PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تقدير از مسئول سابق بخش شعر و ترانه



Amir
Tuesday 2 December 2008, 12:34 AM
با سلام

فانوس عزيز مسئول بخش شعر و ترانه ظاهرا مشكلاتي براشون پيش اومده و مدتي به عنوان مسئول در خدمتشان نيستيم

زحمات بيشماري براي سايت كشيدند كه واقعا جاي تقدير و تشكر دارد .

به اصرار خود ايشان سمتشان به كاربر تغيير پيدا كرد و هرچه كرديم قبول نكردند كه مسئول بازنشسته باشند

هر جا هستند سلامت و پيروز باشند و دعا مي كنيم تا زودتر مشكلاتشان حل شود

با تشكر از دوستان

Babak_mix
Tuesday 2 December 2008, 06:34 AM
فانوس عزيز، از صميم قلب دوستتون داريم، و براي حل مشكلاتتون دعا ميكنيم...
اميدواريم هرچه زودتر به جمع مديران برگرديد، و بخش شعر و ترانه رو با اشعار زيبا و مديريت خوبتون گل بارون كنيد.
منتظرتون هستيم...


با آرزوي سلامتي Babak

arian
Tuesday 2 December 2008, 08:15 AM
در اين تقديرها بيشتر دوست داشتم كه سالگرد عضويت دوست بزرگ و عزيزي را شاهد باشم و بر فرض تقديري باشد از سومين سال زحماتي كه اين دوست عزيز تا كنون براي سايت كشيده است .
و هر بار كه اين عنوان را در بخش اعلانات ميديدم با خوشحالي به سوي تاپيك پر ميكشيدم تا در جشني شركت كنم كه براي تقدير يك دوست و يك همكار عزيز به پاس يكسال ديگر از زحمات گرانقدر او است . نه اين قدر دلگير كننده . كه هر بار چون اين عنوان را ديدم پتكي بر سر ما فرود آيد كه اي واي باز چه عزيزي را از دست مي دهيم ؟

براستي چرا ما هميشه بايد در لحظه ي وداع با دوستان عزيز ، عشق و ارادت و دوستي و محبت خود را به پايشان بريزيم و افسوس بخوريم كه دوري شان برايمان عذاب آور است . چرا در لحظاتي كه با ما هستند به تقدير از انان نمي پردازيم و ارادت خود را ابراز نمي داريم .

چرا در سالگرد عضويت اين قبيل دوستان كه بدون شك نقش به سزايي در توفيق و گسترش نت اهنگ داشتند به جشن و پايكوبي نمي پردازيم تا هم مرهمي باشد بر خستگيهاي جانكاهشان و هم عرض ارادتي از سوي دوستان ،
باشد تا با دو صد نيرو به ياري ساير دوستان خود در نت اهنگ بشتابند .

من كه هميشه و در همه حال دوست عزيز و گرانقدر خود سركار خانم فانوس را يك همكار فداكار و پر احساس خواهم دانست و صاحب هنري كه شعر را با مجموعه اي بي بديل ازاحساس اميخته است .

دوستاني عزيزي كه در سايت به عنوان مدير فعاليت نميكنند هيچگاه از اوج تلاش و فعاليت و استرس هاي موجود ميان مديران براي رشد و شكوفايي بيشتر ، اطلاعي ندارند و نمي دانند اين مديران چه ساعاتي از عمر گرانبهاي خويش را و حتي زمان استراحت و خواب خود را فداي اهداف موسيقي و شعر و ترانه ميكنند بلكه بتوانند به بخشي از روياهاي شما دوستان جامه ي عمل بپوشانند .
و هيچگاه اينگونه تقدير و تشكر ها آنان را لايق و سزا نيست .

فانوس براي ما هر چند با اندك نور ، ولي در ظلمت تيره ي شب چون خورشيدي بود كه راه را به سوي سپيده رهنما ميشد و همين فانوس بود كه زنگار هراس از تيرگي و ظلمت را از دل ما ميزدود .

فانوس
فانوس زرد صبح
در زیر طاق مرمری آسمان شکفت
کلیل نور او چو به شاخ برهنه ریخت
مرغی که خفته بود پرید از کنار جفت
تسبیح شب که مهره ی صد ها ستاره داشت
در زیر پنجه های تر صبحدم گسست
هر مهره اش پرنده شد و بال بر کشید
دنیا پر از ترانه شد و خاموشی شکست
اما چه شد که پرتو فانوس شعر من
دیگر به طاق مرمری خاطرم نتافت ؟
اما چه شد که شاخه ی زرد خیال من
از نور ارغوانی او ، بهره ای نیافت ؟
اما چه شد که صبح برآمد ولی هنوز
بر بال مرغ من ندرخشیده نور روز ؟
فانوس زرد صبح
در زیر طاق مرمری آسمان شکفت
اما چه روی داد که فانوس شعر من
چون مرغ نیمه جان ، نفسی بر کشید و خفت

arian
Tuesday 2 December 2008, 08:41 AM
روي علف ها چكيده ام.

من شبنم خواب آلود يك ستاره ام

كه روي علف هاي تاريكي چكيده ام.

جايم اينجا نبود.

نجواي نمناك علف ها را مي شنوم.

جايم اينجا نبود.

فانوس

در گهواره خروشان دريا شست و شو مي كند.

كجا مي رود اين فانوس،

اين فانوس دريا پرست پر عطش مست؟

بر سكوي كاشي افق دور

نگاهم با رقص مه آلود پريان مي چرخد.

زمزمه هاي شب در رگ هايم مي رويد.

باران پر خزه مستي

بر ديوار تشنه روحم مي چكد.

من ستاره چكيده ام .

از چشم ناپيداي خطا چكيده ام:

شب پر خواهش

و پيكر گرم افق عريان بود.

رگه سپيد مرمر سبز چمن زمزمه مي كرد.

و مهتاب از پلكان نيلي مشرق فرود آمد.

پريان مي رقصيدند

وآبي جامه هاشان بارنگ افق پيوسته بود.

زمزمه هاي شب مستم مي كرد

پنجره رؤيا گشوده بود

و او چون نسيمي به درون وزيد.

اكنون روي علف ها هستم

و نسيمي از كنارم مي گذرد.

تپش ها خاكستر شده اند.

آبي پوشان نمي رقصند.

فانوس آهسته پايين و بالا مي رود.

هنگامي كه او از پنجره بيرون مي پريد

چشمانش خوابي را گم كرده بود.

جاده نفس نفس مي زد.

صخره ها چه هوسناكش بوييدند!

فانوس پر شتاب!

تا كي مي لغزي

در پست و بلند جاده كف بر لب پر آهنگ؟

زمزمه هاي شب پژمرد.

رقص پريان پايان يافت.

كاش اينجا نچكيده بودم!

هنگامي كه نسيم پيكر او در تيرگي شب گم شد

فانوس از كنار ساحل براه افتاد.

كاش اينجا - در بستر پر علف تاريكي - نچكيده بودم!

فانوس از من مي گريزد.

چگونه برخيزم؟

به استخوان سرد علف ها چسبيده ام.

و دور از من، فانوس

در گهواره خروشان دريا شست و شو مي كند.

(شاعر = سهراب سپهری)

arian
Tuesday 2 December 2008, 08:57 AM
You can see links before reply




پرستوي فراري از بهارم
يك امشب ميهمان اين ديارم
چو ماه از پشت خرمن ها بر آيد
به ديدارم بيا چشم انتظارم

به شب فانوس بام تار من بود
گل آبي به گندمزار من بود
اگر با ديگران تابيده امروز
همه دانند روزي يار من بود


You can see links before reply





چه جاي ماه ،
كه حتي شعاع فانوسي
درين سياهي جاويد كورسو نزند
به جز قدمهاي عابران ملول
صداي پاي كسي
سكوت مرتعش شهر را نمي شكند
***
به هيچ كوي و گذر
صداي خنده مستانه اي نمي پيچد
***
كجا رها كنم اين بار غم كه بر دوش است ؟
چرا ميكده آفتاب خاموش است !
(فريدون مشيري )

arian
Tuesday 2 December 2008, 09:08 AM
وقتي كه رو تخته سياه
هر اسمي هست جز اسم ما
فكر تو چون فانوس راه
ياد تو تنها سر پناه
اسم تو تنها تكيه گاه

من و تو باز مي تونيم به كودكي بر گرديم
به شكوه لحظه ي راس راسكي برگرديم
«شهيار قنبري»

arian
Tuesday 2 December 2008, 11:27 AM
رفتن تو
اومدنه
به شهر جاودانگي

رمز طلوع تازه اي
تو اين ظلام خانگي

اسم تو جرمه نازنين
تو اين شباي خط خطي

صداي تو
يه حادثه ست
يه اتفاق قيمتي

شب داره پوست ميندازه باز
اما ما گول نميخوريم
هنوز دارن زار ميزنن
اون پرياي پاپتي

براي خنده شون
سايمو آتيش ميزنم
اين قرقو
با مشعل سرخ ترانه مي شكنم
عكس تو رو قاب ميگيرم
رو آسمون قصه مون

به شب بگو از اين به بعد
ياغي بي حيا منم

رفتن تو
اومدنه
به شهر جاودانگي
رمز طلوع تازه اي
تو اين ظلام خانگي

arian
Tuesday 2 December 2008, 12:36 PM
قول قشنگ واژه ها
پلكاي آبيتو كي بست
سنگ كدوم سايه نشين
شيشه ي عمرتو شكست
از كي بپرسم اسم اون
قاتل سرسپردتو
وقتي نشسته روبرو
اين شب تيركمون بدست
اما تو زنده اي عزيز
تو هر صدا ، تو هرنفس
تو دل هر كبوتري وقت شكستن قفس
پنجره ها ي بستمون
وا ميشه با ترانه هات
براي بيداري ما يه شعر كوتاه تو بس

Mona
Tuesday 2 December 2008, 01:04 PM
فانوس عزيز منم به نوبه خودم از زحماتي كه در اينجا كشيدي تشكر ميكنم و برات آرزوي سلامتي دارم و اميدوارم زودتر مشكلاتت حل شه و باز مديريت اين بخش رو در دست بگيري. موفق باشي دوست خوبم. :)

خان
Tuesday 2 December 2008, 01:54 PM
فانوس عزیز یکی از مدیران خوب و پر انرژی این سایت بود که همه از فعالیت هاشون توی بخش شعر و ترانه به خوبی یاد میکردند.
آرین خوب حرفی زد.
رفتم این عزیزان از نت آهنگ هر چند به صورت موقتی برامون سخته ، اشخاصی همچون فانوس که در سایت سابقه زیادی دارند و برای سایت زحمات زیادی کشیدند قابل احترام و محترم هستند.
فانوس عزیز هر کجا که باشی ما به یادت خواهیم بود و فراموشت نخواهیم کرد.
موفقیت و بهروزیت آرزوی ماست.

MonaLisa
Tuesday 2 December 2008, 03:58 PM
منم به نوبه ی خودم از زحمات فانوس عزیز تشکر میکنم امیدوارم هر جا که هستن موفق و سلامت باشن ...و بازم دوباره شاهد فعالیتشون باشیم ....!

Majed
Tuesday 2 December 2008, 04:17 PM
بابا آریان خان این قدر جان گداز شعر ها رو نوشتی که یکی از بیرون بیاد فکر میکنه خدایی نکرده اتفاقی افتاده.... لول

عکسهات هم که دیگه خون به دل آدم میکنه...

بابا هوای احساسات کودکانه ما رو داشته باش...

به جون خودم اگه مونا خانم فضا رو عوض نمیکرد دیگه کم کم گریم میگرفت.... لول

البته من قبلا با ایشون صحبت کردم و دردانی لازم ازشون انجام شده....

هدیه ای هم به رسم یادبود به پاس زحماتشون در حال تهیه هست که به زودی براشون پست میشه ....

ولی باز هم جا داره اینجا از زحمات همیشگیشون چه در بخش سرگرمی در گذشته و چه در بخش شعر و ترانه قدردانی کنم..

انشالا ما رو از دیدار مجددشون نا امید نمیکنند..

ارادتمند

hichnafar
Tuesday 2 December 2008, 04:47 PM
سلام
فانوس چیزی نمی تونم بگم
فقط منتظرم زودتر برگردی

Mojtaba
Tuesday 2 December 2008, 05:04 PM
منم از زحمات فانوس عزیز تشکر می کنم..

واقعا ایشون جزو افراد قدیمی سایت هستن امیدوارم هرچه زودتر برگدن به سایت مثل من.

حالا ماجد جان چرا احساساتی شدی شما که انقدر احساساتی نبودی؟؟؟ لول

Leon
Tuesday 2 December 2008, 06:03 PM
فانوس عزيز،خانومی،هر جا هستيد شاد و پيروز باشيد.


You can see links before reply

Hmd_N
Tuesday 2 December 2008, 10:27 PM
آبجی فانوس عزیز واست آروزی سلامتی و موفقیت در تمام مراحل زندگیت رو آرزو دارم.

آبجی فانوس یکی از پرکارترین مدیران زحمت کش نت آهنگ بودند و هستند و جای خالیشون همیشه حس خواهد شد.

انشااله زودتر مشکلات حل میشه و تو رو در کنارمون میبینیم.

موفق باشی

Hmd_N
Tuesday 2 December 2008, 10:29 PM
در اين تقديرها بيشتر دوست داشتم كه سالگرد عضويت دوست بزرگ و عزيزي را شاهد باشم و بر فرض تقديري باشد از سومين سال زحماتي كه اين دوست عزيز تا كنون براي سايت كشيده است .
و هر بار كه اين عنوان را در بخش اعلانات ميديدم با خوشحالي به سوي تاپيك پر ميكشيدم تا در جشني شركت كنم كه براي تقدير يك دوست و يك همكار عزيز به پاس يكسال ديگر از زحمات گرانقدر او است . نه اين قدر دلگير كننده . كه هر بار چون اين عنوان را ديدم پتكي بر سر ما فرود آيد كه اي واي باز چه عزيزي را از دست مي دهيم ؟

براستي چرا ما هميشه بايد در لحظه ي وداع با دوستان عزيز ، عشق و ارادت و دوستي و محبت خود را به پايشان بريزيم و افسوس بخوريم كه دوري شان برايمان عذاب آور است . چرا در لحظاتي كه با ما هستند به تقدير از انان نمي پردازيم و ارادت خود را ابراز نمي داريم .

چرا در سالگرد عضويت اين قبيل دوستان كه بدون شك نقش به سزايي در توفيق و گسترش نت اهنگ داشتند به جشن و پايكوبي نمي پردازيم تا هم مرهمي باشد بر خستگيهاي جانكاهشان و هم عرض ارادتي از سوي دوستان ،
باشد تا با دو صد نيرو به ياري ساير دوستان خود در نت اهنگ بشتابند .


بسیار عالی و به جا آرین جان فرمودند. کاش همیشه اینطور باشه !

arian
Wednesday 3 December 2008, 09:33 AM
بابا آریان خان این قدر جان گداز شعر ها رو نوشتی که یکی از بیرون بیاد فکر میکنه خدایی نکرده اتفاقی افتاده.... لول

عکسهات هم که دیگه خون به دل آدم میکنه...

بابا هوای احساسات کودکانه ما رو داشته باش...





ماجد خان تقصير من نيست تقصير شعر و شاعران ماست كه اين قدر سوزناك مينويسند و البته اين امير خان كه هميشه مراسم تقدير را در اينگونه زمانها ميگيرد . اگر همين اشعار را در مراسم ديگري براي ايشون ميخونديم قطعا خيلي به نظرمون شاد مي آمد .

در مرود عكس ها هم يك مطلب بگم ، فانوس براي من به همين شكل معنا داره . توي زمانهاي قبل كه هم مجبور بوديم توي انباري درس بخونيم و هم هيچوقت بعد از ساعت 5 برق نداشتيم . اين فانوس ها بود كه به كمك ما اومد .فرهنگ جهان سومي است ديگه ، كاريش نميشه كرد . ولي خوب توي فرهنگي كه جناب لئون رشد كرده ماشاء ا... قدرت فانوس را ببينيد . لول

fanoos
Thursday 4 December 2008, 11:05 PM
سلام

من لایق این همه لطف نیستم....خیلی بنده رو شرمنده کردید... .مدیر بودن یا مدیر نبودن دلیل بر اصلا نبودن نیست...مهم اینه که نت اهنگی باشیم...

میدونم که مدیر خوبی نبودم و اگر چه سعی میکردم مفید باشم ولی واقعا نبودم...امیدوارم من و بابت بی کفایتیم ببخشید

نت اهنگ امروز ما اونقدر لوستر های قشنگ قشنگ داره که دیگه نور یه فانوس قدیمی توی این همه نور قوی گم میشه

من از بی رنگ بودن بیشتر لذت میبرم...
از لطف تک تک دوستانی که بنده رو مورد لطف خودشون قرار دادن به خصوص محبت های آقای آرین خیلی خیلی سپاسگزارم....و از همه به خصوص سارای عزیزم معذرت خواهی میکنم بابت این تصمیم ناگهانی ...امیدوارم من و ببخشید

همگی موفق و پر نشاط و مثل همیشه پر انرژی باشید
و البته جا داره از آقای امیر هم تشکر صمیمانه و عذرخواهی ویژه داشته باشم که توی این مدت من و تحمل کردن

همین تاپیک ارزنده بیشتر از هزار هدیه می ارزه ... (از پذیرش هر نوع هدیه ای معذوریم)

موفق و پیروز

خوش باشید

Khashayar
Thursday 4 December 2008, 11:21 PM
درود
من دیر رسیدم.خیلی ناراحت شدم فانوس جان .چیز دیگه ای هم نمیتونم بگم به جز این که خواستار خوبی و سلامتی و موفقیت باشم برات .البته باز منتظر اون نوشته ها و شعرای زیبات هستم.
موفق و پیروز باشی.
مرسی