PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : جای خالی زنان در موسیقی



mojgan
Sunday 14 January 2007, 10:52 PM
سال ها پيش ، وقتي مرتضي ني داوود در يك مراسم عروسي صداي دختر پانزده ساله اي را
شنيد و در آن صدا ، زيبايي ذاتي و جذب كننده اي را درك كرد
و در دلش برقي زد كه اگر خرده استعدادي هم در صاحب صدا باشد ،
ايران را آوازه صدايش مي گيرد ، در آن زمان هنوز زنان مي خواندند و مي نواختند و ... .

وقتي مرتضي ، قمر را پيش خود برد و آموزش دستگاه هاي موسيقي ايراني را با او شروع كرد
، وقتي هر روز بهتر از ديروز همه چيز پيش مي ر?ت و قمر قد مي كشيد و بزرگ مي شد ،
و ياد مي گر?ت و ياد مي گر?ت ، در آن زمان هنوز زنان مي خواندند و مي نواختند و

بعدها وقتي ملوك ضرابي ، تصني? ساخته مرتضي ني داوود را خواند و
تصني? بر روي ص?حه ضبط شد ، خودشان هم نمي دانستند كه "‌مرغ سحر " با صداي ملوك ضرابي
، از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب ايران را طي مي كند ، در
آن زمان هنوز زنان مي خواندند و مي نواختند و ... .

وقتي قمر الملوك رسما آوازخوان شد ، وقتي در گراند هتل با مرتضي ني داوود
كنسرت گذاشت و تمام خيابان هاي تهران كوچك و خلوت آن زمان پر از جمعيت شد
، و يك شب كنسرت قمر در آن تاريخ ، چهار هزار تومان
?روش بليط داشت ، در آن موقع زنان هنوز مي خواندند و مي نواختند و

... .

محمدرضا شجريان ، كوچك بود .
در خانه شان نه راديو بود ،‌ نه تلويزيون ، نه گراما?ون ، نه ص?حه ، نه موسيقي ... !
محمدرضاي كوچك وقتي از انتهاي كوچه رد مي شد كنار مغازه سمساري مي ايستاد
. سمساري در مغازه اش گراما?ون داشت
. ص?حه قمر را مي گذاشت ، و محمدرضا صداي قمر را مي شنيد
. صدا ، محمدرضاي كوچك را شجريان بزرگ امروز كرد
... در آن زمان هنوز زنان مي خواندند و مي نواختند و ... .

سالن رودكي آن زمان - وحدت امروز - و صدها نوازنده چيره
چيره دست اركستر سم?ونيك ،
خاطرات خوشي با " مرضيه " داشتند ... مرضيه تمام سالن را پر مي كرد
، البته سالن هاي ديگري هم بود كه " دلكش " آن را پر مي كرد ...
به هر حال زنان هنوز مي خواندند مي نواختند و

سال ها بعد ، شجريان نيز قد كشيد ، خيلي قد كشيد ، و
قبل از محمدرضا ، نوشتند " استاد " ... خيلي ها شاگرد او شدند ...
سراج ، ناظري ، ا?تخاري ، مرحوم بسطامي ، سرلك ، علي جهاندار ، و البته كسي بود
كه به او مي گ?تند " پريسا " ... پريسا آواز را تمرين مي كرد ،
اما در اين زمان ديگر زنان نمي خواندند و نمي نواختند و

حكايت گذشته را ?راموش كنيم .
به هر حال موسيقي ايراني پر از اساتيد رنگارنگ است .
غلامحسين درويش - برادران خاندان ?راهاني - علينقي وزيري - روح الله خالقي -
حشمت سنجري - ابوالحسن صبا - عار? - شيدا - جواد معرو?ي - مرتضي محجوبي - يوس? ?روتن -
ارسلان درگاهي - احمد عبادي - حسن كسايي - جليل شهناز - تاج -
طاهر زاده - ظلي - خوانساري - ?رامرز پايور - مشكاتيان
اصلا آيا آنها هم مثل شوهرانشان آواز را دوست دشتند ؟
مي خواندند ؟ مخال? بودند ؟ موا?ق بودند ؟ ... الله اعلم

البته همه ما اين جمله را ح?ظ هستيم كه
"‌پشت هر مرد بزرگ ، زني بزرگتر نه?ته است " و بارها هم باد به گلو انداخته ايم و
?يلسو? وار اين جمله را تكرار كرده ايم و گ?ته ايم : " حقيقتا كه جمله زيبايي است

آيا زنان نص? جامعه ما نيستند ؟
شايد مشكل نوآوري و خلاقيت و آ?رينش اثرهاي بديع و امروزي كه جايش در موسيقي ما خالي است ،
در حيطه قدرت ذهني همان نص?ه اي باشد كه شريكشان نمي كنيم
... جاي زنان خالي است ... به جاي اينکه يك شاخه گل
روي صندلي خالي آنها بگذاريم ، ذهنيت خود را منص?انه و روشن انديشانه كنيم و
كمك كنيم خودشان روي صندلي شان بنشينند و گل را در گلدان قرار دهند