PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : موسیقی و پیدایش آن



hanif
Friday 19 January 2007, 04:51 PM
تعری? موسیقی






چون هر علمی را تعری? و موضوعی است که ذکر آن در مقدمه خالی از ?ایدتی نیست بنابراین به ذکر مقدمه ای از اقوال قدما ( از ایرانی و غیر ایرانی ) در تعری? این علم و ?ن مبادرت می کنم :






ابو نصر ?ارابی در احصاءالعلوم می نویسد موسیقی علم شناسایی الحان است و شامل دو علم است : علم موسیقی عملی ، و علم موسیقی نظری .امروز نیز موسیقی دو شاخه دارد موسیقیث نظری که اصول علمی و ریاضی موسیقی را شامل است ، و در حقیقت از شاخه های ?یزیک صوت محسوب می شود ؛ دیگر موسیقی عملی که ?نی یا هنری به شمار می آید .






ابو علی سینا گوید : موسیقی علمی است ریاضی که در آن چگونگی نغمه ها ، از نظر ملایمت و تنا?ر و چگونگی زمانهای بین نغمه ها بحث می شود تا معلوم شود که لحن را چگونه باید تعری? کرد .






ا?لاطون در تعری? موسیقی گوید : ( موسیقی یک ناموس اخلاقی است که روح به جهانیان ، و بال به ت?کر، و جهش به تصور، و ربایش به غم و شادی ، و حیات به همه چیز می بخشد .جوهر نظمی است که خود برقرار می کند و تعالی آن به سوی هر چیزی است که نیک و درست و زیباست و با اینکه نامریی است شکلی است خیره کننده ، هوس انگیز و جاویدان )


در سنوات اخیر که تعری?ی که بتهوون نموده با تعشق و شی?تگی همراه است می گوید : موسیقی مظهری است عالی تر از هر علم و ?لس?ه ای . اگر بخواهیم تعری? دیگر از موسیقی بنماییم که دور از تعصب و تعشق و شی?تگی باشد یعنی خلاصه جنبه نظری صر? داشته باشد باید بگوییم : موسیقی صعود اصوات است از سکو ت مطلق به سوی ارتشاعات پیوسته سریعتر تا مراحلی که گوش بتواند درک نسبت و سنجش موزیکی آنها را بنماید . به اعتبار همین نظریه موسیقی قادر است علاوه بر موسیقی بشری و القاء احساسات آن کلیه اصوات موزیکی حیوانات و طبیعت را تقلید کند .


خلاصه آنکه هنر زبان روح بشر و موسیقی زبان دل و عالیترین تجلی قریحه انسانی است














پیدایش موسیقی






رقص _ آواز _ شعر


بشر با درک زیبایی از طبیعت الهام گر?ت و با تقلید اشکال و آهنگهای طبیعی و انعکاس این آثار ، هنر را که یکی از عوامل مهم ابراز احساسات و بیان زیبایی است به وجود آورد و آن را به صورت های گوناگون منعکس نمود . غم و شادی و احساسات انسانی م?اهیم واحدی است ، و اختلا? در طرز بیان و توصی? آن است .


رقص و شعر و موسیقی با بشر بوجود آمد و انسان از زمانی که پا به عرصه وجود گذاشت و در آغوش طبیعت بدون قید وبند و به طور آزاد مانند حیوانات در ظلمت جهل و نادانی زندگی می کرد ، دارای احساسات و عواط? و واجد تاثرات و حالات ن?سانیی مانند بیم و امید ، غم و شادی ، میل و ن?رت ، و سایر کی?یات درونی و در دوران زندگانی نیز پیوسته و محکوم عواط? و احساسات خود بوده است . بشر از مناظر دلکش طبیعت و کوه و دشتهای سبز و خرم و رنگهای گوناگون و بهار ?رح انگیز و عطر گلها و و الحان مطبوع پرندگان و درخشندگی خورشید و آسمان زیبا و ش?ا? و امثال اینها لذت می برد و همانطور که از مناظر زیبا و دل انگیز طبیعت منبسط می شد و به وجد می آمد از مظاهر غضب و قهر طبیعت و مصایب گوناگون اندوهناک شده ، وحشت می کرد و پیوسته از آن گریزان بود .


ارسطو ?یلسو? یونانی می گوید ( شعر و رقص دو شاخه از یک ریشه اند ) بعضی می گویند که رقص شعر متحرک است . به هر حال این پدیده طبیعی از قدیم وسیله بیان و تجسم احساسات بشر بوده است .


از زمانی که بشر توانست ان?عالات درونی خود را به وسیله صدا نمایش دهد و وزن را از صداهای منظم و مختل? طبیعت بدست آورد ، موسیقی را بوجود آورد زیرا جهان پر از اصوات است ، و عالم خلقت بر توازن و انتظام استوار است .


لئوپلد دو?ن درباره موسیقی گوید : ریشه موسیقی به عهد کهن ارتباط دارد موسیقی صوتی با سخن به وجود آمده است . در واقع همان روزی که انسان توانست برای نخستین بار ، خوش ها و رنجهای خود را با صدا نمایش دهد مبدا موسیقی به شمار است به عقیده او موسیقی انسانی نتیجه صداهای منظو و مختل? طبیعت است و هر صوتی حالت و وضعی را مجسم نموده و موجب پیدایش ساز خاصی گردیده است .






شعر و موسیقی و رقص زادگان یک مادرند . این هر سه وملود عواط? و احساساتند . همان معلمی که خنده و گریه و شاعری را به بشر آموخته رامشگری را نیز به او یاد داده است .


بعد از آنکه بشر به تمدن نزدیک گردید با اختراع آلات و ادوات موسیقی از الحان و نواهایی که در ذهن او حالت مطبوع و دلپذیر ایجاد می کرد تقلید نمود و با سرودهای مذهبی به نیایش ارباب انواع پرداخت و وسیقی راغ رکن اصلی دین قرار داد و از رقص و آوازهای ضربی و غیر ضربی در جشن و سرود و پرستش خدایان خود است?اده نمود.










پبدایش سازهای موسیقی






طبیعی ترین وسیله آواز ، سینه و حلقوم طبیعی انسانی و ساده ترین وسیله ایجاد وزن ، دستهای آدمی است انسان با بر هم زدن دستها وزن را نگاه می داشته و نغمه ها و آهنگها را همراهی می کرده است. بعدها بشر از شاخ حیوانات و روییدنیهایی که در دسترس داشت ، سازهای بادی مانند بوق و نی را اختراع کرد و با کمک حس شنوایی سوراخهایی ، با توجه به معتقدات نجومی و اعداد مقدس ، در آنها تعبیه نمود که اکنون به صورت های گوناگون تکامل یا?ته است . همچنین انواع طبلها و سازهای ضربی را اختراع کرد و در تکامل آنها کوشید . گمان می رود در اختراع سازهای زهی از کمان الهام گر?ته ، از شکل آن است?اده کرده و آن را به صورت چنگ در آورده است و به تدریج به اختراع انواع آن دست زده است و اندک اندک نواقص آن را بر طر? ساخته . اکنون انواع سازهای زهی به صورتهای گوناگون تکامل یا?ته است مانند : کمانچه ، و ویولن و غیر اینها . همچنین به اختراع سازهای دیگر تو?یق یا?ته و به تدریج آنها را رو به تکامل برده است


در کاوشهای باستان شناسی سازهای بادی و زهی ،چون نی و چنگ و غیر اینها را یا?ته اند که تاریخ آنها به چند هزار سال پیش از میلاد می رسد . همچنین در سنگ نبشته ها و حجاریها و بر روی اشیاء یا?ته شده، صورت این قبیل سازها حک و نقر شده است بشر با اختراع سازها و ادوات موسیقی از الحان و نواهایی که در ذهن او حالت مطبوع و دلپذیر ایجاد می کرد تقلید نموده و پیوسته در راه تکامل آن گام برداشته است.










منبع : کتاب تاریخ موسیقی ایران


نوشته ی: مرحوم حسن محشون

shbaharehs
Sunday 28 January 2007, 12:38 AM
ممنون خيلي جالب بود!