرفتم بد نبود ولی یه اتفاقی برام افتاد که یه مدت نتونستم ساز رو خوب بزنم. ولی خوب مشکل تقریبا رفع شد و دوباره شروع کردم.
در این مدت جشنواره های استانی متعددی شرکت کردم. در گروه ها و کنسرتهای مختلف در شهرکرد شرکت کردم. خدمت استاد قاضی عسگر در اصفهان فیض بردم. از سبک استاد فرهنگفر بسیار خوشم میاد. ولی خوب سبک استاد رجبی میزنم.
در یکی دو سال اخیر تدریس تمبک و دف رو شروع کردم. (تمبک کتاب حسابی و دف کتاب استاد کرباسی زاده)
هم اکنون 11 سال هست که تمبک میزنم.
از سال 80/81 ساز دف و ویولن رو شروع کردم.
و گروههای مختلف با ساز دف شرکت کردم. در جشنواره کشوری دف نوای رحمت نیز شرکت کردم
و هم اکنون شاگرد استاد کرباسی زاده در ساز دف هستم.
موسیقی و ساز زدن رو با هیچ چیز عوض نمیکنم. و تمام عشق من موسیقی و پیشرفت در این زمینه هست

خان
Tuesday 21 October 2008, 09:28 PM
ممنون سروش عزیز که درباره خودت برامون گفتی من خیلی دوست داشتم که از شما بیشتر بدونم که لطف کردی و مطالب و گذاشتی.
بازم میگم باعث افتخار من و سایت هست که دوستان با تجربه ای همچون شما تو سایت خودشون و بخش تمبک فعالیت میکنن.
موفق باشی دوست من.

خان
Tuesday 21 October 2008, 09:30 PM
دوست عزیزمون، خادم، داشت خودشو معرفی می کرد و از فعالیت هاش میگفت که یهو غیبش زد!!! کسی از ایشون خبر داره؟ اگه این دوست و استاد عزیزم این مطلبو می خونه لطفا مارو بیشتر از این در انتظار نذاره و مطالبشو ادامه بده! من یکی به نوبه ی خودم مشتاقانه منتظر ادامه پست های ایشون هستم.


من برای خادم پیام خصوصی دادم و اتفاقا خیلی مشتاق بودم که ایشون بیاد و ما بیشتر ازش استفاده کنیم ولی متاسفانه تا حالا زیاد شانس با ما یار نبوده.
اینقدر پیام میدیم تا خادم باور کنه چشم به راهشیم.:ilovemusic:

:8ysyvb:

خان
Tuesday 16 December 2008, 09:44 AM
سلام.


با اجازه دوستان من هم خودم را به عنوان فردی که به ساز تمبک علاقه داره و براش وقت میزاره معرفی کنم.

از زمانی که سن کمی داشتم و تازه سعادت پیدا کرده بودم برم به دبستان علاقه خودم را به موسیقی و ساز های ایرانی پیدا کردم.
در ابتدا علاقه داشتم که سنتور بنوازم و این علاقه بیشتر از سر کنجکاوی در ساختار ساز ستاره ها بود نه اینکه بخواهم آن را به عنوان ساز اصلی خودم انتخاب کنم ، علاقه من بیشتر برای این بود که مضراب دست بگیرم و به سیم های فراوان سنتور بکوبم تا این دریای کنجکاوی و سوالات بی پایانم حداقل جوابی داشته باشد.ساختار سنتور برام خیلی جالب مینمود و علاقه بسیاری به آن داشتم.

به مرور زمان علاقه اصلی من به ساز های کوبه ای از آنجا آشکار شد که مادرم تمبک دست میگرفت و ریتم های مختلف را مینواخت .
وقتی همراه مادر گرامی سر کلاس میرفتم حرکات ماهرانه انگشتان و آن تکان خودن دست چپ و راست ، ریز های پر و حرکات روی چوب استاد نه تنها من بلکه هر کودک دیگری را مجذوب میکرد .
بعد از چند جلسه حضور در این کلاس ها دیگه نتوانستم سازی به غیر از تمبک را به عنوان سازم انتخاب کنم. من مجذوب ساختار ساده و در عین حال توانایی های بسیار آن شده بودم.

حالا که به آن دوران شیرین و صاف و ساده فکر میکنم میبینم شاید در آن زمان من شیفته تکنیک های فراوان این ساز میشدم ، تمبک برای من شگفتی های بیشتری نسبت به ما بقی ساز ها داشت ، برای من خیلی جالب بود که در هر گروهی باید تمبک نواز حضور داشته باشد.
ولی با گذشت زمان و افزایش بلوغ فکری و کمک اساتید بزرگوار توانستم به اهمیت و نقش پر رنگ این ساز ایرانی بیشتر پی ببرم.

بالاخره به کلاس های تمبک نوازی به عنوان شاگرد راه یافتم و همراه مادرم در این کلاس ها حضور پیدا میکردم ، در آن زمان کلاس های ما در آموزشگاه چنگ تشکیل میشد و چه نعمتی بهتر ازاینکه بتوانم هر هفته پای صحبت افراد بزرگی همچون استاد کامیان ( نوازنده ویولن) استاد داداشی (نوازنده پیانو) و دیگر اساتید بنشینم.

زمانی که من تمبک رو به صورت جدی شروع کردم تنها حدود نه سال سن داشتم و اون موقع هم آموزشگاه های موسیقی زیادی در سطح پایتخت نبود.
اما خوشبختانه مسیر ما به آموزشگاه موسیقی چنگ کج شد و سالین درازی را خدمت بزرگان بودیم.

ابتدای کار افتخار حضور خدمت مدرس تمبک آقای تهرانی را داشتم ( منظورم استاد حسین تهرانی نیست. سن من به زمان ایشون نمیرسه ) ایشان فردی توانا در نواختم ساز های ایرانی به خصوص درتمبک و سنتور بودند و من هم مقدمات آموزش تمبک را نزد ایشان فرا گرفتم و کتاب اول استاد حسین تهرانی را همراه استاد محترمم گذراندم .
از زیبا ترین خاطره هایی که از آن دوران یادم هست میشه به این موضوع اشاره کرد که تو آموزشگاه چنگ تمبک مناسب سن و سال من نبود و به ناچار باید با تمبک های دهنه 27 ساز میزدم ، به خاطر جسته کوچکم ، به ناچار مادرم باید انتهای تمبک را میگرفت تا بتونم ساز بزنم و تمبک را زمین نندازم.

دوران بسیار شیرینی بود هر هفته یک ضبط کوچک قرمز رنگ را مبردیم آموزشگاه و استاد درس های گوشی را که بهم میگفت یک بار هم ضبط میکرد تا هم من تا هفته بعد یادم نره و هم اینکه به مرور زمان بتونم درس های گوشی رو با توجه به حرکات درست بزنم و فقط با شناسایی ریتم.

به دلایلی که برای استاد تهرانی پیش آمد بعد از حدود سه چهار سال شاگردی خدمت ایشان به ناچار مجبور شدم استادم را عوض کنم ولی باز در همان آموزشگاه موسیقی چنگ ، هم دلمان در بند این مکان صمیمی بود و هم اینکه دیگر اعضای خانواده تو این آموزشگاه دوره آموزش سنتور و پیانو را ادامه میدادند.

بعد از استاد تهرانی من خدمت استاد دوست داشتنی و عزیزم آقای لطف الله خسرو بیک رسیدم ، تاثیراتی که شیوه تمبک نوازی ایشان روی من گذاشت بسیار بسیار زیاد بود ، یکی دیگر از جنبه های تکنیکی و تخصصی تمبک را نزد ایشان فرا گرفتم ، استاد خسرو بیک به جد استادی دقیق بود که برای تمبک و تمبک نواز ارزش فوق العاده قائل بود ، شیوه ها و فنون گروه نوازی و مقدمه ای از تک نوازی مدرن را خدمت ایشان آموختم بعد از یاد گیری از محضر آقای خسرو بیک بود که به گروه نوازی در آموزشگاه مشغول شدیم و بهترین و افتخار انگیز ترین دوران از دوران عمر هنری کوتاهم را تجربه کردم.
استاد خسرو بیک علاوه بر آموزش کتاب های استاد محمد اسماعیلی و یک سری از کتاب های دیگه ، به من تکنیک های تمبک نوازی به سبک قدیم را هم آموختند ( ایشان خودشان از افرادی هستند که خدمت استاد اسماعیلی درس تمبک نوازی گرفتند).منظورم از تقسیم کردن شیوه تمبک نوازی به سبک جدید قدیم این نیست که بخواهم سبکی را رد کنم ولی در یک سری از تکنیک ها و اجرا ها سبکی خاص مخصوص پیش تر است که اتفاقا خیلی زیاد استفاده میشد .برای مثال همان گرفته های معروف و زیبایی که حتما شنیدید .

تا اینجای کار من فقط نت نویسی روی سه خط حامل را یاد گرفته بودم وشیوه هایی که آموخته بودم برای کتاب های آقایان تهرانی و اسماعیلی بود و در این بین هم خود استاد خسرو بیک گوشی درس های گوشی را به سبک خودشان یاد میدادند.

سالین خوشی بود ، از من مدام سر کشی و علاقه مندی به ریتم های سخت و سریع و شتابی جوانانه و گاها بی دلیل که باید با حرف ها و نصیحت های استاد آرام میگرفت و در مسیری درست هدایت میشد ، نقص هایی در دستانم بود که در این دوره رفع شد ، و اتفاقا از سخت ترین کار ها بود چون من با آن حالت خیلی ساز زده بودن و حالا باید آن را تصحیح میکردم.

یاد استاد عزیزم به خیر که خدمات زیادی به من کردند و سالین درازی را نزد ایشان شاگردی کردم.

علاقه زیادی داشتم که به هنرستان موسیقی برم و موسیقی را به عنوان حرفه و تخصص اصلی خودم ادامه بدم که با مشورت با خیلی از افراد آشنا از این کار منصرف شدم و دانشگاه را هدف خودم قرار دادم ، با نزدیک تر شدن به غول مظلوم کنکور ، به ناچار من هم فعالیت های هنری خودم را کمتر و کمتر کردم تا اینکه در زمانی مشخص مجبور شدم دیگه کلاس نرم و بنشینم پای میز و چراغ مطالعه را روشن کنم و کتاب های قلم چی را تا سقف روی هم بزارم.

بله دیگه کلاس نمیرفتم و باید درس میخواندم ، ولی مگه میشد تمبک را کنار گذاشت؟؟؟
خودم برای خودم ساز میزدم و به قول دوستان خود آموز تمبک را ادامه دادم و خیلی از این نت نویسی هایی که الان دارم بر اساس فریاد های من از ازدیاد درس های کنکور و لحظه ای آرام گرفتن است.

دوران بدی نبود ، شاید مجبود شدم خودم رو محبوس کنم ولی تا آن زمان فرصت نشده بود ، نت نویسی را امتحان کنم. که خدا رو شکر شروع کردم به نت نویسی و دفاتر زیادی هم دارم.

بعد از پایان کنکور و البته پایان خوش کنکور و شوق و ذوق دانشگاه و اینکه فهمیدم توی دانشگاه هم خبر خاصی نیست ، تصمیم گرفتم تا باز هم کلاس های تمبک را ادامه بدم .
برای پیدا کردن استادی قابل وقت زیادی گذاشتم و در این مدت تا پیدا کردن استاد خودم مشغول به تدریس چند شاگرد شدم ، و براساس کتاب آقای تهرانی و بعد نت های خودم بهشون درس دادم.
تا اینکه بعد از چند ماهی تونستم خدمت استاد عزیز دیگری برسم و مجددا دستمال شاگردی به پیشانی ببندیم.

این بار خدمت آقای کامبیز گنجه ای رسیدم و به جد میگم تا الان که خدمت ایشان هستم فراوان ازشون درس گرفتم و فکر نمیکنم روزی این دریای علم و ریتم شناسی نزد ایشون تمامی داشته باشه.
استاد گنجه ای ، بر اساس یک خط حامل تدریس میکنند و از روی کتاب خودشان هم به شاگردان درس میدن .

با شروع کار نزد آقای گنجه ای ، دید من نسبت به تمبک و تمبک نوازی ، بسیار بسیار بهبود یافت و دریچه های زیادی از تکنیک ها و قابلیت های نهفته تمبک را نزد ایشان فرا گرفتم که علاقه من را به این ساز مظلوم صد چندان کرده است ، با شیوه آموزش ایشان خیلی از تفکرات من که نبست به تمبک داشتم بهبود یافت ، دریچه ای از توانایی های تمبک که تا حالا بهشون توجه نکرده بودم برام نمایان و آشکار شد ، شیوه های تک نوازی و ریتم شناسی را تا حالا که خدمت ایشان هستم در حال یاد گیری و بهبود کاستی ها هستم .

کلاس های ایشان گروهی تشکیل میشه و خود این موضوع به شاگردها کمک میکنه تا بتونن ضعف خود را بهتر پیدا کنند و خودشان را با دیگران مقایسه کنند.

در حال حاضر هم خدمت اساتید و دوستان گرامی در انجمن نت آهنگ و بخش تمبک هستم تا با هم برای ارتقا و بهبود شیوه های تمبک نوازی و اصلاح دید عام مردم به این ساز بپردازیم که خوشبختانه با کمک شما عزیزان کار های بزرگی هم انجام شده ، که ادامه خواهد داشت .
تمام تلاش ما در بخش تمبک انجمن این میباشد که برای علاقه مندان و دوستداران تمبک بستری مناسب جهت آشنایی بیشتر و رفع مشکلات و آموزش مناسب فراهم کنیم ، در عین حال که این مکان مقری صمیمی برای بحث کردن تمبک نوازان در باب شیوه ها ، فنون و استعداد های تمبک باشد.

به امید خدا...

shahrdad
Tuesday 16 December 2008, 08:00 PM
با آرزوی توفیق روز افزون برای شما و معلم توانمندتان آقای گنجه ای.

Hmd_N
Tuesday 16 December 2008, 11:53 PM
محمد جان بسیار عالی و جامع گفتی عزیز تشکر

معلومه که تنبک هم جزوی از پاره ی تنت شده ! خیلی عالیه.

واقعا به پشت کارت تبریک میگم و واست آرزوی موفقیت و سربلندی دارم.

s_guitar
Monday 22 December 2008, 03:00 PM
سلام نت آهنگی های عزیز.
دلم واستون خیلی تنگ شده بود.
اینجا گفتید تمبک نوازها خودشون رو معرفی کنند. من تازه یکی دو ماهی هست ساز تمبک رو شروع کردم البته گیتار کلاسیک رو کنار نذاشتم!!!
گیتار رو واسه خودم می زنم :connie_24:و تمبک رو واسه دیگران!!!:Laie_28:

خان
Monday 22 December 2008, 03:33 PM
سلام به شما دوست عزیز.
خوشحالم که تمبک و شروع کردی.
میشه توضیح بدی پیش چه استادی میری؟
از روی چه کتابی بهتون درس میدن؟
چی شد که به این ساز علاقه پیدا کردی؟

اگر سوالی داشتی میتونی تو این انجمن بپرسی ، اساتید با دانشی تو بخش تمبک فعالیت میکنن.

موفق و پاینده باشی.

s_guitar
Tuesday 30 December 2008, 09:14 PM
پیش استاد جهانگیری
کتاب آموزش تنبک - بهزاد مردانی
خواهرم ویولن می زد دیدم خیلی از قطعه ها رو می توانم باهاش بزنم! خوشم اومد رفتم سراغش! :8ysyvb:

خادم
Wednesday 31 December 2008, 08:23 AM
با سلام خدمت همه ی عزیزان
ازاینکه مدتی توفیق حضور نداشتم بسیار عذر خواهی میکنم
میخواهم امروز یک بحث خوب را راه اندازی کنیم مایلم نظراتتان را بدون سانسور و ملاحظه بگویید
بنظر شما حوزه وسیع ادب و اخلاق در عالم موسیقی بطور کلی و در حوزه تنبک بطور جزیی ، رعایت می شود؟
چرا غالب گروه های موسیقی پس از چند صباحی فعالیت ،متلاشی میشوند؟
چرا تخریب یک هنرمند توسط یک هنرمند دیگر ،گویا جز لا ینفک اظهار نظرها شده است ؟
لطفا این بحث ها را ادامه دهیم تا چیزهای جالبی راجع به دو شب کنسرتی که با گروه موسیقی خودمان داشتیم (همدلان نوا)
درتالارفارابی دانشگاه هنر تهران،برایتان بگویم

rhusseiny
Wednesday 31 December 2008, 09:02 AM
با سلام و عرض خوشامد به استاد عزیزم، خادم،
به نوبه ی خودم خوشحالم که دوباره جمع ما رو مزین کردید و ممنون از پیشنهادی که دادید. به نظر من این مورد جای بحث زیادی هم داره و چه خوبه که کسانی که به نوعی دستی در هنر دارن، جنبه های اخلاقی اون رو فراموش نکنن.
بنده در اولین فرصت نظرمو بیان میکنم.

arian
Wednesday 31 December 2008, 09:32 AM
با سلام خدمت همه ی عزیزان
ازاینکه مدتی توفیق حضور نداشتم بسیار عذر خواهی میکنم
میخواهم امروز یک بحث خوب را راه اندازی کنیم مایلم نظراتتان را بدون سانسور و ملاحظه بگویید
بنظر شما حوزه وسیع ادب و اخلاق در عالم موسیقی بطور کلی و در حوزه تنبک بطور جزیی ، رعایت می شود؟
چرا غالب گروه های موسیقی پس از چند صباحی فعالیت ،متلاشی میشوند؟
چرا تخریب یک هنرمند توسط یک هنرمند دیگر ،گویا جز لا ینفک اظهار نظرها شده است ؟
لطفا این بحث ها را ادامه دهیم تا چیزهای جالبی راجع به دو شب کنسرتی که با گروه موسیقی خودمان داشتیم (همدلان نوا)
درتالارفارابی دانشگاه هنر تهران،برایتان بگویم

جناب خادم عرض سلام ، چنانچه تمايل داريد به بحث فوق بپردازيد حتما موارد را در تاپيك جديدي پيگيري بفرماييد تا هم دوستان بيشتري در بحث شركت نمايند و هم موضوعات تاپيك ها با عناوين انها سنخيت داشته باشد و هم ساير دوستاني كه سالها بعد به اين تاپيكها مراجعه خواهند كرد دچار سردرگمي نشوند . تشكر

arman405
Saturday 17 January 2009, 10:51 PM
سلامی گرم به همه دوستان عزیزم

من آرمان هستم به لطف خدا از هفته پیش شروع به یادگیری تنبک کردم.

امیدوارم بتونم در کنار شما و با استفاده از راهنمایی های خوبتون پیشرفت کنم.

من سه تار هم مدت کمی هست شروع کردم حسابی هم جناب علی بدری عزیز رو اذیت کردم.

امیدوارم که همگی موفق و سربلند باشید.

خان
Sunday 18 January 2009, 05:11 PM
موفق باشی آرمان عزیز.
اگه کمکی از دست ما بر بیاد در خدمت هستیم.

موفق باشی.

atishar
Saturday 24 April 2010, 10:54 PM
:23:سلام بر دوستان هنر دوست عزیز من مهیار شریعتمداری دانشجوی ترم آخر مهندسی شهرسازیم .... من اهل شهر گرگانم..وال علاقه من به تمبک از کوچیکی بود از اونجایی که من هر جا میرسیدم روی اون مزدم از دب و دیگ گرفته تا روی کاپوت ماشین و میز :9:..این ابتدایی بود بر علاقه و گرایش من به سازهای ضربی اما به دلیل مسائل درسی و قضیه ورود به دانشگاه دیگه به کلی فراموش کردم موسیقی رو .... ولی ورود به دانشگاه و آشنایی با دوستان نوازننده توی دانشگاه فصل جدیدی رو برای من در موسقی باز کرد ..این عامل باعث گرایش بیشتر من به موسیقی شد اما باز من بیشتر به تئوری موسیقی رو آوردم تا عملی .. تا اینکه بعد از شرایطی که بر من حاصل شد از تقریبا! یک سل و نیم پیش به طور جدی من به فراگیری آموزش تمبک رو آوردم..من به شدت عاشق مکتب استاد بهمن رجبی شدم و سعی در تکامل تمبک نوازی خودم بر اساس آموزه های این استاد ارجمند شدم.... اما چرا تمبک را انتخاب کردم اینکه همیشه تحرک و پویایی این ساز دعوتی بود برای من به اینکه همیشه زندگی در جریان و تکاپو و تقلاست ..به همین دلیل من به این ساز علاقه مند شدم و نزدیک به 1سال و نیم است که من با تمبک واقعاً دارم زندگی میکنم و بسیاز از این همنشینی خردسندم :))

ftf
Sunday 25 April 2010, 08:36 AM
سلام علیکم به دوستان
بنده هم 2 سالی هست که تنبک می زنم. من هم مثل دوست عزیزمون atishar عاشق مکتب استاد بهمن رجبی هستم تا دوره عالی یه خورده اونور تر از کتاباشو کار کردم اما حیف که گرفتاری و درس و ... اجازه و فرصت بیشتر به آدم نمی ده.
امیدوارم ساز تنبک مثل بقیه سازها جایگاه اصلیه خودشو پیدا کنه چرا که هنوزم که هنوزه به چشم بدی دارن به تنبک نگاه می کنن
دوستان همه موفق باشید.

shahrdad
Sunday 25 April 2010, 08:43 PM
سلام علیکم به دوستان
بنده هم 2 سالی هست که تنبک می زنم. من هم مثل دوست عزیزمون atishar عاشق مکتب استاد بهمن رجبی هستم تا دوره عالی یه خورده اونور تر از کتاباشو کار کردم اما حیف که گرفتاری و درس و ... اجازه و فرصت بیشتر به آدم نمی ده.
امیدوارم ساز تنبک مثل بقیه سازها جایگاه اصلیه خودشو پیدا کنه چرا که هنوزم که هنوزه به چشم بدی دارن به تنبک نگاه می کنن
دوستان همه موفق باشید.

شما تلاش و استعداد شگرف و قابل تقدیری داشتید که در عرض 2سال دوره عالی رو هم گذروندید ومن ازخودم خجالت میکشم که پس از سالها هنوز جرات این ادعا رو ندارم.

sam720
Sunday 25 April 2010, 09:21 PM
سلام من هم که بیشتر جاها گفتم دوباره هم میگم:3:
حدود 10/11ساله که ساز های پوستی کار میکنم که اولین سازم تنبک بوده و بهش افتخار میکنم:aq
دوره کامل رو پیش استاد رضا میرزاخانی دیدم و کتاب استاد بهمن رجبی رو کار کردم توی چندتا گروه هم فعالیت داشتم و چندتا اجرا...

mreza
Tuesday 27 April 2010, 06:05 PM
سلام
منم حدود دو سالی هستش که تمبک می زنم
و به دلیل این که استادم از نت های دست نوشت خودش به من میده هنوز کتاب استاد تهرانی رو تموم نکردم
این نت ها گنجینه های با ارزشی از شنیده ها و تجارب و خلاقیت خود استادم هست
خیلی هاش هم نت های ساده و زیبایی هستن
و یک خواهشی از استادان تمبک نواز دارم که همچون قبل بخش تمبک سایت رو فعال کنن خیلی سوت و کوره
نباید اینطور باشه انقدر کم فعالیت

ftf
Tuesday 27 April 2010, 06:18 PM
شما تلاش و استعداد شگرف و قابل تقدیری داشتید که در عرض 2سال دوره عالی رو هم گذروندید ومن ازخودم خجالت میکشم که پس از سالها هنوز جرات این ادعا رو ندارم.


اشتباه نکنید من هنوز کتاب عالی رو تموم نکردم. گفتم یه خورده اونورترشو یعنی مثلا یک چهارم کتاب عالی رو زدم.
چرا بد برداشت می کنید؟؟؟:21:

sam720
Tuesday 27 April 2010, 07:45 PM
اشتباه نکنید من هنوز کتاب عالی رو تموم نکردم. گفتم یه خورده اونورترشو یعنی مثلا یک چهارم کتاب عالی رو زدم.
چرا بد برداشت می کنید؟؟؟:21:

به نظر من تا همینجا هم که ردید خیلی پیشرفتتون از بقیه بیشتر بوده که این هم نشکانگر استعداد و علاقه شدید شما به این سازه امیدوارم یکی از بزرگترین نوازنده های تنبک بشید

ftf
Wednesday 28 April 2010, 03:59 PM
به نظر من تا همینجا هم که ردید خیلی پیشرفتتون از بقیه بیشتر بوده که این هم نشکانگر استعداد و علاقه شدید شما به این سازه امیدوارم یکی از بزرگترین نوازنده های تنبک بشید


تو رو خدا منو شرمنده نکنید.
از همتون متشکرم من متعلق به همه شما هستم!!!:21:
خارج از شوخی بسیار سپاس
دوستان همه استادان من هستن
من امیدوارم همه ی دوستان از بهترین نوازندگان بشن

ali mehraban
Tuesday 1 June 2010, 07:18 AM
سلام علی هستم 19 سله که 4 ساله که تنبک میزنم .

ali_aly
Friday 8 October 2010, 11:45 AM
سلام
من علیرضا هستم و حدودا 10 ساله که تنبک مینوازم و تا حالا توی چند گروه موسیقی فعالیت داشتم و چندین کنسرت هم اجرا کردیم
ممنون از این تاپیک:25:

r_a_m_i_n
Friday 8 October 2010, 12:13 PM
سلام...منم رامین هستم... 1 سال و نیمه که تنبک میزنم......
یکی بمن بگه چرا گفتگوی چپ و راست اینقدر سخته

s0bhan
Sunday 17 October 2010, 06:29 PM
سبحان هستم حدود 2-3 ساله تمبك ميزنم (:

mariwan
Sunday 17 October 2010, 07:30 PM
سلام
من هم تنبك مينوازم ولي نه بصورت حرفه اي
تقريبا جند سالي هست در كنار سازهاي ديكر باهاش كار ميكنم

zeus2171
Monday 20 December 2010, 10:49 AM
سلام من بهزاد هستم و 13 ساله تنبک کار میکنم

feri021
Monday 27 December 2010, 05:44 PM
سلام به همه فرید هستم نزدیک به 1 ساله که تنبک کار میکنم

miladas
Thursday 10 March 2011, 03:04 PM
سلام دوستان عزیز من میلاد هستم 17 سالمه من از بچگی علاقه ی زیادی به تمبک داشتم تا اینکه داداشم دو سال پیش به کلاس تمبک آقای رسول دانش که شاگرد رسول شفاهی (یکی از شاگردان برتر بهمن رجبی ) بود رفت وقتی داداشم از کلاس میومد من به تکنیک های دست اون خیلی توجه میکردم و فردا من اون تکنیک ها رو تمرین میکردم تا اینکه فهمیدم برادرم از روی کتاب چیز هایی رو میبینه و میزنه من هم کتاب (استاد بهمن رجبی ) رو برداشتم و تمام تکنیک ها رو دیدم به همراه علائم ولی یک مشکلی بود نت خوانی که من اصلا نمیدونستم تا از داداشم پرسیدم و اون شروع کرد به آموزش من ولی خودتوم میدونید نت خوانی چقدر سخته من تا صفحه ی 7 کتاب رو توانستم بزنم ولی وقتی به ریز ها رسیدم دیگر ادامه ندادم و شروع کردم به صورت گوشی تمرین کردن یعنی هر چیزی برادرم اجرا میکرد من هم آنقدر آن را تمرین میکردم تا بتونم بزنم و بعد که داداشم به استعدادم پی برد من را به کلاس استاد رسول دانش برد و در این دو سال با تمرین زیاد میتوانم به صورت خوب تمبک بزنم

shourangiz
Wednesday 16 March 2011, 12:14 AM
کل پنج صفحه ی قبل رو خوندم و واقعا خوشحالم که به همچین فرومی رسیدم!
تو این بین صحبت های شهرداد عزیز واقعا برام جالب بود!
علیرضا هستم،21 سالمه،از سال 83 تنبک میزنم و به خاطر چیزی به نام کنکور یک فاصله در هنرآموزیم افتاد!
شناخت موسیقی سنتی در من ماجرا داره!
بچه بودم،تعریفم از موسیقی سنتی هاهاهای و غم بود!
نوار ویدئو های نوروزی خواننده های لس آنجلسی واسم خیلی جذاب بود!
پدرم یک آرشیو موسیقی داست،از گلها گرفته تا کارهای مرضیه و شجریان و شهیدی و ....
من هیچ رغبتی به گوش کردنشون نداشتم!
ولی برادرم داشت!
زمان رسید به وقتی که برادرم رفت برای خدمت سربازی!من موندم و نوار های کاست اون که بدون شنونده مونده بود!
نمیدونم چی بود،لطف خدا بود؟شانس بود؟هر چی بود خوب بود!!!!
کاست ها رو میذاشتم و خودم رو مجبور میکردم که گوش کنم!
شاید مازوخیزم بوده یا اینکه میخواستم جای خالی برادرم رو پر کنم! :دی
ولی کم کم فهمیدم که میتونم با موسیقی سنتی ارتباط بگیرم!
مشهد زندگی میکنم،برای شروع،اسم نویسی کردم تو کلاس های سلفژ جهاد دانشگاهی،کلاسم با آقای اکبری بود،سلفژ رو یاد گرفتم و به گفته ی چند تن از نزدیکان،تنبک رو شروع کردم تا هم پایه ریتمم قوی بشه و هم بیشتر ساز ها روبشناسم تا بتونم انتخاب کنم!
تنبک زدن ما شد مثل ازدواج های قدیم که دختر و پسر بعد از ازدواج عاشق هم میشدن!
تنبک رو نگه داشتم و ساز دیگه ای رو شروع نکردم!
اون موقع با آقای آرش حیدریان تنبک زدن رو شروع کردم،کتاب های آقای اسحاقی رو تدریس میکردن،شش ماهی پیش ایشون رفتم و تا اینکه دیدم خود آقای اسحاقی نزدیک محل زندگی ما آموزشگاه داره!!!
خوب،فرصت بسیار خوب،رفتم خدمتشوم و تا همین الان هم هستم،البته الان منزلشون میرم،چون به لطف حمایت از هنرمندان آموزشگاه ایشون جمع شده!!!
در کل پرداختن به موسیقی برای من ره آورد هایی داشته،به نوعی در شخصیت من تاثیر داشته که ازش راضی ام
یکی از اون ها آشنایی با بهترین دوستانم از طریق اشتراک موسیقایی هست!
در آخر هم یک شعری میگم از مولانا که خودم خیلی باهاش حال میکنم!
میگه:
خدایا مطربان را انگبین ده
برای ضرب دستی آهنین ده...

mandanaonline
Sunday 26 June 2011, 01:38 PM
سلام من ماندانا:279: هستم:am
تقریبا 2ماهه:5: به یادگیری تنبک:8ysyvb: مشغولم
کتاب::b استاد مرتضی قاسمی

r_a_m_i_n
Sunday 26 June 2011, 01:46 PM
منم 1 سال و اندی هست که تنبک میزنم......کتاب 1 و 2 مرتضی قاسمی....و 1 و 2 مجید حسابی...و دوره ابتدایی رجبی رو زدم...الان هم دوره متوسطه میزنم......

r_a_m_i_n
Sunday 26 June 2011, 01:47 PM
سلام من ماندانا:279: هستم:am
تقریبا 2ماهه:5: به یادگیری تنبک:8ysyvb: مشغولم
کتاب::b استاد مرتضی قاسمی
درود.....پس حتما اصفهان هستید که کتاب قاسمی رو کار میکنید؟
پیش کی کار میکنید ماندانا خانوم؟

mandanaonline
Monday 27 June 2011, 11:35 AM
درود.....پس حتما اصفهان هستید که کتاب قاسمی رو کار میکنید؟
پیش کی کار میکنید ماندانا خانوم؟
سلام:am

بله:x پیش استاد مرکزی کار میکنم:bd

r_a_m_i_n
Monday 27 June 2011, 12:54 PM
سلام:am

بله:x پیش استاد مرکزی کار میکنم:bd


واووووو چه پر انرژی.......تازه اگه به کتاب 2 قاسمی برسید که همش ریتم 6/8 هست...دیگه چقدر پر انرژی میشید...:21:
کتاب آقای قاسمی خیلی منظم و خوب توضیح داده.......موفق باشی:am

Alireza00
Monday 27 June 2011, 04:09 PM
سلام دوستان. من عليرضا هستم. 3 - 4 ساله تمبك كار مي كنم. البته شيطنت هايي هم تو بقيه سازهاي كوبه اي داشتم. من بواسطه شاگرد استاد نويد افقه هستم. كتاب فوق عالي رجبي هستم. كتاب هاي زيادي زدم. اعيان. رجبي و ... . چندتا اجري توي شراز داشتم. يه گروه كوبه اي دارم.از شرايطم تا 3- 4 ماه پيش راضي بودم. اما الان به خاطر كنكور يه كم از ساز دور افتادم. دوبل نت و پلي ريتم ها رو اتود مي زنم. چيزي مونده كه بگم؟

tahmoores69
Monday 27 June 2011, 04:13 PM
من در این زمینه تخصص ندارم ولی فکر میکنم بین تنبک و ضرب تفاوت هست.

صدای تنبک: ترررررپ ترررررپ

صدای ضرب: دااااارام دارام دااارام

صدای ضرب دلنشین هست مثل صدای نی ولی صدای تنبک اینطور نیست.

لطفا فرق اینا رو بگید. روی هر چی سی دی و کاست که من دیدم ننوشته تنبک از جهانگیر ملک بلکه نوشته ضرب از جهانگیر ملک.

r_a_m_i_n
Monday 27 June 2011, 05:37 PM
ببخشید منظورتون از ضرب چه سازی هست؟
من ضرب رو فقط با پسوند ضرب زورخانه شنیدم......و اینکه بعضیا به اشتباه به تنبک میگن ضرب......

Alireza00
Monday 27 June 2011, 09:37 PM
ضرب ساز زورخونه است. اما تنبک همون سازیه که بدنه چوبی داره

r_a_m_i_n
Monday 27 June 2011, 11:48 PM
ضرب ساز زورخونه است. اما تنبک همون سازیه که بدنه چوبی داره


سپاس دوست عزیز..ولی اینو خودم میدونم......منظورم دوستمون بود که میگفت به نظر من صدای ضرب و تنبک فرق داره.......خب اونو که همه میدونیم......خواستم ببینم چه چیز خاصی مد نظرشون هست که ما نمیدونیم

miladas
Saturday 24 September 2011, 01:00 PM
سلام دوستان. من عليرضا هستم. 3 - 4 ساله تمبك كار مي كنم. البته شيطنت هايي هم تو بقيه سازهاي كوبه اي داشتم. من بواسطه شاگرد استاد نويد افقه هستم. كتاب فوق عالي رجبي هستم. كتاب هاي زيادي زدم. اعيان. رجبي و ... . چندتا اجري توي شراز داشتم. يه گروه كوبه اي دارم.از شرايطم تا 3- 4 ماه پيش راضي بودم. اما الان به خاطر كنكور يه كم از ساز دور افتادم. دوبل نت و پلي ريتم ها رو اتود مي زنم. چيزي مونده كه بگم؟
سلام ميشه منظورت رو از دوبل نت و پلي ريتم بگي چون من تا حالا نشنيده بودم ترو خدا بگو دارم از فضولي ميميرم:39:

arash35
Thursday 19 April 2012, 08:45 PM
با سلام خدمت دوستان
من چند ماهی هست در این سایت عضو هستم ولی تا امروز زیاد بازدید نکرده بودم.داستان دوستان رو خوندم و لذت بردم.خیلی خوشحالم که در محضر اساتیدی چون شما هستم.
من اسمم آرش و الان 15 سالم هست.داستان نوازندگی من از اونجایی شروع میشه که تقریبا 3.4سالم بود و اون زمان برادر بزرگترم تازه میرفت کلاس تمبک.من از بچگی زیاد حرف نمیزدم و کلا بچه آرومی هستم!اون موقع هر زمانی که برادرم سازی رو که از عموی بزرگمون خریده بود و با اون تمبک میزد رو میگرفت دستش و شروع میکرد به تمبک زدن من با توجه به اینکه ازش حساب میبردم و یکمی هم از برادرم خجالت میکشیدم دور از اون یه گوشه ای از اتاقش بیصدا مینشستم و فقط به دستاش نگاه میکردم اون دوران زیاد طول نکشید تا اینکه روزی رسید که برادرم رفته بود دانشگاه و تمبکش گوشه ی اتاقش به من چشمک میزد!سریع رفتم طرف تمبک سعی کردم هر چی بلدم پیش خودم رو کنم اول چهارزانو نشستم بعد کمرم رو صاف صاف کردم و وقتی اومدم ساز رو بگیرم تو بغلم جا خوردم!برای منی که 3.4 سالم بیشتر نبود یک تمبک با چوب گردو خیلی سنگین بود!!بالاخره به هر زحمتی که بود سازو گرفتم دستم پاهام داشت از درد میترکید ولی دوست داشتم ببینیم چجوری میزنم.لبه ساز درست چسبیده بود به زیر چونه ام!خلاصه دستای کوچیکم رو گذاشتم رو سازو شروع کردم.در اصل صدای گوش خراشی بیش نبود ولی خودم خیلی لذت میبردم!هر چند دقیقه یکبار خسته میشدم میذاشتم کنار ودوباره سنگینی ساز رو حس میکردم.خلاصه اون روز کلی لذت بردم و پیش خودم میگفتم به به چه کار بزرگی میکنم و...ولی اصلا حواسم به برادرم که دم در اتاق وایساده بود نبود.برادرم توی چهارچوب در وایساده بود و یک لبخندی هم روی لبش بود!اولش فکرکردم داره مسخرم میکنه ولی اومد و کلی نازم کرد و تشویقم کرد وهمین برای من کلی ارزش داشت!از اون روز به بعد با توجه به خجالتی بودنم به همون گوش دادن به ساز برادرم بسنده میکردم ولی هر روزی که میگذشت شور وشوق من بیشتر میشد.کم کم داشتم میرفتم توی 5 سال که برادرم برام یک دایره خرید و من با اون کلی حال میکردم ولی یه جای کار میلنگید .دایره رو دوست نداشتم!از طرفی هم تمبک پاهام رو داغون میکرد.بعد از مدتی برادرم یکدونه تمپوی فلزی برای خودش خرید و اون تمپو شد واسطه ای برای اینکه من نشون بدم خیلی چیزا بلدم!چون سبک بود و من هم گوشم به ریتم ها عادت کرده بود و دستام هم به خاطر کارکردن با دایره کمی از اون حالت بچه گونه دراومده بود خیلی راحت با همین حرکات به اصطلاح هفت و هشت و تن(تم) ریتم های 6/8و2/4و...در حد یک بچه 5ساله میزدم.البته در این مدت برادرم مشوق اصلیم بود.تولد 6 سالگیم بود که برادرم برای من یک تمبک کوچولو که هنوز هم دارمش سفارش داده بود و اونو بهم کادو داد.تقریبا یک هفته دستم نمیگرفتمش فقط میزاشتم جلوم نگاهش میکردم!بعد از مدتی برادرم منو برد پیش استاد خودش که اسمش الان یادم نیست ولی هم کتاب استاد حسین تهرانی رو تدریس میکرد و هم کتاب استاد رجبی رو /استادش از من خیلی خوشش اومده بود!اولاش خیلی سعی کرد که پلنگ رو بهم یاد بده ولی من نتونستم و یکروز گفت بی استعدادی!با این حرفش من رو که کل وجودم عشق به ساز بود رو نابود کرد.قهر کردم سازو گذاشتم کنار نگاهش نمیکردم ولی ته دلم دوستش داشتمو باهاش حرف میزدم.برادرم هم دیگه پیش اون استادش نرفت و یک مدتی رفت پیش استاد رجبی و کلاساش رو گذروند.من هم توی این مدت کلا از موسیقی زده شده بودم و از خود بی استعدادم بدم میومد!تا اینکه سنم رسید به 13 سالگی و تصمیم گرفتم ثابت کنم که استعدادشو دارم!با برادرم صحبت کردم اون هم از خدا خواسته به پدرم گفت و برای جایزه قبولی درسم یک تمبک حلمی برام خریدن.از همون روز اول زیر نظر دادشم شروع به یادگیری کردم کتاب حسین تهرانی رو تقریبا توی یک تابستون تموم کردم و رفتم سراغ کتابای استاد رجبی ولی اصلا از حامل یک خط خوشم نیومد به خاطر همین کتاب اولیش رو تا دوره متوسطه بیشتر کار نکردم.سرتون رو درد آوردم خلاصه تا الان که زیر نظر برادرم بودم ولی برادرم به خاطر مشکلات کاریش رفت به یک شهر دیگه و من موندم و یک تمبک!

r_a_m_i_n
Thursday 19 April 2012, 09:58 PM
با سلام خدمت دوستان
من چند ماهی هست در این سایت عضو هستم ولی تا امروز زیاد بازدید نکرده بودم.داستان دوستان رو خوندم و لذت بردم.خیلی خوشحالم که در محضر اساتیدی چون شما هستم.
من اسمم آرش و الان 15 سالم هست.داستان نوازندگی من از اونجایی شروع میشه که تقریبا 3.4سالم بود و اون زمان برادر بزرگترم تازه میرفت کلاس تمبک.من از بچگی زیاد حرف نمیزدم و کلا بچه آرومی هستم!اون موقع هر زمانی که برادرم سازی رو که از عموی بزرگمون خریده بود و با اون تمبک میزد رو میگرفت دستش و شروع میکرد به تمبک زدن من با توجه به اینکه ازش حساب میبردم و یکمی هم از برادرم خجالت میکشیدم دور از اون یه گوشه ای از اتاقش بیصدا مینشستم و فقط به دستاش نگاه میکردم اون دوران زیاد طول نکشید تا اینکه روزی رسید که برادرم رفته بود دانشگاه و تمبکش گوشه ی اتاقش به من چشمک میزد!سریع رفتم طرف تمبک سعی کردم هر چی بلدم پیش خودم رو کنم اول چهارزانو نشستم بعد کمرم رو صاف صاف کردم و وقتی اومدم ساز رو بگیرم تو بغلم جا خوردم!برای منی که 3.4 سالم بیشتر نبود یک تمبک با چوب گردو خیلی سنگین بود!!بالاخره به هر زحمتی که بود سازو گرفتم دستم پاهام داشت از درد میترکید ولی دوست داشتم ببینیم چجوری میزنم.لبه ساز درست چسبیده بود به زیر چونه ام!خلاصه دستای کوچیکم رو گذاشتم رو سازو شروع کردم.در اصل صدای گوش خراشی بیش نبود ولی خودم خیلی لذت میبردم!هر چند دقیقه یکبار خسته میشدم میذاشتم کنار ودوباره سنگینی ساز رو حس میکردم.خلاصه اون روز کلی لذت بردم و پیش خودم میگفتم به به چه کار بزرگی میکنم و...ولی اصلا حواسم به برادرم که دم در اتاق وایساده بود نبود.برادرم توی چهارچوب در وایساده بود و یک لبخندی هم روی لبش بود!اولش فکرکردم داره مسخرم میکنه ولی اومد و کلی نازم کرد و تشویقم کرد وهمین برای من کلی ارزش داشت!از اون روز به بعد با توجه به خجالتی بودنم به همون گوش دادن به ساز برادرم بسنده میکردم ولی هر روزی که میگذشت شور وشوق من بیشتر میشد.کم کم داشتم میرفتم توی 5 سال که برادرم برام یک دایره خرید و من با اون کلی حال میکردم ولی یه جای کار میلنگید .دایره رو دوست نداشتم!از طرفی هم تمبک پاهام رو داغون میکرد.بعد از مدتی برادرم یکدونه تمپوی فلزی برای خودش خرید و اون تمپو شد واسطه ای برای اینکه من نشون بدم خیلی چیزا بلدم!چون سبک بود و من هم گوشم به ریتم ها عادت کرده بود و دستام هم به خاطر کارکردن با دایره کمی از اون حالت بچه گونه دراومده بود خیلی راحت با همین حرکات به اصطلاح هفت و هشت و تن(تم) ریتم های 6/8و2/4و...در حد یک بچه 5ساله میزدم.البته در این مدت برادرم مشوق اصلیم بود.تولد 6 سالگیم بود که برادرم برای من یک تمبک کوچولو که هنوز هم دارمش سفارش داده بود و اونو بهم کادو داد.تقریبا یک هفته دستم نمیگرفتمش فقط میزاشتم جلوم نگاهش میکردم!بعد از مدتی برادرم منو برد پیش استاد خودش که اسمش الان یادم نیست ولی هم کتاب استاد حسین تهرانی رو تدریس میکرد و هم کتاب استاد رجبی رو /استادش از من خیلی خوشش اومده بود!اولاش خیلی سعی کرد که پلنگ رو بهم یاد بده ولی من نتونستم و یکروز گفت بی استعدادی!با این حرفش من رو که کل وجودم عشق به ساز بود رو نابود کرد.قهر کردم سازو گذاشتم کنار نگاهش نمیکردم ولی ته دلم دوستش داشتمو باهاش حرف میزدم.برادرم هم دیگه پیش اون استادش نرفت و یک مدتی رفت پیش استاد رجبی و کلاساش رو گذروند.من هم توی این مدت کلا از موسیقی زده شده بودم و از خود بی استعدادم بدم میومد!تا اینکه سنم رسید به 13 سالگی و تصمیم گرفتم ثابت کنم که استعدادشو دارم!با برادرم صحبت کردم اون هم از خدا خواسته به پدرم گفت و برای جایزه قبولی درسم یک تمبک حلمی برام خریدن.از همون روز اول زیر نظر دادشم شروع به یادگیری کردم کتاب حسین تهرانی رو تقریبا توی یک تابستون تموم کردم و رفتم سراغ کتابای استاد رجبی ولی اصلا از حامل یک خط خوشم نیومد به خاطر همین کتاب اولیش رو تا دوره متوسطه بیشتر کار نکردم.سرتون رو درد آوردم خلاصه تا الان که زیر نظر برادرم بودم ولی برادرم به خاطر مشکلات کاریش رفت به یک شهر دیگه و من موندم و یک تمبک!

درود ...آفرین چقدر خوب.....سعی کن به کسی وابسته نباشی دوست عزیز و به تنهایی ادامه بده....و این دفعه با حرف و ایراد هیچکس سازتو ول نکن

victor_k2
Friday 4 May 2012, 07:54 PM
من مدت 4ساله که تنبک میزنم و سبک اقای رجبی را کار کردم

piano4all
Thursday 28 June 2012, 07:03 AM
با درود فراوان بر نوازندگان تنبک

علی هستم و دو هفته ای هست تنبک رو شروع کردم . البته همزمان با تنبک دارم فلوت ریکوردر رو حرفه ای دنبال میکنم . داستانهایی رو دوستان ارسال کردند رو خوندم . بسیار لذت بردم .

ساز تخصصی بنده پیانو هست . امیدوارم با تلاش زیاد در این ساز هم موفقیت هایی کسب کنم . :5:

sinasdt
Tuesday 2 July 2013, 12:44 PM
سلام سینا هستم
11 سالمه و 8ماه تنبک میزنم و بهش خیلی علاقه مندم
ایشالا تا 8 ماه دیگه اولین کنسرتمو در ساری میذارم دعا کنید تا موفق شم :b

soodehali
Thursday 5 September 2013, 10:18 AM
سلام به همه دوستان
من سوده هستم حدود 3 ماه که تنبک رو شروع کردم البته سه تار هم کار می کنم ولی یه علاقه بسیار زیادی به تنبک دارم. فعلا اواخر کتاب مجید حسابی هستم.استادم هم ازم راضیه!:16: خلاصه اگه واسه تازه کارا هم جا هست ما هستیممممممممم

dangsho
Sunday 22 September 2013, 09:11 AM
من چندماهی تنبک کار کردم ولی رها کردم و علت اصلیش هم این بود که برای تنبک نوازی باید ناخن های هردو دست کاملا کوتاه باشه.این قضیه خیلی منو اذیت میکرد. یه ذره بلند بشه نمیشه ساززد!!!

دوستان بین افرادی که چندساله تنبک کار کردند اگر کسی پایه کارگروهی هست یه ندابده.من 4ساله تار میزنم.اگر اوکی شد یک نفر هم برای آواز پیداکنیم و سه تائی شروع کنیم.

موفق باشید

m.atfi
Wednesday 25 September 2013, 09:07 AM
من چندماهی تنبک کار کردم ولی رها کردم و علت اصلیش هم این بود که برای تنبک نوازی باید ناخن های هردو دست کاملا کوتاه باشه.این قضیه خیلی منو اذیت میکرد. یه ذره بلند بشه نمیشه ساززد!!!

دوستان بین افرادی که چندساله تنبک کار کردند اگر کسی پایه کارگروهی هست یه ندابده.من 4ساله تار میزنم.اگر اوکی شد یک نفر هم برای آواز پیداکنیم و سه تائی شروع کنیم.

موفق باشید
سلام
من یه ساله دنبال یه تمبک نواز برای همنوازی با نی خودم میگیردم
پیدا نشد
زیاد امیدوار نباشید...

dangsho
Wednesday 25 September 2013, 08:32 PM
خوب من خودم یه نفرو میشناسم چندساله تنبک میزنه با هم چندماهی هم گروهی کار کردیم ولی میخوام یه نفر دیگه بیاد کار کنیم.

m.atfi
Sunday 29 September 2013, 04:53 AM
خوب من خودم یه نفرو میشناسم چندساله تنبک میزنه با هم چندماهی هم گروهی کار کردیم ولی میخوام یه نفر دیگه بیاد کار کنیم.

میشه اون نفر رو بمن معرفی کنید؟

dangsho
Monday 30 September 2013, 08:19 PM
bale mitunam
albate sareshun yekam sholughe shayad akhare hafteha time khali dashte bashe
vali shoma shoma id ya shomaratun ro befarmaid man be ishun midam agar khastand bahatun tamas migirand
baraye che goruhi mikhaid?

m.atfi
Tuesday 1 October 2013, 07:49 AM
merc
groh ke nist hanoz
hamnavazi had aksar 3 nfare baraye shyad ejraye ensan dostane to salmandan o ...

m.atfi@yahoo.com

merc

dangsho
Tuesday 1 October 2013, 12:06 PM
من آیدیتون رو به ایشون اس ام اس کردم
موفق باشید

m.atfi
Sunday 6 October 2013, 07:41 AM
merc doste aziz