PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نسبت به افرادی که تو خیابان ساز دستشونه چه حسی دارید ؟



ماریا
Monday 13 October 2008, 07:08 PM
این سوال چند وقته تو ذهنم دوست داشتم نظر شما رو هم بدونم ؟

وقتی تو خیابان یه نفر میبینید که دستش ساز هست چه حسی بهتون دست میده ؟ حالا هر نوع سازی که باشه . دوست دارید باهاش سر صحبت باز کنید ببینید چند وقته میزنه ؟ پیش کی کار میکنه ؟ چه سبکی داره خلاصه هدفش چیه چه قدر تو ان مدتی که با هم هستید از اطلاعات هم استفاده میکنید ؟

اصلا عادت دارید با هاشون صحبت کنید و از حال و هوای هم بپرسید ؟ اصلا تا حالا این کار کردید یا جسارتا ادم مغرور یا شایدم خجالتی باشی ؟

بعد از پایان صحبتتون چه قدر انگیزه پیدا کردید ؟ چه اطلاعاتی به دست اوردید ؟

البته جسارتا شما نمیتونید یه پیانیست تو خیابان بشناسید ولی خوب خیلی از نوازنده های دیگه هم سازشون با خودشون نمی یارن

مثل همیشه منتظر جوابهاتون هستم بعد خودم جواب میدم

سبز باشید و خرسند مثل سونات بهار بتهوون

Mojtaba
Tuesday 14 October 2008, 06:09 PM
والا من نمیدونم باید چی بگم من هر وقت چنین افرادی رو میبینم تو خیابون از خودم بدم میاد که چرا افرادی این چنینی آبروی کسانی که دارند با دلشون ساز میزنند رو میبرن . چون همین افراد باعث میشن که طرز فکر مردم نسبت به ساز و موسیقی عوض بشه . چون اگر دقت کرده باشید 90 درصد این جور آدما معتاد و بنگی هستند و هر چی در میارن خرج موادشون میکنند. ولی من خودم یک بار دلم برای یکی از اینا واقعا سوخت و یک پولی بهش دادم چون دیدم تو سرمای زمستون اومده داره تو پمپ بنزین ساز میزنه و از همه مهمتر اینکه دختر کوچولویی بود که همراش بود و تو اون سرما فقط یک کاپشن پاره پوره تنش بود و پیش پدرش واستاده بود که اینچا واقعا من دلم سوخت.............

ماریا جان اینجور افراد سبک ندارد فقط مطربی کار میکنند تا یک پولی بدست بیارن

guitar
Tuesday 14 October 2008, 06:23 PM
سلام
من هم این نظر رو دارم که این آدم ها دید مردم رو نسبت به نوازنده ها و ساز تغییر میدن و یکجور افکار منفی به ذهن اونها میده...

Amir
Tuesday 14 October 2008, 06:52 PM
مجتبی و احسان جان منظور ماریا خانم افرادی که گفتید نبود

منظور ایشون افرادی بود که در حال رد شدن از خیابان ها و کوچه ها هستند و ساز همراهشون هست و به جایی می روند

Leon
Tuesday 14 October 2008, 07:27 PM
يادم مياد که چند سال پيش،ساعت 6 صبح سوار قطار شدم با اعصابی خراب،مطمئناً اگر کسی بهم نزديک ميشد موج منفی من واژگونش ميکرد!!

در اين هين خانم ميان سالی سوار قطار شد،و شروع به زدن آکارديو ن کرد،آهنگ رمانس،آهنگی بسيار عاشقانه و دلچسب،اون هم بقل گوش من،به قدری تو اون صبح زمستانی اين اهنگ رو قشنگ و زيبا و روان زد،که من روهيم در جا عوض شد،و تمام روز از خودم مهربانی در ميکردم!!

راستش رو بخوايد من خيلی از نوازنده های خيابونی خوشم مياد،اگر ببينم جايی کسی داره سازی ميزنه تا پولی از مردم بگيره،قدم هام رو آهسته ميکنم،تا چند لحظه ساز طرف رو بتونم گوش کنم!

چندی پيش در خيابون يک نوازنده اسپانيايی با لباسی بسيار ساده ،از آهنگ های Gipsykings ميخوند،طور اي که پای آدم ميچسبيد زمين،يا يک نوازنده روس که با صدايی بسيار گيرا آهنگ های کشورش رو ميخوند تا مردم دستی در جيب کنند،و پولی به او بدند.

من اصلاً مخالف نوازنده های خيابونی که بهشون هم مطرب گفته ميشه نيستم،ضرری که اونا به موسيقی ميزنند بسيار کمتر از ان کسانيست که در مافيای موسيقی هستند و به اسم کنسرت گزار يا اسپانسر جيب خودشون رو پر ميکنند،اتفاقاً دوست دختر يکی از دوست های خودم،15 سال هست که ويلن کلاسيک درس ميده،و نوازنده بسيار خوبی هم هست ،ولی گاهی برای در آمد بيشتر،در خيابون هم ساز ميزنه،چه اشکالی داره!

يادم مياد که چندين سال پيش،تو يک عروسی تو ايران،3 تا پير مرد اورده بودند،که 2 تا تنبک و دايره ،يکی هم ويلن ميزد،هنوز صدای ساز طرف تو گوشم هست،خيلی خيلی قشنگ ميزد،منظورم اين هست که افراد با ديدگاه ها و گرايشات زيادی،وجود دارند،که بسته به شرايط محيطی و پولی!سازی در دست ميگيرند!
ساز زدن به اسم مطربی بهی از دزدی و فروش مواد مخدر هست!

اين در جواب دوستانی که نوازنده های خيابونی رو مطربی مينماند و بد!


در جواب Lady Maria بايد بگم که راستش برای من بسيار معمولی هست اگر ببينم کسی در خيابون ساز دستش هست،ولی!!به طور ناخاسته يک نيم نگاه معنی دار و يک لبخند مرموز به طرف هديه ميکنم،به دين معنی که خوشم اومد!!!

ولی اينکه با طرف صحبت کنم بستگی به جا و مکان و شرايط داره!هر رهگزری رو نميشه مورد خطاب قرار داد.

ولی سؤال خوبی بود،مرسی،و تشکری به گرمی و لطافت نت سل!


You can see links before reply

Mojtaba
Tuesday 14 October 2008, 08:40 PM
ببخشید مثل اینکه من منظور رو بد گرفتم

در این مورد باید بگم که من خیلی دوست دارم ازشون بپرسم همین سوال ها رو مخصوصا اگه دستشون ویلن باشه

ما مغازمون تو بابل درست جلوی یک مغازه ساز فروشی هست بخاطر همین اکثر مواقع مشتری ها از اونجا میان مغازه ما چون ما مغازه کریستال فروشی داریم بخاطر همین من همیشه اونجا آمار همه رو در میارم حتی بعضی ها میگن ما اینجا و یا اونجا مثلا مشکل داریم یا بعضی ها کتاب یا سازشون رو در میارن

Khashayar
Tuesday 14 October 2008, 10:14 PM
درود.
من نسبت به افرادی که تو خیابون میبینم ساز دستشون هست حقیقتش حس خاصی ندارم.و اصلا تمایل به این که خودم برم و باهاشون سر صحبت باز کمک و مورد خطاب قرارشون بدم ندارم.اما همیشه تفکراتی در ذهنم نقش میبنده و بعد از چند ثانیه با یه لبخند کوچک در ذهنم خاتمه پیدا میکنه.مثلا پیش خودم فکر مینم این شخصی که الان ساز دستشه هدفش از نوازندگی چیه؟اصلا معنی موسیقی در نظرش چیه؟تو کدوم تکنیک ها مشکل داره.اما جالب اینجاست که اصلا دوست ندارم جواب این سوالات رو بدونم.
در مورد نوازندگان خیابونی هم خیلی دوسشون دارم.بیشتر اوقات حس خوبی بهم القا میکنند.و هیچ وقت نسبت بهشون بی احترامی نخواهم کرد.

ماریا
Wednesday 15 October 2008, 08:30 AM
مجتبی و احسان جان منظور ماریا خانم افرادی که گفتید نبود

منظور ایشون افرادی بود که در حال رد شدن از خیابان ها و کوچه ها هستند و ساز همراهشون هست و به جایی می روند


دقیقا

من منظورم هنرجوها بودن نه افرادی که گوشه کنار خیابان ساز میزنن منظورم کسانی هستش که برای اموزش دارن به موسسه میرن

ماریا
Wednesday 15 October 2008, 08:35 AM
این چه بحث موسیقیایی هستش ( به درد متفرقه و سر گرمی می خوره )

ممنون که شما هم یه نگاهی کردی منتهای مراتب طبق صحبتهایی که قبلا دوستان با من کرده بودند متوجه شدم که اینگونه تاپیکها جاش اینجاست و فکر کنم که اگر از لحاظ مکان مطرح شدن این سوال مشکلی باشه مدیران سایت از جمله امیر تذکر میدن .

arian
Wednesday 15 October 2008, 08:59 AM
اگر خودم هنرجو باشم خوشحال ميشم ، احساس ميكنم كه يك همفكر يا همكارم را دارم ميبينم . و اگر جاي مناسبي براي صحبت كردن باشه مثل اتوبوس ، شروع ميكنيم به درد و دل كردن و پرسيدن و گفتن و اخرش هم خداحافظي صميمانه .

اگر استاد باشم احساس ميكنم كه حتما با من كار داره ، چرا داره راه رو اشتباهي ميره ! اگر موقعيت مناسبي براي صحبت باشه فوري ميپرسيم كه پيش كي ميري و باقي ماجرا كه همش را نميشه گفت . موقع خداحافظي هم بهش ميگيم به سلامت و موفق باشي ولي سعي كن ....

guitar
Wednesday 15 October 2008, 02:30 PM
سلام دوباره
ببخشید اشتباه گرفتم. در مورد این نوع افراد نمیشه قضاوت کرد که این افراد به چه دلیل ساز دستشون هست ؟ تفریح ؟ علاقه؟ برای کلاس گذاشتن ؟ و .... هیچ احساسی ندارم نسب به اونها ولی تا حالا پیش هم نیومده که سر صحبت رو با اونها باز کنم.

Mona
Wednesday 12 November 2008, 06:56 PM
سلام. خيلي وقت بود اينجا نظري نداده بودم. اميدوارم همه خوب باشيد دوستاي نت آهنگي.
چه سوال جالبي ماريا جان :)
حس خاصي ندارم. ولي يه بار تو مترو با دختري كه ويلن دستش بود و همسن و سال منم بود ، همينطور مدت زيادي مقابل من ايستاده بود باب گفتگو رو باز كردم.

Mojtaba
Thursday 13 November 2008, 07:11 PM
سلام. خيلي وقت بود اينجا نظري نداده بودم. اميدوارم همه خوب باشيد دوستاي نت آهنگي.
چه سوال جالبي ماريا جان :)
حس خاصي ندارم. ولي يه بار تو مترو با دختري كه ويلن دستش بود و همسن و سال منم بود ، همينطور مدت زيادي مقابل من ايستاده بود باب گفتگو رو باز كردم.


سلام منا خانم چند وقتی شما رو نمیبینیم

امیدواریم دوباره برگردی به سایت

میشه کاملتر توضیح بدین

Mona
Thursday 13 November 2008, 07:52 PM
سلام منا خانم چند وقتی شما رو نمیبینیم

امیدواریم دوباره برگردی به سایت

میشه کاملتر توضیح بدین


سلام. نرفته بودم كه بخوام برگردم!!!!!!!!!!! :))
توضيح كاملتر ندارم. با يه هنرجوي ويلن همون موقعها كه خودمم كلاس ميرفتم شروع كردم به صحبت و ... خب تو طول مسير اينجور پيش اومد و ضمن اينكه كنجكاو شدم بيشتر ازش بدونم، همين. اميدوارم كفايت كنه ديگه!

ماریا
Thursday 13 November 2008, 08:18 PM
خوب حالا خودم میگم

اصولا که پسرا رو بی خیال . کاری ندارم

ولی وقتی یه دختر می بینم که تو خیابان ساز دستش مخصوصا ویالن نسبت به زمانی که دارم و موقعیتی که توش هستم سر صحبت باهاش باز میکنم از استادش می پرسم از نحوه تمرینش ، کتابهایی که در زمینه موسیقی میخونه .قطعاتی که زده و گوش میده .سبک کاریش . چند ساله که میزنه ووو
یه دنیا سوال دیگه که به دردم بخوره اصولا کار به جنبه منفی شخص ندارم سعی میکنم از جنبه های مثبتش استفاده کنم و از این که دنبال هنر رفته خوشحالم حالا این دنبال هنر رفتن به سرانجامی میرسه یا نه برای من مهم نیست مهم اطلاعاتی که من از یه نوازنده در حد خودم ، حرفه ای تر و یا مبتدی تر به دست می یارم .1 بار تو همین صحبتها با یکی از دوستای خانم لران اشنا شدم .نگار رستمی نژاد همدوره ای خانم لران بود کلی صحبت کردیم کلی مطلب جدید کلی انگیزه و خلاصه یه دنیا اطلاعات مفید که تو ان اتوبوس شلوغ بی ار تی خالی از لطف نبود .یکی از دوستام هم که امروز ازمون عملی موسیقی داشت ( قرار بود قطعه اکولای با همراهی پیانو یکی از دوستامون بزنه ، و از امتحان که راضی بوده امیدوارم که قبول شه براش دعا کنید) با یکی از نوازنده های ارکست فیلارمونیک اشنا شده بود که خیلی بهمون کمک میکنه کلیه نتهای نایاب اساتید درست و حسابی ووو

ولی به نظر من تجربه خوبی حالا نظر شما دوستان چیه ؟

Leon
Thursday 13 November 2008, 09:29 PM
بله ،همه اينها راه های خوبی هست،که هر هنرمندی از لحاظ موسيقيائی پيشرفت کنه،ولی اين کار هم ضرر و سود هايی داره که بايد برسی بشه.

يکی از اونها سر در گمی در مييان ده ها کتاب و نت و چيز های ديگه هست،من هميشه ميگم ،در موسيقی هر 1 دقيقه که تلف بشه،قابل جبران نيست!

مشکلی که اکثراً در اين سايت ميبينم،سؤال هايی که ميشه،همه نشانه سر در گمی هست،موسيقی خيلی ساده تر از اون چيزی هست که ما فکر ميکنيم!!!فقط راهش رو نميدونيم!

مثلاً اگر از من بپرسی چه کاری بهتر هست،ميگم فقط با يک نوازنده بسيار خوب در رفت و آمد باشيد،اين از استاد هم مهم تر هست،نکتی که اون شخص در چند لحظه به شما ميگه،يعنی گنج!البته اگر بگه!(همه که لئون نميشن،زود همه چی رو لو بدان،لول)
نه جدّی،هيچ چيزی مهمتر از دوستی با يک نوازنده سطح بالا نيست،امتحان کنيد!

بعد.انتخاب يک کتاب مقدماتی هست،همين،فقط يک کتاب!اون را به طور صحيح تا آخر برسونيد،بعد کتاب بعد!عوض نکنيد،به حرف ديگران زود گوش نديد!

بعد تمرينات روزانه هست،چه قدر وقت ميزاريد؟ميدونم سخت هست،ولی چاره ديگهی نيست!

شايد باورتون نشه،آهنگ های خوابهای طلا اي،که همه عاشقشن،دوستش دارن،به خصوص پيانيست ها،اکثراً اشتباه ميزنن!جای دوری نريم،بريد در خود اين سايت ،کسانی رو که اين اهنگ رو زدن،گزاشتن،رو گوش کنيد! اين نشانه تمرينات مقدماتی ضعيف هست!


نکته بعد به نظر من،اين هست،وقتی که به يک سطح (Level) خاصی رسيديد،آهنگ های مشکل رو اجرا کنيد!آهنگ های سخت،تأثيری که يک آهنگ مشکل در اجرا روی نوازندگی شما داره،10 تا آهنگ ساده نداره،به خصوص آهنگ هايی که دارای تکنيک های زيادی هستن!وقت ميبره،ولی می ارزه!

اينها نکته هايی بسيار ساده بود،که اگر من اون رهگزر بودم،به شما ميگفتم.


شايد اون رهگزر فردا،يکی از ما ها باشه،که ازش سؤال ميکنيم،!البته دختر يا پسرش برای من مهم نيست،مهم اين هست که تا اسم موسيقی مياد،چشماش تا چه حد برق ميزنه!!!لول

Mojtaba
Thursday 13 November 2008, 09:42 PM
منم همینطور اصولا که دخترا رو بی خیال . کاری ندارم

اگر یک پسر ببینم چه بچه باشه یا یک مرد 50 ساله حتی اگه اونوره خیابون باشه خودمو بهش میرسونم و سعی میکنم باهاش درمورده ویلن صحبت کنمو اصلا نمیگم بهشون که من ویلن میزنم و بهشون میگم که میخوام شروع کنم و تازه واردیم البته واقعا هیچی هم بلد نیستیم. حتی از بعضیاشون که میبینم اطلاعات خوبی دارن شماره تلفن هم میگیرم

endvb6
Thursday 13 November 2008, 11:08 PM
سلام. من همیشه تو بخش سه تار نظر می دادم. من رو هم بپذیرید. من خیلی حال میکنم وقتی یکی رو با ساز می بینم تو خیابون. ولی جرات صحبت باهاش رو ندارم. من یخورده خجالتیم. ولی بعضی وقتا دنبالشون راه میفتم. ولی کلا با یه نوازنده حال میکنم. ممنون از تاپیک قشنگت ماریا جون.

violin_20
Friday 14 November 2008, 03:21 AM
هيچ احساس ندارم
در ضمن من از لئون عزيز بسيار متشكرم به خاطره گفته هاي خوبش

fagher
Friday 14 November 2008, 08:11 AM
سلام به همه...
حالا من یه سوال دارم...
تا حالا شده که ساز دستتون باشه و تو خیابون راه بریدو یکی یک متلک بهتون بگه؟؟؟
حتما شده...
نسبت به این افراد چه حسی دارید؟؟؟

ماریا
Friday 14 November 2008, 09:42 AM
سلام به همه...
حالا من یه سوال دارم...
تا حالا شده که ساز دستتون باشه و تو خیابون راه بریدو یکی یک متلک بهتون بگه؟؟؟
حتما شده...
نسبت به این افراد چه حسی دارید؟؟؟

خیلی بی تفاوت از کنارشون رد میشم . به نظرم این جور ادما فقط با متلک میتونن خودشون مطرح کنن و اصولا حرفی برای گفتن نداره . یاد گرفتم که هر چیزی ارزش شنیدن و بحث کردن نداره و نباید بهشون بها داد .

اصولا از کسی که هیچ شناختی نسبت به هنر و یه هنرمند نداره بیشتر ازاین نمیشه انتظار داشته مخصوصا که ادم کوتاه فکری باشه .


مسیر زندگی تا ابد یکسان نیست .انتونی رابینز

rumour
Saturday 28 November 2009, 12:49 PM
نمیدونم. بستگی داره.اصولا افرادی هستند که سعی در جلب توجه دارند.که خودشونو زور نشون می دن.گیتارمو داده بودم برای تعمیر. بعد که داشتم بر می گشتم یکی توی خیابون از فاصله 2 متر یا 1.5 متریش رد شدم بعد برگشته داد بیداد با من که آقا مواضب باش داری راه میری داشتی میزدی به گیتارم.خوب این که معلومه چه هدفی توی سرشه.من حتی بنده کیفمم به یارو نخورد.
ولی من یکی از دوستانم که گیتار مزنه هم همینطوری توی تاکسی پیدا کردم.3 سال پیش.اون موقع باهم یه قطعه زدیم هنوز هم گاهی می بینمش پس بستگی به طرف داره که چه طوری باشه که آدم چه رفتاری باهاش بکنه.

scofild
Saturday 28 November 2009, 01:27 PM
چقدر جالبه این موضوع !!!
یادمه یه بار تو خیابون داشتم میرفتم و عود دستم بود!(عود--بود)
بعد یه پسره ای برگشتو گفت ، دهاتیه رو گیتار دستش گرفته !!
منم برگشتم گفتم ، دلقکه سیرکو !! فرقه گیتارو عودو نمیدونه !! ( یادش بخیر مغازه دارا و مردم اینقدر خندیدن که پسره آب شد رفت تو زمین !!
البته چون بعضی ها برای کلاس گذاشتن گیتار رو میخریدنو تو خیابون حمل میکردن ، این قضیه پیش اومده که دیگه الان بعضی ها برای اینکه بهشون متلک نندازن ، سعی میکنن گیتارشونو بیرون نیارن.

در مورده اینکه هنر جویی رو تو خیابون ببینم و برم باهاش صحبت کنم که نشده تا حالا چون اکثراً دخترا رو دیدم که ساز دستشونه و منم اصولا برای اینکه سو تفاهم پیش نیاد نمیرم باهاشون صحبت کنم....

در مورده اون نوازنده های توی خیابون هم یه خاطره خیلی قشنگ دارم ...حدوده 6-5 سال پیش سمته میدون جمهوری داشتم میرفتم و ویولنم دستم بود ، البته سیمه "سل" پاره شده بود و نداشت...
یکی از همین نوازنده های خیابونی رو دیدم که داشت فلوت میزد، یه پیر مردی بود. خیلی خوشم اومد از صدای سازش.
آهنگش برام آشنا بود ولی هر چی فکر کردم نفهمیدم چه آهنگی بود ، ویولنمو در اووردمو رو همون گامی که داشت میزد ، منم آروم باهاش همراهی کردم... باور کنید اینقدر مردم پول دادن که وسوسه شدم پولارو بردارمو بزنم به چاک...:bd
خلاصه کلی صحنه ی جالبی بود...

اینم از خاطراته من !!
موفق باشید....

mehdihooman
Saturday 28 November 2009, 02:54 PM
راستش من اصلاً هيچ احساسي نسبت به اين آدما ندارم اما وجودشون لازم هست . بعضي از اين نوازنده هاي خيابوني اينقدر زيبا قطعه ها رو اجرا مي كنند كه انسان از خود بي خود مي شه .
موسيقي باعث آرامش روحه و صداي ساز اين افراد در خيابان مي تونه دل آدمها رو تلطيف كنه .
در ضمن يه تشكر ويژه از لئون و اسكوفيلد به خاطر اين خاطرات با مزه

maryam21
Saturday 28 November 2009, 03:19 PM
من وقتي ميبينم كسي ساز دستشه دوست دارم پاي بحث بشينم اما هيچ وقت عملي نشده

تا حالا شده که ساز دستتون باشه و تو خیابون راه بریدو یکی یک متلک بهتون بگه؟؟؟
حتما شده...
نسبت به این افراد چه حسی دارید؟؟؟
يه دفعه داشتم ميرفتم كلاس يه 5 - 6 تايي پسر جلوم بودن سرمو انداختم پايين كه رد شم هر كدوم يه چي گفتن منم سرمو بالا گرفتم با يه چهره مغرور راهم رو ادامه دادم ولي تا اخر روز عصبي بودم از دستشون و تو دلم بهشون فحش ميدادم

FARZANEH.ZAFAR
Saturday 28 November 2009, 03:38 PM
سلام. من چون تازه کارم خوشم میاد که اشخاص دیگه رو هم ببینم که دارن ویولن یا هر ساز دیگه ایی میزنن چون فکر میکنم موسیقی ارزشمندترین چیزی هست که خدا به بشر داده و نوای ساز دلنشین و جذابه. اما اونهایی که تو خیابونها ساز میزنن هم هنرمند هستند. اگر فیلم سولیست یا پیانیست رو دیده باشید حرف من رو تائید خواهید کرد. تو کشورهای خارجی حتی نوازندگان خیابونی هم دارای ارزش هستند. سال گذشته در مسابقه supper talent آلمان یک ساز دهنی زن خیابانی برنده ی talent شد. حتی اونها هم این استعداد رو داشتن که تونستن یاد بگیرن و دل رهگذران رو شاد کنن.

FARZANEH.ZAFAR
Saturday 28 November 2009, 03:50 PM
خیلی بی تفاوت از کنارشون رد میشم . به نظرم این جور ادما فقط با متلک میتونن خودشون مطرح کنن و اصولا حرفی برای گفتن نداره . یاد گرفتم که هر چیزی ارزش شنیدن و بحث کردن نداره و نباید بهشون بها داد .

اصولا از کسی که هیچ شناختی نسبت به هنر و یه هنرمند نداره بیشتر ازاین نمیشه انتظار داشته مخصوصا که ادم کوتاه فکری باشه .


مسیر زندگی تا ابد یکسان نیست .انتونی رابینز

من هم یه روز داشتم میرفتم کلاس. نزدیک آموزشگاه بودم ، دو تا پسر از کنارم داشتن رد میشدن که یکیشون گفت : ساز دهنی انداختی پشتت؟ منم سریع جواب دادم که آره اندازه ی دهن توئه.
اینم یه خاطره

pianist_h
Saturday 28 November 2009, 04:16 PM
بعضيا فكر ميكنن ساز كوله پشتيه! مخصوصا گيتار ولي خوب بعضيا كلاس ميرن بايد ساز رو كولشون باشه ديگه

maryam21
Sunday 29 November 2009, 09:44 PM
بعضيا فكر ميكنن ساز كوله پشتيه! مخصوصا گيتار ولي خوب بعضيا كلاس ميرن بايد ساز رو كولشون باشه ديگه

بيچاره اوني كه پيانو ميزنه

Mezrab
Sunday 29 November 2009, 10:46 PM
جالب نیست وقتی کسی بهت تیکه ای میندازه یا چیزی میگه برداری جواب طرف رو بدی، هنرمند باید توی هر زمینه ای موفق باشه. در مورد نوازندگان خیابانی، یک بار پیرمردی رو دیدم ویلن میزد و با هنرش کسب درآمد میکرد، بهش پولی دادم، دو تا برادر که یکی تنبک میزد و اونیکی ویلن به اونام باز پول دادم، کلا همه جا هرچقدر در توانم باشه بهشون کمک میکنم.

scofild
Sunday 29 November 2009, 11:01 PM
جالب نیست وقتی کسی بهت تیکه ای میندازه یا چیزی میگه برداری جواب طرف رو بدی، هنرمند باید توی هر زمینه ای موفق باشه. در مورد نوازندگان خیابانی، یک بار پیرمردی رو دیدم ویلن میزد و با هنرش کسب درآمد میکرد، بهش پولی دادم، دو تا برادر که یکی تنبک میزد و اونیکی ویلن به اونام باز پول دادم، کلا همه جا هرچقدر در توانم باشه بهشون کمک میکنم.

میدونی چیه ؟ بعضی وقتا جواب بعضی آدما رو حتماً باید داد !! چون اگه ندی فکر میکنن لالی و بی عرضه هستی ! ( عرضه رو اینجوری مینویسن؟؟)

خلاصه باید جوابشونو بدی تا دفعه بعدی حرفشونو دو سه بار دوره دهنشون بتابونن بعد بگن...

من که هیچ وقت صبر نمیکنم کسی بخواد منو دست بندازه یا بهم توهین کنه!!

M8H
Sunday 29 November 2009, 11:14 PM
سلام.من نسبت به کسایی که تو خیابون میبینم ساز دستشون احساسی ندارم.
ولی خیلی به سرم میزنه که بدونم تا چه حدی از موسیقی رو میفهمه؟؟؟چقدر موزیک رو درک میکنه؟!! به چه دلیل سمت موسیقی اومده؟؟؟!! به چه دلیل این سازو انتخاب کرده؟؟! ووو...


ولی امروز یه چیزه خیلی جالب دیدیم تو خیابون!!

امروز گوشه ی خیابون به پسر 22 یا 23 ساله رو دیدم که داشت گوشه ی خیابون ویالون میزد و یه پایه نت جولوش گذاشته بود من رفتم جلو دیدیم این آقا داره از رو پارت میخونه و میزنه خیلی واسم جالب بود.البته خیلی هم شیک و تمیز بود.
دیگه روم نشد باهاش صحبت کنم.فقط یه کمکی بهش کردمو رفتم.
:ilovemusic:

Mona
Sunday 29 November 2009, 11:36 PM
سلام

بعضی خاطرات واقعا جالبن و با مزه ترین خاطره واسه ی farzane.zafar بود :))

منم یه چی یادم اومد که براتون تعریف می کنم، حدود دو یا سه هفته پیش رفته بودم ولیعصر برای انجام کاری که به آقایی برخورد کردم که داشت تو اون شلوغی ماشین و بوق و سر وصدا ساکسیفون تمرین میکرد (تو پیاده رو) و واقعا هم داشت تمرین می کرد! که من بسیار جا خوردم اون لحظه و پیش خودم گفتم این مدلشم ندیده بودیم که به لطف پروردگار متعال دیدیم!! :))

دراب
Monday 30 November 2009, 07:01 AM
اينهائي كه در خيابون ساز دستشونه سه دسته هستند : 1- اونهائي كه براي امرارمعاش ساز رو آوردند خيابون 2- اونهائي كه ماشين ندارند و براي تعمير يا كلاس بردن ساز رو همراهشون آوردند3- اونهائي كه براي خودنمائي ساز رو همراهشون مي برند ( اگه خاطرتون باشه يك زمان سه تار رو مثل يك كيف بعضي افراد همراهشون مي بردند . فقط براي تيپش ، حتي پشت ويترين مغازه ها هم بود ) . البته اين بنده خدائي كه ساكسفون تمرين مي كرده شايد آپارتمان نشين بوده و همسايه ها و خانواده اش از دستش خسته شدند و اونم از بقيه ديوانه تر گفته مي رم توي خيابون تمرين مي كنم !

atb
Monday 30 November 2009, 10:56 AM
سلام
اول 1چیز بگم:ما با هر چشمی که دیگران را نگاه کنیم قطعا مطمئن باشید دیگران هم با همان دیدگاه به ما نگاه می کنند
در مورد احساس خوب همه ما حتی 1بار هم که شده ساز را دستمون گرفتیم در خیابان(البته بجز بیانیست ها و کیبوردیست های محترم) که جمله بالا مصداق خوبی میباشد بر حمل ساز در خیابان
امیدوارم در تمام مراحل زندگی موفق باشید

3pde
Monday 30 November 2009, 11:43 AM
سلام
حدود 4-5 ماه پیش بود که دم ساختمان جام جم روبروی پارک ملت دو تا پسری رو دیدم که ظاهر خیلی خوبی داشتن. یکیشون آکاردئون میزد و اون یکی گیتار! صدای خوبی هم داشتن.چند تا آهنگ به زبان انگلیسی خوندن، که من خیلی خوشم اومد. همین طور مردمی که از کنارشون رد میشدن هم خیلی خوششون میومد!

به نظرم این دسته آدما به خاطر دل خودشون این کارو میکنن! از طرز ساز زدنشون میشد فهمید که با تمام وجود ساز میزنن و میخونن.
در کل حس خوبی پیدا میکنم وقتی آدمایی رو میبینم که گوشه ی خیابون ساز میزنن، حالا یا به خاطر پولی که بهش احتیاج دارن یا به خاطر دل خودشون یا به خاطر شاد کردن دل مردم!

به نظرم مهم هنریه که دارن! و حتما برای همه راههای مناسبی برای استفاده از هنرشون نیست که اینجوری توی خیابون ساز میزنن! همه مثل ما نیستن که بتونن توی کنسرتی ساز بزنن یا فعالیت های این چنینی داشته باشن.

دراب
Monday 30 November 2009, 12:45 PM
سلام
حدود 4-5 ماه پیش بود که دم ساختمان جام جم روبروی پارک ملت دو تا پسری رو دیدم که ظاهر خیلی خوبی داشتن. یکیشون آکاردئون میزد و اون یکی گیتار! صدای خوبی هم داشتن.چند تا آهنگ به زبان انگلیسی خوندن، که من خیلی خوشم اومد. همین طور مردمی که از کنارشون رد میشدن هم خیلی خوششون میومد!

به نظرم این دسته آدما به خاطر دل خودشون این کارو میکنن! از طرز ساز زدنشون میشد فهمید که با تمام وجود ساز میزنن و میخونن.
در کل حس خوبی پیدا میکنم وقتی آدمایی رو میبینم که گوشه ی خیابون ساز میزنن، حالا یا به خاطر پولی که بهش احتیاج دارن یا به خاطر دل خودشون یا به خاطر شاد کردن دل مردم!

به نظرم مهم هنریه که دارن! و حتما برای همه راههای مناسبی برای استفاده از هنرشون نیست که اینجوری توی خیابون ساز میزنن! همه مثل ما نیستن که بتونن توی کنسرتی ساز بزنن یا فعالیت های این چنینی داشته باشن.
البته من به كلام شما احترام مي ذارم ، اما فكر كن من سنتورم رو ، دوستم تنبكش رو اون يكي ويولونش رو و... كنار خيابون براي دل خودمون بزنيم . همه ماها كه توي كنسرتها نمي زنيم . پس جاهاي ديگه براي دل كي مي زنيم ؟ فرهنگ و اجتماع بعضي چيزها رو قبول نمي كنه . قانون نيست اما زياد هم نمي پسنده . شايد يك موردي رو شما در يك روز ببيني خوشت بياد اما فكر كن اين در جامعه رواج پيدا كنه . ديگه سر هر كوچه و خيابون همه ساز بدست ! وقت و بي وقت ! حتي شما داخل پارك هم وقتي مي ري آرامش مي خواي . يك مثالي بزنم : يك آقا پسري بود كه عاشق دختري در كوچه ما شده بود اين مي اومد توي كوچه و از سر كوچه تا ته اون راه مي رفت و ني مي زد و بعدش مي رفت ، روزي يك بار اينكار رو مي كرد ، اولش همه از پنجره نگاه مي كردند . بعدش ديگه نگاه نكردند ، آخرش هم يك شير پاك خورده اي تحويل پليس دادش ! قديميها گفتند: هر سخن جائي و هر نكته مكاني دارد . ( يا يه همچي چيزي ). اون زماني كه رقص break مد شده بود . همين داستان بود اولش تو كوچه و خيابون وقت و بي وقت مي رقصيدند . بعدش ديدند جامعه زياد نمي پسنده رفتند داخل پاركها يك مكان خاصي رو انتخاب كردند. شايد هنوز راه زيادي مونده كه جوامع بشري اينجور رفتارها رو بپسنده. آره شما كنار دريا مي ري اين موضوع هست . افرادي كه براي دلشون مي زنند . چرا ؟ چون اونجا محل تفريح ، يا به قول معروف آزادي هست ( درايران تا حدودي ) كه هركس هركاري خواست به خاطر دلش مي كنه . من بعنوان يك شهروند براي دل خودم نمي تونم آسايش ديگران رو مختل كنم . من يك نفري مي شناسم كه شما هر چه قدر ويولون رو قشنگ و با احساس بزني از صداش متنفره . چه مي شه كرد ؟ ما يك فرد رو تنها در نظر نگيريم . افراد رو در يك جامعه در نظر بگيريم . و كلام آخر اينكه : حرمت ساز رو نگه داريم . اين خيلي مهم هست كه اگه وقت بود براتون مي گفتم از كساني كه تا حالا بدون وضو ساز نزدند !

3pde
Monday 30 November 2009, 01:23 PM
حرف شما درسته!
من نظرم این نیست که هر کسی که ساز میزنه بیاد توی خیابونم بزنه.
همه ی آدما مثل هم نیستن که بگن من چون ساز میزنم برم توی خیابونم بزنم! هر کسی برای خودش شخصیت داره. و قرار نیست همه ی اونایی که ساز میزنن بیان گوشه ی خیابون بشینن و شروع به ساز زدن کنن!

فقط به نظرم کار جالبیه! و با لئون عزیز کاملاً موافقم که:




من اصلاً مخالف نوازنده های خيابونی که بهشون هم مطرب گفته ميشه نيستم،ضرری که اونا به موسيقی ميزنند بسيار کمتر از ان کسانيست که در مافيای موسيقی هستند و به اسم کنسرت گزار يا اسپانسر جيب خودشون رو پر ميکنند!

يادم مياد که چندين سال پيش،تو يک عروسی تو ايران،3 تا پير مرد اورده بودند،که 2 تا تنبک و دايره ،يکی هم ويلن ميزد،هنوز صدای ساز طرف تو گوشم هست،خيلی خيلی قشنگ ميزد،منظورم اين هست که افراد با ديدگاه ها و گرايشات زيادی،وجود دارند،که بسته به شرايط محيطی و پولی!سازی در دست ميگيرند!
ساز زدن به اسم مطربی بهی از دزدی و فروش مواد مخدر هست!

اين در جواب دوستانی که نوازنده های خيابونی رو مطربی مينماند و بد!

3pde
Monday 30 November 2009, 01:34 PM
اما در مورد هنرجوهایی که توی خیابون با سازشون میبینمشون! ( که موضوع اصلی این تایپیک هم همین هست و از همه ی دوستان معذرت میخوام که موضوع تایپیک رو اشتباه متوجه شدم )

در واقع خوشحال میشم وقتی کسی رو با ساز توی خیابون میبینم و ناخداگاه نظرم بهش جلب میشه. تا حالا پیش نیومده که برم جلو و سر صحبت رو باز کنم ولی کلی ذوق زده میشم مخصوصاً وقتی دف یا ویولن باشه.
دف چون ساز خودمه و ویولن چون واقعاً علاقه دارم و به زودی هم میرم دنبالش تا یاد بگیرم.
و این علاقه ی زیاد تا حدیه که وقتی کسی رو میبینم که ویولن دستشه انقدر خوشحال میشم که وقتی با دوستان باشیم بهش اشاره میکنم و پشت سر هم میگم: "ویولن ، ویولن ، ویولن . . ." :))

moein babayee
Monday 30 November 2009, 02:35 PM
من کلا یک سوال دارم؟
به ما چه ربطی داره فلانی با چی اومده بیرون؟ یا چرا موهاش این طوری و کفشش اون طوری؟
من این مشکل رو فقط تو ایران دیدم که مردم به کار هر کسی کار داشته باشن آقا اصلا شاید مشکلی داشته نمی تونسته سازش رو نیاره یا اصلا کم بود داشته می خواسته با کاور خالی ساز کمبودش رو جبران کنه! کی می دونه نه من از درون آدما خبر دارم نه اونا از درون من...
به نظر من طرف هیچ فرقی با بقیه نداشته و یک شهروند بوده که داشته از اون خیابونی که من رد می شدم رد می شده! همین

بحث خاطره شد:
2 سال پیش داشتم از کلاس بر می گشتم این گیتارم دستم گرفته بودم خلاصه تو حال و هوایی بودم (ته اتمسفر) اتفاقنم کفشم رو تازه عوض کرده بودم و غافل از اینکه این کفش تهش سره... داشتم از پل عابر می اومدم پایین یک دفعه سر خوردم 4 تا پله ی آخر که هیچی دو متر جلو تر از آخرین پله خوردم زمین حالا اگه یک جای خلوت بود یک چیزی -مشهدی ها می دونن ساعت 8 شب سه راه راهنمایی چه خبره!- صاف تو شلوغی با گیتار اونم الکتریک پخش زمین شدم ...

maryam21
Monday 30 November 2009, 03:10 PM
من يه فرهنگ بعضي كشورهاي خارجي رو خيلي دوست دارم
اونايي كه ساز ميزنن ميتونن به موسسه هاي خيريه كمك كنن توي خيابون ميزنن و از ان هايي كه قصد كمك دارن پول نميگيرن بلكه دوعوت ميكنن تا از بليط هاي كمك به خيريه كه همونجا فروخته ميشه خريداري كنن ممكنه اوني كه ساز ميزنه مثلا باباش كارخونه دار هم باشه و واسه نياز اين كارو نميكنن

دوستاني كه ميگن بايد جواب تيكه متلك هاي مردم رو داد يا نه اگه از جنس مخالف بود جواب نديد ولي اگه هم جنس بودين بلايي سرش بياريد كه هنرجو هاي ديگه از دستشون عذاب نكشن

به نظر من بهتره حرفي به اوني كه طبق مد يه جعبه خالي رو هم دنبال خودش ميكشه چيزي نگيم شايد همين عشق به جعبه خالي روزي بشه عشق به موسيقي اون زمانه كه هركي رو با جعبه خالي ساز ببينه يه لبخند بهش بزنه كه شايد او هم روزي وارد جمع نوازندگان شد و مردم ما رو با فرهنگ موسيقي اشنا كرد

moein babayee
Monday 30 November 2009, 08:24 PM
دوستاني كه ميگن بايد جواب تيكه متلك هاي مردم رو داد يا نه اگه از جنس مخالف بود جواب نديد ولي اگه هم جنس بودين بلايي سرش بياريد كه هنرجو هاي ديگه از دستشون عذاب نكشن

به نظر من بهتره حرفي به اوني كه طبق مد يه جعبه خالي رو هم دنبال خودش ميكشه چيزي نگيم شايد همين عشق به جعبه خالي روزي بشه عشق به موسيقي اون زمانه كه هركي رو با جعبه خالي ساز ببينه يه لبخند بهش بزنه كه شايد او هم روزي وارد جمع نوازندگان شد و مردم ما رو با فرهنگ موسيقي اشنا كرد

اتفاقا اگه از جنس مخالف (جنس و دوم و جوجه ها :272::be) بود صاف جوابش رو بدین و بزنینش زمین ولی اگه سالار بود جواب ندین بهتره چون کتک که می خورین هیچ سازتونم ...

اما خارج از شوخی چرا در بحث رو باز کنیم اصلا شتر دیدی ندیدی بزار برو حوصله داری!؟

scofild
Monday 30 November 2009, 10:28 PM
دخترای بنده خدا که اصلاً کاری به کاره آدم ندارن ! نمیدونن تیکه و متلک چیه!!
فقط پسرا بعضی وقتا شیطونیشون گل میکنه و به جنس موافقو مخالف تیکه میندازن که باید حالشونو گرفت !

گفتید فرهنگه کشورای خارجی ... واقعاً خیلی جالبه . اینجا تو ایران که میام از دخترو پسر و پیر و جوون چشای آدمو میخوان در بیارن از بس نگاه میکنن...اونجا(حداقل تو کانادا) آدم اعصابش خورد میشه که هیچ کس اصلاً به هیچ کس نگاه نمیکنه!! انگار یه مشت روح دارن از کنار هم رد میشن... اصلاً میگن شاید طرف ناراحت شه که ما بهش نگاه کنیم چه برسه که به یکی که ساز دستشه تیکه هم بندازن !

البته اونجا شیطونی هم جا و مکان خاص خودشو داره .

خلاصه تفاوت فرهنگ از زمین است تا آسمان !!!!!

M8H
Monday 30 November 2009, 10:50 PM
[quote=scofild;88648]دخترای بنده خدا که اصلاً کاری به کاره آدم ندارن ! نمیدونن تیکه و متلک چیه!!
فقط پسرا بعضی وقتا شیطونیشون گل میکنه و به جنس موافقو مخالف تیکه میندازن که باید حالشونو گرفت !
[quote]
----------------------------------------------------------------
اتفاقا دخترا تو تهران که خیلی بدتر از پسران هستن خدایی.
من چند ماه پیش تو خیابون جمهوری بودم و داشتم کیبوردمو حمل میکردم میبردم استدیو واسه ضبط دموی کارم.(که البته نشد) منم بینیمو عمل کرده بودم.آقا هر دختری رد میشد تو چشای من زول میزدو یه تیکه یا درسته به من مینداخت.
مثلا این یکیش بود:آخی بیچاره داره میره سره 4 راه بزنه تا پول بینیشو در بیاره.ووو....

منم که سر زبون ندارم!!! روم نمیشد چیزی بگم!!!

دراب
Tuesday 1 December 2009, 06:33 AM
من کلا یک سوال دارم؟
به ما چه ربطی داره فلانی با چی اومده بیرون؟ یا چرا موهاش این طوری و کفشش اون طوری؟
من این مشکل رو فقط تو ایران دیدم که مردم به کار هر کسی کار داشته باشن آقا اصلا شاید مشکلی داشته نمی تونسته سازش رو نیاره یا اصلا کم بود داشته می خواسته با کاور خالی ساز کمبودش رو جبران کنه! کی می دونه نه من از درون آدما خبر دارم نه اونا از درون من...
به نظر من طرف هیچ فرقی با بقیه نداشته و یک شهروند بوده که داشته از اون خیابونی که من رد می شدم رد می شده! همین

بحث خاطره شد:
2 سال پیش داشتم از کلاس بر می گشتم این گیتارم دستم گرفته بودم خلاصه تو حال و هوایی بودم (ته اتمسفر) اتفاقنم کفشم رو تازه عوض کرده بودم و غافل از اینکه این کفش تهش سره... داشتم از پل عابر می اومدم پایین یک دفعه سر خوردم 4 تا پله ی آخر که هیچی دو متر جلو تر از آخرین پله خوردم زمین حالا اگه یک جای خلوت بود یک چیزی -مشهدی ها می دونن ساعت 8 شب سه راه راهنمایی چه خبره!- صاف تو شلوغی با گیتار اونم الکتریک پخش زمین شدم ...
دوست من فكر كنم شما اشتباه متوجه شديد . بحث اين بود كه جامعه زياد افرادي رو كه براي تفريح يا دلشون كنار خيابون نوازندگي مي كنند رو نمي پسنده . نه اينكه كسي با كاور سازش بياد بيرون .

Hes_r
Tuesday 1 December 2009, 01:09 PM
با سلام

خیر دراب عزیز

بحث در خصوص افرادی هست که با سازشون در خیابان رفت و آمد می کنند .

می تونید به صفحه ی اول مراجعه کنید .

موفق باشید

یا علی

گل دختر
Tuesday 1 December 2009, 07:10 PM
من فکر میکنم کسایی که تو خیابونا ساز میزنن یا دستشونه هنرمندایی هستن که با استفاده از هنری که دارن میخوان امرار معاش کنند که البته به نظر من کار باحالیه چه واسه ی کلاس گذاشتن باشه چه واسه ی تمرین چه واسه ی هرچیز دیگه.اعتماد به نفس میخواد.تازه خیلی هم قشنگ میزنن.:ax

pianist_h
Tuesday 1 December 2009, 07:36 PM
بيچاره اوني كه پيانو ميزنه

چرا بيچاره؟؟؟:106:

maryam21
Tuesday 1 December 2009, 08:45 PM
اخه نميتونه واسه كلاسشم كه شده بندازش رو دوشش ببرش بيرون

fagher
Tuesday 1 December 2009, 09:19 PM
من یک پیشنهاد دارم...
نظرتون چیه یک روز ساز رو برداریمو بریم تو خیابون ساز بزنیم(البته میدونم که مسخره هست ولی به نظرم کار جالبیه):D

M8H
Tuesday 1 December 2009, 11:00 PM
من یک پیشنهاد دارم...
نظرتون چیه یک روز ساز رو برداریمو بریم تو خیابون ساز بزنیم(البته میدونم که مسخره هست ولی به نظرم کار جالبیه):D
______________________________
نظر خوبیه ولی 5 دقیقه نرفته هممونو میبرن بازداشتگاه یا تیمار.......!
بعد توی تیمارستا...یه گروه موزیک خوب تشکیل میدیم بعد کنسرت میزاریم منم مثل همیشه ریتمای کنسرتو میسازم.بعد تا هر وقت خواستیم کار میکنیمو اینا.همه هم خوشحال میشیم.
:ilovemusic:

rumour
Wednesday 2 December 2009, 06:51 AM
من یک پیشنهاد دارم...
نظرتون چیه یک روز ساز رو برداریمو بریم تو خیابون ساز بزنیم(البته میدونم که مسخره هست ولی به نظرم کار جالبیه):D

ببینم حالت خوبه؟ تو مشهد؟!!!!
سوت بزنی اینجا بهت گیر میدن چه برسه به ساز دیگه.

apsez
Wednesday 2 December 2009, 07:57 AM
مسخره اشون مي كنم . بعدش توي دلم مي گم اينا چرا نميرن سازدهني ياد بگيرن ؟! ( شوخي كردم ! مي گم كه خدا را شكر اينا پيانو كار نمي كنن ! ... (باز هم شوخي كردم !)) ....
توي دلم مي گم : خوش به حالشون كه مي تونن براي خودشون وقت بگذارن

دراب
Wednesday 2 December 2009, 09:06 AM
اخه نميتونه واسه كلاسشم كه شده بندازش رو دوشش ببرش بيرون
البته يك زماني آدم مجبور مي شه . مثلا اون زمان كه من دانشجو بودم استادم يك سر شهر بود و من بي پول تازه كار هم يك سر ديگه . چون سازم هم سنتور بود هر وقت كه براي كوك مي بردمش شري گير مي كردم . با تاكسي نمي تونستم ببرم ، يه بار هم كه اين كار رو كردم اينقدر متلك شنيدم كه از خيرش گذشتم . حقيقتش پول آژانس هم نداشتم . باور كنيد به يك فلاكتي از توي كوچه پس كوچه ها و از دست و شونه مي افتادم تا ساز زو براي كوك مي بردم . خدا خيرش بده استادمون هم يه جيپ قراضه داشت وقتي مي ديد من اينجوري اومدم برگشتن من رو با ماشينش مي رسوند . حالا منظور اينكه بعضي وقتها اجتناب ناپذير هست .

pianist_h
Wednesday 2 December 2009, 10:02 AM
اخه نميتونه واسه كلاسشم كه شده بندازش رو دوشش ببرش بيرون


اتفاقا يكي از دلايلي كه باعث شده من اين سازو خيلي دوست داشته باشم همينه!:piano:

:124:

scofild
Wednesday 2 December 2009, 12:11 PM
پیانو گرند رو هم من دیدم تو خیابون بیارن !!!!
البته فقط یه بار دیدم اونم تو یکی از ویدئو کلیپ های ریچارد کلایدرمن !! (لول )

hmd_kro
Wednesday 2 December 2009, 01:12 PM
میدونستد تو اتریش (اگه اشتباه نکنم) یک از مراحل و دروس نوازندگی ، اجرای ساز تو خیابون و جلوی جمعیته؟

علت اون هم مشخصه که برای از بین بردن استرس و اضطراب فرد حین نوازندگی هست. اتفاقا کار خوبیه فقط یه فرق کوچولووو... این وسط هست و اون مردم ما هستد که بعضی وقتا برخوردای عجیبی نشون میدن.

اِ اِ اِ..... طرفه نیگا..... به جای اینکه بره دنبال یه لقمه نون داره ساز میزنه. معلومه بچه مایه داره (حالا نمی دونن طرف با چه بدبختی و نداری کارشو به اینجا رسونده...)

FARZANEH.ZAFAR
Wednesday 2 December 2009, 07:42 PM
من یک پیشنهاد دارم...
نظرتون چیه یک روز ساز رو برداریمو بریم تو خیابون ساز بزنیم(البته میدونم که مسخره هست ولی به نظرم کار جالبیه):D


دمت گرم. باحال بود:connie_24::guitarplay5::21ox66r::ax:9powok: :9powok::bgwzky:

fagher
Wednesday 2 December 2009, 08:18 PM
ببینم حالت خوبه؟ تو مشهد؟!!!!
سوت بزنی اینجا بهت گیر میدن چه برسه به ساز دیگه.
شما سازتو بردار با من بیا هیچ کس جراُت نمیکنه بهت گیر بده(میدونی که من کجاییم؛به نظرت کسی میتونه به ما گیر بده؟؟؟)

rumour
Thursday 3 December 2009, 09:35 PM
شان ساز در اینه که نواحته بشه بهتره که گوشه ی خیابون بزننش تا انکه دکور بمونه.

you3f
Saturday 30 January 2010, 11:44 PM
من اگه کسی رو تو خیابون ببینم که داره ساز میزنه حس بدی بهش پیدا میکنم و کلا از اینکار خوشم نمیاد . در ضمن فکر کنم اون کسی که تو خیابون ساز میزنه بیشتر واسه جیبش میزنه تا دلش.

در مورد متلک گفتن هم بارها به خود من وقتی سنتورمو بیرون میبردم تیکه و متلک انداختن ولی من اهمیتی نمیدادم و تو دلم میگفتم بزار خوش باشه و یه متلکم به ما بندازه!. ولی یه بار یکی یه متلکی بهم انداخت که خیلی شاکی شدم و حسابی از خجالتش دراومدم .یه روز داشتم از کلاس برمیگشتم و صندلی جلوی یه تاکسی نشسته بودم و سنتورم رو هم بصورت عمودی جلوی پاهام گذاشته بودم. یه دفعه یکی پشت سرم بهم گفت که آقا من چند وقت دیگه عروسیمه .میای سنتور بزنی ؟ منم یه چیزی بهش گفتم که مثل روغن آب شد و رفت تو صندلی.راننده هم کلی بهش خندید.

میشه بگی بهش چی گفتی؟!
در ضمن، منم به سختی میرم کلاس و میام.
با هزار بدبختی گیتار رو با خودم میبرم "راه دور نیستا ولی در شلوغیه و تا حالا هم کسی تیکه و متلک ننداخته و امیدوارم نندازه" ولی تو محل ما کسی به فکر این چیزا نیست همه به فکر کار و پولن. و ما رو اسگل فرض میکنن. واسه همین تا کلاس میرم و برمیگردم عرق از سر و روم میریزه از خجالت که الان مردم تو ذهنشون چی میگن؟ میگن: بچه سوسوله؟ یا میگن چه دل خوشی داره؟ یا ؟

you3f
Sunday 31 January 2010, 02:12 AM
منم کلی خندیدم...........