PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نقدی بر سخنان سیاوش قمیشی



Leon
Saturday 27 September 2008, 11:47 AM
موضوع : نقدی بر سخنان سیاوش قمیشی
نویسنده : مزدا موسی زاده



سياوش قميشي را مي توان يكي از قطبهاي اصلي آهنگسازي و يكي از پرطرفدارترين خوانندگان روزگار پس از انقلاب دانست. بدون شك سياوش قميشي با آفرينش ملوديهايي چون ستاره هاي سربي ‚ شب نیلوفری ‚ درخت ‚ فرنگيس ‚ قصه گل و تگرگ ‚ شبگريه ‚ تنديس ‚ عادت و دهها ملودي ديگر يكي از جاودانه سازان عرصه آهنگسازي بشمار مي رود.

وي تا به امروز علاوه بر آلبومهاي خود كه به عنوان خواننده در آنها نقش داشته با خوانندگاني چون ابي ‚ داريوش ‚ ليلا فروهر ‚ ستار و .. نيز در آلبومهايشان همكاري کرده است و به واسطه آهنگسازي براي اين خوانندگان ( و نيز در آلبومهاي پيشين خود ) با ترانه سرايان بزرگ اين مرز و بوم از جمله ايرج جنتي عطايي‚ شهيار قنبري ‚ اردلان سرفراز و زويا زاكاريان همكاري هاي گسترده اي داشته كه در اين بين سهم ايرج جنتي عطايي بيش از سايرين بوده و با نگاهي دقيقتر به كارنامه هنري سياوش قميشي مي توان به اين نكته پي برد كه زيباترين ملوديهاي وي بر ترانه هاي ايرج جنتي عطايي نشسته اند منجمله آثار مشتركشان درآلبومهاي ستاره هاي سربي ‚ شب نيلوفري ‚ قصه گل و تگرگ ‚ امير و....

سياوش قميشي در آلبومهاي اخير خود رويكردي به ترانه سرايان داخل و بعضا جوانترهاي خارج از كشور داشته است كه در نوع خود‚ كاري قابل ستايش از طرف يكي از پرطرفدارترين خوانندگان غربت مي باشد و باعث اعتبار بخشيدن به كار ترانه سرايان اسير در چارچوبهاي قانوني داخل كشور و بروز استعدادهاي ايشان مي شود .

طبيعتا اين انتخابها و روند كاري سياوش قميشي صرفا به خودش مربوط بوده و من و شما نيز صرفا گوش دهنده به محصول اين كارها مي توانيم باشيم ‚ حال یا آثاري چون ستاره هاي سربي و درخت و قصه گل و تگرگ را در خانه دلهايمان جاي مي دهيم و يا با آنها ارتباط برقرار نمي كنيم. نبايد از حق هم گذشت كه در اين همكاريهاي جديد آثاري در خور توجه چون نقاب ‚ تصور كن ‚ لعنت و ... وجود داشته است كه هنوز هم زنده و پويا مي باشند.

پس از گذر از تمام اين حرفها مي رسيم به اظهارات جديد سياوش قميشي در مورد ترانه :

” سیاوش قمیشی : می دانيد که من به سبب ضعف شعرای اينجا ترانه هايم را از داخل از يغما گلرويی و ديگر ترانه سرايان و شاعران ايران می گيرم. اين به سبب قديمی شدن سبک شاعرانی مانند ايرج جنتی عطايی و شهيار قنبری برمی گردد. ”

البته نمي توان به سياوش قميشي به عنوان يك صاحبنظر در خصوص ترانه نگاه كرد اما به عنوان كسي كه سالها بر ترانه هاي ترانه سرايان مختلف ملودي نوشته است مي توان جملات ايشان را به نقد كشيد.

ايشان بدون اشاره به ويژگي هاي ترانه ‚ زمان ترانه‚ تصوير سازي ترانه و بدون ارائه ي معياري براي كهنه يا نو بودن ترانه دست به تقسيم بندي آن به قديمي و نو و ضعيف و قوي زده اند . اينگونه بحث كردن غير كارشناسانه و بدون دليل و مدرك و تمثيل ‚ بي پشتوانه بودن اين سخنان را مي رساند و از عزيزي چون سياوش قميشي بس بعيد به نظر مي رسد.

آيا ترانه هايي چون ميلاد ‚ دلتنگي ‚پنجره و .. ترانه هاي جديد هستند و ترانه هاي نه ديگه من نه ديگه تو ‚ خوشم ‚ وقتي تو نيستي ‚ چكاوك ‚ شك ميكنم ‚ بگو آره بگو نه‚ حريق سبز ‚ گل من و.. كهنه هستند!؟

آيا ” براي روز ميلاد تن من ‚ من آشفته رو تنها نذاري” قوي است و ” من صداي سبز خاك سربي ام ‚ صدايي كه خنجرش رو به خداست ” ضعيف !؟

آيا ” خسته شدم بس كه دلم دنبال يه بهونه گشت” بوي تازگي دارد و ” شيطونه ميگه همه ی فرشته ها رو لو بدم” بوي رخوت و كهنگي و تكرار مي دهد!؟

معيار سنجشتان براي اين قضاوتهاي شگفت آور چيست ؟ آيا شما نيز چون منصور و اندي و شهرام كي و... تعداد هواداران زير چهارده سال و هورا كشيدن ايشان برايتان معيار شده و يا معيار ديگري براي اين عرايض داريد!

مگرموضوع ترانه هايي چون ميلاد و خسته شدم همان موضوعات تيپا خورده صدها ترانه توليد شده در سال نيستند؟ كافي است چند آلبوم ايراني را در سال گوش دهيد تا ببينيد ترانه هاي ايرج جنتي عطايي و شهيار قنبري قديمي و كهنه و ضعيف هستند و يا انبوه ترانه هايي كه در اين آلبومها جاي گرفته اند. ببينيد ترانه هاي ايرج جنتي عطايي را در سايتها و وبلاگها و جلسات ترانه بحث و بررسي مي كنند و يا امثال خسته شدم ها و اين تلفن خرابه ها را.

ببينيد ترانه هاي ستاره هاي سربي ‚عطر تو ‚ درخت ‚امان از و چكاوك هنوز زنده اند يا نود درصد ترانه هاي جديدي كه امروز به بازار روانه مي شوند و هنوز به دنيا نيامده بانگ الرحيلشان خوانده مي شود.

سياوش قميشي عزيز ! اگر در مورد ملوديهاي امروز و ديروز موسيقي مان اينگونه مي گفتيد با جان و دل حرفهاي استاد مسلم آهنگسازي را مي پذيرفتيم اما اينچنين نقد بي اساس در مورد ترانه و ترانه سرايان را نه تنها نمي پذيريم كه با دليل و مدرك نفي هم مي كنيم.

كافي است كمي ترانه را و رسالت قلم را بشناسيد تا ديگر اينگونه در مورد ترانه اظهار نظر نكنيد. كافي است تنها يك ترانه ديگر از همان ها كه مي گوييد قديمي و ضعيف شده اند در كارهاي بعديتان بخوانيد تا بازخورد شنوندگان حرفه اي و غير حرفه اي موسيقي پاپ را ملاحظه كنيد و در آخر كافي است معناي نو شدن را يكبار ديگر در درونتان معنا كنيد تا به قوت و تازگي پاره هاي ذيل پي ببريد :

بالي اگه هست از جنس كوهه ‚ از رنگ خاك و حسرت پرواز.
براي تحمل روز سياه به تو فكر مي كنم.
بگو نه به خط كشيدن رو پر پرواز رؤيا.
آغوش تو حادثه اي مبارك ‚ زير باران رهايي بادبادك.
هجوم ميارن روي چرت كوچه ‚ صداي شهرو ميبرن آسمون.
وقتي كه رؤيا ميبافم اسم تو نقش قالييه.
غزل ناگفته به قلم رغبت داشت.
دست كدوم غزل بدم نبض دل عاشقمو.