PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شعر در مورد دف



dejavu61
Thursday 18 December 2008, 12:55 PM
با سلام به دوستا ن عزیز
بهترین شعری که در مورد دف شنیدید چی بوده؟

طعنه بر ما مزن ای شیخ که خود معترفیم
دف زنان بر سر بازار به رسوائی خویش

bahar2312
Friday 17 April 2015, 08:00 PM
هر چه میسازد به ما که ساز نیست

دف که غوغا میکند غماز نیست

این مرید از بس که سیلی خورده است
در کف پیرش به سان مرده است

در سماع آید چو تیمارش کنی

میخرامد گر تو بیدارش کنی

هان که این دیوانه زنجیری نبود

عشق امد عقل را از وی ربود

همچو خلخال زنان مشرقی

خش خشش دارد هوای عاشقی

اهل دل را دل پر از خون میکند

خود چو لیلی جمله مجنون میکند

چون برقصد حلقهء زلف دفی

صد هزاران دل بریزد در کفی

گفت پیری با دف سردی چنین:

ای فقط رقاصهء اهل یقین

جای ضرب شصت ما بر روی تو

میگشاید بند از گیسوی تو

این چه حالست از جه غوغا میکنی؟

درد داری شور بر پا میکنی؟

این تجلای مقام درد نیست

حاصلش جز اشک و اه سرد نیست

دف بگفتا :گشتمت عمری مرید

کس به غیر از شور در حالم ندید

خواجه را اینگونه نندازش به شک

حال ما میپرسی اما با محک؟

انزمان کین نکته را اموختم

بر لبم زنجیرها را دوختم

دلبری گفتا به دلداری چنین

در مقام ذکر چون اهل یقین

((هر که را اسرار حق اموختند

مهر کردند و دهانش دوختند))

من اگر در پرده گفتم راز را

حربه ای کردم مقام ساز را

دف ببخشاید کلامم خام بودعکس روی ساقی اندر جام بود

vahid79
Sunday 7 June 2015, 10:21 AM
ای دف ای ساز سلیم صادقان
ای به شور افکنده جان عاشقان


ای طنینت رفته تا اوج سپهر
در صدایت هست پژواکی ز مهر


حلقه هایت همچنان زلف کمند
ای انیس صابران دردمند


مونس هر عاشق و هر واله ای
خرمن ماهی،تو همچون هاله ای


بزم هر محروم را رامش تویی
بهر اینان رمز آرامش تویی


ای تو ساز مردم اعصار دور
ای دف ای غوغاگر خوب و صبور


تا دراویشند از تو در سماع
با تو مأنوسند تا روز وداع


ای تقدس در تو نزد مردمان
بوده ای مجذوب جمع عاشقان


داری اندر خویشتن صد رمز و راز
ار فرود آری تو جان ها در فراز