PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : فرهنگ شريف..........« خلسه تار »



Leon
Friday 10 October 2008, 03:55 PM
« خلسه تار »


You can see links before reply


>> گرمى و شيرينى در ساز، يعنى آقاى فرهنگ شريف<<
(استاد جليل شهناز)

فرهنگ شريف (۱۳۱۲)
نوازنده تار

آثار: نوارهاى «پيوند مهر» (همراه صداى محمدرضا شجريان)، عشاق، زخمه و زمرد

كتاب: پانزده قطعه براى تار و سه تار (نت نويسى، ويرايش و آماده سازى: هوشنگ ظريف، محمدرضا كرگين زاده و علاء ايجادى)

سيدعليرضا ميرعلى نقى: فرهنگ شريف، تار نوازى است برخاسته از عصر ويولون در موسيقى معاصر ايرانى. براى آنها كه همدوره اوهستند و موسيقى را نه از طريق سى.دى بلكه از طريق نشستن پاى راديوى يك موج تهران سال هاى ۱۳۳۰ شنيده اند، ادراك اين عبارت چندان مشكل نيست. اما براى آنها كه از آن دوران نبوده اند وشرايط حاكم بر موسيقى ايرانى را در دهه هاى ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ نمى دانند، اين عبارت، شايد قدرى هم عجيب به نظر بيايد و حتى ربط آن را با فرهنگ شريف و هنر تارنوازى او درنيابند. اما ترسيم پرتره اى از يك شخصيت، بدون ترسيم زمينه هاى اجتماعى و تاريخى او ممكن نيست و اين نوشته كوچك، مدتى است براى ترسيم شرايط رشد و پرورش و خصوصيات نوازندگى مرد هنرمندى كه از محبوب ترين نام ها در موسيقى ايرانى است.

فرهنگ شريف، يكى از سه فرزند پسر در خانواده «دكتر شريف»، پزشك نامدار تهرانى است. فضاى مساعد خانواده، شرايط رشد سالم و آموختن موسيقى اصيل را براى او فراهم كرد و در محيط زندگى آنها از فشارها و ممنوعيت هايى كه در خانواده هاى بسيارى از موسيقيدانان ديده مى شد و برخى هنرمندان با يادآورى آنها تلخكام مى شدند، اثر و خبرى نبود. كودكى فرهنگ، مصادف با يكى از حساس ترين دوران تاريخ بوده است؛ هم از لحاظ سياسى ـ اجتماعى و هم از لحاظ موسيقى. در اين دوره (۱۳۲۴ـ۱۳۱۲)، موسيقى اصيل ايرانى، يك بار در ميانه سلطنت رضا شاه طرد شد و آموزش موسيقى كلاسيك اروپايى در هنرستان ها برنامه رسمى موسيقى كشور ابلاغ گرديد و يك بار هم با آغاز سلطنت محمدرضا شاه و آزادى هاى اجتماعى برخاسته از هرج و مرج جامعه و درگير شدن با جنگ جهانى دوم (۱۳۲۴ـ۱۳۱۸)،همان موسيقى طرد شده، رواج و رونق فوق العاده يافت و تحولات اجتماعى ايران ـ بخوانيم تهران ـ برداشت هاى تازه و فضاهاى جديدى را در موسيقى ايرانى پديدار مى كرد.

فرهنگ نوجوان، «تار» را به عنوان ساز محبوب خود برگزيد. از هنرمندان بزرگ هم نسل او، هيچ كس تار نواز حرفه اى نشد و اين از ويژگى هاى انحصارى فرهنگ شريف است. عصر تار در موسيقى ايرانى بعد از دوره ميرزا حسينقلى و درويش تمام شده بود و بعد از كنار رفتن شاگردانشان (نى داوود، موسى معروفى، على اكبر شهنازى و ...) از صحنه هاى موسيقى در اواسط دهه ،۱۳۲۰ «تار» تبديل شده بود به سازى دست چندم، در رده اى پايين تر از ويولون، پيانو و قره نى. حدود يك دهه بعد (دهه ۱۳۴۰ـ۱۳۳۰) كه موسيقيدانان جوانى (از متولدين سال هاى ۱۳۱۵ـ۱۳۰۵) در برنامه هاى موسيقى راديو تهران درخشيدند، در كنار نام هايى چون پرويز ياحقى، حبيب الله بديعى، حسن كسايى،جهانگير ملك، همايون خرم، رضا ورزنده و ... بسيارى ديگر، تنها فرهنگ شريف بود كه تار مى نواخت. باقى تارنوازان (غير از چهره هاى پرورده در هنرستان موسيقى ملى كه راهى ديگر مى رفتند، نظير هوشنگ ظريف)، يا متعلق به نسل قبل بودند (نظير شاپور حاتمى، لطف الله مجد و جليل شهناز) و يا در آن زمان كودك بودند و دوره هاى ابتدايى آموزش را مى گذراندند (نظير محمدرضا لطفى، داريوش طلايى و ...)

و همانطور كه گفته شد، «عصر ويولون» بود و صداى آرشه هاى شاگردان كلاس استاد ابوالحسن صبا و استاد حسين ياحقى در موسيقى تهران «صداى غالب» بود. فرهنگ نوجوان تر و يك اعجوبه تار نوازى، به دنياى نوازندگى ورود كرد: عبدالحسين شهنازى (۱۳۲۷ـ۱۲۸۲)، فرزند ميرزاحسينقلى و برادر على اكبر شهنازى، نوازنده اى شوريده حال با مضراب قوى و ابداعاتى كه به شيوه كلاسيك بود و برادرش شباهتى نداشت و به قول هنرمند ارجمند محمدرضا لطفى «سوخته حال و شاعرانه» بود.

تأثير هنر جادويى عبدالحسين خان در نسل خود و بعد از خود چنان بود كه محققان، شيوه اصيل تار نوازى در فضاى فرهنگى شهر اصفهان را اصلاً برخاسته از او مى دانند؛ و نوازندگان بزرگى همچون اكبر خان نوروزى، خانواده معظم شهناز (شعبان، على و جليل) و عباس خان سرورى (دايى استاد جليل شهناز) از شيوه شيرين عبدالحسين خان تأثير پذيرفته اند؛ طرفه اين كه هيچكدام از اينان شاگرد مستقيم او نبوده اند؛ و زندگى آشفته اين نوازنده پراستعداد، حوصله تعليم شاگرد در يك روال مرتب را فراهم نمى كرد. در تهران، شاگرد مستقيم عبدالحسين خان، زنده ياد شاپور حاتمى بود كه شيوه استادش را با علاقه و اعتقاد حفظ كرد و جمله بندى ها و به ويژه مضراب هاى «ريز» و پر و مسلسل او، يادآور نوازندگى عبدالحسين خان شهنازى بود كه دقيقه هاى محدودى از آن در صفحات گروه در آن ضبط شده است.

متأسفانه فرهنگ شريف از دوران آموزش خود نزد شهنازى كمتر سخن گفته و او هنرمندى است كه حرف زدن درباره خود را دوست نمى دارد؛ و علت آن حجب طبيعى و فروتنى ذاتى اوست. شنيدن نواخته هاى عبدالحسين خان و نواخته هاى شريف، تأثيرپذيرى شاگرد از استاد را اثبات مى كند. ليكن اين تأثيرپذيرى به آسانى عيان نيست و در ناخودآگاه نوازنده نامدار موسيقى ما اتفاق افتاده است.

پستوى نوازندگى استاد، خيلى سريع تر است وجملاتش، به رديف كلاسيك نسبتاً نزديك تر و از نوعى عصبيت و فشردگى و روحيه تهاجمى و تند حكايت مى كندكه برخاسته از شخصيت فردى او بوده است. در حالى كه نوازندگى شاگردانش، بنا به اقتضاى موسيقى زمان خود (كه از راديو ارائه مى شدند از صفحات گرامافون و بالطبع زمان خيلى وسيع ترى در اختيار نوازنده مى گذاشت) داراى تمپوى بسيار آرام تر است،جملات از قيد رديف كلاسيك، رها هستند اما در چارچوب اصالت هاى ايرانى حركت مى كنند، استفاده از تكنيك هايى مثل فشردن خرك، ويبروسيون هاى طولى و عرضى روى سيم، سكوت هاى طولانى، طنين انداختن ناله يك سيم در فضاى انباشته از سكوت، برخلاف نوازندگان قديم كه سعى مى كردند فضاى سازشان پر و انباشته از صداى مضراب هاى ريز و تك باشد و بالاخره استفاده از «افه»هايى كه بخشى از آنها حاصل رويارويى مستقيم و طولانى مدت نوازنده با ميكروفون و امكانات صداسازى آن است. اينها خصوصيات ظاهرى و قابل توضيح در تار نوازى و «فرهنگ شريف» است؛

و خصوصيت باطنى و غيرقابل توصيف هنر او كه تنها با شنيدن همدلانه قابل درك است، گرما و صميميت و خلسه اى طولانى است كه «عاشقان ساز فرهنگ»، مجذوب و شيداى آنند و تأثير آن براى شنونده اى كه دوستدار اين موسيقى باشد، چنان است كه تا ساعت ها بعد از پايان يافتن نوازندگى او نيز در گوش و مغز آنها صدا مى كند و از نشئه اى خوش و شيرين، سرشارشان مى سازد.

You can see links before reply


هنگامى كه عبدالحسين شهنازى درگذشت، فرهنگ
شريف پانزده ساله بود؛ و بايستى آموزشى را ادامه مى داد. متأسفانه اطلاعات خيلى دقيقى از سال هاى آموزش او در دست نيست، در يكى دو منبع آمده است كه او از محضر استاد على اكبر شهنازى و استاد مرتضى نى داوود، دو نوازنده بزرگ در سال هاى ۱۳۲۰ـ۱۳۰۰ نيز استفاده كرده است.

اما آنچه كه نواخته هاى او نشان مى دهد، اين است كه شريف جوان از همان سال هاى ابتداى جوانى، يعنى ابتداى دهه ۱۳۳۰ كه سال هاى طلايى موسيقى راديو و عصر «گل ها» بود، روش نوازندگى دلخواه و راه بيان احساسات فردى خود را به شكلى بى تكلف و آزاد پيدا كرده و صداقت او، ضامن دوام و ماندگارى و محبوبيت او شده است.

همچنين او از نوازندگان نادرى است كه شهرت خود را مديون آهنگسازى، ترانه سازى وهمراهى با خوانندگان مؤنث و مذكر نبوده است بلكه تنها و تنها با هنر تك نوازى و بداهه نوازى مطرح شده كه مشكل ترين زمينه براى عرض اندام و به عرصه آمدن يك موسيقيدان ايرانى است. فرهنگ شريف قطعات متعددى براى تار ساخته، البته بيشتر به صورت بداهه هاى خلاق و آنى (كه بخشى از آنها را هنرمند ارجمند جناب آقاى هوشنگ ظريف،نت نويسى كرده و آقاى محمدرضا گرگين زاده، آنها را به چاپ رسانده) است؛ وآهنگ هاى دلنشينى از او را خوانندگان اجرا كرده اند، اما شناخت او تنها با بداهه پردازى هاى او بر «تار» است. يگانه معشوق حقيقى زندگى اش.

فرهنگ شريف در سال هاى ۱۳۵۶ـ۱۳۳۱ در برنامه هاى مختلف موسيقى راديو، تلويزيون وجشن هنرشيراز شركت كرد. صداى ساز او همه جا شاخص بود و دوستداران خود را در بين ايرانيان تمام جهان، حفظ كرده است.

از نمونه هاى بسيار زيباى نوازندگى او، اولين برنامه آوازى زنده ياد محمودى خوانسارى است كه شادروان محمودى نيز هميشه از آن به زيبايى ياد مى كرد. همچنين اجراهايى در برنامه هاى گل ها و برگ سبز و به ويژه برنامه اى در تالار رودكى به سال ۱۳۵۳ همراه حسين و اسدالله ملك، محمد موسوى و محمودى خوانسارى و امير ناصر افتتاح كه تمركز و شفافيت نوازندگى او روى صحنه، شگفتى آفرين بود. بعد از انقلاب، او نيز برخلاف ميل خود، به خاطر شرايط نامساعدى كه براى موسيقى در سال هاى پيش از صدور حكم تاريخى رهبر انقلاب (قده) در جامعه وجود داشت، به خارج از كشور مهاجرت كرد.

زندگى او در كنار ايرانيان هنردوستى كه با موسيقى او جوانى كرده و به پيرى رسيده بودند، از رفاه و محبوبيت برخوردار بود ولى شريف بدون ايران نمى توانست زندگى كند و در هيچ نقطه از جهان، مليت و موسيقى و زبان خود را فراموش نكرد. بعد از بازگشت به ايران (كه با سفرهاى گهگاهى به خارج تداوم بود) كلاس تدريس خصوصى تأسيس كرد، در كلاس هاى دانشگاه به عنوان نوازنده ميهمان دعوت شد (خانم دكتر سيمين دانشور به ياد مى آورد كه در سال هاى تدريس زيباشناسى در دانشگاه تهران، سال هاى ۱۳۴۰ گاه از فرهنگ شريف دعوت مى كرد كه در كلاس هاى استتيك براى دانشجويان تار بزند و او نيز با كمال فروتنى و مهربانى مى پذيرفت و مى آمد)، نوارهاى متعددى را در آمريكا و ايران ضبط كرد و هنوز هم به فعاليت هاى خود ادامه مى دهد. اما راز شريف در زندگى و نوازندگى، رازى است درونى و مربوط به سرشت و طبيعت مهربان او مى شود. روح بزرگوار و سخاوت انسانى فرهنگ شريف و رأفت قبل او، گوهرى است كه بين موسيقيدانان ايرانى، كمتر نظيرى دارد و خاص خود اوست ...


You can see links before reply

منبع:وبلاگ تحرير

arian
Friday 10 October 2008, 05:51 PM
به به دست شما درد نكنه جناب لئون . مدتها بود منتظر اين لحظه بودم . مقاله كامل و جامعي است .ممنون
اميدوارم جناب سالمي محبتي بفرمايند و ناگفنه هاي بسيار فرهنگ شريف را خدمت دوستان بفرمايند تا انشاء ا ... بتونيم از اين استاد بزرگ اطلاعات كاملي داشته باشيم .
You can see links before reply

You can see links before reply

You can see links before reply
You can see links before reply

salemi
Saturday 11 October 2008, 03:35 PM
روزي با استاد بزرگوار مرحوم اسدالله ملك راجع به مراتب استادي جناب فرهنگ خان شريف صحبت ميكرديم و بنده در تائيد فرمايشات ايشان استناد ميكردم به زيباترين اثار استاد شريف در گلها مرحوم ملك در جواب بنده مطلبي فرمودند كه هرگاه به ياد فرمايش ايشان ميافتام با خود ميگويم خوش به حال ايشان و واحسرتا به حال ما كه كه نبوديم تا بشنويم.استاد فرمودند:
در ايام جواني فرهنگ كه دل در گرو عشق زيبارويي داشت در ان حال و هواي عاشقانه ساعتها در خلوت سازهايي از فرهنگ شنيده ام كه هيچكدام از شاهكارهاي وي در گلها به پاي ان نخواهد رسيد

arian
Wednesday 22 October 2008, 10:49 AM
اگر موافق باشيد نخستين پرسش مان درباره ي آخرين اجراي شما در تالار وحدت باشد؟
آخرين اجراي من در تاريخ 24/10/84 به اتفاق دوست خوبم سعيد رودباري، «نوازنده تنبك»، كه به مناسبت بيست و يكمين جشنواره موسيقي فجر بود برگزار گرديد.
آنچه را كه آن شب نواختيد آيا از قبل طراحي شده بود؟
خير، تاكنون هيچ يك از اجراهاي من از پيش تعيين نشده؛ از پيش درآمدها، گوشه ها، چهار مضراب ها و في البداهه ها فقط ممكن است از قبل اعلام شود كه در چه دستگاهي اجرا داشته باشيم. در اجراي آن شب هم وقتي روي سن آمديم يكي از دوستان در سالن درخواست دستگاه شور كرد و از آنجا كه خودم هم در اين دستگاه اجرايي نداشتم سعي كردم اين دستگاه را با نوانس ها و ربع پرده هايش به نمايش بگذارم.
ظاهرا در هنگام اجرا گريزهايي هم به ساير دستگاه هاي موسيقي اصيل ايراني داشتيد؟
در اين زمينه زياد كار داشته ام در تعريف موسيقي اصيل ايراني در مدلاسيون (تعويض دستگاه) فقط يك راه تعريف شده است ولي توانسته ام در مدلاسيون شيوه نويني ابداع نمايم و فقط با تغيير يك نت به دستگاه ديگري مي روم و ديگر نيازي به مقدمه، پيش درآمد و ... نخواهد بود و اميدوارم در آينده اي نزديك اين موضوع را در قالب اجراهايي به هنرجويان موسيقي آموزش دهم.


You can see links before reply

در مجموع چند شب در جشنواره موسيقي فجر برنامه داشتيد؟
دو شب. نخستين شب پنج شنبه 22/10/84 در فرهنگ سراي بهمن و دومين و آخرين اجرايم نيز برنامه اي بود كه ملاحظه كرديد.
مشتاقان بي شمار شما به دليل گراني بليت (80000 ريال) نتوانستند برنامه دل خواه خود را از نزديك ببينند در اين مورد چه نظري داريد؟

معتقدم جشنواره موسيقي فجر مهم ترين جشن كشورمان است و اگر مسؤولان امكانات استفاده از برنامه هاي دهه فجر را با سهولت بيشتري در اختيار علاقه مندان قرار دهند كاري ارزشمند انجام داده اند. اميدوارم در جشنواره هاي بعدي بليت ورودي براي دانشجويان و هنرجويان موسيقي به صورت رايگان و يا با حداقل مبلغ باشد تا امكان استفاده بيشتر آنها از اين برنامه ها كه بيشتر جنبه آموزشي دارد مهيا گردد.
در جشنواره موسيقي فجر سال هاي قبل برنامه تان در دو بخش اجرا مي شد چرا در اجراي امسال تان فقط در يك بخش برنامه اجرا كرديد و به نوعي هواداران تان كه تازه گوش جان به نوازندگي شما سپرده بودند آزرده خاطر شدند؟

من هم به اين نوع اجرا اعتراض دارم متاسفانه مسؤولان برپايي جشنواره اين برنامه را طراحي كرده بودند و از اين بابت متاسفم كه نتوانستم بيشتر در خدمت دوست دارانم باشم.
به جز يكي دو اجرا در طول سال كه آن هم در طول برپايي جشنواره موسيقي فجر است آيا اجراي ديگري هم براي علاقه مندان به سازتان داريد؟

خير، فقط در يكي دو شهرستان اجراهايي داشته ام.
فرهنگ شريف از چند سالگي جذب موسيقي شد؟
چهارساله بودم كه متوجه شدم پدرم نزد حاج علي اكبرخان شهنازي آموزش ساز تار مي گرفت و در آن سال ها كه به شيوه سينه به سينه آموزش داده مي شد معمولا پيش درآمدهاي طولاني به هنرجويان آموزش مي دادند. يك بار كه پدرم در حال تمرين يكي از پيش درآمدها بود در حين نواختن، ادامه پيش درآمد را فراموش كرد و من بدون مقدمه به پدرم گفتم آقاجون ادامه آهنگي كه مي نواختيد اين طوري است و شروع كردم به خواندن بقيه پيش درآمد. پدرم از من خواست پيش درآمد را از ابتدا تا انتها برايش بخوانم و وقتي آن را به درستي و بدون هيچ گونه غلطي خواندم، از آن به بعد حكم ضبط صوت پدرم را پيدا كردم و هر زماني كه دچار مشكل مي شد از من كمك مي گرفت وقتي پدرم متوجه استعداد و علاقه ي من شد ساز تار را نزد استاد عبدالحسين خان شهنازي برادر حاج علي اكبر آموزش گرفتم.
از ويژگي هاي ساز تار بگوييد و به چه دليلي از ميان سازها ساز تار را انتخاب كرديد و مهم ترين استاد شما در اين عرصه كه بود؟

فرهنگ شريف موسيقي را از چهار سالگي تحت تاثير آموزش پدرش و رفت و آمد بزرگان موسيقي به منزل آنها خصوصا عبدالحسين خان شهنازي فرا گرفت.
تمام صداهايي كه از اين ساز بيرون مي آيد از هيچ سازي بيرون نمي آيد و من موفق شده ام بيش از سي نوع صدا را از اين ساز بيرون بياورم كه اميدوارم در آينده اي نزديك بتوانم دانسته هايم را به هنرجويان موسيقي خصوصا نوازندگان ساز تار آموزش بدهم.
عبدالحسين خان شهنازي كه با پدرم در ارتباط بود مهم ترين استاد من بود و خيلي زيبا ساز مي زد به طوري كه هر لحظه كه دست به ساز مي زد من محو ساز زدنش مي شدم وي به سبك ميرزا عبداله، عمويش، نوازندگي مي كرد و حاج اكبرخان به سبك كلاسيك نوازندگي مي كرد. من چند
سالي افتخار شاگردي ايشان را پيدا كردم و تمام رديف ها را آموختم متاسفانه استاد عبدالحسين خان شهنازي در سن چهل سالگي درگذشت و فقط يك صفحه از آثار ايشان باقي مانده است و با مراوده با اساتيد مختلف موسيقي همه و همه الهام بخش در شيوه ي نوازندگي من گرديد. در سن چهارسالگي به خاطر دارم كه پدرم صفحاتي از كمانچه نوازي باكو داشت كه هر شنونده اي را مسحور مي كرد.
نام ايشان را مي دانيد؟

بله، موسيو هايك اهل قفقاز بود و قطعاتي در اصفهام، چهارگاه و بسته نگار نواخته بود كه در آرشيو راديو موجود بود سال ها بعد اين دو صفحه را تهيه كردم و وقتي آنها را با دقت گوش دادم متوجه شدم بيشتر قطعاتي كه تا به حال نواخته ام در نوازندگي ايشان هم وجود دارد و در حقيقت متوجه شدم كه آنچه را در سن چهارسالگي شنيده ام به خوبي حفظ كرده ام.
چه رمزي در نواي ساز شما وجود دارد كه شنونده ي علاقه مند را سحر مي كند؟

هميشه سعي كرده ام در اجراهايم نكته جديدي داشته باشم چرا كه اگر در موسيقي خلاقيت وجود نداشته باشد پس از دو دقيقه فاقد جذابيت لازم مي شود و شيوه ي نوازندگي من طوري است كه در مواقعي كاملا ملايم نوازندگي مي كنم و در مواقعي نيز در حد انفجار صداي ساز را بالا مي برم و شنونده را در حالت يكنواختي قرار نمي دهم ضمن آنكه همواره سعي كرده ام در اجراهايم صداي سازم در بهترين حالاتش به سمع بينندگان برسد.
نخستين فعاليت تان در راديو در چند سالگي بود؟

آن سال ها ساكن شهرري بوديم و در سن دوازده سالگي با آموزش هايي كه نزد استادم داشتم به خودباوري در نوازندگي رسيده بودم و به اتفاق برادرم كه يك دو سال از من بزرگ تر بود به راديو ايران رفتيم و خوشبختانه در امتحان استاد پرويز محمود (مدير وقت راديو) نمره قبولي گرفتم و موفق شدم به مدت دوازده دقيقه تك نوازي به طور زنده داشته باشم.
به خاطر داريد چه نواختيد؟

بله قطعه اي در بيات ترك نواختم.
با كدام يك از هنرمندان براي نخستين بار در اركستر حضور يافتيد؟

مرحوم مهدي خالدي و دوست خوبم عباس شاپوري كه رهبر اركستر خانم روح بخش بود و بارها به عنوان تك نواز برنامه هاي خانم روح بخش كه آوازه خوان بسيار پرقدرتي بود، هم نوازي كردم و همچنين در اجراهاي اوليه ام با شجريان نيز همكاري داشته ام.
نخستين حضورتان در كدام برنامه گل ها بود؟

تقريبا در تمام برنامه هاي گل ها، يك شاخه گل، گل هاي رنگارنگ و ... حضور داشته ام و به خاطر دارم در سفري كه به اروپا داشتم يكي از دوستان نواري به من داد كه مربوط مي شد به گل هاي شماره 3 ، در اين برنامه كه به سرپرستي استاد ابوالحسن خان صبا اجرا شده بود هنرمندان شاخصي از جمله قوامي، مرتضي خان محجوبي، ورزنده، حسين تهراني و علي تجويدي، بنده ي حقير نيز حضور داشتم كه در معرفي برنامه از تك نوازان از علي تجويدي و فرهنگ شريف نام برده مي شود. متاسفانه بسياري از اين عزيزان در گذشته اند و فقط من و تجويدي باقي مانده ايم.
بهترين شيوه نوازندگي ساز تار در گذشته متعلق به كدام هنرمند بود؟

متعلق به حاج علي اكبرخان شهنازي مي باشد. ايشان از سن چهارده سالگي شاگرد داشتند و پدرشان آقا حسينقلي هستند كه شهره زمان خود بودند و ايشان در حقيقت رديف هاي پدرشان را به اضافه ابداعاتي كه به آن افزودند، آموزش مي دادند.
خود شما ابداعاتي در رديف هاي موسيقي ارائه كرده ايد؟

بله، در شيوه قديمي براي معرفي هر دستگاهي موظف هستيد جز به جز دستگاه را كنكاش كني در حاليكه من ثابت كرده ام كه مي توان از طريق وارد شدن به گوشه اي وارد قطعات شد و يا مثلا" مي شود از كرشمه وارد دستگاه شور شد. خوشبختانه در اين زمينه اقداماتي انجام داده ام و به زودي اين شيوه را در نوازندگي هايم به هنرجويان موسيقي آموزش خواهم داد.
كنسرتي هم در امريكا داشتيد؟

در بزرگ ترين سالن هاي كنسرت امريكا اجرا داشتم و بيشترين بينندگان كنسرت من هنرجويان موسيقي بودند كه استقبال خوبي از كنسرت هايم به عمل مي آوردند.
در طول اقامت خود در امريكا در كدام مراكز علمي تدريس داشتيد؟

در دانشگاه هاي مريلند و شيكاگو كرسي استادي داشتم و به امر آموزش موسيقي اصيل ايراني و ساز تار مشغول بودم و اكثر هنرجويانم از فارغ التحصيلان رشته موسيقي بودند و مشكلي در ارتباط با آموزش با آنها نداشتم.
درصد موفقيت آنان چگونه بود؟

به دليل خاص بودن موسيقي اصيل ايراني خصوصا در بخش بداهه نوازي كه گاهي كاملا حسي و دلي است در صد قليلي از آنان به خوبي آموزش گرفتند.
در هنگام ضبط آثارتان نيازي به سفرهاي خارجي مثل هندوستان پيدا نكرديد؟

خوشبختانه در دوره ي ما اين امكانات در كشورمان مهيا شد و نيازي به اين سفرها پيدا نكرديم.
سطح آموزش موسيقي اصيل ايراني را در كشورمان چگونه ارزيابي مي فرماييد؟

معدود هنرمنداني هستند كه به شيوه ي صحيح به اين كار مشغول هستند و متاسفانه گروه كثيري هم هستند كه با يك سال نوازندگي به عنوان استاد به هنرجويان آموزش مي دهند كه در واقع با آموزش غلط، هيچ كدام از آنها به مراحل بالا نخواهند رسيد.
خود شما در امر تدريس فعاليت داريد؟

خيلي كم و معمولا كساني را آموزش مي دهم كه حداقل پانزده سال نوازندگي جدي تار داشته اند.
روزي چند ساعت تمرين ساز داريد؟
حداقل روزانه دو ساعت و حداكثر بيش از دوازده ساعت در روز.
به جز ساز تار با ساز ديگري آشنا هستيد؟

سه تار هم مي نوازم.
نزد استاد وزيري شاگردي داشته ايد؟
خير، ولي به خاطر دارم زماني كه ايشان متصدي موسيقي در راديو بودند با آقاي ملاح كه داماد ايشان بودند در راديو همكاري داشتم و قطعات استاد وزيري را اجرا مي كردم يك روز آقاي ملاح مرا به آقاي كلنل علي وزيري معرفي كردند (در دوره اي كه به خاطر كهولت سن ساز سه تار مي نواختند) و بنده در حضور ايشان قطعات بندباز و دخترك ژوليده را اجرا كردم و در پايان گفتند شما تنها كسي هستي كه توانسته اي اين قطعات را به خوبي اجرا نمايي و پيشنهاد مي كنم اجراي قطعات مرا در كنسرتي اجرا بنماييد. وقتي به استاد عرض كردم اي آثار را به وسيله گوش از حفظ كرده ام و نواخته ام گفتند عجيب است كه حتي انگشت گذاري و حتي طريقه مضراب زدن تان منطبق بر دستورات من است كه همان اجراها و اظهار لطف ايشان را در نواري نگهداري كرده ام.
اين اجراها را در آلبوم هاي تك نوازي تان هم آورده ايد؟

خير، ولي حتما اين كار را در آلبوم هاي بعدي ام منظور خواهم كرد و نكته مهم اين است كه شيوه ي نوازندگي من در اين اجراها كاملا معلوم است.
او در سن دوازده سالگي نخستين تك نوازي خود را به طور زنده و با موفقيت در راديو اجرا كرد.
اين شيوه ي اجرايي تان كه سبك شما در نوازندگي تار است كي به وجود آمد؟

همه ي اينها پيچ و خم هايي دارد كه حاصل سال ها تجربه ام است به خاطر دارم در مناسبتي علي تجويدي كه در حال تحقيق بود به بخشي از قطعات من كه چهار مضرابي بود دقيق شد و آن را تشريح كرد و از من خواست با سازم به منزلشان بروم و آن چهار مضراب را اجرا نمايم در بخشي از اجرايم به موضوعي برخورد كردم كه الفباي موسيقي عاجز از نوشتن آن و اجراي آن بود وقتي آن قطعه را اجرا كردم او با علامات جديد در موسيقي سعي در معرفي ابداع من در اين كار شد و در همين رابطه مي توانم بگويم كه در همه ي هنرها خصوصا موسيقي اصيل ايراني جزئياتي در نوازنده وجود دارد كه اكتسابي نيست و قابل انتقال به ديگري هم نيست و در درون ذات نوازنده نهفته است.
قطعه ي زيبا و جاوداني از ساليان دور داريد به نام «شب هاي زاينده رود» ، اين اثر زيبا چگونه به وجود آمد؟

علاوه بر تجاربي كه در حيطه موسيقي اصيل ايراني توسط اساتيد موسيقي كه همگي از دوستانم بودند به دست آوردم، دوستي داشتم كه صفحات كلاسيك زياد گوش مي داد و با يكديگر مراوده ي موسيقي داشتيم در حقيقت از شنيدن سمفوني هاي كلاسيك در كارهايم الهام مي گرفتم يك بار يك آهنگ ساز روسي به ايران آمد و از چند نفرمان دعوت كرد كه قطعه سازي بنوازيم به خاطر دارم در آن جلسه حبيب اله بديعي، استاد عبادي و من قطعاتي نواختيم در پايان آهنگ ساز روسي نزد من آمد و گفت تو در اجراهايت كارهايي انجام مي دهي كه خيلي به موسيقي غربي نزديك است. در بخشي از اجرايت فورته نواختي و در بخش ديگر پيانو و در هيچ سازي هم نمي توان اين گونه اجرا داشت و همان موقع به يك اجراي سمفونيك فكر كردم كه در بخشي از سمفوني اركستر اجرايي كاملا فورته دارد و در ادامه با تك نوازي سازي مثل ابوا ريتم و تن سمفوني كاملا فورته مي شود. چيزي كه من در اجراهايم در آن سال ها به طور ناخواسته رعايت مي كردم و از هر نوع موسيقي كه مي شنيدم و خوشم مي آمد الهام مي گرفتم و ساخت قطعه شب هاي زاينده رود هم به اين طريق به وجود آمد كه در بخشي از اين قطعه نيز آقاي حسين خواجه اميري (ايرج) هم در كنار اجراي من آواز خواندند كه در زمان خودش خيل گل كرد.
اين قطعه را هم به طور في البداهه ساختيد؟

بله.
خودتان هم اين كار را دوست داريد؟

خيلي زياد يك بار هم آقاي ابراهيم گلستان فيلمي در رابطه با نفت ساختند كه موسيقي اش را با بخشي از نوازندگي من كه در حال كوك كردن ساز بودم تامين كردند و نهايتا اين فيلم جوايزي را به خود اختصاص داد و به خاطر دارم در ساخت اين فيلم مرحوم فروغ فرخزاد هم همكاري داشت.
فرموديد با اكثر خوانندگان ديروز همكاري نزديك داشته ايد؟
چند كار با تاج ارائه نموده ايد؟
براي نخستين بار آقايان اكبر گلپايگاني،محمدرضا شجريان و مرحوم محمودي خوانساري با ساز من در راديو آواز خوانده اند كه هر كدام در اجراهايي كه با ساز من داشتند حالتي ويژه پيدا مي كردند و من هم با آواز آنها به وجد مي آمدم و ابداعاتي را في البداهه رد و بدل مي كرديم و خوشحاليم كه تمام اين عزيزان از آوازخوانان درجه يك كشورمان شدند. دو سه كار مشترك هم با تاج داشته ام كه ايشان از اصفهان به تهران در راديو مي آمد و من ايشان را همراهي مي كردم.
نخستين دونوازي تان با استاد همايون خرم چه موقع بود؟

زماني بود كه استوديوي ضبطي كه به آنجا مراجعه كرديم بوقي بود و از نظر ضبط خيلي عقب افتاده بود.
آخرين دو نوازي تان با ايشان كي بود؟

دو نوازي هايي كه به اتفاق در راديو داشتيم.
براي اساتيد آواز هم تصنيف نواختيد؟

بله. كارهاي بسياري براي محمودي خوانساري ساختم از جمله لاله ي پرپر، نخستين تصنيف آقاي گلپايگاني آهنگ گل گريه از ساخته هاي من بود با شعري از بيژن ترقي كه بسيار گل كرد.
«گل گريه» با ملودي شما خلق شد يا شعر آقاي بيژن ترقي؟

با شعري كه آقاي ترقي سروده بودند خلق شد.
اين كار در چه مرحله اي است؟

در پيش توليد است.
كار آماده پخش چه داريد؟

از سال 57 تا به امروز بيش از صد ساعت دونوازي با پرويز يا حقي داشته ام كه ان شاء الله به زودي به علاقه مندان عرضه خواهد شد.
تا به حال براي تان پيش آمده در حين اجرا كوك سازتان در برود؟

خيلي زياد. از آنجا كه چوب كوك تار در سرما و گرما منبسط و منقبض مي شود قاعدتا اشكالاتي در هنگام اجرا به وجود مي آورد براي رفع اين نقيصه در زمانی که در آلمان بودم از طرف دوستانی که در شهر برلين دارم از گوشیهای جدید تار آقای مسعود قماشی با اطلاع شدم و با ایشان تماس گرفتم و ایشان محبت کردند و این گوشیها را برای من نسب کردند و این گوشیها در ظاهر تار هیچگونه تغییراتی ایجاد نمیکند و کوک تار را ثابت نگه میدارد . آقای مسعود قماشی خود با تار آشنایی دارد و این گوشیها راابداع کرده و به ثبت رسانیده است .
نظر شما درباره ي تك نوازان فعلي كشورمان چيست؟

آقاي ظريف و آقاي جليل شهناز كارشان عالي است و بقيه هنرمندان هم كارهاي قابل تاملي دارند. ان شاء الله كه هنرستان هاي موسيقي دختران و پسران هم در تربيت نوازنده فعال هستند به طوري كه در آينده تعداد نوازندگان خوب كشورمان بيش از اينها خواهد بود.
حاصل كار آهنگ سازان كشورمان در طول اين بيست و هفت سال را چگونه ارزيابي مي كنيد؟

بد نبوده ولي نسبت به گذشته هنوز كاري در اين دوره نديده ام كه مثل كارهاي گذشته بين مردم زمزمه شود.
آنچه كه از موسيقي اصيل صدا و سيما پخش مي شود مورد رضايت شما هست؟

حقيقت اين است كه ملودي دست نخورده خيلي كم شنيده ام و يك نوع يكنواختي نيز در آنها وجود دارد.
آخرين اثرتان كه به بازار آمد چه نام دارد؟

آخرين آلبومم عاشقانه ها نام دارد كه حاوي سه آلبوم از ساخته هاي اخيرم هست و كارهاي تازه ام را نيز در آنها اجرا كرده ام كه شامل قطعات مختلفي در همه ي دستگاه هاي موسيقي است و علاوه بر آن اجراي موسيقي صبحگاهي را نيز كه سال ها آرم يكي از برنامه هاي صبحگاهي بود نيز در آن گنجانده ام.
تاليفي هم داريد؟

بله. پانزده قطعه براي ساز تار و سه تار آماده كرده ام توسط دوست خوبم آقاي هوشنگ ظريف گردآوري و تقديم علاقه مندان به آموزش ساز تار و سه تار كرده ايم.
شيوه نوازندگي آقاي ظريف را دوست داريد؟

خيلي زياد. آقاي ظريف زحمات زيادي در موسيقي كشيده اند و شاگردان خوبي را نيز تربيت كرده اند.
با خبر شديم در روزهاي آخر رياست جمهوري آقاي خاتمي نشان درجه يك هنري (معادل دكترا) از دست ايشان دريافت كرديد. در اين مورد كمي توضيح بدهيد.

بله، در طول حضورم در جشنواره هاي موسيقي فجر اين برنامه چند بار به مقام نخست رسيد و آقاي خاتمي از من خواستند تا به حضورشان برسم. يك بار از دفتر ايشان با من تماس گرفتند و وقتي را براي ديدار با ايشان در اختيارم قرار دادند در هنگام ديدار ايشان از وضع من سؤال كردند از جمله اينكه: شما از جايي حقوق دريافت مي كنيد. گفتم: خير. گفتند دكتراي هنري تان را گرفته ايد. گفتم: خير و در انتها گفتند چه كاري از من توقع داري و من گفتم ديدار با شما براي من بهترين هديه بود و خداوند اين هنري كه به من عطا كرده بالاترين هديه است و خودم را در عين نياز نيازمند نمي بينم و سپس آقاي خاتمي به وزير وقت ارشاد گفتند تنها كسي كه در طول هشت سال خدمتم از من چيزي نخواست ايشان بودند و دستور اهداء نشان درجه يك هنري را صادر كردند.
چه صحبتي با علاقه مندان خود داريد؟

اوقات خوبي را براي تك تك مردم خوبمان آرزو مي كنم و تنها توصيه ام به هنرجويان اين است: هر نوع موسيقي را كه مي شنوند با تفكر گوش كنند، در يك خط حركت نكنند و سعي كنند چارچوب را بشكنند و نوگرايي و ابداع داشته باشند و از قطعات رديف خودشان قطعاتي ابداع نمايند و آن را تغيير دهند.
نظرتان درباره ي نشريه نوپا و جهاني هنر پارسي چيست؟

به همه ي عوامل تهيه كنندگان اين نشريه وزين تبريك مي گويم و از اينكه در اين نشريه درباره ي موسيقي گفت و گويي داشتم بسيار خرسندم.
در خاتمه از اينكه وقت خود را در اختيار ما گذاشتيد، سپاس گذاريم
منبع : سايت استاد فرهنگ شريف

arian
Wednesday 22 October 2008, 11:46 AM
تعداد قليلي از آثار استاد:

You can see links before reply
كرشمه
زمرد
اصفهان
عشاق
شور معشوق
زخمه
شبنم
نور
محبت
مهر افروز
جان افروز
استادان موسيقي سنتي ايران



فرهنگ شريف و ياحقي (You can see links before reply ml) با صداي ملكوتي استاد گلپا . استاداني يكي از ديگري برتر و بالاتر . با زخمه ي شريف و آرشه ي پرويز فقط صداي گلپا جوابگو است و بس . فقط ساز پرويز را گوش كنيد تا بفهميد چرا ميگويند نابغه .
فرهنگ شريف و هايده (You can see links before reply)

فرهنگ شريف و گلپا (You can see links before reply)

فرهنگ شريف ، نجاهي ، نريمان ، زندگاني (You can see links before reply)

شريف ، خوانساري ، بديعي ، جهانگير ملك (You can see links before reply alek_-Ready-With_Effects.html)

شريف خوانساري بديعي صارمي جهانگير (You can see links before reply ifJMalek_.html)

ياحقي ، شريف ، توكل ملك (You can see links before reply html)

شجريان و شريف خصوصي (You can see links before reply)

yade_ostad shahnaz
Monday 1 November 2010, 02:42 PM
مرسي
واقعا استفاده كرديم
آقاي شريف استاد بسيار خوبي هستن و پنجه ي بسيار شيريني دارن
يا حق