PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : در مورد ویژگی یک سه تار نواز نظر بدید تا دیگران نقد کنند



سعید مستفیضی
Wednesday 8 October 2008, 11:22 AM
سلام به همه . یک نوازنده ، هم به لحاظ سخت افزاری و فیزیکی دارای ویژگیهایی باید باشه هم به لحاظ نرم افزاری و معنوی . من دوست دارم همه عزیزان در این باره نظر بدهند که ویژگی یک سه تار نواز در ابعاد شخصیتی و اعتقادی و فکری و اخلاقی که بنده بعد نرم افزارانه ی یک هنرمند مینامم چیست واصولا کسی که سه تار را انتخاب میکند امروز هم بحث تقدس و عرفانی بودن آن را باید مد نظر داشته باشد یا نه ؟ نظر همه دوستا ن برای تحقیق من لازم است . همه شما عاشقان موسیقی را دوست دارم . شاد باشید و سربلند.

arian
Wednesday 8 October 2008, 01:17 PM
سلام سعيد خان . نظر من فقط به عنوان يك شنونده موسيقي سنتي است .

وقتي به يك قطعه ي موسيقي گوش ميكنم هيچگاه به ابعاد شخصيتي نوازنده آن فكر نميكنم . فقط ملودي ساختار، مهارت و تكنيك و ساير فاكتورهاي موسيقايي قطعه و نحوه اجرا برايم مهم است .

فكر ميكنم كسي كه ميخواهد ساز خاصي را آموزش ياد بگيرد بايد در درجه ي اول به طنين و صداي ان ساز علاقه داشته باشد . در مورد تعاريف عرفاني و ... كه داراي فاكتورهاي ملموس و تعريف شده رايج نيستند اظهار نظر كردن خيلي سخت است . خيلي ها هستند كه با سازشون حال ميكنند و محيط اطراف خود را فراموش ميكنند. ممكن است امريكايي يا اروپايي يا حتي از قبايل بدوي باشند كه چيزي هم از عرفان نميدونند .

سعید مستفیضی
Thursday 9 October 2008, 07:58 AM
دوست من سلام . شما یک قطعه موسیقی را گوش میکنید گاهی چنگی به دلتون نمیزنه ولی گاهی چنان تاثیری روتون میگذاره که انگار لحظاتی واقعا کسی با شما حرف زده . به نظر شما موسیقی بیان احساسات نهفته در نهاد آدمی نیست؟ این احساسات از کجا نشات گرفته؟ آیا ویژگیهای شخصیتی نوازنده در بیان این احساسات اصولا تاثیری دارد یانه ؟ به اعتقاد شما نغمات برایند ذهنیات نوازنده نیست ؟ آیا می توان به ابعاد درونی نوازنده بی تفاوت بود؟ من دنبال این پاسخم که آیا هر کسی می تواند نغمه گر خوبی باشد؟ یعنی صرف تکنیک و تجربه فیزیکی کافی است؟ یا پالایش روحی و بهره گیری از فضایل اخلاقی و انسانی بیان موسیقایی نوازنده را تعالی می بخشد؟

Leon
Thursday 9 October 2008, 09:12 AM
موسيقی هنر بيان احساسات هست و اين احساسات به شکل موسيقيايی در قالب و چهار چوب ضوابط معينی به نمايش در ميآيد که همان نت،گام،و هارمونی ميباشد.

اين نت ها که شکل و نوع احساسات آدمی و درون را در روی کاغذ به تصوير ميکشد،يا بر روی کليد های پيانو و سيمهای سه تار،يا ارشه ويلن،که در فرکانس های معينی که به گوش آدمی خوش ميآيد تنظيم و اجرا و ماندگار ميشود.

آنچه که شخص شنونده را تحت تأثير قرار ميدهد و باعث ميشود ارتباط قوی با آهنگ يا نوازنده برقرار کند،فقط اثر اي که گوش ميکند نيست!

بلکه مجموعه روهيات و جهان بينی درونی شخص هم در اين مجموعه دخالت دارد،آنچه که شما را به دنيا ی ديگری ميبرد وقتی به نوازندگی يا موسيقی خاصی گوش ميکنيد،احساسات خود شما هم ميباشد که در مرحله اول ان شخص نوازنده با موسيقيش خود را به شما نزديک کرده نه بر عکس،عرفان،حالات درونی يک نوازنده،آهنگ ساز،فگت به اين بستگی دارد که شما چه قدر با ان موسيقی و ان موسيقی چه قدر خود را به دنيا ی علايق شما نزديک کرده است،و اين باعث برقراری فانتزی ذهن و احساسات با نوازنده ميشود!


در پاسخ بدين سؤال:




من دنبال این پاسخم که آیا هر کسی می تواند نغمه گر خوبی باشد؟ یعنی صرف تکنیک و تجربه فیزیکی کافی است؟ یا پالایش روحی و بهره گیری از فضایل اخلاقی و انسانی بیان موسیقایی نوازنده را تعالی می بخشد؟


هر کس نميتواند نغمه گر خوبی باشد و تجربه فيزيکی و تکنيک هم کافی نيست!ولی بهره گيری از فضايل اخلاقی هم کافی نيست!!!


ميشود جواب را آميزه اي از هر دوی اين فاکتور ها ناميد،و اين در هر سبکی نه تنها سنتی.حتی پاپ،کلاسيک و... هم صدق ميکند.

ولی در بحث عرفان و پالايش روح ،اينجا نميتوان نامی بر يک سبک و ساز خاصی نهاد و ان را عرفانی ناميد!زيرا در اينجا فقط اين شما هستيد که با توجه به نوع شخصيت و منش و فانتزی،احساسات ، علايق،نوع تعريف عشق درونی شما،نامی بر يک سبکی مينهيد يا سازی را عرفانی ميناميد!
تمام بر نوع ارتباط شما با موسيقی خاصی ،نوازنده خاصی،و بر عکس ميباشد!

arian
Saturday 11 October 2008, 03:33 PM
سلام سعيد خان با حرفهاي جناب لئون و همچنين شما كاملا موافقم . پست اول در باره نوازنده و ساز و عرفان بود و من هم صرفا به اين موضوعات پرداختم ولي بحث نغمه و زيباشناسي و اوج هنر يا ايده آل هاي يك نوازنده بحث ديگري به نظر مياد .
اگر بخواهيم به مورد دوم بپردازيم . بايد حتما مخاطب قطعه را نيز در نظر داشته باشيم . هنرمند ما براي چه كسي به سرودن قطعه ميپردازد . قطعه اي را كه ما در شادي جشن و پايكوبي دوست داريم شايد در خلوت تنهايي خود نپسنديم و همينطور نغمه ي يك عاشق دل خسته را در اوج شادي و پايكوبي . در حاليكه هر دو قطعه بي شك زيبا و دلنشين بوده اند . بعد از فضا بايد به سن مخاطب بپردازيم . همه ي ما در كودكي به موسيقي خاصي علاقه داشتيم كه بتونه موسيقي حال باشه ، ما را در سطح حركت بده و با ان بتونيم به جنب و جوش بپردازيم و شادي كنيم ولي با افزايش سن خود رو به نوع ديگري از موسيقي مياوريم كه ما را به عمق ببره و خواسته هاي دروني و عميق ما را شعله ور كنه . و اينجا نيز هر دو بخش سبك ميتونن زيبا و دلنشين باشند و مخاطب خاص خود را دارند كه قطعا قطعه اي از نظر زيبايي شناسي بهتر خواهد بود كه نوازنده يا سازنده ان داراي شور ، عشق ، استعداد ، تجربه و تكنيك و ساير فاكتورهاي لازم باشه كه بي شك اين فاكتورها هم با حصار زمان و مكان نوازنده مرتبط است و در شكل گيري شخصيت يك نوازنده فاكتور محيط موثر است . نمي تونيم به يك نوازنده به عنوان يك عضو انتزاعي نگاه كنيم . قطعا شخصيت و توانايي ها و استعدادهايش را از همان جامعه كسب كرده است.
من متاسفانه تعريف زياد دقيقي از موسيقي عرفاني نميدانم و بيشتر به ذات موسيقي علاقمندم كه بيان احساسات و عواطف شخص توسط ساز و ايجاد نغمه يا اهنگ باشه .
اگر موسيقي عرفاني را بخواهيم موسيقي عنوان كنيم كه ما را به خدا نزديك ميكنه كمي مطلب به نظر من سخت و دشوار ميشه . با آثاري كه امروزه د رجامعه ما به عنوان موسيقي عرفاني مصداق پيدا كرده يك نوع موسيقي غمزده مطرح گرديده ( كه نميدونم استنباط من درست است يا خير ) ولي اگر استنباط من درست باشه ، آيا واقعا همينطوره . گروهي ديگري چون درويشان نوع مخصوص ديگري از موسيقي كه داراي ريتم خاص خود است را به موسيقي عرفاني مطرح ميكنند . ولي خوب عده اي هم هستند كه به قولي معتقدند راههاي رسيدن به خدا به اندازه تعداد انسانهاي روي زمين است و من به اين امر در موسيقي هم معتقدم .

سعید مستفیضی
Sunday 12 October 2008, 07:09 AM
ارین عزیز سلام .
بسیاری از بزرگان موسیقی سنتی که مطرح شدند و جاودانه، از قاجار تا مشروطه واز مشروطه تا انقلاب اسلامی ، قبل از حرفه نوازندگی ، این فضایل و وارستگی و ویژگیهای انسانی آنها مورد توجه عام بوده و راز جاودانگی آنها همین صداقت گفتارو پندار و کردارشان بوده است . متاسفانه امروز هنرمندان ( نگوییم هنرمند) بسیاری از اهالی موسیقی آلوده صفاتی هستند که آنها را از آنچه گفتیم دور میکند و انتظار مردم برآورده نمی شود . با سیری در احوال موسیقیدانان دهه های اخیر حداقل صد سال گذشته ، ما می بینیم محرم درد مردم و طبیب روانی مردم همین اساتید بوده اند خیلی از آنها زندگی و دار و ندار خودشان را وقف درماندگان کردند . و این خصال و خصص در واقع آن بعد معنوی هنرمند است که ما کمتر امروز می بینیم . معنا از هنر که دور شد ، بیهودگی و فساد و تباهی عرصه هنر را آلوده می کند . و این دراز مدت مردم را از هنر موسیقی دور میکند .آنچه باعث فاصله مردم از موسیقی ایرانی شد بخصوص در دهه گذشته ، فاصله معنا از موسیقی بود . تکنیک ، سرعت ، نوآوری ، امور مالی و مادی ، روی اول سکه است و آن روی دیگر در یک کلام صداقت و صفا و پرهیزگاری در کردار ، فکر و کلام و بیان نوازنده ...
برای ترویج روی دوم سکه چه باید کرد؟
به نظر شما آموزشگاهها و معلمین و مربیان به واقع مروج این مهم هستند؟ ...
با تشکر .

alireza_amirsamimi
Sunday 12 October 2008, 10:04 AM
سلام سعید خان عزیز دوست جدید و فعال نت آهنگی
واقعیت اینه که در نواختن ساز سه تار فیزیک مناسب خیلی کمک میکنه.قدرت بدنی خوب باعث میشه که انگشت اشاره دست راست با فیزیک مناسب و قدرت مند داشته باشی(که البته بعدا تقویت میشه)و سرعت ساعد خوبی رو هم داشته باشی و باعث میشه تو تمرین کردن ممتد خسته نشی.ناخن خوب خیلی کمک بزرگی هست.
یه بار خدمت استاد بابایی بودم و داشتم یکی از قطعات استاد مشکاتیان رو که به من درس داده بودم جواب میدادم.یک قسمت این قطعه سه لا جنگ های ممتدی داشت بعد از اینکه قطعه رو زدم و استاد اشکالات رو رفع کردند گفتند قدرت بدنی خوبی داری چون با کمترین نوسان انگشت به خوبی و صدای ساز زو در میاری و سه لا چنگ ها رو میزنی ولی بعضی افراد مجبورند خیلی انگشتشون رو حرکت بدن تا صدای ساز رو در بیارن.
منظورم این نیسن که از خودم تعریف کنم یا بگم فیزیکم خوبه.منظورم این بود که حرف استاد رو در این باره نقل کنم.خود استاد بابایی رو اگر از نزدیک ببینید میبینید انگشت بسیار قویی دارند که کمکشون میکنه مثل رگبار مضراب بزنن و اصلا انگشت اشاره ایشون ماهیچه بزرگتری نسبت به بقیه انگشتاشون داره
البته میشه با تمرینات این مسئله رو قویتر کرد ولی یک استعداد خوب برای مقدمه خیییییییلی موثر هست.
قدرت انگشتان دست چپ هم که در کنده کاری ها مشخص هست و همینطور قدرت ساعد چپ در پاساژ و آرپژ!
یکی دیگر از مسائلی که برای یک سه تار نواز مهمه اینه که تمرکز خوبی روی هماهنگ کردن ماهیچه هاش داشته باشه و البته ضریب هوشی خوب در کنترل این مسائل خیلی کمک میکنه که این مسئله هم به تمرین بستگی داره و هم به شخصیت فرد که اعتماد به نفسش تا چه حد هست و اخلاقش چگونه هست فرد آرومیه یا استرس داره و همونطور که گفتم هوشش چه جور هست.همه این مسائل خیلی میتونه در این قضایا موثر باشه.
مسائل دیگه هم مثل گوش قوی که این هم نیاز به استعداد و تمرین داره و همینطور دقت و حساسیت در ساز زدنش و ... هم خیییلی موثر هستند که دوستان دارن میپردازند و بهتره که من تکرار نکنم

arian
Sunday 12 October 2008, 10:21 AM
ارین عزیز سلام .
بسیاری از بزرگان موسیقی سنتی که مطرح شدند و جاودانه، از قاجار تا مشروطه واز مشروطه تا انقلاب اسلامی ، قبل از حرفه نوازندگی ، این فضایل و وارستگی و ویژگیهای انسانی آنها مورد توجه عام بوده و راز جاودانگی آنها همین صداقت گفتارو پندار و کردارشان بوده است . متاسفانه امروز هنرمندان ( نگوییم هنرمند) بسیاری از اهالی موسیقی آلوده صفاتی هستند که آنها را از آنچه گفتیم دور میکند و انتظار مردم برآورده نمی شود . با سیری در احوال موسیقیدانان دهه های اخیر حداقل صد سال گذشته ، ما می بینیم محرم درد مردم و طبیب روانی مردم همین اساتید بوده اند خیلی از آنها زندگی و دار و ندار خودشان را وقف درماندگان کردند . و این خصال و خصص در واقع آن بعد معنوی هنرمند است که ما کمتر امروز می بینیم . معنا از هنر که دور شد ، بیهودگی و فساد و تباهی عرصه هنر را آلوده می کند . و این دراز مدت مردم را از هنر موسیقی دور میکند .آنچه باعث فاصله مردم از موسیقی ایرانی شد بخصوص در دهه گذشته ، فاصله معنا از موسیقی بود . تکنیک ، سرعت ، نوآوری ، امور مالی و مادی ، روی اول سکه است و آن روی دیگر در یک کلام صداقت و صفا و پرهیزگاری در کردار ، فکر و کلام و بیان نوازنده ...
برای ترویج روی دوم سکه چه باید کرد؟
به نظر شما آموزشگاهها و معلمین و مربیان به واقع مروج این مهم هستند؟ ...
با تشکر .
جناب سعيد خان عرض سلام .
اي كاش اين موارد جديد را در تاپيك ديگري عنوان ميفرموديد تا با موضوع اين تاپيك ادغام نشود . مثلا شايد بهتر بود در تاپيكي به عنوان خصلت ها و اخلاق يك هنرمند عنوان كنيم . چنانچه تاپيكي اينگونه باز بفرماييد بنده ميتونم نظرات خودم را خدمتتون عرض كنم ولي در اين تاپيك با توجه به موضوع اوليه ي آن فكر ميكنم كمي تداخل در موضوع و محتوا خواهيم داشت. ممنون