PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چرا به کنسرت اساتید موسیقی ایران می رویم ؟



Kamanche
Thursday 18 December 2008, 01:02 AM
سالهای سال بود که اساتید موسیقی ایران ، فعالیت های اجرایی به شکل کنسرت ، در داخل کشور نداشتند .دلیل اکثر اساتید هم وجود مشکلات متعدد بر سر راه اجرا و هنگام اجرای کنسرت بود و البته کمابیش هنوز هم این شکایت ها به گوش می رسد .

اما شاید بتوان گفت این طلسم ، با برگزاری کنسرت هم نوا با بم توسط گروه هنرمندان شجریان ها ، علیزاده و کلهر در سال 82 شکسته شد. همنوا با بم در حالی برگزار می شد که از آخرین کنسرت محمد رضا شجریان یا حسین علیزاده در ایران سالها می گذشت . اما زلزله ی بم بهانه ای شد برای اجرای موسیقی توسط اساتید موسیقی ایران .

یک سال بعد اخبار خوبی از از تشکیل مجدد گروه عارف به سرپرستی هنرمند محبوب پرویز مشکاتیان و خوانندگی دیگر هنرمند بزرگ کشور شهرام ناظری با همراهی یاران قدیمی گروه عارف از جمله برادران کامکارها ، جمشید عندلیبی ، کیوان ساکت و ... منشتر شد که نهایتا این اخبار به دو شب اجرای موفق درتهران ختم شد و به دلایلی از جمله اختلافات مالی بین اعضای گروه ، فعالیت های بیشتری از جانب گروه صورت نگرفت و گروه نوپای عارف که می شد امیدهای به آن داشت ، علنا منحل شد .

اما شاید باورش سخت بود که گروه هنرمندان شجریان ها ، علیزاده و کلهر تصمیم مجدد به اجرای کنسرت در تهران دارند . این اتفاق 2 یا 3 سال بعد از کنسرت هم نوا با بم ، در تهران افتاد . البته این بار زلزله ای هم در کار نبود .بعد از این کنسرت فعالیت های گروه رفته رفته کم تر و در نهایت به جدایی هنرمندان از هم انجامید و هر یک از هنرمندان به امور هنری شخصی خود مشغول شدند .

در سال 86 هم موج کنسرت های اساتید نه تنها خاموش تر نشد بلکه پر خروش تر ادامه یافت .
در این سال حسین علیزاده با گروه هم آوایان و محمد رضا شجریان این بار با همکاری مجید درخشانی ، سعید فرج پوری و محمد فیروزی در تهران و در تالار وزارت کشور برنامه هایی را اجرا کردند.از دیگر سو گروه عارف منهای اعضایی که با سرپرست گروه اختلاف پیدا کرده بودند و با اعضای جدید تر و این بار با خوانندگی حمید رضا نوربخش بر روی سن رفتند .
همینطور هنرمند گرانقدر محمد رضا لطفی که یکی دوسالی بود به ایران بازگشته بود ، خبر از برگزاری کنسرت تکنوازی درتهران داد ، که شاید بتوان گفت این اولین کنسرت ایشان بعد از انقلاب به صورت انفرادی بود . این کنسرت در کاخ نیاوران اجرا شد تا سال 86 سال کنسرت های بزرگ نام بگیرد .

در سال 87 هم کنسرت ها ادامه یافت . اولین اجرا را محمد رضا لطفی با تنی چند از شاگردان جوان خود ، تحت عنوان گروه های سه گانه های شیدا برگزارکردند . چند ماه بعد محمد رضا شجریان باز هم با گروهی دیگر و اکثر جوان با نام شهناز ، به فاصله ی فقط یکی دو ماه دو نوبت کنسرت به مدت 4 تا 6 شب درتهران بزگرار کرد که چند شب هم تمدید شد .همینطور شهرام ناظری تور کنسرت های خود در ایران را آغاز کرد و کمابیش اجراهای مختلفی را در نقاط مختلف ایران انجام داد .
آخرین اجراهای امسال هم مربوط می شود به محمد رضا لطفی و گروه های هم نوازان و بانوان شیدا، که اجرای مجدد چاوش های 6 و 8 را شامل می شد و یک شنبه و دوشنبه 24 و 25 آذر در تهران برگزار شد و شاید اخرین اجرای بزرگ امسال همکاری محمد رضا درویشی و حسین علیزاده که پنجم و ششم دی ماه در تهران برگزار خواهد شد .

در اینکه جامعه ی موسیقی تشنه ی شنیدن اجراهای زنده است شکی نیست و همینطور اجرا ، چه خوب و چه بد ، نیاز به شنیدن اجرای موسیقی آن هم از نوع زنده هست
اما
دیروز هنگامی که از اخرین کنسرت استاد لطفی و گروه شیدا باز میگشتم سوالات زیادی در ذهنم شکل گرفت . این مقدمه را نوشتم تا به این سوالاتم برسم .و از اهالی موسیقی بپرسم .
نظرتان در مورد برنامه هایی که اخیرا از اساتید دیدید و شنیده اید چیست ؟
چقدر حاضر هستند در این گونه برنامه ها شرکت کنند ؟
چه انتظاراتی از برنامه های هنرمندان محبوبتان دارید ؟
وقتی از کنسرت های ایشان خارج می شوید چه حسی دارید ؟
آیا همان اشتیاق رفتن به کنسرت هم نوا با بم را برای برنامه ی اخیر جناب شجریان با گروه شهناز داشتید ؟ ( کنسرت ها مثال بود )
خبر کنسرت جدید جناب شجریان اشتیاق و علاقه ای را در درونتان باعث می شود ؟( باز هم نام بردن برای مثال بود )
آیا هنرمند با نام و اوازه ی بلند حق دارد ، هر موسیقی را به خورد مخاطبش بدهد ؟
نقش مخاطبان در یک برنامه ی هنری چیست ؟
اصلا چرا به کنسرت اساتید موسیقی ایران می رویم ؟

- - - - -

در پایان ، اصلا منظورم مقایسه کارهای گذشته اساتید با اجراهای فعلی نیست ، بیشتر نظرم نقد مثبت اجراهای اخیر اساتید است که با شرکت دوستان دیگر نظراتم را بیشتر بیان خواهم کرد .

Kamanche
Thursday 18 December 2008, 02:19 PM
قسمتی از سخنان هنرمند گرامی کیهان کلهر در مصاحبه با هفته نامه ی وزین شهروند که بی ارتباط با موضوع بحث نیست :

فكر می‌كنم متاسفانه موسیقی جدی تا حد زیادی فراموش شده است و موسیقیدانها نیز به جای هدایت سلیقه مردم، بیشتر به طرف سلیقه عوام گرایش پیدا كرده‌اند؛ كه قسمتی از آن به خاطر همان مسابقه‌ای است كه عرض كردم.
در واقع احساس من در این مرحله از زمان این است كه ما دو نوع موسیقی بیشتر نداریم؛ پاپ و شبه‌پاپ. البته در این میان استثنا هم وجود دارد. بیشتر حجم بالای كنسرت‌هایی كه در تابستان دیدیم در همان طبقه‌بندی پاپ و شبه‌پاپ جا می‌گرفت. شما دیگر نوازنده‌ای را نمی‌بینید كه بیاید و فقط یك ساعت ساز تنها بزند. گروهها بیشتر قطعاتی را اجرا می‌كنند كه معمولا همراه خواننده است. در این میان، حتی در موسیقی آوازی نقش ساز و آواز بسیار كمرنگ‌تر شده و جای خود را به قطعاتی كه معمولا با استفاده بیش از حد از سازهای كوبه‌ای اجرا می‌شوند، فقط درصدد ایجاد هیجان هستند تا لمس كردن روح مخاطب. در حالیكه شخصیت موسیقی ایرانی در تكنوازی، دو نوازی و در رشته موسیقی باكلام در ساز و آواز نهفته است.

حال اگر كار گروهی ارائه می‌شود كه آن هم رشته‌ای دیگر است و دنبال‌كنندگان بیشتری دارد، خوب می‌شد كه بخش‌های مهمتری هم به تكنوازی اختصاص داده می‌شد. سلیقه موسیقی عامه سلیقه‌ای است كه موسیقیدانان را به اشتباه‌انداخته است. از طرفی موسیقی هم كه از رسانه‌های مختلف شنیده می‌شود، از نوع موسیقی‌ای كه سلیقه‌ساز و پویا باشد، نیست. بیشتر تخریب‌گر است و باعث سردرگمی‌شنونده می‌شود. زمانی بود كه موسیقی سنتی، موسیقی ملی و موسیقی پاپ تعریفی مشخص داشتند.

اما به گمان من الان تمام این مرزها برداشته شده است. امروز، حتی در اجراهای كسانی كه در زمینه موسیقی ایرانی فعالیت دارند، شما مشخصات تمام موسیقی‌های مختلف را می‌شنوید. در واقع نمی‌شود گفت كه این نوع موسیقی پاپ است یا نیست؟ سازبندی آن ایرانی است یا نه؟ موسیقی كلاسیك است یا خیر. از طرفی مختصات این نوع موسیقی‌ها را در بر دارد والبته همه ویژگی‌های آن را شامل نمی‌شود. به هر صورت سردرگمی‌عجیب و غریبی است كه موسیقدان و مخاطب در آن درگیرند.


منبع » هفته نامه شهروند امروز شماره ی 64

Kamanche
Tuesday 23 December 2008, 02:16 AM
دوستان نظری در مورد این مباحث و سوالات نداشتند ؟
پس چرا مدام گلایه میکنند که انجمن سوت و کور شده ؟
خب لازمه ش شرکت در این جور مباحثه دیگه .
همه هم کمابیش باهاش برخورد داشتیم و مطمئنا میتونیم در موردش نظر بدیم .
شرکت کنید آقا . شرکت :21:

shbaharehs
Tuesday 23 December 2008, 05:30 PM
راستش من بیشتر از نظر یه گلایه دارم! درسته که نسبت به گذشته تعداد کنسرتها بیشتر شده اما به نظر من هنوز به حدی نرسیده که بتونه نیاز مردم رو برطرف کنه. چون اگر تعداد کنسرتها بیشتر باشه هم کیفیت برنامه ها بالا میره هم مردم و نوازنده/خواننده ها راحتترن و برنامه هم با برنامه ریزیه بهتری اجرا میشه.

ممنون

Kamanche
Tuesday 23 December 2008, 11:03 PM
سلام
بهاره جان منظور من هم دقیقا همین بود .درسته کمیت کنسرت ها زیاد شده اما کیفیت اونها ...
هنوز هم منتظرم بیقه دوستان هم نظرشون رو بنویسند.
ممنون از بهاره عزیز

heiran
Tuesday 13 January 2009, 01:26 PM
با سلام درجایی اشاره کرده بودم و الان تکمیل تر میکنم اراجیفم رو!!

ببینید به نظر این حقیر یکیاز ریشههای این سردر گمی این شد که بعد از "انفعال" (از ماده /قلب/) فهمیدید منظورمو؟!! (انقلاب) بر اثر جوشش گرایشات پرهیجان مذهبی و البته انقلابی (که البته زیبا بودند) رفته رفته دوری از موسیقی چیزی عادی در ایران شد!! و البته بی توجهی برخی مسئولان به اینکه آقا ما بیایم و موسیقی این مملکت رو به ملت بشناسونیم تا یه موقع مردم احساس نیاز کاذب پیدا نکنند!! و فکر میکنم مسئولا! خیلی هم خوشحال بودند که به برکت "انفعل" موسیقی هم که یه چیز "حرام" !!! هست از ذهن مردم داره فراموش میشه...... غافل از اینکه مگر میشود بشر نیازی به این ملزومی!! را فراموش کند..؟.... در راستای این کتمان کاریها علم پیش رفت کرد!! D: و ویدیو و ماهواره اومد و خلاصه چشمتون روز بد نبینه موسیقی که چه عرض کنم اراجیف بی خود و مبتذل و بی پشتوانه فرهنگی و تاریخی سرازیر مملکت شد و جوانان ما که تشنه موسیقی بودن مشغول سیراب شدن از این آب شور دریا شدند

وایکاش این همه ماجرا بود!! که نبود!!! و درضمن اینها کار فرهنگی !! هم شروع شد و هر روز یه عقیده جدید من درآوردی پا به عرصه ظهور گذاشت! و اگر حتی این عقاید و سبکها حتی و حتی به خودی خود ضربه ای به موسیقی و تاریخ و فرهنگ بالای ما نمیزد!! همین تشدت و چندگانگی خود موجب عدمتمرکز بر روی مفهومی مهم همچون فرهنگ یک مملکت بود که البته با هنر شرقی و البته با فلسفه اشراقی و دیدگاه های عرفانی میشد...

از طرف دیگر!! (چند طرف شد؟!!) جوانان پرپر شده ما که دیگر حوصلشان برای گوش دادن به یه اجرای تکنوازی یا ساز و آواز سر میرفت و مدام به خمیازه میافتاند سراغ گیتار الکتریک و دارز رفتند و متالیکا و مارلی مانسون جای شجریان و لطفی را گرفت...

البته من به شخصه با تعدد مکاتب و طرز فکر ها مخالف نستم اما و اما و اما و هزاران امای دیگر که اگر فرد در جامعه قدرت درک و تصمیم گیری نداشته باشد دچار که چه عرض کنم بلکه سه چار!! و حتی شاید صدچار یک مکتب الکی و بی بنیاد میشود همانگونه که شاید کور کورانه به موسیقی ملی بگرود!!

حقیر به اکثر موسیقی ها گوش میدم اما بهاین درک رسیده ام که موسیقی ایرانی چیست؟! (چه گستاخ و پر ادعا) و چه جایگاه رفیعی دارد و در کنار آن کلاسیک رو هم گوش میکنم با علم به اینکه این موسیقی کلاسیک غربیست و هیچگاه جای موسیقی سنتی را پر نمیکند و حتی وقتی هم به راک!! کوش میدم انتظاراتی در سطح خود آن موسیقی دارم و نمیشود یکی را جاگزین همه کرد...

حال میرسیم خود مشکلات!!! (تا اینجا بیشتر روی ریشه ها حرف زدیم) حالا در مورد ساقه ها و شاخه ها و مهمتر از همه "میوه" ها!! باید بپردازیم...

حس میکنم پی رو اوضاعی که تصویر کردم و البته به قول "کیهان کلهر" نزول شدید سلیقه عمومی ... رفته رفته موزیسین ها هم دلیلی برای کار بنیادی ندیدند و اینکه مثلا بشینند و مدت زیادی روی یک گوشه وقت بگذارند و چیزی جدیدی از توش!! در بیارند! یا در جهت بسط فلان مایه حرکتی اصولی بکنند! چرا که هیچ یک از اینها را شنونده نمیطلبید... خوب؟!؟؟

مدتی گذشت و هم مردم و هم موسیقی چی!!!! ها با اجراهای معمولی و سطح متوسط سر خودشان و ملت رو گرم کردند !!!...
تا اینکه وقتی کم کم به محدودیت های دانشی و ارزشی پی بردند سعی در فریفتن خود! و مردم کردند و آن هم عوض کردن دکوراسیون و رنگ و لعاب موسیقی ها بود!!!!!! مثلا سه تار رفت و به عنوان یه ساز خیلی مامانی!! تو بعضی موسیقی های پاپ دره پیت! با آن ابراز عشق های سطحی و مجهول الهویه!(آقا منو یکی هوامو داشته باشه__ترورم میکننا!) مورد استفاده قرار گرفت و مثلا گیتار پا بر عرصه موسیقی سنتی گذاشت! بعد خواننده های پاپ اومدند تحریر زندند D: و باقی ماجرا... والان هم که میوه شیرین و آبدار جدیدمان شده "رپ" که دیگر من نمیدانم موسیقیدانها دنبال چه میگردند؟!!! وقتی این همه محتوا و ملودی های دینامیک و پویا در یک سبک وجود دارد!!!!!!! دیگربشر به آمال خود رسیده است دیگر!!!!!!!!!!!!!!D: عزیزان موسیقی چی!! برند یه مدت سفر کنار دریا استراحت کنند و اگر هم برنگشتند اصلا مهم نیست........!!!!!!! (یکی پیدا بشه هم صدا با من گریه کنه!!)

ببینید مشتبه نشود ها این حقیر با اعتراض و مکاتب اعتراضی و آنارشیستی مخالف که نسیتم هیچ.... هستم و مثلا اگر کسی بگه آقا "رپ" خیلی خوبه و انتقادی هست من مخالفش نیستم اما اینجا بحث از موسیقی است و اینکه موسیقی هایی مثل "رپ" ارزش موسیقایی قابل توجهی ندارند...


پ.ن: دوستان رعایت حال من را هم بکنید دیگر...! وقتی یه پست مینویسم نیم ساعت طول میکشه و مچ دستم درد میگیره و کمرم خم میشه و چشمام چپ میشه و .... اما همش به خاطر عشق به شما همراهان عشق به موسیقی و فرهنگ متعالی مشرق زمین و عشق به حقیقت هست (چه از خود راضی)!!!

خاک پای همه دوستان...

تنگ طلا
Sunday 3 October 2010, 07:51 PM
فرمایش تمام دوستان متین ولی همه ی کنسرت ها تهرانه ای کاش بیشتر به فکر شهرستانیا میبودند(برگزار کنندگان)همه عاشق موسیقی اند ولی کو مجوز؟ کو پول بلیط؟ کو کنسرت؟