PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نظرخواهی درباره ادب در حوزه ی موسیقی



خادم
Sunday 4 January 2009, 10:45 AM
بنظر شما حوزه وسیع ادب و اخلاق درعالم موسیقی رعایت میشود؟
چرااغلب گروه های موسیقی پس از چند صباحی فعالیت ،متلاشی می شوند؟
چراتخریب یک هنرمند، توسط یک هنرمند دیگر ،گویاجز لاینفک اظهار نظرها شده است ؟

arian
Sunday 4 January 2009, 11:43 AM
جناب خادم مباحثي خوبي مطزح فرموديد . به نظر من :

بنظر شما حوزه وسیع ادب و اخلاق درعالم موسیقی رعایت میشود؟

تا انجايي كه بنده اطلاع دارم و ديدم ، متاسفانه بحث رعايت ادب و حفظ ارزشها ي ساير استادان و هنرجويان به شدت در تهاجم تعدادي از استادان و هنرجويان قرار ميگيرد . و اين عدم رعايت ادب بيشتر از ناحيه ي تعدادي از بزرگان موسيقي كشور آغاز گرديده است .

مورد دوم رعايت اخلاق حرفه اي است كه آن نيز متاسفانه امروزه به شدت در مظان اتهام است . همه ما بارها و بارها شاهد مناظرات اين چنيني نزد هنرجو و استادان بوده ايم كه فلاني آثار مرا به سرقت برده است و فلاني آثار مرا چاپ و نشر و اجرا كرده است . و متاسفانه بحث اخلاق در ميان هنرمندان موسيقي فقط به همين جا ختم نگرديده است و شامل بسياري از ناهنجاريهاي اخلاقي نيز ميشود .

چرااغلب گروه های موسیقی پس از چند صباحی فعالیت ،متلاشی می شوند؟

به اين بحث در تاپيكهاي ديگر نيز پرداخته شده است . از مهمترين عوامل عدم موفقيت اين گروهها ميتوان به بحث فرهنگي آن پرداخت كه متاسفانه در جامعه خود محور ما هر فرد خود را به تنهايي عامل هرگونه پيشرفت به حساب مياورد و با توجه به عدم فرهنگ ريشه دار همكاري ، به خصوص در موسيقي كه باعث شده ما فقط موسيقي مونوفوني را قبول داشته باشيم . به اين باور رسيده ايم كه موسيقي ما فقط مونوفوني است و آن هم از نوع بداهه نوازي يك فرد ، كه اوج خلاقيت نيز در همانجا ميباشد و بس .
از ساير موارد عدم توفيق گروهها ، عدم تبيين صحيح و برداشت هاي درست از قابليتهاي افراد در يك گروه ، هدفگذاري ها و باورهاي افراد از يك گروه موسيقي است .
مورد آخر عدم توفيق گروهها وضعيت موسيقي در كشور است كه به مشكلات مالي يك گروه ختم و باعث انحلال ان ميگردد .


چراتخریب یک هنرمند، توسط یک هنرمند دیگر ،گویاجز لاینفک اظهار نظرها شده است ؟

ما در فرهنگ خود نتوانسته ايم به تعاريف لازم از هنرمند و متخصص و استاد و هنرآموز و ... برسيم . همانند بسياري از تعاريف ديگر در فرهنگ خودمون هر گونه صفت و تعريفي را به درستي يا نادرستي براي ديگران استفاده ميكنيم . براي آنكه هنر اموز كوچك خود را بزرگ بنمايانيم و از انجايي كه او در قواره يك هنرمند بزرگ نميگنجد سعي در تخريب چهره و قواره هنرمندان بزرگ ميكنيم . پس از كوچك كردن اين قواره ها ،حال به راحتي اين قواره ديگر بر تن بنده اي چون من گشاد به نظر نميرسد . اما چرا اين اتفاق در ميان هنرمندان نيز مرسوم گرديد . اين بحث بسيار مهمي است .

در دوره اي از موسيقي كشور ، به علت تنگ نظري ها تعداد قليلي از هنرمندان موسيقي كشور اجازه فعاليت يافتند و بسياري از بزرگان نظير مرحوم تجويدي ، بديعي ، علينقي وزيري و ....... گوشه ي عزلت گزيدند . همين تعداد قليل از آنجايي كه توانايي عرض اندام در مقابل استادان گرانقدر اين سرزمين كه سالها عمر خود را در اين راه گذاشته بودند را نداشتند و اوضاع روزگار اول انقلاب به راحتي غلط بودن هر آنچه را كه در سالهاي قبل ميبود را ميطلبيد لذا از شگرد تخريب چهره و يا ترور شخصيت به سود منافع خود دست يازيدند و باب فرهنگي در ميان هنرمندان گشوده شد كه هيچكس ديگري را قبول نداشته باشد . جالب اين نكته است كه در خفا بر هم شمشير ميكشند و در بازار همديگر را در آغوش ميكشند !
متاسفانه وقتي تعدادي موسيقي يك كشور را فقط در داشته هاي خود ميدانند و نظام ارزشيابي صحيح و مدوني از سوي مراجع ذيصلاحي وجود ندارد و مافياي موسيقي كشور كليه امور را در دست دارد كار به جايي ميكشد كه موسيقيدانان ما به قلع و قمع خود ميپردازند و هدف نهايي نيز جز اين نيست . هدف نابودي موسيقي است پس چه بهتر كه هنرمندان ابزار رسيدن به اين هدف باشد

خان
Monday 5 January 2009, 12:09 PM
درود به دوستان عزیز.
ممنون از جناب خادم عزیز به خاطر این تاپیک زیبا و جالبشون و همچنین از آرین دوست داشتنی برای شرکت در این بحث تا به اینجا.

آنچه که همیشه مایه تعجب و شرمساری من بوده ، همین موضوع نحوه برخورد هنرمندان با هم بوده است.
اینکه چرا بسیاری از هنرمندان و اساتید این مرز و بوم که الگو خیلی از جوانان و تازه کاران قرار میگیرند باید به این شکل عمل کنند؟
چرا باید در بین حرف ها و گفته های اینان این قدر هجویات پیدا شود ، و در پاره ای از زمان اینقدر به هم بتازند؟
مگر اصل و منشا هنر زیبایی و مهربانی نیست؟ مگر هنر روح و جان انسان راجلا نمیدهد؟
مگر اینان استاد نیستند ؟
من جوابی روشن برای این مگر ها پیدا نمیکنم وقتی که رفتار های خیلی از موسیقی دانان رو میبینم.

مگر نمیشود با استدلال و منطق به پیشباز کسی رفت که از نظر من نوعی کارش اشتباهه؟
متاسفانه این نوع رفتار ها در بین خیلی از بزرگان دیده میشه و هیچ جای تعجب نداره که یک شاگرد یا هنر جو هم دچار این مشکل یا در نوع خفیف تر دچار سر در گمی شود ، یا اگر دارای قوه استدلال و بینش درست نیست ، او هم به راه استاد میرود و بیدون رعایت احترام دیگران را به باد ناسزا میگرید.
! ! !

وقتی در مرحله اول به چنین مشکلی و پیشامدی ناشایسته برخورد میکنیم ، پس جای تعجب ندارد که در موضوعات دیگری هم با دوگانگی برخورد کنیم.
خادم عزیز شما به موضوع گروه های موسیقی اشاره کردید.

من از همه شما یک سوال دارم .
اصلا تعریف گروه موسیقی چیه؟
اینکه عده ای دور هم جمع بشن و تمرین کنن و بعد از یکی دو اجرا دوباره متلاشی بشن ، اسمش گروه هست؟
اینکه برای مثال یکی سر کنسرت تمبک بزنه و کس دیگه ای موقع ضبط که اسمش نمیشه گروه ، اینکه دیگه همدلی و یکی شدن نیست.
اعضای گروه که نباید با هم مثل غریبه ها باشن و به هم اعتماد نداشته باشن ، نباید طرف از بدو ورود این دغدغه رو داشته باشه که نتونه حقش رو بگیره.

به نظر من الان خیلی از گروه های موسیقی ما دارن به این روال اداره میشن ، و تعداد انگشت شماری گروه موسیقی حقیقی در کشور داریم.
در حال حاضر دیده میشه که سر پرست گروه فقط و فقط برای منفعت طلبی این گروه رو تشکیل داده نه اجرای کاری متفاوت و خاص.
گروهی برای یکی دو اجرا تشکیل میشه و بعد هم دوباره به همان سرعتی که درست شده از بین میره .
واقعا اسم این گروه نیست ، خیلی ببخشید اسم میشه کاروان سرا.

تمامی اینها به کنار نحوه انتخاب و چیدمان اعضا هم به کنار.
بزرگان موسیقی کنسرت میزارن ، و ادعا میکنن که در این گروه ها جوان گرایی شده است ، اما دریغ که همین جوانان از چه طریقی انتخاب شدن.
آیا عدالت بوده و از همه متقاضیان تستی گرفته شده ؟یا همین تعداد هم انتخاب شدن و فقط ج.ان گرایی سوری در کار بوده؟
به نظر من کاری که استاد پایور و محمد اسماعیلی انجام دادن اسمش گروه بود .یک گروه دو نفره که چندین دهه عمر کرد ، به طوری که نوازنده هاش با هم عجین شده بودند.
گروه کامکار ها هم از دسته گروههای خوب و با کیفیت هست.
اگر گروه دیگه ای سراغ دارید بفرمایید . . .

خادم
Saturday 10 January 2009, 11:03 AM
سلام به همه ی هنرمندان و هنر دوستان
بچه ها از نظراتتون خیلی بهره مند شدم
بیایید آسیب شناسی کنیم و بعد ارایه پیشنهاد
ریشه یابی کنیم که درد در کجاست ؟ سپس با یک هم اندیشی راه چاره را بیابیم
راستی چرا توی این بحث دیگران شرکت نمیکنند؟

خان
Monday 2 February 2009, 09:58 AM
ظاهرا قرار نیست این بحث شامل لطف دوستان بشه.

ریشه یابی این موضوع به عقیده من کاره ظریف و حساسی هست و میبایست با نظرات گوناگون به نتیجه معین نایل شد.

نظرات زیادی درباب رفتار هنرمندان در رشته های گوناگون و به خصوص در مقوله هنر موسیقی شنیده میشود.
باید به یک نکته توجه کرد و آن هم این است که هنرمندان در کل انسانهای حساسی هستند که دارای روح لطیف میباشند ، و همین ویژگی ها باعث ایجاد خلق و خوی خاص در آنها میشود ، خلق و خویی که منبع و ریشه بسیاری از رفتار ها و عکس العمل ها هست.

حال دلایل مختلفی وجود داره که میتونه رابطه شیرین و دوست داشتنی میان هنرمندان رو به تاریکی تبدیل کنه ، خیلی از مسائل ظریف و حساس وجود داره که میتونه دلخوری ها رو به وجود بیاره.

اگه نظر من رو بخواین ، میتونم بگم :

جامعه هنرمندان و به خصوص موسیقی ایران زمین زیاد بزرگ نیست و از همه مهمتر دیدی که به این جامعه یا بهتره بگم خانواده وجود داره ، دیدی قدیمی هست ، ما برای هنرمند تعریفی جدید نداریم در حالی که عقیده داریم تکنیک ها و نوازندگی فرق کرده ، دید هنرمندان ما دگرگون شده ، پس چرا باید هنرمند همان هنرمند پنجاه سال پیش باشد؟
محیط ما همان محیط زمان درویش خان نیست.
دلیلی نداره روابط هنرمندان مانند گذشته باشه و همین هنرمندان مشکلاتی رو داشته باشند که قبلا داشتند.
حال هنرموسیقی در میان هنر های دیگر مانند فرزندیست که از خانه پدری بیرون شده و قهر پدر هم شامل حالش شده و خودش باید خرج خودش رو تامین کنه ، خودش باید برای خودش برنامه ریزی کنه و هیچ کمکی هم در کار نیست.

یکی از ابتدایی ترین خواسته های هنرمند ، محیط و ذهنی آرام است . چیزی که در حال حاضر برای هر کسی دست یافتنی نیست.

همیشه فکر کردم که در گذشته هنرمندان هم وجود داشتند و فعالیت میکردند ولی نه مثل امروز.
امروزه به دلیلی افزایش جمعیت و گسترش زیاد آن ، طبیعی هست که تعداد هنرمندان و علاقه مندان هم بیشتر شود ، پس تعداد تمبک نواز ها ، تار نوازان ، پیانو نوازان و همه ساز ها از قبل خیلی بیشتر شده ، تعداد کسانی که موسیقی شغل آنهاست ، افرادی که موسیقی دغدقه اول و آخر آنهاست خیلی بیشتر از گذشته هست ، از طرفی همه این افراد خواهان دیده شدن هستند ، کسی دوست نداره ساز و هنرش محجور بمونه و حق هم داره.
اما دوستان ظرفیت موسیقی و هنر پذیری جامعه فعلی ما همان است که قبلا بوده.
من که تغییری احساس نمیکنم .

به جرات خدمتتون میگم که تعداد نوازندگانی که حرفی برای گفتن دارند روز به روز بیشتر میشود ، چون جوانان ما دارای استعداد و قدرت زیادی در زمینه موسیقی هستند .
ولی در حال حاضر صحنه ای برای اینکه بتوان هنر و گفته های خود را در آن گفت یافت نمیشود.

شرایط زندگی و خواسته ها نسبت به گذشته فرق کرده است .
امروزه خواسته ها و توقعات جوانان و به طور کلی مردم فرق کرده چون دیدشون دگرگون شده ، دلمشغولی ها و ارزش ها تفاوت پیدا کرده است .

همین افزایش و ترافیک هنرمندان جوان و پر انرژی و مستعد و عدم وجود صحنه ای قابل ذکر باعث به وجود آمدن رقابتی کاذب شده است ، رقابتی که بیشتر به خود برتر بینی تبدیل شده ، رقابتی که شایسته نام هنرمند نیست.

تعداد افرادی که به ساز عشق میورزند داخل ایران کم نیست ، افرادی هستند که باعث میشن نام استاد صبا ، تهرانی ، خالقی و خیلی های دیگه دوباره زنده بشه.
ولی تمام امکانات جمع شدن تو تهران ، و یک ایرانه و یک خانه موسیقی که مجبوره برای تامین مکان مناسب برای خودش کنسرت بزاره تا پولش رو در بیاره.

نگاه کنید ، الان ما بیشتر شاهد هنرمندان دو شغله هستیم یا سالیان قبل ؟ ؟ ؟
این رفتار ها به خاطر زیاده خواهی نیست ، بلکه برای تامین نیاز های اولیه میباشد.
و خیلی از رفتار های دیگه که . . .

ادامه دارد . . .

Leon
Monday 2 February 2009, 10:12 AM
خوب من البته بعداً نظر خودم رو خيلی کامل تر بيان ميکنم ولی اين مقوله بحث بسيار جالبی هست که بعضاً با کمی افسردگی هم همراه هست!

يکی از دلايلی که سيستم هنری و روابط هنرمندان نه تنها در عالم موسيقی حتی در بيشتر موارد ديگه به اينجا ميرسه و دچار از هم گسستگی ميشه تأثيرات زندگی مدرن، ارتباطات رسيدن راحت تر به پول امکان فعاليت همه جدا از توانايی های هنری!رسانه های گروهی و...که هر کدام از اينها هم در هسته خود دچار از هم گسستگی هستند،تأثيری ژرف بر رفتار انسانی و بعضاً بين هنرمندان داره.

Kamanche
Monday 2 February 2009, 02:26 PM
با سلام به دوستان

عرض شود که من به محمد عزیز قول داده بودم که شرکت کنم توی این بحث و مطلبی بنویسم اما متاسفانه هنوز نتونستم چیزی بنویسم . واقعا این بحث ، کلاف سر درگمیه که هیچ وقت برام باز نشده .
الان سعی کردم بعد از خوندن مطالب دوستان چیزی بنویسم اما واقعا نمی تونم چیزی بنویسم . سر در گمی ام بیشتر شد . اگر اجازه بدید منتظر ادامه مطالب محمد عزیز بمونم . وبعد از اتمام مطالب ایشون . منم نظراتم رو بگم .
ببخشید که بحث رو از موضوع خارج کردم .

Mohi_Liebert
Monday 2 February 2009, 06:08 PM
من نظرم رو کوتاه و کلی میگم : به نظر بنده حقیر علت اصلی همون منم منم ایرانی هاست وعلت این کسانی هستند که فقط به دنبال کسب شهرت هستند. فکر میکنم بشه هر سه سوال شما رو با این توجیه کرد اما فکر میکنم این تاپیک (You can see links before reply) هم بی ربط به این موضوع نباشه!