kaka
Monday 17 November 2008, 06:07 PM
گلچين گيلاني و باراني ترين شعرش بدون سانسور!
You can see links before reply
دکتر مجد الدین میر فخرایی بانام شعری « گلچین گیلانی » به سال 1287 خورشیدی در شهر رشت پا به این دنیا نهاد. تا کلاس ششم ابتدایی در رشت درس خواند. پس از گرفتن گواهی نامه ششم دبستان به تهران آمد. در دوره متوسطه در مدارس « سیروس » و « دارالفنون » به تحصیل پرداخت و در دارالفنون نزد معلمان بزرگی هم چون « وحید دستگردی » و«عباس اقبال آشتیانی » درس ها آموخت. برای تحصیلات دانشگاهی به « دارالمعلمین عالی » رفت و رشته ادبیات و علوم تربیتی فارغ التحصیل شد.در سال 1312 خورشیدی در آزمون اعزام به خارج دانشجویان پذیرفته و از راه روسیه به اروپا رفت. مدتی در فرانسه و بعد به انگلیس رفت که موفق شد در رشته پزشکی عمومی و تخصص در بیماری های سرزمین های گرمسیری مدارک خود را دریافت کند و به شکل رسمی در آنجا کار کرد.درلندن مقام مشاور پزشکی سفارت خانه ایران شد و به ایرانیان که برای درمان می آمدند خیلی کمک نمود. این مرد آزاده در 29 آذر 1351 خورشیدی در لندن درگذشت. گلچین گیلانی بیشتر شعر نو سروده اما در ابتدا شعرهای سنتی هم می سروده است و در دوره دبستان نخستین اشعار خود را به روزنامه «صورت » در رشت می داد و چاپ می کردند. یکی از این شعرهای زیبا ی گلچین گیلانی « رنج روستاییان » است. شاعر نوجوان در این شعر، از زبان یک روستایی به درد و رنج و سختی و تیره بختی مردم روزگار می پردازد که آغاز این شعر کودکانه چنین است:
« ای گاو عزیز و باوفایم
ای یاور جمله کارهایم
ای نور دمیده، راحت دل
ای یار ضعیف و بینوایم
از توست که زندگی نمایم ...»
شعر گیلانی ساده و روان و کاملاً عاطفی مي باشد و ایهام و پیچیدگی زبانی در شعر او خیلی کمرنگ است و خواننده ی اشعار اوف سریع با شعرش ارتباط برقرار می کند و خواندن فهمیدن لذت بردن از شعر او برای هر خواننده پیش می آید. شعر او مانند جویباران زلال خط شمال می باشد، که صاف و زلال است و خوش هضم. او شاعری است دوستدار طبیعت و جلوه های این دوستی در شعرهای او با احساسات پاک می بینیم. آثار او: 1- مهروکین 1948 م 2- نهفته 1948 م 3- گلی برای تو 1348 خورشیدی گلچین گیلانی با شعر باران به شهرت رسید. این شعر که برای اولین بار در مجله «سخن» به چاپ رسید و سپس به کتاب های درسی رسید و به ذوق و میل بچه های دبستانی چون قند شیرین ماندگار شد و امروز هر کسی که دبستان را گذرانده چند خطی از این شعر زیبا را در حافظه دارد و با لذت و احساسات خاص آن را می خواند و راستی این گلچین چطور با احساس شاعرانه خیلی هنرمندانه گلچینی از کلمات کنار هم گرد آورده و شعر باران را سروده است این یک شاهکار ذوقی است که شامل گلچین شد. این منظومه از کتاب « شعر، رهائی است »
بیوگرافی کامل تر
مجدالدین میر فخرایی گلچین گیلانی دکتر مجدالدين میر فخرایی، متخلص به گلچین گیلانی، (شهريور ۱۲۸۹ در رشت - ۲۹ آذر و به قولي 5دي 1351 در لندن) از سرایندگان شعر نو به فارسی است. از اشعار معروف او شعر «باز باران» است. او فرزند "ميرزا مهدي خان"، متخلص به "گلچين" و معروف به "گلچين گيلاني" بود. در "رشت" به دنيا آمد. تحصيلات مقدماتي را در زادگاهش و متوسطه را در "تهران" به پايان رساند و در رشته "فلسفه" و "علوم تربيتي" موفق به گرفتن ليسانس شد؛ دوره آموزشهای دبستانی و دبیرستانی را در زادگاهش و تهران به پایان رساند در دبیرستان دارالفنون تهران وحید دستگردی مدیر مجله ارمغان معلم وی بود و ضمن چاپ شعر های وی در این مجله او را به سرودن شعر تشویق کرد . گلچين از نوجواني به شاعري پرداخت و كم كم اشعارش مورد توجه قرار گرفت و براي اولين بار در (1307هـ.ش.) در مجله ی"ارمغان" و بعدها در"روزگارنو"، "فروغ" و "سخن" انتشار يافت. میر فخرایی در سال 1312 برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت و در رشته پزشکی فارغ التحصیل شد ضمنا همزمان با تحصیل در رادیو بی بی سی نیز کار می کرد پس از پایان تحصیلاتش در انگلستان اقامت کرد و به کار پزشکی پرداخت او بقیه عمرش در را در لندن به سر برد و به حرفه پزشکی اشتغال داشت. در 13 سالگي با اجبارهاي خانوادگي با دختر دايي مادرش ازدواج ميكند. حاصل اين ازدواج، يك دختر و يك پسر است. پرويز سال 1368 فوت ميكند اما طليعه هماكنون در انگليس زندگي ميكند. سه مجموعه شعري: "گلي براي تو"، "مهر و كين" و "نهفته" يا "نهضت"، كه در ( 1948 م .) در "لندن" به چاپ رسيد؛ در واقع او اولين شاعر نوپردازي است كه شعرش به كتاب هاي ابتدايي راه يافت. طي سالهاي 1304 تا 1307 كه در سيروس درس ميخواند، با «ذبيحالله صفا» همكلاس ميشود. در همين سالها با «محمد مسعود» مدير روزنامه مرد امروز كه به قتل رسيد، در محله عربهاي تهران همخانه است. در دارالفنون شاگرد «وحيد دستگردي» و «عباس آشتياني» ميشود. دستگردي كه مدير مجله ارمغان است، شعرهاي مجدالدين را چاپ ميكند. او كه حالا به گلچين گيلاني تغيير نام داده، در انجمنهاي ادبي از جمله انجمن ادبي ايران شركت ميكند. به تحصيلات متوسطه قانع نميشود و مدارج عالي را هم در «دارالمعلمين»، «دانشسراي عالي» و «دانشگاه تربيت معلم» سپري ميكند و از رشتههايي چون گيلاني سال 1312 در آزمون اعزام دانشجو به خارج از كشور شركت ميكند. او در اين آزمون ـ كه تكليف آخرين گروه صد نفري در دوره رضاشاه براي اعزام را مشخص ميكرد ـ قبول ميشود و از راه روسيه به اروپا ميرود. براي آموختن زبان و ادبيات انگليسي به دانشگاه لندن ميرود اما پس از مدتي انصراف ميدهد: «نخواستم معلم شوم و هر سال با چيزهايي كه شكسپير و... گفتهاند سر دانشجويان بيچاره را درد بياورم. وانگهي ميخواستم خودم را بيازمايم تا ببينم در رشتهاي كه با طبع شعرپرستيام تفاوت دارد ميتوانم تحصيل كنم يا نه؟» دانشجويان اعزامي تعهد دادهاند كه تغيير رشته ندهند كه در غير اين صورت مقرريشان قطع ميشود. بيتوجه به اين تعهدات، تغيير رشته داده و در رشته پزشكي ثبتنام ميكند. مدتي مقررياش قطع ميشود اما پس از چند ماه مقامات تهران دوباره كمك خرج تحصيلي برايش ميفرستند. جنگ دوم جهاني آغاز ميشود و دولت ايران دانشجويان اعزامي را فراميخواند. دانشگاهها تعطيل ميشوند اما گيلاني باز نميگردد و براي گذران زندگي به كارهاي مختلفي مثل گويندگي راديو، فيلمها و شبكه BBC، ترجمه اخبار و مقالات، رانندگي آمبولانس و از اين قبيل مشغول ميشود. جنگ كه تمام ميشود تحصيلاتش را از سر ميگيرد و سال 1326 (1947) مدرك پزشكي عمومي و تخصص بيماريهاي سرزمينهاي گرمسيري را دريافت ميكند و از همين موقع مشغول به طبابت و علاوه بر كار در مطبش، مشاور پزشكي سفارت ايران در لندن نيز ميشود. چند باري تصميم به بازگشت به ايران ميگيرد اما بنا به دلايلي كه مهمترينشان ازدواج ناخواستهاش در سيزده سالگي بوده منصرف ميشود. براي آموختن نقاشي به كلاسهاي شبانه شهرداري ميرود. براي دومين بار ازدواج ميكند و سال 34 صاحب دختري ميشود. پس از چند سال كشمكش و اقدامات قانوني از همسرش جدا ميشود و در اوايل دهه شصت ميلادي تن به ازدواج سوم ميدهد. بيست و نهم آذرماه 1351 به علت بيماري سرطان خون پس از دو هفته بستري بودن در بيمارستان ميميرد. در نخستين سال مرگ گلچين، هوشنگ ابتهاج پسرخالهاش برنامهاي نيمساعته درباره زندگي و شعر او تهيه ميكند.
You can see links before reply
دکتر مجد الدین میر فخرایی بانام شعری « گلچین گیلانی » به سال 1287 خورشیدی در شهر رشت پا به این دنیا نهاد. تا کلاس ششم ابتدایی در رشت درس خواند. پس از گرفتن گواهی نامه ششم دبستان به تهران آمد. در دوره متوسطه در مدارس « سیروس » و « دارالفنون » به تحصیل پرداخت و در دارالفنون نزد معلمان بزرگی هم چون « وحید دستگردی » و«عباس اقبال آشتیانی » درس ها آموخت. برای تحصیلات دانشگاهی به « دارالمعلمین عالی » رفت و رشته ادبیات و علوم تربیتی فارغ التحصیل شد.در سال 1312 خورشیدی در آزمون اعزام به خارج دانشجویان پذیرفته و از راه روسیه به اروپا رفت. مدتی در فرانسه و بعد به انگلیس رفت که موفق شد در رشته پزشکی عمومی و تخصص در بیماری های سرزمین های گرمسیری مدارک خود را دریافت کند و به شکل رسمی در آنجا کار کرد.درلندن مقام مشاور پزشکی سفارت خانه ایران شد و به ایرانیان که برای درمان می آمدند خیلی کمک نمود. این مرد آزاده در 29 آذر 1351 خورشیدی در لندن درگذشت. گلچین گیلانی بیشتر شعر نو سروده اما در ابتدا شعرهای سنتی هم می سروده است و در دوره دبستان نخستین اشعار خود را به روزنامه «صورت » در رشت می داد و چاپ می کردند. یکی از این شعرهای زیبا ی گلچین گیلانی « رنج روستاییان » است. شاعر نوجوان در این شعر، از زبان یک روستایی به درد و رنج و سختی و تیره بختی مردم روزگار می پردازد که آغاز این شعر کودکانه چنین است:
« ای گاو عزیز و باوفایم
ای یاور جمله کارهایم
ای نور دمیده، راحت دل
ای یار ضعیف و بینوایم
از توست که زندگی نمایم ...»
شعر گیلانی ساده و روان و کاملاً عاطفی مي باشد و ایهام و پیچیدگی زبانی در شعر او خیلی کمرنگ است و خواننده ی اشعار اوف سریع با شعرش ارتباط برقرار می کند و خواندن فهمیدن لذت بردن از شعر او برای هر خواننده پیش می آید. شعر او مانند جویباران زلال خط شمال می باشد، که صاف و زلال است و خوش هضم. او شاعری است دوستدار طبیعت و جلوه های این دوستی در شعرهای او با احساسات پاک می بینیم. آثار او: 1- مهروکین 1948 م 2- نهفته 1948 م 3- گلی برای تو 1348 خورشیدی گلچین گیلانی با شعر باران به شهرت رسید. این شعر که برای اولین بار در مجله «سخن» به چاپ رسید و سپس به کتاب های درسی رسید و به ذوق و میل بچه های دبستانی چون قند شیرین ماندگار شد و امروز هر کسی که دبستان را گذرانده چند خطی از این شعر زیبا را در حافظه دارد و با لذت و احساسات خاص آن را می خواند و راستی این گلچین چطور با احساس شاعرانه خیلی هنرمندانه گلچینی از کلمات کنار هم گرد آورده و شعر باران را سروده است این یک شاهکار ذوقی است که شامل گلچین شد. این منظومه از کتاب « شعر، رهائی است »
بیوگرافی کامل تر
مجدالدین میر فخرایی گلچین گیلانی دکتر مجدالدين میر فخرایی، متخلص به گلچین گیلانی، (شهريور ۱۲۸۹ در رشت - ۲۹ آذر و به قولي 5دي 1351 در لندن) از سرایندگان شعر نو به فارسی است. از اشعار معروف او شعر «باز باران» است. او فرزند "ميرزا مهدي خان"، متخلص به "گلچين" و معروف به "گلچين گيلاني" بود. در "رشت" به دنيا آمد. تحصيلات مقدماتي را در زادگاهش و متوسطه را در "تهران" به پايان رساند و در رشته "فلسفه" و "علوم تربيتي" موفق به گرفتن ليسانس شد؛ دوره آموزشهای دبستانی و دبیرستانی را در زادگاهش و تهران به پایان رساند در دبیرستان دارالفنون تهران وحید دستگردی مدیر مجله ارمغان معلم وی بود و ضمن چاپ شعر های وی در این مجله او را به سرودن شعر تشویق کرد . گلچين از نوجواني به شاعري پرداخت و كم كم اشعارش مورد توجه قرار گرفت و براي اولين بار در (1307هـ.ش.) در مجله ی"ارمغان" و بعدها در"روزگارنو"، "فروغ" و "سخن" انتشار يافت. میر فخرایی در سال 1312 برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت و در رشته پزشکی فارغ التحصیل شد ضمنا همزمان با تحصیل در رادیو بی بی سی نیز کار می کرد پس از پایان تحصیلاتش در انگلستان اقامت کرد و به کار پزشکی پرداخت او بقیه عمرش در را در لندن به سر برد و به حرفه پزشکی اشتغال داشت. در 13 سالگي با اجبارهاي خانوادگي با دختر دايي مادرش ازدواج ميكند. حاصل اين ازدواج، يك دختر و يك پسر است. پرويز سال 1368 فوت ميكند اما طليعه هماكنون در انگليس زندگي ميكند. سه مجموعه شعري: "گلي براي تو"، "مهر و كين" و "نهفته" يا "نهضت"، كه در ( 1948 م .) در "لندن" به چاپ رسيد؛ در واقع او اولين شاعر نوپردازي است كه شعرش به كتاب هاي ابتدايي راه يافت. طي سالهاي 1304 تا 1307 كه در سيروس درس ميخواند، با «ذبيحالله صفا» همكلاس ميشود. در همين سالها با «محمد مسعود» مدير روزنامه مرد امروز كه به قتل رسيد، در محله عربهاي تهران همخانه است. در دارالفنون شاگرد «وحيد دستگردي» و «عباس آشتياني» ميشود. دستگردي كه مدير مجله ارمغان است، شعرهاي مجدالدين را چاپ ميكند. او كه حالا به گلچين گيلاني تغيير نام داده، در انجمنهاي ادبي از جمله انجمن ادبي ايران شركت ميكند. به تحصيلات متوسطه قانع نميشود و مدارج عالي را هم در «دارالمعلمين»، «دانشسراي عالي» و «دانشگاه تربيت معلم» سپري ميكند و از رشتههايي چون گيلاني سال 1312 در آزمون اعزام دانشجو به خارج از كشور شركت ميكند. او در اين آزمون ـ كه تكليف آخرين گروه صد نفري در دوره رضاشاه براي اعزام را مشخص ميكرد ـ قبول ميشود و از راه روسيه به اروپا ميرود. براي آموختن زبان و ادبيات انگليسي به دانشگاه لندن ميرود اما پس از مدتي انصراف ميدهد: «نخواستم معلم شوم و هر سال با چيزهايي كه شكسپير و... گفتهاند سر دانشجويان بيچاره را درد بياورم. وانگهي ميخواستم خودم را بيازمايم تا ببينم در رشتهاي كه با طبع شعرپرستيام تفاوت دارد ميتوانم تحصيل كنم يا نه؟» دانشجويان اعزامي تعهد دادهاند كه تغيير رشته ندهند كه در غير اين صورت مقرريشان قطع ميشود. بيتوجه به اين تعهدات، تغيير رشته داده و در رشته پزشكي ثبتنام ميكند. مدتي مقررياش قطع ميشود اما پس از چند ماه مقامات تهران دوباره كمك خرج تحصيلي برايش ميفرستند. جنگ دوم جهاني آغاز ميشود و دولت ايران دانشجويان اعزامي را فراميخواند. دانشگاهها تعطيل ميشوند اما گيلاني باز نميگردد و براي گذران زندگي به كارهاي مختلفي مثل گويندگي راديو، فيلمها و شبكه BBC، ترجمه اخبار و مقالات، رانندگي آمبولانس و از اين قبيل مشغول ميشود. جنگ كه تمام ميشود تحصيلاتش را از سر ميگيرد و سال 1326 (1947) مدرك پزشكي عمومي و تخصص بيماريهاي سرزمينهاي گرمسيري را دريافت ميكند و از همين موقع مشغول به طبابت و علاوه بر كار در مطبش، مشاور پزشكي سفارت ايران در لندن نيز ميشود. چند باري تصميم به بازگشت به ايران ميگيرد اما بنا به دلايلي كه مهمترينشان ازدواج ناخواستهاش در سيزده سالگي بوده منصرف ميشود. براي آموختن نقاشي به كلاسهاي شبانه شهرداري ميرود. براي دومين بار ازدواج ميكند و سال 34 صاحب دختري ميشود. پس از چند سال كشمكش و اقدامات قانوني از همسرش جدا ميشود و در اوايل دهه شصت ميلادي تن به ازدواج سوم ميدهد. بيست و نهم آذرماه 1351 به علت بيماري سرطان خون پس از دو هفته بستري بودن در بيمارستان ميميرد. در نخستين سال مرگ گلچين، هوشنگ ابتهاج پسرخالهاش برنامهاي نيمساعته درباره زندگي و شعر او تهيه ميكند.