PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چه چیزی باعث شد که شما مو سیقی رو به عنوان یکی از اهدا ف بزرگ زندگیتون انتخاب کنید؟



panii60
Sunday 4 January 2009, 02:33 PM
چه چیزی باعث شد که به موسیقی گرایش پیدا کنید؟ چه چیزی شما رو جذب موسیقی کرد؟
آیا این علاقه ذاتی بوده یا اینکه نه با شنیدن یه اثر هنری فوق العاده زیبا و هنری به هیجان اومدید و موسیقی رو به عنوان یکی از بزرگ زندگیتون انتخاب کردید یا اینکه یکی از اطرافیانتون نوازنده بوده وشما رو تشویق به یادگیری وعلاقه مند به موسیقی کرده ؟یا اینکه اصلا علاقه ای وجود نداشته (که البته غیر ککمنه که موسیقی کشته مرده نداشته باشه)و شما رو به زور وادار به یادگیری کردند.................................
شما جزء کدوم دسته اید؟

:dw26i1:

ماریا
Sunday 4 January 2009, 03:53 PM
من چند تا از کارهای تصویری گروه اریان دیدم که توش سیامک خواهانی ویالن میزد خیلی از صداش خوشم امد و تصمیم به یادگیری ویالن گرفتم و لی خوب الان دیگه تمام روح و زندگیم نوازنده های بزرگ ویالن مثل اویستراخ هایفتز هیلاری هان ووو امثال انها هستند و خدا رو شکر روز به روز این هدف در وجودم پررنگتر و گامهای پیشرفت سریعتر برداشته میشه

Mohi_Liebert
Sunday 4 January 2009, 04:06 PM
منم اولش از روی جوگیر شدن رفتم سراغ موسیقی ولی الان هرچی کارهای اوتمار لیبرت ، یانی و...
رو میبینم بیشتر عاشق موسیقی میشم و الان هم که یکی از اهداف من در زندگیم هست!

Mona
Sunday 4 January 2009, 05:03 PM
علاقه ي ذاتي بوده، از بچگي. يادمه به اول دبيرستان كه رسيدم به خونواده ام ميگفتم من ديگه نميرم مدرسه مي خوام برم دنبال موسيقي :)) هميشه موسيقي همه ي ذهن منو پر مي كرد و الان هم.

Mohi_Liebert
Sunday 4 January 2009, 05:27 PM
الانیاد یه چیزی افتادم! یادمه 5 سالم که بود خیلی به موسیقی علاقه نشون میدادم وقتی که ارگ رو دیدم
خود یه ارگ آشغالی درست کردم و با دهنم صدا در میاوردم و ادای ارگ زدن!
12 سالم هم که بود یه گیتار ساختم (تقریبا یه صدایی میداد) اما صدای خیلی کمی داشت! بابام هم که دید من اینقدر علاقه دارم رفت یه گیتار برام خرید اما من 4 سال بعد رفتم کلاس (علتش همون جوگیر شدن بود که تو پست قبلی گفتم)!

m_vilon
Sunday 4 January 2009, 08:15 PM
منم وقتی بچه بودم با چوب و نخ های نامرئی سنتور ساخته بودم! باهاش آهنگ می زدم. وقتی هم که بزرگتر شدم همه بهم گفتن موسیقی چیه؟! هنر چیه؟ اول درس بعد هنر! این شد که منم همه چی رو کنار گذاشتم تا دانشگاه قبول شم! (خنده داره نه؟! )
ولی بعد یه مدت سروکله زدن با عدد و ... دیدم یه چیز تو زندگی ام کمه! این بود که موسیقی رو انتخاب کردم! مولانا بیراه نفرمودند که: "هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش"

Arman_awn
Sunday 4 January 2009, 08:29 PM
نه علاقم ذاتی بوده. چون خیلی از دوستان خودم یا افراد دیگه رو دیدم که با دیدن یک موسیقی
خوب جو گیر شدن بعد از سه ماه هم سازشون رو انداختن یه گوشه ای و دیگه حاجی حاجی مکه...

ویولن نوازی من (واقعاً وقتی به بعضی از نوازنده های بزرگ ویولن فکر می کنم خجالت می کشم به خودم
بگم نوازنده ی ویولن) اتفاق خاصی نداشته. با آموزش سه تا استاد بار اومدم اما در کل بد نبودم. الانم که
پیشرفتم تو سرازیری افتاده و دارم شکر خدا خوب می رم جلو.

آرامشی که موسیقی به من می ده و حرفایی که تو موسیقی در عالم اوهام نواختن، می شنوم، در هیچ
حالت دیگه ای یک چنین احوالی به من دست نداده. همین چیزا باعث شده که به عنوان متعالی ترین هنر
بشری، به موسیقی نگاه کنم.
__________________________________________________ _________________________

خانم ماریا، جسارته ولی به خدا تلفظ Violin تو هیچ زبانی «ویالن» نیست. من خیلی به این کلمه حساسیت
دارم و شما هم مرتب این ساز رو با این کلمه خطاب می کنید. ویولن تلفظ فرانسوی این کلمه هست و
ویولین تلفظ انگلیسی. ماهم چون زبونمون تو اون دوره ای که این ساز وارد فرهنگ ما شده متاثر از زبان فرانسه
بوده به این ساز می گیم «ویولن».

endvb6
Sunday 4 January 2009, 10:00 PM
من از بچگی عاشق موسیقی بودم البته نه سنتی. همیشه مایکل جکسون گوش میدادم. ولی بابام همیشه نوارای اصیل ایرانی رو به خونه میاورد و همیشه تو گوش ما بود. من اونموقع سعی میکردم از هر چیزی یه صدایی در بیارم. (که این وسط مشکلایی بد و زشت و البته خنده داری پیش اومد که بماند حالا) خلاصه اول دبیرستان می خواستم گیتار یاد بگیرم که مامانم سرسختانه واستا (خونواده ما ناجور مذهبین). رفت تا سوم دبیرستان. دیگه تو بهمن بود که گیتار دوستم رو گرفتم و رفتم پیش یکی از بهترین دوستام که 3 سال گیتار میزد. ولی بعد از یه ماه زده شدم. نه از موسیقی بلکه از گیتار. دنبال سازی میگشتم که باهام سازگار باشه. کارای نامجو رو که شنیدم با چنان شوقی رفتم سمت سه تار که سمت هیچ چیزی اونجوری نرفته بودم. خلاصه ما شدیم عاشق سه تار و سه تار هم شد معشوق ما. ممنون

amireza2000
Monday 5 January 2009, 08:39 PM
ما هم تو خونمون يه دونه از اين ارگاي اسباب بازي داشتيم كه روي كلاويه هاش اسامي نتها نوشته شده بود و همچنين يه سري كتاب نت داشتيم كه بالاي هر نت به فارسي اسم اون نوشته شده بود. من خيلي كوچيك بودم كه اين كتابارو مي ذاشتم جلومو باهاشون سعي مي كردم آهنگارو بزنم كه با تلاش زياد موفق مي شدم كه خونواده وقتي اين تلاشمو ديدند منو تو كلاس ثبت نام كردند. خوب من اون موقع اون ديديو كه الان نسبت به موسيقي دارمو نداشتم. اون موقع با يه آهنگ قشنگ كه مي زدم فكر مي كردم ديگه آخرشم ، وقتيم از كارم خوشم نميومد بسيار نا اميد مي شدم. اما هيچ چيز نتونست منو از اون جدا كنه تا به امروز كه هر لحظه كه مي گذره علاقم بيشتر مي شه.

panii60
Monday 5 January 2009, 09:31 PM
این علاقه در من ذاتی بوده اما از بچگی تا دوره راهنمایی هر وقت در موردش با کسی حرف می زدم میگفتند برو بابا موسیقی به چه دردت می خوره هیچ کس اون موقع من رو حمایت نکرد تا این که تصمیم گرفتم خودم پول جمع کنم بعدم با کلی التماس مامانم یه گیتار خریدم وقتی که خریدم تا 7 سال با گریه و زاری التماسش کردم تا به من اجازه بده تا کلاس برم
آخی یادش بخی چه زجری کشیدم برای راضی کرد مامانم :h

rumour
Sunday 30 August 2009, 08:56 AM
حوب برای من یا موسیقی یا درس.البته راه های دیگه هم میشه مثل ورزش و تنیس و از این حرفا ولی خوب اونجا خیلی جالب بازی نمی کنم پس اینو گذاشتم کنار.
حالا بین موسیقی درس:
به نظر من احمقانست که یه نفر 2 سال از عمرش نابود کنه برای یه امتحان 4 ساعته.که تازه اگه قبول هم بشه معلوم نیست با این همه شل کن سفت کن بتونه بره دانشگاه یا نه.
بازم به نظرم احمقانست که هر سال 2 میلیون نفر آدم میزنن توی سر کله ی هم دیگه برای اینکه یا مهندس برق بشن، یا دکتر مغز و اعصاب یا وکیل.اونایی هم که رشته ی خاصی هدف می کنن خیلی کم هستند.
یه دلیل دیگه هم این بود که من از این بدم میاد که هی همه بهم میگن این کارو کن.اینو بخون.اون رشته هدف کن.یه جورایی هم از سر لج بازی رفتم دنبال موسیقی.البته هنوز هم اگه یه موقع بگم که من درس نمی خوام بخونم ممکنه بساط موسیقیم جمع بشه برای همین از رو درس کار می کنم و زیر زیرکی موسیقی.

Peddy
Sunday 30 August 2009, 10:16 AM
سلام و خسته نباشید

والا تا اونجا که یادم میاد وقتی بچه بودم وقتی به من میگفتن چه سازی دوست داری بزنی ؟ میگفتم ارگ (کیبرد منظورمه ولی اونموقع اسم درستش رو نمیدونستم) تا این که 3 یا 4 سال پیش وقتی کنسرت ها و آهنگ های یانی رو شنیدم و باهاش آشنا شدم احساس کردم یه چیزی در من داره هی وول میخوره و آروم نداره من از اون لحظات عاشق موسیقی شدم و از مهمتر عاشق پیانو!!! (بعضی موقع ها آنچنان به پیانو علاقه نشون میدم که بهم میگن انگار قرار تو با همین پیانوت ازدواج کنیا لول) از اون جا بود که من تصمیم گرفتم موسیقی رو به عنوان یک هدف مهم قرار دهم

با تشکر

AmonAmath
Sunday 30 August 2009, 01:28 PM
راستش من تمام زندگیم این شده که بشینم تنهایی واسه خودم یه قطعه ای رو اجرا کنم . چیزه دیگه ندارم بگم .
شاید خیلی ها بهم میگن که چی ؟
همه چی قرار نیست از توش پول در بیاد که ، هست ؟
اینکه روزی 8 ساعت تمرین کنی ، شاید تو زمینه های دیگه باید به یه چیزی ختم شه مثله قبولی تو ارشد
ولی من تمرین میکنم تا خودم و آروم کنم و با هیچی غیر از صدای سازم آروم نمیشم ، ارضا نمیشم ، آدمم نمیشم !

اسمش عشقه ، ، دیوونگیه یا بچگی . این منم که عاشقم ، دیوونم و بچه .

Mahla
Sunday 30 August 2009, 03:53 PM
من با شنیدن خوابهای طلایی اثر استاد معروفی و باران عشق اثر استاد چشم آذر

mamaD-Darvish
Sunday 30 August 2009, 07:23 PM
چیزی نمی تونم بگم جز اینکه کوچه باغتان پر موسیقی باد !